Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «تسنیم»
2024-04-29@16:34:49 GMT

چله عزت|جهاد با پای مصنوعی؛ از تخریب تا اطلاعات-عملیات

تاریخ انتشار: ۳۱ شهریور ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۹۳۷۱۴۹۱

چله عزت|جهاد با پای مصنوعی؛ از تخریب تا اطلاعات-عملیات

برادر شهید علیرضا فیلسوف زاده می‌گوید: به خاطر وضعیت پایش از گروه‌های رزمی بیرون آمد و وارد اطلاعات-عملیات لشکر شد. - اخبار فرهنگی -

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، شهید علیرضا فیلسوف زاده متولد 1342 در تهران است. او از سال‌های نخست جنگ و در سنین نوجوانی در جبهه‌ها حضور داشت. معاون فرمانده محور، تخریب چی گردان و نیروی اطلاعات -عملیات از جمله وظایف پاسدار شهید علیرضا فیلسوف زاده در جبهه بود که نهایتا در 25 سالگی و در روزهای پایانی جنگ به شهادت رسید.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

مهدی فیلسوف زاده برادر شهید علیرضا فیلسوف زاده متولد 1347 است و 5 سال از برادر شهیدش کوچکتر. او در گفتگو با تسنیم با اشاره به خصوصیات اخلاقی شهید خانواده می‌گوید: شهدا خصوصیات مشترکی دارند. یکی اینکه آدم‌های مهربانی هستند. اهل خانواده و خانواده دوست هستند. برادرم هم مانند همه شهدا اهل نماز و خدا و پیغمبر بود. همینطور قبل از انقلاب در راهپیمایی‌ها با پدرم در این فعالیت‌های انقلابی شرکت می‌کرد و بعد از انقلاب هم از سال 1360 وارد سپاه پاسداران شد. این امر هم مزید برعلت شد تا بیشتر در خط انقلاب فعالیت کند. گویی فعالیت در سپاه معنویتش را بالا می‌برد.

او به فعالیت‌های برادرش از ابتدای ورود به مناطق جنگی می‌گوید و ادامه می‌دهد: سال 1361 در واقع 19 ساله بود که راهی جبهه شد. یک مدت در جبهه کردستان می‌جنگید و بعد که آمد به سمت جبهه‌های جنوب وارد لشکر 27 محمد رسول الله(ص) شد. مدتی مسئول جذب و اعزام نیروی لشکر و پایگاه مالک اشتر بود. بعد وارد وزارت سپاه شد. آنجا از کارشناسان گزینش سپاه بود.

فیلسوف زاده به جانبازی برادرش اشاره می‌کند و می‌گوید: میان کارهای گزینش گاهی هم به جبهه رفت و آمد داشت. تا سال 1364 که مجروح شد. پایش در عملیات تخریب روی مین رفت و پزشکان مجبور به قطع آن شدند. از مچ صدمه دید. آن موقع تلاش کردیم پایش قطع نشود اما نشد و پای راست را از زیر زانو قطع کردند. به خاطر مجروحیت و رسیدگی به مسائل درمانی مدتی را نتوانست به جبهه برود. بعد از اینکه پایش خوب شد دوباره جبهه رفتن را از سر گرفت.

قطع شدن یک پا را دلیل خوبی برای کنار گذاشتن جنگ و جهاد نمی‌داند. در خانه بند نمی‌شود و از همان روزهای مجروحیت دنبال راهی برای بازگشت به منطقه می‌گردد. برادر شهید در این باره می‌گوید: یک سالی طول کشید تا توانست پای مصنوعی بگیرد و بتواند بدون عصا راه برود. تا بتواند با مشکل پای مصنوعی کنار بیاید گاهی برای فعالیت‌های پشت خط راهی جبهه می‌شد اما نمی‌توانست به خط مقدم برود. بعد هم به خاطر همین وضعیت پایش از گروه‌های رزمی بیرون آمد و وارد اطلاعات-عملیات لشکر شد.

او ادامه می‌دهد: من آن زمان شاید 16یا 17 سالم بود. با علیرضا در یک مسجد فعال بودیم و در کارهای گروه فرهنگی مسجد مشارکت می‌کردیم. مثلا برای شهدا مراسم می‌گرفتیم یا در کارهای پشت جبهه کمک می‌کردیم. من چون وضعیت جسمانی خوبی نداشتم و از ناحیه پا مشکل معلولیت دارم، برادرم نمی‌گذاشت که به جبهه بروم و می‌گفت شما پشت جبهه خدمت کن. در روزهای پیروزی انقلاب هم با یکدیگر کار فروش کتاب و عکس امام خمینی(ره) انجام می‌دادیم و بعد از آن هم جذب فعالیت‌های فرهنگی مساجد شدیم. اما حضورم در فعالیت‌های مختلف فرهنگی و انقلابی را مدیون علیرضا بودم.

