Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «خبرآنلاین»
2024-05-01@22:12:04 GMT

ما به عشقش هزار دستانیم

تاریخ انتشار: ۱۹ مهر ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۹۵۹۱۰۵۸

ما به عشقش هزار دستانیم

امشب، فردوسی پاکزاد و اخوان ثالث، مرثیه­‌خوان دل دیوانه خویش، به انتظار میزبانی سیاوش شاهنامه محمدرضا شجریان نشسته‌­اند. آیا قامت استاد ما برازنده هم‌جواری با احیا ­کننده مجد و عظمت زبان فارسی، حکیم بزرگوار توس است؟

ابتدا به سخن استاد فرزانه و فروتن ادبیات فارسی و زبان شعر، شفیعی کدکنی گوش می­‌دهیم که: «محمدضا شجریان در موسیقی به مثابه حافظ در شعر و غزل است»، اگرچه این سخن ابتدا قدری اغراق‌­آمیز به نظر می‌­رسد، اما چون حقیقت داشت به‌گوش جان شنیدم و صمیمانه پذیرفتم.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

و اما از اولین و آخرین کنسرت سیاوش که دیدم، برای‌تان بگویم که ابتدا در سال ۱۳۶۱ و در سفارت ایتالیا در تهران که محمدرضا شجریان به همراه پرویز مشکاتیان چند شب فراموش ناشدنی، اشعار و غزلیات حافظ و سعدی را پس از هشتصد سال دوباره چونان آب گوارایی به مخاطب نوشاندند. حقیر که از همان سال دل در گرو استاد و پرویز مشکاتیان نهادم، دیگر آوایی جز محمدرضا شجریان و سازی جز زنده‌­یادان پرویز و لطفی نمی­‌شنیدم. با آن‌که زمینه ادبیات و شعر و ادب در من وجود داشت، به‌طرز عجیبی به شعر و ادبیات فارسی و سپس در ادامه به ادبیات عرفانی وابسته شدم تا جایی که در نامه گلایه‌آمیزی که در سال ۷۱  برای یکی از همکاران قضایی خود نوشتم، با حیرت‌مندی پرسید، «فلانی از کی آن‌قدر به ادبیات و غزل‌سرایی و نثر عرفانی محیط و مسلط شده­‌ای»، پاسخ دادم: «از آن دم که در سال ۱۳۶۱ در سفارت ایتالیا در تهران، بزرگان ادب و فرهنگ و زبان میهن را با چشم جان از زبان محمدرضا شجریان با ساز پرویز دیده‌­ام. باورش سخت بود، خب حق هم داشت، چراکه خود ایشان هم به‌عنوان نمونه از این کنسرت­‌ها دیده بود و شنیده بود؟ و سال ۱۳۸۷ نیز در تالار وزارت کشور برای آخرین بار، یارِ نازنین سفر کرده و زبان گویای شعر و ادب ایران زمین را دیدم و زان پس چون در سال­‌های بعد به گفته مرادش حافظ شیراز: «چار تکبیر زدم یکسره بر هرچه که هست»، دل‌آزرده شد و کنج خلوت و انزوا گزید و تا روز وداع با یاران سرو قامت بود و سرو قامت ماند و همان دم که از چشمه عشق و محبت و مهرورزی وضو ساخت، هرگز از این راه پُر رنج و تعب و در کنار مردم بودن پا پس ننهاد.

امشب در سرزمین توس و خاک مقدسش، غوغایی برپاست. آه چقدر دلم برای توس می‌­تپد، چقدر مردم این دیار را خداوند دوست دارد که سه پاکباخته عاشق و سه یار دبستانی را کنار هم دارد و من چقدر دلم می­‌خواهد سرزمین توس را زیارت کنم، البته بر من خرده مگیرید، چرا که سلطان واقعی سرزمین توس را امام هشتم شیعیان می‌­دانم و قطعاً ابتدا زیارت سلطان و سپس این سه بزرگمرد راستین و پاکباخته و عاشق ایران زمین در نظر است. «زیرا آن‌را که عیان است، چه جاجت به بیان است.»

۵۷۵۷

کد خبر 1441629

منبع: خبرآنلاین

کلیدواژه: محمدرضا شجریان موسیقی ایرانی توس ابوالقاسم فردوسی مهدی اخوان ثالث محمدرضا شجریان

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.khabaronline.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرآنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۹۵۹۱۰۵۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

بحران ادبیات داریم

مریم حسینیان با تأکید بر این‌که بحران ادبیات داریم، می‌گوید: مسئله نقد ادبی، کارگاه‌های ادبی و خاموش‌شدن چراغ جایزه‌های معتبر را از دلایلی می‌دانم که در فضای ادبی ما بحران، ایجاد کرده و این تقصیر مخاطب نیست.

