Web Analytics Made Easy - Statcounter

قدس آنلاین: در سلام پایانی نماز می‌گوییم: السلام علیک أیها النبی و رحمة الله و برکاته. سلام به رسول الله(ص) در پایان نماز، اهمیت بسیار بالایی دارد. اما سوال اینجاست که آیا اگر فقط سلام آخر را بدهیم کافی است؟

 در توضیح این مورد باید یادآور شویم که نماز معراج مؤمن است و در آن با رب خود ارتباط برقرار می‌کند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

ولی در همین نماز که ارتباط با پروردگار است، به رسول الله(ص) هم سلام می‌کنیم، آن هم با کاف خطاب. وقتی از کاف خطاب استفاده می‌کنیم یعنی الان داریم رسول الله(ص) را خطاب قرار می‌دهیم.

حالا سؤال اینجاست که هنگام سلام نماز، رسول الله(ص) را کجا می‌بینیم. گاهی به زیارت قبر رسول الله(ص) در مدینه می‌رویم و سلام می‌دهیم. گاهی از راه دور به طرف مدینه سلام می‌دهیم، ولی گاهی حضرت را در لقاء ربش و مقام محمود ملاقات می‌کنیم و به او سلام می‌دهیم. در واقع، در مقامی به حضرت سلام می‌دهیم که او را ذات خداوند متعال نمی‌دانیم، ولی منفک از او هم نمی‌بینیم. در پایان نماز رسول الله(ص) را در چنین جایگاهی می‌بینیم و به او سلام می‌دهیم.

چه حکمتی در این سلام آخر نماز است؟ آیا تا به حال دقت کرده‌اید که چرا در نماز به رسول الله(ص) سلام می‌دهید؟ هدف ما از این سلام چیست؟ چه تقاضا یا خواسته‌ای از او داریم؟

سلام نماز با سلامی که به سمت قبر رسول الله(ص) می‌دهیم تفاوت دارد. این سلام، با سلامی که هنگام حاجت به حضرت می‌دهیم هم متفاوت است. سلام به پیامبر(ص) در نماز به این معناست که یا رسول الله! مرا در مقام محمودت و در مقام قرب الهی ذکر کن. یا رسول الله! من از کسانی نباشم که روز قیامت از دیدن روی تو محروم‌اند. یا رسول الله! از شما می‌خواهم که در روز قیامت، مصاحب و همراه شما باشم. در واقع ما در سلام نماز، طالب خود رسول الله(ص) هستیم.

پس از سلام به رسول الله(ص)، خطاب نماز تغییر می‌کند و از مخاطب، به متکلم تبدیل می‌شود. روایت‌های متعددی از اهل بیت(ع) داریم که می‌فرمایند حیات، ممات، غیبت، حضور و خواب و بیدار آن‌ها یکسان است. یعنی هر لحظه‌ای که با اهل بیت(ع) ارتباط برقرار کنید، جواب خواهید گرفت. بنابراین، وقتی به رسول الله(ص) سلام می‌کنید، در کنار حضرت قرار می‌گیرید. حالا که در کنار حضرت قرار گرفته‌اید، چه می‌گویید؟ ألسلام علینا و علی عبادالله الصالحین. چون در حلقه کسانی قرار می‌گیرید که دور رسول الله(ص) و در لقاء ربشان هستند. در آن حلقه، کسانی مثل سلمان، ابوذر، میثم و حضرت موسی حضور دارند و شما به آن‌ها هم سلام می‌دهید.

