Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «ایسنا»
2024-04-29@18:24:17 GMT

عملیات‌های تعیین‌کننده دفاع‌مقدس در یک نگاه

تاریخ انتشار: ۲ مهر ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۹۳۸۹۰۱۵

چهلمین سالگرد آغاز جنگ تحمیلی عراق علیه ایران می‌تواند بهترین بهانه برای معرفی ابتکار عمل، بن‌بست شکنی‌ها و بازروایی اقدامات موثر نظامی فرماندهان و رزمندگان جمهوری اسلامی ایران علیه رژیم بعث عراق در دوران دفاع مقدس باشد. آنچه مسلم است این که، تمامی این اقدامات بر مبنای ایمان به خدا و تفکر و در قالب عملیات‌های آبی- خاکی و هوایی طراحی و اجرا شدند و درون مرزی یا برون مرزی بوده‌اند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

به گزارش ایسنا،هشت سال دفاع‌مقدس فراز و فرودهای فراوانی داشت بنابراین ضرورت ایجاب می‌کرد فرماندهان کشورمان در عرصه نظامی و دفاع مشروع عملیات‌هایی برای مقابله با دشمن طراحی و اجرا کنند که در نوع خود جزو مهمترین عملیات‌های تاریخ جنگ‌های جهان شناخته می‌شوند.
 

در ادامه مروری داریم بر چند عملیات بزرگ.

عملیات ثامن الائمه (شکست حصرآبادان)

با توجه به نقش بنی‌صدر به عنوان فرماندهی کل قوا در شروع جنگ تحمیلی، کلیه جبهه‌های نبرد به بن بست رسید و صدام شهرهای مهم ایران از جمله خرمشهر، آبادان، نفت‌شهر و دیگر شهرهای مرزی را به اشغال خود درآورد. اما به محض عزل بنی‌صدر به دلیل عدم کفایت سیاسی، در جبهه‌ها شور و نشاط دیگری حاکم و بن‌بست‌ها باز شد. سپس نخستین عملیات پیروزمند با شعار «خمینی روح خدا، فرمانده کل قوا» انجام شد که نقطه شروعی جهت حضور نیروهای مردمی در جبهه‌ها به حساب می‌آید.

عملیات شکست حصر آبادان فتح‌الباب در جبهه‌های نبرد به حساب می‌آید. پس از عملیات «فرماندهی کل قوا»، سیستم جنگ تغییر کرد و عملیات ثامن الائمه توسط سپاه و ارتش طرح‌ریزی شد.

عملیات ثامن‌الائمه یکی از چهار عملیات بزرگ و برجسته در بین سلسله عملیات‌هایی بود که برای آزادسازی مناطق اشغالی انجام شد و نقطه عطف و و آغاز استراتژی مرحله دوم جنگ و منشاء تحول با الهام از رهنمودهای امام راحل بود.

پیام امام (ره) مبنی بر ضرورت شکست محاصره آبادان، اهمیت و ارزش سیاسی منطقه برای دشمن، موقعیت نظامی زمین و نحوه استقرار دشمن و ابتکار در پل‌های نصب شده روی رودخانه کارون از جمله مهمترین عوامل در انتخاب منطقه برای انجام عملیات بود.

این عملیات ساعت یک بامداد پنجم مهرماه ۱۳۶۰ آغاز و در مدت زمان آن بیش از ۳۰۰۰ تن از افراد دشمن کشته و زخمی، بسیاری زخمی و تعداد زیادی نیز به اسارت نیروهای اسلام درآمدند.

مهمترین دستاوردهای عملیات ثامن‌الائمه (ع) توقف عملی نیروهای دشمن و پی بردن رزمندگان اسلام به فعل خواستن بود. این در حالی بود که آزادسازی تمام مناطق اشغالی پس از عملیات حصر آبادان صورت گرفت و سبب آزاد شدن ۱۸۰-۱۵۰ کیلومتر مناطق اشغالی از دست دشمن شد و شاید این عملیات را بتوان جزو شگفتی‌های جنگ به حساب آورد چرا که پس از برکناری بنی صدر، ارتش و سپاه همکاری موثری با هم داشتند.

عملیات طرق القدس (فتح بستان)؛ سلسه‌ عملیات‌های کربلا

جمهوری اسلامی ایران تنها دو ماه پس از پیروزی در عملیات ثامن‌الائمه (ع)، عملیات «طریق القدس» را در سال دوم جنگ (آذرماه سال ۱۳۶۰) با سرعت بسیار و بر پایه تحولات جدید و شور و هیجان ایجاد شده در کشور، به عنوان بزرگترین عملیات خود در مقیاس گسترده، طرح‌ریزی کرد. سازماندهی نیروهای داوطلب با انگیزه شهادت‌طلبی در سازمان سپاه و در آستانه فرا رسیدن ماه محرم، برجسته‌ترین ویژگی این عملیات بود. فرماندهان سپاه و ارتش طی جلسات متعددی شرایط جدید را مورد بررسی قرار داده و مبتنی بر آن، استراتژی جدیدی را تعریف کردند که سه هدف اساسی را دنبال می‌کرد:

۱- انهدام هر چه بیشتر ماشین جنگی عراق.

۲- دست یافتن به مواضعی مناسب جهت کم کردن خطوط پدافندی و نهایتاً آزادسازی نیروهای خودی از پدافند به منظور افزایش توان در عملیات بعدی.

۳- آماده شدن برای انجام عملیات نهایی و آزاد سازی گام به گام مناطق اشغالی.

مبتنی بر این استراتژی، ۱۲ طرح موسوم به «کربلا» تهیه شد که میزان تناسب توان خود با ظرفیت مورد نیاز منطقه عملیاتی، وضعیت زمین از جنبه نظامی و نیز اهمیت منطقه عملیاتی، از عوامل اصلی در تعیین تقدم هر یک از طرح‌های مزبور بود، بر همین اساس، پس از مباحث مختلف میان فرماندهان سپاه و ارتش، عملیات طریق القدس به عنوان اولین گام از سلسله عملیات کربلا طراحی و به مرحله اجرا در آمد.

این عملیات در ساعت ۰۰:۳۰ بامداد ۱۳۶۰/۹/۸ با عبور نیروهای پیاده یگان‌های سپاه از میادین مین و مواضع دشمن، در چند محور به طور هم زمان آغاز شد. نیروهای عمل کننده در محور شمال عملیات، در همان ساعات اولیه درگیری موفق شدند مواضع نیروهای عراقی را در خطوط اول تصرف کرده و نیروهای احتیاط دشمن را در پشت خطوط پدافندی منهدم کنند. میزان موفقیت اولیه یگان‌های سپاه در محور شمال به حدی بود که فرمانده تیپ زرهی ارتش نیز به گردان‌های زرهی و مکانیزه خود فرمان داد تا از معابر بازشده با چراغ روشن عبور کرده و ضمن انهدام دشمن و حمایت از نیروهای پیاده خودی به سوی هدف‌های خود در عمق منطقه پیشروی کنند.

به این ترتیب، در ساعت «۶ بامداد» روز اول عملیات، تیپ امام حسین (ع) به همراه یک گردان از «تیپ ۳ زرهی« از «لشکر ۹۲ » موفق شدند تنگه چزابه را تصرف و تامین کند. در این محور تا ساعت ۹ صبح روز اول، تمامی اهداف تعیین شده، تامین شد.

با اجرای عملیات طریق القدس، اولین مرحله از استراتژی جدید تحت عنوان «کربلای ۱» با موفقیت به پایان رسید و نتایج زیر را به دنبال داشت:

۱- آزادسازی ۶۵۰ کیلومتر مربع از خاک جمهوری اسلامی شامل شهر بستان، حدود ۷۰ روستا، پنج پاسگاه مرزی و تنگه استراتژیک چزابه.

۲- تجزیه شدن قوای سپاه سوم عراق، که با توانی بیش از شش لشکر بخش‌هایی از خوزستان را تحت اشغال داشت.

۳- موفقیت ابتکار عبور از منطقه رملی.

عملیات فتح المبین؛ جلوگیری از قدرت تصمیم‌گیری، تجدیدسازمان و تقویت روحیه دشمن

طرح‌ریزی عملیات افتخارآفرین «فتح‌المبین» از اواسط آبان ‌١٣٦٠ آغاز شد و پس از تلاش‌های مستمر و خستگی‌ناپذیر و انجام مشورت‌ها و هماهنگی‌های گسترده میان فرماندهان، سرانجام «طرح عملیاتی شماره ‌١ فتح‌المبین» در اواخر دی‌ماه همان سال آماده شد. روز ‌١٣ بهمن ‌١٣٦٠ در پی یک نشست مشترک بین فرماندهان عمده سپاه و ارتش، طرح یادشده به یگان‌های عمده اجرایی ابلاغ و متعاقب دریافت اطلاعات جدید در روز ‌٣٠ بهمن همان سال طرح اولیه بازنگری شده و طرح «شماره ‌٢ » در روز ‌١٣ اسفند انتشار یافت.

با پایان یافتن «عملیات طریق‌القدس»، تلاش برای اجرای عملیات بعدی به منظور جلوگیری از قدرت تصمیم‌گیری، تجدیدسازمان و تقویت روحیه دشمن آغاز شد. در این شرایط که نیروهای رزمنده ابتکار عمل در جنگ و پشت جبهه را در دست داشتند، دو منطقه «غرب دزفول» و «منطقه عمومی خرمشهر» (غرب کارون) نظر فرماندهان نظامی را به خود جلب کرده بود که الزاما می‌بایست یکی از آن‌ها جهت اجرای عملیات انتخاب می‌شد.

این عملیات با مراجعه به قرآن کریم، «فتح» نامگذاری شد و سرانجام در ساعت ۳۰ دقیقه بامداد روز دوشنبه دوم فروردین‌ماه سال ۶۱ فرمان آغاز حمله بزرگ و سرنوشت‌ساز فتح‌المبین به شرح زیر صادر شد:

«بسم‌الله الرحمن الرحیم، بسم‌الله القاصم الجبارین و یا زهرا (س)».

نتایج عملیات:

آزادسازی ‌٢٥٠٠ کیلومترمربع از خاک جمهوری اسلامی؛ شامل ده‌ها بخش و روستا، سایت‌های ‌٤ و ‌٥ رادار، جاده مهم دزفول – دهلران و ... .

نزدیک شدن نیروهای خودی به مرز در منطقه غرب شوش و دزفول.

خارج شدن شهرهای دزفول، اندیمشک و شوش و مراکز مهمی همچون پایگاه هوایی دزفول از تیررس توپخانه دشمن و دستیابی به چاه‌های نفت ابوغریب در ارتفاعات تینه.

انهدام بیش از چهار لشکر،‌٣٦١ دستگاه تانک و نفربر، ‌١٨ فروند هواپیما، ‌٣٠٠ دستگاه خودرو، ‌٥٠ عراده توپ و ‌٣٠ دستگاه مهندسی ارتش عراق.

