شروع غیررسمی جنگ تحمیلی چه زمانی بود؟
تاریخ انتشار: ۳۱ شهریور ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۹۳۶۴۵۱۱
قطعا مرور تاریخ درخشان دفاع مقدس به غیر از ترویج تفکر ایثار، ازخودگذشتگی و سلحشوری و دفاع از حق، اسلام و وطن، مانع از فرصتطلبی دشمنان میشود و جلوی تحریف تاریخ را از سوی آنان میگیرد.
به گزارش مشرق، یکی از روشهای دشمنی رسانههای فارسی انگلیسی همچون بیبیسی، منوتو و اینترنشنال با نظام جمهوری اسلامی، تحریف واقعیت و روایت جعلی تاریخ معاصر است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
و از آنجا که یکی از نقاط قوت نظام جمهوری اسلامی ایران، مقاومت ۸ ساله در مقابل تجاوز ارتش بعث صدام به خاک وطن است؛ پس این رسانهها سعی وافری برای خدشه وارد کردن به تاریخ این مقطع غرورآفرین دارند. از جمله اینکه تلاش میکنند امام خمینی(ره) و رزمندگان اسلام را جنگطلب، قدرتطلب و شروعکننده جنگ نشان بدهند.
اما آیا ایران شروعکننده جنگ بود؟ استناد رسانههای ملکه انگلیس برای جنگ طلب بودن نظام جمهوری اسلامی چیست؟ و چه پاسخی برای شبهاتی که در این زمینه مطرح میکنند، وجود دارد؟ اینها سؤالاتی است که به شکل مختصر در مطلب زیر به آن پاسخ داده شده است:
شبهه از کجا آغاز شد؟
از روز شروع رسمی تجاوز ارتش بعث عراق به ایران در ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ شمسی، سازمان ملل و شورای امنیت در اولین واکنشها، طرفین درگیر را به خویشتنداری دعوت کرده و خواستار آتشبس میان ایران و عراق شدند. این موضعگیری در حالی بود که ارتش بعث روز به روز قسمت بیشتری از خاک ایران را اشغال میکرد و رزمندگان اسلام با مظلومیت، سعی میکردند از پیشروی بیشتر دشمن جلوگیری کنند.
اما یک سال و نیم بعد، و پس از فتح خرمشهر به دست رزمندگان اسلام، صدام حسین تکریتی خواستار قرارداد صلح شد. قراردادی که در آن مقصر و شروعکننده جنگ مشخص نبود و در هیچ بندی از قرارداد، پیشنهادی برای مشخص شدن مقصر جنگ گنجانده نشده بود.
در صورتی که جمهوری اسلامی ایران به جدّ دنبال محکومیت بینالمللی صدام برای تجاوزگری و اشغالگری بود.
از همین جا بود که تلاش صدام برای مقصر نشان دادن ایران به عنوان آغازگر جنگ، شروع شد. در واقع صدام برای قانع کردن سازمانهای جهانی و بینالمللی در مقصر جلوه دادن ایران در شروع جنگ، فقط یک دلیل ارائه میکرد، آنهم اسارت سرلشگر خلبان شهید «حسین لشگری» چهار روز قبل از شروع رسمی جنگ...
ماجرای اسارت شهید لشگری ۴ روز قبل از شروع جنگ
سرلشگر خلبان حسین لشگری در روز ۲۷ شهریور و چهار روز قبل از حمله گسترده صدام، به اسارت ارتش بعث درآمد. هواپیمای او مورد هدف پدافند عراق قرار گرفت و مجبور به ایجکت کردن از هواپیما شد. بعد از آن به اسارت سربازان ارتش بعث درآمد و از آن تاریخ شکنجههای وحشتناک بعثیون علیه ایشان آغاز شد. آنها از خلبان لشگری میخواستند اعتراف کند که برای حمله به آسمان عراق پرواز داشته است.
اما خلبان لشگری با تحمل شکنجههای قرون وسطائی تنها میگفت که برای حفاظت از خاک وطن در مقابل تجاوز هوایی ارتش عراق پرواز داشته. سربازان آنها او را در خاک وطن که به اشغال درآمده، اسیر کردهاند و ایران فقط در پی دفاع از خود در برابر اشغالگران بوده است.
