محمد بلباسی: به فرزند چهارم بگو دلتنگ بابا نباشد!
تاریخ انتشار: ۲۱ مهر ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۹۶۰۶۳۳۵
آرام وصیتنامه محمد را که دیگر حفظ شدهام در گوشاش زمزمه میکنم:«از طرف من روی فرزندانم را ببوس و به فرزند چهارم بگو این سختیها، آسایشی به همراه خواهد داشت و دلتنگ بابا نباشد».
به گزارش مشرق، امیر اسماعیلی، نویسنده،روزنامهنگار و فعال رسانهای است. از او اخیرا کتابی منتشر شد با نام «کوچه باران» که روایتهایی درباره برخی شهدای دفاع مقدس و دفاع از حرم است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
این نویسنده پس از اعلام خبر بازگشت پیکر شهید بلباسی و تعدادی از همرزمانش در فضای مجازی نوشت:
حالا دیگر زینب جایی دارد برای سبک شدن و درددل کردن با پدرش. پدری که ندید او را. پدری که رشید بود و یل. پدری که پهلوان دیارش بود.
محمدآقا خوش آمدی!
`پی نوشت: ببخشید که ما سرمون شلوغ است و اخبار جدایی آناشید از پسر سفیر و دلار و معیشت و کرونا و دارو و کفزدنهای بلند موقع تلقین شجریان و ... وقت فکر کردن به آمدن شما برایمان نذاشته...
امیر اسماعیلی همچنین در روایتش در کتاب کوچه باران نوشته بود:
جمعه تا ظهر خانه مادرشوهرم بودیم. بعدازظهر که آمدم خانهخودمان، برادر محمد زنگ زد و گفت:«زنداداش! ما میخواهیم بچهها را ببریم پارک، شما هم میآیید؟»
میخواستند مرا ببرند بیرون که نفهمم. قبول نکردم. اما آمدند و بچهها را بردند پارک. همان روز شهادت محمد، ساعت خانه خوابید، تسبیح در دستم پاره شد، آبگرمکن خاموش شد. ولی اصلاً نمیخواستم فکر بد کنم، میگفتم اینها همه اتفاقی است. دلم ریش میشد ولی خودم را گول میزدم. ساعت ۸شب عمویم زنگ زد که عموجان میخواهیم با پدرت بیاییم خانهتان، هستید؟ گفتم: «قدمتان سرچشم». همسایهمان اینترنت و تلفن خانه را قطع کرده بود.
هرچند دقیقه یکبار آشناها و دوستان زنگ میزدند به موبایلم و احوالپرسی میکردند. بعد از عمو یکی از دوستانم از تهران زنگ زد و گفت: «نگران نباشیها آن خبری که دادهاند تکذیب شده». اصلا به روی خودم نیاوردم که بیخبر هستم. گفتم: «آهان، باشه دست شما درد نکنه». بعد رفتم گوشی محمد را آوردم و از طریق سیمکارت، اینترنت گوشی را فعال کردم، همان لحظه در گروهی، پسرعموی محمد پیام داد که«محمد شهادتت مبارک». بعد هم عکسی را پست کرد.
عکس تار و محو بود. تصویر آدمی با لباس نظامی که روی زمین افتاده بود. تمام بدنم میلرزید. جلوی دهانم را گرفتم تا جیغ نزنم و بچهها از خواب نپرند. عکس داشت واضح میشد و شیشه عمرم نازکتر! عکس محمد بود. محمد من! به سرش تیر خورده بود. یا امام حسین. عکس که واضح شد. چشمم تار شد؛ «محمد! محمدم! آقای خانه! بابای بچهها...! جواب مهدی را چه بدهم که امروز حسابی بهانهات را گرفت.» دستم را به چهارچوب در گرفتم. دست دیگرم هنوز جلوی دهانم بود. بچههایم؛ فاطمه، حسن و مهدی خواب بودند.
محمد رفته بود. قبل از اینکه زینبش را ببیند؛ زینبی که ۶ماه دیگر تازه به دنیا میآمد. خودم را به آشپزخانه رساندم. شیر آب را باز کردم. فقط میگفتم محمد! دستم را زیر آب گرفتم. آب در دستم جمع شد؛ « محمد زنگ بزن!» نیت وضو کردم و آب را بهصورتم پاشیدم؛« محمد! یه خبری از خودت بده.» آب را روی دست راستم ریختم؛«محمد! یعنی زینبت رو نمیخوای ببینی؟» آب را روی دست چپم ریختم. تصویر واضح محمد تیرخورده آمد جلوی چشمهایم. همانطور که از پشت سرش خون میرفت، بلند شد، ایستاد و خندید. مسح کشیدم. جانماز را پهن کردم؛« دو رکعت نماز شکر میخوانم برای رضای خدا و شهادت محمدم! قربة الیالله. اللهاکبر...»
آن شب کسانی که آمدند خانهمان خیلی گریه کردند. اما من، مادرشوهرم و خواهرهای محمد آرام بودیم. تا صبح مهمانها میآمدند و میرفتند. بچهها بیدار شدند، فاطمه شروع کرد به گریه کردن، حسن به روی خودش نمیآورد، مهدی فهمیده بود ولی لج کرده بود و چیزی نمیگفت. در آن شلوغی فرصت نکردم خودم به بچهها بگویم. خودشان متوجه شدند چون دیگر مهدی نمیگفت بابا کجاست؟ چرا نمیآید؟ یاد زینب افتادم. محمد وقتی متوجه شد فرزند چهارم را خدا به ما عنایت کرده گفت: «حس میکنم دختر است و اسمش را با خودش آورده، اسمش را زینب بگذاریم». حالا زینب چند روز است که به دنیا آمده است.
