چرایی بروز جنگ برای بسیاری از ایرانیان همچنان مورد سـؤال است. در ایــن زمینــــه میتوان گذرا به فرضیاتی پرداخت که تأثیر آنها بر آغاز جنگ عراق با ایران در برابر پاسخگویی به تاریخ اهمیت مییابد. یورش عراق به ایران در سطح جهانی یکی از طولانیترین و خسارتبارترین جنگهای قرن بیستم میلادی را در منطقه خاورمیانه رقم زد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
جنگ تحمیلی در دوره هشت ساله خود برای ایرانیان سرشار از پهلوانیها و حماسه آفرینیهای فرزندان ایران است که ایثارگرانه در برابر دشمن متجاوز ایستادند و در مصاف با حملات عراق و پشتیبانان جهانی و منطقهای آن، قهرمانانه از میهن خود در برابر دشمنان دفاع کردند.
پدیده انقلاب واجتناب پذیری جنگ در تحلیل وقوع جنگ برخی صاحبنظران به پدیده انقلاب و اجتنابناپذیری جنگ تأکید میکنند. چنانکه با ربط دادن انقلابهایی همچون انقلاب فرانسه، انقلاب روسیه یا انقلاب الجزایر و بروز جنگهای داخلی و منطقهای، نسبتی نیز میان انقلاب
اسلامی و تحمیل جنگ به ایران مییابند. اگر چه پیش از انقلاب، امضای قرارداد 1975 الجزایر، چندسالی دوره آرامش مرزی را برای مرزنشینان دو کشور ایران و عراق فراهم کرد، اما از آنجایی که حاکمان بعثی عراق از جمله
صدام احساس میکردند این قرارداد در شرایط ناتوانی آن کشور امضا شده است، همواره در پی زمینهای برای فرصتطلبی و زیاده خواهی بودند که این زمینه با پیروزی انقلاب اسلامی ایران فراهم شد. موفقیت مردم ایران در دستیابی به استقلال و آزادی، نگاه آشتیناپذیری حکومتهای وابسته را در مقابل انقلاب اسلامی آشکار کرد. برخی معتقدند پیروزی انقلاب اسلامی و شعارهای آرمانگرایانه رهبران و انقلابیون زمینه ساز تجاوز ارتش عراق به ایران بود. به طوری که با نگرانی حاکمان حزب بعث از نفوذ و گسترش پیام انقلاب در عراق، روابط سیاسی دو کشور همسایه با سردی فزایندهای روبهرو شد و حتی تلاشهای نظام نوپای جمهوری اسلامی برای حل و فصل مسائل بر اساس مفاد قرارداد 1975 الجزایر یا چرخش استراتژیک ایران از دوستی با اسرائیل به تقابل با آن و همنوایی و پشتیبانی از مردم فلسطین نتوانست بر اصول پان عربیسم حزب بعث فائق آید. به طوری که دولت بعثی عراق را به تقابل و دشمنی با انقلاب اسلامی مصمم کرد.
فرصت طلائی سرلشکر عراقی وفیق السامرایی در کتاب ویرانی دروازه شرقی مینویسد: «رژیم حاکم بر عراق چنین احساس میکرد که با سرنگونی رژیم شاه در ایران، رژیم عراق نیز سرنگون خواهد شد یا مناطق جنوبی عراق تحت تأثیر شدید رویدادهای ایران قرار خواهد گرفت. بنابراین اگر تشنجات و بحران حاکم بر روابط عراق و رژیم انقلابی ایران به داخل ایران هدایت نشود، این بحران به داخل عراق سرایت خواهد کرد. رژیم عراق به این نتیجه رسیده بود که
فرصت طلایی لازم برای رهایی از نفوذ ایران در عراق و زمینههای لازم برای ابطال معاهده 1975 الجزایر و بازگرداندن حاکمیت و سلطه کامل بر اروندرود، بر مبنای معاهده 1973 و تعدیل خط مرزی و پشتیبانی از عربهای اهواز به منظور شروع یک حرکت و بیرون آمدن از تابعیت ایران و برانگیختن آتش فتنههای قومی به منظور سرنگونی رژیم جدید ایران و از هم پاشیدن دولت ایران فراهم شده است. این فرصت تاریخی برای صدام، قدم برداشتن در راهی بود که او را به رهبری کل منطقه سوق میداد.» از نگاه برخی دیگر اشغال سفارت امریکا و در ادامه آن شکست عملیات نظامی اش در واقعه طبس