Web Analytics Made Easy - Statcounter

از مدت‌ها قبل این موضوع مطرح است که چرا تا به حال در ایران زنان رئیس‌جمهور نشده‌اند.

به گزارش گروه رسانه‌های دیگر خبرگزاری آنا، از مدت‌ها قبل این سوال مطرح است که چرا تا به حال در ایران زنان بر کرسی ریاست جمهوری ننشسته‌اند؟ آیا به راستی شورای نگهبان زنان را برای این سِمت تایید صلاحیت نمی‌کند و یا منع قانونی در این زمینه وجود دارد؟

تمام این سوال ها مطرح بود تا اینکه حالا و در آستانه انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ عباسعلی کدخدایی سخنگوی شورای نگهبان موضوعی را مطرح کرد که باعث اظهار نظرهای فراوانی شد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

شاید رئیس جمهورِ زن هم داشته باشیم؟

عباسعلی کدخدایی سخنگوی شورای نگهبان در پاسخ به سوالی درباره امکان ریاست جمهوری خانم‌ها در انتخابات ریاست جمهوری، گفت: دقیقاً مسئله ممنوعیت‌های قانونی نیست و پای مسائل فرهنگی در میان است. شاید در دوره‌ای ریاست جمهوری خانم‌ها هم اتفاق بیفتد؛ کما اینکه در هیچ دوره‌ای وزیر زن نداشتیم، اما در دولت آقای احمدی‌نژاد یک وزیر زن هم منصوب شد. بنابراین، منع قانونی وجود ندارد و شاید در دوره‌های آتی رئیس جمهور زن هم داشته باشیم.

پس از این صحبت حجت الاسلام سید محمدعلی ابطحی عضو مجمع روحانیون مبارز در حساب کاربری خود در شبکه اجتماعی توئیتر اینگونه نوشت: آقای کدخدایی خودش هم می‌داند این شورای نگهبان به یک خانم اجازه کاندیدایی ریاست جمهوری نمی‌دهد، خدا رحمت کند خانم اعظم طالقانی را، همه دوره‌ها کاندیدا می‌شد و تحصن هم می‌کرد و یک‌بار تأیید نشد.

به جز قسمت اول صحبت‌های ابطحی که بوی کنایه داشت، او در قسمت دوم صحبت‌هایش به نام اعظم طالقانی به عنوان یکی از زنانی که هرگز نتوانست به این سمت دست پیدا کند اشاره کرد؛ از همین رو نیز بر آن شدیم تا در این زمینه بیشتر بدانیم.

چرا طالقانی رد صلاحیت شد؟

اعظم طالقانی که دبیرکل جامعه زنان انقلاب اسلامی بود به عنوان اولین خانم در سال ۱۳۷۶ داوطلب ریاست جمهوری شد، اما شورای نگهبان صلاحیت او را تایید نکرد؛ موضوعی که فریده غیرت کارشناس مسائل حقوقی درباره آن گفته است: خانم اعظم طالقانی یک بار کاندیدا شدند که مخالفت‌هایی برای تایید صلاحیت او صورت گرفت، اما این مخالفت‌ها اصلا ارتباطی با جنسیت او نداشت.

او در ادامه گفته است که اگر به قانون اساسی هم توجه کنید به خوبی می‌بینید که در آنجا هم ممنوعیتی برای ورود خانم‌ها مطرح نشده، بلکه موضوع رجال سیاسی مطرح است که در این زمینه هم تفاوت نظر وجود دارد که آیا واژه رجال سیاسی شامل خانم‌ها هم می‌شود یا خیر که معتقدیم بله می‌شود.

حال یک سوال دیگر هم مطرح است.

آیا واژه رِجال سیاسی خانم‌ها را هم شامل می‌شود؟

در این میان انگار یک عبارت در قانون اساسی محل اختلاف نظرهای بسیاری شده است؛ عبارتی که در اصل ۱۱۵ قانون اساسی آمده و به بحث درباره چگونگی انتخاب رئیس‌جمهور می‌پردازد.

