Web Analytics Made Easy - Statcounter

به گزارش همشهری آنلاین، بخش‌هایی از گفتگوی فرهیختگان با محمدرضا باهنر نماینده چندین دوره مجلس شورای اسلامی و دبیرکل جامعه اسلامی مهندسین را در ادامه می‌خوانید.

 

* مناظره‌های انتخاباتی به‌جای تمرکز بر حکمرانی خوب، مانند رینگ بوکس شده است.

* نگران آینده مردم‌سالاری دینی در غیاب احزاب قدرتمند ضابطه‌مند هستم.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!



*  حداکثر دید روسای‌جمهور ۸ ساله است، هیچ‌گاه بلندمدت فکر نمی‌کنند.

*خاتمی گفت من مگر گمان می‌کردم رئیس‌جمهور شوم که فکر کابینه را کرده باشم.

* مشارکت پایین در انتخابات مجلس یک آژیر خطر است.

* همواره دولت‌ها خودشان را از نیمی از مدیران کشور محروم می‌کنند.

* دولت یازدهم و دوازدهم اصلاح‌طلب است و فرافکنی فایده ندارد.

* یک‌سری مراکز قدرت به‌خاطر آن امضاهای طلایی نمی‌گذارند دولت الکترونیک توسعه پیدا کند.

* ممکن است اصلاح‌طلب‌ها از لاریجانی حمایت کنند.

* ظرف یکی دو ماه آینده به ساختار فعالیت انتخاباتی می‌رسیم.

* جامعه مدرسین این روزها کمتر به مصادیق انتخاباتی‌ ورود می‌کنند.

* دموکرات‌ها خواب‌های آشفته‌ای برای ایران می‌بینند، در جریان هستیم و نمی‌گذاریم این خواب تعبیر شود.
* الان بهترین کاری که چند دوره صداوسیما و رسانه ملی می‌کند، البته از جهاتی کار مفیدی هم است، همین مناظره‌های تلویزیونی است. ولی آنجا به‌جای اینکه بر عملکردها، تجارب، توانمندی‌ها، صداقت در رفتار، احاطه بر اینکه یک حکمرانی خوب چیست، تکیه شود، مثل رینگ بوکس می‌ماند، بگم بگم، نگویم نگویم، من تو را لوله می‎‌کنم، آن یکی دیگری را لوله می‌کند و... بعضی‌وقت‌ها یکباره یکی از اینها یک تکه به آن یکی می‌پراند و با همین حرف یک میلیون رای جابه‌جا می‌شود. لذا انتخابات بیشتر برمبنای شور و هیجان و این چیزهاست.

* من یک جمله‌ای می‌گویم یک مقدار سنگین است ولی خوب باز هم تکرار می‌کنم، اصولا من بر آینده مردم‌سالاری دینی در غیبت سه چهار حزب فراگیر قدرتمندِ ضابطه‌مند در چارچوب قانون اساسی نگران هستم. بیمناکم که به‌تدریج یا از جمهوریت نظام خراطی بشود و به اصطلاح باریک شود و یا از اسلامیت نظام. درحالی‌که این مردم‌سالاری دینی هدیه‌ای است به نسل‌های آینده و باید از آن مراقبت کرد. یکی از ابزارهای مواظبت جدی داشتن چند حزب کارآمد است.

* متاسفانه در غیبت احزاب مردم مجبورند آدم‌ها را تجربه کنند به‌جای اینکه احزاب را تجربه کنند. بعد از دو سه دوره هم احتمالا مردم پشیمان می‌شوند و می‌گویند بیخود به این رای دادیم، این راستی بود، آن چپی بود، این لیبرال بود، آن رادیکال بود. درعین‌حال در کشورهایی که چند حزب اصلی و موثر دارند مردم بالاخره بعد از دو سه دوره می‌فهمند که این حزب چه کاره است، آن حزب چه کاره است و انتخاب بلندمدتی خواهند داشت.

* احزاب تفاوت مهمی با افراد دارند، تجربه نشان داده نمایندگان مجلس اغلب یک‌دوره‌ای هستند، روسای جمهور نهایتا دو دوره هستند و خب روسای جمهور ما هم حداکثر دیدی که دارند، دید هشت ساله است. اساسا روسای جمهور ۲۰ ساله و ۳۰ ساله و ۵۰ ساله فکر نمی‌کنند و خودشان را هم مسئول نمی‌دانند که فکر کنند و تدبیر داشته باشند.

