واکنشهای مطبوعات دوران پهلوی به اشغال ایران
تاریخ انتشار: ۲۷ شهریور ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۹۳۲۴۸۹۶
در دوره پهلوی اول نشریات خارجی و داخلی ایران به شدت تحت نظارت دولت بوده و اجازه انتقاد و ابراز نظر در امور کشور را نداشتند در نتیجه تعداد زیادی از جراید توقیف شده بودند.
به گزارش مشرق، سالهای ۱۳۲۰ تا ۱۳۲۴ فضای کشور با حضور اشغالگران و ادامه حکومت پهلوی برای مردم ایران دوران پرتلاطم و تلخی از صرف منافع ملی برای کسب رضایت متفقین بود و ارتش بیگانه و حاکم جابر هر روز به نوعی بلای جان آنها میشد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
عباس خلیلی در سرمقاله روزنامه اقدام، ۳۱ فروردین ۱۳۲۲ می نویسد:
«اگر دولت ادعا کند که توقیف جراید بر حسب امر متفقین است که این ادعا دلیل عجز و ضعف میباشد. ما دولتی میخواهیم که در قبال نفوذ و امر خارجی از ما دفاع و ملت را حمایت کند نه اینکه آلت اجراء نیات و مقاصد دیگران [بیگانگان] باشد.»
بهشت ایران در گزارشهای خارجی
وضعیت ایران در رسانههای غربی اعم از نشریات انگلیسی، آمریکایی و فرانسوی مانند نشریاتی که در داخل کشور منتشر میشد با سوگیریهای خاص همراه بود. در آغاز جنگ جهانی دوم با ابراز تمایل آشکار و نهان دولت ایران نسبت به دول محور ایران مورد انتقاد غربیها بود و علیرغم اظهار و تاکید رضاشاه بر سیاست بیطرفی، طبعا در نشریات آنان چهره یک هوادار دشمن را داشت. با حمله آلمان به شوروی و به خطر افتادن مستعمرات انگلیس در آسیا این دو دولت به راهکار آسانی برای رساندن تدارکات به جبهه شوروی فکر کردند و ایران با ضعف حکمرانی که شواهد آن در گزارش ماموران دول متفق به صورت جزئی ذکر شده بود شاهراه بیخطر و همواری برای پشتیبانی از قوای شوروی بود. لذا شوروی و انگلیس در ادامه توافق ۱۹۰۷ که ایران را از شمال و جنوب بین این دو قدرت غدار تقسیم میکرد نقشه تجاوز به خاک ایران را ترسیم کردند.
نیمه مرداد ۱۳۲۰ رادیوهای شوروی و انگلیس شروع به ابراز نگرانی از حضور ستون پنجم آلمان در ایران نمودند و با اغراق در نفرات اتباع آلمانی، ناامنی و عدم انسجام ارتش، قیام مجدد عشایر و ... تصویری از خطر بالقوه ایران برای شوروی ساختند.
همچنین با نزدیک شدن به زمان حمله، سفرای دول متفق شروع به انتقال هشدار و اخطار دولت متبوع خود جهت حضور اتباع آلمانی در ایران نمودند و با برخورد رضاشاه اطمینان یافتند او پذیرای نظرات متفقین است اما سرعت لازم برای تحقق برنامه آنان را ندارد.
لذا حذف شاه و جایگزینی او با یک فرد مطیع که همزمان در ذهن مردم ایران سابقه چندان منفیای نداشته باشد در دستور کار قرار گرفت. دو هفته به زمان آغاز تجاوز نظامی در مرداد ماه رادیوی بریتانیا یعنی بیبیسی و دهلی به زبان انگلیسی و فارسی شروع به نقد سیاستهای رضاشاه نمودند و از ظلم و فساد در اداره کشور سخن گفتند تا جایی که شنیدن این سخنان در گلو مانده برای مردم ایران فضای متفاوتی را ایجاد کرد و به آنان نشان داد با برداشته شدن حمایت انگلستان گویا راه اعتراض به شاه باز شده است. افشاگری رسانههای متفقین در مورد رضاشاه تا استعفای او و سوگند شاه جدید در ۲۶ شهریور ادامه مییابد.