همین پاسخ البته هزینه وحشتناکی برای ایشان رقم زد و باعث طولانی شدن دوران اسارتشان شد. اسارتی ۱۸ ساله که بالاخره در روز ۱۷ فروردین ۱۳۷۷ تمام شد. گرچه سرلشگر خلبان حسین لشگری بعد از آزادی، زیاد نتوانست طعم آزادی و زندگی در کنار همسر و فرزندش را بچشد. و به دلیل عوارض آن شکنجهها و ۱۸ سال اسارت، در سال ۱۳۸۸ به شهادت رسید.
اثبات پاسخ خلبان لشگری با مراجعه به مطبوعات
باید توجه داشت پاسخی که خلبان لشگری به شکنجهگران بعثی میداد و آنها را به تجاوزگری محکوم میکرد، از طریق مراجعه به مطبوعات سال ۱۳۵۸ به راحتی قابل اثبات است.
در واقع رویکرد مطبوعات و به ویژه روزنامهها در قضیه حمله ارتش بعث عراق به ایران را باید از ماهها قبل از شروع رسمی جنگ تحمیلی در ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ مورد بررسی قرار داد. زیرا قبل از حمله رسمی ارتش صدام به ایران، بارها و بارها مرزهای غربی و جنوبی کشور توسط عراق مورد حمله قرار گرفته و حتی برخی از نقاط مرزی بمباران شد. این حملات تجاوزکارانه در روزنامههای آن زمان کشور انعکاس پیدا کرده است.
به طور مثال روزنامه «جمهوری اسلامی» در تاریخ ۱۶ خرداد ۱۳۵۸ در ستون سخن روز خود درباره تحرکات فتنهانگیزانه رژیم بعث عراق نوشت: «صوت الجماهیر عراق یک روز از خوزستان به عنوان عربستان یاد میکند و روز دیگر عدهای مزدور و جاهل که با همکاری عمال رژیم سابق در خوزستان، دست به آتشافروزی میزنند را هموطن مینامد. دیروز هم رژیم بعثی به مرزهای ایران در منطقه کردستان تجاوز کرده و عدهای از روستانشینان کُرد هموطن ما را با بمبهای شوروی به هلاکت رساند...»
و یا روزنامه اطلاعات در خبری به نقل از داریوش فروهر در تاریخ ۲۱ مهر ۱۳۵۸ نوشت: «عراق بر ضد میهن ما توطئه میکند، پایگاه میسازد و توطئهگران را به سوی مرز گسیل میدارد.» مدتی بعد هم البته روزنامه اطلاعات در مطلبی با عنوان «برنامههای دولت عراق برای ایجاد آشوب در ایران» در تاریخ ۱۴ فروردین ۱۳۵۹، به کمک و تجهیز ضد انقلاب توسط حکومت بعث عراق برای ایجاد آشوب در مناطق مرزی ایران اشاره کرد.
همچنین روزنامه کیهان در تاریخ ۱۳ خرداد ۱۳۵۹ در صفحه اول خود نوشت: «قصرشیرین زیر آتش مستقیم توپهای عراق» و... جالب است که خود خلبان شهید لشگری در کتاب خاطراتش به همین موضوع اشاره کرده و مینویسد: «از فروردین ۱۳۵۸ که سرآغاز تجاوزات مرزی عراق به ایران است تا ۲۶/۶/۱۳۵۹ طبق آمار وزارت امور خارجه ایران، عراق ۱۴۸ مورد تجاوز هوایی و ۲۹۵ مورد تجاوز زمینی و ۲۱ مورد تجاوز دریایی به مرزهای ایران داشته است.»
وقتی تیر صدام به سنگ خورد!
یکی از بندهای مهم قطعنامه ۵۹۸، بند ششم آن بود که براساس آن باید کمیته حقیقت یابی توسط سازمان ملل تشکیل میشد تا متجاوز و شروعکننده جنگ به وسیله آن مشخص شود.
این بند علیرغم درخواستهای مکرر ایران تا دو سال و نیم بعد، از طرف سازمان ملل پیگیری نشد.
