موانع رهبری اصلاحات/موسویخوئینیها میتواند لیدری جریان اصلاحات را بر عهده بگیرد؟
تاریخ انتشار: ۷ مهر ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۹۴۴۵۷۸۳
ساعت 24-نامه اخیر سیدمحمد موسویخوئینیها مبنیبر دعوت اصلاحطلبان به مشارکت حداکثری در انتخابات واکنش زیادی به همراه داشت؛ برخی آن را نامه فرمان انتخاباتی از سوی فردی که تمایل دارد رهبری جریان اصلاحات را برعهده بگیرد، قلمداد کردند، برخی با نگاهی متعادل سعی کردند آن را نامهای دلسوزانه برای عبور از بحرانهای فعلی تلقی کنند و البته عدهای هم موضع خوئینیها را عقبتر از بدنه اجتماعی دانستند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
با همه این تفاوت دیدگاهها درباره نامه اخیر موسویخوئینیها، یک نکته فرامتنی هم به ذهن میرسد؛ آنکه اساسا چرا سیدمحمد موسویخوئینیها که همواره به عنوان پشتپرده تصمیمات اصلاحطلبان شناخته میشد -آن هم فقط برای اهالی سیاست و نه برای عموم مردم- اکنون از پرده بیرون آمده است و در مدتی کوتاه یک نامه انتقادی مینویسد و بعد از آن خطاب به عموم اصلاحطلبان با ادبیاتی فرماندهگونه میگوید: «پس در انتخابات شرکت کنید تا به إِحْدَی الحُسْنَیَیْن دست یابید؛ یا پیروزی، یا افشای بیشتر چهره کسانی که انتخابات را به بازی گرفتهاند».
احتمالا موسویخوئینیها که یک فقیه عالم به زبان است، نیک میداند که «شرکت کنید» فعلی امر است و وجه آمرانه دارد؛ گویی خودِ خوئینیها هم بیتمایل نیست که این یادداشت یک فرمان انتخاباتی، قلمداد شود که اگر چنین نبود از فعل امر استفاده نمیکرد یا در پاراگراف پایانی نامهاش با ادبیاتی متفاوت مینویسد: «من آنچه را که درست میپنداشتم صادقانه به عرض رساندم؛ امیدوارم خیر و صلاح ملت نیز در آن باشد».
با کنارهمگذاشتن این یادداشت انتخاباتی و نامه قبلیاش -فارغ از محتوای نامه- ذهن به این سمت هدایت میشود که خوئینیهایی که بعد از توقیف روزنامه سلام در سال78 عملا در عرصه عمومی و رسمی سکوت پیشه کرد و در بزنگاههای مهمی چون انتخابات84 که به ریاستجمهوری محمود احمدینژاد منتهی شد یا مقطع مهم انتخابات سال88 که بحثها و تفاوت دیدگاههای متعددی میان نیروهای سیاسی برانگیخت و منجر به رخدادهایی شد یا حتی در سال92 که اصلاحطلبان یکسره بر تصمیمی مهم، یعنی حمایت از یک نامزد غیراصلاحطلب سیاست ائتلاف را پیش گرفتند، هیچ موضع عیانی اتخاذ نکرد، چرا اکنون که سرمایه اجتماعی اصلاحطلبان متعاقب عملکرد دولت روحانی و عملکرد فراکسیون امید در مجلس مخدوش شده است و حتی به نظر میرسد که پیام دعوت خاتمی برای مشارکت در انتخابات آنچنان که در سالهای 94 و 96 مؤثر افتاد، دیگر مورد اقبال مردم قرار نمیگیرد، وارد میدان سیاست علنی شده، خود را از پرده بیرون آورده و سعی میکند در فضای سرد سیاسیِ اینروزها شوری در میان نیروهای سیاسی برانگیزد؟ آیا پیامهای انتخاباتی و سیاسیاش به راحتی نمیتواند باعث تغییر عمدهای در روند سیاسی کشور و خاصه جریان اصلاحات شود زیرا همانطور که گفته شد او برای تحقق این امر با موانعی روبهرو است.
