Web Analytics Made Easy - Statcounter

ساعت 24- سیاست به جایی رسید که می‌خواستند همه دستورات اجرا شود و کسی انتقاد نکند اما من معتقدم یک مسئول باید استقلال داشته باشد، وقتی رویه خاتمی را دیدم برای تبریک ریاست‌جمهوری پیش او رفتم و گفتم می‌خواهم دو نصیحت به شما بکنم: اول اینکه تو شعار قانونمندی دادی، پس افراد بی‌قانون را دور خودت جمع نکن و دوم اینکه مراقب باش کاری را که اطرافیان آقای هاشمی با ایشان کردند اطرافیان تو با تو نکنند و با نام تو خلاف‌هایی نکنند که آبروی تو برود و در نهایت هم خاتمی نفر دیگری را به جای من معرفی کرد و بار مسئولیت را از دوشم برداشت.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

با دکترهادی منافی وزیر بهداری دولت شهیدرجایی در باره موضوعات مختلف از جمله وقایع 6تیر،7تیر و شهادت شهیدان محمدعلی رجایی و محمدجواد باهنر مصاحبه کرده ایم.

بخشهایی از مصاحبه را می خوانید:


‌چگونه وارد دولت شهید رجایی شدید؟
من پیش از پیروزی انقلاب اسلامی و در جریان مبارزات آن دوران با شهید رجایی آشنا بودم. آشنایی ما در ابتدا توسط تعدادی از دوستان صورت گرفت و بعد از انقلاب اسلامی هنگامی که شهید رجایی به من گفت مسئولیت وزارت بهداری را بر عهده بگیرم، بسیار شوکه شدم، چراکه اصلا در آن زمان انتظار چنین سمتی را نداشتم، اولین‌بار خود شهید رجایی به من تلفن زد و گفت ما تصمیم گرفته‌ایم که تو وزیر بهداری شوی. در آن زمان من توانایی انجام این مسئولیت را در خود نمی‌دیدم و به شهید رجایی گفتم این کار از عهده من خارج است و از من متخصص‌تر وجود دارد و چند اسم برایش نوشتم که بسیار متدین بودند و آمریکا تحصیل کرده بودند؛ البته امروز اسم‌ها را یادم رفته است. شهید رجایی گفت به من 24 ساعت وقت بده. بعد از چند روز شهید رجایی دوباره به من تلفن کرد و گفت: آنهایی که معرفی کردی بررسی شدند اما خود شما باید این مسئولیت را قبول کنی؛ چراکه با امام صحبت کرده‌ایم و ایشان تمایل دارند شما این مسئولیت را بر عهده بگیرید.