اما دو سال بعد از حمله صدام به کویت و محکومیت جهانی اقدام او، دبیرکل سازمان ملل متحد به منظور اجرای بندهای ۶ قطعنامه ۵۹۸، در روز ۲۳ مرداد ۱۳۷۰.ش برابر با ۱۴ اوت ۱۹۹۱.م نامهای به کشورهای ایران و عراق نوشت و از آنها خواست که ادلّه خود را برای معرفی کشور آغازکننده جنگ اعلام کنند. این درخواست با تمسخر دولت عراق مواجه شد، اما در نهایت این کشور یک پاسخ غیرحرفهای در چهارم شهریور ۱۳۷۰ به همراه اندکی مدارک به دبیرکل سازمان ملل ارائه داد.
اما جمهوری اسلامی ایران مدارک مستند و مستدل خود که در حد یک کتاب بود، را در ۲۴ شهریور ۱۳۷۰ برابر با ۱۵ سپتامبر ۱۹۹۱میلادی به دبیرکل سازمان ملل ارائه کرد.
مستندات ایران با تکیه بر ماده ۵۱ منشور ملل متحد (مبنی بر دفاع مشروع) تنظیم شده بود.
دبیرکل سازمان ملل متحد پس از مشاوره با گروهی از کارشناسان خبره و نیز مطالعه سندهای ایران و عراق، این سندها را در اختیار یک گروه بیطرف قرار داد. پس از اظهار نظر گروه کارشناسان مستقل، در نهایت در تاریخ ۱۸ آذر ۱۳۷۰ دبیرکل سازمان ملل نظر خود را مبنی بر اینکه عراق، آغازگر جنگ بوده است، طی یک گزارش رسمی در ۹ بند به شورای امنیت سازمان ملل اعلام کرد.
به این شکل حدود سه سال و نیم پس از پایان جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، در تاریخ ۱۸ آذر ۱۳۷۰ آقای خاویر پرز دکوئیار دبیرکل سازمان ملل رسما عراق را به عنوان کشور آغازگر جنگ با ایران معرفی کرد.
*****
قطعا مرور تاریخ درخشان دفاع مقدس به غیر از ترویج تفکر ایثار، ازخودگذشتگی و سلحشوری و دفاع از حق، اسلام و وطن، مانع از فرصتطلبی دشمنان میشود و جلوی تحریف تاریخ را از سوی آنان میگیرد.
ــــــــــــــــــــ
پانویسها:
۱ - روزنامه جمهوری اسلامی، شماره ۶، مورخ ۱۶ خرداد ۱۳۵۸.ش، ص۱
۲- روزنامه اطلاعات، شماره ۱۵۹۷۵، مورخ شنبه ۲۱ مهر ۱۳۵۸.ش، ص ۱۱
۳- روزنامه اطلاعات، شماره ۱۶۱۰۸، مورخ پنجشنبه ۱۴ فروردین ۱۳۵۹.ش، ۱ و ۱۱
۴- روزنامه کیهان، شماره ۱۱۰۱۲، مورخ سه شنبه ۱۳ خرداد ۱۳۵۹.ش، ص۱
۵- کتاب «۶۴۱۰»- خاطرات خودنوشت سرلشکر شهید حسین لشگری، انتشارات معاونت فرهنگی سازمان عقیدتی سیاسی ارتش جمهوری اسلامی ایران، چاپ اول ۱۳۸۳.ش، ص ۱۷
۶- مقاله «اعلام رسمی عراق به عنوان آغازگر جنگ تحمیلی»، سردار حسین اعلائی، سایت تابناک، مورخ ۱۸ آذر ۱۳۹۸.ش، کد خبر ۹۴۲۶۸۴
منبع: کیهانمنبع: مشرق
کلیدواژه: کرونا اعتراضات آمریکا قرارداد ایران و چین ارتش عراق سازمان ملل دفاع مقدس شورای امنیت ارتش بعث عراق امام خمینی صدام شهید لشگری جنگ تحمیلی عراق مقاومت 8 ساله جمهوری اسلامی ایران دبیرکل سازمان ملل روزنامه اطلاعات شروع کننده جنگ خلبان لشگری جنگ تحمیلی حسین لشگری آغازگر جنگ ارتش بعث بعث عراق
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mashreghnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مشرق» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۹۳۶۴۵۱۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
کاهش نرخ باروری در ایران از چه وقت شروع شد؟
علی اکبر محزون گفت: شروع کاهش نرخ باروری در کشور ما به حدود دهه چهل بر میگردد. در نخستین سرشماری کشور که سال ۱۳۳۵ اجرا شد و پس از آن در سال ۱۳۴۵ برای نخستین بار در ایران نرخ رشد جمعیت محاسبه شد که آن زمان ۱/۳ درصد بود. از همان سالها هشدارهای رشد جمعیت آغاز شد. سال ۴۶ بیانیه تهران در خصوص تنظیم خانواده و ضرورت کنترل جمعیت تصویب شد و ساز انقلاب هم در دهه شصت بحث جمعیت دوباره مطرح شد. در برنامه توسعه سال ۱۳۶۷ طرحی با عنوان سیاست تحدید موالید مطرح شد.