این فضای ملتهب با اعلام حمله به ایران تشدید شد و اکنون مردم بیپناه در مقابل قوای شوروی با خاطره تجاوز جنگ جهانی اول قرار گرفته و همزمان اخبار پیشروی انگلیس از غرب و جنوب را شاهد بودند. طبق اسناد رسمی و گزارشهای رسانهای هیچ مقاومت جدی و شکنندهای در برابر قوای اشغالگر صورت نگرفت و نیروهای متجاوز بیتوجه به اعلان تسلیم دولت رضاشاه تا موعد قبلی خود پیشروی نموده و برای برقراری امنیت و اقدام علیه اتباع آلمانی در سراسر کشور لشکرهای خود را مستقر کردند. در میان لشکر اشغالگران خبرنگارانی هم حضور داشتند که به ثبت مشاهدات میپرداختند از جمله اینکه در یکی از مقالات نیویورک تایمز برخورد ایرانیان با قوای اشغالگر «استقبال با خشنودی و رضایت» خوانده شد.
در این زمان برای القای رعب و وحشت به نیروها و دولت ایران مناطق غیرنظامی از جمله شهرهایی نظیر همدان و تهران هدف بمباران قرار گرفتند و ناظران خارجی تلفات را ناچیز اعلام کردند.
تا زمان اشغال کامل کشور مطبوعات متفقین احتمالات جانشینی شاه را بررسی میکردند و از زمانی که شاه استعفا کرد و محمدرضا پهلوی را به عنوان جانشین خود معرفی نمود اقدامات او زیر ذرهبین قرار گرفت تا میزان صلاحیتش برای اداره کانال پارسی محک زده شود. پس از سوگند محمدرضا به عنوان شاه جدید، برای اولین بار با رسانههای خارجی مصاحبه کرد و از برنامههای اصلاحی خود و جبران گذشته سخن گفت. او وعده میداد بسیاری از سیاستهای پدر را تغییر دهد و بیشتر به رفاه مردم بپردازد. همچنین در مورد همکاری با دول خارجی به ایجاد رابطه و قرار گرفتن در جبهه متفقین تمایل نشان داد. هرچند در نبود این مصاحبهها نیز شتابزدگی او در اجرای فرامین متفقین مشهود بود.
در مطبوعات و رسانههای خارجی کمتر موردی به دفاع از حق حاکمیت ایرانیان و تخطئه اشغال آن مشاهده میشد و مخصوصا مطبوعات متفقین، روایت دستاندازی به ایران و دخالت در امور داخلی آن را تبدیل به حق مسلم خود در استفاده از امکانات و حفاظت از نفت آن در مقابل آلمان کردند.
مطبوعات ایران در سانسور و توقیف دورهای
در دوره پهلوی اول نشریات خارجی و داخلی ایران به شدت تحت نظارت دولت بوده و اجازه انتقاد و ابراز نظر در امور کشور را نداشتند در نتیجه تعداد زیادی از جراید توقیف شده بودند. از زمان شروع سلطنت محمدرضا پهلوی، مطبوعات و گروههای سیاسی ایران با اعلام آزادیهای اجتماعی توسط شاه جوان مواجه شدند و فضای سیاسی کشور نسبت به دوره بیست ساله قبل از آن باز شد. در نتیجه بسیاری از مدیران جراید مجددا درخواست کسب مجوز نمودند.
سال قبل از اشغال و در دوره رضاشاه با وجود سیاست سانسور هر گونه مطلب در نقد دو جبهه جنگ در مطبوعات که از ابتدای جنگ در پیش گرفته شده بود، با تجاوز شوروی به فنلاند و تهدید ترکیه، نگرانیهایی از حمله شوروی به ایران وجود داشت. در نتیجه مطبوعات که تنها در صورت اجازه مقامات میتوانستند موضعگیری داشته باشند از روحیه سلحشوری و لزوم مقاومت در دنیای امروز سخن میگفتند تا چنین القا کنند که ایران بدون مقاومت تسلیم نمیشود.
