نامهای به مثابه شکست «اصلاحطلبی اجتماعی» / تصمیم هیأت امنای اصلاحات برای «پساروحانی»
تاریخ انتشار: ۵ مهر ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۹۴۲۰۳۹۶
گروه سیاست سایت فردا: نامه اخیر موسوی خوئینیها که در واقع دعوتنامهای بود برای احزاب و طیفهای مختلف اصلاحطلب خاصه آنان که ساز عدم مشارکت میزدند، در روزهای اخیر با تحلیلهای گوناگونی همراه بوده است. از تلاش مرد خاکستری برای گرفتن جای خاتمی گرفته تا حضور پرشور اصلاح طلبان با کاندیداهای رادیکال. هر یک از فعالان سیاسی از نگاه خود به این نامه و پیام آن در این مقطع زمانی خاص نگریسته و دست به قلم شده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
سعید آجورلو، فعال سیاسی و رسانهای اصولگرا، اما این نامه را به مثابه شکست «اصلاحطلبی اجتماعی» میداند و در یادداشتی برای روزنامه «صبح نو» مینویسد: «به میدانآمدن خوئینیهادر آستانه انتخابات ۱۴۰۰ با توجه به سابقه سکوت و فعالیت پشت پرده او در ۳۰ سال گذشته نمیتواند بیدلیل و بدون منطق صورت گرفته باشد. پاسخ یکجملهای به این حضور را میتوان تلاش برای کمکردن فشار از شانههای خاتمی دانست.»
او همچنین معتقد است که: «حضور خوئینیهارا باید در خیزبرداشتن وی برای پرکردن جای هاشمیرفسنجانی در عرصه قدرت دانست؛ هم در سطح حاکمیت، هم در میان احزاب و نخبگان اصلاحطلب و هم بدنه اصلاحات.»
آجورلو در بررسی هدف خوئینیها از این نامه نیز مینویسد: «اگر بحران مشروعیت یا نمایندگی اصلاحطلبان را حاصل بحران کارآمدی و مقبولیت و سیاستورزی بدانیم یا بهصورت وارونه، حل بحران نمایندگی را موجب گشایش در سیاستورزی اصلاحات بپنداریم، آنگاه هدف خوئینیهااز علنیشدن و بیپرده سخنگفتن را باید بخشی از پروژه «آشتی با بدنه» تصور کرد.»
وی توضیح میدهد که «بخش اول این پروژه که از تقریباً دو سال پیش آغاز شده است، بازگشت به ادبیات دوم خرداد و رادیکالیسم بود که بهجای تقبیح از جانب افرادی، چون حجاریان ستایش شد؛ چنانکه روح این رادیکالیسم در نامه اول خوئینیهاحلول کرد. این رادیکالیسم بخشی از فرایند بازسازی اصلاحات بود که تلاش داشت با نقد درونگفتمانی، ادبیات و سیاستورزی عملگرایانی، چون کارگزاران را تضعیف کند و از سوی دیگر برای حاکمیت خط و نشان بکشد و در عین حال، مجال رخنمایی به اپوزیسیون ندهد تا خود بتواند هرگونه اعتراض را نمایندگی کند؛ بازسازی چپ نو یا چپ مدرن برای فشار حداکثری به حاکمیت با تاکتیک رادیکالیسم و تلاش برای هویتسازی در عصر «پساروحانی» تا خلأ نمایندگی و بسیجکنندگی اصلاحطلبان در وقایع دی ۹۶ و آبان ۹۸ را پر کند. در ۶ ماهه دوم سال ۹۹، اما آنها جهت عوض کردهاند و به خیال اینکه نابگراییشان موجب رضایت بدنه شده است، فاز جدید پروژه را افتتاح کردهاند و دعوت به سیاستورزی در انتخابات ۱۴۰۰ میکنند.»
این فعال رسانهای اصولگرا با تاکید بر اینکه «سیاست مشارکت فعال، صورت محافظهکار سیاست فشار حداکثری است که در سیاست عملی به زبان خوئینیهاترجمه شده است؛ نوعی عقبنشینی از حداکثرخواهی» به پیشبینی اثرات این کنش سیاسی در میان اصلاح طلبان پراخته و مینویسد: «به نظر میرسد که با وجود برخی سختگیریها از جانب نخبگان جریان و حداقل سکوتشان در مقابل این نامه، نهایتاً احزاب اصلاحطلب پا به میدان سیاستورزی برای انتخابات ۱۴۰۰ بگذارند و دعوت خوئینیهارا اجابت کنند چرا که در سناریوی هیات امنای اصلاحات، کنش خوئینیهامقدمه به میدانآمدن سیاستورزان اصلاحطلب است.»