این نویسنده در گفت‌وگو با ایسنا درباره مسئله مخاطب اظهار کرد: در واقع بحران ادبی است که سبب ریزش مخاطب می‌شود یا باعث می‌شود مخاطب سخت سراغ خواندن کارهای جدید برود؛ نباید همیشه توپ را در زمین مخاطب بیندازیم. به نظرم مخاطب خیلی باهوش است.

او با اشاره به تغییرات سیستم اطلاع‌رسانی و معرفی کتاب، گفت: زمانی رسانه‌های معتبری چون مجلات ادبی و مطبوعات و خبرگزاری‌ها که منابع محدود و مشخصی بودند به مخاطب برای انتخاب کتاب کمک می‌کردند و تکلیف مخاطب روشن بود؛ اما حالا هر کسی می‌تواند یک رسانه برای پیشنهاد کتاب باشد که این موضوع به سردرگمی مخاطب منجر می‌شود. همچنین با رشد ناشران خصوصی تعداد عنوان‌های کتاب افزایش پیدا کرده است و ما با دریایی از انواع کتاب‌ها با ژانرهای مختلف مواجه هستیم و نمی‌دانیم کدام را انتخاب کنیم.

حسینیان خاطرنشان کرد: در یک دهه گذشته کثرت کارگاه‌های آموزشی به ادبیات آسیب‌زده است؛ در واقع این موضوع باعث شده نویسندگان جدید با رزومه پروپیمان نداشته باشیم. از هر کارگاهی که در تهران یا شهرستان برگزار می‌شود، دو یا سه نفر کتاب منتشر می‌کنند، در واقع بحران ادبی دقیقاً اینجاست.

او ادامه داد: زمانی که برای انتشار کتاب سخت‌گیری خاصی وجود نداشته باشد و فردی که دوسه سال است شروع به نوشتن کرده با فیلتر کارگاهی که از آن بیرون‌آمده رمان یا مجموعه داستانی می‌نویسد و ناشران نیز کارشناسی سخت‌گیرانه‌ای در ادبیات داستانی نداشته باشند، این موضوع‌ها باعث می‌شود کتاب درجه یک مخصوصاً در ادبیات داستانی نداشته باشیم. در این سال‌ها عنوان‌های گردن‌کلفت نداشتیم.

این داستان‌نویس یادآور شد: در این سال‌ها بحث معرفی کتاب پررنگ بوده؛ اما بحث نقد ادبی کم‌رنگ شده است. مخصوصاً بعد از دوره کرونا و رشد فضای مجازی، هر کسی در صفحه خود کتابی را مطابق سلیقه شخصی‌اش معرفی می‌کند و معیارهایی که قبلاً برای معرفی کتاب وجود داشت، دیگر وجود ندارد. همچنین خاموش‌شدن چراغ جایزه‌های ادبی معتبر نیز در بحران ادبیات مؤثر بوده است؛ به‌هرحال کتاب‌ها از چند مسیر داوری عبور می‌کردند که همه این‌ها فروکش کرده است.

او با بیان اینکه باتوجه‌به قیمت بالا کتاب، کتاب کالای تجملی محسوب می‌شود، گفت: قبلاً مخاطب سه عنوان کتاب که اسمش را شنیده بود می‌خرید و شاید از دوتایش خوشش می‌آمد؛ اما حالا فیلتر مخاطب باتوجه‌به قیمت بالای کتاب، مقداری دقیق‌تر شده و می‌خواهد کتابی را بخرد که مطمئن باشد کتاب خوبی است. در سال‌های اخیر منابع کمک به مخاطب برای انتخاب کتاب، کمتر شده است و به همین دلیل ریزش مخاطب را داشتیم.

حسینیان خاطرنشان کرد: در طول چند سال گذشته عنوان‌های متعدد در ادبیات داستانی دارد منتشر می‌شود اما کتاب‌ها کم‌فروغ هستند. البته این موضوع به نسل‌های مختلف داستان‌نویسی نیز بر می‌گردد و قرار نیست یک جمعیت چند هزارنفره همه نویسنده باشند، از میان آن‌ها شاید ۱۰ نویسنده ماندگار باقی بماند. الان ما با این مسئله مواجه هستیم که به نظرم بحران قابل تأملی است و نامش را بحران ادبیات می‌گذارم و همین باعث می‌شود احساس کنیم بحران مخاطب داریم.