وقتی که خواسته امام مطرح شد دیگر نتوانستم نه بگویم و تنها در یک کلام به شهید رجایی گفتم چشم. زمانی که به وزارت بهداری رفتم، بنی‌صدر یکی از برنامه‌هایش رفتن به وزارتخانه‌ها بود. چند بار هم به وزارت بهداری آمد اما من به‌خاطر کارشکنی‌ها به استقبالش نرفتم و حتی یک ‌بار در جریان این بازدیدها من اصلا در وزارتخانه نماندم و از آنجا خارج شدم. در آن زمان مرسوم بود عکس رئیس‌جمهور را در کنار عکس امام در وزارتخانه‌ها نصب می‌کردند اما من حتی عکس او را در وزارتخانه نصب نکرده بودم و همین موضوع موجب ناراحتی بنی‌صدر شده بود؛ جنگ نیز تازه شروع شده و مسئولیت ما بسیار سنگین‌تر شده بود. در همان دوران بود که فرزند من به جبهه رفت و در 15سالگی به شهادت رسید. بنی‌صدر مشکلات زیادی برای شهید رجایی به وجود آورد. شهید رجایی حاضر نبود به خواسته‌های بنی‌صدر تن بدهد، اما امام تکلیف را بر گردن شهید رجایی قرار داده بود. نظر امام درباره بنی‌صدر این بود که مدتی این شرایط تحمل شود تا در نهایت دوران ریاست‌جمهوری بنی‌صدر به پایان برسد. هنوز سؤالات زیادی درباره همان دولت برای خود ما مطرح است؛ اینکه چگونه بنی‌صدر توانست از کشور فرار کند و بدون دردسر با هواپیما از کشور خارج شود نشان‌دهنده حضور گسترده نیروهای غیرانقلابی در قسمت‌های مهم کشور بود.
‌قبل از وزارت بهداشت چه سمتی داشتید؟
در بیمارستان مهر کار پزشکی انجام می‌دادم که اولین مریض‌خانه خصوصی در ایران بود و هنوز نیز در آن مشغولم. بعد از انقلاب رئیس اورژانس تهران شدم که بنزهای اورژانس که رنگ کرم داشتند در زمان من به ناوگان اورژانس وارد شد، مدتی هم رئیس نظام پزشکی بودم.
‌از واقعه ششم تیر بگویید.
آن روز به مجلس رفته بودم. ساعت دو ظهر دکتر لواسانی اشاره‌ای به من کرد و گفت: الان خبر داده‌اند که حضرت آقا ترور شده و به بیمارستان بهارلو منتقل شده است. سریع به بیمارستان رفتم، در طول مسیر با تلفنی که در ماشین وزرا نصب شده بود با پنج، شش نفر از جراح‌های معروف آن زمان تماس گرفتم؛ آقایان دکتر سهراب بنی‌سلیمان شیبانی، دکتر ایرج فاضل، دکتر عابدی‌پور، دکتر زرگر، دکتر شیبانی و دکتر فاضل در اتاق عمل روی رگ‌ها کار می‌کردند. در واقع بیشترین محل آسیب‌دیدگی، سینه و کتف راست بود. مهم‌ترین کمکی که به ایشان شده بود، این بود که در زمان ورود به بیمارستان نبض و فشار نداشتند و همه پزشکان ناامید بودند تا اینکه دکتر محجوبی چندین واحد خون به ایشان تزریق کردند. دکتر محجوبی در این قضیه بسیار کمک کرد. آقای خامنه‌ای به‌شدت مجروح شده بود و مردم نیز تجمع گسترده‌ای در مقابل بیمارستان بهارلو داشتند تا از حال ایشان باخبر شوند. بارها خون تزریق کردیم و زحمات زیادی کشیده شد تا با لطف خدا توانستیم ایشان را احیا کنیم. اولین سؤالی که بعد از به‌هوش‌آمدن از من پرسیدند این بود که محافظان من چه شدند؟ و خودم چه می‌شوم؟ گفتم دست راست شما نیاز به عمل دارد. گفتند آیا مغز و زبانم کار خواهد کرد؟ گفتم: بله. گفتند: همین کافی است. برای دست راست ایشان پروفسور سمیعی را دو بار آوردیم که گفت بیایند آلمان شاید بتوان کاری کرد، اما بعدا که آقای خامنه‌ای رئیس‌جمهور شدند، دیگر فرصت نشد.
‌در واقعه هفتم تیر کجا بودید؟
