کاشت نهال یادبود استاد عباس جوانمرد در قلب طهران توسط بهزاد فراهانی
تاریخ انتشار: ۲۳ مهر ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۹۶۴۱۱۱۶
امتداد :تهران بهشت؛بهزاد فراهانی، نهال یادبود مرحوم عباس جوانمرد را به مناسبت بزرگداشت پنجاه و پنجمین سالگرد افتتاح تماشاخانه سنگلج در پارک شهر انجام کاشت.
امتداد :تهران بهشت؛بهزاد فراهانی، نهال یادبود مرحوم عباس جوانمرد را به مناسبت بزرگداشت پنجاه و پنجمین سالگرد افتتاح تماشاخانه سنگلج در پارک شهر انجام کاشت.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
به گزارش امتداد ، بزرگداشت پنجاه و پنجمین سالگرد تأسیس تماشاخانه سنگلج و کاشت نهال یادبود مرحوم استاد عباس جوانمرد از پیشکسوتان و بزرگان عرصه تئاتر با حضور سعید شاهمیر معاون امور اجتماعی و فرهنگی منطقه، سید مصطفی عرفانیان شهردار ناحیه ۲ و مدیران شهری و بزرگان و پیشکسوتان و استادان عرصه تئاتر و سینما نظیر بهزاد فراهانی هنرمند پرآوازه، اسماعیل خلج، گیلآبادی مدیر خانه تئاتر و پریسا مقتدی مدیر تماشاخانه سنگلج در پارک شهر با رعایت پروتکلهای بهداشتی برگزار شد.
بهزاد فراهانی که خود از اعضای گروه هنر ملی بوده در این مراسم در مورد شخصیت هنری عباس جوانمرد و اهمیت جایگاهش در شکلگیری جریان تئاتر حرفهای گفت: عباس جوانمرد اولین کارگردان تئاتری است که توانست تئاتر را به بیرون از مرزهای ایران برده و نمایشهایش را در فستیوالهای معتبر جهانی به اجرا درآورد. آثار عباس جوانمرد به لحاظ تکنیک تئاتری بسیار پخته و در درجه بالایی قرار داشت. او در تربیت بازیگران گروه بسیار موفق بود و به مقوله بیان در بازیگری بسیار اهمیت میداد؛ بهطوریکه تمام اعضای گروه هنر ملی در این مورد سرآمد زمانه خود بودند.
فراهانی افزود: عباس جوانمرد در آثارش همواره به سراغ متنها و کاراکترهای پرچالش میرفت و با آن دست و پنجه نرم میکرد.
شهرام گیلآبادی مدیرعامل خانه تئاتر نیز در سخنانی کوتاه درباره اهمیت تماشاخانه سنگلج اذعان کرد: اینگونه مراسمها نشانه ارج نهادن به ارزشهای فرهنگی کشور است و توجه مدیریت تماشاخانه سنگلج به این موضوعات حتی در شرایط سخت امروز شایسته تقدیر است.
وی همچنین درباره پیگیری و تحقق طرح توسعه تماشاخانه سنگلج افزود: امیدوارم هرچه سریعتر و با همکاری شهرداری تهران این امر میسر و ساختمان جنبی تماشاخانه طبق دستور صریح شهردار وقت تهران به این مجموعه الحاق شود و ما شاهد توسعه فضای فرهنگی سنگلج باشیم. این موقعیت و این مکان که به اسم سنگلج از گذشته تا به امروز شکل گرفته یک فرصت مهم برای توسعه فضای معنوی و فرهنگی شهر است. از آنجا که یکی از وظایف مهم شهرداری، توسعه فضاها و مکانهای فرهنگی و همچنین ایجاد یک موقعیت زنده فرهنگی برای شهروندان است، تماشاخانه سنگلج، بهترین مکان برای تحقق این تعبیر است. امیدوارم با کمک اهالی تئاتر و مدیرکل اداره هنرهای نمایشی و همکاری دکتر حناچی شهردار تهران بزرگ که همواره دغدغههای فرهنگی دارند، به این طرح جامه عمل پوشانده شود.