که به تحقیر ابرقدرتی امریکا در سطح جهانی انجامید، زمینه ساز چراغ سبز آن دولت به صدام برای تهاجم نظامی به ایران بود. در ادامه تحولات و شرایطی که ایران درگیر مسائل داخلی خود بود و امکانی برای پیشبینی تهدیدات خارجی وجود نداشت و در سطح بینالمللی نیز بسیاری از کشورهای دوست تبدیل به کشوری مخالف یا بیتفاوت شده بودند؛ حاکمیت عراق نیز دگرگونیهای سؤال برانگیز سیاسی را تجربه کرد. همزمان با سالگرد تأسیس حزب بعث در 16 ژوئیه 1979 (25 تیرماه 1358) در کودتایی درونحزبی و خزنده، احمد حسنالبکر از ریاست جمهوری برکنار و صدام فرصت تاریخی توسع جغرافیائی را در دست گرفت.اختلافات درونی انقلابیون، مدیریتهای احساسی بدور از چارچوبهای متداول دیپلماسی و بحرانهای تحمیلی از سوی گروههای ضدانقلاب و تجزیه طلب و ناامنیهای داخلی ایران، همواره در برابر دیدگان رئیس متوهم و فرصت طلب حزب بعث عراق قرار داشت. از نگاه دیکتاتوری همچون صدام، این شرایط زمینه مناسبی برای اقدام نظامی علیه ایران بود تا از موضع برتر به زیاده خواهیهای خود در قرارداد 1975 دست یابد. در این زمینه گزارش صلاح عمرعلی سفیر وقت عراق در سازمان ملل از دیدار دکتر ابراهیم یزدی وزیر امور خارجه ایران با صدام در هاوانا روشنگر چرایی تحمیل جنگ به ایران است. «... من برای بدرقه وزیر خارجه ایران خارج شدم و هنگامی که به داخل اتاق صدام بازگشتم او به سرعت برای رفتن به پارک خارج شد و من هم او را همراهی کردم. واقعاً فضای مثبت دیدار مرا وادار کرد که قانع بشوم لازم است مشکلات دو کشور از راههای مسالمتآمیز حل شود. برای اینکه من خطر وقوع جنگ بین عراق و ایران را که چند برابر عراق جمعیت داشت، درک میکردم. بسیار مایل بودم که شخص رئیسجمهوری را این گونه قانع سازم و فکر کردم که فضای دیدار زمینه مناسبی را برای طرح این موضوع بهوجود آورده است، بویژه که من و صدام به تنهایی سخن میگفتیم. سخن را با اهمیت و ضرورت راه حل مسالمتآمیز و لزوم گفتوگوها و دیدارها آغاز کردم و گفتم ما دو کشور همسایه هستیم و هر کشوری نیاز دارد که اقتصادش را سامان دهد و فرصتهای آموزش و دانش را برای فرزندانش فراهم کند و افزودم، جنگ، راه حل اختلافها نیست. بویژه اگر با پشتوانه حساسیتهای تاریخی واقع شود، بسیار جنگ عمیق و دشواری خواهد بود. در این هنگام، صدام به سخنان من گوش میداد. توانایی گوش دادن از ویژگیهای صدام بود. وقتی سخنم به پایان رسید، صدام گفت: ای صلاح به هوش باش، این فرصت به دست نمیآید مگر در هر صدسال، یک بار و ما سرهای ایرانیان را خواهیم شکست و هر یک وجب خاکی را که اشغال کردهاند باز پس خواهیم گرفت و شطالعرب را بازپس میگیریم. به چشمانش نگاه میکردم و او افزود: « این صحبت از راه حل مسالمتآمیز و انسانی و حل کردن اختلافات با ایران را دیگر نمیخواهم از زبان تو تکرار شود مطلقاً. خودت را در سازمان ملل آماده کن. گوش کن آن چه را به تو میگویم: سرهای ایرانیها را خواهم شکست و محمره (خرمشهر) و شطالعرب (اروندرود)را باز خواهم گرداند. سخنان صدام کاملاً با فضای دیدار با دکتر یزدی تفاوت داشت. او در پنهان نمودن تفکراتش بسیار حرفهای و مسلط است. او تصور کرد که در برابرش یک فرصت تاریخی برای ادب کردن ایران که در شرایط درگیریهای داخلی و انهدام ارتش بود، وجود دارد. پر مخاطره بودن سخن صدام را درک کردم که دارای لحن انگیزشی کوری بود. من هم حد خود را میدانستم، چون با مردی سخن میگفتم که دو ماه پیش 54 نفر از فرماندهان و کادر حزب بعث را یک روز پس از رئیسجمهور شدن اعدام کرده بود. احساس کردم که شرایط به سمت وقوع یک مهار انقلاب اسلامی پیش میرود.»