مخاطب قربانی کاسبی ناشر با عباس کیارستمی!
تاریخ انتشار: ۳ مهر ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۹۴۰۵۰۴۹
به گزارش خبرنگار گروه فرهنگی ایسکانیوز، «کتابسازی» مقوله تازهای در بازار کتاب ایران نیست، واژهای که اصل آن معنای بدی ندارد ولی این سالها از آن به عنوان یک عبارت منفی یاد میشود. در واقع وقتی گفته میشود فلان ناشر یا مولف دست به «کتابسازی» زده مراد این است که او کاری غیرحرفهای و نامرسوم انجام داده و نوعی جعل انجام داده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
حالا چند وقتی است یکی از ناشران که کارهای خوبی از او سراغ داشتیم دست به این حرکت میزند و با کتابسازی سعی میکند مخاطب را از مسیر انتخاب آگاهانه منحرف کند و او را وارد انتخابهای هیجانی کند. کتاب «من خانهم» پارهنامههایی از عباس کیارستمی اثری بود که ابتدای تابستان انتشار آن خبرساز شد و حتی یکی از فرزندان مرحوم کیارستمی به ان واکنش نشان داد که با پاسخ فرزند دیگر ماجرا ختم شد. کتابی که در عمل چیزی برای گتن نداشت مگر تعدادی عکس بیکیفیت و اسکن صفحاتی که کیارستمی در آنها چیزهایی نوشته بود. مطالبی که حتی تایپ شده آنها نیز در کنار صفحات قرار نگرفته بود و فقط دستخط عباس کیارستمی به همان صورت در کنار عکسهایی که روشن نبود چه منظوری را قرار است منتقل کنند، منتشر شده بود. نامههایی که گفته شد مخاطب آنها همسر و فرزندان کیارستمی بوده ولی در این کتاب خواننده باید فقط از شیفتگی دست به تهیه کتاب بزند زیرا قرار نیست با متن و محتوای روشنی روبهرو شود. این کتابسازی در واقع یکی از راههای فریب مخاطب است و نوعی سوءاستفاده از شهرت فردی مانند کیارستمی است که ناشر با استفاده از این شهرت مخاطب را گاهی از مسیر درست خارج میکند و او را در موقعیت یک خرید هیجانی قرار میدهد.
در واقع مخاطب باید در این کتاب با یادداشتهایی روبهرو شود که مرحوم کیارستمی برای فرزندانش رو در یخچال میچسابنده روبهرو شود و این در واقع مصداق دقیق فریب مخاطب است. فریبی که نتیجه آن سود کردن ناشر از محل فروش چنین کتابی است.
کتاب دیگری که پس از کتاب قبلی همین روزها وارد بازار نشر شده کتاب «من سفرم» است. کتابی ۸۴ صفحهای با قیمت ۵۰ هزار تومان که در آن باز هم پارهنامههایی قدیمی از کیارستمی با تصاویری از او در کنار هم به همان روش کتاب قبلی قرار گرفته است. کتابی که حتی نمیتوان گفت ارزش مجموعهای و سندی دارد و تصویری از روحیات این کارگردان مطرح سینمای ایران و جهان را به خواننده نشان میدهد. به نظر میرسد در واقع ناشر و خانواده آن مرحوم در فضای فقر روایت و مستندات در تلاشند با این قبیل کتب این جای خالی را پر کنند. کتابی که تنها کارکرد آن انتشار یک پست اینستاگرامی است تا مخاطب از این طریق لایک و دنبالکننده بیشتری جذب کند.
منطق انتشار این کتابها جز سودآوری برای ناشر روشن نیست و آنهایی نیز که این کتب را خریداری میکنند یا شیفتهاند یا از سر هیجانزدگی انتخاب ناآگاهانهای میکنند و نتیجهاش میشود پشیمانی از خرید کتاب و بسته شدن باب تهیه کتاب و احیانا مطالعه یک اثر مفید! نبود نظارت در انتشار کتابها سبب میشود که هر اثری چه از حیث محتوا و چه از حیث فرم منتشر شود و مخاطب در این میان اصلیترین قربانی این نبود نظارت است. اتفاقی که بهتر است با طراحی ساز و کارهایی و البته مهمتر از آن، به کار بستن این ساز و کارها مانع چنین اتفاقاتی شود.
در روزگاری که کتاب به شدت گران شده و تهیه کتاب برای همه مقدور نیست این قبیل کتب نیز دایره اعتماد مخاطب را تنگتر میکنند و او را از ادامه خرید منصرف! در وضعیتی که کاغذ قیمت سرسامآوری دارد و به همین بهانه نیز قیمت کتابها با رقمهای نجومی منتشر میشود ایکاش کسی بر این کتابها و کاغذی که برای انتشارشان مصرف میشود نظارت میکرد.
انتهای پیام/
حسام آبنوس کد خبر: 1073452 برچسبها عباس کیارستمی کتاب من سفرممنبع: ایسکانیوز
کلیدواژه: عباس کیارستمی عباس کیارستمی کتاب سازی کتاب ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.iscanews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسکانیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۹۴۰۵۰۴۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
کاش تلویزیون، این مدلی نبود
امروز روز مهمی برای فوتبال ایران در عرصه باشگاهی است؛ با توجه به اهمیت دیدارهایی که قرار است برگزار شود، ممکن است سرنوشت قهرمان این دوره از بازیهای لیگ برتر مشخص شود. دست بر قضا دو بازی بسیار مهم هم قرار است برگزار شود که هر دو تأثیرگذار و تعیینکننده خواهند بود. یکی در تبریز که استقلال صدرنشین با تراکتور مچاندازی میکند و دیگری در تهران که سپاهان به مصاف پرسپولیس میرود.