سلام کردن شما به این حلقه به معنای این است که می‌خواهید در آن حلقه حضور داشته باشید. در واقع، شما دیگر به خودتان و لیاقت‌تان نگاه نمی‌کنید. کاری به نماز، گناهان و کارنامه اعمال‌تان ندارید. این سلام شبیه درخواست و تقاضای فرزندی از پدر خود است. فرزند نمی‌تواند جدای از پدر باشد. پسر هر چقدر هم بد باشد، به هر حال ارتباط او با پدرش قطع‌شدنی نیست. شما هم با این سلام، همین گونه با رسول الله(ص) صحبت می‌کنید. در اینجا کاری به لیاقت خودتان ندارید. به خودتان نگاه نمی‌کنید که من کجا و هم‌صحبتی با رسول الله(ص) کجا. نمی‌گویید من کجا و میثم تمار کجا. چون اینجا نگاهتان با نگاه‌های دیگر تفاوت دارد. نگاه این است که تو پدر امتی و من در هیچ یک از مراتب سیر و سلوکم نمی‌توانم از تو جدا باشم. در واقع، با سلامی که در نماز می‌دهید، از رسول الله(ص) این گونه تقاضا می‌کنید.

در روایت هست که آسمان اول نسبت به عظمت آسمان دوم، مانند سکه‌ای در یک بیابان است. آسمان‌های بعدی نیز به همین نسبت، بزرگ‌تر و باعظمت‌تر هستند. فاصله‌ای که میان ما تا آسمان هفتم هست، در یک لحظه با همین سلام نماز طی شده و رابطه میان ما و رسول الله(ص) برقرار می‌شود. بنابراین، وقتی در نماز به حضرت سلام می‌دهیم، باید او را اینچنین در مقابل خود ببینیم. یعنی هنگام خطاب، حضرت رسول(ص) در مقابل ما و هم‌زمان در لقاء رب خود است و حلقه‌هایی از مؤمنان دور او هستند. درخواست ما از حضرت این است که از این حلقه‌ها عقب نمانیم.

تا به اینجا مرحله اول بود. یعنی در مرحله اول باید با با رسول الله(ص) ارتباط برقرار کنیم. مراحل بعدی نیز شبیه شدن ما به حضرت و قرار گرفتن در وعاء‌ اوست. یعنی از همان افقی به مسائل نگاه کنیم که حضرت نگاه می‌کند. اساتید ما می‌فرمودند: روزی دو رکعت نماز برای رسول الله(ص) بخوانید. گاهی که وضو دارید، از رسول(ص) یاد کنید، نمازی بخوانید و با او ارتباط برقرار کنید. ولی این همان مرحله اول است. در روایات نبوی داریم که اگر کسی صلوات بفرستد، در روز قیامت شبیه‌ترین افراد به من خواهد بود. یعنی بعد قلبی ارتباط با رسول الله(ص) نیز باعث سعادت ما خواهد شد.

اما کار به همین‌جا ختم نمی‌شود. مرحله سخت بعدی این است که شبیه رسول الله(ص) بشویم. چطور باید به رسول الله(ص) شبیه شد؟

رسول الله(ص) یتیم‌ها را نگهداری می‌کرد و می‌فرمود: هر کسی از یتیم‌ها نگهداری کند، در قیامت مثل دو انگشت در کنار من خواهد بود. حالا شما ببینید در کدام خصوصیات رسول الله(ص) می‌توانید شبیه او باشید. حتماً هر کدام از ما خصوصیت‌هایی داریم که در آن‌ها می‌توانیم به رسول الله (ص) شباهت پیدا کنیم. شاید یک نفر امکان نگهداری از ایتام را نداشته باشد ولی می‌تواند به آن‌ها محبت کند. بنابراین، هر کسی باید به اندازه توان خود به حضرت شباهت پیدا کند.

مرحله بعدی، جایگاه اویس قرنی است. اویس از همان جایی به عالم هستی نگاه می‌کند که رسول الله(ص). در احوالات رسول الله (ص) آمده است که یک روز حضرت با اصحاب نشسته بود و فرمود: اگر یک دعای مستجاب داشته باشید، چه دعایی می‌کنید؟ هر کسی در پاسخ، جمله‌ای گفت. یکی خانه می‌خواست، دیگری به دنبال رزق و روزی بود. حضرت آهی کشید و فرمود: اگر اویس بود، طول عمر مرا می‌خواست.