آن روز کلاهی پنج ‌بار به من زنگ زد و گفت جلسه خیلی مهم است، گفتم در مسیرم و کمی طول می‌کشد آن جلسه، جلسه مشترک مسئولان و نمایندگان مجلس بود. به آقای هاشمی هم زنگ زده بود که او هم حضور داشته باشد. من آن روز تا آخر شب در بیمارستان خدمت حضرت آقا بودم. دکتر موسی زرگر گفت من خسته‌ام و به جلسه نمی‌روم اما من گفتم که اگر هم دیر شود، خودم را برای آخر جلسه حزب می‌رسانم.
البته نیت من هم رفتن به جلسه بود اما شرایط به شکلی پیش رفت و کارها به حدی زیاد شد که دیر شد، وقتی سوار ماشین شدم شهید رجایی از طریق تلفنی که در ماشین بود با من تماس گرفت. وقتی متوجه شد من در جلسه نبودم، خبر حادثه را به من داد و درخواست کرد تا به محل مراجعه کنم و گزارشی به ایشان بدهم. وقتی به حزب رسیدم دیدم همه چیز از بین رفته است. بعد از آن به‌ دنبال شهید بهشتی گشتم. گفتند به بیمارستان شفا یحیائیان برده شده. وقتی به آنجا مراجعه کردم گفتند جنازه‌ای در اینجا نیست. برادر دکتر لواسانی در این حادثه مجروح و خود دکتر لواسانی شهید شده بود. پس از دیدن او ایشان به من اطمینان داد که اجساد را در بیمارستان‌ها پراکنده کرده‌اند و شهید بهشتی به همان بیمارستان فرستاده شده است. دوباره به بیمارستان شفا یحیائیان آمدم، باز هم گفتند جنازه‌ای اینجا نیست. به آنها دستور دادم درِ سردخانه را باز کنند و دیدم که چهار جنازه در آن بیمارستان نگهداری می‌شود که یکی از آنها شهید بهشتی بود. به شهید رجایی پیغام دادم و او به بیمارستان آمد. وقتی شهید رجایی پیکر شهید بهشتی را دید، بسیار متأثر شد. شهید رجایی هیچ‌گاه تحت تأثیر اتفاقات قرار نمی‌گرفت و آثار نگرانی در چهره‌اش پیدا نمی‌شد اما بعد از دیدن پیکر شهید بهشتی دیگر توانایی ایستادن روی پای خودش را هم نداشت. برایش یک صندلی آوردند تا روی آن بنشیند.
‌از روز هشتم شهریور خاطره‌ای دارید؟
تصادفا در آن روز شهید رجایی مأموریتی به من سپرده بود که در دفتر نخست‌وزیری نبودم. در آن روز من برای سرکشی به محلی خارج از وزارتخانه رفته بودم. یادم می‌آید انفجار حوالی بعدازظهر رخ داد. من برای بازدید از یکی از بیمارستان‌ها رفته بودم. در راه برگشت به وزارتخانه نزدیک تقاطع حافظ و جمهوری بودیم که صدای انفجار را شنیدم و به راننده گفتم به آن سمت حرکت کند. وقتی به آنجا رسیدم بی‌تابی‌های پسر شهید رجایی را دیدم که بسیار ناراحت‌کننده بود. هنوز جنازه‌ها را بیرون نیاورده بودند اما پسر شهید رجایی مرتب گریه و ناله می‌کرد. برای من خیلی سخت بود که پیکر شهید رجایی را ببینم و شناسایی کنم اما چاره دیگری نداشتم. در آن شرایط با خود می‌گفتم حتی اگر پدر آدم هم بمیرد باید بر سر جنازه‌اش حاضر شد و با این تصورات خودم را تسکین می‌دادم. بعد از انفجار جسدی که به بیمارستان آوردند قابل شناسایی نبود و من از روی دندان‌هایش او را شناسایی کردم؛ چون دندان‌های شهید رجایی را من درست کرده بودم. شناسایی شهید باهنر راحت‌تر بود و پیکر ایشان تا حدود زیادی قابل تشخیص بود. در آن موقع تنها دو جنازه با شدت سوختگی بالا وجود داشت و شناسایی شهید باهنر و شهید رجایی از آنجا اهمیت داشت که عده‌ای اصرار می‌کردند کشمیری هم در این حادثه شهید شده است و یکی از آن جنازه‌ها متعلق به کشمیری است اما بعد از شناسایی این دو بزرگوار همان افرادی خاکسترهای اطراف صندلی کشمیری را در یک پلاستیک ریخته و در تابوت گذاشته و فریاد کشمیری شهادتت مبارک سر دادند که این کار برای فرار او بود.

