آزادهای که با مزار خودش روبهرو شد
تاریخ انتشار: ۶ مهر ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۹۴۳۱۶۶۳
خبرگزاری میزان-خاطرات آزادگان جنگ ایران و عراق از اسارت، برگ دیگری از تاریخ ایران را روایت میکند؛ برگی که سختیها، شکیباییها و رشادتهای رزمندگان ایرانی را به تصویر میکشد.
خبرگزاری میزان - روزنامه ایران نوشت: «قبرم ۳۰۰ متر با خانهام فاصله دارد. جایی که ۳ سال خانواده و اطرافیان سنگ نوشتههایش را با اشک چشم میشستند و با خاطرات من زندگی میکردند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
او هنوز هم نوارهای نوحه را دارد و وقتی دلتنگ میشود گوش میدهد: «خدا را شکر مزارم آماده است و مراسم سوم و هفتم و چهلم و سالگردم را هم پیش پیش گرفتهاند.»
چنگیز وقتی به اینجا میرسد با خنده از روزهایی میگوید که نام او به عنوان شهید ثبت شده بود و سه سال خانواده و اهالی روستا کنار مزاری که لباسهایش را در آن به خاک سپرده بودند عزاداری میکردند: «اینکه اسیر باشی، ولی هیچ جا اسم و مشخصاتی از تو ثبت نشود خیلی سخت است. لحظهای که تیرخوردم و افتادم توی اروند همه فکر کردند شهید شدم. چند دقیقه بعد اسیرم کردند و بدون اینکه کسی از من خبر داشته باشه سه سال در اردوگاه ۱۲ تکریت ماندم.»
چنگیز ماجرا را این طور تعریف میکند: «سال ۶۳ به عنوان بسیجی راهی جبهه شدم. در ۴ عملیات بزرگ شرکت داشتم و در لشکر ۲۵ کربلا مسئولیت فرماندهی تعدادی از رزمندهها را بر عهده داشتم. مدتی هم در گردان علی بن ابیطالب از تیپ ۴۵ جواد الائمه بودم. در عملیات فاو با دشمن درگیر شدیم. آتش عراقیها سنگین بود. با قایق در امتداد اروند جلو میرفتیم که دستم تیر خورد و افتادم توی آب. کسانی که از دور با دوربین ما را نگاه میکردند فکر کرده بودند شهید شدهام.
یکی از آنها شهید سلیمان فلاح از بچه محلهای ما بود که با دوربین تیرخوردن و افتادن من را دیده بود و خبر شهادتم را به خانوادهام داده بود. گفته بود جنازهام را آب برده است. بنیاد شهید هم بر اساس گفتههای شهید فلاح لباسهای مرا که در مقر لشکر ۲۵ کربلا در هفت تپه شوشتر بود تحویل خانوادهام میدهد. خانواده و اهالی روستا مراسم تشییع برگزار میکنند و لباسهایم را دفن میکنند. بعد هم مراسم سوم و هفتم و چهلم و سالگرد. شهید فلاح هم در این مراسم برای من نوحه خوانی میکند.»
چنگیز از لحظه اسارت و ۳ سال بی خبری در اردوگاههای عراقی میگوید: «ابتدا من و دیگر اسرا را به بصره و از آنجا به بغداد و سرانجام اردوگاه ۱۲ تکریت زادگاه صدام منتقل کردند. این اردوگاه سه بخش داشت؛ بخش «مجنون» مربوط به اسرای سپاهی و انتظامی بود که در جزیره مجنون اسیر شده بودند. بخش «فاو» که مربوط به رزمندگان اسیر شده در فاو بودند و بخش «ملحق» که اسرای آن در فضایی بسته نگهداری میشدند و هیچ آماری از آنها به بیرون داده نمیشد. من هم در این بخش بودم. عراقیها از سال ۶۵ هیچ آماری از اسرا به صلیب سرخ جهانی اعلام نمیکردند و میخواستند با این روش هم دولت ایران و هم خانوادههای اسرا را تحت فشار قرار دهند. یک سال و نیم از اسارت سپری میشد که یکی از اسرای جدید به نظرم آشنا آمد.