رسول الله (ص) ناز و ظرافت خاصی داشته است. نگاه‌هایش به اصحاب هم نشان‌دهنده همین ناز است. حضرت حالت‌های خاصی دارد و توجه نازگونه‌ای می‌خواهد. گاهی بعضی از رفتارهای مسلمانان، او را اذیت می‌کرد. حتی در روایت‌های نبوی داریم که به مسلمانان می‌گوید برای آخر عمرتان به مدینه بیایید و در مدینه از دنیا بروید تا من شما را شفاعت کنم. یعنی حضرت دوست دارد که مسلمین در مدینه، دور خودش باشند.

بنابراین، برای رسیدن به رسول الله(ص) باید این ارتباطات را شروع کنیم. از همین ارتباط‌ها آغاز می‌شود و نباید آن را دست‌کم گرفت. یکی از اصحاب خدمت امام صادق (ع) رسید. حضرت به او فرمود: آن نصف شبی که بیدار شدی و گفتی یا أبا عبد الله، من حاضرم عبادت یک شب تا صبحم را بدهم و آن ذکر یا أبا عبد الله تو را بگیرم. پس ما نباید این‌ ذکرها و ارتباط‌ها را کم ببینیم. نباید با خودمان بگوییم که یک ذکر «یا أبا عبد الله» مگر چقدر اهمیت دارد!

یکی از شاگردان شیخ رجبعلی خیاط درباره احوالات شیخ می‌گفت یک بار شیخ رجبعلی برای مدتی خیلی فقیر شد. شیخ گفته بود من هر دعایی بلد بودم استفاده کردم، ولی خبری نشد. از ذهنش گذشته بود یا به زبانش جاری شده بود که محمد و آل محمد (ص) به فکر آدم نیستند! سپس می‌گوید ناگهان دیدم رسول الله (ص) سراسیمه تشریف آورد، در حالی که آستین‌هایش بالا بود و فرمود: شیخ! چه می‌گویی؟! ما از دو هزار سال قبل از خلقت آدم به فکر امروز تو بودیم.

وسعت عجیبی در این قضایاست. انسان وقتی دقت می‌کند می‌بیند اهل بیت (ع) ما را برگزیدند، کمک‌های زیادی به ما کردند و قدم به قدم و باحوصله همراه ما شدند. اهل بیت(ع) دست ما را طوری گرفتند که هر کسی در زندگی خودش می‌تواند به خوبی نقش آن‌ها را تشخیص دهد. بنابراین در هر حالی هستید، ارتباط تان را با رسول الله(ص) قطع نکنید. مخصوصاً هنگام سلام نماز توجه کنید. چون به عالم بالا سلام می‌دهید. از رسول الله(ص) تمنا کنید که دست شما را هم بگیرد. یعنی سلام نماز، صرفاً یک سلام ساده به رسول(ص) نیست. بلکه در آن، معیت را هم می‌خواهیم. سلام نماز سلامی است که در آن رضوان و همراهی با رسول الله(ص) را می‌خواهیم.

در احوالات میثم تمار هست که به مدینه می‌آید، ولی امام حسین(ع) را پیدا نمی‌کند. از ام سلمه سراغ حضرت را می‌گیرد. سرانجام به ام سلمه می‌گوید: سلام ما را به امام حسین(ع) برسان. ما قرار است چند روز دیگر او را در حضور خداوند زیارت کنیم. ببینید زیارت آن‌ها کجاست، زیارت ما کجا! ان‌شاءالله خداوند ما را هم به آن حلقه‌ها برساند.

شما در زیارت رسول‌الله(ص) می‌خوانید که إنا لله و إنا إلیه راجعون. در هیچ زیارت دیگری از زیارت‌های ائمه(ع) چنین جمله‌ای نداریم. ولی در زیارت حضرت رسول(ص)، این عبارت چهار بار تکرار می‌شود که حاکی از شکسته شدن گوینده است. این جمله نشان‌دهنده سنگینی فقدان رسول الله(ص) برای اهل بیت(ع) است. این عبارت در واقع نشان می‌دهد که چقدر کار برای ما پس از رسول الله(ص) سخت می‌شود. چون وقتی ارتباط عالم بالا و پایین قطع می‌شود، مصیبت‌ها سرازیر می‌شوند.