در ادامه مراسم روح الله جعفری پژوهشگر و مدرس تئاتر و نویسنده کتاب «گروه هنر ملی؛ از آغاز تا پایان» پس از عرض تسلیت به مناسبت درگذشت محمدرضا شجریان، درباره ویژگیهای شخصیتی عباس جوانمرد اشاره کرد و گفت: استاد عباس جوانمرد همه وجودش عشق به این سرزمین و فرهنگ و هنر آن بود. او اعتقاد راستین به فضیلت هنر داشت. او باور به آن داشت که هنر شعله جاودان عشق است و عشق از آن رو مقدس است که آتش آن هرگز خاموش نمیشود و این جمله استانیسلاوسکی را مکرر به کار میبرد. استاد جوانمرد همیشه بیان میکرد که صحنه به من آموخته که چگونه باید روحی بزرگ و وسیع داشته باشم.
در پایان مراسم نیز پریسا مقتدی مدیر تماشاخانه سنگلج پیامی را به مناسبت تولد این تماشاخانه خواند که به شرح زیر است:
«تماشاخانه سنگلج؛ گنجینه امن خاطرات پنج نسل از هنرمندان و تماشاگران تئاتر در آستانه ۵۵ سالگی است. خانهای مصفا به عطر و یاد بزرگان این هنر والا که بانیان و صاحبان این خانهاند؛ چراکه رونق خانه از صفای میزبان است و میزبانان این خانه اگرچه در قید حیات نیستند، اما روح بلندشان در فضای بیغبار این تماشاخانه تا همیشه زنده است و زندگی میکند. بزرگانی چون عزتالله انتظامی، محمدعلی کشاورز، جمشید مشایخی، داوود رشیدی، جعفر والی و… که هریک در هنر و اخلاق و منش والا سرآمد نسل خود و الگوی نسلهای آینده بودند. روح استاد عباس جوانمرد مهمان تازه این ضیافت است. چراغ تماشاخانه سنگلج امروز و بعد از ۵۵ سال کماکان روشن است و این درخت تنومند همچنان بارور و چه شور و شعفی از این بزرگتر؟ در این خانه به انتظار آمدن روزهای بهتر باز است به لطف آمدگان و رفتگانی که با هربار حضور در اینجا و نفس کشیدن در هوای آن، گرمابخش این خانه بودهاند. به امید و آرزوی تداوم این ماندگاری. گنجینه امن خاطرات تولد ۵۵ سالگیات مبارک.»
فهیمه رحیمنیا، داود فتحعلی بیگی، مریم کاظمی، محمدرضا الوند، مهدی ربیعی، مهدی افشیننژاد (معاون تماشاخانه)، محسن حسنزاده (مدیر روابط عمومی اداره کل هنرهای نمایشی)، نسیم تاجی و … از دیگر حاضران در این مراسم بودند.
منبع: امتداد نیوز
کلیدواژه: استاد عباس جوانمرد تماشاخانه سنگلج بهزاد فراهانی نهال یادبود
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.emtedadnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «امتداد نیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۹۶۴۱۱۱۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
خانه موزهای در تهران که نماد عقل و عشق است
عصا، عبا، سجاده و کتابخانه کنار هم هستند سجاده بعد از 45 سال همچنان باز است و منتظر است روزی استاد برگردد تا عاشقانهترین نمازها را تجربه کند. کتابخانه استاد همچنان پر از کتاب است. چه ترکیب قشنگی از عقل و عشق، کتاب و تفکر، تهجد و عشق.
