قسمت ۱۵ آقازاده؛ آقازادههای لوس، آقازادههای احساساتی
تاریخ انتشار: ۱۲ مهر ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۹۵۰۶۵۷۲
فرارو- قسمت پانزدهم سریال آقازاده به کارگردانی بهرنگ توفیقی و تهیه کنندگی، طراحی و نویسندگی حامد عنقا، جمعه ۱۱ مهر ماه ۱۳۹۹ وارد شبکهی نمایش خانگی شد.
برای خرید قانونی و دانلود حلال قسمت پانزدهم سریال آقازاده اینجا کلیک کنید
بحری به محض رسیدن به وزارت مشکلاتش چند برابر میشود. از مشغلهی برطرف کردن توقعات کسانی که به او برای رسیدن به این جایگاه کمک کرده اند تا احتیاط بیشتر در کارهای خودش و پسرش.بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
سارا همسر دکتر بحری تنها کسی است که در جبههی نیما طرفدار راضیه است و تمام تلاشش را میکند که از طریق بحری کاری برای او بکند. بحری سعی میکند با حامد مذاکره کند و او را از اقداماتش علیه نیما منصرف کند، اما حامد با وجود گرفتاری راضیه بی باکتر و مصممتر از قبل پیشنهاد مصالحه را رد میکند.
راضیه در زندان هم از دست نیما و اهرمهای فشارش خلاصی ندارد. آزار و اذیتهای روحی و جسمی از همان ورود به زندان برای راضیه شروع میشود و تنها چیزی که او را سر پا نگه میدارد دیدارهای کوتاه با حامد و عشق او است.
دکتر بحری، نیما و سایر شخصیتهای منفی سریال قابل درک و قابل باور هستند. چهرهی شخصیتی دولتی که خودش و اطرافیانش به فساد متهم و مبتلا هستند در همه جای جهان از روسیه تا سایر نقاط اروپا و آمریکا و جهان قابل ترسیم است.
اما اینجا شخصیتهای مثبت سریال هستند که گویی در تصویر هم با تظاهر به حیا، ایمان و سادگی سعی در گمراه کردن مخاطبشان دارند.
تمام آدمهای بد و فاسد سریال پیشتر سر سفرهی حاج رضا نشسته اند. جملگی هم رزم و همکار و رفیق او بوده اند. حال از زبان شریفه گفته میشود که خود حاج رضا هم در برحههای مختلف در نقاط حساس حکومت حضور داشته است.
حال حاج رضا خودش را کنار کشیده است. هم رزمانش مدارج ترقی دولتی را طی کرده اند و او نه. آنها غرق در فساد شده اند و او تماشا کرده است. چند حاجی رفته اند و یک حاجی مانده. حال آیا گناه حاج رضا کمتر از سایرین است؟! او که تا کارد به استخوانش نرسید و وارد خانه اش نشد خم به ابرو نیاورد و عرصه را برای لاشخورها باز کرد!
اسطوره سازی از کسی که نیمی از دوستان جوانی اش دزد شده اند اسطوره سازی مخدوشی است. این توجیه که او خبر نداشته یا نمیتوانسته از فساد رفیقانش جلوگیری کند هم توجیه مخدوشی است. دکتر بحری و نیما خانههای قصر مانندشان را و حاج حسن شبکهی مخوف فسادش را یک شبه به دست نیاورده اند. آنها کارشان را از همان کنار گوش امثال حاج رضا شروع کرده اند و حاج رضاها هم معلوم نیست که آیا واقعا نتوانستند کاری کنند و یا نخواستند و فاجعه را جدی نگرفتند...
منبع: فرارو
کلیدواژه: سریال آقازاده شبکه نمایش خانگی حاج رضا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۹۵۰۶۵۷۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
حکم عاملان تعرض به ۲ دختر دانش آموز اعلام شد
۴ پسر شرور که به اتهام آزار و اذیت دو دختر دانشآموز محاکمه شده بودند به اعدام و حبس محکوم شدند.
به گزارش مشرق، یک سال قبل دختر ۱۷ سالهای به نام مهتاب به همراه مادرش با مراجعه به پلیس آگاهی مدعی شد از سوی ۴ پسر مورد تعرض قرار گرفته است.
