ترامپ به دنبال آغاز جنگ یا حمله سایبری به ایران در آستانه انتخابات امریکا؟
تاریخ انتشار: ۲۷ شهریور ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۹۳۲۴۹۷۳
ساعت 24-آغاز شمارش معکوس برگزاری انتخابات ریاستجمهوری در ایالات متحده امریکا، زمین منازعه تهران و واشنگتن را هر روز لغزندهتر از دیروز میکند. ماه سپتامبر به نیمه نرسیده که ایران و ایالات متحده هر روز با تحولی تازه خبرساز میشوند.
هر چند که رابطه تهران و واشنگتن مدتهاست از هر گونه تماس مستقیم فاصله گرفته اما دو کشور یا سوییس را واسطه پیامرسانی و البته بیشتر هشدار دادن به یکدیگر میکنند یا از رسانهها و فضای مجازی به عنوان تریبونی برای گفتوگوی غیرمستقیم استفاده میکنند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در حالی که به نظر میرسد نه ایران و نه ایالات متحده تمایلی به تشدید سطح تنش ندارند و حتی در بزنگاههای متفاوت سعی در مدیریت این تنش و پرهیز از ورود به مرحله منازعه مستقیم نظامی هم داشتهاند اما بسیاری از ناظران بینالمللی و البته چهرههای سیاسی در سایر کشورها نگران ساعتی هستند که یا ایران یا ایالات متحده، گزینه نظامی ولو محدود علیه یکدیگر را ناگزیر بدانند. با این همه در این مرحله فعلا تهران و واشنگتن به خط و نشان کشی برای یکدیگر ادامه داده و سعی میکنند، زمینهای بازی بیشتری را به نفع خود تصاحب کنند.
پیش از آغاز ماه سپتامبر مشخص بود که این ماه در تقویم رویارویی سیاسی و حقوقی میان تهران و واشنگتن تاریخساز خواهد شد. دو کشور از دیوان بینالمللی دادگستری در لاهه تا شورای حکام در آژانس بینالمللی انرژی اتمی و البته شورای امنیت سازمان ملل متحد با هم درگیر هستند. از شکایت ایران از امریکا در دیوان بینالمللی دادگستری که فعلا در مراحل اولیه تایید صلاحیت است تا نشست سرنوشتساز روز گذشته در شورای حکام که خط بطلانی بر تلاشهای اسراییل و امریکا برای امنیتیسازی دوباره پرونده هستهای ایران و ارجاع آن به شورای امنیت است و از نشست روز یکشنبه در شورای امنیت که مایک پمپئو، وزیر خارجه امریکا میگوید، نقطه شروع بازگشت قطعنامههای شورای امنیت علیه ایران خواهد بود. تیم ترامپ تاکنون تمام رقابتها در صحن شورای امنیت از تلاش برای تصویب قطعنامه جدید به منظور تمدید تحریم تسلیحاتی ایران تا جلب اجماع برای بازگرداندن قطعنامههای پیشین شورای امنیت را باخته به ایران و البته مخالفت اعضای دایم و غیردایم شورای امنیت با رفتارهای یکجانبه در مواجه با توافقی چند جانبه باخته است.
در چنین شرایطی پیشبینی میشود که تیم ترامپ برای جبران این شکستها دست به حرکتی جدید در شطرنج با ایران بزند. البته در این میان ذکر یک نکته حائز اهمیت است و آن هم موفقیت تیم سیاست خارجی ترامپ در به پای میز دوستی کشاندن اسراییل و دو کشور عربی منطقه است.
روز سهشنبه به وقت ایالات متحده بود که دونالد ترامپ در کاخ سفید رسما عادیسازی رابطه میان رژیم اسراییل با دولتهای امارات متحده عربی و بحرین را اعلام و ادعا کرد که این تحول تازه ابتدای روند عادیسازی رابطه میان تل آویو و کشورهای عربی منطقه است. رییسجمهور امریکا ادعا کرد که احتمالا عربستان سعودی نیز در شرایط مناسب به عادیسازی رابطه با اسراییل رو آورد. این مراسم چه ما آن را لحظهای تاریخی در معادلههای سیاسی منطقه بدانیم و چه از آن به درستی با عناوین خیانت قرن اعراب به مردم فلسطین یاد کنیم تا حدودی میتواند، خیال تیم انتخاباتی ترامپ از وضعیت سیاست خارجی در پرونده ۴ سال نخست کاری او را راحت کند.
