Web Analytics Made Easy - Statcounter

بارتومئو، رئیس باشگاه بارسلونا با تغییر نظرش مانع رفتن سوارس به باشگاه اتلتیکومادرید شد و مشخص نیست آینده ستاره اروگوئه‌ای چگونه دنبال می‌شود.

به گزارش مشرق، روز گذشته باشگاه بارسلونا و سوارس بر سر انتقال به اتلتیکومادرید به توافق رسیدند.

بیشتر بخوانید: رسوایی سوارس برای گرفتن پاسپورت

لوئیس سوارس نیز با دیگو سیمئونه صحبت کرد و همه چیز برای انتقال به اتلتیکومادرید فراهم گردید.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

حتی مدت قرارداد و حقوق ستاره اروگوئه‌ای نیز مشخص شد و این بازیکن در مادرید قرار بود  ۲ سال بازی کند و سالیانه ۹ میلیون یورو دستمزد دریافت کند.

بیشتر بخوانید: خبرهای عجیب از تغییر نظر بارسا در خصوص سوارس

اما وقتی انتقال رایگان سوارس به رقیب اصلی بارسلونا مشخص شد، عده‌ای اعتراض کردند و همین باعث شد تا رئیس باشگاه بارسلونا این انتقال و توافق با سوارس را ملغا اعلام کند.

طبق گزارش اسپورت در چاپ امروز خود(در اینجا بخوانید)، بارسلونا توافقی با سوارس انجام داده است. اینکه مقداری از دستمزد او را بپردازد و او می‌تواند رایگان به هر باشگاهی برود غیر از رئال مادرید، منچستریونایتد، منچسترسیتی و پاری سن ژرمن. اتلتیکومادرید در این لیست نبود و یک مرتبه نظر ریاست باشگاه بارسلونا تغییر کرد.

بیشتر بخوانید: خداحافظی با سومین گلزن تاریخ بارسلونا

سوارس از این رفتار بارتومئو خشمگین شد و حتی اظهار داشت که کنفرانس خبری برای توضیح شرایط موجود تشکیل خواهد داد.

موضع کنونی بارسلونا این است که سوارس اگر می‌خواهد راهی اتلتیکومادرید شود باید از دستمزدی که توافق کرده‌اند صرف نظر کند.

در ضمن اتلتیکومادرید نیز باید هزینه‌ای برای خرید سوارس بپردازد و باشگاه بارسلونا اجازه نخواهد داد تا ستاره اروگوئه‌ای به صورت رایگان نیوکمپ را به مقصد متروپولیتانو ترک کند.

بیشتر بخوانید: اتلتیکومادرید با سوارس به توافق رسید

از طرف دیگر اتلتیکومادرید توان پرداخت بیش از ۹ میلیون یورو که با سوارس توافق کرده است را ندارد. به همین علت پیشنهاد دیگری در خصوص لوئیس سوارس نخواهد داد.

به گفته مارکا،‌ باشگاه اتلتیکومادرید می‌خواهد در صورت عدم جذب سوارس،‌ ادینسون کاوانی را به مادرید آورد. بازیکنی که پس از اتمام قراردادش با پاری سن ژرمن هنوز بی‌تیم است.

موراتا، ستاره پیشین اتلتیکومادرید اکنون در جمع تورینی‌هاست و قرار است خیلی زود به یوونتوس بپیوندد.

سوارس به قولی به کسانی شباهت دارد که از اینجا رانده و از آنجا مانده است. او امروز با بارسایی‌ها تمرین کرد ولی جایی در ترکیب کومان ندارد. نه می‌تواند راهی اتلتیکومادرید شود و نه می‌تواند به یوونتوس بپیوندد. با توجه به حقوقی که او درخواست کرده بعید است باشگاهی با این حقوق او را خریداری کند.

منبع: فارس

منبع: مشرق

کلیدواژه: کرونا اعتراضات آمریکا قرارداد ایران و چین باشگاه بارسلونا لوئیس سوارس دیگو سیمئونه بارتومئو مشرق باشگاه بارسلونا بیشتر بخوانید

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.mashreghnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «مشرق» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۹۳۸۵۹۰۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

ادامه جنجال توسل‌جویی علم‌الهدی به شاهنامه | نمی‌دانستید منیژه، زن باده‌نوش و دختر دشمن ایران بود | این ابیات را هم بخوانید!

در سخنان علم‌الهدی، نکتۀ فرعی نادرستی هم وجود دارد و آن اینکه وی منیژه را "یک زن فرهیخته و ایرانی" توصیف کرده؛ در حالی که منیژه تورانی بوده است. او دختر دشمن بزرگ ایران، یعنی دختر افراسیاب – پادشاه توران – بود!

