Web Analytics Made Easy - Statcounter

به گزارش همشهری آنلاین به نقل از شرق، تاریخ روابط سیاسی ایران و آمریکا خود می‌تواند یک دایره‌المعارف مفصل را پر کند. از آغاز تعاملات دو کشور در اواخر قرن ۱۹ میلادی، تا جدی‌شدن روابط در دوران پهلوی دوم، کودتای ۲۸ مرداد، انقلاب  اسلامی ایران، تسخیر سفارت آمریکا و قطع روابط، ماجرای مک‌فارلین یا ایران‌گیت، گفت‌وگوهای هسته‌ای، برجام و خروج آمریکا از آن، بخشی از مهم‌ترین پرونده‌های تاریخ سیاست خارجی دو کشور در تعامل و تقابل با یکدیگر بوده است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

حتی می‌توان ادعا کرد که امروز بخش مهمی از تصمیمات سیاست خارجی دو کشور زیر سایه نام کشور دیگر و تقابل‌ها با او تنظیم و تبیین می‌شود؛ تا جایی که حتی روابط این دو با دوستان و دشمنانشان نیز گاهی تحت تأثیر تقابل فعلی آنها قرار می‌گیرد؛ چنان ‌که در تعامل ایران با عراق و تقابلش با عربستان، نام آمریکا حاضر است و ایران سوژه اختلاف دولت فعلی ایالات متحده با متحدانش در اروپا و رقبایش در شرق است. این اختلاف آخری، اخیرا به روزهای اوج خود رسید. درحالی‌که چند هفته‌ای بیشتر به برگزاری انتخابات ریاست‌جمهوری ایالات متحده باقی نمانده، برخی تصمیمات دولت ترامپ در قبال ایران را در سایه نزدیکی انتخابات تحلیل می‌کنند و برخی برعکس، تصمیمات ایران، متحدان اروپایی آمریکا و متحدان شرقی ایران را در سایه صبر برای پایان احتمالی دوره دونالد ترامپ. به این بهانه می‌خواهیم مروری بر عملکرد رؤسای جمهور آمریکا در قبال ایران داشته باشیم؛ از سفرها و میزبانی‌ها، روابط و تعامل‌ها تا درگیری‌ها.

‌ از آغاز رابطه تا رفت‌وآمد

شروع رابطه ایران و آمریکا با رابطه متحدان، رابطه بالا به پایینی بود. از اواسط قرن نوزدهم میلادی، یعنی در زمان سلسله یکی مانده به آخر پادشاهی در ایران، سلسله قاجار و زمانی که ایران در غرب هنوز با نام «ایران» شناخته نمی‌شد و در نقشه‌ها «پرشیا» خوانده می‌شد و در میانه تنش‌های ایران با دو قدرت بزرگ آن روزگار، یعنی روسیه، همسایه بداخلاق و خطرناک آن زمان و بریتانیا، استعمارگر بزرگ دوران قدیم، قدرت نسبتا جدیدی به نام ایالات‌ متحده وارد صحنه سیاسی ایران شد که به‌نسبت، اعتماد بیشتری از سوی پادشاهان ایران جلب کرده بود. شاهان قاجار، حتی آمریکایی‌هایی مثل آرتور میلسپو و مورگان شوستر را به سمت‌های حکومتی منصوب می‌کردند. در دوران حکومت دو پهلوی و نیز بعدتر، آنچه آن دو قدرت در دوران جنگ جهانی دوم در ایران کردند هم این رابطه با آمریکا ادامه پیدا کرد، البته با وقفه‌ای که نخست‌وزیر محمد مصدق در این روند انداخت.

این بازه، دوران سفرهای پادشاهان ایرانی به خارج از کشور نیز بود و به‌خصوص قاجاری‌ها در این بازه، دیدارهای متعددی از کشورهای دیگر داشتند. در فهرست مقصدهای این سفرها اما آمریکا جایی نداشت و هیچ‌کدام از پادشاهان قاجار کاخ سفید را ندیدند. رضاشاه پهلوی نیز تنها برای دیدار با مصطفی کمال آتاتورک، از رهبران محبوبش راهی ترکیه شد تا اولین سفر یک پادشاه ایران به آمریکا را آخرین پادشاه ایران برود.