کشمیری را هم در نخست‌وزیری زیاد دیده بودم و خیلی هم با ما صمیمیت نشان می‌داد و مشکوک نبود. منافقین در آن زمان حتی خود را به تشییع جنازه هم رسانده بودند و در حقیقت تشییع جنازه صوری برای کشمیری توسط منافقین انجام شد. هرچند تعدادی دستگیر شدند اما عامل اصلی بمب‌گذاری هیچ‌گاه دستگیر نشد و همچنین کسانی که کشمیری را فراری دادند هرگز شناسایی نشدند. در آن زمان منافقین ابتدا بمب را کار می‌گذاشتند و بعد از آنکه از محل حادثه دور می‌شدند، بمب‌ها منفجر می‌شدند. بمبی که کشمیری هم استفاده کرد به همین شکل عمل کرده بود و بعدها گفته شد کشمیری حین جلسه از دفتر نخست‌وزیری خارج شده است.

دو روز بعد از انفجار دفتر نخست‌وزیری مشخص شد جنازه کشمیری ساختگی بود. کشمیری فرد بسیار موجهی نشان داده می‌شد. خود را بسیار معتقد و مذهبی جلوه می‌داد تا جایی که دو خودکار در جیب خود داشت که یکی شخصی و دیگری برای انجام کارهای بیت‌المال بود. کمی قبل از انفجار در دفتر نخست‌وزیری جلسه‌ای در بیت امام بود که همه مسئولان خدمت ایشان می‌رسیدند. در آنجا تیم حفاظت از امام براساس وظیفه خود همه افرادی را که می‌خواستند وارد جلسه شوند می‌گشتند. هنگامی‌ که نوبت کشمیری شد وی از این اقدام اظهار ناراحتی کرد و نگذاشت او را بگردند. تیم حفاظت هم به او اجازه واردشدن به بیت امام را نداد. در این شرایط کشمیری جوری وانمود می‌کرد که گویا به او برخورده است اما تیم حفاظت به ناراحتی کشمیری اهمیتی نداد و کشمیری هم با حالت قهر اعلام کرد اصلا داخل جلسه نمی‌روم و بدون اینکه او را بگردند از بیت خارج شد. شهید رجایی مردی شجاع و با خدا بود؛ فردی مؤدب و واقعا اهل عمل بود. اگر جایی می‌رفتیم که بیش از یک غذا بود بلند می‌شد و برای خانواده خودش از بیت‌المال هیچ‌گونه استفاده‌ای نمی‌کرد. یک بار برای خانه‌اش کولر برده بودند. وقتی به خانه رفت آن را پس فرستاد و گفت خانواده من در حالی ‌که مردم تحت فشار هستند کولر لازم ندارند اما حالا از پول بیت‌المال چه کارها که نمی‌کنند.
‌شهادت فرزندتان چه تأثیری بر شما گذاشت؟
محمد در زمان شهادت، تنها فرزند من بود و شهادتش برایم ناراحت‌کننده بود اما انسان نباید ناراحت چیزی باشد که در راه خدا داده است. تا مدت‌ها جسد محمد پیدا نشده بود تا اینکه در فیلمی که توسط عراق پخش شد، جنازه او را شناسایی کردیم و متوجه شدم دیگر برگشتی در کار نیست. شهید محمد منافی در سال 1362 در عملیات خیبر به شهادت رسید. خانه ما در کوچه مسجد قندی بود و از همان‌جا با دوستان هم‌مسجدی خود اعزام شد. او برای اینکه به جبهه برود، نزد آیت‌الله طبرسی و حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رفته بود اما به دلیل اینکه سنش کم بود، آنها با اعزام او مخالفت کرده بودند. همچنین مادربزرگ محمد نامه‌ای به امام نوشت و از ایشان خواست تا او را راضی کنند که به جبهه نرود و حضرت امام نیز در پاسخ فرموده بود ایشان مکلف است و خودش تصمیم گرفته است. محمد متولد سال 1347 بود و زمانی که به جبهه رفت 14 سال بیشتر نداشت؛ یک بار او را خدمت آیت‌الله خامنه‌ای بردم و ایشان به او گفتند با یک پیازچه می‌شود فقط یک لقمه خورد اما وقتی پیاز بشود، می‌شود با آن یک دیگ غذا پخت. محمد گفت اگر این پیازچه قبل از اینکه تبدیل به پیاز شود خشکید و از بین رفت تکلیف چیست و باید چه کار کنیم؟ در آن لحظه بود که فهمیدم تصمیم خود را گرفته و در نهایت به جبهه رفت و در عملیات خیبر شهید شد.
‌در آن سال‌ها در دولت مهندس موسوی هم بودید. اختلاف نظرات شما با مهندس موسوی بر سر چه بود؟
اختلاف من با ایشان بر سر لایحه‌ای بود که برای ایجاد تغییرات در سیستم وزارت بهداری داده بودند و من به عنوان وزیر بهداری با آن مخالف بودم اما به اصرار موسوی در هیئت وزیران مصوب و به مجلس فرستاده شد و من باید به عنوان نماینده دولت از آن لایحه دفاع می‌کردم، اما من در جلسه نظر خودم را صراحتا اعلام کردم و لایحه رأی نیاورد و این موضوع باعث خشم موسوی شد. او وقتی با من لج می‌کرد بودجه وزارتخانه را نمی‌داد و گاهی تا نزدیکی صبح در دفترش می‌ماندم تا بودجه را بگیرم تا خللی در کارهای وزارتخانه رخ ندهد. او خودش را بزرگ‌تر از همه می‌دانست و یک آدم خاصی بود و اعتقادش این بود که از همه بیشتر می‌داند. آن موقع من وزیر بهداری بودم و موسوی خیلی دستور می‌داد و یک روز گفت بیا استعفا بده. گفتم تو نخست‌وزیری من را معرفی نکن. موسوی گفت: نمی‌توانم. من گفتم پس معرفی کن! اما او در روز رأی‌گیری در دولت دوم با خیلی از افراد صحبت کرد تا به من رأی ندهند که درنهایت با اختلاف دو رأی وزیر نشدم. البته وزارت برای من اهمیتی نداشت.