اما این تنش زودگذر در سیاست کلی تاثیری نداشت و رضاشاه هرگز عزم درگیر نمودن ارتش خود در جنگ را نداشت. هرچند سال بعد با ترخیص سربازان -با توجیه عدم نیاز- توسط افسران ارشد به خشم آمد و وزیر جنگ احمد نخجوان را به زندان فرستاد.
دولت ایران در ابتدای کار خود درگیر اصلاحات نصفه و نیمه بود بنابراین برخی قوانین دوره رضاشاه هنوز معتبر بودند و طبعا انتقاداتی به نخست وزیر فروغی وارد بود اما این دولت جدید نیز تاب انتقاد نداشت و هرازگاهی جریدهای توقیف میشد. کنترل و تصمیم بر چاپ نشریات با فرمانداری نظامی و البته متفقین بود و دولت تلاش میکرد خود را در تصمیمات فرمانداری بیتقصیر نشان دهد اما هر انتقاد و روشنگری در وضع نابسامان کشور با برخورد قهری مواجه میشد بنابراین بسیاری از نشریات در سالهای اشغال هرگز به شمارگان عادی انتشار خود نرسید.
در دو سال اول اشغال مجلس به طور کلی با دولت همراه و همسو و در تعارض با مطبوعات بود گویا مجلس شورای ملی باید آرام آرام با استقلال رای خود در کنار دولت آشنا میشد. در نتیجه جراید منتقد که با بیکفایتی مقامات و تجاوزگریهای متفقین، نقدهای اساسی برای گفتن داشتند، دائما به محاق توقیف میرفتند و در واقع مدیران مطبوعات کشور بیش از نگرانی برای امور جاری و منافع ملی بایستی نگران احضار خود یا تذکر و توقیف نشریه در مقابل کوچکترین نقد به ساختار و مدیریت دولت بودند تا جایی که اساس نقد و اصلاح امور فراموش شد و از چرایی اشغال یا تعیین زمان خاتمه آن و مطالبه حقوق ملت ایران از اشغالگران چندان حرفی به میان نمیآمد. برای مثال یکی از مشکلات عدیده مردم عدم مدیریت نان و ارزاق و نفت مصرفی بود که به گواه اخبار بخش زیادی از آن توسط اشغالگران خریداری و به اروپا صادر میشد یا حتی شایعاتی از معدوم نمودن گندم توسط متفقین وجود داشت. این موضوع در ایجاد کمبود و قحطی و گرانی موثر بود چنان که در آذر سال ۱۳۲۱ بلوای نان در تهران به پا شد و حتی پایتخت از سوءمدیریت دولت در امان نبود اما صحبت از این مسائل و سخن از بیلیاقتی عمال حکومت ممنوع بود.
از طرفی هر نخست وزیر سیاستهای متفاوتی در برخورد با مطبوعات داشت اما تغییر زود به زود کابینه و جابجاییهای مکرر در برنامهریزی مستمر و اداره امور اختلال ایجاد میکرد چنان که در سال ۲۳ وزارت فرهنگ چهار بار تغییر کرد و همواره جراید از سانسور و توقیف بیملاحظه شاکی بودند.
سال ۱۳۲۲ و پس از آن به تدریج فشار سانسور متفقین روی مطبوعات ایران کم شد زیرا با پیروزی در مقابل آلمان و کنترل اوضاع جنگ درصدد خروج نیروهای خود از ایران و تصمیمگیری برای ادامه کار حکومت بودند. لذا از این زمان مطبوعات در مقابل اراده دولت، شاه و مجلس برای سانسور یا آزادی قلم قرار داشتند.
در سال پایانی اشغال برخی مدیران مطبوعات که درخواستشان برای برگزاری محکمه عادلانه و لغو حکومت نظامی بیپاسخ مانده بود با انتشار یک بیانیه با عنوان قطعنامه جراید موضع خود را در تقابل با نقض آزادی قلم پهلوی اعلام نمودند.