پس از این اذکار، از رسول الله (ص) تقاضایی داریم. حضرت(ص)، آخرین نبی خداست. تبلور مشیت الهی است و می‌تواند در تمام عوالم برای ما کار انجام دهد. ما مهمانیم و او میزبان ما. برای همین است که در زیارت حضرت آمده است که «فإنک کریم». یک آدم کریم هیچ گاه نگاه نمی‌کند مهمانش از کجا آمده است. به هر حال او را مهمان می‌داند و از او پذیرایی می‌کند. از رسول الله(ص) بخواهیم ما را در مسیر سنت‌هایش قرار دهد. مبادا از کسانی باشیم که محبت رسول‌الله(ص) را در دل دارند، ولی بر اساس سنت‌های غیر او حرکت می‌کنند.

منبع: قدس آنلاین

کلیدواژه: حضرت رسول ص رحلت پیامبر ص ارتباط برقرار رسول الله ص رسول الله ص رسول الله ص سلام می دهیم سلام نماز اهل بیت ع رسول ص

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.qudsonline.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «قدس آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۹۶۴۷۸۷۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

کمال نامه ی مستان حیدری / امیرالمؤمنین در شعر خواجوی کرمانی

خبرگزاری مهر _ گروه فرهنگ و ادب، طاهره تهرانی: کمال‌الدین ابوالعطا محمود بن علی بن محمود مرشدی کرمانی که «نخلبند شُعرا» و «خلاّق‌المعانی» و «ملک‌الفُضَلا» نیز خوانده می‌شده، عارف بزرگ و شاعر استاد ایران در قرن هشتم هجری و متولد سال ۶۸۹ هجری قمری است. تخلص او در همه شعرهایش «خواجو» است که از باب تحبیب، مصغر خواجه است.

دوران کودکی و جوانی

او فرزند خانواده‌ای بزرگ در کرمان بود، دوران کودکی را در همان شهر ماند و سپس سفرهای طولانی خود را به حجاز و شام و بیت‌المقدس و عراق عجم و عراق عرب و مصر و بعضی از بندرهای خلیج‌فارس آغاز کرد، بهره او از این سفرها تجارب زیاد و توشه‌های بسیار از دانش بود.

سال‌های سفر و گشت و بازگشت

خواجو مدتی در بغداد اقامت داشت و در سال ۷۳۶ به ایران بازگشت، اما ممدوحش ابوسعید بهادرخان کشته شده بود و غیاث‌الدین محمد هم مدتی، پس از ورود خواجو به‌دست مخالفانش به قتل رسید. و خواجو سلطانیه بی‌سلطان را لایق اقامت ندید:

از آن خواجو ازین منزل سفر کرد

که سلطانیه بی‌سلطان نخواهد

سپس به اصفهان و از آنجا به کرمان و فارس سفر کرد و در پناه خاندان اینجو، علی‌الخصوص در سایه لطف و عنایت شاه شیخ ابواسحق زندگی کرد، هرچند که روابطش با امیر مبارزالدین رقیب او نیز خوب بود.

حافظ و خواجوی کرمانی

حافظ مشهورترین هم‌عصر خواجو است، و چون به سال و تجربه شاعری خواجو بر او مقدم بود، در مدتی که مقیم شیراز بود مانند دوستی که سِمَت رهبر و استاد هم داشته باشد بر اندیشه حافظ تأثیر گذاشت؛ و به‌همین دلیل در دیوان حافظ بیت‌های زیادی به تقلید یا به استقبال از غزل‌های خواجو می‌بینیم، در بسیاری موارد هم در معنی و لفظ از او اقتباس کرده است. البته که حافظ ابیات و مصراع‌های زیادی هم از سعدی به کار برده، چنانچه در بیتی منسوب به حافظ به هر دو اشاره شده:

استاد سخن سعدی ست پیش همه کس اما

دارد سخن حافظ طرز سخن خواجو

شیوه سخن سرایی

مضامین عرفانی در غزلیات او بسیار زیاد است، و همچنین مبارزه با زهد و ریا و بی‌اعتباری دنیا و مافیها نیز در شعر او پرتکرار است؛ ضمن اینکه با زبان طنز و هزل به انتقادات اجتماعی از شرایط ادیان و ریاکاران در آن روزگار پرداخته است. او به سبک سنایی غزل‌سرایی می‌کرده و در مثنوی، فردوسی را الگوی خود داشته؛ در ریاضیات طب و نجوم هم صاحب نظر بوده است.

در دیوان اشعار او به سبک باقی شعرای آن عصر در منقبت و مدح پیامبر و خلفا اشعاری هست، اما او در دو شعر به صورت جداگانه امیرالمؤمنین علی علیه السلام و در شعری دیگر چهارده معصوم را مدح کرده و به آنها متوسل شده است که به اختصار به آنها می‌پردازیم. نخست ابیاتی از قصیده منقبت حضرت علی (ع):

وجه برات شام بر اختر نوشته اند

و اموال زنگ بر شه خاور نوشته اند

مستوفیان خسرو کشور گشای هند

بر باختر مواجب لشکر نوشته اند

در باب ظلمت آنچه خضِر نقل کرده است

بر گرد بارگاه سکندر نوشته اند

دیوانیان عالم علوی به مُشک ناب

واللیل بر حواشی دفتر نوشته اند

کتابیان رقعه نویسِ سوادِ شام

والنَّجم برِ صحایف اختر نوشته اند

دانی که چیست اینکه خطیبان آسمان

برطرف هفت پایه‌ی منبر نوشته اند؟

یک نکته از مکارم اخلاق مرتضیست

کانرا برین کتابه به عنبر نوشته اند

در معنیِ فضیلتِ داماد مصطفی

پیران هفت زاویه، محضر نوشته اند

منظومه‌ی محبت زهرا و آل او

بر خاطر کواکبِ ازهر نوشته اند

دوشیزگان پرده نشین حریم قدس

نام بتول، بر سر معجر نوشته اند

انجم، کلام مرتضوی را ز راه یُمن

برگرد این رواقِ مدوّر نوشته اند

بر هفت هیکلِ فلکی هر دعا که هست

آن از زبان صاحب قنبر نوشته اند

رمزی که در مطاوی طومار کبریاست

بر نام اهل بیت پیمبر نوشته اند

از دست و پنجه اسدالله کنایتی‌ست

حرفی که بر جبینِ غضنفر نوشته اند

نامش نگر که قلعه نشینان موسوی

مهر گشاد بر در خیبر نوشته اند

نعتش نظاره کن که رهابین عیسوی

بهر شرف بر افسر قیصر نوشته اند

القاب عالیش ز پی اکتساب قدر

بر سقف چار صفّه ی شش در نوشته اند

ابیاتِ شوقِ آنکه نبی را برادرست

اجرام بر روانِ چو آذر نوشته اند

لشکرکشان عالمِ جان، نام دُلدُلش

بر کوهه های زین تکاور نوشته اند

صنعت گران چرخ، به زر وصفِ ذوالفقار

بر تیغ خور نوشته و در خور نوشته اند

ذکر غبارِ درگه آن میر هاشمی

شاهان سرفراز بر افسر نوشته اند

در گوش ما مدایح شبّیر خوانده اند

بر جان ما مناقب شبّر نوشته اند

اشعار من که مادح اولاد حیدرم

هم بحر مشق کرده و هم بر نوشته اند

شادم بدین که بر صفحات عقیدتم

شرح خلوص آن شه صفدر نوشته اند

خواجو کمال نامه‌ی مستان حیدری

بر جان عارفان قلندر نوشته اند...