* متاسفانه مرتب ما رقابت‌های سیاسی را به همه‌چیز می‌خواهیم تسری بدهیم. مثلا الان تریبون مجلس را باز کنید از «ب» بسم الله تا تای تمت می‌گویند همه مسئولان ناکارآمدند یا می‌گویند همه فاسدند. من فساد و ناکارآمدی و عدم پاسخگویی به مطالبات مردم و... را قبول دارم ولی آن‌چیزی که ما در ذهن مردم تزریق می‌کنیم ۱۰ برابر واقعیت است.

* متاسفانه در انتخابات مجلس که نیروهای خوبی هم در آن پیروز شدند، ان‌شاءالله که خدا هم توفیق بدهد، از نظر حضور مردم، رکوردش رکورد کمینه بود، (به قول کارشناسان هواشناسی)، ما بعد از انقلاب این میزان مشارکت را نداشتیم. این هم یکی از آژیرهای خطر است.

* رسانه ملی، روزنامه‌ها، سایت‌ها و... به‌دلیل رقابت‌های غیرضروری سیاسی، عموما ناامیدی را تزریق می‌کنند. در مملکت ما غیر از، تاکید می‌کنم غیر از مقام معظم رهبری که همواره علاقه‌مندند امید را تزریق کنند، آینده روشن را تصویر کنند، بقیه افراد همه با هم داریم ناامیدی را تزریق می‌کنیم.

* رقابت‌های سیاسی را هم بی‌خودی توسعه می‌دهیم. من جاهای دیگر تجربه نداشته باشم اما اینجا تجربه دارم، به‌صورت قاطع می‌گویم حداکثر ۱۰ درصد از تصمیمات مجلس سیاسی است، بقیه‌اش سیاسی نیست، مساله بودجه، مساله یارانه‌ها، مسائل مربوط به سیاست خارجی، بهداشت و... عموما هیچ‌کدام‌شان سیاسی نیستند ولی متاسفانه ما همه مسائل را سیاسی می‌کنیم.

* من زمان دولت آقای احمدی‌نژاد، بارها و بارها گفته‌ام که مشکلات اقتصادی کشور ۳۰ تا ۳۵درصد مربوط به تحریم‌های خارجی است، ۶۰ درصد مربوط به ندانم‌کاری‌های خودمان و بروکراسی سنگین است... . اوایل دولت آقای روحانی هم همین را می‌گفتم. حتی آقای روحانی یک‌بار در سخنرانی‌اش چنین حرفی را زد و گفت حدود ۳۰، ۴۰ درصد مشکلات ما تحریم‌هاست.

* امروز تحریم‌ها شدیدتر شده و شاید این عدد به ۵۰درصد رسیده باشد. اما هنوز من مدعی هستم ۵۰درصد دست خودمان است. از طرف دیگر من معتقدم اصلا مدیریت تک‌نفره دوره‌اش تمام شده است، باید، یک سیستم یا سازمان یک خرد جمعی، یک تیم وارد شود و مسائل را حل کند.

* نکته بعدی اینکه اگر مجلس یازدهم بتواند در طول این مدت، دو یا سه کار موثر با ذائقه مردم را انجام دهد، می‌تواند شانس جریان اصولگرا را بالا ببرد.  درست است که بسیاری از اصلاح‌طلب‌ها می‌خواهند کارنامه آقای روحانی را از خودشان جدا کنند ولی هرچه باشد، بالاخره دولت یازدهم و دوازدهم دولت اصلاح‌طلب بوده و فرافکنی فایده ندارد.  درمجموع جریانات به‌نفع اصولگراهاست اما مشروط بر اینکه اصولگراها بتوانند ظرف هشت ماه دو تا سه کار ماندگار و موثر انجام دهند.