مطابق این اصل رئیس‌جمهور باید از میان رجال مذهبی و سیاسی که واجد شرایط زیر باشند انتخاب شود: ایرانی‌الاصل، تابع ایران، مدیر و مدبر، دارای حسن سابقه و امانت و تقوا، مؤمن و معتقد به مبانی جمهوری اسلامی ایران و مذهب رسمی کشور.

و حالا این موضوع مطرح است که معنای رجال سیاسی آیا به معنای صرفا مرد بودن است؟

در کتاب مبانی نظری قانون اساسی که حاصل سخنرانی‌های شهید بهشتی در حسینیّه ارشاد است، بر موضوع «آزادی امکان ریاست جمهوری زنان» تاکید شده است؛کما اینکه به جز شهید بهشتی برخی دیگر از صاحب نظران نیز معتقدند بحث «رجل سیاسی» در قانون سیاسی به معنای رجل بودن در عالم سیاست است؛ یعنی یک بحث مفهومی مطرح شده است نه یک بحث جنسیتی.

شهید بهشتی همچنین به عنوان رئیس مجلس خبرگان قانون اساسی و یکی از اصلی‌ترین صحنه‌گردانان تدوین این قانون، در جواب گزارشگری که سؤال کرد آیا زنان هم می‌توانند رئیس‌جمهور شوند؟ به نکات مهمی اشاره کرده و گفت: «در اینکه خانم‌ها می‌توانند رئیس‌جمهور باشند یا خیر، در میان فقها چه در میان مراجع و چه در میان فقیهان مجلس خبرگان، نظر یکسانى وجود نداشت.   عده‌اى آن را منطبق با موازین اسلام می‌دانستند و عده‌اى نمی‌دانستند... متن به صورتى تنظیم شد که ان‌شاءالله در آینده اگر این بینشى که می‌تواند گسترده‌تر شود، حمایت دو سوم مردم را به دست آورد، آن‌وقت راه براى این منظور هموار شود.   دقت بفرمایید خواهران! شما می‌دانید که عملاً براى مدت طولانى، جامعه ما وقتى می‌خواهد رأى بدهد و انتخاب بکند، به آن مرحله‌اى که خواهرى براى تصدى اینگونه سمت‌ها فرصت و رأى کافى را به دست بیاورد، نمی‌رسد. این مسئله‌اى است که از نظر زمان با آن روبه‌رو خواهیم بود.   این بود که اصل به این صورت تنظیم شد. ابتدا اصل را طورى تنظیم کرده بودند که صریحاً می‌خواست بگوید از نظر اسلامى بانوان نمی‌توانند رئیس‌جمهور شوند که این رأى نیاورد، چون آرای مخالف حتى از فقهاى حاضر در جلسه زیاد بود، بنابراین به این صورت درآمد که قانون اساسى به بن‌بست کشیده نشود، ولى معلوم باشد که این مسئله در روند زمان باید همچنان مورد توجه قرار بگیرد.... در قرآن این مسئله نه نفى و نه اثبات می‌شود، یعنى نه در قرآن آیه‌اى هست که با صراحت و دلالت کافى بگوید کـه زن نمی‌تواند زمامدار باشد و نه در قرآن آیه‌اى هست که با صراحت بگوید زن می‌تواند زمامدار باشد...»

بنابراین در بحث فقهی هم شهید بهشتی به عنوان یک عالم دین پژوه معتقد است که چنین منعی در سنت اسلامی وجود نداشته و در قانون اساسی نیز که برگرفته از آرای شخصیت‌هایی همچون شهید بهشتی است به جای تاکید بر عنوان «مرد» بر «رجل سیاسی» مطرح شده است.

دلیل عمده این امر نبود «زمان کافی» برای مطرح شدن بحث‌های نظری بود، بنابراین تدوین کنندگان قانون اساسی برای اینکه چنان منعی را به شکل رسمی مطرح ننمایند، با گنجاندن مفهوم «رجل سیاسی» راه را برای انجام بحث‌های مختلف باز گذاشته تا در آینده و در یک فضای مناسب، بحث‌های نظری مبتنی بر آموزه‌های دینی به عنوان پشتوانه بحث فراهم آید.