مانع نخست: مخالفان درونجبههای
نخستین مانع خوئینیها برای تأثیرگذاری سیاسی یا رهبری اصلاحات، برخی مخالفان در بدنه اصلاحطلبان است؛ مخالفانی که خود به دو دسته عمده تقسیم میشوند؛ نخست افرادی که به دلیل مسئولیتها در دهه 60 او را یکی از مؤثرین افراد در سیاستها میدانند و مشخصا هر زمانی که نام خوئینیها میآید بهسرعت با نگاه به تسخیر سفارت آمریکا او را عامل اصلی میدانند، زیرا میدانیم خوئینیها نقش اصلی و کلیدی در تسخیر سفارتخانه آمریکا را برعهده داشت؛ و دوم طیف اجرائی یا همان تکنوکراتهای اصلاحات بهدلیل اختلافاتی که موسویخوئینیها با اکبر هاشمیرفسنجانی داشت، زاویههایی با او دارند و شاید بتوان گفت که انتقادهای تندوتیز روزنامه سلام به مدیریت خوئینیها در دولت هاشمیرفسنجانی مهمترین گواه بر اختلافات او با هاشمی باشد و این موضوع زمانی در شرایط کنونی تأثیرگذار است که خوئینیها هیچگاه درباره هاشمی تغییری در نظراتش هم ایجاد نکرده و طبیعی است که کارگزارانیها هم همچنان با او همرأیی نداشته باشند. شاهد مثال این مدعا را میتوان در دو موضوع یافت؛ نخست گفتوگوی مفصلی که خوئینیها در دیماه 97 با خبرگزاری «ایرنا» انجام داد و در آن با انتقاد به هاشمی او را متهم به برخورد قهری با مخالفان کرد: «آقای هاشمی در تخریب، خیلی کم از دیگران نداشت؛ مثلا در خطبههای نمازجمعهاش ببینید مخالفانش را چطور نوازش میکند. آقای هاشمی زبان گزندهای نسبت به منتقدان و مخالفانش داشت». یا هاشمی را به مهندسی انتخابات متهم کرد: «این روزها تعبیری به اسم مهندسی انتخابات را به کار میبرند. آقای هاشمی آن زمان را در نظر بگیرید با آن روابط و امکانات و قدرت نه آقای هاشمی سالهای آخر را، آقای هاشمی آن زمان میتوانست انتخابات را جوری مهندسی کند که آن نتیجهای که میخواهد گرفته شود». یا گفته بود که هاشمی در دهه60 تمایل داشت که فضا رادیکال شود.
البته این سخنان با واکنش برخی چهرههای اصلاحطلب مواجه شد. برای مثال بسیاری گفتند که کسی میتواند هاشمی را به رادیکالکردن فضا متهم بکند که خود در دهه 60 رویکردش رادیکال نبوده است یا افرادی از جمله محمد هاشمیرفسنجانی گفتند که چرا خوئینیها این نقدها را در زمان حیات هاشمی مطرح نمیکرد و حالا که هاشمی توان دفاع از خود را ندارد، زبان به انتقاد گشودهاند؟ دومین شاهد مثال استمرار اختلاف کارگزارانیها با موسویخوئینیها در مقطع کنونی را میتوان در مواضع نیروهای این حزبِ اصلاحطلب نسبت به نامه او به رهبری جست. پس از آنکه خوئینیها خطاب به رهبری از مشکلات موجود در کشور گلایه کرد، محمد عطریانفر در گفتوگو با «خبرآنلاین» گفت: «نکته حائز اهمیت در ماجرای نامهنگاری به رهبر انقلاب این است که تنها شخصیتی که در درون اصلاحات مجال دیدار مستقیم با رهبر انقلاب و ارتباط سهلالوصول با دفتر ایشان را داشته، شخص آقای موسویخوئینیها بوده است... سؤال اصلی اینجاست که چرا آقای موسویخوئینیها بهجای دیدار مستقیم، اقدام به نامهنگاری کردهاند و پیام خود را از موضع حضوری و اثربخشتر انتقال ندادهاند؟ موضوع دیگر این است که چرا نامه، سرگشاده ارسال شده است؟» یا محمد قوچانی، از اعضای حزب کارگزاران، متعاقب نامه خوئینیها در یادداشتی نوشت: «آقای خوئینیها سخنگوی کدام جریان است؛ جبهه اصلاحطلبان یا جریان اصلاحطلبان رادیکال؟». با ذکر این گزارهها میتوان به یک جملهبندی رسید؛ اینکه موسویخوئینیها در بین اصلاحطلبان مخالفانی دارد؛ از طیف روشنفکری اصلاحات تا تکنوکراتها.