تا پیش از این توافق که قطعا مصرف انتخاباتی برای ترامپ در این بازه زمانی داشته و دارد، کارنامه دولت او در حوزه سیاست خارجی پر از خالی بود. ترامپ در هیچ کدام از پروندههای کره شمالی، ونزوئلا، ایران و معامله قرن موفق به تصاحب امتیاز و ورود به مرحله بعد نشد و هر چند در موردی مانند کره شمالی، نامههای زیبا از کیم جونگ اون دریافت کرد اما در مسیر پیشبرد کودتا در کاراکاس ناموفق بود و تا به امروز هم خروجش از توافق هستهای با ایران دستاوردی جز اعمال فشار اقتصادی بر مردم ایران نداشته است. به این شکستها از دست دادن اتحاد با اروپا را هم اضافه کنید. اکنون به نظر میرسد همین نمایش توافق میان اسراییل با دو کشور عربی که جزییات آن حتی برای هیاتهای دو طرف هم مشخص نیست، میتواند تا حدودی از استرس تیم ترامپ در آستانه انتخابات بکاهد و به تصمیمگیریهای مقطعی او در مواجهه با ایران عقلانیت بیشتری ببخشد.
با این همه هنوز برخی از تحلیلگران نگران «سورپرایز اکتبر» و اقدام نظامی رییسجمهور ایالات متحده علیه ایران برای تبدیل کردن آن به دستاوردی انتخاباتی هستند. تحلیلی که به نظر میرسد در ذهن تصمیمگیران ایرانی هم جای خود را دارد و وزارت خارجه از کنار هشدارها و تهدیدهای هر چند لفظی رییسجمهور ایالات متحده و جنگ روانی و رسانهای تیم ترامپ ساده عبور نمیکند. در تازهترین این موارد صبح روز گذشته شاهد اقدام حقوقی دفتر ایران در نیویورک علیه سخنان تهدیدآمیز اخیر دونالد ترامپ بودیم. تهدیدی که بهانه آن گزارش یک رسانه امریکایی درباره نقشه ایران برای ترور سفیر ایالات متحده در آفریقای جنوبی در مقام تلافی ترور سردار شهید قاسم سلیمانی توسط امریکا در دی ماه سال گذشته بود.
دونالد ترامپ صبح دوشنبه با استناد به گزارشهای مطبوعاتی با منبع ناشناس به تهدید ایران پرداخته و در صفحه توییتر خود نوشت: «بر اساس گزارشهای رسانهای، ایران احتمالا در حال برنامهریزی یک ترور یا حمله دیگری علیه ایالات متحده برای گرفتن انتقام کشتن [سردار] سلیمانی است که به دلیل برنامهریزی او برای حملهای در آینده، قتل نیروهای امریکایی و رنجی که سالها ایجاد کرد، انجام شد.» او همچنین ادعا کرد:«هر حملهای توسط ایران به هر شکلی علیه ایالات متحده با حملهای به ایران با شدت ۱۰۰۰ برابر پاسخ داده میشود.»
این اظهارات ترامپ در حالی صورت گرفت که سعید خطیبزاده، سخنگوی وزارت خارجه با رد اتهامات مطروحه در گزارش سفارشی و مغرضانه رسانه امریکایی پولیتیکو در اظهارنظری عنوان کرده بود: «پیگیری حقوق بینالمللی در ارتباط با ترور مجرمانه و بزدلانه سردار سلیمانی را در تمامی سطوح ادامه داده و این اقدام تروریستی را نه میبخشیم و نه فراموش میکنیم اما اظهارات بیاساس و بیپایهای از این دست بخشی از کارزار ضد اطلاعاتی دولت ترامپ علیه ایران است.