به گزارش ایسنا، در حیاط خانه مرسدس بنز ۲۳۰S سبز رنگ مدل ۱۹۶۶ شهید مطهری در سایه کاج بلند خیابان شهید کلاهدوز پشت دیوار آجری به خواب عمیق فرو رفته است. این ماشین از ادریبهشت 1358 دیگر روشن نشده است. شاید باور نکنید ماشینها و همه اشیا میتوانند مانند همه انسانها داستانی داشته باشند که شاید قلمی بخواهد روایتشان کند. یک ماشین میتوانند در دل حوادث تاریخی نقش آفرینی کند و همان مدل ماشین میتواند آروزهای یک خانواده را به دره ببرد. ماشین بنزی که در حیاط خیابان شریعتی، خیابان کلاهدوز (دولت)، نبش کوچه صدرا به خواب طولانی رفته است ماشین بنزی است که در زمره نخستین تولیدات S کلاس مرسدس است. آن شهید این خودرو را هفت سال قبل از شهادتش در تاریخ ۲/۳/۱۳۵۱ از شخصی به نام آقای ابراهیم زین العابدینی ساکن یوسف آباد تهران خریداری کرده است.
البته از این ماشین روایت جالب و درس آموزی هم وجود دارد که نشان دهنده سبک زندگی استاد است. نخستین روایت برمیگردد به آستانه پیروزی انقلاب در سال 1357 که شهید مطهری برای سخنرانی قصد داشت به دانشگاه تهران برود این ماشین، همان ماشینی است در خاطرات شهید مطهری آمده است و به نوعی نشان دهنده سبک زندگی استاد است. آنروزها برعکس امروز، دانشجویان به ساده زیستی افراطی تمایل داشتند و حسایست آنان نسبت به روحانیون بیشتر از دیگران بود.
علامه مطهری به همراه علی مطهری و عی لاریجانی با ماشین بنز استاد، ایشان را به دانشگاه صنعتی شریف بردند. این در حالی بود برخی اعتراضها نسبت به اینکه چرا استاد مطهری ماشین بنز دارد شنیده میشد. دم در دانشگاه که رسیدند، یکی از افراد همراه، به ایشان پیشنهاد کرده بودند که از ماشین پیاده شوند و بقیه راه را پیاده بروند. تا یک موقع ماشین ایشان را نبینند که جوّی علیه ایشان درست شود. علامه با این پیشنهاد مخالفت کردند بلکه خواستند با ماشین تا جلوی در سالن بروند. تا تظاهر به ریا نشود و همانگونه هست جلوه کند.
همانطور که روایت ماشین از ذهنم گذشت ماشین را رها میکنم تا خواب دیرین 45 سالهاش آشفته نشود. از سنگفرش حیاط وارد خانهای میشوم که در سکوت بهاری آفتاب نیمروزی خاطراتش را مرور میکند.
این خانه روزگاری محل رفت و آمد چهرههای نام آشنایی بودند که در اوراق تاریخ نام بلندی دارند. بزرگانی مانند رهبر معظم انقلاب، آیتالله طالقانی، آیتالله هاشمی رفسنجانی، دکتر علی شریعتی و بسیاری از روحانیون و شخصیتهای دیگر.
خانه در دو طبقه بنا شده است که در طبقه اول دستنوشتهها و وسایل شخصی شهید مطهری و در طبقه دوم کتابهای آن شهید به نمایش درآمده است. طبقه پایین شامل یک حال و پذیرایی بزرگ است که پس از بازسازی حالت نگارخانه گرفته است. نشان از خانه روحانی ندارد. اما برای اینکه زندگی استاد با تصاویر و وسایل به تصویر کشیده شود چارهای به بازسازی نبود. عکسهایی که از استاد در خانه و موزه نصب شده است بیش از دیگر عکسهای استاد، عکس علامه طباطبایی و حضرت امام چشمنوازی میکند.
