«ابوباران» کتاب خاطرات جانشین فرمانده تیپ فاطمیون منتشر شد
تاریخ انتشار: ۹ مهر ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۹۴۷۲۲۲۸
به گزارش گروه حماسه و مقاومت؛ «ابوباران» کتاب خاطرات مصطفی نجیب، جانشین فرمانده و بنیانگذار تیپ فاطمیون به بازار نشر رسید.
انتشارات خط مقدم، جدیدترین عنوان خود را با نام «ابوباران» و به قلم زهرا سادات ثابتی منتشر کرده است. این کتاب خاطرات شهید مصطفی نجیب، دفتردارِ علیرضا توسلی معروف به «ابوحامد» فرمانده و بنیانگذار تیپ فاطمیون را روایت میکند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
«من در ایران به دنیا آمدم؛ اسفند 1362؛ اما یک ایرانی محسوب نمیشدم. پدر و مادرم بیش از چهل سال پیشتر، از افغانستان به ایران مهاجرت کرده بودند؛ اما آنها هم ایرانی شناخته نمیشدند...» این جملاتِ آغازینِ کتاب است که با فصلِ بیقراری قهرمان آن شروع میشود.
بخشِ اولِ کتاب به زندگی این رزمنده قبل از رفتن به سوریه پرداخته است. در این بخش نویسنده به نقل تلاطم زندگی مصطفی نجیب به عنوان مهاجری میپردازد که هم زادگاهش او را به عنوان شهروند نمیپذیرد و هم وطنش به او به چشم یک مهاجر مینگرد. احساس معلق بودن، جستوجوی برای یافتن آرامش، بیقراری در سفری پرماجرا از فکر عبور قاچاقی از مرز به سمت یونان گرفته تا رسیدن به لبه خودکشی و تا برخورد اتفاقی با عکس رزمندگان افغانستانی در فیسبوک و ورق خوردن فصل اول از زندگی؛ همه اینها روایتهایی عجیب و برگهایی ناخوانده از زندگی پر فراز و نشیب یک رزمنده افغانستانی است که درکتاب خاطرات شهید نجیب میخوانید.
اما بخش بعدی «ابوباران» مربوط به سالهای حضور مصطفی نجیب در سوریه و شرح عملیاتهایی است که تیپِ فاطمیون در سوریه انجام دادهاند؛ از جمله عملیاتهای: «مُلَیحه، حندرات، دیرالعدس، تل قرین، بصریالحریر، فتح تدمُر، نُبل و الزهرا، آزادسازی حلب، فتح بوکمال و...» در هر یک از این عملیاتها بخشهای تأثیرگذاری از جنگ و مواجهی رزمندهها و مردم با نیروهای دشمن با نگاهی واقعبینانه و به دور از تقدسبخشی روایت میشود.
تدوین این خاطرات با قلمِ روانِ زهرا سادات ثابتی شکلِ جذاب و تأثیرگذارتری به آنها بخشیده و خواندنیترشان کرده است. نویسنده در بخشهایی از کتاب شهادت رزمندهها و دوستان شخصیت اصلی را به تصویر میکشد و تلاش میکند با قلمی پر از توصیفهای گیرا و اثرگذار مخاطب را در فضای مبارزات مصطفی نجیب مشارکت دهد. روایت پیکرهای بر زمین مانده شهدا، عملیاتهایی که نه در دشتها و جادهها بلکه در میان خانههای متروکه مردم سوریه انجام میشوند و مخاطرات مهیبی که زنان و کودکان پناهجو را تهدید میکند، از جمله صحنههای تأثیرگذاری است که این نویسنده پیش روی مخاطب این کتاب خلق میکند.
از نویسنده «ابوباران» همچنین کتابی با عنوان «متولد نهم دی»(زندگینامه داستانی شهیده فاطمه امیری) نیز به چاپ رسیده است. انتشارات خط مقدم جدیدترین عنوان خود را در شمارگان یکهزار نسخه و قطع رقعی، به بهای 44هزار تومان روانه بازار نشر کرده است.
انتهای پیام/
منبع: فارس
کلیدواژه: سوریه کتاب تیپ فاطمیون شهید کتاب خاطرات عملیات ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۹۴۷۲۲۲۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
نوه امام خمینی در خارج از کشور چه شغلی دارد؟
خانم معصومه حائری یزدی همسر آیتالله سید مصطفی خمینی و دختر آیتالله شیخ مرتضی حایری یزدی صبح روز ششم اردیبهشت ۱۴۰۳ خورشیدی در تهران درگذشت.
آن طور که عصر ایران روایت کرده است؛ وی مادر سید حسین و مریم خمینی بود. حجتالاسلام سید حسین خمینی از اوایل دهه ۶۰ عملا از عرصههای رسمی و رسانهای کنار است و خواهر او (نوه امام خمینی) هم در خارج از کشور زندگی میکند و به طبابت و کارهای علمی اشتغال دارد و خانواده برای دفن مادر منتظر بازگشت اوست. (دو فرزند دیگر در کودکی درگذشته بودند).
از نکات شگفتآور زندگی خانم حایری این که به رغم آن که عروس ارشد امام خمینی و منتسب به یک خاندان بزرگ و مشهور روحانی دیگر هم بود زندگی بسیار عادی و گاه توام با سختی و رنج داشته است.
او شیفته سید مصطفی خمینی بود و خاطرات هجران او را با اشک بیان میکرد و همچون اعضای خانواده امام که آقا مصطفی را «داداش» خطاب میکردند او هم عادت کرده بود همسرش را این گونه خطاب و حتی بعد از فقدان چنین یاد کند.
با این که عروس ارشد امام اهل مصاحبه با رسانهها نبود، اما برای اولین بار اول آبان ۱۴۰۰ و به مناسبت چهلوچهارمین سالگرد درگذشت مشکوک سید مصطفی خمینی گفتوگویی با او منتشر شد که بسیار مورد توجه قرار گرفت خصوصا جاهایی که حکایت از نگاه امروزین آقا مصطفی خمینی داشت و تصویر متفاوتی از فرزند فقید امام ترسیم میکرد.
درباره فرزندان چنین گفته بود: «خدا چهار فرزند به من داد که دو تا از آنها از دنیا رفتند و الان تنها حسین و مریم برای من باقی ماندهاند. هر دو دختر بودند و یکی در ایران و یکی در نجف از دنیا رفت. اولی چند روز بعد از به دنیا آمدن از دنیا رفت و علتش هم این که اوضاع ما در آن ایام به خاطر مسائل انقلاب خیلی ناجور و نامناسب و دگرگون بود و در همان ایامی که تازه این دختر به دنیا آمده بود، نیروهای دولتی وارد منزل ما شدند و هول و هراس ایجاد کردند و حال خود من خیلی بد و خراب بود و شاید این بچه بر اثر همان مسائل مُرد و از دنیا رفت.
دومی هم بلافاصله بعد از تولد و بر اثر یک بیماری کشنده از دست رفت؛ البته برخی به من میگفتند که این فرزندم، پسر بوده ...»