* طبق استراتژی ما آمدن ترامپ و بایدن فرقی نمی‌کند. اما ترامپ حرف‌های دوپهلو می‌زند و می‌گوید اگر من انتخاب شدم یک‌ماهه مشکلم را با ایران حل می‌کنم! به او باید گفت مرد ناحسابی تو اگر می‌خواستی حل کنی چهار سال وقت داشتی، اولین کار بی‌عقلی که کردی از برجام یک‌طرفه بیرون رفتی. این داستان آمدن ترامپ یا بایدن از نظر منافع درازمدت برای ما هیچ فرقی نمی‌کند.

* این آمریکایی‌ها نه امروز، نه دیروز، نه در زمان بوش پدر نه در زمان اوباما به قول مقام معظم رهبری اگر یک روز مطمئن شوند که با حمله نظامی می‌توانند بر ما غلبه کنند، هیچ‌چیز را رعایت نمی‌کنند و همان روز حمله می‌کنند، اگر حمله نکرده‌اند چون تحلیل‌شان این است که نمی‌توانند، نه اینکه نخواسته‌اند یا علاقه داشته‌اند به ما یا حقوق بشر را رعایت می‌کردند، نه، آنها بارها نشان داده‌اند با خشن‌ترین رفتار می‌روند و غصب و تصرف می‌کنند.

* اینکه ترامپ می‌خواهد شمشیر تیزش را نشان بدهد جزء تاکتیک‌های اوست. بایدن هم که بیاید یک احتمال وجود دارد و آنها یک خواب‌های آشفته‌ای می‌بینند که ما درجریان هستیم و نمی‌گذاریم این خواب تعبیر شود. یعنی ملت ایران نمی‌گذارند این خواب‌ها تعبیر شود.

* درحالی که بعضی‌ها فکر می‌کنند اگر بایدن بیاید خیلی اتفاقات مهمی می‌افتد! خیر؛ ما باید همواره نگاه‌مان به توانمندی‌های خودمان باشد و این اعتقاد و این باور را داشته باشیم.  باز تکرار می‌کنم آمریکا به معنای حاکمیت آمریکا نه به معنای دموکرات‌ها و جمهوریخواهان، اگر به این نتیجه برسد که ایران را با تصرف نظامی هم می‌توان شکست داد، یک لحظه تردید نمی‌کردند. اما تحلیل‌شان این است که نمی‌توانند و حتما هم این تحلیل پابرجاست و معادلات منطقه‌ای و قدرت روزافزون مقاومت نشان‌دهنده این معناست.

کد خبر 552407 برچسب‌ها محمد رضا باهنر

منبع: همشهری آنلاین

کلیدواژه: محمد رضا باهنر روسای جمهور اصلاح طلب

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۹۴۲۸۱۶۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

سردار رشید: در عملیات وعده صادق، 240 جنگنده آمریکا و ناتو به اسرائیل کمک کردند/ اسرائیل جرأت نکرد تصاویر دو پایگاه نظامی اش را به دنیا نشان دهد/ آمریکا و اروپا رایگان هر امکانی را که رژیم صهیونیستی نیاز داشته باشد، در اختیارش قرار می‌دهند حتی بمب اتم!

به گزارش جماران؛ فرمانده قرارگاه مرکزی خاتم الانبیا(ص) گفت: دو عملیات «طوفان الاقصی» که توسط حماس انجام شد و عملیات «وعده صادق» که اقدام نظامی مستقیم ایران علیه رژیم بود، به‌وضوح نشان داد که اسرائیل بشدت آسیب‌پذیر است. دیگر هیچ چیز به قبل از طوفان الاقصی و اقدام مستقیم نظامی جمهوری اسلامی برنمی‌گردد.

مشروح گفتگوی روزنامه ایران با سرلشکر غلامعلی رشید فرمانده قرارگاه مرکزی خاتم‌الانبیا(ص) درباره ابعاد مختلف عملیات وعده صادق را در ادامه می خوانید؛

عملیات ۷ اکتبر حماس را چگونه ارزیابی می‌کنید و فکر می‌کنید مهم‌ترین دستاورد این عملیات چه بود؟

مهم‌ترین دستاورد این عملیات این است که پوشالی بودن اسرائیل نمایان شد. پایه‌های ارتش اسرائیل به عنوان نیرویی که به این شکل پرمدعا و این ارتش دروغگو که طی این هفتاد سال ادعا می‌کرد من بی‌حریفم؛ من کسی بودم که ارتش مصر را شکست دادم ارتش اردن را شکست دادم، ارتش سوریه را شکست دادم، فروریخت؛ رژیمی جعلی‌ای که در این سال‌های اخیر هم مأموریت دارد که علیه ما رجز خوانی کند. این نکته بسیار مهمی است.