محمدرضا پهلوی، به روایت اسناد وزارت خارجه ایالات متحده، ۱۲ بار راهی آمریکا شد، اولین‌بار در سال ۱۹۴۹میلادی، هشت سال پس از آغاز دوران سلطنتش و آخرین بار در سال ۱۹۷۷، دو سال پیش از سقوط. محمد مصدق در جایگاه نخست‌وزیری، دو سال بعد از اولین سفر محمدرضا، دومین مقام ایرانی شد که به آمریکا می‌رود و به‌جز او، یک بار منوچهر اقبال در سال ۱۹۵۹ و یک بار امیرعباس هویدا در سال ۱۹۶۸ به این سفر رفتند تا جمعا مقامات ایران ۱۵ سفر رسمی به آمریکا داشته باشند.

به‌جز این رفت‌ها، آمدها نیز منحصر به دوران محمدرضا پهلوی بود که در دوران حکومتش، میزبان چهار رئیس‌جمهور آمریکا شد که یکی در میان دموکرات‌ و جمهوری‌خواه بودند. فرانکلین روزولت در سال ۱۹۴۳ برای دیدار معروفش در تهران با جوزف استالین، رهبر شوروی و وینستون چرچیل، نخست‌وزیر بریتانیا راهی ایران شد. ژنرال دوایت آیزنهاور نیز در سال ۱۹۵۹، برای دیدار با محمدرضاشاه به ایران آمد و برای مجلس وقت نیز سخنرانی کرد. دو سفر بعدی البته سفرهای معروف‌تری هستند؛ ریچارد نیکسون در سال ۱۹۷۲ و جیمی کارتر در سال ۱۹۷۸، کمی پیش از پایان کار محمدرضا.

‌ سفرهای  دردسرساز

نیکسون از پدیده‌هایی است که نامش هم در تاریخ ایالات ‌متحده و هم در تاریخ روابط ایران و آمریکا با جنجال و رسوایی گره خورده است. اولین و فعلا تنها رئیس‌جمهور تاریخ ایالات متحده که کارش با استعفا تمام شد، دو سال قبل از اینکه زیر بار رسوایی واترگیت و تبعاتش، عطای کاخ سفید را به لقایش ببخشد و جرارد فورد، معاون‌اولش را به جایگاه ریاست‌جمهوری برساند، راهی ایران شد تا با محمدرضا پهلوی دیدار داشته باشد.

در همین سفر بود که داستان پرخون ۱۶ آذر ۱۳۳۲ رخ داد و تجمعات اعتراضی دانشجویان ایران به خاطر سفر نیکسون، به یکی از نمونه‌های اولیه و نقاط عطف برخورد خونین نیروهای حکومت محمدرضاشاه با مخالفان سیاسی‌اش در دوران پس از کودتا علیه مصدق بدل شد و سه قربانی تجاوز نیروهای مسلح به حریم دانشگاه و تیراندازی بی‌تبعیض به ‌سوی دانشجویان، مصطفی بزرگ‌نیا، احمد قندچی و آذر شریعت‌رضوی، به نمادهای اعتراض سیاسی دانشجویان تبدیل شدند که بعدها، روز ۱۶ آذر به یادشان روز دانشجو نام گرفت و تا امروز، وعده دانشجویان برای تجمعات و نشست‌های اعتراضی و سیاسی بود؛ گرچه در سال‌های اخیر، برخی دانشگاه‌های ایران سالروز این حمله به دانشگاه را به زمانی برای جشن و دورهمی دانشجویی تبدیل کرده‌اند. اگر سفر نیکسون را باید نقطه آغاز مخالفت‌ها با حکومت پهلوی و به‌طورکلی حکومت پادشاهی در ایران دانست، سفر بعدی در آخرین ماه‌های این حکومت اتفاق افتاد. جیمی کارتر دموکرات که در برخی تحلیل‌ها، رویکرد سیاست خارجی او از جمله عوامل ناکامی محمدرضا پهلوی در حفظ حکومتش خوانده می‌شود، روز سال نو ۱۹۷۸ میلادی را در سفر خاورمیانه‌ای‌اش برای دیدار با دو پادشاه، محمدرضا پهلوی در ایران و ملک‌حسین در اردن گذراند.