وی در تشریح ماجرا به مأموران گفت: دو هفته قبل در مسیر مدرسه با پسری به نام نیما آشنا شدم و چند روز باهم مکالمه تلفنی داشتیم و او به من ابراز علاقه کرد، بعد از یک هفته هم با هم قرار گذاشتیم تا همدیگر را ببینیم. من هم برای اینکه تنها نباشم با دوستم نسرین به سر قرار رفتم. نیما هم با برادر، پسرعمو و یکی از دوستانش به نام شهرام سر قرار آمد، آنها ما را سوار خودرویشان کردند و به بهانه تفریح و گشت وگذار در خارج از شهر ما را به بیابانهای ورامین بردند. وقتی به آنجا رسیدیم ناگهان حس بدی پیدا کردم چون آنجا محلی برای تفریح نبود، از نیما خواستم تا برگردیم اما آنها بدون توجه به اعتراض من و دوستم به ما حمله کرده و به زور به ما تعرض کردند، بعد هم ما را در نزدیکی خانهمان از ماشین پیاده کردند. وقتی وارد خانه شدم آنقدر وضعیت پریشانی داشتم که مادرم خیلی سریع با دیدن من متوجه شد اتفاقی برایم افتاده است. من هم موضوع را برایش تعریف کردم و تصمیم گرفتیم از آنها شکایت کنیم. البته نسرین به خاطر ترس از اینکه خانوادهاش متوجه موضوع نشوند شکایت نکرد.
با ثبت این شکایت، مأموران ۴ پسر جوان را ردیابی و بازداشت کردند.
پس از بازداشت متهمان، نسرین هم با مراجعه به پلیس آگاهی از ۴ متهم شکایت کرد.در ادامه دو شاکی پرونده با دستور قضایی به پزشکی قانونی فرستاده شدند و کارشناسان این سازمان پس از معاینه و بررسی آثار ضرب و شتم، تعرض به دو دختر جوان را تأیید کردند.
با تکمیل تحقیقات برای ۴ متهم پرونده کیفرخواست صادر و پرونده برای رسیدگی به شعبه ۵ دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
در دادگاه چه گذشت
در ابتدای این جلسه مهتاب به جایگاه رفت و گفت: اعتماد بیجای من باعث شد تا زندگی خودم و دوستم نابود شود. ما در آن بیابان التماس میکردیم و اشک میریختیم اما نیما و آن ۳ نفر بدون توجه به التماس و گریههای ما به طرز وحشیانهای کتکمان زدند و تعرض کردند. از آن روز به بعد یک لحظه آرامش ندارم و به لحاظ روانی آسیب زیادی دیدهام. به همین خاطر حاضر نیستم آنها را ببخشم و برای آنها درخواست اشد مجازات دارم.
پس از آن نسرین به جایگاه رفت و درحالی که اشک میریخت، گفت: همه واقعیت را مهتاب گفت اما من فقط این را میگویم که این ۴ نفر کاری کردند که از ترسم نمیخواستم به خانهمان برگردم و در نهایت هم به خاطر عواقب این موضوع واقعیت را به خانوادهام نگفتم. حتی از ترس اینکه آنها دوباره آزارم دهند یا خانوادهام پی به این ماجرا ببرند، تصمیم گرفتم شکایت نکنم تا اینکه متوجه شدم آنها دستگیر شدهاند و بعد شکایت کردم. حالا هم نه رضایت میدهم و نه میبخشم و درخواست حکم اعدام برای متهمان دارم.
سپس ۳ متهم یک به یک به جایگاه رفتند و اتهام تجاوز به عنف را نپذیرفتند و ادعا کردند که با ۲ شاکی پرونده دوست بودند و رابطه با میل و خواسته دوطرف صورت گرفته بود.
شهرام ۱۷ ساله هم که از کانون اصلاح و تربیت به دادگاه منتقل شده بود، اتهامش را نپذیرفت و مدعی شد مهتاب و دوستش را آزار نداده است.
در پایان جلسه قضات برای صدور رأی وارد شور شدند و با توجه به مدرکهای موجود در پرونده، گزارشهای کارشناسان پزشکی قانونی و پلیس، دو برادر و پسر عمویشان را به اعدام محکوم کردند و از آنجا که شهرام در زمان ارتکاب جرم زیر سن ۱۸ سالگی بوده، به ۵ سال حبس محکوم شد.
منبع: روزنامه ایران