علاوه بر این مقام معظم رهبری هم در یکی از بیانات خود در دیدار با اعضای هیئت دولت در سال ۱۳۸۴ به معنای رجل سیاسی در قانون اساسی اشاره داشته و فرمودند: «این شعار (رفتار بر اساس ضوابط اسلامی) بسیار باارزش است. ان‌شاءاللَّه به این شعار پایبند بمانید و این تلاش را جدی‌تر، بی‌آسیب‌تر و واقعی‌تر کنید؛ چون گامی بلند خواهد بود در راه رسیدن به آن هدف‌ها و همانطور که عرض کردم، رسیدن به آن هدف‌ها مردان خودش را می‌خواهد.

البته «مردان» که می‌گوییم به معنای «رجال» در قانون اساسی نیست، شامل خانم‌ها هم می‌شود، یعنی کسان و عناصر و کارگزارانِ خودش را می‌خواهد. به قول شاعر، آن دو صد من استخوان را داشته باشند تا بتوانند این صد من بار را بردارند.» اما تکلیف یک سوال دیگر هم باید معلوم شود.

چرا تا به حال رئیس جمهور خانم در کشورمان نداشتیم؟

فریده غیرت کارشناس مسائل حقوقی در پاسخ به این سوال گفته است: اگر رئیس جمهور زن نداشتیم به این سبب است که داوطلبی هم در این زمینه نداشتیم و تلاشی هم در این باره انجام نشده است؛ البته به طور طبیعی یک عده هم در این میان مخالف حضور خانم‌ها بوده و گفتند که معنای رجل به معنی مرد است، اما این تفسیر به هیچ عنوان درست نیست زیرا رجال سیاسی هم شامل زنان و هم مردان می‌شود؛ البته این مساله ساده‌ای نیست و تمام جوانب امر باید سنجیده شود.

کدخدایی هم در این باره اینگونه توضیح داده است که قوانین بخشی از این مساله است اما از نظر من، بخش عمده‌ای از آن بحث فرهنگی است. می‌توانیم همین سوال را به این صورت مطرح کنیم که چرا در آمریکا بعد از سیصد سال هنوز رئیس جمهور زن نداریم.

آیا بحث تفاوت بین زن و مرد بوده است؟ به نظر می‌رسد بیشتر این موضوع فرهنگی است. بگذارید مثال دیگری از داخل کشور خودمان‌ بزنم. در همین انتخابات اخیر، تعداد خانم‌هایی که برای نمایندگی مجلس ثبت‌نام کردند و تایید صلاحیت شدند بسیار زیاد بود. از بین آنها تعداد ۱۶، ۱۷ نفر انتخاب شدند. یعنی خانم‌ها هم به خودشان رای نمی‌دهند، اینجا که دیگر شورای نگهبان مقصر نیست.

و اما راه حل‌هایی برای حل یک چالش ...

ناگفته نماند که بر اساس سیاست‌های کلی انتخابات که ۲۴ مهرماه سال ۹۵ از سوی مقام معظم رهبری خطاب به رؤسای قوای سه‌گانه و رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام ابلاغ شد، شورای نگهبان مأموریت یافت «معیار‌ها و شرایط لازم برای تشخیص رجل سیاسی، مذهبی و مدیر و مدبر بودن نامزد‌های ریاست جمهوری» را تعیین و اعلام کند.

کمااینکه حسین کنعانی مقدم تحلیلگر مسائل سیاسی هم در این باره گفته است که تشخیص معنای رجل سیاسی بر عهده شورای نگهبان بوده و قانون اساسی باید این واژه در قانون اساسی را تفسیر کند؛ بنابراین موضوع تشخیص رجل سیاسی باید مجددا مورد بررسی قرار گرفته و یا توسط قانون گزاران قانون جدیدی وضع شود.