کارتر البته در حالی از سوی برخی حامیان حکومت پهلوی و مخالفان آمریکایی جمهوری اسلامی به سهل‌انگاری در قبال ایران متهم می‌شد که نیروهای امنیتی دولتش تا آخرین روزهای قبل از ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ در حال برنامه‌ریزی برای حرکتی مشابه کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۲۰ و نجات محمدرضا بودند.

‌ از  کارتر به ریگان

اگر قربانی‌شدن محمدرضا پهلوی در سیاست‌های جیمی کارتر تنها یک ادعا باشد، قربانی‌شدن کارتر و دموکرات‌ها در نتیجه تقابلش با حکومت بعدی در ایران از جمله حقایق سیاسی تاریخ آمریکاست. جیمی کارتر، رئیس‌جمهوری بود که بحران بزرگ تسخیر سفارت کشورش در تهران و داستان ۴۴۴‌روزه معروف را تجربه کرد و این داستان تا پایان دوره چهارساله ریاست‌جمهوری او به طول انجامید.

در واقع، کارتر در اواخر حکومت پادشاهی ایران سکان ریاست‌جمهوری را به دست گرفت و انقلاب اسلامی ایران عملا باعث شد او نتواند دوره چهارساله خود را هشت‌ساله کند. داستان تسخیر سفارت از اواسط دوره کارتر شروع شد و رسما تا آخرین روز حکومت کارتر و تا وقتی که او کلید خانه سفید را به مستأجر بعدی تحویل دهد، مصرانه ادامه پیدا کرد.

تقابل ایران با آمریکا در دوران کارتر، اگر چنان‌ که گفته می‌شود از عوامل سقوط حکومت او شده باشد، علاوه ‌بر تأثیری کلیدی که در روابط ایران در دوران جمهوری اسلامی با آمریکا داشته است، سرنوشت ایالات متحده را نیز عملا به شکلی اساسی تعیین کرد؛ چراکه  رقیب کارتر و کسی که با شکست او در این پرونده و انتخابات، ریاست‌جمهوری ایالات متحده را به دست آورد، رونالد ریگان، از نمادهای جمهوری‌خواهی مدرن و از مشهورترین و تأثیرگذارترین رؤسای جمهور آمریکا شد که دست‌کم تا زمان ظهور پدیده ترامپ و به تعبیر برخی حتی تا امروز، مسیر حرکت این حزب در آمریکا زیر سایه نام او تعریف شده است.

برخی شواهد که به‌تازگی منتشر شده، حاکی از این است که ریگان چیزی بیش از برد انتخاباتی از ایران گرفت. ادعاهایی که تا چند سال پیش در حد نظریه بود، اما اخیرا اسنادی هم که به آن اضافه شده، حاکی از این است که تیم ریگان در روزهای پایانی ماجرای سفارت، به ایران پیام داده و از ایران خواسته بودند آزادی نیروهای باقی‌مانده سفارت را تا پایان انتخابات به تأخیر بیندازد تا کارتر امتیاز پایان این بحران را نبرد. طبق این نظریه، بحران عملا چند هفته پیش از اینکه کارتر انتخابات را ببازد و دولت را تحویل رقیب جمهوری‌خواهش دهد، به مرحله تعیین تکلیف رسیده بود، اما خود آزادی بعد از شروع دولت ریگان رخ داد.