‌بعد از آن معاون آیت‌الله خامنه‌ای شدید؟
بله، بعد از آن به محیط زیست رفتم و زمانی‌ که نخست‌وزیری حذف شد نیز به عنوان معاون رئیس‌جمهور و رئیس سازمان حفاظت از محیط زیست به کار ادامه دادم. آن دوره، دوره عجیبی بود.
‌چگونه به محیط زیست وارد شدید؟
مهندس موسوی نخست‌وزیر بود و به دلیل اینکه نگویند چرا از منافی استفاده نکردی من را به محیط زیست فرستاد. در آن زمان او فکر می‌کرد محیط زیست یک دستگاه به‌دردنخور و تجملاتی است و قصد داشت آن را منحل کند اما وقتی من به آنجا رفتم با قدرت آن را حفظ کردم و گسترش دادم. در دوران من بارها به مناطق حفاظت‌شده دست‌اندازی شد، اما ما اجازه ندادیم تا هیچ قسمتی از آنها واگذار شود. یکی از این مناطق پارک پردیسان تهران بود که آن را از دست معارضان خصوصی و دولتی و نظامی نجات دادیم. این پارک قرار بود ترکیبی از پنج قاره آب‌وهوایی با حیوانات بومی آنها باشد و مردم درحالی‌که با قطار از روی آن عبور می‌کنند، بتوانند حیوانات را در حال زندگی و شکار در زیستگاه اصلی خود ببینند، بدون اینکه قفسی در کار باشد اما پس از من خانم ابتکار و نفرات بعدی این طرح را پیگیری نکردند و آخرین‌بار که خبر گرفتم پارک را تبدیل به نقاهتگاه حیوانات مریض کرده بودند. این کاربری کجا و برنامه‌ای که ما داشتیم کجا.
‌شما پزشک امام هم بودید؟ خاطره‌ای از امام دارید؟
از امام خاطرات زیادی دارم. ایشان مرد بزرگی بودند و به نکات ریز توجه می‌کردند. یک بار با پسرم که بعدها شهید شد به دیدار ایشان رفته بودیم. محمد حدود 13 سال داشت و من او را جلوتر از خودم می‌فرستادم تا در شلوغی گم نشود. یک بار که پیش امام بودیم ایشان فرمودند اجازه دارم آقازاده را نصیحت کنم؟ گفتم بفرمایید. امام رو به محمد کرد و گفت آدم جلوتر از پدرش راه نمی‌رود. محمد گفت پدرم خودش من را جلو فرستاد و ایشان دوباره همان جمله را تکرار کردند.
‌چرا از سیاست کناره‌گیری کردید؟
چون سیاست به جایی رسید که می‌خواستند همه دستورات اجرا شود و کسی انتقاد نکند اما من معتقدم یک مسئول باید استقلال داشته باشد، وقتی رویه خاتمی را دیدم برای تبریک ریاست‌جمهوری پیش او رفتم و گفتم می‌خواهم دو نصیحت به شما بکنم: اول اینکه تو شعار قانونمندی دادی، پس افراد بی‌قانون را دور خودت جمع نکن و دوم اینکه مراقب باش کاری را که اطرافیان آقای هاشمی با ایشان کردند اطرافیان تو با تو نکنند و با نام تو خلاف‌هایی نکنند که آبروی تو برود و در نهایت هم خاتمی نفر دیگری را به جای من معرفی کرد و بار مسئولیت را از دوشم برداشت.
‌شما پایه‌گذار انجمن هیپنوتیزم بوده‌اید چرا به سراغ این علم رفتید؟ آیا در موارد پزشکی در داخل کشور مورد استفاده قرار گرفت؟
در زمان امام عده‌ای از هیپنوتیزم سوءاستفاده می‌کردند اما اصل موضوع علمی بود که می‌توانست فواید زیادی داشته باشد؛ برای همین من از امام فتوایی گرفتم تا بتوان از هیپنوتیزم برای کاربردهای پزشکی استفاده کرد و آن را به پزشکانی یاد داد که سوگند پزشکی خورده‌اند و نیت استفاده مفید از آن را دارند. درنهایت هم انجمن هیپنوتیزم پزشکی را تأسیس کردیم که خدمات زیادی انجام داده است. من حتی یک‌ بار با هیپنوتیزم و بدون تزریق ماده بیهوشی پای یک بیمار را که باید قطع می‌شد، قطع کردم، بدون اینکه دردی حس کند.
‌یک خاطره شنیده‌نشده هم برای‌مان تعریف کنید.
قبل از انقلاب با شهید لبافی‌نژاد در درمان مخفیانه مبارزان همکاری داشتم. ایشان بیمارانی را که در جریان انقلاب گلوله خورده بودند، به بیمارستان می‌آورد و بعد از مداوا به محل امن انتقال می‌داد اما ساواک ایشان را گرفت و شنیدیم زیر شکنجه شهید شد و جسدش را نیز به دریاچه نمک انداخته‌اند تا پیدا نشود. بعد از انقلاب نام ایشان را روی بیمارستانی گذاشتم که حوالی پاسداران ساخته شد.