به غنیمت گرفته شدن ‌٣٢٠ دستگاه تانک و نفربر، ‌٥٠٠ دستگاه خودرو، ‌١٦٥ عراده توپ، ‌٥٠ دستگاه مهندسی و مقادیر زیادی سلاح و تجهیزات انفرادی.

به اسارت درآمدن بیش از ‌١٥ هزار تن از نیروهای دشمن.

کشته و مجروح شدن حدود ‌٢٥ هزار تن از نیروهای دشمن

عملیات الی بیت‌المقدس(آزادسازی خرمشهر)؛ سمبل تحمیل اراده سیاسی جمهوری اسلامی بر متجاوز

در حالی که اشغال خرمشهر توسط عراق به عنوان آخرین و مهمترین برگ برنده این کشور برای وادار ساختن ایران به شرکت در هرگونه مذاکرات صلح تلقی می‌شد، آزادسازی این شهر می‌توانست سمبل تحمیل اراده سیاسی جمهوری اسلامی بر متجاوز و اثبات برتری نظامی‌اش باشد.این عملیات دهم اردیبهشت‌ماه سال ۱۳۶۱ آغاز شد و رزمندگان اسلام توانستند طی سه مرحله خرمشهر را آزاد کنند.

در ساعت ۲۲:۳۰ اول خرداد ۱۳۶۱ تلاش برای آزادسازی خرمشهر آغاز شد و عراقی‌ها نتوانستند در برابر تک سریع و غافلگیرانه ایران،نیروهای عراقی دچار وحشت و سرگردانی شدید شدند و نتوانستند واکنش مهمی از خود نشان دهند و ارتباط یگان‌های دشمن با یکدیگر قطع شد. فرار افسران، درجه‌داران و سربازان عراقی از منطقه خرمشهر گویای از هم پاشیدگی سازمان یگان‌های دشمن بود.

در روز دوم خرداد نتیجه پیکار بسیار درخشان بود و «قرارگاه کربلا» به هدف خود که احاطه کامل خرمشهر بود، رسید. تعداد اسرای عراقی در این روز از ۲۸۳۰ نفر تجاوز کرد و یگان‌هایی از دشمن که در منطقه بین نهر عرائض و شلمچه مستقر بودند، به میزان زیاد منهدم شدند.

با وجود حضور گسترده هواپیماهای عراقی در آسمان منطقه، عقابان تیزپرواز نیروی هوایی ارتش در پشتیبانی از یگان‌های خودی، در صحنه عملیات بیت‌المقدس حضوری فعال داشتند و با بمباران پل شناور عراقی‌ها بر روی اروندرود و مناطق تجمع آنان در آن سوی رودخانه، نقش ارزنده‌ای در آزاد سازی خرمشهر ایفا کردند.

در اواخر روز دوم خرداد، قرارگاه کربلا پس از بررسی آخرین وضعیت، تصمیم گرفت تا نیروها با ورود به شهر، آن را از لوث وجود نیروهای عراقی پاک کند و در ساعت سه بامداد روز سوم خرداد واحدهایی از رزمندگان ایران به آن سوی رودخانه وارد شدند.

از طرف دیگر جمعی از نیروهای عراقی با استفاده از تاریکی شب و قایق اقدام به فرار کردند که تعدادی از این قایق‌ها توسط تکاوران نیروی دریایی هدف قرار گرفتند و سرنشینان آن ها غرق شدند.

در ساعت ۱۱ صبح روز سوم خرداد در حالی که درگیری شدیدی بین قوای ایرانی و نیروهای عراقی در شمال نهر «خین» جریان داشت و دشمن در فکر شکستن حلقه محاصره خرمشهر بود، رزمندگان ایرانی از جناح غرب و خیابان کشتارگاه وارد شهر شدند. ناحیه گمرک خرمشهر در کنار اروند اندکی مقاومت کرد که آن هم به سرعت درهم شکسته شد.

در ساعت ۱۲ قوای ایران از سمت شمال و شرق وارد شهر شدند و نیروهای متجاوز بعثی که ۲۴ ساعت در محاصره کامل قرار داشتند، راهی جز اسارت یا فرار و یا کشته شدن نداشتند. بدین جهت واحدهای عراقی گروه گروه به اسارت رزمندگان اسلام در آمدند.

در ساعت ۱۴ بعد از ظهر، خرمشهر به طور کامل آزاد شد و پرچم پر افتخار جمهوری اسلامی ایران برفراز «مسجد جامع» و پل تخریب شده خرمشهر به اهتزاز درآمد.

بدین ترتیب این شهر مقاوم که پس از ۳۵ روز پایداری و مقاومت در چهارم آبان ۱۳۵۹ به اشغال دشمن درآمده بود، پس از ۵۷۸ روز (۱۹ ماه) اسارت، بار دیگر به آغوش گرم میهن اسلامی بازگشت و پیکره پاک آن از لوث وجود متجاوزان تطهیر شد.

نتایج

طی عملیات بیت‌المقدس ۵۰۳۸ کیلومتر مربع از اراضی اشغال شده از جمله شهرهای خرمشهر و هویزه و نیز پادگان حمید و جاده اهواز – خرمشهر آزاد شدند. علاوه بر این، شهرهای اهواز، حمیدیه و سوسنگرد از تیررس توپخانه دشمن خارج شدند. هم چنین ۱۸۰ کیلومتر از خط مرزی تامین شد.

با آزاسازی خرمشهر، برتری نظامی ایران بر عراق مورد تایید کارشناسان و تحلیل گران نظامی قرار گرفت.

آزادسازی خرمشهر موجب انفعال ارتش عراق شد؛ به گونه‌ای که نظامیان عراقی تا مدت زیادی نتوانستند از لاک دفاعی خارج شوند.

عملیات بیت‌المقدس موجب شد کشورهای عرب منطقه به تقویت مالی و نظامی عراق مبادرت ورزند.

طی این عملیات حدود ۱۹ هزار تن از نیروهای دشمن به اسارت درآمده و بالغ بر ۱۶ هزار تن کشته و زخمی شدند.

عملیات رمضان؛تنبیه متجاوز

پس از آزادسازی خرمشهر و برتری سیاسی - نظامی ایران که یکی از اهداف آن خاتمه جنگ بود، پیش‌بینی می‌شد زمینه اتمام جنگ فراهم شود و نظام بین‌الملل به طور جدی و با در نظر گرفتن عدالت و تنبیه متجاوز پایان جنگ را پیگیری کند، همانگونه که درباره بسیاری از جنگ‌های‌ بین‌المللی چنین شد. اما برعکس، آمریکا و غرب در جهت حفظ حکومت عراق و فشار بر جمهوری اسلامی تلاشهای خود را آغاز کردند. آمریکا بدون توجه به حقوق قانونی جمهوری اسلامی، در پی تحمیل مذاکره بدون شرط به ایران بود و در مجموع قدرتهای بزرگ در تلاش بودند که مذاکرات صلح در شرایطی انجام شودکه جمهوری اسلامی در موضع برتر نباشد.

به دلیل سابقه تاریخی و شخصیت صدام، ایران صلح بدون تضمین لازم را نمی‌پذیرفت زیرا هیچ اعتمادی به دولت عراق و تعهدات آن نداشت. رژیم عراق به دلیل قرار گرفتن در موضع ضعف، مسأله صلح را مطرح می‌کرد در حالی که هیچ تغییری در ماهیت رفتار سران این رژیم مشاهده نمی‌شد.

هدف کلی طرح پیشروی در خاک عراق، پدافند در کنار اروند از شمال تا جنوب یعنی از «نشوه» تا خرمشهر و نزدیک شدن به بصره بود. با موفقیت در این طرح، نیروهای سپاه سوم عراق از جمله «لشکرهای ‌۵ و۶ » به طور کامل محاصره می‌شدند و علاوه بر تصرف بخش وسیعی از حساس‌ترین زمین منطقه، شمار بسیاری از نیروهای دشمن اسیر می‌شدند.

این عملیات در پنج مرحله از ۲۳ تیرماه سال ۶۴ تا ششم مردادماه همان سال اجرا شد و نتایج وارزیابی به شرح زیر است:

اگرچه جمهوری اسلامی در عملیات رمضان به اهداف از پیش تعیین شده خود دست نیافت، ولی با اجرای این عملیات و ورود به خاک دشمن نشان داد که در دستیابی به حقوق خود مصمم است. علاوه بر این، در پی این عملیات مسئولان جمهوری اسلامی متوجه شدند برخلاف گذشته با شرایط کاملاً جدیدی در جنگ مواجه شده‌اند. برهمین اساس، می‌بایست استراتژی جدیدی تدوین می‌شد، اما در این خصوص دو دیدگاه متفاوت بروز کرد. عده‌ای کسب یک پیروزی بزرگ را برای پایان دادن به جنگ کافی می‌دانستند و عده ای دیگر به تلاش همه جانبه برای نیل به پیروزی نهایی معتقد بودند.

در عملیات رمضان، چهار لشکر و سه تیپ زرهی دشمن بین ‌۲۰ تا ‌۶۰ درصد منهدم شد و ‌۹ تیپ پیاده دشمن بین ‌۲۰ تا ‌۱۰۰ درصد خسارت و تلفات را متحمل شدند. در مجموع بیش از ۱۰۰۰ دستگاه تانک و نفربر دشمن و نیز تجهیزات و سلاح‌های بسیاری دیگر از دشمن منهدم شد و حدود ۷۰۰۰ تن از نیروهای دشمن کشته و تعداد قابل توجهی هم اسیر شدند.

عملیات محرم

ویژگی‌های مهم این عملیات دستاوردهای آن بود که منجر به آزادسازی ۷۰۰ کیلومترمربع از خاک ایران و ۳۰۰ کیلومتر از خاک عراق و شکستن جو حاصل از عدم پیروزی عملیات رمضان شد. همچنین با پیدایش دورنمای شهر «العماره» عراق از روی بلندی‌های «جبال حمرین» در این عملیات باعث شد استراتژی جدید برای عملیات گسترده در منطقه جنوب که هدفش تعیین سرنوشت جنگ بود حاصل شود. از دیگر ویژگی‌های این عملیات، استفاده دشمن از گازهای شیمیایی در منطقه عملیاتی بود که باعث شد مسئولین جنگ به طور جدی برای مقابله با این سلاح در عملیاتهای بعدی تدابیر لازم را اتحاذ نمایند.

این عملیات در چند محور و طی چند مرحله طراحی شد که مرحله اول آن دوشنبه روز دهم آبان ماه سال ۱۳۶۱ در ساعت ۲۲:۸ دقیقه با رمز «یا زینب(س)» با فرماندهی قرارگاه عملیاتی کربلا، با سرعت و غافلگیری قابل ملاحظه آغاز شد، به نحوی که کمتر از نیم ساعت پس از شروع عملیات قوای اسلام توانستند در یک محور تعدادی از نیروهای عراقی را به اسارت درآورند و در محور دیگر نیروهایی از دشمن به استعداد بیش از یک تیپ در محاصره نیروهای خودی قرار گرفتند و غالباً اسیر شدند.