به گفته، اما اصلاح طلبان برای رسیدن به هدف نهایی با موانعی مواجه هستند. از جمله آنکه «زمان طیشده از رادیکالیسم تا عملگرایی در اصلاحات آنچنان کوتاه است که توانایی پاسخ به دلایل تغییر سیاست «آرمانگرایانه» به «مصلحتگرایانه» را ندارد و نمیتواند با توجه به تاریخ تجدیدنظرطلبی در دو سال گذشته، سیاست جدید خود را تبیین کند؛ از همین رو نخبگان و روشنفکران جریان و به تبعیت از آنها، بدنه هم فاصله زیادی تا قانعشدن خواهند داشت، برعکس احزاب اصلاحطلب.»
وی هم چنین معتقد است که «نامه دوم آقای خویینیها، پاککردن صورتمساله به نفع راهحل غیرمرتبط با خواست بدنه اصلاحات است.»
۳وی در ادامه نیز به ایجاد چالش «پرنسیب» در صورت همراهی رادیکالهال اصلاح طلب با این راهبرد اشاره و تاکید میکند که حتی در صورت جلب این حمایت نیز یافتن گزینه حداکثری مورد توافق دارای صلاحیت از جانب حاکمیت، به یک دشواری برای جریان اصلاحات بدل خواهد شد.
آجورلو در پایان نتیجه میگیرد که «خیز اصلاحطلبان برای انتخابات ۱۴۰۰ حاوی این هشدار برای اصولگرایان است که هرگونه تفرق، نزاع درونی، سادهانگاری عرصه سیاست و رادیکالیسم بهعنوان سرمایه جریان مقابل منجر به انرژیگرفتن آنها خواهد شد. جریان اصلاحات جاده را عوض کرده و چشمی به پیروزی بایدن دارد و چشمی هم به تفرقه و رادیکالیسم اصولگرایان. «تحریم» انتخابات رویه فریبندهای برای باطن سیاست آنها در ۱۴۰۰ بود.»
منبع: فردا
کلیدواژه: آجورلو صبح نو موسوی خوئینی ها پسا روحانی انتخابات ۱۴۰۰ اصلاح طلبان سیاست ورزی اصلاح طلب خوئینی ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.fardanews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فردا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۹۴۲۰۳۹۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
افغانستانیها بمانند یا بروند؟!/ ردّ پای 20 ساله لیدر اصلاحطلبان در مشکلات مردم و ایران
بر اساس منطق حکمرانی و عقلانیت اقتصادی؛ ظرفیتهای یک کشور در حالتی که نیاز به نیروی کار یا تشکّلهای جمعیتی نیست، باید تبدیل به ارزش افزوده شود.
سرویس سیاست مشرق - «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابهلای اخبار و اتفاقات کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیلها و پیشینههایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم میگذاریم. ۷:۳۰ هر روز با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.
***
ردّ پای 20 ساله لیدر اصلاحطلبان در مشکلات مردم و ایران
محمد خاتمی، لیدر جبهه اصلاحات به تازگی در سخنانی که سایت جماران آنها را منتشر کرد با طرح این کنایه که امیدواریم بزرگان کشور نگرانی این را داشته باشند که مشکلات را حل کنند(!) گفته است:
"تنها یک سال از برنامه چشمانداز ۲۰ ساله مانده است، باید ببینیم چرا به شاخصهای نهایی آن نزدیک نشدهایم."[1]
*اگرچه ایران اسلامی توانسته است به برخی اهداف خود در سند چشماندازه 20 ساله برسد و برخی از آنها هم نزدیک شود لکن سؤال خاتمی درباره برخی از شاخصها همچنان موجه است و باید به آن پاسخ داد...
نکته اول در قبال پاسخ به سؤال خاتمی این است که بخش زیادی از مجموع 20 سال متعلق به تحقق سند چشم انداز در اختیار مدیریت دولتی اصلاحطلبان بوده است و جا دارد آنها بیشتر از هر کس دیگری به مردم درباره میزان پیشرفت در سند چشمانداز گزارش بدهند.