برعکس تولد ۳فرزند دیگرم که همه با سر و صدا تبریک میگفتند، بعد از دیدن زینب همه گوشه چشمشانتر میشود. بغلش میکنم و آرام وصیتنامه محمد را که دیگر حفظ شدهام در گوشاش زمزمه میکنم:«از طرف من روی فرزندانم را ببوس و به فرزند چهارم بگو این سختیها، آسایشی به همراه خواهد داشت و دلتنگ بابا نباشد». زینب آرام میخوابد و من به عکس محمد روی دیوار نگاه میکنم.
منبع: مشرق
کلیدواژه: کرونا اعتراضات آمریکا قره باغ مشرق نیوز شهید مدافع حرم شهید بلباسی شهید مدافع حرم خان طومان داعش فرزند چهارم بچه ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mashreghnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مشرق» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۹۶۰۶۳۳۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
محرم نویدکیا: اذیت کننده است که بازیهای خانگی را دست میدهیم
سرمربی تیم فوتبال مس رفسنجان گفت: برایمان اذیت کننده است که خیلی از بازیها را در خانه از دست میدهیم و باید سعی کنیم با کیفیت بهتر بازیهای داخل خانه را خوب امتیاز بگیریم.
به گزارش خبرگزاری ایمنا از کرمان، محرم نویدکیا امروز _چهارشنبه دوازدهم اردیبهشت_ در نشست خبری پس از دیدار مقابل گلگهر سیرجان، اظهار کرد: به نظر من بازی خیلی سنگین و خوبی بود و فشار زیادی به تیم آمد؛ تا قبل از اینکه گل بخوریم خیلی بازی خوبی انجام دادیم و سه یا چهار موقعیت خوب داشتیم هم در شرایط هم در ضربات ایستگاهی ولی گل خوردیم و تمرکزمان به هم ریخت.
وی با بیان اینکه بین دوبازی اوضاع متعادل شد و نیمه دوم را نسبتاً خوب شروع کردیم و به گل رسیدیم، افزود: از دقیقه ۷۰ به بعد بچهها از لحاظ جسمانی خسته بودند و ۲۰ دقیقه آخر از لحاظ فوتبالی گل گهر بهتر از ما بازی کرد.
سرمربی تیم فوتبال مس رفسنجان تصریح کرد: با همه این شرایط با وجود اینکه بازی قبل با پیکان ۱۲۰ دقیقه بازی کرده بودیم و تعداد نفرات جایگزین کمی داریم، باید از بازیکنانم تشکر کنم که تلاش کردند تا جایی که توانستند بازی را برگردانند اما متأسفانه نتوانستند.
وی ادامه داد: برایمان اذیت کننده است که خیلی از بازیها را در خانه از دست میدهیم و باید سعی کنیم با کیفیت بهتر بازیهای داخل خانه را خوب امتیاز بگیریم؛ وقتی تیم میتواند موقعیت خلق کند یعنی سعی میکند کارش را خوب انجام دهد ولی در ضربات آخر یکسری چیزها آموزشی نیست و خلاقیت خود بازیکنان است اما بچهها تلاش خودشان را میکنند.
نویدکیا در پاسخ به سوال یکی از خبرنگاران مبنی بر عدم حضور منتظر محمد، بیان کرد: منتظر محمد بازیکن خیلی باکیفیتی است ولی کاپیتان تیم ملی امید کشورش است و میتوانستیم اجازه ندهیم که برود لذا دور از انصاف بود؛ باید انصاف را باید رعایت میکردیم که به تیم ملی کشورش کمک کند و من هم این کار را برایش انجام دادم.
وی با اشاره به اینکه منتظر محمد مصدومیتی ندارد، افزود: بودن منتظر محمد مسلماً دست من را بازتر میکرد که شرایط بهتری برای تیم درست کنم ولی از آنطرف منصفانه بود به او اجازه دهم؛ الان هم ممکن است المپیک برود که اعتبارش برای باشگاه ما هم هست.
سرمربی مس رفسنجان همچنین در مورد شرایط آب و هوایی و بارانی، تصریح کرد: آب و هوا و اینکه بگویم باران میآمد ما نبردیم، بهانه است، چون زمین خوب است و شرایط استاندارد دارد. باران نمیتواند بهانهای برای کیفیت یا خراب شدن بازی باشد. بازی ارتباطی به باران ندارد.
وی تأکید کرد: از خودم و بازیکنانم توقعم بیشتر است؛ خیلی کار خاصی نکردیم و سعی کردیم شرایط تیم را فقط بهتر کنیم. انتظارمان بیشتر است و امیدوارم در نهایت بعد از لیگ بتوانیم ببینیم کسی که بالای سر تیم بوده است، توانسته به تیم کمک کند یا خیر.
نویدکیا در پاسخ به سوال یکی دیگر از خبرنگاران مبنی بر اینکه حقوق تیمهای پایه مس کم است یا مطالباتشان پرداخت نشده است و تریبونی در اختیار ندارند، اظهار کرد: وقتی فهمیدم رشتههای دیگر مطالباتشان را ندادهاند گفتم اگر قرار است شرکت مس از باشگاه حمایت کند، همه جزو باشگاه هستند و باید حق و حقوق آنها هم پرداخت شود.
وی ادامه داد: من نباید اینجا بنشینم و از خودم و بازیکنانم دفاع کنم، من میدانم مربیان پایه با حقوق ناچیز شبانهروز وقت میگذارند که یکی از بازیکنان به بزرگسالان برسد و مایه افتخار شهرشان باشد. ان شاءالله شرکت مس همانطور که حواسشان به تیم ما هست خواهش میکنم از سایر تیمها هم مراقبت کنند.
کد خبر 749890