عملیات کربلای ۴

عملیات می‌بایست در ساعت ‌٢٢:۳۰ مورخ ۱۳۶۵/۱۰/۳ آغاز می‌شد. به همین خاطر غواص‌های خودی ساعاتی قبل به درون آب رفته و به سمت خط دشمن حرکت کردند. در این میان، نیروهای دشمن که کاملا آماده و هوشیار بودند، ضمن پرتاب منور، با تیربار و خمپاره به طرف نیروهای ایران شلیک می‌کردند. در مجموع، عملیات خارج از کنترل و هدایت فرماندهی قرار گرفته بود و قبل از هر دستوری یگان‌ها با توجه به نوع وضعیت و هوشیاری و عکس‌العمل دشمن به محض رسیدن به ساحل، درگیری را آغاز می‌کردند. در این حال، رمز عملیات (یا محمد) حدود ساعت ‌۲۲:۴۵ اعلام شد و نیروهای عمل کننده فقط توانستند در جزایر سهیل، قطعه، ام‌الرصاص، ام‌البابی و بلجانیه نفوذ کنند و در بعضی مناطق نیز به صورت موضعی رخنه کنند.

در مقابل، نیروهای دشمن با پرتاب پی در پی منور و اجرای چند مورد بمباران کنار نهر عرایض (عقبه برخی از یگان‌ها) و همچنین اجرای آتش مؤثر روی رودخانه اروند،عملا سازمان غواص‌ها و نیز نیروهای موج دوم و سوم را به هم زدند به طوری که نیروهای یگان‌های مجاور بعضا پراکنده شده و اغلب نمی‌توانستند روی هدف عمل کنند.

یکی از مناطق حساس عملیات،جزیره‌ ام‌الرصاص و نوک «بوارین» بود که برغم تلاش بسیاری که برای تصرف آن انجام شد، به خاطر هوشیاری دشمن امکان ادامه درگیری از میان رفت.

عملیات کربلای۵؛تثبیت موقعیت برتر سیاسی – نظامی جمهوری‌اسلامی «عملیات کربلای۵» ۱۹ دیماه سال ۱۳۶۵ آغاز شد.

موفقیت‌های جمهوری اسلامی ایران در عملیات بزرگ کربلای ‌۵ و احتمال پیروزی نظامی قریب‌الوقوع آن،دنیا را به این نتیجه رساند که راه‌های به پایان رساندن جنگ را با تصویب قطعنامه ‌۵۹۸ هموار سازد،قطعنامه‌ای که در آن برای اولین بار به نظرات ایران توجه شده بود.

ارزیابی عملیات

عملیات کربلای ‌۵ ضمن تثبیت موقعیت برتر سیاسی – نظامی جمهوری ‌اسلامی که با فتح فاو حاصل شده بود به لحاظ پیشروی در زمین منطقه شرق بصره و نزدیک شدن رزمندگان اسلام به شهر بصره و قرار گرفتن این شهر در برد توپخانه قوای جمهوری‌اسلامی ایران را در برابر حملات وسیع دشمن به شهرها و مردم بی‌دفاع، از موقعیت مناسبی برخوردار کرد تا با عملیات بازدارنده و اجرای آتش پرحجم توپخانه و «کاتیوشا» روی شهر بصره، عراق را از ادامه حملات به شهرها منصرف کند. علاوه بر این، درهم شکستن قوی‌ترین استحکامات دشمن در این منطقه حاکی از توانمندی رزمندگان اسلام و ناتوانی دشمن در مقاومت و بازپس‌گیری مناطق تصرف شده بود. ضمن اینکه انهدام وسیع ارتش عراق، از جمله ویژگی‌های عملیات کربلای ‌۵ بود که در ابعادی حتی غیرقابل مقایسه با عملیات‌های گذشته صورت گرفت.

انهدام دشمن در عملیات کربلای ‌۵، به مراتب بیش از عملیات والفجر۸ بود به گونه‌ای که حتی تحلیلگران غرب ناچار از اعتراف به گوشه‌ای از این مسئله شدند. انهدام دشمن موجب شد علی‌رغم اینکه زمین شلمچه از ارزشمندی قابل ملاحظه‌ای در زمینه سیاسی - نظامی برخوردار بود دشمن حفظ نیرو را بر حفظ و یا بازپس‌گیری مناطق تصرف شده ترجیح دهد. علاوه بر آمار و ارقام نتایج عملیات،از حیث ضربات وارده بر ماشین نظامی عراق نکات بارزی در عملیات کربلای ‌۵ وجود داشته، که در زیر، با رعایت اختصار به مواردی از آنها اشاره می‌شود:

انهدام ارتش عراق در این عملیات تنها با عملیات رمضان و عملیات والفجر ‌۸ قابل مقایسه است. از جنبه فروپاشی ارتش عراق نیز، عملیات کربلای ‌۵ را می‌توان با عملیات‌های فتح‌المبین و بیت‌المقدس مقایسه کرد. تلفات ارتش عراق در عملیات کربلای ‌۵ به اندازه‌ای بود که جلال طالبانی، رهبر اتحادیه میهنی کردستان گفت: «خبری به دست ما رسید که فرمانده سپاه یکم عراق گفته است: "ما در عملیات کربلای ‌۵ بیش از ‌۵۰ هزار تن تلفات داشته‌ایم".»

جنبه مهم دیگر این عملیات غلبه ابتکار عمل سپاه بر اندیشه و قدرت نظامی عراق بود.همچنین در این عملیات فرماندهان بزرگی همچون حسین خرازی فرمانده لشکر ‌۱۴ امام حسین (ع) و شهید اسماعیل دقایقی فرمانده لشکر بدر به شهادت رسیدند. به علاوه حجت‌الاسلام عبدالله میثمی روحانی مجاهد و عارف (از دفتر نمایندگی امام (ره) در سپاه) که در سخت‌ترین شرایط، رزمندگان و فرماندهان را یاری می‌کرد به شهادت رسید.

والفجر۸؛ فتح فاو در عملیات در این عملیات برای جهانیان باور کردنی نبود

«عملیات والفجر ۸» بیستم بهمن‌ماه سال ۱۳۶۴ آغاز شد. اگر عراق را سرزمینی مثلثی شکل فرض کنیم، «فاو» در منتهی‌الیه ضلع شرقی آن چسبیده به خلیج‌فارس قرار دارد. مهمترین شهر عراق نزدیک به فاو، بصره است. ضمن آنکه شهرهای «ابوالحسیب»، «زیبر»، «صفوان» و «ام‌القصر»، همگی در این منطقه واقع شده‌اند. وجود شهرهای ایرانی آبادان، خرمشهر و محدوده شلمچه و اروندرود نیز در این منطقه بیش از پیش بر اهمیت آن افزوده است. کشور کویت نیز کمترین فاصله با این منطقه حساس را دارد. همچنین نزدیکی به جزیره «بوبیان»، «هورعبدالله» و پایانه‌های نفتی «الامیه و الوکر» واقع در خلیج‌فارس بر اهمیت و حساسیت آن افزوده است.

عارضه مهم این منطقه رودخانه خروشان اروند است که از تلاقی دو رودخانه دجله و فرات سرچشمه گرفته و در عرض ۴۰۰ – ۱۶۰۰ متر متغیر بوده و از جزر و مدهای بسیار شدیدی برخوردار است. ساحل شرقی اروندرود در دهانه خلیج‌فارس مکان آرایش و مبدا حرکت رزمندگان اسلام جهت انجام عملیات و تحقق فتحی دیگر است.

فتح فاو در عملیات والفجر ۸ برای جهانیان باور کردنی نبود. عبور از اروند و مقابله با دشمن که در سنگرهای مطمئن به انتظار نشسته است، غیرقابل باور بود و پس از فتح فاو رسانه‌های بیگانه به نفع رژیم صدام تبلیغات واهی کردند اما با دعوت ایران از تمام خبرنگاران برای بازدید از فاو و حضور این خبرنگاران در فاو و منطقه عملیاتی والفجر ۸ که مصادف با ددمنشی‌های صدام در استفاده از سلاح‌های شیمیایی بر علیه رزمندگان اسلام بود، تمام تبلیغات دشمن نقش بر آب شد و تمام خبرنگاران از نزدیک شاهد سقوط شهر فاو توسط رزمندگان اسلام بودند.

ساخت «پل بعثت» و سدهای خاکی بر روی رودخانه بهمن‌شیر از توانمندی‌های بسیار بالای مهندسی جنگ حکایت دارد که رزمندگان اسلام دوشادوش برادران جهاد سازندگی به طور شبانه‌روزی کارهای مهندسی را انجام می‌دادند.

ساخت پل بعثت از نصب ۵۰۰۰ لوله در عمق ۱۸ متری اروند به طول ۴۰۰ تا ۱۶۰۰ و به عرض ۱۲ متر در بستر رودخانه نصب شد و سپس جاده خاکی به ارتفاع یک متر برای عبور انواع وسایل سبک و سنگین در طول شبانه روز راه‌اندازی شد و پس از هر بمباران، لوله‌ها تعویض و تردد از روی پل امکان‌پذیر می‌شد. علاوه بر پل بعثت، ساخت پل‌های خیبری و دبه‌ای برای حمل ونقل وسایل و تردد رزمندگان از کارهای قابل توجه مهندسی جنگ بود.

به دنبال تحولات جدید و تغییر توازن به سود ایران، شورای امنیت سازمان ملل در سوم اسفند ماه ۱۳۶۴ به تهیه پیش‌نویس و صدور یک بیانیه مهم اقدام کرد ولی این پیش‌نویس با مخالفت آمریکا و فرانسه روبرو شد. سرانجام پیروزی‌های به دست آمده در عملیات والفجر ۸ و نیز اقدامات دیپلماتیک جمهوری اسلامی ایران منجر به آن شد که شورای امنیت در پیش‌نویس اولیه قطعنامه بعدی گامی به سوی خواست‌های به حق ایران بردارد.

عملیات خیبر؛ شناسایی رژیم صهیونیستی توسط عراق

این عملیات ساعت ۲۱:۳۰ سوم اسفندماه سال ۱۳۶۲ با رمز «یا رسول الله (ص)» آغاز می‌شود. یکی از موضوعات مهم برای آمریکا، موضوع شناسایی رژیم صهیونیستی توسط عراق بود. صدام اعلام می‌کند: دیگر عراق را جزو کشورهای در خط مقدم علیه این رژیم نمی‌شناسد. در چنین شرایطی بود که بانک صادرات و واردات آمریکا برای کمک به اقتصاد این کشور هزینه خط لوله نفتی بغداد ‌عقبه را به مبلغ یک میلیارد دلار تقبل می‌کند و از رژیم صهیونیستی می‌خواهد به آن حمله نکند.

عملیات بدر؛ استفاده عراق از پشتیبانی هوایی و موشکی خود

عملیات در ساعت ‌۲۳ روز ‌۲۰ اسفند ۶۳ با اسم رمز مبارک «یاالله،یاالله، یاالله و قاتلوهم حتی لاتکون فتنه،یا فاطمه الزهرا (س)،یا فاطمه الزهرا (س)، یا فاطمه الزهرا(س)» آغاز شد و در همان ساعات اولیه، تمامی خطوط و استحکامات دشمن به سرعت در هم کوبیده شد.