در قصیده هفتاد بیتی از بخش بدایع الجمال دیوان اشعار خواجو این ابیات در منقبت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب علیه السلام آمده است:

سالکِ دل یافته نکهتِ روح القدس

چون نبیِ یثربی، بوی اویس قرن

انوری خاوری، از سر صدق و صفا

ورد زبان ساخته مَحمِدَتِ بوالحسن

قاضی دین رسول، خازن گنج بتول

قامع کیش هبل، ماحی نقش وثن

خون شفق در کنار، چرخ به سوگ حسین

دود غشق در جگر، دهر به داغ حسن

چون برسیدی بحال دم مزن از قیل و قال

چون بگذشتی ز قال بیش مگو ما و من

تا نکنی ورد خویش، ذکر شه اولیا

از ورق خاطرت محو نگردد مِحَن

شیردلِ لافتی، شیر خدا مرتضی

حیدر خیبر گشا صفدر عنتر فکن

ناصب رایات علم، شارح آیات حق

واسطه‌ی کاف و نون، کاشف سرّ و علن

شاه ولایت پناه، میر ملایک سپاه

کهف مکین و مکان، زین زمین و زمان

مرغ سلونی صفیر، بحر خلیلی گهر

تازی دُلدُل سوار، مکّی قدسی سنن

ازهر زهرا حرم، گوهر دریا کرم

روح مسیحا شیَم، خضر سکندر فطن

مکتب دین را ادیب، راه خدا را دلیل

فلک ملل را خطیب، شاه رسل را ختن

گفته ز تعظیم شأن، مَحمِدَتش مصطفی

خوانده ز فرط جلال، منقبتش ذو المنن

نعل سم دلدلش تاج سر فرقدین

خاک ره قنبرش سرمه چشم پرن

سبحه طرازان قدس، در حرمش معتکف

قلعه گشایان چرخ، بر علمش مفتتن

دست مده جز بدو، تا نشوی پایمال

فتنه مشو جز بر او، تا بره‌ی از فتن

جان ثنا خوان من، تا ابد از مدحتش

باز نیاید چو مرغ، از گل و برگ سمن

در ره مهرش فلک، مشوره با من کند

زانک بود مستشار، نزد خرد مؤتمن

چون ببرم از جهان، حسرت آل رسول

روز جزا در برم، سوخته بینی کفن

ترکیب بند خواجو در منقبت حضرت رسول و ائمه اطهار نیز بسیار مفصل و خواندنی است:

به نوک خامه‌ی صورت گشای کن فیکون

که بست در شکن کاف تاب طره نون

حروف مصحف مجدش منزه از کم و کیف

سطور لوح جلالش مقدس از چه و چون

چو صفر هیچ بود در ازای قدرت او

هر آنچه در قلم آید ز لوح بوقلمون

به حکم اوست که ضحّاک صبح کشور گیر

دهد به مهر دُرفشان درفش افریدون

بنات غیب ز بهر نظاره‌ی صنعش

سر از دریچه‌ی ابداع می‌کنند برون

فلک به چرخ درآید چو نام او شنود

ملک سجود کند چون کلام او شنود

به ماه روی شب افروز الذی اَسری

که یافت مشتری از مهر او عُلُّو بها

گشوده دیده ی ما زاغ در جهانِ اَبیت

فکنده تختِ دنی در مکان او اَدنی

کشیده رختِ لعُمرک به خیمه‌ی لَولاک

چشیده نُزل فاَوحی ز خوانِ ما اوحی

به عکس روی چو مه، صبح طیبه و یثرب

به چین زلف سیه، شام مکّه و بطحا

نداده بی نظرش اختران به کعبه شرف

ندیده بی قدمش رهروان ز مَروه صفا

ز نور معجز او اقتباس کرده کلیم

ز خوان دعوت او چاشت خورده ابراهیم

بدان امیر که شد شاه چرخ چاکر او

نمونه ای‌ست مه نو ز نعل استر او

ز تختگاه سَلوُنی از آن علم بفراخت

که بود مملکت لَو کشف مسخّر او

به حکم قاطع کشور گشای مصطفوی

نبی مدینه‌ی علم آمد و علی در او

هلال شامی اَبرَش سوار قلعه نشین

شده ست حلقه به گوش غلام قنبر او

چو کعبه مولد او گشت از آن سبب شب و روز

کنند خلق جهان سجده در برابر او

گدای درگه او شو که شاه مردان اوست

پلنگ بیشه‌ی اسلام و شیر یزدان اوست

در ادامه در هر بند از حضرت زهرا سلام الله علیها تا امام حسن عسکری علیه السلام را نام برده و سپس به ذکر حضرت حجت بن الحسن می‌پردازد:

به مقدم خلف منتظر امام همام

مسیح خضر قدوم و خلیل کعبه مقام

شُعَیب مدین تحقیق، حجت القائم

عزیز مصر هدی، مهدی سپهر غلام

خطیب خطه افلاک، منهی ملکوت

ادیب مکتب اقطاب، محیی اسلام

شه ممالک صاحب الزمان که زمان

به دست رایض طوعش سپرده است زمام

به انتظار وصول طلیعتش خورشید

زند درفش دُرفشنده صبحدم بر بام

نه در ولایت او در خورست رایت ریب

نه با امامت او لایق ست آیت عیب

که شمع جان من از نور حق منور باد

دماغ من ز نسیم خرد معطر باد

مرا که مالک ملک ملوک معرفتم

جهان معرفت و ملک دین مسخّر باد

دلم که مهر زند آل زر بر احکامش

فدای حکم جهانگیر آل حیدر باد

ضمیر روشن خواجو که شمع انجمن است

چراغ خلوتیان رواق شش درباد

روان او که شد از آب زندگی سیراب

رهین منت ساقیِّ حوضِ کوثر باد

در آن نفس که بود مرغ روح در پرواز

مباد جز به رخ اهل بیت چشمش باز

در رباعی دیگری نیز به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله، امیرالمؤمنین علیه السلام و حضرت زهرا سلام الله علیها اشاره می‌کند:

آن شاه که شهر علم را آمد در

پشت سپه و ابنِ عَمِ پیغمبر

شاه شهدا، میر نجف، جفت بتول

داماد رسول و شیر یزدان، حیدر

دیگر آثار خواجو عبارت اند از خمسه خواجو یا پنج مثنوی همای و همایون، گل و نوروز، روضة الانوار، کمال‌نامه و گوهرنامه؛ رساله‌ی البادیه؛ رساله‌ی سبع المثانی؛ رساله‌ی مناظره شمس و سحاب.

آرمیده در تنگه الله اکبر

سرانجام در سال ۷۵۲ هجری قمری در شیراز از دنیا رفت و بدنش را در تنگ الله‌اکبر شیراز (نزدیک دروازه قرآن) به خاک سپردند.

کد خبر 6091788 طاهره تهرانی

دیگر خبرها

  • کمال نامه ی مستان حیدری / امیرالمؤمنین در شعر خواجوی کرمانی
  • آسیب‌های موجود در جامعه به واسطه فقدان اقامه نماز است
  • «با شما سربلندیم» شعار دهه کرامت
  • تصاویری از رهبر انقلاب در خلیج فارس
  • آیت الله مکارم شیرازی: مردم از گرانی، فوق العاده رنج می‌برند
  • ‍ انتصاب سرپرست معاونت سیاسی استاندار سمنان
  • کدام مرجع تقلید بر پیکر عروس امام ( ره) اقامه نماز کرد؟ +عکس
  • دانشگاه حضرت معصومه(س) باید به عنوان یک هویت مستقل بماند
  • ‌همسر شهید ‌مصطفی خمینی در قم تشییع شد
  • از مشهد تا کربلا با پای دل در طولانی‌ترین پیاده‌روی اربعین