برگزاری هر دو دیدار در یک روز، چهارشنبه بزرگی را رقم زده و با توجه به حساسیت موجود در جدول ردهبندی، اهمیت این دیدارها را اگر از دربی بیشتر نکند، دستکمی از آن هم ندارد. این دو بازی با توجه به حضور تماشاگرانی که برای گرمشدن میدان پا به ورزشگاه میگذارند، ویترین مناسبی برای تبلیغ این رشته ورزشی در ایران است. البته که با توجه به رشد فضای مجازی، چنین ویترینی بیش از گذشته در عرصه بینالمللی معرفی شده، ولی فرصت بینظیری بود که بتوان از کنار آن بیشترین بهره را برای معرفی چهره دیگری از ایران برد.
قبل از ادامه مبحث همین ابتدا باید تکلیف را مشخص کرد که چنین روایتی با علم و آگاهی از این موضوع پیاده میشود که فوتبال مثل قبلا دغدغه کوچه و بازار نیست. درست در روزهایی که سفرهها کوچکتر شدهاند، خیلی نیاز به دلِ خوشی است تا برای بازیهای لیگ برتر، مثل سابق سرودستی شکسته شود. با علم به این موضوع، ولی بازهم میشد از این فرصت، استفاده درخوری کرد به شرط آنکه تلویزیون، این مدلی نبود.
این مدلی بودن تلویزیون در چند مورد خلاصه میشود؛ اول و مهمترین آنها انحصارطلبی است. صداوسیما سالهای زیادی است که اجازه تأسیس و رشد شبکههای خصوصی را نمیدهد و همه چیز باید تحت سیطرهاش قرار بگیرد. حتی اگر قرار به فعالیت بر بستر اینترنت هم باشد، باز باید این نهاد نیمچه چراغ سبزی نشان دهد. ناگفته پیداست که چنین نگاهی، روایت را یکسویه و رفتهرفته مخاطب را دلسرد میکند. نگاه تکراری به وقایع با چهرههای برمدار مانده، اجازه ذوقزدگی از مخاطب را میگیرد.
پیامد اصلی آن، ریزش مخاطب است. اتفاقی که چندسالی است رخ داده و به گواه آمار همین نهاد و البته اظهارات مسئولان ردهبالایش، برنامهها دیگر مخاطب چندانی ندارند. تمام مواردی که در بالا گفته شد، شامل برنامههای ورزشی میشوند. انحصار در این مورد تأثیرش را گذاشته و مخاطب مثل سابق استقبالی از آن ندارد. تازه برای فوتبال، خاصه از نوع پخش زندهاش، شرایط برای تلویزیون بهتر است و همچنان در زمره برنامههای پربینندهاش محسوب میشود.
ناگفته پیداست که این پربینندهبودن در مقایسه با سایر برنامههای کنونی است وگرنه کیست که نداند آمار در مقایسه با گذشته در همین بخش هم چنگی به دل نمیزند.
پس دومین مدل تلویزیون که در چنین روز مهمی برای فوتبال میتوانست بهتر باشد، ولی نیست، ریزش مخاطبش بهواسطه راندهشدن اکثر متخصصان و سپردن امور به دست آنهایی است که آمار نشان داد، صلاحیت چندانی برای تولید محتوای جذاب و البته مخاطبپسند ندارند.
غلبه نگاه پولی بر کیفیت هم دیگر مدل تلویزیون است که مخاطب فوتبالی را در چنین روزی آزار میدهد؛ پخش آگهیهای بازرگانی تا یک ثانیه مانده به شروع بازی و زیرنویسهای ناتمام در طول ۹۰ و چند دقیقه هم نشان میدهد که تلویزیون از پخش فوتبال، به دنبال بهره مالی است. افزایش درخور نرخهای آگهی در زمان پخش دیدارهای مهم هم مهر تأییدی بر این ماجرا است. این موارد بخشی از تلاش برای انحصارطلبی تلویزیون در چنین رویدادهایی را توجیه میکند؛ هرچند تمامی اتفاقات را شامل نمیشود. حالا دیگر، سخنگفتن از این بحث کهای کاش این نهاد کمی با همین فوتبال که از ثانیه به ثانیهاش درآمدزایی میکند با روی خوش تا میکرد و دستی در جیب میکرد تا باشگاههای تا بن گرفتار بدهی را نجات دهد، امری آرمانگرایانه به نظر میرسد.
اصولا، اما در دنیایی بهتر، در چنین چهارشنبههایی که مردم هم دل و دماغی برای پیگیری بازیهای فوتبال داشته باشند، فضا برای رقابت آزاد باز است تا هر شبکه تلویزیونی که خدمت و کیفیت بهتری در پخش و تولید محتوا دارد، بتواند میهمان خانههای مخاطب شود. هرچند شاید مخاطب هم مجبور شود اندکی پول برای تماشای این زیبایی بپردازد، ولی آنوقت دیگر خیالش راحت است که نقد و نگاه یکطرفهای به او خورانده نمیشود و قرار نیست با دیدن لحظه به لحظه برمدارماندگان، با آگهیهای ریزودرشت، زیرنویسها و تبلیغات عجیب و غریب که به میانه میدان هم کشیده شده و تولید محتوایی که فاقد جذابیت و کیفیت است، لذت تماشای یک بازی فوتبال از او سلب شود.