طی این عملیات علاوه بر تلفات سنگینی که به دشمن وارد شد، بیش از ‌۵۰۰ کیلومترمربع از منطقه هور از جمله روستاهای ترابه،لحوک، نهروان،فجره و نیز جاده خندق به طول ‌۱۳ کیلومتر که فاصله آن با جاده العماره بصره شش کیلومتر است، به تصرف نیروهای خودی درآمد.

پس از این عملیات، عراق با استفاده از پشتیبانی هوایی و موشکی خود به حملات گسترده به شهرها و مناطق مسکونی و نیز کشتی‌های حامل نفت ایران مبادرت ورزید.

عملیات مروارید؛ فلج شدن نیروی دریای عراق تا پایان جنگ

یکی از بزرگ‌ترین حماسه‌هایی که نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران در هشت سال دفاع مقدس از خود به یادگار گذاشت عملیات «مروارید» نام دارد. در این عملیات که هفتم آذر ماه سال ۵۹ انجام شد، چهار فروند ناوچه موشک‌انداز عراقی کلاس «اوزا» و هفت فروند شناور دیگر عراقی غرق شدند. نیروی دریایی عراق پس از این عملیات عملاً فلج شده و تا پایان جنگ قادر به ایفای نقش نشد. البته در این عملیات ناوچه پیکان ایران نیز پس از رشادت‌های زیاد به قعر دریا رفت. همچنین در این عملیات سکوهای نفتی «البکر »و «الامیه» عراق به طور کامل منهدم شدند. با تصرف و انهدام اسکله‌های نفتی البکر و الامیه صادرات نفت عراق از خلیج فارس را از بین رفت. سالروز آن به نام روز نیروی دریایی ثبت شده است.

عملیات کمان ۹۹؛ پیکره بغداد به لرزه افتاد

نخستین طرح جنگی ایران «کمان ۹۹» بود که نیروی هوایی ارتش ایران روی میز گذاشت تا جواب حمله هوایی عراق را داده باشد. صبح اول مهر ۱۴۰ جنگنده ایرانی در آسمان شهرهای عراق به پرواز در آمدند. بربری، دل‌حامد و زنجانی از خلبانانی بودند که تاسیسات نفتی اربیل، موصل و کرکوک را به آتش کشیدند. برخی هم به نیروی دریایی عراق در خلیج فارس حمله کردند و برخی به تاسیسات در بغداد و بصره.

عراقی ها شوکه شدند. مهدی بشارت ، کاردار سفارت ایران در بغداد گفته است:« تلویزیون عراق با آب و تاب از حمله هوایی عراق به ایران می‌گفت و اعلام می‌کرد تمام هواپیماهای ایران را نابود کرده است.خیلی ناراحت بودم. دو روز بعد در دفترم حس کردم که بغداد به لرزه افتاده است.هواپیماها به بغداد حمله کرده بودند. هواپیماهای ایران مثل باران بر روی مناطق نظامی عراق بمب می‌ریختند.

عملیات حمله به اچ -۳ بی‌نظیرترین عملیات هوایی جهان

عملیات «اچ_ ۳» یکی از بزرگترین عملیات‌های هوایی دنیاست که به نام فانتومها ثبت شده است. جنگنده‌های از نوع فانتوم‌ طی یک عملیات پیچیده و تحسین برانگیز در چهارم آوریل ۱۹۸۱ (فروردین ۱۳۶۰) پایگاه هوایی «الولید» در مجموعه اچ_ ۳ واقع در نزدیکی مرز این کشور با اردن را بکلی نابود کردند. در مجموع بیش از ۴۸ هواپیمای عراقی که بیشتر آنها بمب‌افکن‌های روسی (میگ ۲۳، سوخو ۲۰، تی‌یو ۱۶ و تی‌یو ۲۲) بودند در این عملیات از بین رفتند. حمله به اچ_ ۳ از لحاظ فنی یکی از پیچیده‌ترین عملیات‌های هوایی جهان بشمار می‌رود و از نظر دستاوردهای نظامی نیز با توجه به نابودی کامل ۴۸ هواپیمای دشمن در رده بزرگترین و موفق‌ترین عملیات‌های نظامی جهان قرار می‌گیرد. این عملیات در سال ۱۹۸۱ یعنی زمانی که نیروی هوایی ایران از برتری بی‌چون و چرایی بر نیروی هوایی عراق برخوردار بود به انجام رسید.

انتهای پیام

منبع: ایسنا

کلیدواژه: چهل سالگی دفاع مقدس هفته دفاع مقدس جمهوری اسلامی ایران عملیات ثامن الائمه عملیات کربلای آزادسازی خرمشهر ترین عملیات رزمندگان اسلام منطقه عملیاتی استراتژی جدید نیروهای عراقی عملیات والفجر عملیات رمضان منطقه عملیات نیروی دریایی مناطق اشغالی نیروهای خودی نیروی هوایی سپاه و ارتش فتح المبین نظامی عراق طریق القدس بیت المقدس خلیج فارس قرار گرفت ارتش عراق دفاع مقدس آغاز شد والفجر ۸ انجام شد منهدم شد هزار تن جبهه ها فتح فاو یگان ها ماه سال

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۹۳۸۹۰۱۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

امیر بختیاری: تقلیل اقدامات ارتش در سال ابتدایی جنگ بی‌انصافی است/ در ارتش مخالفت چندانی با ادامه جنگ بعد از فتح خرمشهر وجود نداشت/ از سال دوم جنگ وحدت فرماندهی بین ارتش و سپاه از بین رفت

 

پایگاه خبری جماران، محسن عربی: عملیات بیت المقدس در تاریخ دهم اردیبهشت ماه سال 1361 آغاز و در روز سوم خرداد ماه همان سال با فتح خرمشهر به دست رزمندگان ایرانی به پایان رسید. نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران در این عملیات قصد ورود به خاک عراق را داشتند که بنا به دلایل نظامی این امر تحقق نیافت و طرح عبور از مرز به عملیات بعدی یعنی عملیات رمضان موکول شد.

در این شرایط سه راهکار اساسی بر روی میز مسئولان وقت برای تصمیم گیری در مورد ادامه وضعیت جنگ پس از فتح خرمشهر وجود داشت که در نهایت استراتژی ادامه جنگ و ورود به خاک عراق اتخاذ شد. ایران در عملیات بیت المقدس توانست شهر استراتژیک خرمشهر را فتح کند و شرایط را برای عراق و صدام حسین دشوار سازد. پس از فتح خرمشهر، جایگاه بین المللی ایران ارتقاء یافته بود، روحیه ای سرشار از امید در مردم و رزمندگان ایرانی پدید آمده بود، فروش نفت رشد قابل قبولی پیدا کرده بود و احتمال پیروزی صدام منتفی شده بود. اما هنوز برخی از شهرهای ایران مثل نفت شهر، سومار، قلاویزان و... در تصرف نیروهای عراقی بود. در این شرایط سه راهکار اساسی پیش روی مسئولان ایرانی برای ادامه راه وجود داشت.

آتش بس مذاکره توقف انتظار ادامه جنگ بدون محدودیت در ورود به خاک عراق 

دو گزینه ابتدایی نتوانست انتظارات مسئولان ایرانی را برای خاتمه دادن به جنگ برآورده کند و آنها پس از مشورت های فراوان تصمیم را بر آن بنا نهادند که گزینه سوم را انتخاب کنند و در عملیات بعدی خود وارد خاک سرزمینی کشور عراق بشوند. لازم به ذکر است نیروهای مسلح ایران تصمیم خود را برای ورود به خاک عراق در مرحله چهارم عملیات بیت المقدس (آزادسازی خرمشهر) گرفته بودند که بنا به دلایلی قادر به تحقق آن نشدند. اولین عملیات برون مرزی ایران در جنگ با عراق، در تیر ماه سال 1361 تحت عنوان عملیات رمضان آغاز شد.

در این مصاحبه که مربوط به سال 1394(بوده)و در خلال یک پژوهش علمی تهیه شده است، با سرتیپ بازنشسته توپخانه و ستاد «مسعود بختیاری» از نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران، افسر عملیاتی قرارگاه کربلا از طراحان عملیات بیت المقدس(عملیات آزادسازی خرمشهر) در خصوص نحوه طرح‌ریزی، اجرای و در نهایت موفقیت عملیات بیت‌المقدس گفتگویی صورت گرفته است.

در سلسله عملیات های چهارگانه نیمه دوم سال 1359 که همگی به نوعی به ناکامی انجامید، ارتش جمهوری اسلامی ایران عملاً مدیریت صحنه جنگ را بر عهده داشت. به نظر شما عوامل ناکمی ایران در این عملیات ها چه بود؟

ابوشریف و مرتضی رضایی اعتقاد داشتند که وظیفه سپاه جنگیدن با دشمن خارجی نیست

با فشار فرماندهان خوزستانی‌، سپاه وارد صحنه نبرد شد

نیروهای مردمی سرشار از انگیزه و اشتیاق برای جنگیدن بودند؛ اما نه تجهیزات داشتند و نه آموزش دیده بودند

گروه‌های چپ به ارتشی‌ها تهمت‌های ناموسی می‌زنند؛ زیر این فشار روانی هیچ نیروی نظامی دوام نمی‌آورد

ظرف 20 ماه، 15000 نفر از نیروهای ارتش پاک‌سازی شدند

خدمت سربازی را از 24 ماه به 12 ماه کاهش دادند، غافل از اینکه وظیفه یک سرباز در صحنه نبرد از ماه سیزدهم خدمت آغاز می‌شود

به نیروهای ارتش ابلاغ کردند هر کس که دوست دارد در شهر خودش خدمت کند می‌تواند برود؛ همه کسانی که توانایی راهبری تانک را در انگلستان آموخته بودند از خوزستان انتقالی گرفتند

تصور می‌کردند هر کسی که در واحد اطلاعات خدمت می‌کند، ساواکی است؛ سازمان اطلاعات ارتش را با این استدلال از بین بردند

با وجود همه مشکلات؛ ارتش عراق در بیابان‌های خوزستان زمین‌گیر شد. صدامی که به نیت فتح تهران آمده بود، روز ششم حمله تقاضای آتش‌بس کرد

در هفده روز ابتدایی جنگ، سی نفر از خلبانان ارتش به شهادت رسیدند

فشار افکار عمومی باعث شد بدون برنامه‌ریزی و با حداقل به نیروهای دشمن حمله‌ور شویم

تقلیل اقدامات ارتش در سال ابتدایی جنگ بی‌انصافی است

اولاً باید بگویم که صحبت شما کاملاً درست است؛ مدیریت صحنه جنگ را ارتش بر عهده داشت. به این دلیل که در آن زمان هنوز سپاه پاسداران انقلاب اسلامی انسجام سازمانی پیدا نکرده بود. اساساً سپاه به عنوان فرماندهی کل تشکیل نشده بود و به صورت سپاه شهری با وظیفه انتظامی عمل می‌کرد. آقای ابوشریف و مرتضی رضایی که هر دو به فرماندهی سپاه منصوب شدند، اساساً معتقد به جنگیدن سپاه با دشمن خارجی نبودند و اعتقاد داشتند که سپاه وظیفه دیگری دارد.