برادر شهید فیلسوف زاده نحوه شهادت علیرضا را خوب به خاطر دارد و دراین باره می‌گوید: در بمباران کوه‌های شاخ شمیران عراق شهید شدند. در واقع فروردین 1367 قبل از عملیات والفجر 10 بود که می‌خواستند برای شناسایی بروند. علیرضا به خاطر وضعیت پایش در خانه مانده بود و دوستانش شرایط عملیاتی خط را به او نگفته بودند. وقتی شنید که خط چه خبر است، هرطوری که بود خودش را به منطقه رساند. برای عملیات شناسایی رفت و برگشت. اما متأسفانه عراق محل استقرار این افراد را شناسایی کرده بود. و بعد با بمب‌های خوشه‌ای چادرهای محل استقرار بچه‌ها را بمباران کرد که همانجا برادر من هم به شهادت رسید.

مهدی فیلسوف زاده نخستین کسی است که از شهادت برادر مطلع می‌شود اما مصلحت نمی‌بیند تا زود بقیه را با خبر کند. او می‌گوید: بعد از بمباران و شهادت برادرم که روز چهارم فروردین بود، عملیات آغاز می‌شود. پیکر علیرضا را به عقب منتقل می‌کنند. یکی از دوستان من که انجا در خط حضور داشت و متوجه شد که علی آقا شهید شده، شب به من خبر داد ولی از آنجایی که چهارم فروردین بود و به خاطر اوضاع و احوال روزهای اول سال تصمیم گرفتیم فعلا خبر را به کسی نگوییم. پیکر برادرم هم در معراج اهواز بود و به خاطر نداشتن پلاک به تهران اعزام نشده بود. تقریبا تا 13 فروردین خبر شهادت را به خانواده نگفتم و می‌دانستم که کسی اطلاعی ندارد. تقریبا 8 یا 9 روز من از شهادت علیرضا اطلاع داشتم و خانواده نمی‌دانستند.

او در پایان از اطلاع خانواده درباره موضوع شهادت علیرضا چنین می‌گوید: دکتر زاکانی که الان رئیس پژوهشگاه مجلس است از دوستان صمیمی او بود و در جبهه هم همرزم برادرم بود. 13 فروردین آقای زاکانی متوجه ماجرا می‌شود و پیگیری می‌کند تا پیکر برادرم به معراج تهران منتقل شود. بعد هم از طریق هیأت امنای مسجد لرزاده و بچه‌های پایگاه بسیج خبرشهادت را به خانواده و پدرم دادند. بیش از 10 روز بین شهادت و تشییع و تدفین پیکرش فاصله بود.

روایت آغاز جنگ تحمیلی و نخستین پروازهای جنگی خلبان استشهادی

انتهای پیام/

منبع: تسنیم

کلیدواژه: شهدای دفاع مقدس دفاع مقدس هفته دفاع مقدس شهدای دفاع مقدس دفاع مقدس هفته دفاع مقدس برادر شهید

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۹۳۷۱۴۹۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

انتقاد یک مقام سابق از عروسی مجلل دختر شمخانی

به گزارش «تابناک»، حجت الاسلام یدالله حبیی نماینده پیشین ولی فقیه در وارت دفاع در یادداشتی که در روزنامه جمهوری اسلامی منتشر شده است نوشت:

امیر دریابان علی شمخانی از بقیة‌السلف سپاهیان و مجاهدان و امتحان داده‌های جبهه و جنگ است و کارنامه پرباری از جهاد و خدمت در بخش‌های اجرایی و راهبردی نظام دارد.

شجاعت در میدان، شهامت در بیان، ذهن تحلیل‌گر، صداقت و گریز از نمودها و تأکید بر بودها یعنی بی‌نقش وتکلف، نگاه جامع به مسائل، رفیق نواز، خطرپذیر، سعه صدر در مدیریت، تحمل پذیر، مدیرپرور، مسجدساز و مسجد دوست و... از خصوصیاتی هستند که من از او سراغ دارم وامیدوارم امروز که بعنوان یک کهنه سربازومشحون از تجارب است این خصوصیات فرایند ومراحل کمال وتمام خودش را طی کرده باشد.

شاید در ذهن کثیری از مردم او همچنان رزمنده بسیجی، سپاهی و امیر باشد و شناختی از سایر فعالیتهای او نداشته باشند و خاطره فرماندهی نیروی زمینی سپاه و حضور در نیروی دریائی ارتش و وزارت دفاع را در ذهن خود مجسم کنند.و کسانی او را بواسطه مسئولیتهای ستادی خارج از نیروهای مسلح بشناسند ولی امروز جمع کثیری از مردم بواسطه فضای مجازی آقای شمخانی را در جبهه اقتصادی می‌شناسند اگرچه حضور او همانند تعداد قابل توجهی از صاحب منصبان ارشد نظام در بخش اقتصادی در سایه است و فرزندان و خویشان حضور مستقیم آنان را غیر ضرور نموده است.

این از آثار عصر اطلاعات و انفجار اطلاعات است که کره زمین را به مثابه یک خانه با دوربین مدار بسته، تصویر نگاری می‌کند و لحظاتی بعد به نمایش میگذارد که در نوع خود بسی مطلوب است اگرچه بدور از آسیب و تهدید نیست.