در نگاهی تحلیلی بررسی مجموعه تحولات چرایی مقطع پیروزی انقلاب تا 31 شهریور ماه 1359 نشان از تمرکز توان شوروی و امریکا برای مهار انقلاب اسلامی ایران داشت. به نظر میرسد در استراتژی مشترک ابرقدرتهای دوران جنگ سرد، راهبرد مهار انقلاب تنها با تحمیل جنگ به ایران عملی میشد. از نگاه شخصیتی نیز صدام مناسبترین گزینه برای جنگ افروزی بود که با کودتای درون حزبی گروه طرفدار صدام در حزب بعث علیه احمد حسن البکر این شرایط فراهم شد. در واقع کودتای درون حزبی عراق، بیانگر زمینه چینی و آمادهسازی آن کشور برای تحمیل جنگ به ایران بود. از میان فرضیات مختلف چرایی بروز جنگ میان دو کشور همسایه به نظر میرسد آنچه بیش از همه عراق را به سمت صحنه جنگ سوق داد همانا توهم در دست گرفتن رهبری جهان عرب و فرصت طلبی صدام بود. این وضعیت نقشی تأثیرگذار و انکارناپذیر در تحمیل جنگی بزرگ به دو کشور همسایه با مشابهتهای فرهنگی و تمدنی نزدیک به هم داشت. از ویژگیهای تاریخی جنگ تحمیلی در دوران جنگ سرد، هماهنگی و همکاری ابرقدرتها برای تضعیف ایران و جلوگیری از پیروزی در جنگ بود؛ جنگ تحمیلی عراق علیه ایران نقطه اتصال منافع مشترک و تفاهم دو بلوک شرق و غرب بود تا در کنار تجهیز همه جانبه عراق، به گونهای با نابودی ساختارهای اقتصادی و اجتماعی ایران، انقلاب اسلامی را نیز به بیراهه ببرند.
منبع: ایران آنلاین
کلیدواژه:
تحمیل جنگ به ایران
دو کشور همسایه
انقلاب اسلامی
جنگ تحمیل
حزب بعث
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت ion.ir دریافت کردهاست، لذا
منبع این خبر، وبسایت «ایران آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۹۳۶۴۴۱۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
لاوروف: نتایج انتخابات آمریکا بر تمایل برای تحمیل «شکست استراتژیک» به ما اثری ندارد
لاوروف گفت، احزاب دموکرات و جمهوریخواه در ایالات متحده، روسیه را دشمن میدانند و بدون توجه به نتیجه انتخابات ریاست جمهوری در آمریکا تلاش خواهند کرد تا روسیه را شکست دهند.
به گزارش ایسنا، «سرگئی لاوروف» وزیر خارجه روسیه در مصاحبهای با کانال تلویزیونی بوسنیایی ATV گفت: «بهزودی انتخابات ریاست جمهوری در ایالات متحده برگزار خواهد شد. هیچ تفاوتی میان دموکراتها و جمهوریخواهان بر سر روسیه و چین وجود ندارد. رویکرد گروهی ممکن است سخت و گروه دیگری حتی سختتر باشد، اما در اصل ماجرا تفاوتی ایجاد نمیکند.»
لاوروف ادامه داد: «برای هر دو، مهم نیست که چه کسی در انتخابات پیروز میشود، ما در کل دشمن هستیم. اینکه ما دشمن باشیم یا نیروی متخاصم فرقی نمیکند. اما "شکست استراتژیک" که آنها میگویند باید به روسیه تحمیل شود، هدف تشکیلات آمریکایی است.»
وزیر خارجه روسیه همچنین گفت: «همانطور که ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه در پاسخ به سوال مشابهی گفت، ما آماده خواهیم بود تا با هر کسی که مردم آمریکا انتخاب کنند، کار کنیم، مشروط بر اینکه تمایل متقابل وجود داشته باشد.»
انتخابات ریاست جمهوری آمریکا ۵ نوامبر ۲۰۲۴ برگزار میشود. دونالد ترامپ، رئیسجمهور سابق آمریکا و جو بایدن، رئیسجمهور فعلی کاندیداهای اصلی این انتخابات هستند.
انتهای پیام