تمسک رژیم ایالات متحده به اتهامزنی و دروغپردازی ضدایرانی در آستانه انتخابات ریاستجمهوری امریکا و همزمان با فشارهای این رژیم برای سوءاستفاده از سازوکارهای شورای امنیت سازمان ملل متحد با هدف افزایش فشار بر مردم ایران، امری قابل پیشبینی بود. با این حال چنین اقدامات و خبرسازیهایی که احتمالا در آینده نیز ادامه خواهد یافت قطعا بینتیجه خواهد ماند و به فهرست بلند ناکامیهای مداوم واشنگتن در تقابل با جمهوری اسلامی ایران خواهد افزود.»
پس از تهدید ایران توسط دونالد ترامپ که البته مسبوق به سابقه است و رییسجمهور امریکا سال گذشته نیز تهدید به هدف قرار دادن اماکن فرهنگی در ایران کرده بود، محمدجواد ظریف وزیر خارجه نیز به این تهدیدها واکنش نشان داده و در توییترش نوشت: «دروغگوی همیشگی با طرح هشداری دروغین، دونالد ترامپ را گمراه کرد تا دشمن شماره یک داعش را ترور کند. هم اکنون او تلاش دارد تا از طریق ارایه هشدار دروغین جدیدی، ترامپ را به مادر تمامی باتلاقها بکشاند و فریب دهد. منبع پولیتیکو: «مقامات امریکایی». منبع ترامپ: «گزارش جراید». زمان بیدار شدن است!»
ساعتی پس از این توییت وزیر خارجه، ایران به سازمان ملل در اعتراض به تهدیدات ترامپ علیه کشورمان اعتراض کرد. طی این نامه که از طرف مجید تختروانچی، سفیر و نماینده دایم جمهوری اسلامی ایران در سازمان ملل ارسال شده ضمن اشاره به تهدید مذکور از آن به عنوان نقض اصول منشور سازمان ملل از جمله ماده ۲ آن که صراحتا تهدید یا استفاده از زور را ممنوع میکند، یاد شده است. همچنین با اشاره به تهدیدات گذشته امریکا علیه ایران و نیز ترور سردار سلیمانی توسط این کشور از شورای امنیت خواسته شده است این کشور را وادار کند که به تهدیدات و سایر اقدامات غیرقانونی و سیاستهای غیرمسوولانه خود پایان دهد.
روانچی همچنین با هشدار نسبت به اینکه امریکا مسوول هر گونه ماجراجویی احتمالی خود علیه ایران خواهد بود، اعلام کرده است ایران در دفاع مشروع از ملت، سرزمین و منافع خود لحظهای تردید نخواهد کرد. درحالی که ایران هم در فضای رسانهای به خبرسازی جعلی رسانه امریکایی واکنش نشان داده و سخنگوی وزارت خارجه این اقدام «پولیتیکو» را با خبرسازی رسانههای امریکایی هنگام حمله به عراق در سال ۲۰۰۳ مقایسه کرده و هم از حق تعیین شده برای خود در حقوق بینالملل برای ثبت رسمی شکایت استفاده کرده اما برخی از کارشناسان معتقدند که تهران باید این خبرسازی رسانهای و استفاده سریع تیم ترامپ از آن برای تهدید امنیتی نشان دادن ایران را جدی بگیرد.
یک منبع آگاه در این باره میگوید: «برخلاف برخی تحلیلهای رسانهای اما به نظر نمیرسد که آغاز یک جنگ آن هم با ایران در حالی که وعده انتخاباتی دونالد ترامپ در سال ۲۰۱۶ پایان دادن به ماجراجوییهای نظامی امریکا بوده، مطلوب واشنگتن باشد اما شاید حمله سایبری یا حتی حمله موردی به ایران یا منافع ایران با نزدیک شدن به انتخابات امریکا از سوی تیم ایرانستیز ترامپ به او پیشنهاد شود.»