مانع دوم: مخالفان برونجبههای
دومین مانع خوئینیها نگاه اصولگرایان نسبت به اوست؛ آنها هم او را رادیکال میدانند اما نه از جنسی که اصلاحطلبان خوئینیها را روایت میکنند. اصولگرایان باور دارند که خوئینیها همواره خارج از قاعده موضوعگیری کرده است. در حقیقت آنها تصور میکنند او نماینده طیف تندرو اصلاحطلبان است به همین دلیل تقریبا همه سخنان او با واکنش تند اصولگرایان روبهرو میشود؛ یعنی اگر قرار باشد خوئینیها لیدری جریان اصلاحات را برعهده بگیرد و خطمشیها را مشخص کند، اگر بیشتر از سیدمحمد خاتمی در معرض هجمه رقبا نباشد، کمتر هم نیست؛ بنابراین او در قامت لیدر یک جریان شاید بتواند برای بخشی از نیروهای همفکرش فرمان صادر کند اما آیا میتواند وجه تعامل سیاسی برای یک جبهه را به ارمغان آورد. مشخصا بعد از انتشار نامهای که او به رهبری نوشت، تقریبا همه اصولگرایان از میانهروها تا رادیکالها به او حمله کردند. اما شاید اگر شخص دیگری این نامه را مینوشت با چنین واکنشی از سوی اصولگرایان مواجه نمیشد.
مانع سوم: حضور کمرنگ در منظر اجتماعی
موسویخوئینیها به دلیل آنکه در این سالها اغلب پشتپرده عالم سیاست قرار داشته است، مردمی که در حالت طبیعی با سیاست سروکار ندارند او را بهطور دقیق نمیشناسند . مقایسه این حالت با پیام انتخاباتی خاتمی در دو انتخابات مجلس در سال94 و انتخابات ریاستجمهوری در سال96 که با عنوان «تَکرار میکنم» عمومیت یافت، جالب توجه است. وقتی خاتمی از یک لیست مشترک میان اصلاحطلبان -که بعضا سرشناس هم نبودند- و اصولگرایان میانهرو حمایت کرد، بدنه اجتماعی اصلاحطلبان فارغ از تحلیل نتایج ورود آن لیست به مجلس صرفا به صفت شخصی خاتمی به تمام لیست رأی داد و نتیجه پیروزی 30 بر هیچ اصلاحطلبان در تهران در رقابت با لیست اصولگرایان شد یا در انتخابات سال96 بازهم روحانی بخش زیادی از آرای خود را به واسطه پیام انتخاباتی خاتمی به دست آورد. از سوی دیگر در شرایط کنونی که حتی این احتمال قوی وجود دارد که سرمایه اجتماعی اصلاحطلبان به درخواست خاتمی هم لبیک نگوید، بعید است به درخواست یا شاید فرمان انتخاباتی خوئینیها روی خوش نشان دهد، زیرا مشکلات اقتصادی و چالشهای سیاسی و اجتماعی در چندسال اخیر منجر به ایجاد نوعی دلزدگی سیاسی برای مردم شده است.