در پایان باید گفت که با توجه به این موارد گفته شده اینطور به نظر می‌رسد که در کشورمان علیرغم اختلاف نظرهای گسترده؛ منعی برای حضور زنان صرفا برای جنسیت‌شان در کرسی ریاست جمهوری وجود ندارد و البته شاید لازم باشد جامع شناسان نیز در این باره نظر خود را ارائه کنند؛ شاید به قول آقای کدخدایی در آینده حضور زنان را هم در کرسی ریاست جمهوری شاهد باشیم.

منبع: باشگاه خبرنگاران جوان

انتهای پیام/

منبع: آنا

کلیدواژه: شورای نگهبان سیاست انتخابات 1400 انتخابات ریاست جمهوری قانون اساسی اعظم طالقانی شورای نگهبان ریاست جمهوری رجال سیاسی شهید بهشتی رئیس جمهور خانم ها هم معنای رجل رجل سیاسی

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت ana.press دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «آنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۹۳۴۲۴۵۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

احتمال انصراف قالیباف از ادامه حضور در مجلس

راه دشوار محمدباقر قالیباف، رئیس کنونی مجلس برای رسیدن به ریاست دوره دوازدهم مجلس بر کسی پوشیده نیست؛ راهی که هاتف صالحی، روزنامه‌نگار و تحلیلگر سیاسی اصولگرا، از چهره‎های نزدیک به طیف قالیباف معتقد است، اگر به سرمنزل مقصود نرسد، حتی ممکن است قالیباف قید نمایندگی مجلس را هم بزند.

به گزارش هم میهن، او در گفت‌وگویی، مذاکره و ائتلاف قالیباف با تندروها برای دوره بعدی مجلس را مورد بررسی قرار داد که در ادامه می‎آید:

چرا قالیباف برای ورود به مجلس در انتخابات ۱۴۰۲ با جبهه پایداری ائتلاف کرد؟ به نظر شما این ائتلاف پس از انتخابات هم ادامه خواهد داشت و فراکسیونی در مجلس با حضور شورای ائتلاف نیروهای انقلاب و پایداری شکل می‌گیرد؟

برخی رفتارها پراگماتیسمی است که متناقض به نظر می‌رسد اما در ساحت سیاست یک امر مرسوم و طبیعی است. یکی از اصلی‌ترین شاخصه‌های جبهه پایداری، مخالفت با محمدباقر قالیباف است. قالیباف هم تاکنون سر سازگاری با جبهه پایداری نداشته است. اما در انتخابات مجلس ۱۴۰۲ این دو با هم ائتلاف کرده و لیست واحدی را تشکیل دادند. اگر جبهه پایداری رویکرد ایدئولوژیک دارد چرا این اتفاق افتاد؟

جبهه پایداری در سال‌های اول (۱۳۹۰) که از احمدی‌نژاد جدا شد جزوه‌ای به نام «استقامت در منطقه ممنوعه» را منتشر کرد. اما جبهه پایداری نتوانست به این استقامت پایدار بماند. جبهه پایداری بر این عقیده بود که هر کسی را در حلقه خود نپذیرد و بر این عقیده است که علی لاریجانی، حسن روحانی، محمود احمدی‌نژاد و به‌ویژه قالیباف را نپذیرد.

قالیباف از دید جبهه پایداری یک تکنوکرات غیرانقلابی است. در این سال‌ها هم تخریب قالیباف توسط این جریان انجام شد. اما برای رسیدن به پیروزی در میدان انتخابات گاهی لازم است که با دشمن هم ائتلاف شود که به‌عنوان پراگماتیسم شناخته می‌شود و مماس با اپورتونیسم (فرصت‌طلبی) است. رفتار جبهه پایداری در طول این سال‌ها فرصت‌طلبانه بوده است.

پراگماتیسم (عملگرایی محض) و اپورتونیسم (فرصت‌طلبی) نسبتی با مبانی ایدئولوژیک جبهه پایداری و استقامت در منطقه ممنوعه ندارد و این نشان می‌دهد جبهه پایداری از مبانی و ارزش‌های اولیه خود دور شده است. چراکه قالیباف عوض نشده و اتفاقاً طی سال‌های ۱۳۹۲ تا ۱۴۰۲ بیشتر از مبانی جبهه پایداری دور شده است.