تهدید ایران از سوی ترامپ با استناد به گزارش مبهم یک رسانه امریکایی در حالی با هدف امنیتیسازی دوباره پرونده ایران انجام شد که دونالد ترامپ در سه سال و نیم گذشته از حضورش در کاخ سفید اصولا به ندرت عرف سیاسی یا قواعد و قوانین بینالمللی را هنگام تصمیمگیری لحاظ کرده است. روز سهشنبه تنها چند ساعت پس از تهدید ترامپ علیه ایران بود که نقل قولی از او در یک مصاحبه منتشر شد مبنی بر اینکه قصد داشت بشار اسد، رییسجمهور سوریه را ترور کند اما وزیر دفاع پیشین مانع شد. مجموع تصمیمگیریهای دونالد ترامپ در قریب به ۴ سال گذشته به شمول تلاش برای ترور مقامهای سیاسی سایر کشورها، ترور سردار حاجقاسم سلیمانی در خاک کشور ثالث یا اقدام به مدیریت کودتا در کشورهای مخالف مانند ونزوئلا نشان میدهد که سکاندار کاخ سفید همانگونه که باب وودوارد، خبرنگار با سابقه روزنامه واشنگتنپست میگوید، قابلیت تشخیص واقعیت از مسائل غیرواقعی را ندارد و در حالی که تلاش میکند، پایبندی ایران به اصول و عرف دیپلماتیک بینالمللی را زیر سوال ببرد خود رکورددار این قانونشکنیها در عرصه بینالمللی است.
نگاهی به مجموع عملکرد ترامپ نشان میدهد که برآوردهای اولیه از نحوه تصمیمگیری او درست بوده و به عنوان مثال او در هیچ پروندهای، استراتژی خاص و هدفمندی را دنبال نمیکند. رییسجمهور ایالات متحده در حالی کمتر از ۳ مانده به انتخابات، ایران را با استناد به «گزارش رسانهها» تهدید میکند که تنها چند ساعت بعد ادعاهای همیشگی را تکرار کرده و میگوید، تهران به دنبال مذاکره است اما من پیام دادهام که تا بعد از انتخابات صبر کنند. هر چند که این ادعای او با واقعیتهای جاری در رابطه تهران و واشنگتن همخوانی ندارد اما نشاندهنده نبود راهبرد در مقابل ایران درست مانند سایر پروندههاست.
از سوی دیگر در حالی که تیم ترامپ در دی ماه سال گذشته پس از ترور سردار شهید قاسم سلیمانی ادعا کرد، سردار تهدید امنیتی فوری برای امریکا بوده اما اظهارات بعدی مقامهای امریکایی و حتی اظهارنظر مایک پمپئو در واکنش به گزارش ساختگی نشریه امریکایی پولیتیکو خلاف این امر را ثابت میکند.
وزیر خارجه ایالات متحده در واکنش به این گزارش گفت:«امریکا فعلا متمرکز بر کاستن از تواناییهای ایران است.» این ادعا در حالی مطرح شد که پمپئو پیش از این اعلام کرده بود که تصمیم ترامپ برای ترور سردار سلیمانی منجر به بازگشت بازدارندگی امریکا در مقابل ایران شده است اما اکنون همان وزیر خارجه از تلاش واشنگتن برای کاستن از توانمندی ایران در هدف قرار دادن منافع امریکا سخن میگوید.
تیم ترامپ تاکنون بارها دلیل ترور سردار سلیمانی را تغییر داده است. مقامهای امریکایی ابتدا ادعا کردند که این حمله به منظور جلوگیری از هدف قرار گرفتن منافع امریکا در منطقه صورت گرفته است اما پس از آنکه سرویسهای اطلاعاتی امریکا گفتند که چنین تهدید قریبالوقوعی علیه منافع امریکا وجود نداشته، استدلال تیم ترامپ هم تغییر کرد. پس از آن وزیر خارجه امریکا ادعا کرد که هدف این حمله احیای توان بازدارندگی امریکا در برابر ایران بوده است؛ ادعایی که روز گذشته از سوی پمپئو دوباره به نوعی تکذیب شده است.