منابع:
۱. شهریور ۱۳۲۰، اسرار حمله متفقین به ایران، محمدقلی مجد، موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران
۲. مطبوعات ایران در دوران اشغال، مسعود کوهستانینژاد
منبع: مشرق
کلیدواژه: کرونا اعتراضات آمریکا قرارداد ایران و چین رضاشاه رژیم پهلوی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mashreghnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مشرق» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۹۳۲۴۸۹۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
فلسفه نامگذاری ماههای شمسی چیست؟
شروع زمان سنج هجری خورشیدی روز جمعه «۱ فروردین سال ۱ هجری خورشیدی» (۲۹ شعبان ۱ سال قبل از هجرت) مطابق با ۱۹ مارس ۶۲۲ میلادی قدیم (ژولینی) و ۲۲ مارس ۶۲۲ میلادی جدید (گرگوری) است. البته روز اول سال یک هجری خورشیدی (از ۱ فروردین تا ۲۴ شهریور) ۵ ماه و ۲۴ روز قبل از هجرت پیامبر (کمتر از یک سال) است.
فلسفه نامگذاری ماههای شمسی
سال، فصلها، ماهها و روزهابه گزارش بیتوته، این زمان سنج از ۳۶۵ روز در قالب ۱۲ ماه تشکیل شدهاست و طبق زمان سنج جلالی ابتدای آن اعتدال بهاری در نیمکرهٔ شمالی است. با این فرق که مبدأ آن هجری است. طراحان زمان سنج جلالی، گروهی ریاضیدان و اخترشناس بودند که نامدارترین آنها حکیم خیام ریاضیدان و شاعر ایرانی بود.
این ها به سفارش ملکشاه سلجوقی و با اصلاح زمان سنج یزدگردی به این زمان سنج جدید دست پیدا کردند. زمان سنج جلالی با حفظ شروع و طول سال با تغییر مبدأ، اسامی و طول ماهها در قالب زمان سنج هجری شمسی برجی درآمده و باز با تغییراتی در طول ماهها ضمن تنوع اسامی آنها، عنوان تقویم هجری شمسی پیدا کرد.
این تقویم بر پایه سال اعتدالی خورشیدی برابر با ۳۶۵٫۲۴۲۱۹۸۷۸ روز است؛ که سال تقویمی آن ۳۶۵ و ۳۶۶روز (کبیسه) میباشد.
هر سال دارای ۴ فصل با نامهای بهار، تابستان، پاییز و زمستان است و هر فصل ۳ ماه دارد و هر ماه تقریباً ۴ هفته و هر هفته ۷ روز با نامهای شنبه، یکشنبه، دوشنبه، سهشنبه، چهارشنبه، پنجشنبه و جمعه (آدینه) دارد. هر سال با ۱ فروردین و فصل بهار شروع میشود.
بلندترین روز سال در ۱ تیر و بلندترین شب سال در شب یلدا (از غروب ۳۰ آذر تا طلوع آفتاب در ۱ دی) اتفاق می افتد. طول ماههای این زمان سنج در طول تاریخ و در کشورهای گوناگون فرق داشته است، اما از حدود سال ۱۳۴۸ در ایران و افغانستان طول ماهها یکسان است.
طول ماهها در نیمه اول سال ۳۱ روزه و در نیمه دوم سال ۳۰ روزه است با این تفاوت که ماه پایانی (اسفند) ۲۹ روزه است و فقط در سالهای کبیسه ۳۰ روز خواهد داشت.
نام ماههای دوازدهگانه پارسینام ماههای دوازدهگانه پارسی تماما برگرفته از متون کهن زردشتی است که ریشه در اعتقادات و باورهای این آیین دارد.
فروردین نام اولین ماه فصل بهار و روز نوزدهم هر ماه در زمان سنج اعتدالی خورشیدی است. در اوستا و پارسی باستان فرورتینام، در پهلوی فرورتین (فرورتن ) و در فارسی فروردین گفته شده که به معنای فروردهای پاکان و فروهرهای ایرانیان است. فروردین شکل تغییر یافته واژه فروهر است به معنای نیروی پیشرو. فروردین جمع مؤنث واژه ی فرورتی در حالت اضافی است و به معنی فروردهای پاکان و فروهرهای پارسایان است . پس «ین » علامت نسبت نیست .