قالیباف چرا تن به ائتلاف با جبهه پایداری داد با وجود آنکه می‌دانست این طیف او را تخریب کرده است؟

این کیاست قالیباف بود. او در تعامل با جبهه پایداری، دشمن یک دهه اخیر خود را به یک دوست تاکتیکی تبدیل کرد.

قالیباف مجبور است برای حفظ ریاست در دوره آینده مجلس با تندروهایی بر سر میز مذاکره بنشیند که او را در انتخابات مجلس در سال ۱۴۰۲ و پس از آن تخریب کرده‌اند. شما این مذاکرات را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

به نظر من قالیباف دو رقیب اصلی و جدی دارد؛ یکی جبهه رادیکال نوپدید در مجلس دوازدهم و دیگری دولت سیزدهم. من اصلاح‌طلبان را رقیب قالیباف نمی‌دانم. یقیناً طیف میانه‌رو و معتدلان راه‌یافته به مجلس دوازدهم قالیباف را دشمن خود نمی‌دانند و براساس پراگماتیسم مجبورند بین قالیباف با افرادی مانند ذوالنوری، رسایی، آقاتهرانی و… قالیباف را ترجیح دهند. قالیباف باید حلقه خود را با جبهه رادیکال نوپدید در مجلس دوازدهم تنظیم کند و با دولت سیزدهم مواجهه تعادل‌بخشی را در پیش بگیرد.

چرا حامیان دولت سیزدهم رقیب جدی قالیباف محسوب می‌شوند؟

قالیباف برسر دوراهی گیر کرده بود و اتاق فکر او به این نتیجه رسیدند که در صورت شرکت در انتخابات ریاست‌جمهوری ۱۴۰۴، نباید در انتخابات مجلس ۱۴۰۲ شرکت کند و فرصت را برای سامان‌بخشی سرمایه اجتماعی خود هزینه کند. در غیراین‌صورت باید برای کسب کرسی ریاست مجلس وارد انتخابات مجلس ۱۴۰۲ شده و فاتحه ریاست‌جمهوری را برای ۴ سال می‌خواند.

تصمیم این بود که قالیباف همچنان رئیس مجلس باقی بماند و اگر قرار است کاندیدای ریاست‌جمهوری شود، در سال ۱۴۰۸ وارد این کارزار شود اما جریانی که دولت سیزدهم را در دست دارند، به‌نوعی موتلف با قالیباف بودند چراکه قالیباف در انتخابات ریاست‌جمهوری سال ۱۳۹۶ به احترام آقای رئیسی کنار کشید و در انتخابات ریاست‌جمهوری ۱۴۰۰ نیز به احترام رئیسی وارد انتخابات نشد. اما دولت قدردان این اقدام قالیباف نبوده، او را دیگری دانستند و تمام تلاش خود را می‌کنند تا قالیبافِ رئیس تضعیف‌شده‌ی مجلس دوازدهم باشد و احتمال ورود قالیباف به رقابت ریاست‌جمهوری ۱۴۰۴ را به صفر برسانند. به همین دلیل است که دولت از جبهه پایداری پشتیبانی می‌کند.

مگر جبهه پایداری در انتخابات مجلس با قالیباف ائتلاف نکرده است؟

جبهه پایداری در انتخابات با قالیباف ائتلاف کرد اما به محض اتمام انتخابات مجلس، در زمین قالیباف بازی نکرد و به رقیب قالیباف برای کسب کرسی‌های مجلس تبدیل شد. این به دلیل آن است که رفتارهای پراگماتیسم کوتاه‌مدت و غیرقابل تحلیل است. در حقیقت نگاه‌ها بلندمدت و ایدئولوژیک نیست بلکه زودگذر است برای کسب هدف‌های حداکثری. قالیباف باید مراقب رفتارهای جبهه نوپدید رادیکال‌ها باشد، چراکه رقیب اصلی قالیباف است. این جبهه در ماه‌های آینده منتقد قالیباف و همچنین دولت ابراهیم رئیسی می‌شود.