منبع: روزنامه شرق

منبع: ساعت24

کلیدواژه: احمدی نژاد دفتر نخست وزیری وزارت بهداری وزیر بهداری شهید رجایی شهید بهشتی آن زمان محیط زیست بعد از آن آیت الله خامنه ای شهید شد بنی صدر اما من یک بار آن روز

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.saat24.news دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ساعت24» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۹۳۸۹۵۰۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

استمرار جنایات سبعانه رژیم غاصب صهیونیستی در غزه

رئیس قوه قضائیه با اشاره به استمرار جنایات سبعانه رژیم غاصب صهیونیستی در غزه و اعمال خشونت نیروهای دولتی و پلیس آمریکا و کشورهای اروپایی در قبال تظاهرات مسالمت‌آمیز ضدصهیونیستی گفت: صهیونیست‌ها با پشتیبانی آمریکا و بعضی دیگر از دول غربی همچنان در غزه مشغول نسل‌کشی و جنایت هستند.

به گزارش خبرگزاری ایمنا و به نقل از مرکز رسانه قوه قضائیه، حجت‌الاسلام‌والمسلمین غلامحسین محسنی اژه‌ای امروز _دوشنبه هفدهم اردیبهشت_ در نشست شورای‌عالی قوه قضائیه، ضمن گرامیداشت دهه کرامت و ولادت حضرت معصومه (س) و امام رضا (ع) خطاب به مرکز توسعه حل اختلاف تاکید کرد که از فرصت دهه کرامت برای بسط و گسترش هر چه بیشتر فرهنگ صلح و سازش در جامعه، استفاده شود.

وی با عنایت به سفر اخیر هیئت عالی قضائی به استان هرمزگان و بازدید مجدد خود از بندر شهید رجایی، ضمن آسیب‌شناسی مقوله ساماندهی وضعیت بنادر، گمرکات و انبارهای اموال «تملیکی» و «توقیفی»، دستورات ویژه‌ای را در این حوزه صادر و اظهار کرد: وضعیت بنادر، گمرکات و انبارهای اموال «تملیکی» و «توقیفی» در سراسر کشور، به ویژه استان هرمزگان، با گذشته قابل مقایسه نیست و وضع این مراکز بسیار بهتر شده است؛ البته هنوز با نقطه مطلوب فاصله داریم.

رئیس دستگاه قضا با اشاره به برخی نقاط ضعف مشهود در بنادر و گمرکات بیان داشت: در جریان سفر به هرمزگان و بازدید میدانی از بندر شهید رجایی، به عنوان یکی از مهمترین کریدورهای ترانزیتی بین‌المللی و از قطب‌های واردات کالا به کشور، علی‌رغم مشاهده پیشرفت‌های محسوس و چشمگیر، نقاط ضعفی را نیز مشاهده و احصاء کردم که از جمله آن‌ها می‌توان به تکمیل نشدن سامانه‌های برخط و اتصال نداشتن آن‌ها به یکدیگر و همچنین اتصال نداشتن آن‌ها به سامانه جامع تجارت اشاره کرد؛ بدون‌تردید با ایجاد سامانه واحد میان گمرکات، بنادر و سازمان اموال تملیکی و اتصال این سامانه به سامانه جامع تجارت از بسیاری از نواقص و ناهماهنگی‌ها که سبب ترخیص نشدن کالاها می‌شود، جلوگیری به عمل می‌آید؛ لذا در همین راستا به سازمان بازرسی دستور می‌دهم که این موضوع را تا تحقق کامل از دستگاه‌های مسئول پیگیری کند.

حجت‌الاسلام محسنی اژه‌ای گفت: در بازدید میدانی که از بندر شهید رجایی انجام دادیم، متوجه شدیم یکی دیگر از نقاط ضعف مشهود که سبب ایجاد اشکالاتی در امر ترخیص کالاها می‌شود، این است که گاهی در صدور دستورالعمل‌ها و بخشنامه‌ها از سوی اشخاص و دستگاه‌های مسئول، هماهنگی وجود ندارد؛ به نحوی که از تعبیرِ «خلق‌الساعه» برای این بخشنامه‌ها استفاده می‌شود؛ برای نمونه، یک مدیر میانی در گمرک بر مبنای سلیقه خود و بدون مشورت و هماهنگی با سایر اشخاص و دستگاه‌های ذی‌ربط، بخشنامه‌ای را صادر می‌کند که ممکن است همان بخشنامه، مسائلی را برای دستگاه‌ها و بخش‌های دیگر حتی «سازمان بازرسی» و «دیوان عدالت اداری» ایجاد کند، این موضوع، یکی از اشکالات در این حوزه است که باید برطرف شود و من بعد از سفر اخیر به هرمزگان، این موضوع را با مسئولان ذی‌صلاح دولتی در میان گذاشتم.