به گفته علی مطهری بسیاری از کتاب شهید مطهری در طبقه دوم نوشته شده است. کتابهای «نظام حقوق زن در اسلام»، «مساله حجاب»، «علل گرایش به مادیگری» و «امدادهای غیبی در زندگی بشر» جزو این آثار است. طبقه دوم شامل راهرویی است که به دو اتاق منحصر میشود اتاق مطالعه پنجره بزرگ رو به خیابان و پشت به خیابان دارد. نور به راحتی به خانه روشنی میبخشد. در گوشه اتاق تخت با روکش قدیمی میتوان دید که بازدیدکنندگان را یاد خانه هر پدربزرگ و مادربزرگ میاندازد. عصا، عبا، سجاده و کتابخانه کنار هم هستند سجاده بعد از 45 سال همچنان باز است و منتظر است روزی استاد برگردد تا عاشقانهترین نمازها را تجربه کند. کتابخانه استاد همچنان پر از کتاب است. از تفسیر کبیر قرآن گرفته تا مجموعه رسایل فلسفی ملاصدرا. چه ترکیب قشنگی از عقل و عشق، کتاب و تفکر، تهجد و عشق. خدایا به ینگونه معرفتها برکت عطا کن. استاد جمع عقل و عشق بود. این عشق زمین و الهی نداشت و به صورت توامان بود. یادی از گفتگوی که همسر استاد با یکی از خبرنگاران کرده است می افتم که در این گفتوگو گفته است. به من همیشه احترام می گذاشتند.یادم می آید یکبار به اصفهان رفته بودم وقتی برگشتم نیمههای شب بود. ایشان بیدار مانده بود تا از من استقبال کند. میوه و چای آماده کرده بود و ناراحت بود که چرا بچهها بیدار نمانده اند تا از مادرشان استقبال کنند. بسیار مهربان بودند و احترام می گذاشتند. در مدت 26 سالی که با ایشان زندگی کردم همیشه با یک حالت تواضع و آرامش با من رفتار می کردند. یادم نمیآید که از ایشان هیچ گاه رنجی دیده باشم. بسیار با گذشت و مهربان بودند و به راحتی من و بچهها اهمیت می دادند..
با خود میپرسم مگر مرد خدا میتواند چیزی غیر از این باشد نگفتهاند مردان خدا شیران روز و پارسیان شباند. یکی از دوستان شهید مطهری درباره ایشان میگوید: از ویژگیهای آن مرحوم، تقید و علاقه فراوان ایشان بود به ذکر و دعا و بیداری شب. به یاد دارم که در همان اوایل آشنایی ما با یکدیگر، او به نماز شب مقید بود و مرا نیز بدان امر می کرد و من به بهانه اینکه آب حوض مدرسه شور و کثیف و برای چشمانم مضرّ است از آن شانه خالی میکردم، تا اینکه شبی در خواب دیدم که در خواب هستم و مردی مرا بیدار کرد و گفت: من «عثمان بن حنیف» نماینده حضرت امیرالمؤمین علی علیه السلام می باشم، آن حضرت به تو دستور داده اند به پاخیز و نماز شب به پادار و این نامه را نیز آن حضرت برای تو فرستاده اند.
در آن نامه با آن حجم کوچکی که داشت با خط سبز روشن نوشته شده بود: «هذه برائة لک من النّار»؛ این برای تو وسیله رهایی از آتش دوزخ است. من در عالم خواب با توجه به فاصله زمانی دوران حضرت علی علیه السلام با زمان ما، متحیر نشسته بودم که در همان حالت تحیر، مرحوم آیت اللّه مطهری مرا از خواب بیدار کرد و در حالی که ظرف آبی در دست داشت گفت: این آب را از رودخانه تهیه کرده ام، برخیز و نماز شب بخوان و بهانه مجوی.
ایوان دلگشا خانه دلبری میکند و مشرف به حیاط و درخت کاج است که پرندگان گوناگون را میزبانی میکند و شاید پس از اندیشهای طولانی و فلسفی ویا غم روزگار خوردن در ایوان مشرف به درخت کاج گیر و سنگفرش و هوای تازه نعمتی باشد.
اما این مرد عشق و عقل در شامگاه ۱۱ اردیبهشت ۱۳۵۸ و پس از خروج از خانۀ دکتر یدالله سحابی، توسط محمد علی بصیری عضو گروه فرقان از فاصله حدود دو متری با سلاح رولور به شهادت رسید. تا مصداق این آیه سوره آل عمران شود که خداوند درباره شهدا میفرماید؟ وَلاَتَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْوَ َتَا بَلْ أَحْیَآءٌ عِندَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُون ای پیامبر! هرگز گمان مبر کسانی که در راه خدا کشته شدند، مردگانند! بلکه آنان زندهاند و نزد پروردگارشان روزی داده میشوند.
انتهای پیام