آقای شمخانی از جمله افرادی است که حضور خود و فرزندان جبهه وجنگ را در فعالیت‌های اقتصادی ضروری، شرعی و یک عمل انقلابی می‌داند یعنی اینکه کشورگرفتارجنگ اقصادی و تحریم‌های ظالمانه است (صغرای قضیه) وکسانی توانائی و شایستگی حضور در این جبهه را دارند که امتحان داده و کشور را از جنگ تحمیلی نجات داده‌اند و به نظام و انقلاب باور دارند نظیر ما (کبرای قضیه) پس ما نسبت به حضور در این جبهه وظیفه داریم (نتیجه). بنابراین حضور در جبهه اقصادی نه تنها مذموم نیست بلکه ممدوح ومشکور است چراکه با همه وجود درک میکنیم مشکلات اقتصادی وتحریمها چه بلائی برسر مردم آورده است و فقر بر گروه‌های زیادی از مردم چنان مجسم نموده است که خوف فتنه کفر وعصیان می‌رود پس آقای شمخانی و پسران وامثالهم کار بزرگی انجام داده و می‌دهند وبجای سرزنش باید مشکور باشند.

اما و صد اما که خود آقای شمخانی زیرک نیز می‌داند چرا بازتاب اجتماعی عمل مجاهدانه آنها گونه‌ای دیگر است، چرا مردم بجای تشکر باید سرزنش کنند ودر هر محفل ومجلس باید صحبت ایشان و فرزندان وی و سایرین باشد؟

حقیقت این است که مردم اولا در جریان درست اطلاعات و اطلاع‌رسانی نیستند وتاکنون ندیده ونشنیده‌اند فعالان اقتصادی کلان، گزارشی از نقطه آغاز وفراز و فرود خود را به مردم ارائه دهند ومدیریت در ابهام وانتظار اینجا هم اثر بد خود را گذاشته است واز طرفی برای مردم قابل قبول نیست به هر دلیل مسئولین وفرزندانشان فعالیتهای اقتصادی بکنند.

شاید مفروضشان این است که بدون رانت محال است به این سطح از ثروت برسند. پس راهکار چیست؟ راهکار این است که بین دو کار یکی را قبول کنند حضور در ساختار نظام بدون فعالیت اقتصادی ویا حضور در بازار وبخش خصوصی و بدون داشتن مسئولیت. شاهد زنده این مقوله رفتار و آداب مقام معظم رهبری است. مگر ما مدعی اطاعت از او نیستیم‌! حوزه اطاعت شامل قول، فعل و تقریر رهبری است و از این حیث حجت را بر همه تمام کرده است.

من به برادر عزیز شمخانی عرض میکنم فعالیت اقتصادی الزامات والتزامات خود را دارد چون خود را اولی از دیگران به نصیحت میدانم به ایشان و همردیفان ایشان درکشوری ولشکری توصیه می‌کنم تکلیف خود را از حیث فعالیت اقتصادی روشن کنید وافکارعمومی را با اصلاح امور اقناع کنید.

برای مردم قابل پذیرش نیست وقتی چندین دهک تا پایان عمر امکان تهیه مسکن ندارند، بیش از شصت میلیون نفر یارانه بگیر هستند، مشکلات اقتصادی از جمله پاشنه آشیل‌های نظام است، سن ازدواج بالا رفته است ودهها مشکل وآسیب ذهن مردم را مشغول کرده است مشاور بالاترین فرد کشور مجلس عروسی خود را در هتل کذائی برگزار کند و ما را در پاسخگوئی به این مقولات ناگزیر به نوشتن این نصیحت نامه بکند.

اگر این مجالس را ثروتمندان بخش خصوصی برگزار کنند که می‌کنند مگر اشکالی دارد؟ مهمترین پشتوانه ما در حدوث وبقاء انقلاب اسلامی، مردم بوده و هستند واین توصیه امام خمینی(ره) نیز هست، پس هوای مردم را داشته باشیم. امیدوارم برادر عزیزم علی شمخانی از نصیحت دوست خود نرنجد و این نوشته را تذکری بداند که دلسوزانه تقدیم او می‌شود .

دیگر خبرها

  • حرکت جبهه جهانی انقلاب، مستحکم‌تر و نیرومندتر از پیش
  • انتقاد یک مقام سابق از عروسی مجلل دختر شمخانی
  • لشکر پیروز ۲۵ کربلا در جبهه مقاومت درخشیده است
  • تخریب ۳۰۰ قنات جنوب سیستان و بلوچستان در سیل اخیر
  • شهادت ۳۷ فلسطینی در حملات رژیم صهیونیستی به غزه
  • شهید شفیع زاده، مبتکر توپخانه نیروی زمینی سپاه
  • ۲ شهید گمنام در مسجد مقدس جمکران خاکسپاری می شوند
  • دو شهید گمنام در مسجد مقدس جمکران خاکسپاری می شوند
  • کار بزرگ شهید شفیع زاده در توپخانه سپاه
  • تخریب دو ساخت و ساز غیر مجاز در اراضی کشاورزی نهاوند