بدیهی‌ترین شاهد برای این ادعا این است که اعلام پایان ماجرا از سوی ایران، تنها ساعاتی پس از پایان سخنرانی تحلیف ریگان انجام شد و جز در حالتی ‌که ریگان جادوگر دیپلمات با معجزاتی در تعامل با ایران بوده باشد که توانسته باشد با یک تماس و در چند دقیقه بعد از ۴۴۴ روز ناگهان مقامات ایران را قانع کند، دولت او عملا هیچ نقشی در به‌پایان‌رساندن ماجرا نداشت؛ یعنی نمی‌توانست داشته باشد. انتشار این اسناد حتی باعث شد برخی ادعا کنند به ‌لحاظ قانونی اعضای تیم ریگان به سبب تعاملات مخفیانه این‌چنینی خود با یک کشور خارجی، آن‌هم کشوری در تخاصم و آن‌هم برای طولانی‌کردن یک بحران ملی، باید محاکمه شوند، اما گذشت چندین دهه و شرایط سیاسی کشور باعث شد این موضوع تنها به‌عنوان یک بحث تاریخی بماند.

‌ داستان آن «محور شرارت»

شوخی معروفی بین تحلیلگران روابط ایران و آمریکا هست و آن اینکه طرفداران مدیریت دیپلماتیک تنش‌های همیشگی بین تهران و واشنگتن و طرفداران تقابل و تشدید تنش و بلکه تقابل نظامی در دو کشور، نوبتی فرمان امور را به دست می‌گیرند تا رابطه ایران و آمریکا، همواره در همین وضعیت بماند و به هیچ سمتی برای تعیین تکلیف نرود. این شوخی زمانی تشدید شد که بعد از بیل کلینتون در آمریکا و اکبر هاشمی‌رفسنجانی در ایران، وقتی از انقلاب و جنگ تحمیلی هشت‌ساله ایران که در آن عملا بیشتر قدرت‌های دنیا در مقابل ایران قرار گرفته بودند، زمانی گذشته بود و ایران در آن ‌زمان با چهره نویی به نام سیدمحمد خاتمی، بعد از سال‌ها تقابل به‌دنبال کاهش تنش و برقراری دوباره تعامل با کشورهای مختلف بود، در همان بحبوحه‌ای که خاتمی با ایده‌هایی مثل گفت‌وگوی تمدن‌ها در صحنه جهانی دیده می‌شد، جورج دبلیو بوش جمهوری‌خواه، پسر آشنای قبلی ایرانیان، جورج اچ دبلیو بوش که در دوران خود در همین خاورمیانه و خلیج فارس درگیری‌هایی نظامی هم داشت، ایران را در کنار کره‌شمالی کیم جانگ ایل و عراق صدام حسین، یک دسته کرد و نام محور شرارت بر این گروه گذاشت تا داستان همچنان گره‌خورده بماند.

دولت جورج بوش، البته مشاوری به نام جان بولتون را در کنار خود داشت که شاید ضدایرانی‌ترین چهره واشنگتن و تنها کسی است که با ترامپ بر سر کم‌بودن شدت تقابلش با ایران به اختلاف خورد. بولتون البته در دوران دولت بوش، بیشتر مشغول حمله آمریکا به عراق و تأمین عقبه سیاسی آن حمله بود و ازجمله معماران جنگی شد که هنوز پرونده‌اش برای آمریکا بسته نشده است، اما به‌هرحال رویکرد سیاست خارجی مورد تأیید او بود که پرونده ایران را در کنار عراق و کره‌شمالی گذاشت و البته کمی بعد، ماجرای برنامه هسته‌ای ایران پیش آمد تا از لحاظ تبعات، زمان و درگیرکردن بقیه کشورها، ماجرای تسخیر سفارت را چالشی کوچک بنمایاند. رویکرد دولت بوش در مسئله هسته‌ای، بعدها در کتاب ویلیام برنز، از برجسته‌ترین و باسابقه‌ترین چهره‌های دستگاه سیاست خارجی آمریکا نیز به نقد کشیده شد که در آن، او معتقد بود بوش پسر، شیوه تعامل مفیدی در مقابل ایران در پیش نگرفته بود.