- اردیبهشت نام دومین ماه سال و روز دوم هر ماه در زمان سنج اعتدالی خورشیدی است. در اوستا به آن، اَشَه وَهیشتَه و در پهلوی اُرت وَهیشت گویند. مرکب از دو جزء است: اول اَرتَه به معنی درستی و راستی و پاکی و تقدس. دوم وهیشته صفت عالی از وِه به معنی به و خوبست و واژه ی مرکب به معنی بهترین راستی است .
در کل به معنی بهترین راستی است و همین طور نام یکی از امشاسپندان یا فرشتگان درگاه خداوند است.
- خرداد نام سومین ماه سال و روز ششم در زمان سنج اعتدالی خورشیدی است. در اوستا و پارسی باستان هئوروتات، در پهلوی خردات و در فارسی خورداد یا خرداد گفته شده که کلمه ای است مرکب از دو بخش: بخش اول هئوروه که صفت است به معنای رسا، همه، درست و کامل. دوم تات که پسوند است برای اسم مونث، پس هئوروتات به معنای کمال و رسایی است. به معنی تندرستی نیز آمده و نیز نام یکی از امشاسپندان یا فرشتگان درگاه خداوند است.
- تیر نام چهارمین ماه سال و روز سیزدهم هر ماه زمان سنج اعتدالی خورشیدی است. در اوستا تیشریه، در پهلوی تیشتر و در فارسی صورت تغییر یافته آن یعنی تیر گفته شده که یکی از ایزدان است و به ستاره شعرای یمانی گفته می شود. فرشته مزبور نگهبان باران است و به کوشش او زمین پاک، از باران بهره مند می شود و کشتزارها سیراب می شود. تیشتر را در زبانهای اروپایی سیریوس خوانده اند.هر زمان تیشتر از آسمان سر بزند و بدرخشد مژده ریزش باران می دهد. تیر نام ستاره ای در آسمان هم هست.
- امرداد نام پنجمین ماه سال و روز هفتم هر ماه در زمان سنج اعتدالی خورشیدی است. در اوستا امرتات، در پهلوی امرداد و در فارسی امرداد گفته شده که کلمه ای است مرکب از سه بخش: اول ا، ادات نفی به معنی نه، دوم مرتا به معنی مردنی و نابود شدنی و سوم تات که پسوند و دال بر مونث است. بنابر این امرداد یعنی بی مرگی و آسیب ندیدنی یا جاودانی. مرداد نام آخرین امشاسپند هم می باشد. نام این ماه اشتباه مرداد تلفظ می شود که باید امرداد خوانده شود.
- شهریور نام ششمین ماه سال و روز چهارم هر ماه در زمان سنج اعتدالی خورشیدی است. در اوستا خشتروئیریه، در پهلوی شتریور و در فارسی شهریور می دانند. کلمه ای است مرکب از دو بخش: خشتر که در اوستا و پارسی باستان و سانسکریت به معنی کشور و پادشاهی است و بخش دوم صفت است از ور به معنی برتری دادن و ئیریه یعنی منتخب و آرزو شده و در کل یعنی کشور منتخب یا پادشاهی برگزیده.
این ترکیب بارها در اوستا به معنی بهشت یا کشور آسمانی اهورامزدا آمده است. شهریور به معنی بهترین شهریاری یا مدینه فاضله، فرشته ای موکل بر آتش و موکل بر همه فلزات و تدبیر امور و مصالح و همین طور نام یکی از امشاسپندان یا فرشتگان درگاه خداوند هم آمده است.
- مهر (پیوستن با مهربانی). نگهبانی ماه هفتم و روز شانزدهم هر ماه را به عهده ایزد مهر است. در اسطورههای ایرانی گرما و نور خورشید را ایزد مهر می دانستند. در سانسکریت میترا، در اوستا و پارسی میثر، و در پهلوی میتر، و در فارسی مهر گفته می شود، که از ریشه سانسکریت آمده به معنی پیوستن. مهر به معنای محبت ومهربانی هم آمده است.