اما تعدادی دیگر که از فرماندهان سپاه که عمدتاً متعلق به استان خوزستان بودند مثل آقای شمخانی، سردار رشید، احمد غلامپور و شهید احمد سوداگر اعتقاد داشتند که سپاه باید در جنگ برون مرزی نیز شرکت کند. غرض این بود که بگویم در سال اول جنگ مدیریت صحنه بر عهده ارتش است، زیرا نیروهای سپاه هم فاقد سازمان و هم فاقد تجربه هستند.

نیروهای مردمی نیز علی رغم همه شور و شوق و انگیزه خود که جای تردید ندارد، نه مجهز و نه آموزش دیده بودند. کسانی هم که اندک آشنایی داشتند از حد سرباز منقضی خدمت و یا درجه‌دار منقضی خدمت تجاوز نمی‌کرد. بنابراین مدیریت صحنه جنگ بر عهده ارتش بود اما ارتشی که دچار مسائل طبیعی و پالایش‌های صورت گرفته بعد از هر انقلابی قرار می‌گرفت، شده بود. در واقع انقلاب یعنی تغییر طبقات اجتماعی. ارتش نیز باید خود را با هنجارها و شرایط جدید تطبیق می‌داد و توجیه می‌کرد. طبیعی بود که فرماندهان قدیم نمی‌توانستند جایگاهی داشته باشند.

در اثر این مسائل دو فشار بر ارتش وجود داشت. مورد اول فشار بیرونی به ارتش بود که خود به دو بخش تقسیم می‌شد. یک فشار ضد انقلاب برای انحلال ارتش که عمدتاً گروه‌های چپ سردمدار این جریان بودند. فشار دیگر از طرف انقلابیون راستین و روشنفکران جامعه بود. تصور این افراد آن بود که ارتش یک ارتش آمریکایی است و کودتای  28 مرداد را بار دیگر تکرار خواهد کرد.

یک فشار هم از درون خود ارتش از جانب نیروهای ارتش وجود داشت. نیروهای ارتش افرادی بودند که عمدتاً درک صحیحی از مفهوم آزادی نداشتند و فکر می‌کردند هر کس هر کاری که به دلخواهش است را انجام بدهد مفهوم آزادی شکل گرفته است.

بنابراین، بدون هیچ سوءنیتی اغلب دنبال منافع و مصالح شخصی خود بودند و یا فکر می‌کردند واحد به آن طوری که فکر می‌کنند مدیریت بشود بهتر است. مثلاً در یک واحدی سربازان به نوبت هفتگی فرماندهی واحد را در دست می‌گرفتند. در یک واحدی فرماندهی شورایی شده بود. این قبیل مشکلات پیش آمد و فشار از درون و بیرون بر ارتش بسیار زیاد شد و موجب گشت، انضباط ارتش خدشه‌دار بشود. هنگامی که انضباط دچار مشکل بشود، به تبع آن آموزش نیز دچار مشکل می‌گردد. همچنین نگه‌داری تجهیزات و آماده نگه داشتن نیروها نیز دچار مشکل می‌گردد.

بنابراین، ارتش با این سه مشکل اساسی مواجه بود و زیر یک فشار روانی شدید که ناشی از تبلیغات گروه های چپ مبنی بر انحلال ارتش بود قرار داشت. در این فشار تبلیغاتی تهمت‌های بسیار ناروا و حتی ناموسی به نیروهای ارتش وارد می‌شد. در کنار این موضوعات، در هفته اول انقلاب مسئله پاره‌ای نا امنی ها در بعضی از نقاط کشور پیش آمد. طبیعتاً نظام برای برقراری امنیت و برای حفظ تمامیت ارضی کشور نیاز به نیروی مسلح داشت. شهربانی و ژاندارمری آن زمان که امروز در قالب نیروهای انتظامی ناجا می‌شناسیم، چون در قبل از انقلاب در صف اول فرمانداری نظامی بودند تقریباً از بین رفته بودند.

ارتش همچنین درگیر برقراری تامین امنیت در غرب کشور و در آمل در شمال کشور و همچنین در خوزستان در جنوب غرب کشور است. نزدیک بیست ماه ارتش درگیر برقرای امنیت داخلی در کشور بود.

در کنار این، مسئله پاک‌سازی عناصر از نظر سیستم انقلاب و گروه هایی که تشکیل شده بود در ارتش ادامه داشت و به گفته شهید دکتر چمران وزیر دفاع وقت، ظرف 20 ماه 15000 نفر در ارتش پاک‌سازی شدند. در کنار این پاک‌سازی یک سری از نیروها نیز خود از ارتش خارج شدند که اکثراً متخصصین حرفه‌ای ارتش محسوب می‌شدند.

در کنار این، وزیر دفاع وقت با تصویب شورای عالی دفاع مدت سربازی را از 24 ماه به 12 ماه کاهش داد. این کاهش به خاطر این بود که سربازها هر روز به یکی از گروه های سیاسی متمایل می‌شدند. طبیعتاً خدمت 12 ماه سرباز را در مرحله عملیاتی نگه نمی‌دارد. کسی که سرباز می‌شود 4 ماه را در دوره آموزش رزم مقدماتی می‌گذراند. یک ماه را نیز به مرخصی می‌رود. از هفت ماه باقی مانده سرباز باید آموزش یگانی را در پادگان بگذراند. یعنی سرباز در دوره آموزش مقدماتی فقط با اصول اولیه سربازی آشنا می‌شود. کار کردن با توپ و تیربار و تانک و یا هر چیز مربوط به رسته را باید در آموزش انفرادی یگانی بگذراند. در حقیت در هر رسته‌ای که خدمت می‌کنی باید آموزش مرتبط با رسته را در قالب آموزش انفرادی یگانی بگذرانید. در 3 ماه باقی‌مانده باید آموزش اجتماعی یگان فراگرفته شود. یعنی اینکه گردان من چگونه با گردان کناری خود می‌تواند کار کند.

مخلص کلام این است که سرباز در یک سال اول آموزشی است. بعد از پایان یک سال تبدیل می‌شود به یک سرباز عملیاتی زیرا آموزش های مرتبط را طی کرده تا به یک تخصصی در حد خود رسیده است. حال شما این فرد را مرخص می‌کنید و یک سرباز دیگر را جایگزین او می‌کنید. در حقیقت شما هیچ وقت یک سرباز عملیاتی در اختیار ندارید. در کنار این ها وقتی شما مدت سربازی را به یک سال تقلیل دادید، بسیاری از رانندگان و خدمه توپ ما که یک مقداری نیاز به سواد بالاتری نیاز دارند تا بتوانند با این وسایل کار کنند که اکثر از درجه‌داران و افسران وظیفه بودند نیز رفته بودند. ارتش از لحاظ کادر پرسنلی دچار مشکل عمده‌ای شده بود. هم در رده بالا فرماندهانی را از دست داده بودیم به دلیل مسئله انقلاب، هم تعدادی خود از ارتش خارج شده بودند.

ذکر این نکته قابل توجه است که عنوان شده بود هر کس در هرجایی که دوست دارد خدمت کند. در نتیجه همه کسانی که تخصص تانک داشتند و در گرمای خوزستان خدمت می کردند و حتی دوره تخصص خود را در انگلستان دیده بودند به شهرهای خود انتقال یافتند. در نتیجه لشکر زرهی خالی از نیروی متخصص شده بود. ارتش نیز دچار مسائل امنیتی کشور شده بود و آموزش تخصصی خود را کنار گذاشته بود.

در حقیت ارتش به کار جنبی مشغول شده بود. آموزش، انضباط و تعمیر و نگه‌داری تجهیزات ارتش دچار مشکل شده بود. حال این ارتش با یک حمله بسیار قدرتمند خارجی مواجه شده است. یعنی مواجه با ارتشی که خود را دو سال آماده حمله کرده است. در آن زمان نیروی زمینی ارتش 6 لشکر بیشتر نداشت. لشکر 64 ارومیه، لشکر 28 کردستان، لشکر 81 زرهی کرمانشاه، لشکر 92 زرهی خوزستان، لشکر 16 زرهی قزوین، لشکر 77 خراسان و لشکر 21 که این لشکر، لشکر منحل گارد شاهنشاهی بود. 

ما با چنین وضعی مواجه می‌شویم با هجوم دشمن؛ در حالی که بیش از سه لشکر ما نیز درگیر تامین امنیت در مناطق آشوب‌زده کشور است. در کنار این به هر دلیلی که مدیریت عالیه نظام باوری مبنی بر حمله عراق به کشور ندارد، اطلاعات و هشدار ارتش مبنی بر احتمال وقوع حمله عراق به کشور مورد قبول واقع نمی‌گیرد.

در درجه دوم موضوعی که از نظر من اهمیت بسیار دارد آن است که سیستم های اطلاعاتی ارتش ما منحل شده بود. چون از هر نوع سیستم اطلاعاتی برداشت ساواکی بودن داشتند. در حالی که سیستم اطلاعاتی ارتش کار انفرادی بر روی کسی انجام نمی‌دهد. سیستم اطلاعاتی ارتش بر روی زمین، دشمن، جو و تهدید کار می‌کند. آیا کسی با حکومت مخالف است یا خیر به سیستم اطلاعاتی ارتش ارتباطی پیدا نمی‌کند. ولی به دلیل اینکه برچسب ساواکی بودن بر روی نیروهای ارتش خورده می‌شد، خیلی از نیروها رفته بودند و در نتیجه سیستم اطلاعاتی ارتش آنگونه که باید نمی‌توانست رصد ارتش عراق را انجام بدهد و چون سیستم اطلاعاتی شما از هم پاشیده بود، عناصری که برای شما از کشور مقابل خبر می‌آوردند شناخته شده بودند و یا به خاطر انحلال سازمان های کشور دیگر در دسترس نبودند.

بنابراین اطلاعاتی که از ارتش عراق وجود داشت، اطلاعات بسیار اندکی بود. آن اطلاعاتی که توسط حاضرین در مرز داده می‌شد نیز مورد قبول و باور نبود. در نتیجه عراق به یک مرتبه با هجوم سنگین ارتش عراق مواجه شد. اما بدون هیچ تعصب سازمانی نگاه کنید که چه سازمانی جلوی پیشروی دشمن را گرفت؟  یک لشکر ساده از نظر نظامی می‌تواند 60، 70 ، 80 یا صد کیلومتر نظامی را پوشش بدهد. ولی لشکر 92 خوزستان با استعدادی کمتر از 40 درصد با مرزی معادل 500 کیلومتر هر گوشه ای را بپوشاند باز از گوشه دیگر عده ای وارد می‌شوند.