 اوباما و «ری‌استارت»

«ری‌استارت» عنوان پروژه سیاسی خارجی دولت باراک اوباما، جانشین بوش، در تعامل با روسیه در دوران مدودف بود؛ رویکردی به این امید که آمریکا و روسیه بتوانند بعد از سال‌ها تنش باقی‌مانده از روزگار جنگ سرد، کم‌کم گره‌های رابطه را باز کنند و روش تعاملی‌تری را در پیش بگیرند. این رویکرد دولت اوباما اما در عمل، مختص به روسیه نبود. معروف است که اوباما معتقد بود در دوران جدیدی در صحنه بین‌المللی، کشور را به دست گرفته است و همان‌طور که زمانی روزگار از جنگ و کشورگشایی به استعمار و کنترل امور کشورها به روشی مثل کودتا و حمایت از تنش‌های داخلی رسید، دنیا دیگر دنیایی نیست که بتوان با شیوه سابق آمریکا اداره‌اش کرد و باید رویکردهای چندجانبه‌تر و تعاملی‌تر را پیش گرفت.

دولت اوباما، البته در دورانی که در ایران محمود احمدی‌نژاد میراث‌دار بحران هسته‌ای آغازشده در دوران خاتمی، سکان امور را به دست داشت، همچنان با فرمان تحریم و تقابل با ایران مواجه شد؛هرچند نه به شکلی قابل‌ مقایسه با دوره ترامپ و البته با همراه‌کردن متحدان آمریکا که کمی پیش در حمله به عراق کنار بوش قرار گرفته بودند. اما مذاکرات بین مقامات دولت اوباما و دولت احمدی‌نژاد، هم به شکل رسمی و هم پشت پرده، حالا علنی‌شده پیگیری می‌شد. اولین گام‌های آنچه به توافق معروف منجر شد، در آخرین سال‌های حضور احمدی‌نژاد برداشته شد اما با آمدن حسن روحانی، متولی گفت‌وگوهای هسته‌ای در جایگاه دبیر شورای عالی امنیت ملی در دوران خاتمی، تیم اوباما فرصتی را که تصور می‌کرد دولت بوش در تعامل با دیپلمات‌ترهای دولت خاتمی هدر داده، به دست آورد و در مقایسه با یک دهه چالش پیش از آن، نسبتا به سرعت و پیش از اینکه دست تقدیر دوباره نوبت را به تنش‌خواهی مثل ترامپ بدهد، توانست مذاکره هسته‌ای را با مدیریت جان کری در وزارت خارجه آمریکا در تعامل با آمریکاشناسی مثل محمدجواد ظریف در وزارت خارجه ایران، به نتیجه برساند.

اوباما البته در این مسیر با مانع بزرگی مثل مخالف‌خوانان جمهوری‌خواه در کنگره مواجه بود که در صحنه خارجی نیز مثل صحنه داخلی حاضر نبودند در هیچ زمینه‌ای با اولین رئیس‌جمهور سیاه‌پوست آمریکا همکاری کنند. عزم اوباما در بستن این پرونده، باعث شد او عطای کدگذاری توافق هسته‌ای در قانون ایالات متحده را به لقایش ببخشد و توافق را نه چنان که باید و ترجیح داشت، با تصویب کنگره که با فرمانی اجرائی به نتیجه برساند. این ریسکی بود که البته در سایه اعتماد برخی دموکرات‌ها به «اجتناب‌ناپذیری» پیروزی هیلاری کلینتون در انتخابات ۲۰۱۶، چندان بزرگ به نظر نمی‌آمد. اما وقتی پدیده‌ای به نام ترامپ توانست وزیر خارجه سابق اوباما را شکست دهد، مشخص شد ایراد کوچک ایده اوباما تا چه بزرگ است.