اهل یکی از روستاهای اطراف سوادکوه بود. وقتی اسمم را شنید با تعجب گفت چنگیز مگر تو شهید نشدهای؟ گفتند شهید شدهای و مراسم گرفتند و در گلزار شهدا یک تابوت به نام تو دفن کردند. از شنیدن این خبر ساعتها گریه کردم. تصویر چهره پدر و مادرم از جلوی چشمم دور نمیشد. سرانجام روز آزادی فرا رسید و ما هفتمین گروه از مفقودین بودیم که آزاد شدیم. ۴ روز در پادگان «الله اکبر» کرمانشاه بودم تا به خانوادهام خبر بدهند زندهام و شرایط را برای برگشت من آماده کنند.
وقتی برگشتم همه اهالی شیرگاه و روستاهای اطراف برای استقبال آمده بودند. خانوادهام تصور میکردند دست راست من با اصابت گلوله قطع شده برای همین یکسره آستین پیراهنم را بالا میزدند تا باور کنند سالم هستم. روز بعد سری به مزارم زدم. من از قافله شهدا جا مانده بودم و تنها اسمی از من به عنوان شهید روی سنگ نوشته شده بود. بنیاد شهید از ما خواست سنگ قبر را در بیاوریم. اما قبر همچنان سرجای خودش مانده است. اگر هم دیگر عمری باقی نباشد همان جا خانه ابدیام خواهد شد.»
بیشتر بخوانید: ناگفتههایی از زندگی جانبازی که ۳۵ سال نخوابیده است!انتهای پیام/
خبرگزاری میزان: انتشار مطالب و اخبار تحلیلی سایر رسانههای داخلی و خارجی لزوماً به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفاً جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای منتشر میشود.
منبع: خبرگزاری میزان
کلیدواژه: دفاع مقدس جنگ تحمیلی خانواده ام
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mizan.news دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری میزان» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۹۴۳۱۶۶۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
بیداری ملت های آزاده جهان به برکت انقلاب اسلامی است
ایسنا/گیلان استاندار گیلان با بیان اینکه بیداری ملت های آزاده جهان به واسطه چراغی است که امام راحل با انقلاب اسلامی افروختند، گفت: مشعل انقلاب اسلامی همیشه روشن خواهد ماند.
اسدالله عباسی امروز، یازدهم اردیبهشت ماه در جلسه ستاد ارتحال امام راحل(ره) که در سالن شهید انصاری استانداری گیلان برگزار شد، انقلاب امام را موجب بیداری ملتهای جهان دانست و اظهار کرد: هم اینک شاهد روشن شدن افکار عمومی مردم جهان نسبت به استکبار هستیم و هر سال نیز بیشتر میشود .
نماینده عالی دولت در گیلان با بیان اینکه مشعل انقلاب اسلامی همیشه روشن میماند و راه امام و شهدا هر ساله پر رهروتر میشود، تصریح کرد: استکبار جهانی با غولهای رسانهای خود مترصد سانسور جنایتهای رژیم جعلی صهیونیستی است، اما باز شاهدیم که بخشی از این جنایتها برملا میشود و در این راستا شاهد واکنش مردم آزاده در سراسر جهان نسبت به این جنایتها هستیم.
وی به سالگرد ارتحال حضرت امام خمینی(ره) در ۱۴ خرداد نیز اشاره و بیان کرد: امسال کاروانهای پیاده و سواره از استان گیلان عازم مرقد مطهر امام میشوند که کاروان پیادهروی با ظرفیت ۵۰۰ نفر از روز چهارم خردادماه حرکت خود را از رشت آغاز میکنند.
عباسی اضافه کرد: به همین دلیل باید بستههای فرهنگی را برای این کار فرهنگی بزرگ آماده سازیم تا این کاروان بدون کوچکترین مشکلی عازم مرقد مطهر شوند تا در مراسم سالگرد ارتحال حضور یابند.
وی خاطرنشان کرد: از سوی دیگر، عظمت و پیام این کار نیز باید به خوبی انعکاس داده شود و به خصوص سعی شود که جوانان بیشتر در کاروان پیاده روی حضور یابند زیرا آنان زمان انقلاب را درک نکردند و با حضور در این کار فرهنگی میتوانند با آرمانهای امام راحل بیشتر آشنا شوند.
انتهای پیام