منبع: روزنامه اعتماد
منبع: ساعت24
کلیدواژه: دونالد ترامپ تهران و واشنگتن رسانه امریکایی سردار سلیمانی ایالات متحده شورای امنیت علیه ایران سازمان ملل وزیر خارجه رییس جمهور بین المللی تصمیم گیری ترور سردار سال گذشته تیم ترامپ رسانه ای دو کشور
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.saat24.news دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ساعت24» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۹۳۲۴۹۷۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
مقایسه اقتصاد چین با ایالات متحده در بخش های مختلف
رشد اقتصادی آمریکا و چین کمتر از پیشبینی ها در سه ماهه اول سال ۲۰۲۴ بوده است.
به گزارش روزیاتو، رشد اقتصادی ایالات متحده در بحبوحه افزایش فشار تورم کاهش یافته، اما نرخ بیکاری در این کشور همچنان پایین است. در همین حال، نشانههایی از رشد اقتصاد چین در بخشهای مختلف دیده می شود که در ماه مارس رشد چندانی نداشتند.
چشمانداز اقتصادی این دو کشور از زمان پایان دوره همهگیری کووید-۱۹ متفاوت بوده است.
ایالات متحده انعطافپذیری اقتصادی خود را به دلیل هزینه های مصرفکننده و بازار کار قوی و پویا نشان داده است.
اما چین به دلیل بحران در بخش املاک، سرمایهگذاری خارجی متزلزل و اعتماد ضعیف مصرفکننده تحت فشار قرار گرفته است.
اقتصاد ایالات متحده در سال گذشته به دلیل وضعیت بازار کار مناسب و افزایش مخارج مصرفکننده، با نرخ رشد تولید ناخالص داخلی ۲.۵ درصدی، سریعتر از حد انتظار رشد کرد.
با این حال، در سه ماهه اول سال جاری میلادی، اقتصاد این کشور تنها ۱.۶ درصد نسبت به سال قبل رشد کرده که کمتر از رشد ۲.۴ درصدی پیشبینیشده توسط والاستریت بود.
این رقم در بحبوحه افزایش تورم و کاهش هزینه های عمومی و دولتی، کمترین نرخ رشد در دو سال اخیر بوده است.
جفری روچ، اقتصاددان ارشد LPL Financial در مصاحبه ای با سیانبیسی گفته است:
احتمالاً اقتصاد آمریکا در سهماهههای بعدی رشد کمتری خواهد داشت، زیرا میزان هزینه مصرفکنندگان افت کرده و به همین دلیل، سرعت رشد اقتصادی کمتر می شود.
در حالی که تورم نرخ پسانداز را پایین آورده و فشار بر مصرفکنندگان را افزایش میدهد، روچ انتظار دارد که در اواخر سال ۲۰۲۴ با کاهش کلی تقاضا، تورم نیز کاهش یابد.
بازار کار قوی همچنان اقتصاد ایالات متحده را تقویت می کند. وزارت کار این کشور نرخ بیکاری را ۳.۸ درصد گزارش کرده که از ماه اوت در محدوده ۳.۷ درصد تا ۳.۹ درصدی باقی مانده است.
صندوق بینالمللی پول پیشبینی کرده که ایالات متحده با رشد تولید ناخالص داخلی ۲.۷ درصدی به پایان سال برسد و نرخ بیکاری در سال ۲۰۲۴ به ۴ درصد افزایش یابد.
در همین حال، چین، دومین اقتصاد بزرگ جهان، رشد سالانه ۵.۳ درصدی را در دوره ژانویه تا مارس ثبت کرده که ۰.۶ درصد بیشتر از پیشبینی تحلیلگران در نظرسنجی رویترز بوده است.