ترامپ و  فشار حداکثری

دونالد ترامپ، در بسیاری زمینه‌ها، رویکردهایی با خود آورد که در عینی‌ترین شکل می‌توان آنها را «نو» خواند، اما در قبال توافق هسته‌ای با ایران، او میراث‌دار مواضع سال‌های سال جمهوری‌خواهان بود و تقریبا با تمام رقبایش در انتخابات مقدماتی جمهوری‌خواهان موضع مشترکی داشت‌. در واقع، عبارت «پاره‌کردن برجام» سابقه سیاسی طولانی‌تری از ترامپ دارد و در میان جمهوری‌خواهان مدعی ریاست‌جمهوری آمریکا در ۲۰۱۶، دیگرانی مثل سناتور تد کروز هم خواستار این سرنوشت برای توافقی بودند که حیاتش در آمریکا در نتیجه رویکرد اوباما تا اندازه زیادی در اختیار شخص رئیس‌جمهور بود.

ترامپ البته علی‌رغم مخالفت خودش و همراهی مشاوری مثل جان بولتون که بعد از سال‌های دولت اوباما، با بازگشت یک تندروی جمهوری‌خواه به کاخ سفید دوباره به عرصه برگشته بود، در عمل به وعده «پاره‌کردن توافق» مدتی این پا و آن پا کرد، اما در نهایت و با وجود درخواست‌های مکرر متحدان اروپایی آمریکا که تا آن روز در همه قدم‌های تعامل با ایران و بلکه خاورمیانه، همراه رؤسای جمهور آمریکا گام برمی‌داشتند، یک‌طرفه خروج آمریکا از توافق را اعلام کرد و پس از آن نیز با کارزار معروفی که معرف حضور است، «فشار حداکثری» بر ایران را مدیریت کرد.

از معدود مواضع سیاسی شخصی که ترامپ بر آن اتکا دارد، البته پرهیز از درگیری جدی بود و همین باعث شد بولتونی که بوش را تا بغداد کشانده بود، نتواند ترامپ را به درگیری نظامی گسترده با ایران قانع کند و البته اختلافات مکرر بولتون با شیوه اداره امور سیاست خارجی در دوران ترامپ، زمانی که با خودداری‌های ترامپ از تشدید تقابل بیش از این و کشاندن ماجرا به فاز درگیری گسترده نظامی همراه شد، این دو را به پایان همکاری قانع کرد. تا همین چندی‌پیش برخی شایعات و گمانه‌زنی‌ها حاکی از این بود که ترامپ برای «غافلگیری اکتبرش» و در آستانه انتخابات ریاست‌جمهوری، سناریوی کهنه اقدام نظامی در نزدیکی روز رأی‌گیری را خواهد آزمود و ایران هم در صدر فهرست گزینه‌های او در این زمینه خوانده می‌شد، یا لااقل گفته می‌شد که او تقابل با ایران و مسئله تحریم تسلیحاتی را به شکلی جدی‌تر به عنوان یک اقدام قابل استفاده در رقابت انتخاباتی به کار خواهد گرفت.

امروز اما به نظر می‌رسد زلزله سیاسی تمام‌عیاری که درگذشت روث بیدر گینزبرگ، قهرمان لیبرال دادگاه عالی، در صحنه سیاسی آمریکا ایجاد کرده، در کنار کرونا و نیز تبعات اقتصادی‌اش آن‌چنان اذهان سیاسیون و رأی‌دهنده‌های ایالات متحده را به خود مشغول کرده که مسئله سیاست خارجی و به‌خصوص ایران، در فهرست اولویت‌های انتخاباتی، جایگاه پایینی را به خود اختصاص داده باشد. ایران و توافق هسته‌ای‌اش البته همچنان از موضوعات اختلاف اساسی بین جو بایدن و دونالد ترامپ است و پیروزی هر کدام، تبعاتی مهم در ادامه روند تقابل تاریخی تهران و واشنگتن خواهد داشت. اما لااقل فعلا به نظر می‌رسد برخلاف آنچه گمان می‌رفت، نزدیک‌شدن انتخابات بیش از آنکه احتمال تشدید تنش بین ایران و آمریکا را بالا برده باشد، آن را تا حدی به پس‌زمینه تقابل سیاسی سرنوشت‌ساز دموکرات‌ها و جمهوری‌خواهان رانده است.