- آبان نام ماه هشتم از سال خورشیدی و نام روز دهم از هر ماه است. آبان (آبها(در اوستا آپ در پارسی باستان آپی و در فارسی آب گفته می شود. در اوستا بارها آپ به معنی فرشته نگهبان آب استفاده شده و همه جا به صورت جمع آمده است. کلا جلوه های طبیعی سودمند نزد ایرانیان خیلی ارجمند است پس بعضی روزهای ماه به نام مظاهر طبیعی نهاده شده است. در این ماه از سال به طور معمول باران میبارد. آبان، در زمان سنج باستانی شروع زمستان بزرگ بوده است.
- آذر نام ماه نهم از سال خورشیدی و نام روز نهم از هر ماه است. آذر (آتش(در اوستا آتر و آثر، در پارسی باستان و پهلوی آتر و در فارسی آذر می گویند. آذر فرشته نگهبان آتش و یکی از بزرگترین ایزدان است. آریائیان(هندوان و ایزدان) بیش از دیگر اقوام به عنصر آتش اهمیت می دادند. آفتاب در این ماه در برج قوس یا کماندار قرار می گیرد. سرما در این ماه به اندازهای است که باید آتش روشن کرد.
- دی نام دهم از سال خورشیدی است. در بین سی روز ماه، روزهای هشتم، پانزده و بیست و سوم هم به دی (آفریدگار، دثوش) موسوم است. برای این که این سه روز با هم اشتباه نشوند نام هر یک را به نام روز بعد می پیوندند، یعنی هشتمین روز ماه را دی به آذر، نام روز پانزدهم ،دی به مهر و نام بیست و سومین روز هر ماه دی به دین بود. دی (دادار، دانای آفریننده) در اوستا داثوش یا دادها به معنی آفریننده ، دادار و آفریدگار است و بیشتر صفت اهورامزدا است و آن از مصدر دا به معنی دادن و آفریدن است. در خود اوستا صفت دثوش(=دی) برای تعیین دهمین ماه استفاده شده است. دی نام ملکی است که تدبیر امور و مصالح روز و ماه دی به او تعلق دارد.
- بهمن نام یازدهم از سال خورشیدی و نام روز دوم از هر ماه است. بهمن (منش نیک( در اوستا وهومنه، در پهلوی وهومن، در فارسی وهمن یا بهمن گفته شده که کلمه ای است مرکب از دو بخش: وهو به معنی خوب و نیک و مند از ریشه من به معنی منش است؛ بنابراین یعنی بهمنش، نیک اندیش و نیک نهاد. بهمن نام یکی از امشاسپندان یا فرشتگان درگاه خداوند هم هست.
- اسفند نام دوازدهم از سال خورشیدی و نام روز پنجم از هر ماه است. اسفند (آرامش افزاینده، پارسایی مقدس (دراوستا اسپنتا آرمیتی، در پهلوی اسپندر، در فارسی سپندار مذ، سفندارمذ، اسفندارمذ و گاه به اختصار سپندار و اسفند گفته شده است. اسفند یا سپنتا آرمیتی، آرامشی است که از عشق و ایمان سرچشمه می گیرد. در ادبیات اوستایی این جلوه اهورایی به صورت مادینه (مونث) به کار برده شده است.
پس در اسطورههای ایرانی این امشاسپند نگهبان زن و زمین محسوب می شده است. در بندهشن آمده که زن نیک مانند زمین نیک سختیها را می گوارد و بر شیرین می دهد. از این روی جشن اسپندگان (29 بهمن ماه امروزی) مخصوص زنان بوده است. در این روز مردها با دادن هدیه به زنان از ایشان قدردانی میکردهاند. اسفند به معنای فروتنی هم هست و نام یکی از امشاسپندان یا فرشتگان درگاه خداوند است.
کانال عصر ایران در تلگرام