وی با اشاره به بازدید خود از مخازن محموله ۴۴ هزار تنی روغن خوراکی در بندر شهید رجایی اضافه کرد: یکی دیگر از نقاط ضعف در بندر شهید رجایی که در بازدید اخیری که داشتیم مشهود بود، وجود نداشتن واحدهای آزمایشگاهی مجهز در این بندر مهم صادراتی و وارداتی کشور است؛ فقدان چنین واحدهایی سبب می‌شود، نمونه برخی محموله‌های وارداتی که گاهی در زمره نیازهای ضروری کشور هستند و برای آن‌ها ارز ترجیحی تخصیص داده شده، ماه‌ها در رفت‌وآمد میان بندر شهید رجایی و آزمایشگاه مجهزی در شهری دیگر باشند و همین امر علاوه بر هزینه‌های اضافی که به بیت‌المال تحمیل می‌کند موجب انقضا و فاسد شدن آن محموله نیز می‌شود؛ مصداقِ این نقطه ضعف در قضیه محموله ۴۴ هزار تنی روغن خوراکی که از مردادماه سال ۱۴۰۰ وارد کشور شده بود و در مخازن بندر شهید رجایی نگهداری می‌شد، مشهود بود، البته در این قضیه، آقایان خیلی سریع در چند روز منتهی به بازدید ما، صورت جلسه تهیه کرده بودند که این محموله را بازگردانند و خسارت از مبدا بگیرند؛ به هر ترتیب، این کالای مورد اشاره، دیگر قابل استفاده نیست.

رئیس قوه قضائیه مقوله ساماندهی بنادر و گمرکات را دارای ارتباط مستقیم با مقوله‌ی تحقق شعار سال دانست و در همین راستا گفت: باید توجه داشت که رفع نقاط ضعف در گمرکات و بنادر ما می‌تواند به تحقق شعار سال ناظر بر «جهش تولید با مشارکت مردم» نیز یاری رساند، برای نمونه در بندر شهید رجایی ملاحظه کردم که چندین ماه است که ۱۰ کانتینر تجهیزات یک کارخانه بافندگی، ترخیص نشده است؛ تجهیزاتی که بر مبنای قراردادی میان خریدار داخلی و فروشنده خارجی، تکنسین‌هایی برای نصب آن‌ها باید به کشور اعزام شوند، ممکن است در این فاصله که آن تجهیزات بافندگی در گمرک یا بندر ما معطل مانده است، مدت قرارداد با آن تکنسین‌ها نیز اتمام یابد و تولیدکننده ما مجبور شود قرارداد جدیدی را با آن‌ها منعقد کند؛ آیا همین امر، هزینه تولید را بالا نمی‌برد؟!

حجت‌الاسلام محسنی اژه‌ای تصریح کرد: البته باید تاکید کنم که برخی از نقاط ضعف در موضوع بنادر و گمرکات ناشی از کار خود ما در دادگستری و تعزیرات است؛ برای نمونه باید اشاره کنم که به برخی پرونده‌های این حوزه در دادگستری و تعزیرات، با تأخیر رسیدگی می‌شود؛ البته حجم عمده پرونده‌ها در این حوزه، در تعزیرات است؛ لذا وزیر دادگستری باید نسبت به رفع این موضوع اهتمام داشته باشد؛ در این رابطه ضرورت دارد ضابطان را توجیه و راهنمایی کرد که یک محموله را بلاوجه به عنوان محموله قاچاق توقیف و ضبط نکنند و چنانچه تشخیص بر قاچاق بودن محموله وجود داشت، به پرونده مربوطه در دادگستری و یا تعزیرات به سرعت و دقت رسیدگی شود تا مبادا محموله‌ای فاسد شود یا خسارت به آن تعلق گیرد، در این رابطه، دادستان کل و سایر بخش‌های ذی‌ربط در قوه قضائیه، ایفای نقشِ نظارتیِ ویژه داشته باشند.

وی بیان داشت: وضعیت تعیین تکلیف و ترخیص ماشین‌آلات و وسایل نقلیه در انبارهای بنادر و گمرکات و اموال تملیکی و توقیفی در سراسر کشور به ویژه استان هرمزگان بسیار بهتر شده است، اما هنوز در این حوزه نیز نیاز به تسریع هر چه بیشتر امور است.