کد خبر 553702 برچسب‌ها آمریکا - انتخابات ایران و آمریکا

منبع: همشهری آنلاین

کلیدواژه: آمریکا انتخابات ایران و آمریکا ایالات متحده ایران و آمریکا محمدرضا پهلوی جمهوری خواهان ریاست جمهوری جمهور آمریکا سیاست خارجی تسخیر سفارت جمهوری خواه دولت اوباما رئیس جمهور جیمی کارتر برای دیدار باعث شد دولت او هسته ای دو کشور سال ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۹۴۸۴۸۳۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

ترامپ ۹ هزار دلار جریمه شد

قاضی پرونده پرداخت حق السکوت دونالد ترامپ، رئیس جمهور سابق را به جرم اهانت به دادگاه ۹ هزار دلار جریمه کرد. - اخبار بین الملل -

به گزارش گروه بین‌الملل خبرگزاری تسنیم، قاضی پرونده پرداخت حق السکوت توسط دونالد ترامپ به یک بازیگر فیلم های غیراخلاقی، رئیس جمهور سابق را به جرم اهانت به دادگاه 9 هزار دلار جریمه کرد.

بر این اساس، قاضی خوآن مرکان در حکمی نوشت: این مقدار جریمه ممکن است مانع اهانت های بیشتر ترامپ نشود اما متاسف است از اینکه نمی تواند جریمه سنگین تری برای او در نظر بگیرد.

در این حکم آمده است: دادستان ها در اینجا هشدار دادند که دادگاه نقض بیشتر دستورات حقوقی را تحمل نخواهد کرد و در صورت لزوم در شرایطی، مجازات زندان را برای او درنظر می گیرند.

این قاضی هشدار داد در صورتی که ترامپ به نقض حکم ممنوعیت رسانه ای در این پرونده ادامه دهد، او را زندانی خواهد کرد. قاضی پیشتر برای جلوگیری از ارعاب و انتقاد ترامپ علیه شاهدان و دیگر افراد دخیل در این پرونده، حکم ممنوعیت رسانه ای و اظهارنظر عمومی درباره این پرونده را برای ترامپ صادر کرده بود.

قاضی مرکان، ترامپ را برای هر یک از 9 بیانیه آنلاین خود مبلغ هزار دلار جریمه کرده است. قاضی معتقد است ترامپ دستور او برای عدم انتقاد از شاهدان و دیگر افراد دخیل در این پرونده را نقض کرده است. دادستان ها 10 پست ترامپ در شبکه های اجتماعی را به عنوان نقض دستور قاضی نشان دادند.

این پست ها در فاصله زمانی 10 تا 17 آوریل توسط ترامپ نوشته شده و شامل مطالبی در اهانت به مایکل کوهن وکیل سابق اوست. ترامپ کوهن را دروغگوی سریالی خوانده است. انتظار می رود کوهن یکی از شاهدان برجسته این دادگاه باشد.

ترامپ همچنین در پست دیگی مدعی شده بود فعالان لیبرال مخفی، در تلاش برای نفوذ در هیئت منصفه دادگاه هستند.

این در حالی است که قرار است قاضی مرکان اعمال جریمه های سنگین تر برای ترامپ را در جلسه استماع روز پنج شنبه بررسی کند. قاضی همچنین به ترامپ دستور داده تا اظهارات خود درباره این پرونده در حساب کاربریش در شبکه اجتماعی تروث سوشیال و وب سایت کمپین انتخاباتی اش را حذف کند.

دادگاه رسیدگی به اتهامات دونالد ترامپ درباره پرداخت حق السکوت به یک بازیگر فیلم های غیر اخلاقی از چند روز  پیش در حال برگزاری است. براساس این گزارش یک هیئت منصفه 12 نفره برای بررسی اتهامات ترامپ تعیین شده است.  