با جمع عوامل فوق باید منتظر ماند و دید ورود موسویخوئینیها به عرصه سیاسی موفقیتآمیز خواهد بود؟
منبع: ساعت24
کلیدواژه: احمدی نژاد موسوی خوئینی ها جریان اصلاحات خوئینی ها خوئینی ها اصلاح طلبان جریان اصلاح آقای هاشمی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.saat24.news دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ساعت24» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۹۴۴۵۷۸۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
با زور نمیتوان دینداری و حجاب ترویج کرد | توئیت فضائلی جریان به ظاهر ارزشی را آشفته کرد | رئیسی مدافع گشت ارشاد است
سخنگوی وزارت کشور دولت اصلاحات با انتقاد از روش های تند و سلبی در موضوع حجاب می گوید: بعید می دانم اینها توجهی به توصیه های رهبری داشته باشند و با توجیه و سهل انگاری سبب آزار واذیت مردم می شوند.
«اگر میگویند رئیسی مخالف گشت ارشاد است، خلاف واقع است.» این نکتهای است که جهانبخش خانجانی، سخنگوی وزارت کشور دولت اصلاحات در گفتگو با خبرگزاری خبرآنلاین به آن اشاره میکند. او همچنین در ادامه به نقش وحیدی در راهاندازی مجدد گشت ارشاد اشاره میکند.
خانجانی بر این نکته تأکید میکند که رفتارهای خشونتآمیز ما را به نتیجه مطلوب در حوزه حجاب نمیرساند و برای رسیدن به مقصود در این حوزه باید از روشهای مسالمتآمیز استفاده کرد.
در ادامه گفتگو با جهانبخش خانجانی، سخنگوی وزارت کشور دولت اصلاحات را میخوانید:
*****
*آقای مهدی فضائلی اخیرا در توئیتی از تذکر رهبری به مسئولان در موضوع حجاب روایت کردند و علی رغم حملات تندروها به ایشان، روز گذشته سردار جعفری هم این توئیت را تایید کردند، فکر می کنید این تذکرات در نهایت باعث تغییر رویکردها و رویه های حامیان گشت ارشاد شود؟
بررسی برخی اظهارنظرات طیفهای وابسته به جریان به ظاهر ارزشی نشان دهنده این نکته است که این افراد از توئیت آقای فضائلی آشفته هستند، کما اینکه پرخاشگرانه میگویند چرا چنین توئیتی زده شده است.
مشکل اساسی کشور این است که ما تحلیل مناسبی از جامعه شناسی رفتار مردم نداریم، به نظر من موضوع حجاب در نگاه اول امر شخصی است و مانند نماز خواندن است به این ترتیب که نمیتوان فردی را مجبور کرد که نماز بخواند، هر چند نماز خواندن برای هر فرد مسلمان از جمله واجبات است اما اینکه به شیوهای عمل شود که خدایی نکرده فضای روانی جامعه را آشوبزده و دچار ناامنی کند، نشاندهنده این نکته است که ساختار حاکمیت و دولت نگاه عمیقی نسبت به بحرانها و جامعه ندارد.
البته این قبیل برخوردها نسبت به حجاب مربوط به امروز نیست چنانچه از بدو انقلاب تا امروز با نگاه ایدئولوژیک به مقوله حجاب و رفتارهای مردم پرداخته شده، لذا هر از چند گاهی گروهی خود را مجاز میدانند که رفتارهای خشنی با مردم در مورد پوشش، رفتار، گفتار و حتی مناسبات خصوصی داشته باشند. لذا باید با ارزیابی دقیق، جامعالاطراف و درعین حال کارشناسانه و مقایسه با دیگر کشورهای اسلامی در موضوع حجاب بررسی داشته باشیم.