بنابراین، در آغاز جنگ در شش، هفت روز اول ارتش عراق حدود 15000 کیلومتر از خاک سرزمینی کشور ما را به اشغال درآورده است. در بعضی از نقاط مثل دزفول در حدود 90 کیومتر پیشروی کرده است. اما یک نکته‌ای در اینجا وجود دارد. اینکه در مقابل این هجوم هیچ اقدامی صورت نگرفته صحبتی کاملاً اشتباه است زیرا شهدایی هستند که متعلق به همان روزها اول جنگ هستند اما این مقاومت، مقاومتی متناسب با شدت حمله عراق نیست و لذا جلوی پیشروی عراق گرفته می‌شود و به حمله آن به تاخیر انداخته می‌شود و قبل از اینکه عراق به اهداف خود برسد پیشروی او متوقف می‌شود.

این نکته بسیار مهمی است. عراق به قصد اشغال خرمشهر، آبادان، شوش، اندیمشک، دزفول، شوشتر وارد خوزستان شده و قصد داشت به سمت ماهشهر حرکت کند زیرا خوزستان را از آن خویش می‌داند. به جز نیمی از خرمشهر در بقیه موارد موفق نبود و نیروهای عراقی در بیابان های خوزستان در نیمه راه هدف متوقف شدند. این مسئله قابل توجه‌ای است که عراق به اهداف استراتژیکی مورد نظر خود نتوانست دست پیدا کند. جلوی این پیشروی را ارتش توانست بگیرد. نیروهای مردمی با علاقه بدون ترس از شهادت به جبهه آمده بودند اما در مقابل یک ارتش منظم باید با یک ارتش منظم جنگید. در مقابل تانک باید تانک قرار داد. در مقابل هواپیما باید هواپیما قرار داد. در مقابل هلی‌کوپتر، هلی‌کوپتر نیاز دارید. صرف ایثار و جانبازی نمی‌تواند از همه کاری جلوگیری کند. تخصص و تجهیزات نیز مطرح است.

البته حضور نیروهای مردمی خود روحی‌ دهنده، تشویق‌کننده و یک عامل موثر می‌تواند باشد؛ اگر چه در بعضی از نقاط اغتشاش نیز به وجود می‌آورد. یک سری افراد برای کمک می‌آیند، اما به خاطر اینکه وارد به کار نیستند اختلال نیز در کار پیش می‌آوردند. اما نهایت کمک را نیروهای مردمی کردند. از مردم مناطق اشغالی نیز فقط مردم خرمشهر مقاومت کردند. سایر شهرها مردم شهر را تخلیه کردند یا در شهر بودند اما فشاری نبود. بین شش روز تا دو ماه ابتدایی جنگ بود که ارتش عراق در خاک ایران متوقف و به نوعی زمین گیر شد. ارتش عراق آمده بود تا به یک چیزی دست پیدا کند اما نتوانست. وقتی شما توانستید دشمن را متوقف کنید، آن وقت می‌توانید به او حمله کنید. طبق روش‌ها و اصول تاکتیکی باید ابتدا دشمن حمله‌ور متوقف بشود. در واقع ابتدا باید او را مهار کنید.

این کار را ارتش انجام داد. در روز ششم بود که عراق درخواست آتش‌بس کرد. تقاضای آتش‌بس نشان دهنده این است که آن‌ها فهمیدند که نمی‌تواند به اهداف مورد نظر خود دست پیدا کنند. عراق به ایران حمله نکرده تا در روز ششم درخواست آتش بس بکند. نیروهای موجود در خرمشهر 34 روز مقاومت کردند. حتی نیروی زمینی برای جبران کمبود نیروی خود از 750 دانشجوی دانشکده افسری به صورت سرباز در خرمشهر استفاده کرده است. در 17 روز اول 30 خلبان شهید شدند که این نشان دهنده آن است که چه مقدار پرواز انجام شده است.

در هوانیروز هم به همین شکل بود. یا حجم تیراندازی توپ‌خانه ما نشان دهنده آن است که چه مقدار تیراندازی کرده با بتواند دشمن را متوقف بکند. به هر حال یک نتیجه بگیریم. متوقف کردن دشمن ظرف بیست روز تا دو ماه ابتدایی اقدامی بسیار بزرگ از نظر تاکتیکی بود و مانع از این شد که عراق به اهداف مورد نظر خود برسد. امروزه یکی از تعاریفی که در مورد پیروزی به کار می‌برند این است که اگر شما مانع رسیدن دشمن به اهداف مورد نظرش بشوید شما پیروزید.

برای مثال، اسراییل در خلال جنگ 33 روزه به داخل خاک لبنان حمله‌ور می‌شود. نیروهای حزب الله نمی‌گذارند اسراییل به اهداف خود دست پیدا کند. اگر چه صدمات و لطماتی به حزب الله وارد شده، اما چون نتوانسته به اهداف خود برسد شکست خورده است. بنابراین همین‌قدر که ارتش عراق به اهداف خود نرسید و ظرف شش روز تقاضای آتش‌بس کرد، نشان دهنده خنثی شدن استراتژی حمله خود به ایران است. اینجا است که ما می‌گوییم عراق دچار شکست شد. از این پس ما به عراق حمله میکنیم.

جالب است که پس از گذشت بیست روز از حمله عراق به کشور در حالی که در بعضی از نقاط هنوز توسط عراق عقب زده می‌شویم، به عراق حمله می‌کنیم. حمله‌ای هم که انجام می‌شود به چند دلیل است. یک بر اساس فشار افکار عمومی است. زیرا افکار عمومی به دلیل مسائل انقلابی به هیجان آمده و اصول نظامی را نمی‌شناسد و خواستار حمله به عراق می‌شود. مردم دچار خشم شده بودند زیرا عراقی که یک چهارم با وسعت و یک سوم ما جمعیت دارد به کشور حمله کرده است. به هر حال ارتش ناگزیر است که به افکار عمومی پاسخ بدهد. اطلاعات رسیده از عراق اطلاعات خوبی نیست.

ما در روز بیست و سوم مهرماه توسط لشکر 21 که متشکل از لشکر 1 و 2 تهران بود که در حال ادغام شدن بودند، از این لشکر دو تیپ آن بر روی قطار بود که وارد اندیمشک شده بود و یک تیپ نیز در تهران بود. این لشکر با دو تیپی که از قطار پیاده می‌شوند در منطقه ای که شناسایی نشده، اطلاعاتی از آن به دست نیامده و منطقه را نمی‌شناسد دستور حمله داده می‌شود. از نظر اینکه به هدف خود دست پیدا نکردیم ما ناکام بودیم اما نکته آنجاست که دشمن فهمید علی‌رغم تمام کمبود توان حمله به او را داریم. دشمن متوجه شد که ما اشغال را نمی‌پذیریم. سر سازش با کسی را نداریم.

بنابراین، عملیات ارتش اگرچه به اهداف خود نمی‌رسد اما آثار طبیعی و دستاوردهایی دارد و آن نشان دهنده عزم جمهوری اسلامی و همچنین روحیه مقاومت در ارتش است. ضمن اینکه این چهار عملیات نیمه دوم سال1359، عملیات کوچک و محدود است. یعنی یک یا دو تیپ شرکت کردند و نه چند لشکر که در سال آخر جنگ ما شاهد آن هستیم. این عملیات ها، عملیات های کوچکی هستند که در شرایط بسیار خاص انجام می‌شوند. در واقع به اصطلاح شما یک پنجول به دشمن می‌کشید.

بنابراین، این که می‌گوییم ناکام است باید ناکامی را در شرایط خاص خود ببینیم و ضمناً اثرات ناکامی را درست بسنجیم. این اثرات ناکامی دشمن را در جای خود نگه داشته است. درست است که ما نتوانستیم به هدف خود دست پیدا کنیم، اما دشمن در جای خود ایستاد. ضمن اینکه در این سال اول جنگ هم، ارتش عملیات موفق هم دارد. چرا به تصرف تپه های الله اکبر و تصرف تپه های میمک در ایلام اشاره نمی‌شود؟ بنا به دلایل خاصی  بر این چهار عملیات تاکید شده است. در صورتی که ما عملیات موفق هم داریم.

بله! ما می‌پذیریم که نتوانستیم هدف جغرافیایی را به دست آوریم. بر اثر فشار افکار عمومی با یک گردان یا یک تیپ به یک لشکر زرهی عراق حمله کردیم. اما همین قدر هم که ما به او حمله می‌کنیم عراق را از دستیابی آبادان صرف نظر می‌کنیم. ما با یک گردان جلوی دستیبای عراق به آبادان را می‌گیریم.

این‌ها خود به نوعی موفقیت محسوب می‌شود. خلاصه کلام اینکه می‌گویند این چهار عملیات به ناکامی منجر شد قدری بی‌انصافی است. باید نگاه کنیم به شرایط و جو موجود و به حجم نیروی به کار رفته در آن زمان و اثراتی که از خود به جای گذاشته است. شما با حداقل نیرو، با اطلاعاتی که درست نیست، در اثر فشار افکار عمومی ناچار شدید که پاسخ بدید به افکار عمومی زیرا عنوان می‌شد که اگر ارتش نمی‌تواند عملیات کند تکلیف او را مشخص کنیم. اما دستاورد آن تثبیت دشمن است.

پس نتیجه می‌گیریم که ناکامی به معنای شکست مطلق نبود. دستاورهای داشته که در پاره ای باکامی هم بوده است. عوامل آن چه بود؟ کمبود نیرو، عدم شناسایی زمین، انسجام نداشتن ارتش زیرا ارتش در 6 ماه اول جنگ شروع به بازسازی خود کرد و در حال تجدید ساختار و بازگرداندن سربازان خود بود و از لحاظ نیروی انسانی، از نظر تجهیزات، از نظر آموزشی و با این وضع ارتش عراق را نگه داشته است.

بنابراین، لغت «ناکامی» یک لغت منصفانه‌ای نیست. اگر واقع‌بینانه نگاه کنیم همان قدر که ارتش عراق را متوقف کردیم و مجبور کردیم تانک خود را به پشت خاکریز ببرد، این را ما جز موفقیت می‌پنداریم اگر چه مقداری از خاک ما را اشغال کرده است. اما دلایل اشغال و دلایل عدم حضور ارتش را باید در بیرون از ارتش جست و جو کرد.

 

در مرحله چهارم عملیات بیت المقدس عبور از مرز به منظور رسیدن به خاک عراق برای نیروهای ایرانی طرح ریزی شده بود. آیا فلش یا جهت‌گیری در کالک عملیاتی برای رفتن به سوی بصره صرفاً به همین فلش ختم می‌شد و شکل آرمانی داشت و یا نیروهای ایرانی قصد حرکت به سمت عراق را داشتند و بنا به دلایلی موفق به تحقق این امر نشدند؟ به فرض آنکه نیروهای ایرانی توان حرکت به سمت بصره را داشتند باز هم از مرز عبور می‌کردند؟

من در تیم طراحی عملیات آزادسازی خرمشهر حضور داشتم

از ابتدای طرح‌ریزی عملیات قصد عبور از مرز عراق را داشتیم

می‌خواستیم از سمت بصره ارتباط ارتش عراق با خرمشهر را قطع کنیم

نیروهای نظامی ما بعد از نبردی سخت دیگر توان عبور از مرز را نداشتند؛ لاجرم مسیر نزدیک‌تر را برای ورود به خرمشهر را انتخاب کردیم و از ورود به خاک عراق منصرف شدیم

اول نکته را خدمت شما عرض کنم. بنده جز دو سه نفری هستم که روی این طرح کار کردم بنابراین شما پاسخ را از دهان کسی می‌شنوید که روی این طرح مسئولیت داشته و کار کرده است.