رئیس عدلیه با اشاره به ابتکارات دادگستری استان هرمزگان در رفع نواقص و مشکلات با همگرایی و همدلی با سایر بخش‌ها در استان گفت: در جریان بازدیدها و دیدارهایی که در بندرعباس داشتم، نمایندگان اقشار مردم و همچنین مدیران استان هرمزگان، از اقدامات و ابتکارات رئیس کل پیشین دادگستری و رئیس کل فعلی، کمال قدردانی را داشتند؛ در اینجا نیاز است که بخش‌های مربوطه در قوه قضائیه به احصاء دلایل و عواملی بپردازند که سبب رضایت مردم و مسئولان یک استان از رئیس کل دادگستری استان می‌شود تا این مؤلفه‌ها به عنوان الگو در سراسر کشور مطرح شوند، همچنین معاونت راهبردی باید تدبیری اتخاذ کند که بتوانیم در طول سال، یک تا دو بار از دادگستری‌ها و مراجع قضائی که موفق به رفع نقاط ضعف در حوزه کاری‌شان شده‌اند، تقدیر به عمل آوریم و نسبت به معرفی این دادگستری‌ها و مراجع به عموم و شناساندن الگوهای کاری و ابتکاری‌شان، اهتمام داشته باشیم.

حجت‌الاسلام محسنی اژه‌ای اظهار کرد: مقوله «آمار» یکی از شاخص‌ها برای ارزیابی کار قضات و واحدهای قضائی است، اما به هیچ وجه نباید دقت در کار قضا را فدای آمارگرایی کنیم، برخی قضات اجرای احکام نسبت به مبهم بودن آرای صادره از محاکم گلایه دارند؛ امری که سبب شده آن‌ها در اجرای احکام با مشکلاتی مواجه شوند؛ لذا به دیوان عالی کشور و دادستان کل و معاون قضائی دستور می‌دهم نظارت‌ها و بازرسی‌های ویژه‌ای را به صورت مسئله‌محور، موردی، میدانی و یا از طرق دیگر از دادگستری‌ها و مراجع قضائی که بیشترین آمارِ «آرای نقض شده» و «آرای مواجه شده با ماده ۴۷۷» و «آرای مبهم از نظر اجرای احکام» را دارند، به عمل آورند.

وی با اشاره به استمرار جنایات سبعانه رژیم غاصب صهیونیستی در غزه و همچنین اِعمال خشونت نیروهای دولتی و پلیس آمریکا و کشورهای اروپایی در قبال تظاهرات مسالمت‌آمیزِ ضدصهیونیستی گفت: صهیونیست‌ها با پشتیبانی آمریکا و برخی دیگر از دول غربی همچنان در غزه مشغول نسل‌کشی و جنایت هستند و در این میان وجدان‌های بیدار در سراسر جهان از جمله در آمریکا و اروپا به تکاپو افتاده‌اند و تنها با زبان و بدون بر هم زدن نظم عمومی در محیط دانشگاه و سایر مجامع به جنایات صهیونیست‌ها در غزه اعتراض می‌کنند و پاسخی که از سوی نیروهای دولتی و نیروهای پلیس دریافت می‌کنند، پاسخی خشن و سرکوب‌کننده است؛ اگر این مشاهدات از وضعیت غزه و اعتراضات در آمریکا و اروپا نبود، نمی‌شد ذات خبیث این مدعیان دروغین حقوق بشر را نشان داد؛ باید این سوال را مطرح کرد که آمریکایی‌ها و اروپایی‌ها زین پس چطور جرئت می‌کنند دم از حقوق بشر بزنند و سایر کشورها را به بهانه‌های حقوق بشری مورد فشار و ایذاء قرار دهند و علیه آن‌ها قطعنامه صادر کنند؟!

کد خبر 751108

دیگر خبرها

  • توقیف ۴۴ هزار تُن روغن غیرقابل مصرف‌ در بندر شهید رجایی
  • پایان آخرین تعمیرات دوره‌ای واحد‌های بخاری نیروگاه شهید رجایی
  • اژه‌ای: وضع بنادر و انبار گمرکات با نقطه مطلوب فاصله دارند
  • با نقطه مطلوب وضعیت بنادر ،‌گمرکات و انبارها فاصله داریم
  • وضعیت بنادر، گمرکات و انبارهای «تملیکی» و «توقیفی» بهتر شده است
  • استمرار جنایات سبعانه رژیم غاصب صهیونیستی در غزه
  • افشاگری رشیدی کوچی از تلاش دولت برای نزدیک کردن ریاست مجلس آینده به جریان پایداری و  امام صادقی‌ها
  • آیا عمل بینی واقعا به افزایش اعتماد به نفس کمک می‌کند؟
  • تلاش دولت برای نزدیک کردن ریاست مجلس به جریان پایداری و امام صادقی‌ها
  • وعده صادق، آغاز تحول در منطقه