 

شهید حاج قاسم سلیمانی می‌گفت هر دولتی در عالم یک ارتش دارد اما در اسرائیل برعکس است؛ یک ارتش وجود دارد که آن ارتش یک دولت جعلی ساخته است، یعنی ما فقط با یک نیروی نظامی مواجهیم و نه چیزی بیشتر. اینها آمدند و چیزی را در اینجا کاشتند که به خیال خودشان از آن یک کشور به وجود بیاید؛ اسرائیل مفهومی شبیه ایمپلنت در دندانپزشکی است که انگلیسی‌ها و کشورهای غربی آن را کاشته‌اند و حیات اسرائیل هم به غرب وابسته است.

یعنی اگر روزی غرب نباشد، اسرائیل یک شبه فرو می‌پاشد و برعکس هم هست؛ یعنی اگر اسرائیل فروبپاشد، غرب هم فرومی پاشد. اسرائیل در ایران سفارت ندارد، اما تمام سفارتخانه‌های غربی به او کمک می‌کنند. از اطلاعات و هر کمکی اعم از سیاسی، نظامی، رسانه‌ای و... نیاز داشته باشند، در اختیارشان قرار داده می‌شود.

 

جمهوری اسلامی ایران بارها به وضوح بیان کرده است که اسرائیل غاصب و اشغالگر باید از بین برود؛ این آرمان در عرصه واقعیت تا چه اندازه دست یافتنی است؟

این نکته را اینجانب عرض کنم که متأسفانه برخی از اساتید دانشگاه و روشنفکران مغالطه کرده‌اند که جمهوری اسلامی ایران، گفته ما می‌خواهیم اسرائیل غاصب را نابود کنیم؛ در حالی که رهبری و مقامات جمهوری اسلامی همیشه گفته‌اند که جمهوری اسلامی ایران به عنوان یک نظام سیاسی به کمک همه دولت‌ها و ملت‌های مسلمان باید اسرائیل غاصب و متجاوز را که قبله اول مسلمین و سرزمین ملت مسلمان فلسطین را اشغال کرده، شکست دهد و نابود کند.

چیزی که برای فرماندهان ارتش اسرائیل آزار دهنده است و مایه کابوسشان است، همین شکننده بودنشان است؛ و کابوس آزاردهنده برای فرماندهان اسرائیل این است که اینها می‌گویند فقط ۱۱۰۰ نفر به ما حمله کردند و ما را به این شکل به هم ریختند؛ حماس ۳۰ هزار رزمنده دارد؛ اگر ۱۰ هزارنفر از این رزمندگان بار دیگر غافلگیرانه به ما حمله کردند، به همراه ۱۰ هزار نفر از رزمندگان حزب‌الله لبنان و ۲ یا ۳ هزار نفر از این جوانان کرانه غربی، کار اسرائیل تمام می‌شود. تازه این رقم بخش کوچکی از قوای آنهاست.

اسرائیل سرزمین بسیار کوچکی دارد؛ یک بار در خردادماه سال گذشته در یکی از جلسات مستمری که با فرماندهان ارشد نیروهای مسلح سپاه و ارتش داشتیم با اشاره به عملیات بیت المقدس مقایسه‌ای بین شیوه اقدام ما در این عملیات و وضعیت اسرائیل انجام دادم؛ وسعت عملیات بیت المقدس ما در جنگ در برابر عراق ۶۰۰۰ کیلومتر مربع بوده است.

یعنی ما وسعت جغرافیایی فلسطین اشغالی را در این عملیات آزاد کردیم؛ ما نقشه این منطقه را روی نقشه جغرافیایی فلسطین اشغالی گذاشتیم؛ از مرزهای جنوب لبنان یعنی نیمه شمالی خاک فلسطین اشغالی را پوشاند تا اطراف کرانه غربی و تا اشدود را پوشاند؛ یعنی تا جنوب تل آویو.