بله از ابتدا طرح ما این بود که از مرز خارج بشویم. یعنی در حقیقت یک عملیات چهار مرحله‌ای در نظر داشتیم. یعنی چهارگام پشت سر هم برداریم. در ابتدا از رودخانه کارون عبور کنیم و به منطقه آن طرف کارون برویم و نیروهای عراقی را عقب بزنیم و به لب مرز برسیم و از مرز عبور کنیم بپیچیم به سمت بصره  و وقتی به سمت بصره رفتیم ارتباط عراق با خرمشهر قطع می‌شد. این را می‌گویند که احاطه دور یا دورانی. یعنی ما به جای اینکه از یک نقطه مستقیم به بیرون برویم از پنجره خارج می‌شویم. این طرح هم بر روی کاغذ و هم بر روی طرح ها بود و باید به مرحله اجراء در می‌آمد، اما در عمل وقتی ما مرحله اول و دوم را با موفقیت پیگیری کردیم و به خط مرزی رسیدیم، حالا وقت خارج شدن از مرز  و حرکت کردن به سمت شرق بصره و چسبیدن به رودخانه اروند برای پدافند بود. اینجا عراق نیروهای خود را تقویت کرده بود و رسیدن به آنجا هفت، هشت روز برای ما طول کشیده شده بود و نیروهای ما خسته شده بودند و توان رزمی ما دیگر کفایت نمی‌کرد و بنابراین ما به جای اینکه به سمت بصره برویم و خرمشهر را به محاصره در بیاوریم، راه را نزدیک‌تر کردیم و از داخل خاک ایران و از داخل مرز به سمت خرمشهر حرکت کردیم و در شلمچه عراق را گرفتیم.

پس طرح شکل آرمانی نداشته است؟

 خیر به هیچ وجه.

امیر هیچ سندی نیست که در طول عملیات بیت المقدس مذاکره ای با امام مبنی بر ورود به خاک عراق شده است؟

طرح عبور از مرز به تائید فرماندهی کل قوا رسیده بود

چرا اما نه به این شکل.

فرمانده کل نیروهای مسلح هیچ‌وقت در جزییات به این صورت دخالت نمی‌کند. اما عبور از مرز و ورود به خاک عراق تحت عنوان استراتژی نظامی ایران به تصویب حضرت امام رسیده بود. آن هم این بود که ایشان پس از فتح خرمشهر طی دو جلسه که یکی در روز ششم خرداد و دیگری در روز بیست خرداد ماه با اعضای شورای عالی دفاع شکل گرفت، ایشان از مسئولین سوال می‌کنند که شما قصد چه کاری را دارید؟ آن‌ها پاسخ می‌دهند که ما برای تحقق خواسته‌های خودمان که عبارت بود از متجاوز اعلام کردن عراق، پرداخت خسارت عراق و خارج کردن عراق از سایر مناطق اشغالی باید یک فشار سنگین نظامی وارد کنیم تا خواسته‌های ایران محقق بشود. زیرا عراق نمی‌پذیرفت که از مناطق اشغالی خارج بشود و صحبت‌ش آن بود که همین جا بر سر مرزهای جدید صحبت کنیم. ایشان این موضوع را تصویب کرده بود.

پس عملا عبور از مرز به عملیات رمضان موکول میشود؟

 بله.

اگر زمانی که عملیات بیت المقدس طراحی می‌شد، همان موقع هم مذاکرات با امام خمینی شروع شده بود شاید شرایط بهتر بود!

شورای عالی دفاع با امام صحبت کرده بود. سازمان بالادستی نیروهای مسلح شورای عالی دفاع بود. اعضای شورا طرح را تصویب کرده بودند. یک نکته را اینجا عرض کنم. در مرحله خروج از مرز در ماموریت‌ها آمده است که بنا به دستور آماده می‌شوند تک را به داخل خاک عراق انجام دهند. یعنی ما وقتی به مرز رسیدیم یک بار دیگر برای عبور از مرز سوال می‌کنیم. این یک لغت متداول نظامی است. بنا به دستور رده بالاتر اجازه عملیات داریم. مقام مسئول با توجه به شرایط و مقتضیات دستور به انجام دادن یا ندادن عملیات می‌دهد. ما طرح‌ریزی را انجام دادیم اما خروج از مرز و وارد شدن به خاک یک کشور دیگر بنا به دستور یک مقام بالاتر انجام می‌دهیم و مسئله مربوط به مسائل سیاسی است.

پس در طرح عملیات بیت المقدس نیز بنا به دستور قید شده است؟

بله کاملاً؛ منتهی چون ما دیگر نمی‌توانستیم ادامه بدهیم خود به خود سوالی هم مطرح نشد. حال در مرحله بعد باید تکلیف خود را با عراق روشن کنیم و دو مرحله باقی مانده عملیات بیت المقدس را اجرا می‌کنیم. در واقع عملیات رمضان آن دو مرحله باقی مانده از عملیات بیت المقدس است.

استراتژی جمهوری اسلامی ایران برای عبور از مرز بر چه اصولی استوار بود؟ آیا این صحبت که ارتش مخالف انجام تاکتیکی عملیات بود صحت دارد؟

تهدید بصره؛ بهترین منطقه برای تنبیه متجاوز بود

استراتژی نظامی جمهوری اسلامی ایران برای عبور از مرز عبارت بود از تعقیب متجاوز در داخل خاک خود و تنبیه او. عراق به ما تجاوز کرده بود و اگر به خاطر داشته باشید امام می‌فرمود جنگ جنگ تا رفع فتنه. این رفع فتنه که یک آموزه دینی هم هست یعنی وقتی یک تجاوزی صورت گرفته باید چشم فتنه را کور کنید و لذا تنبیه متجاوز و به زانو درآوردن عراق ماموریت این عملیات بود. یعنی شما عراق را از منظر ضعف پای میز مذاکره بکشانید و تا زمانی که مناطقی از شما در دست ارتش عراق است وزیر خارجه عراق حرف شما گوش نمی‌دهد. او قصد امتیاز گیری دارد.

بنابراین، مسأله عبور از مرز استراتژی نظامی ما بود. استراتژی نظامی ملی ما ادامه جنگ بود و استراتژی نظامی ورود به خاک عراق بود. منطقه جنوب عراق و منطقه بصره برای اجرای این استراتژی انتخاب شد. ما بیش ازحدود 1600 کیلومتر با عراق مرز مشترک داریم. یک منطقه شمالی عراق است، منطقه دیگر منطقه میانی و روبری استان ایلام و کرمانشاه  است و آخرین منطقه روبروی استان خوزستان است. استراتژی نظامی ما در تعقیب استراتژی ملی در ادامه جنگ و تنبیه متجاوز و مبتنی  بر ورود به خاک عراق در منطقه جنوب و وصول به بصره بود . این امر متین نیز بود زیرا در شمال عراق  کردستان قرار داشت که به اهمیت چندانی برای رژیم عراق نداشت. زیرا کردستان همیشه یک حالت خودمختاری و جدایی طلبی از عراق داشته است. در مرکز عراق نزدیک‌ترین هدفی که میتوانید عراق را به زانو دربیاورید شهر بغداد بود که حدود 220 کیلومتر از مرز ما فاصله داشت. ولی بصره در فاصله 30 کیلومتری خاک ما و چسبیده به مرز بود. بصره دومین شهر عراق، بزرگترین بندر عراق، پرجمعیت‌ترین شهر عراق بعد از بغداد و پیش‌بینی می‌شد که با تهدید بصره عراق قاعدتا باید تسلیم بشود.

آیا تصور درستی بود که با تهدید بصره رژیم عراق تسلیم می‌شود؟

در ارتش مخالفت چندانی با ادامه جنگ بعد از فتح خرمشهر وجود نداشت

نظر تیمسار ظهیرنژاد این بود که باید در کنار یک عارضه طبیعی پدافند کنیم؛ نزدیک‌ترین مانع قابل پدافند اروند رود در کنار شهر بصره بود

به نظر ما شاید درست نبود. اما در نهایت شما باید این شهر بزرگ را به تصرف دربیاورید و آن وقت ببینید که عراق چه جوابی می‌دهد. جنگ را پایان دهیم یا اینکه به جنگ ادامه دهیم. ارتش نیز مخالف نبود. نظر تیمسار ظهیرنژاد این بود که ما در مرز پدافند قابل اطمینانی نداریم. زیرا مرز گسترده است. باید برویم و بچسبیم به یک مانع قابل پدافند. نزدیک‌ترین مانع قابل پدافند رودخانه شط العرب یا اروند رود بود که از کنار بصره می‌گذرد. نظر امیر ظهیرنژاد مبتنی بر واقعیات و ادبیات نظامی بود که ما بتوانیم به یک زمین قابل پدافند بچسبیم چون در مرز در مقابل هجوم زمینی عراق دوباره آسیب‌پذیر می‌شدیم.

ولی این موضوع که مخالفت در ارتش صورت گرفت برمی‌گردد به یکی، دو نفر محدود؛ آن هم که نه با هدف کلی مخالف باشند، آن‌ها می گفتند از آنجا که عراق از یک حمایت جهانی برخوردار است و عبور از مرز ما یک جنبه بین‌المللی و فرامنطقه ای پیدا می‌کند و حکومت عراق تحت تاثیر سقوط قرار میگیرد و سیاست جهانی نمی‌پذیرد، زیرا که عراق در آن زمان جز دوستان و متحدان شوروی بود و لذا یک نوع افت بود برای شوروی که یکی از متحدانش سقوط می‌کرد. این موضوع باعث شد که یکی دو نفر میان حمله عراق در مرز و حمله به عراق در خارج مرز تفکیک قائل شوند. در خارج از مرز عوامل دیگری به کمک عراق خواهند آمد که همین هم شد. ولی مخالفتی که ارتش بایستد و بگوید من مخالفم نبود.

به نظر شما  آیا اگر نیروهای ایرانی موفق می‌شدند منطقه‌ای حتی استراتژیک و وسیع را اشغال کنند، مسئولین جمهوری اسلامی قائل به پایان رساندن جنگ می‌شدند؟

مشروط به اینکه عراق در مقابل خواسته های ما تسلیم می‌شد بله؛ خواسته های ما به این شرح بود:

1. عراق بپذیرد متجاوز است.

2. عراق بپذیرد که باید غرامت پرداخت کند.