وی افزود: هدف این طرح چنین بود که اگر در سال ۱۳۶۷ میانگین هر خانواده ۵/۶ فرزند بود تا سال ۱۳۹۰ این عدد به ۴ فرزند کاهش یابد. در سال ۷۲ قانون تنظیم جمعیت در مجلس شورای اسلامی تأیید شد که طبق این طرح فرزند چهارم به بعد محروم از فعالیت اجتماعی شود. سال ۱۳۷۳ و به میلادی ۱۹۹۴ اجلاس بینالمللی جمعیت و توسعه در قاهره با مشارکت ۱۷۹ کشور جهان از جمله ایران برگزار شد و معاهده طرح کنترل جمعیت در سطح بینالملل با عنوان International Conference on Population and Development تصویب شد. ریشه اصلی کاهش نرخ رشد جمعیت در دنیا و کشور ما از اینجا آغاز شد.
وی افزود: علت شدت این کاهش در ایران به این دلیل بود که علاوه بر کنترل اجتماعی، کنترل فردی نیز به وجود آمد. خانوادهها از دهه ۶۰ بنا به عوامل مختلف مانند کاهش مرگ و میر کودکان و شانس زنده ماندن بالا، تصمیم به فرزندآوری کمتر گرفتند چرا که قبلاً پنج فرزند متولد میشد که لااقل سه نفر از آن ها زنده بمانند. دیگر نیازی به چنین اقداماتی نبود پس همان سه فرزند متولد میشدند.
وی در ادامه گفت: اما اینها حاصل یک نگاه مالتوسی بود بحث نخست تنگ دستی به عنوان مانع افزایش فرزند و بحث دوم جریان اجتماعی بود. افراد با استمرار فرایند توسعه وارد مباحثی شدند که موجب پیشرفت فردی آن ها شود و به تحرک اجتماعی پرداختند و فرزندآوری را مانع این پیشرفت دیدند. بحث فردگرایی در جامعه موجب شد تحرک اجتماعی و فرزندآوری در مقابل هم قرار گیرند و در مرحله سوم جایگزینی برای نهاد خانواده و تغییر نهاد خانواده که حاصل تغییر نگرشها در جوامعی مثل ایران شد روند رشد را به شدت کاهش داد.
محزون تاکید کرد: بر روی مبانی فکری و نظری موضوع باید بیشتر تمرکز کرد و اقدامات اساسی صورت بگیرد. در دنیا هم برای موضوعات مهم همینطور عمل میکنند. باید الگوی یک خانواده کامل را بسازیم، مبنی بر نظریه شهید مطهری از انسان کامل این قالب را در مبانی فکری خانواده جای دهیم و در ادامه به تعهد به خانواده بپردازیم. جامعه دانشگاهی و حوزه علمیه نیز میتواند در حوزه شناسایی مسائل و ترسیم وضع مطلوب کمک شایانی به این راهبرد داشته باشد.
نقش جایزه ملی جمعیت در مرحله نخست ایجاد انگیزه است و برای اثرگزاری بهتر میتواند به اصطلاح، کف میدانیتر، در محلهها و مراکز عمومی باشد. تا انگیزه نخبگان را در جامعه عمومی بیشتر کند. چرا که بحث خانواده است و حتی میتواند الگویی شود تا هم محلیها و خانواده هم به نخبگان رجوع کنند.
منبع: خبرگزاری مهر