یعنی ما دیدیم که مراکز حکومتی، مراکز نظامی، مراکز جمعیتی و مراکز اقتصادی همگی در این منطقه قرار می‌گیرند؛ مابقی مناطق جنوب اسرائیل عمدتاً بیابانی است؛ مناطقی مثل صحرای نقب و اطراف غزه تا بندر عقبه همگی بیابان هستند و جمعیت قابل توجهی در آنجا وجود ندارد.

عمده جمعیت یهودی و اعراب قدیم ۱۹۴۸ در این منطقه هستند؛ همه شهرهای اسرائیل، همه مراکز حکومتی، وزارت دفاع، ستاد ارتش، مراکز صنعتی و... آن حرفی که فرمانده ارتش ما برادر عزیزم امیر سرلشکر موسوی زد، حرف محاسبه شده‌ای بود؛ خبرنگاری قبلاً از امیر موسوی پرسیده بود که اگر جنگی بین ایران و اسرائیل اتفاق بیفتد، ارتش، سپاه و نیروهای مسلح ایران چگونه می‌توانند اسرائیل را شکست دهند؟ او در پاسخ گفته بود که اگر شرایطی و امکانی به وجود بیاید که ارتش و سپاه در کنار هم در مقابل ارتش اسرائیل قرار بگیریم، فقط با یک عملیات و نه بیشتر در همان مقیاس عملیات‌هایی مثل فتح المبین و بیت المقدس کار اسرائیل را تمام می‌کنیم؛ یعنی اگر از جنوب لبنان، از جولان و از همین کرانه غربی و از خود غزه نیرویی در حد همین رزمندگان فتح المبین به اسرائیل حمله کنند، کار آنها تمام است و ارتش اسرائیل نابود می‌شود و واقعه ۷ اکتبر هم نمونه‌ای از این مسأله بود؛ اسرائیل نتوانست حتی در مقابل یک گروه چریکی و نه یک ارتش منظم به درستی عمل کند؛ آن هم حمله‌ای که فقط حدود ۱۶ تا ۲۰ ساعت به طول انجامید پس این ارتش پر مدعا تصویری که از خودش می‌سازد دروغین است.

 

وضعیت کنونی اسرائیل را از حیث مؤلفه‌های جغرافیایی و جمعیتی چگونه می‌بینید؟ فکر می‌کنید بحران‌های مختلفی که رژیم اسرائیل با آنها روبه‌رو است تا چه اندازه این کشور را شکننده و ضعیف کرده است؟

ما نباید فکر کنیم که اسرائیل همان چیزی است که خودش و رسانه‌های غربی به تصویر می‌کشند. بعضی وقت‌ها اسرائیل می‌آید در ایران کاری انجام می‌دهد و مثلاً دانشمند هسته‌ای ما را ترور می‌کند یا اقدام انفجاری در یک نقطه محدود انجام می‌دهد و بعد این کار خودش را بسیار بزرگ‌تر از چیزی که بوده نشان می‌دهد؛ کل امپراطوری رسانه‌ای غرب هم از او پشتیبانی می‌کند؛ چون اسرائیل با کمک‌های مستقیم امریکا و اروپا سرپاست، همه امکانات را به رایگان در اختیارش قرار می‌دهند؛ پول، تجهیزات، پیشرفته‌ترین سلاح‌ها و هر نوع کمکی که بخواهد.

در حال حاضر فرمانده سنتکام در تل‌آویو قرارگاه عملیاتی برپا کرده و از نزدیک در حال فرماندهی میدان جنگ است. سربازان فرانسوی، انگلیسی و امریکایی در کنار سربازان اسرائیلی می‌جنگند؛ یعنی اسرائیل چنین رژیم جعلی است.

کتابی هست به نام جغرافیای سیاسی خاورمیانه و شمال آفریقا که آلاسدایر درایسدل و جرالد هنری بلیک که دو جغرافیدان انگلیسی هستند، آن را در دهه ۸۰ میلادی نوشته‌اند و توسط خانم درّه میرحیدر ترجمه شده و خواندن آن را به شما پیشنهاد می‌کنم؛ در بخش دوم کتاب تحت عنوان «جداسازی و سیر تکامل نظام دولت‌ها» وارد بحث اسرائیل شده و نوشته است: اسرائیل یک پارادوکس است و ثمره یک ایدئولوژی افراطی به نام صهیونیسم است؛ مسائل بسیار حادی دارد و هرگز قادر به واحدسازی این مردمی که از سراسر دنیا گرد آورده، نیست.