براساس پرونده حق السکوت ترامپ، دادستان‌های نیویورک اعلام کردند که ترامپ پیش از انتخابات سال 2016، از مایکل کوهن وکیل سابق خود خواسته تا 130 هزار دلار را به عنوان حق السکوت در ازای رابطه جنسی وی با استورمی دنیلز پرداخت کند و سپس با جعل اسناد پرداختی آن، این رقم را به عنوان هزینه‌های قانونی نشان دهد.

این در حالی است که ترامپ هر گونه رابطه با دنیلز را رد کرده است. نام واقعی این بازیگر، استفانی کلیفورد است.

انتظار می رود این دادگاه حدود 6 هفته به طول بیانجامد.

در حال حاضر دونالد ترامپ نامزد پیشتاز جمهوری خواهان با اتهامات کیفری متعددی روبروست: تلاش برای ابطال نتایج انتخابات 2020 و حمله طرفدارانش به ساختمان کنگره در ژانویه 2021، نگه داری اسناد طبقه بندی شده در ویلای شخصی اش در فلوریدا پس از ترک کاخ سفید، پرداخت حق السکوت به یک بازیگر فیلم های غیراخلاقی، و تلاش برای تغییر نتایج انتخابات در ایالت جورجیا. وی همچنین درگیر پرونده کلاهبرداری و اتهامات مالی است. علاوه بر این رئیس جمهور سابق آمریکا با پرونده پرداخت خسارت به یک نویسنده که او را به تجاوز جنسی متهم کرده بود، روبروست.

اما ترامپ انجام هر اقدام نادرست در این پرونده ها را رد و طرح این اتهامات را تنها با انگیزه سیاسی و با هدف کنار گذاشتن او از رقابت‌های انتخاباتی 2024 می‌داند.

اگر ترامپ بار دیگر به عنوان رئیس جمهور انتخاب شود، می تواند برای هر گونه اتهام فدرال علیه خود درخواست عفو بدهد.

این در حالی است که در اوایل ماه مارس جو بایدن و دونالد ترامپ موفق به کسب نامزدی دموکرات ها و جمهوری خواهان برای انتخابات ریاست جمهوری 2024 آمریکا شدند تا نخستین رویارویی دوباره دو نامزد انتخاباتی در حدود 70 سال اخیر در تاریخ این کشور رقم بخورد.

انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در پنجم نوامبر سال 2024 برگزار می شود. نتایج نظرسنجی های جدید نشان می دهد رقابت دوباره بین دونالد ترامپ و جو بایدن در انتخابات ریاست جمهوری ماه نوامبر فشرده و تنگاتنگ است و ترامپ با حدود 2 درصد در تازه ترین نظرسنجی های ملی نسبت به بایدن پیشتاز است.

انتقاد بایدن از ترامپ در مهمانی در کاخ سفیدنخستین شاهد پرونده ترامپ کیست؟

انتهای پیام/

دیگر خبرها

  • رابرت کندی به بایدن: کنار بکش تا ترامپ را شکست بدهم
  • درخواست عجیب نامزد مستقل انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا از جو بایدن
  • همکاری با ایران بهترین راه حل بحران انرژی پاکستان است
  • اشتباه مهم من در دوره اول این بود: زیادی خوب بودم!- ترامپ 
  • نظرسنجی| پیشتازی اندک بایدن نسبت به ترامپ
  • ترامپ: من تجربه بدی با نتانیاهو دارم
  • فیلم/رهبر انقلاب: نحوه رفتار آمریکا در مسئله غزه اثبات حقانیت موضع ایران در بی‌اعتمادی به آمریکا است
  • ترامپ ۹ هزار دلار جریمه شد
  • شرط ترامپ برای کمک به اوکراین
  • ادعاهای تازه دونالد ترامپ درباره ایران و احتمال جنگ با اسرائیل