در واکنش به اظهارات اخیر امام جمعه مشهد درباره حجاب، سایت عصرایران در یادداشتی نوشته است؛

در خبرها آمده بود که احمد علم‌الهدی، امام جمعۀ مشهد، گفته است: «حجاب متعلق به فرهنگ ایران است. حتی آن زمان که هنوز اسلام وارد ایران نشده بود، حجاب فرهنگ ایرانیان بود؛ بخصوص در تاریخ ایران باستان؛ و انعکاس این فرهنگ را می‌توان در شاهنامۀ حکیم ابوالقاسم فردوسی دید؛ آن زمان که از قول منیژه به عنوان نماد یک زن فرهیخته و ایرانی نقل می‌کند: منیژه منم، دخت افراسیاب / برهنه ندیده تنم آفتاب».

اینکه جناب علم‌الهدی برای دفاع از حجاب ترجیح داده به سراغ شاهنامه برود و از منیژه مدد بگیرد، خود تایید ناخواسته‌ای است بر آنچه به عنوان دین‌گریزی در جامعۀ ایران مطرح و البته از تریبون‌های رسمی انکار شده است.

محافظه‌کاران در ایران، به ویژه اگر اهل سیاست باشند، غالبا منکر داعیه دین‌گریزی در جامعۀ ایران‌اند؛ ولی چگونه هم آن ادعا را نادرست می دانند و هم آقای علم‌الهدی برای دفاع از حجاب دست به دامن منیژه‌ای شده که اگرچه آفتاب تنِ برهنه‌اش را ندیده بود، ولی شراب‌خواری و عیش و عشرت هم از دیگر ویژگی‌های او بوده است؟

در داستان بیژن و منیژه در شاهنامه، منیژه به بیژن دل می‌بندد و او را به خیمه‌اش دعوت می‌کند. چند شبانه‌روز با او مشغول خوردن و باده نوشیدن می‌شود، در حالی که نوازندگان با بربط و چنگ برایشان می‌نواختند.

ببینیم فردوسی چه توصیفی از خلوت بیژن با "منیژه" داشته:

نهادند خوان و خورش، گونه‌گون

همی ساختند از گمانی فزون

 

نشستنگه رود و می ساختند

ز بیگانه خیمه بپرداختند

 

پرستندگان ایستاده به پای

ابا بربط و چنگ و رامش سرای

 

میِ سالخورده به جام بلور

برآورده با بیژن گیو زور

 

سه روز و سه شب شاد بوده به هم

گرفته بر او خواب مستی ستم

 

در ابتدا هم که بیژن وارد خیمۀ منیژه می‌شود، فردوسی می‌گوید:

به پرده درآمد چو سرو بلند

میانش به زرین کمر کرده بند

منیژه بیامد گرفتش به بر

گشاد از میانش کیانی کمر

 

به هر حال پوشش منیژه هر چه بوده باشد، رفتار و کردار او قطعا باب طبع و مطابق عقاید جناب علم‌الهدی نبوده. پس چرا ایشان از منیژه مدد جسته برای دفاع از عقایدش؟ آیا این گونه تعبیر نخواهد شد که پدیده‌ای به نام دین‌گریزی را پذیرفته‌اند که به باور منتقدان افرادی نظیر آقای علم‌الهدی در شکل‌گیری آن پدیده نقش موثری داشته‌اند از منیژه و نه شخصیت های دینی نام برده است؟

مثلا در همین داستان بیژن و منیژه، نوازندگان برای دو دلداده می‌نواختند تا خلوت و معاشرت‌شان خوشایندتر شود و این اقبال به موسیقی هم دقیقا بخشی از همان "فرهنگ ایرانیان" بوده که آقای علم‌الهدی به آن تمسک جسته‌اند. ولی الآن که اختیار خراسان و شهر مشهد در ید باکفایت جناب علم‌الهدی قرار گرفته، برگزاری یک کنسرت در مشهد هم ممنوع است.

این نفی موسیقی هم آیا برآمده از "فرهنگ ایرانیان" است؟ و آیا همین سخت‌گیری‌ها موجب دین‌گریزی جوانان [‌یا دست کم لایه‌های قابل توجهی از آنان‌] نشده؟ قطعا اگر این سخت‌گیری‌ها نبود، امروز امام جمعۀ مشهد ناچار نبود برای دفاع از حجاب، به مشی منیژه‌ای متوسل شود که پس از آن سه روز شادخواری‌اش با بیژن، در جام شراب بیژن داروی هوش‌بر ریخت و او را با کمک ملازمانش پنهانی به کاخ پدرش برد و باقی قصه را هم از زبان فردوسی بشنوید:

نهفته به کاخ اندر آمد به شب

به بیگانگان هیچ نگشاد لب


چو بیدار شد و بیژن و هوش یافت

نگار سمن‌بر در آغوش یافت

 

در سخنان آقای علم‌الهدی، نکتۀ فرعی نادرستی هم وجود دارد و آن اینکه وی منیژه را "یک زن فرهیخته و ایرانی" توصیف کرده؛ در حالی که منیژه تورانی بوده است. او دختر دشمن بزرگ ایران، یعنی دختر افراسیاب – پادشاه توران – بود!