با این تفاسیر قالیباف می‌تواند با جبهه نوپدید بر سر ریاست مجلس ائتلاف کند؟

کاری بسیار سخت است. با این وجود نگاه معتدلان و عقلای مجلس به ریاست قالیباف مثبت است. سایر ارکان حاکمیت نیز ریاست مجلس قالیباف را به ریاست تندروها ترجیح می‌دهند چون قالیباف قابل کنترل و مدیریت است که رفتارهایی قابل پیش‌بینی دارد. اما جبهه پایداری غیرقابل پیش‌بینی است و تصمیمات یک‌شبه اتخاذ می‌کند. اگر رئیس مجلس از این طیف باشد، دود آن به چشم مجلس، مردم و حاکمیت می‌رود. این انتخاب بین بد و بدتر است و عقل حکم می‌کند که «بد» را انتخاب کنند.

بعضی از افراد با جبهه پایداری و لیست شانا وارد مجلس نشدند، بلکه با حمایت امنا و رائفی‌پور به بهارستان رسیدند. این افراد چه رویکردی را در رابطه با قالیباف در پیش خواهند گرفت؟

در ادبیات سیاسی امروز کشور مراد از جبهه پایداری صرفاً تشکیلات سیاسی نیست، بلکه تفکر پایداری است. این همان تفکر رادیکال نوپدید در ساحت سیاست جمهوری اسلامی ایران است که قواره‌ای ندارد و مشمول رفتارها، نگرش‌ها و تصمیم‌های پارادوکسیکال است. بنابراین این افراد هم جزو پایداری محسوب می‌شوند و از لحاظ تفکری مماس با جریان پایداری قرار می‌گیرند. همان خطری که قالیباف از جانب جبهه پایداری حس می‌کند از سوی این افراد هم احساس می‌شود.

از نظر قالیباف تمام این افراد یک جریان هستند بنابراین باید تقابل تنظیم‌گر یا مواجهه تعادل‌بخش با این افراد داشته باشد. یعنی وارد دعوا با آن‌ها نشود و تقابل آشکاری نداشته باشد. زمان انتخابات ۱۴۰۲ بی‌تقوایی‌هایی در عرصه رسانه انجام و اسنادی منتشر شد و حاکی از آن است که ساحت سیاست (رفتارهای سیاست‌ورزی منتهی به انتخابات) در شرایط کنونی کشور ناپاک و آلوده است و اخلاق‌مدارانه نیست.

منظور از تعادل‌بخشی این است که قالیباف به سهم‌خواهی‌ها و امتیازات تندروهای مجلس دوازدهم پاسخ دهد؟

قالیباف در این شرایط باید رفتار پراگماتیسم از خود نشان دهد و دشمن را تبدیل به مخالف کند و ضدیت را از دشمن بگیرد. مخالف را به منتقد و منتقد را به کنشگر خنثی و سپس دوست خود تبدیل کند.

در این مدت کوتاه قالیباف می‌تواند این راه پیچیده را طی کند تا رئیس مجلس باقی بماند؟

کار بسیار سختی است. قالیباف نسبت به کنشگران دیگر (رؤسای سابق قوا) یک مؤلفه مثبت دارد. قالیباف همچنان در درون ساختار جمهوری اسلامی قدرت و ظرفیت کنشگری دارد، بنابراین باید نقش میانجی را در مواجهه با این طیف رادیکال ایفا کند. در درون ساختار سیاسی فقدان حلقه میانجی بین حاکمیت و مردم محسوس است و قالیباف می‌تواند این نقش را ایفا کند.

اما قالیباف در دوره دوازدهم چهارمین منتخب تهران است؛ آن‌هم در انتخاباتی که مشارکت در حداقل خود قرار داشت. قالیباف بدون داشتن پشتوانه مردمی می‌تواند مطالبات آن‌ها را دنبال کند؟

اگر قالیباف تغییری در رویکرد خود در قبال مردم نشان دهد شکی نیست که مورد اقبال مردمی قرار می‌گیرد.