اداره ملی آمار چین اعلام کرد که اقتصاد این کشور در سال ۲۰۲۳ به میزان ۵.۲ درصد رشد کرده و به هدف «حدود ۵ درصدی» خود رسیده است؛ هدفی که شورای دولتی شبه کابینه چین مجدداً برای سال ۲۰۲۴ تعیین کرد.
با این حال، نگاه دقیق تر به داده های سه ماهه اول سال ۲۰۲۴ نشان می دهد که رشد اقتصادی چین در چندین بخش، از جمله بخش صادرات، عمدتاً در دو ماه اول اتفاق افتاده است. این موضوع، سؤالاتی را درباره بازیابی اقتصادی چین پس از شیوع ویروس کرونا ایجاد کرده است.
نرخ بیکاری چین در سه ماهه اول سال جاری میلادی به طور متوسط ۵.۲ درصد بوده که در امتداد روند ۵ تا ۵.۳ درصدی از اوایل سال ۲۰۲۳ ادامه داشته است.
چین میانگین بیکاری سه ماهه خود را با محاسبه درصد افراد بیکار نسبت به مجموع افراد بیکار و شاغل اعلام می کند. قابل ذکر است که دولت این کشور، کسانی که در مناطق روستایی زندگی می کنند که حدود یک سوم جمعیت چین را تشکیل می دهند را از گزارش های خود حذف می کند.
صندوق بینالمللی پول پیشبینی کرده که چین به هدفش نرسد و شاهد رشد اقتصادی ۴.۶ درصدی در سال جاری و نرخ بیکاری کلی ۵.۱ درصدی باشد.
بسیاری از کارشناسان، از جمله لی کچیانگ، نسبت به قابل اعتماد بودن آمار رشد اقتصادی چین ابراز تردید کرده اند.
جورج مگنوس، اقتصاددان دانشگاه آکسفورد، در پاسخ به این سوال که آیا اقتصاد در حال سرد شدن چین همچنان می تواند در سال های آینده از ایالات متحده پیشی بگیرد، گفت که از سال ۲۰۲۰ شکاف میان تولید ناخالص داخلی ایالات متحده و چین از حدود ۵ تریلیون دلار به ۱۰ تریلیون دلار افزایش یافته است.
تولید ناخالص داخلی اسمی ایالات متحده با نرخ مرکب حدود ۶.۷۵ درصد و چین ۶ درصد رشد کرده است. اگر این روند ادامه پیدا کند، چین هرگز به ایالات متحده نخواهد رسید.
تولید ناخالص داخلی اسمی، ارزش کل کالاها و خدمات در اقتصاد یک کشور را با قیمت های فعلی بازار، بدون تعدیل تورم اندازهگیری می کند.
در بحبوحه تداوم فراز و فرودهای اقتصادی در چین، از جمله کاهش تورم، پنجره ای که در آن ممکن است وضعیت اقتصادی این کشور به ایالات متحده برسد، در حال بسته شدن است.
با این حال، چندین صنعت که چین در آنها پیشرو است، در سه ماهه گذشته رشد قابل توجهی داشته اند. به عنوان مثال، تولید ایستگاه های شارژ خودروهای الکتریکی ۴۱.۷ درصد و تولید قطعات الکتریکی ۳۹.۵ درصد افزایش یافته است. مگنوس در این باره گفته است:
مقامات پکن ادعا می کنند که «نیروهای مولد جدید» به جای املاک و زیرساختها، در افزایش رشد ناخالص داخلی نقش بیشتری ایفا خواهند کرد. اما من فکر می کنم که این یک رویا است. جزایری از برتریهای فناورانه در دریایی از مشکلات اقتصادی کلان، بهترین توصیف برای این شرایط است.
داده های موسسات مالی برتر نشان می دهند که شکاف میان دو اقتصاد بزرگ جهان در سال گذشته بیشتر شده است. اقتصاد چین به اندازه دو سوم اقتصاد رقیب ژئوپلیتیکی خود بوده که نسبت به ۷۰ درصد در سال ۲۰۲۲ و ۷۶ درصد در سال ۲۰۲۱ کاهش داشته است.
کانال عصر ایران در تلگرام