نکته دوم این است که نمیشود از مسیر پیشرفت حرف زد اما از طوفانها و بلایا و درههای خطرناک دستکند شده در طول مسیر چیزی نگفت!
آقای خاتمی آیا میداند که اثر فتنه او و دوستانش در سال 88 بر سرعت پیشرفت کشور و زیاد شدن تحریمها علیه مردم ایران چه بود؟
3 دوره "تحریم انتخابات" که خاتمی حامی آن بود چه؟ آیا تحریم انتخابات که عملا به معنی هدف گرفتن شقیقه نظام سیاسی کشور است هیچ تأثیری در کاهش سرعت پیشرفت کشور نداشته است؟
"سیاهنمایی از اوضاع کشور و دعوت دائم مردم به خیابان" که قاتق نان اصلاحطلبان در شب و روز بود را چطور باید ارزیابی کرد؟
خاتمی باید بداند که بخش اعظمی از وقت و انرژی و تدبیر کشور طی 20 سال گذشته صرف مقابله با این توطئههای خانمانسوزی شده است که هر یک به تنهایی میتوانست تمام ابعاد زندگی و اقتصاد و معیشت و امنیت مردم را با مخاطره مواجه کند. اما نظام اسلامی در مقابل تمام این دسیسههای خطرناک ایستاد و در عین حال به یک هژمونی جهانی تبدیل شد که امروز نه تنها از معیشت مردمش دفاع کرده است بلکه همپیمانان خود در اقصی نقاط جهان را نیز زیر چتر حمایت خود دارد. و ایضا درخشش موشکهای ایران در آسمان تلاویو نیز که حتما به سمع و نظر آقای خاتمی رسیده است.
ملاحظه میشود که ایران علیرغم تمام توطئههایی که بخش بزرگی از آنها نیز عامل داخلی داشته؛ اما به جایگاه امروزینی رسیده است که عده کثیری در جهان با اطلاق هژمونی به ایران موافقت یافتهاند.
پس باید واقعیت مطلوب ایران را دید و البته سؤالات فوقالذکر را هم از آقای خاتمی و دوستانش پرسید!
درباره وضعیت پیشرفت ایران در سند چشمانداز 20 ساله همچنین خوانش این تحلیل 2 سال قبل مشرق که با عنوان "اشکها و لبخندهای سند چشم انداز ۱۴۰۴؛ امروز کجا هستیم!؟" منتشر شد نیز خالی از لطف نیست.
***
کارنامههایی که باید آنها را به مردم معرفی کرد
آیتا... محمدجواد فاضل لنکرانی، رئیس مرکز فقهی ائمه اطهار(ع) طی سخنانی در مراسم تجلیل از استادان منتخب این مرکز گفته است: استادان حوزوی باید از جهت معیشت تأمین شوند.
به گزارش شفقنا، او در عین حال تصریح کرده است: برخی از تلاش های آیت الله اعرافی در تأمین معیشت استادان به ثمر رسیده است.[2]
*اذعان آیتا... فاضل لنکرانی به کارآمدی مدیریت حوزههای علمیه یک اذعان باارزش و حاوی این معناست که کارآمدی نصبالعین برنامههای مدیریت حوزههای علمیه است.
کارآمدی موثر و دور از شعارزدگی و نمایش که میبینیم مورد اشاره استادان حوزه نیز قرار گرفته است و همگان وظیفه داریم برای معرفی آنها به مردم تلاش کنیم.
دقت شود که معنای "کارآمدی" و مدیریت اصولی همین است و باید اثرات چنین مدیریتی آنچنان ملموس باشد که جامعه هدف نیز بتواند دقیقا بدانها اشاره کند.
آیتا... علیرضا اعرافی که از اعضای مجلس خبرگان نیز هست؛ مدتی قبل در نامهای سرگشاده به رئیسجمهور با برشمردن ایرادات طرح نهضت ملی مسکن به عدم توانایی عمده مردم برای بازپرداخت اقساط این طرح اشاره کرده بود.[3]
***
نگاهی به الزامات "حکمرانی پیشرفته اسلامی" برای مهاجرین خارجی
افغانستانیها بمانند یا بروند؟!