البته این نکته اهمیت چندانی ندارد و حق با آقای علم‌الهدی است. یعنی رفتار و سلوک منیژه تفاوت چندانی با رفتار زنان ایرانی نداشته. چون ایرانیان و تورانیان در مجموع تا حد زیادی در اتمسفر فرهنگی مشابهی می‌زیستند. ولی همین که امام جمعۀ مشهد واقف نیست منیژه ایرانی نبوده، نشان‌دهندۀ آشنایی کم او با "تاریخ ایران باستان" است و گمان گرده یک بیت کافی است.

نکتۀ مهم‌تر اما این است که تفاخر منیژه به اینکه آفتاب هم تنش را ندیده، ریشۀ اشرافی هم دارد. در مکه و مدینه نیز اشراف دقیقا به علت وضع مالی بهتری که داشتند، لباس‌ بیشتری بر تن داشتند.

اکثریت مردم حجاز فقیر بودند و لباس‌ چندانی نداشتند. یعنی نه لباس‌های گوناگون داشتند، نه همان تک‌ لباسی که داشتند، همۀ جای بدن‌شان را می‌پوشاند و در نتیجه آفتاب تن آن‌ها را می‌دید و می‌سوزاند.

اینکه نقل شده است پیامبر گرامی اسلام لباس‌های با آستین بسیار بلند را نمی‌پسندید و اگر لباسی می‌خرید و آستین‌اش بیش از اندازه بود، مقدار اضافی را می‌برید، دلیلش این بوده که چنین جامه‌هایی را اشراف از سر تفاخر می‌پوشیدند و بسیاری از مردم پول کافی برای تهیۀ چنین لباس‌هایی نداشتند.

احتمالا در ایران هم اقشار فقیر تا حدی گرفتار چنین مشکلی بودند. به هر حال اینکه منیژه می‌گوید آفتاب هم تن مرا ندیده، احتمالا حاوی اشاره‌ای است به خاستگاه طبقاتی برتر او؛ خاستگاهی که اکثر زنان فاقدش بودند.

به عنوان جمع‌بندی باید گفت در این یادداشت به سه نکته اشاره کردیم. یکم اینکه: وقتی برای دفاع از حجاب، پای زن باده‌نوشی مثل منیژه به میان می‌آید، یعنی جناب علم‌الهدی هم واقف‌اند که برای دفاع از حجاب باید به سراغ شخصیت‌هایی تازه و غیراسلامی رفت و همین نشانۀ تحولی اساسی در جامعۀ ایران است که انکار می‌شود.

دوم اینکه: حتی اگر بپذیریم اسلام دقیقا همان چیزی است که آقای علم‌الهدی و همفکران محافظه‌کار ایشان می‌گویند، سخت‌گیری برای اینکه سبک زندگی مردم و حتی مشی آن‌ها در عرصۀ عمومی "کاملا اسلامی" شود، علت اساسی دین‌گریزی در جامعۀ ایران بوده است. با مردم نباید سخت گرفت وگرنه دین‌گریزی به دین‌ستیزی هم منتهی خواهد شد.

سوم اینکه: اگر چیزهایی به نام "تاریخ ایران باستان" و "فرهنگ ایرانیان" وجود دارد، این امور قطعا تاثیر پایدار و ماندگار خودشان را بر زندگی و مشی و منش ایرانیان گذاشته‌اند. جامعه، مومی در دستان صاحبان قدرت نیست تا آن را به هر شکل که خواستند، درآورند. قناعت را فقط به مردم نباید توصیه کرد. حاکمان هم در تلاش برای ایجاد "جامعۀ مطلوب" خودشان باید اهل قناعت باشند.

دیگر خبرها

  • عضو لیکود اسرائیل: باید وارد رفح بشیم و بِکُشیم، بِکُشیم و بِکُشیم+ فیلم
  • فضای ورزشی اروپا از ایران بهتر است اما آنجا بهشت نیست! / فیلم
  • اگر بیش از حد به دیگران وابسته می شوید بخوانید
  • اگر کف پای شما صاف است؛ بخوانید
  • کوین اونز: 9 ماه از قراردادم باقی مانده و از آینده مطمئن نیستم/ اخبار WWE
  • آبشار کیگا کجاست ؟ چگونه به آنجا برویم ؟
  • یک روایت از جهادگران در عملیات بیت‌المقدس
  • نماینده مجلس نگران ترکیه شد؛ آنجا هر مرد ۱۵ شریک جنسی زن دارد؟
  • ادامه جنجال توسل‌جویی علم‌الهدی به شاهنامه | نمی‌دانستید منیژه، زن باده‌نوش و دختر دشمن ایران بود | این ابیات را هم بخوانید!
  • اگر واکسن آسترازنکا زده‌اید، بخوانید