اگر این تغییر را در رویکردش ایجاد کند چطور تندروها را از خود راضی نگه می‌دارد؟

سختی کار همین است. قالیباف باید طوری رفتار کند که با مشکل مواجه نشود.

اما این پروسه بلندمدت است و به انتخاب ریاست مجلس دوازدهم نمی‌رسد.

بله. این پروسه بلندمدت است و راهی برای ورود به ریاست‌جمهوری ۱۴۰۸ است. موضوع این است که وجاهت شخصی (با افشاگری‌های جبهه پایداری در انتخابات مجلس) و آینده سیاسی قالیباف در معرض خطر است. بنابراین قالیباف باید تکلیف خود را مشخص کند. قالیباف در این دو ماه (تا انتخابات ریاست مجلس دوازدهم) می‌تواند تنها نظر معتدلان و اصلاح‌طلبان راه‌یافته به مجلس را جلب کند و راه سختی در این خصوص ندارد.

به نظر شما قالیباف می‌تواند ریاست مجلس را به دست آورد؟

من ریاست قالیباف در مجلس دوازدهم را تقریباً قطعی می‌دانم. اما تمام سعی جبهه پایداری و دولت این است که قالیباف رئیس مجلس نشود اگر هم به ریاست رسید، رئیس مجلس تضعیف‌شده‌ای باشد تا خطر قالیباف در انتخابات ریاست ۱۴۰۴ را کاهش دهند تا به‌عنوان رقیب مقتدری مطرح نشود. قالیباف خطری بالقوه برای ابراهیم رئیسی محسوب می‌شود چراکه شرایط ریاست‌جمهوری را دارد و همیشه دوست داشته که سکان ریاست‌جمهوری را به دست بیاورد.

اگر قالیباف در دوره دوازدهم رئیس مجلس نشود، به‌عنوان یک نماینده چه رویکردی را در پیش می‌گیرد؟

اگر فرض کنیم قالیباف رئیس مجلس دوازدهم نشود و به‌طور ناپلئونی این کارزار را ببازد؛ قالیباف نماینده مردم تهران در مجلس می‌شود و باید ۴ سال درگیر راهروهای مجلس شود. آیا قالیباف این شرایط را می‌پذیرد؟ قطعاً خیر. شکی نیست که قالیباف از مجلس انصراف می‌دهد و آماده انتخابات ریاست‌جمهوری ۱۴۰۸ می‌شود.

یعنی ۵ سال در هیچ مسئولیتی به کار گمارده نمی‌شود؟

به هر حال او در یکی از نهادهای حاکمیتی مانند ستاد اجرایی فرمان امام (ره)، بنیاد مستضعفان یا مراکز دیگر حاکمیتی مسئولیت قبول می‌کند و در این ۵ سال فرصت دارد تا سرمایه اجتماعی خود را افزایش دهد و برای حضور در انتخابات ۱۴۰۸ آماده شود.

دیگر خبرها

  • این دهه‌شصتی خبرساز طراح لایحه حجاب است؛ سمت‌های او چه بوده است؟
  • اولین انتخابات ریاست جمهوری چاد پس از حاکمیت نظامیان
  • لاوروف: نتایج انتخابات آمریکا بر تمایل برای تحمیل «شکست استراتژیک» به ما اثری ندارد
  • چالش‌های بایدن و ترامپ در انتخابات ۲۰۲۴ ریاست جمهوری آمریکا
  • این مرد طراح لایحه عفاف و حجاب است /او در چه سمت هایی مشغول به کار بوده است؟ /آن اقبالی این اقبالی نیست!
  • احتمال انصراف قالیباف از ادامه حضور در مجلس
  • بازی جدید قالیباف برای حفظ صندلی ریاست؛ تندرو‌ها شمشیر را از رو بسته‌اند
  • بازی جدید قالیباف برای حفظ صندلی ریاست /تندروها شمشیر را از رو بسته اند /وعده های عجیب کاندیداهای ریاست مجلس
  • دورۀ دوم علیه دشمنانم تلافی می‌کنم- ترامپ 
  • دورۀ دوم علیه دشمنانم تلافی می‌کنم- ترامپ