محمد کرمی، استاندار سیستان و بلوچستان به تازگی طی سخنانی در دیدار با جمعی از مدیران استانی و شهرستانی پیرامون ظرفیتهای صنعتی و پیشرفت این استان گفته است: همکاری ایران با کشورهای همسایه و برعکس باید در یک چرخه مثبت باشد تا موفقیت متقابل را ممکن سازد چون همه این کشورها مکمل یکدیگر هستند و باید از ظرفیتهای یکدیگر استفاده کنند.
به گزارش ایرنا، او به ارتباط ایران با افغانستان اشاره کرد و افزود: افغانستان درخواست کرده با کارخانههای فرآوری ایران به صورت مشترک سرمایه گذاری کند و از آن طرف بخشی از استخراج معادنشان را به این طرف بیاورند و از این طریق میتوانند از معادنشان استفاده کنند.
کرمی تصریح میکند: اگر اقتصاد افغانستان را درست کنیم قطعا اقتصاد ایران نیز بهره میبرد. از آن طرف نیاز نیست افغانستانیها را از ایران خارج کنیم"![4]
*سخنان استاندار محترم کاملا صحیح است الّا در بخش آخر که میگوید با عنایت به پیشرفت ایران و توسعه همکاری با کشورهای همسایه از جمله افغانستان آنگاه نیازی نیست افغانستانیها را از ایران خارج کنیم!
باید دانست که بر اساس منطق حکمرانی و عقلانیت اقتصادی؛ ظرفیتهای یک کشور در حالتی که نیاز به نیروی کار یا تشکّلهای جمعیتی نیست؛ باید تبدیل به ارزش افزوده شود نه اینکه در اختیار اتباع خارجی قرار گیرد.
زیرا در این حالت مفهوم مرز و ملت و حکمرانی و پرچم مورد استشکال قرار میگیرد.
بله! ما با افغانستانیها برادریم و همدرد آنها در مصائب و مشکلات افغانستان هستیم. و ایضا بر اساس همین برادری و همکیشی بود که مهاجران جنگزده افغانستان را پذیرفتیم و همچنان نیز میزبان آنها (اعم از شیعه و سنی) هستیم.
اما به لحاظ منطق حکمرانی؛ افغانستانیها باید به کشورشان بازگردند و در خاک خودشان نموّ داشته باشند.
چه در این حالت است که سطح همکاریهای دو کشور نیز میتواند ارتقای بیشتری بیابد چون بخشی از جمعیت بازگشته؛ دارای استعداد و تخصصی هستند که در ایران اسلامی به دست آوردهاند و لذا اکنون که در سنین ثمردهی هستند، میتوانند کمککار کشور و حکومتشان باشند.
از سوی دیگر ایران اسلامی نه تنها در گستره جمعیت فعلی خود بلکه در گستره جمعیت بسیار بیشتر (که نیازمند آن است) نیز نیازمند تمام ظرفیتهای خویش است و هر توجیهی برای اختصاص بخشی از این ظرفیت به اتباع خارجی مسموع نیست. مگر همانطور که اشاره شد در حالت نیاز به نیروی کاری که مشاغلی را در داخل کشور میزبان بر عهده بگیرد که شهروندان بنا به هر دلیلی در آن شغلها نیستند. پدیدهای که البته در ابعادی از اقتصاد ایران هم بروز کرده و برای جبران آن میتوان در کنار افغانستانیها به اتباع کشورهای دیگری غیر از افغانستان هم نگریست.
منحیثالمجموع باید این مسئله نصبالعین مدیران حکمرانی خاصّه در وزارت کشور باشد که ترتیباتی اتخاذ کنند تا اتباع محترم افغانستانی نه تنها فیالفور به کشور مادر بازگردند بلکه تدابیری هم برای حاضرین افغانستانی در ایران (اعم از مجاز و غیر مجاز) لحاظ شود تا هم حضور معیشت و کارکرد آنها برای خودشان و برای حاکمیت ایران بهینه شود و هم اگر نیازی به کار یا تخصص آنان در بازار کار ایران وجود دارد؛ فیالفور به سمت آن شغل راهنمایی شوند.
این الزامات "حکمرانی پیشرفته اسلامی" بایستی مد نظر تمام مسئولان و مدیران کشور باشد و هرگز از آنها تخطی نکنند.
***
1_https://www.jamaran.news/fa/tiny/news-1630446
2_https://fa.shafaqna.com/?p=1788220
3_khabaronline.ir/xk5dz
4_https://irna.ir/xjQrZz