3. عراق از باقی‌مانده مناطق اشغالی خارج بشود و در نهایت ما می‌گفتیم نظام عراق و شخص صدام حسین این جنگ را برپا کرده است. این‌ها باید از کار برکنار بشوند.

حال با گرفتن بصره آیا عراق اینها را می‌پذیرفت؟! به نظر من امکان داشت نه. با تجربه امروز این حرف را می‌زنم. زیرا دو دفعه‌ای که آمریکا به عراق حمله کرد، تا کاخ صدام حسین هم رفتند، اما او مقاومت می‌کرد. اما نکته اینجاست که این منطقه نزدیک‌ترین هدفی بود که از آنجا می‌شد به عراق حمله کرد.

استراتژی جمهوری اسلامی ایران در عملیات رمضان درست نبود و موجبات ناکامی ایران در صحنه جنگ را پدید آورد. آیا راهکار بهتری برای ادامه جنگ نبود؟

شکست در عملیات رمضان؛ بهانه خوبی برای توجیه استراتژی غلط ما برای ادامه جنگ نیست

بغداد بهترین نقطه برای عملیات بود اما ما توان نظامی آن را نداشتیم

بصره؛ پاشنه آشیل صدام بود. آمریکایی‌ها دو مرتبه از این منطقه به او آسیب زدند

استراتژی عملیاتی ما ممکن است در رمضان دچار نقص بوده باشد، اما استراتژی کلی غلط نبود. چرا راهکار بهتری بود به شرطی که وسایلش نیز آمده بود. راهکار بهتر این بود که شما از منطقه ایلام مستقیم به سمت بغداد تک کنید اما آنجا باید حدود 220 کیلومتر پیشروی می‌کردید تا به بغداد می‌رسیدید و رفتن به سوی بغداد خود مواجه میشود با اعمال نفوذها و نظرهای خارجی و لذا از نظر تئوریکی مکان بهتری بود. حمله به سمت بغداد از طرف جبهه میانی راهکار مناسبی بود. اما از نظر عملیاتی و مقدورات موجود در توان ما نبود. منطقه بصره پاشنه آشیل عراق است. دو دفعه ای که آمریکا در سال های 1990 و 2003 به عراق حمله کرده، هر دو دفعه از سمت جنوب عراق حمله ور شده است. می‌توانست از غرب و شرق و شمال هم بیاید اما این منطقه را انتخاب میکند.

 آیا به صرف شکست ایران در عملیات رمضان،  می‌توانیم ماهیتاً بگوییم ادامه دادن جنگ پس از فتح خرمشهر اشتباه بود ؟

با عینک امروز نمی‌توان در مورد مسائل دیروز قضاوت کرد

شرایط خرداد سال 1361 را با امروز مقایسه نکنید.

ما در عملیات رمضان نتوانستیم به هدف مورد نظر دست یابیم. تا هدف و تا نهر کتیبان و تا شمال بصره رفتیم اما نتوانستیم آن را تثبیت کنیم به خاطر این که قدرت نگه‌داری را نداشتیم. عراق تاکتیک جدیدی به کار برده بود. وقتی متوجه شده بود که هدف ما بصره است، نیروهای زبده و ورزیده خود را عقب نگه داشته بود و نیروهای دست دوم خود را جلو نگه داشته بود.

بنابراین، وقتی ما با زحمت خط را شکافتیم و به هدف خود رسیدیم تازه مواجه شدیم با نیروهای تازه نفس و آماده پاتک کننده دشمن که این کار را برای ما مشکل می‌کرد. عرض بنده این است که نگوییم عملیات رمضان با شکست مواجه شد. جمهوری اسلامی ایران نشان داد که تا حق خود را نگیرد دست از سر عراق بر نمی‌دارد و اراده خود را از مرحله حرف به مرحله عمل تبدیل کرد. تلفات و خسارات سنگینی هم به عراق در داخل مرز وارد شد و عراق متوجه شد که در معرکه بدی گیر افتاده است.

بنابراین، می‌توانیم بگوییم که دستاوردهایی در اینجا داشتیم ولی از نظر مفاهیم نظامی نتوانستیم هدفمان را بگیریم و عراق هم پای میز مذاکره نیامد. شما نمی‌توانید امروز درباره اتفاقات آن روز به راحتی قضاوت کنید. مثل این می‌ماند که شما با ماشین شخصی از منزل خارج می‌شوید و در مسیر تصادف میکنید بعد بگویید ای کاش با اتوبوس رفته بودم. این حرف که می‌توانستیم جنگ را تمام کنیم می‌تواند به عنوان یک فکر و فرضیه مطرح بشود، اما شما برگردید به شرایط سال 1361. در سال 1393 قضاوت شما می‌تواند فرق کند. شما هنوز نمی‌دانید که در عملیات رمضان شکست می‌خورید یا خیر. شما رمضان را با خیال راحت و با اطمینان جلو می‌روید و می‌گویید عراق دیگر ساقط شد. در ثامن الائمه، طریق القدس، فتح المبین و بیت المقدس ضربه محکمی به عراق زدید؛ چطور ممکن است عملیات پنجم ناکام بشود؟

بنابراین، باید در شرایط سال 1361 مقایسه را انجام داد. جوان خرمشهری که خانه و زندگانی اش ویران شده است، جوان آبادانی، جوان ماهشهری و... ده شهر ما ویرانه شده و حال شما به مرز رسیدید. فضای و هیجان انقلابی، خانواده شهدا، به هیجان آمدن یک نظام از پیروزی‌های به دست آورده شده و به رخ کشیدن قدرت انقلابی خود، فضایی نیست که شما از آتش‌بس صحبت کنید. 

امیر به عنوان آخرین سوال، از چه زمانی اختلاف میان فرماندهان ارتش و سپاه پدید آمد؟ آیا اختلاف ناشی از شکست در عملیات رمضان بود؟

سپاه بعد از فتح خرمشهر گمان می‌کرد که به بلوغ نظامی و تاکتیکی رسیده است

ارتش به دنبال حداقل خسارت و حداکثر نتیجه بود؛ سپاه به پشتوانه روحیه انقلابی اینگونه فکر نمی‌کرد

از سال دوم جنگ؛ وحدت فرماندهی بین ارتش و سپاه از بین رفت

اول اختلاف را معنی کنیم. اختلاف در روش جنگی و در نوع فرماندهی بود. از عملیات رمضان به بعد سپاه به این نتیجه رسیده بود که به یک بلوغ و تکامل عملیاتی رسیده است. بعد از دو سال جنگ به این نتیجه دست یافته بود که می‌تواند عملیات بزرگ را فرماندهی کند و توانش از ارتش هم بالاتر است. ارتش نیز با تفکرات و فرهنگ خود به جنگ نگاه می‌کرد زیرا ارتش تجهیزات محور است. سپاه این نگاه را نداشت. ارتش نگاه می‌کرد که اگر یک تانک، هواپیما و یا هلی‌کوپترش منهدم بشود، توانی برای جایگزین کردن ندارد در حالی که سپاه روز به روز به نیروهای مردمی اش اضافه می‌شد. جنگ که جلوتر می‌رفت و ما پیروز می‌شدیم، نیروهای بسیجی شایق‌تر و راغب‌تر می‌شدند.

در نهایت ارتش نه از نظر ترس و از روی احتیاط بلکه به دنبال راهکارهایی بود که بتواند حداقل هزینه به حداکثر نتجیه دست پیدا کند. در حالی که سپاه با یک روحیه انقلابی که امروز از آن به عنوان روحیه شهادت‌طلبانه یاد می‌شود معتقد بود که هدف را از بین می‌بریم. این دو اختلاف دیدگاه باعث می‌شود که شما اختلاف روش پیدا کنید. در حد دعوا نیست. من می‌گویم این روش را انجام بدهیم بهتر است، شما می‌گویید خیر راهکار من بهتر است.

اینجا سر آغاز دو نوع نگاه به جنگ است که در سال 1362 خود را به  وضوح نشان داد. ما در سال دوم یک حالت دو فرماندهی داریم اما متوجه می‌شویم که دو فرماندهی کار پیش نمی‌رود. ارتش به خصوص شهید صیاد شیرازی معتقد به وحدت فرماندهی بود بودن اینکه بخواهد وجود سپاه را نفی کند.

 

پس امیر از عملیات رمضان به بعد وحدت فرماندهی ترک خورده بود. درست است؟

بله؛ ولی تا پیش از عملیات خیبر در سال 1362 کاملاً خود را نشان می‌داد و همین امر دلیل شد که در آغاز سال 1362 یک سازمان جدید در نیروهای مسلح پدید بیاید. یک قرارگاهی با نام خاتم الانبیا تشکیل می‌شود که در راس آن رئیس جمهور وقت آقای خامنه ای قرار گرفته و ایشان به عنوان فرمانده سه واحد را زیر نظر دارد. ارتش جمهوری اسلامی، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و سازمان جهاد سازندگی. این سه سازمان با یکدیگر هماهنگ می‌شوند. در سال جنگ ارتش مدیریت جنگ را بر عهده داشت.

در سال دوم فرماندهی به صورت ترکیبی بود؛ گرچه بنده اعتقاد دارم که ارتش به خاطر تخصص و تجهیزات حرف اول را در جبهه می‌زد. اگر بخواهیم ببینیم فرمانده اصلی چه کسی بوده باید به دنبال فرمانده نظامی بگردیم اگر چه شهید صیاد شیرازی هیچگاه این ادعا را نداشت. از سال 1362 به بعد ما در کنار یکدیگر قرار می‌گیریم و قرارگاه خاتم ما را فرماندهی میکند.

پس امیر نقطه صفر این اختلاف عملیات رمضان است؟

به نظر من رمضان است اما بیشتر این امر در عملیات والفجر مقدماتی مشهود می‌شود که ارتش با صراحت با راهکار سپاه برای ورود به خاک عراق مخالفت کرد.

دیگر خبرها

  • امیر بختیاری: تقلیل اقدامات ارتش در سال ابتدایی جنگ بی‌انصافی است/ در ارتش مخالفت چندانی با ادامه جنگ بعد از فتح خرمشهر وجود نداشت/ از سال دوم جنگ وحدت فرماندهی بین ارتش و سپاه از بین رفت
  • همدلی نیروهای مسلح مثال‌زدنی است
  • وزیر دفاع: راهبرد نیروهای مسلح تامین امنیت خلیج فارس است
  • پیکر ۵ شهید دفاع مقدس در منطقه عملیاتی والفجر یک تفحص شد
  • عملیات بیت المقدس نقطه عطف دفاع مقدس است
  • جلد سوم تاریخ شفاهی دفاع مقدس به زودی چاپ می‌شود
  • ۲ شهید گمنام در مسجد مقدس جمکران خاکسپاری می شوند
  • دو شهید گمنام در مسجد مقدس جمکران خاکسپاری می شوند
  • عملیات «وعده صادق» گوشه‌ای از اقتدار نیروهای مسلح کشور بود
  • دشمن دست به خطایی بزند نمونه دیگری از موشک‌ها و پهپادها به سمتشان شلیک خواهد شد