با توجه به گذشته تاریخی مشاهده کنیم که با اجبار و زور نمی توان دینداری که حجاب یکی از مقولات آن است، را ترویج کرد .هر جا که رفتار رأفتآمیز داشته ایم، توانستهایم علاقه مردم به دین را افزایش دهیم. توجه به این نکته حائز اهمیت است که در رژیم پهلوی آزادی در مورد پوشش وجود داشت اما گفتمان مناسب انقلاب اسلامی و رهبری امام سبب شد که طیف وسیعی از مردم حجاب را انتخاب کنند و به عنوان پوشش ارزشی آن را قلمداد کنند اما شرایط امروز به نحوی شده که رفتارهای غلط و خشونتآمیز سبب شده که بسیاری از افراد متدین و حتی معتقد نسبت به این قضیه واکنش منفی نشان دهند و حتی عدهای در مواجهه با چنین رفتار خشونتآمیزی کنش انفعالی و رفتار معکوسی داشته باشند.
در مجموع اگر ما برای حجاب قانون داریم که باید طبق قانون عمل شود، اگر قانون نداریم بنابراین مجلس قانونی تدوین کند که براساس آن بتوانیم رفتار متعارفی در جامعه شاهد باشیم. نه اینکه با رفتار خشونت آمیز مردم را ازدین منزجر کنیم .
در حال حاضر طیف وسیعی از مردم که اتفاقاً متدین هم هستند و نماز هم میخوانند، بنابر هر دلیلی حجاب به این صورت را قبول ندارند و یا انجام نمیدهند آیا باید با خشونت و زور و یا با رفتارهای نامناسب آنها را مجبور به رعایت حجاب کنیم؟ کما اینکه در کلیپهای منتشر شده از کسانی که مردم را مجبور به رعایت حجاب میکنند همه نوع رفتار زشتی در راستای اینکه حجاب رعایت شود، انجام میشود، و به نوامیس مردم توهین شده و رفتار نامناسبی میشوند و گاها بدن زنان لمس میشود، کجای قرآن و دین چنین چیزی را توصیه شده است؟
بنابراین بنده احتمال میدهم که رهبری از این رفتارها بیزاری جستند که مشاور بیت رهبری این مطلب را گفتند. در هر صورت بنده بر این باور هستم تا وقتی که قانون با این افراد خودسر برخورد نکند، اینها این شیوه و روش را ادامه خواهند داد.
*ـآقای رئیسی در زمان انتخابات در مورد گشت ارشاد و حجاب...
رئیسی سخن ناروا زیاد گفته و حرفهایی گفته که به بسیاری از آنها عمل نکرده، در نتیجه اصلاً نباید امیدی به دولت رئیسی و ساختار تحت پوشش او داشت. طرح نور تحت نظر نیروی انتظامی انجام میشود قطعاً این رفتارها با شورای هماهنگی متشکل از نیروهای امنیتی و اطلاعاتی کشور انجام میشود و به نظر میرسد همه اینها تحت نظارت وحیدی، وزیر کشور است.
البته بنده پیش از این در توئیتی نوشتم که جناب آقای اشتری، فرمانده سابق فراجا طی گزارش منطقی گشت ارشاد را نادرست میدانست و معتقد بود که این رفتار گشت ارشاد میتواند زمینهساز بسیاری از رفتارهای خشن باشد لذا این قبیل رفتارها نباید انجام شود اما مشاهده کردیم که وحیدی اصرار داشت که گشت ارشاد ادامه پیدا کند وفاجعه درگذشت مرحوم مهسا امینی اتفاق افتا. برداشت بنده این است که همه رفتارها در حوزه حجاب از جمله گشت ارشاد ذیل اندیشه وحیدی به عنوان وزیر کشور است و اگر دولت مدعی است که مدافع گشت ارشاد و طرح نور نیستیم با آن مخالفت کند درحالیکه خلاف واقع میگویند.
*فکر می کنید تذکر رهبری در حوزه حجاب بر روی رفتار مجمومه وزارت کشور تاثیرگذار خواهد بود؟
بعید می دانم اینها توجهی به توصیه های رهبری داشته باشند و با توجیه و سهل انگاری سبب آزار واذیت مردم می شوند.