در این کتاب آمده که جمعیت یهودی‌های اسرائیل از سراسر دنیا از ۱۰۲ کشور مختلف آورده شده و در اینجا جمع شده‌اند و این جمعیت گردآوری شده، چند زبانه است و حداقل به ۱۵ زبان تکلم می‌کنند (عبری - عربی - انگلیسی - لهستانی - روسی - آلمانی - ایرانی - اسپانیایی - آفریقایی و...). دلیل این شکستی که متوجه اسرائیل شد و قادر به ترمیم آن نخواهد بود، چیزی نیست جز اینکه این ارتش و این دولت جعلی اسرائیل و جامعه‌ای که در آن سرزمین اشغالی جمع شده‌اند، بی‌هویت‌اند و فاقد علت وجودی هستند که عامل مهم تشکیل‌دهنده یک دولت و ملت است ـ هویت ملی ندارند - پیوستگی فرهنگی ندارند و هیچ‌کدام از عناصر و مؤلفه‌های مهم را که یک دولت و ملت باید داشته باشند، ندارند.

اینها هویتی ندارند؛ نه هویت فرهنگی دارند و نه هویت ملی و نه به هم پیوسته‌اند؛ یعنی انسجام و پیوندی میان آنها وجود ندارد. وضعیت این جمعیت با وضعیت مردم ایران اصلاً قابل قیاس نیست؛ مردم ایران پیوندهای مستحکم و قوی با یکدیگر دارند؛ عواملی مانند تجانس مذهبی، تجانس نژادی، تجانس زبانی و تجانس قومی که در ایران هست در کمتر جایی از دنیا وجود دارد.

دشمنان و رسانه‌های معاند غرب سعی دارند القا کنند که تنوع قومیتی در ایران سبب شکاف میان جامعه ما شده است، در حالی که در واقعیت این‌گونه نیست؛ درست است که در ایران تنوع فرهنگی و قومی وجود دارد، اما مردم ایران از این تفاوت‌ها در راستای همدلی خود استفاده می‌کنند و اتفاقاً این تنوع و تفاوت، صمیمیت‌ها را بیشتر کرده است. همه این قومیت‌ها و گروه‌های متنوع در جامعه ایران هر زمان که ذره‌ای احساس خطر می‌کنند، یک دل و یک زبان کنار هم می‌مانند و برای دفاع از ایران با هم متحد می‌شوند.

عوامل موقعیت راهبردی و فضا، وحدت سرزمینی، ریشه کهن تاریخی، تجانس زبان، مذهب و دین و نژاد و قومیت، ساختار فرهنگی، آرمان سیاسی و حکومت قدرتمند مرکزی از عوامل درون‌زا و تهدیدات خارجی (به تحریک استکبار جهانی) از عوامل برون‌زا هستند که در ایجاد و افزایش همبستگی و وحدت و پیوستگی میان ساکنان سرزمین ایران مؤثرند و اما در اسرائیل چنین چیزی وجود ندارد؛ هیچ کدام از این پیوندها وجود ندارد؛ اسرائیل هیچ کدام از مؤلفه‌هایی را که علت وجودی یک کشور است و بر اساس آنها یک کشور تشکیل می‌شود، ندارد.

 

درباره عملیات وعده صادق توضیح دهید و ابعاد داخلی و بین‌المللی آن را برای مخاطبان خارجی بیان کنید.

دو عملیات «طوفان الاقصی» که توسط حماس انجام شد و عملیات «وعده صادق» که اقدام نظامی مستقیم ایران علیه رژیم بود، به‌وضوح نشان داد که اسرائیل بشدت آسیب‌پذیر است. دیگر هیچ چیز به قبل از طوفان الاقصی و اقدام مستقیم نظامی جمهوری اسلامی برنمی‌گردد. هر شکل از پاسخ رژیم برای رهایی از باتلاقی که در آن گرفتار شده، باعث فرورفتگی بیشتر خواهد شد. محورهای مقاومت دست برتر را دارند و افق ده سال آینده محور مقاومت دیدن دارد. تاریخ از نو بازخوانی خواهد شد.