او درباره اینکه گاه این‌طور برداشت می‌شود که نویسنده برای مخاطبان خاصی می‌نویسد و به مخاطب وسیع فکر نمی‌کند، جایگاه مخاطب نیز اظهار کرد: همان‌طور که ادبیات سطح‌بندی شده است، مخاطب نیز سطح‌بندی می‌شود. هر کتابی برای هر مخاطبی نوشته نمی‌شود. ما سبک‌های مختلف نوشتن داریم؛ مخاطبی که کتاب رئالیستی دوست دارد، کتاب رئالیسم جادویی و فانتزی دوست ندارد؛ زیرا مخاطب این اثر نیست. این موضوع نه به معنای پایین‌بودن سطح مخاطب است نه ضعیف‌بودن اثر.

نویسنده «بهار برایم کاموا بیاور» و «ما اینجا داریم می‌میریم» ادامه داد: گاه منِ مخاطب از ناداستان اطلاعی ندارم و زمانی که یک ناداستان می‌خوانم شاید درک درستی از آن نداشته باشم و بگویم کتاب بدی بود. یا ممکن است مخاطبِ ادبیات عامه‌پسند بودم و بعد کتابی از یک نویسنده صاحب‌نام بخوانم و ناگهان با جهانی مواجه شوم که تابه‌حال با آن مواجه نبودم. برخی از نویسنده‌ها سبک خاصی دارند و نمی‌شود گفت نویسنده به مخاطب توجه ندارد. شخصاً این را قبول ندارم و به نظرم در هر ژانر از نویسنده اثر قابل تأملی خلق کند، اثر حتماً خوانده می‌شود.

این داستان‌نویس خاطرنشان کرد: به‌شدت معتقدم اثر خوب هنوز هم سینه‌به‌سینه و از طریق خود مخاطب کشف می‌شود. اگر کار قابل‌تأمل باشد، فرق نمی‌کند از یک کارگاه ادبی بیرون بیاید یا اتاق شخصی یک نویسنده حرفه‌ای، خوانده می‌شود. گاه در کارگاه‌ها اثر شگفت‌انگیزی نوشته می‌شود که نشان می‌دهد نویسنده خوبی است؛ اما نویسنده حرفه‌ای هم داریم که کتاب چهارم و پنجمشان کم‌رمق و اثر ضعیفی است. اگر اثر ضعیف باشد مخاطب درک می‌کند. هر ژانر مخاطب خود را دارد و اگر خوب باشد، حتماً دیده می‌شود.

مریم حسینیان ارتباط خود با مخاطب را عالی می‌داند و با بیان اینکه صفحات مجازی‌اش کاملاً خصوصی است، گفت: در دوران کرونا دو کتاب «بانو گوزن» و «نئوهاوکینگ‌ها» منتشر کردم، دو کتاب با دو سبک متفاوت؛ خب دو سال است درگیر بیماری بودم و «نئوهاوکینگ‌ها» هم روایت این بیماری‌ام است و در این دو سال نمی‌توانستم در جلسه‌ای حضور فیزیکی داشته باشم و همه ارتباط‌هایم مجازی بود و ارتباط خوبی با مخاطبان خود گرفتم. من برای همه مخاطبانم احترام قائلم و جز نویسنده‌هایی هستم که پاسخ تمامی پیام‌ها را می‌دهم. واکنش مخاطبانم برایم مهم است. برایم مهم است که مخاطبانم درباره کتاب‌هایم چه نظری دارند و از جمع‌بندی نظرها استفاده کرده‌ام.

انتهای پیام

دیگر خبرها

  • ترکیب استقلال مقابل تراکتور با دو تغییر مهم
  • مردم تخلفات مربوط به صیانت از زبان پارسی را گزارش بدهند
  • شعر فارسی فلسطین به دست عرب زبانان نمی‌رسد
  • ۱۳ کتاب پرفروش شعر در نمایشگاه کتاب
  • بحران ادبیات داریم
  • بازخوانی بی‌نظیر آواز شجریان توسط خواننده پایتخت + ویدئو
  • آقای همایون شجریان بیایید و بگویید ما اشتباه کردیم!
  • «کلیله و دمنه» در کانون توجه نمایشگاه کتاب ابوظبی
  • مرکز رصد فرهنگی کشور: ۶۵ درصد از مردم در خانه دیوان حافظ دارند
  • اردبیل و اهواز ابتدا و انتهای مدار کیفیت هوای کشور