ملت‌های مظلوم منطقه بویژه ملت مظلوم و مسلمان فلسطین و لبنان در برابر اشغالگر صهیونیستی راه مقاومت را آموخته‌اند و به فضل پروردگار بر رژیم اشغالگر صهیونیستی به کمک همه دولت‌ها و ملت‌های مسلمان از جمله جمهوری اسلامی ایران غلبه خواهند کرد و او را شکست خواهند داد.

مشخصه‌های امریکا و رژیم صهیونیستی را در منطقه همه ملت‌ها می‌بینند؛ اشغال سرزمین ملتی مسلمان، آواره کردن ملت فلسطین، زورگویی، باج‌خواهی، جنایت و نسل‌کشی و کشتار طی ۷۰ سال ادامه دارد و ملت مسلمان فلسطین حاضر به تسلیم شدن در برابر امریکا و رژیم صهیونیستی نیستند.

مهم‌ترین برجستگی عملیات وعده صادق ظهور اراده و تصمیم رهبری ایران بود که همه دشمنان را غافلگیر کرد؛ اسرائیل که تصور می‌کرد یک دژ نظامی نفوذناپذیر است، مورد تهاجم و نفوذ موشک‌ها و پهپادها قرار گرفت و نفس اراده و تصمیم ملت بزرگ ایران که در رهبری انقلاب متجلی شد، اهمیت استراتژیک دارد. اینکه چه میزان از شلیک‌های ایران بر اهداف اصابت کرده، به مراتب اهمیت کمتری دارد. عملیات وعده صادق، عبور از بازدارندگی خودساخته و توهمی رژیم صهیونیستی بود که تصور می‌کرد با تکیه بر قدرت‌های امریکا و ناتو، بازدارندگی‌اش تضمین شده است.

وقتی که دیدند رهبری ایران تصمیم قاطع خود را برای تنبیه متجاوز اسرائیلی گرفته است، همه با هراس به کمک اسرائیل آمدند. امریکا با حمایت کامل و گلچینی از قدرت‌های ناتو بویژه انگلیس و فرانسه و برخی کشورهای منطقه، لایه‌های دفاعی متعددی در برابر قدرت تهاجمی موشکی و پهپادی ایران ایجاد کردند و در جغرافیایی به وسعت حداقل یک میلیون کیلومتر مربع بر فراز فضاهای عراق، اردن، شمال عربستان، دریای سرخ، شرق مدیترانه، قبرس و فلسطین اشغالی آرایش دفاعی گرفتند و علیرغم این دیوارهای دفاعی در حمایت از رژیم صهیونیستی، موشک‌های پر قدرت ایران از سپرهای دفاع موشکی عبور کرد و دو مرکز نظامی نواتیم و شلاخیم را درهم کوبید.

رژیم صهیونیستی جرأت نکرد تصاویری از این دو پایگاه نظامی را به دنیا نشان بدهد؛ اگر امریکایی‌ها، انگلیسی‌ها و فرانسوی‌ها و سنتکام به کمک رژیم صهیونیستی نمی‌آمدند، قطعاً ۸۰ درصد از پرتابه‌های ایران، پایگاه‌های نظامی رژیم صهیونیستی را درهم می‌کوبیدند.

با عملیات وعده صادق، آرایش استراتژیک یکبار دیگر به سود جمهوری اسلامی ایران تغییر کرد و این تغییر در شرایطی اتفاق افتاد که امریکا اعلام کرد «ما کنار اسرائیل با اراده آهنین ایستاده‌ایم!» امریکا و رژیم صهیونیستی و سایر قدرت‌های غربی که به کمک اسرائیل آمدند، در طول عملیات، ۱۰ ساعت در هراس و اضطراب و دلهره بسر بردند و شاهد تحمیل اراده ملت ایران و شکست بازدارندگی اسرائیل بودند. قدرت ایران را همگان تحسین کردند که بدون غافلگیری و با اعلام قبلی، رژیم صهیونیستی را تنبیه کرد و در حقیقت، سیلی‌ها و مشت‌های محکمی به لات گستاخ و جنایتکار منطقه زد و او را سر جایش نشاند.

این عملیات تهاجمی را در پاسخ به جنایت رژیم صهیونیستی علیه فرماندهانش در کنسولگری و سفارت ایران در دمشق انجام داد که به درخواست دولت سوریه در آنجا مستقر شده‌اند؛ عملیات تهاجمی وعده صادق را بخشی از نیروی هوا فضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی برعهده داشت که این بخش کوچک، تنها ۲۰ درصد توان تهاجمی خود را به کار گرفت و در مقابل، امریکا و ناتو و سنتکام و رژیم صهیونیستی با ۲۴۰ فروند هواپیمای جنگنده و سامانه‌های متعدد ضد موشکی مستقر بر ناوهای امریکا در مدیترانه و دریای سرخ و سامانه‌های ضد موشکی رژیم صهیونیستی با هراس به دفاع برخاستند و آن بخش کوچک نیروی هوا فضای سپاه با ۸۰ درصد توان تهاجمی خود آماده بود تا بنا به دستور موج‌های بعدی حمله را آغاز کند؛ اما فرماندهان ایران تشخیص دادند که تنبیه رژیم صهیونیستی در همین حد کفایت می‌کند و حمایت این گونه از رژیم صهیونیستی از سوی امریکا، انگلیس، فرانسه و دولت‌های اروپایی، انسان را یاد جنگ‌های صلیبی می‌اندازد.

امریکا و دولت‌های اروپایی شریک قطعی جنایات رژیم صهیونیستی در فلسطین اشغالی هستند و هرگز این هزینه‌های راهبردی که امریکا و دولت‌های اروپایی برای حمایت از رژیم صهیونیستی می‌پردازند، مورد قبول ملت‌های غربی نیست. آیا انسان‌هایی حکیم و عاقل در جامعه غرب پیدا خواهد شد تا به کمک ملت‌هایشان، مانع سیاست‌های دولت‌های خود در حمایت از نسل‌کشی و ویرانگری اسرائیل غاصب علیه ملت مظلوم فلسطین بشوند؟

 

یعنی واقعیت اسرائیل با آنچه در رسانه‌ها از خود به نمایش می‌گذارد، یکی نیست؟

خیر. تصویری که اسرائیل از خودش در رسانه‌ها می‌سازد، هرگز با تصویر واقعی اسرائیل در داخل سرزمین فلسطین اشغالی انطباق ندارد. تصویر دروغین از خودش می‌سازد؛ اینکه من بی‌حریفم و حریف ندارم.

در عملیات ۷ اکتبر تمام هیمنه دروغینش شکسته شد؛ توسط ۱۱۰۰ یا ۱۲۰۰ نفر از رزمندگان یک گروه چریکی که همه نظامیان می‌دانند این تعداد، استعداد رزمی و مانوری یک تیپ پیاده است. ۱۱۰۰ نفر به این ارتش پرمدعا حمله کردند؛ بعضی از رزمندگان حماس می‌گویند که اسرائیلی‌ها خواب بودند، شراب خورده بودند؛ همه در تانک‌ها و در قرارگاه‌ها، خواب بودند؛ اصلاً باورمان نمی‌شد که ارتش اسرائیل با یک عملیات چند ساعته ما تا این اندازه فرو بپاشد. خود امریکایی‌ها هم می‌گویند؛ بلینکن که وزیر خارجه امریکاست و به کشورهای عربی رفت و آمد می‌کند، به منطقه که آمده بود، به نخست‌وزیر عراق گفته بود که ارتش اسرائیل فروپاشیده بود و کارش تقریباً تمام بود؛ ما رفتیم و به آنها کمک کردیم و این ارتش را از زمین بلند کردیم و نگه‌اش داشتیم تا به طور کامل از بین نرود و سعی کردیم آنها را مجاب کنیم تا ایستادگی کنند و با تکیه به ما کارشان را ادامه دهند.

بنابراین رژیم صهیونیستی از نظر اقتصادی و نظامی به کمک حمایت‌های مستقیم آمریکا و اروپا سر پا ایستاده است و به رایگان هر امکانی را که نیاز داشته باشد، در اختیارش قرار می‌دهند حتی سلاح کشـــــــــتار جمعی یعنی بمب اتم!

دیگر خبرها