عقلانیت اقتصادی به جای جهالت اقتصادی
تاریخ انتشار: ۲۹ مهر ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۹۶۹۴۸۳۸
ما الگوی مناسب توسعه برای پیشرفت کشور نداریم. در این میان دو طیف تفکر در ایران وجود دارد که هر دو به خطا میروند. یک عده از صاحبان این تفکر بر این باور هستند هر آنچه که در مغرب زمین دنبال میشود 100 درصد درست، علمی و قابل اجرا در اقتصاد ایران است اما گروهی دیگر اعتقاد دارند هر چیزی که از غرب به دست میآید، مانند تجربه و دستاورد باید دور ریخته شود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
این گروه اصرار دارد که بایستی علم را ابداع و از صفر شروع کرد. در صورتی که علم اقتصاد در دنیا یکی است و تمام کشورها بر پایه آن علم حرکت میکنند. در علم اقتصاد به مقولههای متعددی پرداخته شده که اگر سیاست گذاری بخواهد خلاف آن حرکت کند به طور قطع به جریان اقتصادی ضربه زده است. نمونه آن عرضه و تقاضا است.
علم اقتصاد میگوید که وقتی تقاضا از عرضه بیشتر میشود آن کالا میل به گرانی پیدا میکند بدین جهت نمیتوان این موضوع را در قالبهای دیگر تفسیر کرد و یا بر این امر تأکید داشت که با بومیسازی اقتصاد میتوان جلوی رشد قیمتها را گرفت. مورد عنوان شده در تمام کشورها صدق میکند و سیاستگذاران اقتصادی کشورها بر این مبنا تصمیمگیری میکنند.
بومی کردن اقتصاد نباید به این معنا باشد که علم اقتصاد زیر سؤال برود و یا به سمت اختراع علم رفت. اخیراً طرز تفکری در ایران شکل و قدرت گرفته که در آن دوباره علم اقتصاد تعریف و همه موارد از صفر شروع شود. قطعاً این نوع تفکر به جای آنکه توسعهبخش باشد، ضد توسعه است. بنابراین بایستی از دستاورد بشری مبانی تئوریک علم بخصوص علم اقتصاد استفاده کنیم ولی میتوان این موارد را بومی سازی کرد و با توجه به شرایط کشور ساختارهای جدید برای آن تعریف کرد. مثالی که در این حوزه میتوان زد این است که آب در تهران در دمای 100 درجه جوش میآید اما همان آب در شهرهای شمالی به علت رطوبت هوا در دمای 85 درجه جوش میآید. در این حوزه و دمای جوش آب، علم غلط نیست اما شرایط محیطی متفاوت است.
از این رو ما باید از مبنای علمی و دستاوردهای جهان توسعه یافته استفاده کنیم منتهی با نظام ارزشی کشورمان آن را ایرانیزه کنیم. ضرورتی ندارد که ما به دنبال اختراع موتور اتومبیل باشیم وقتی که در سایر کشورها این کالا تولید شده است. ما میتوانیم آن موتور را با توجه به شرایط کشور خودمان تولید کنیم. اگر بخواهیم وسیعتر این ماجرا را نگاه کنیم میتوان مثال شرکت هواپیمایی ایرباس فرانسه را زد؛ این مجموعه غول هواپیماسازی دنیا است اما موتور هواپیما را از شرکت بوئینگ امریکا تأمین میکند. این اتفاق به معنای آن نیست که ایرباس وابسته بوئینگ یا بوئینگ نوکر ایرباس است؛ این به منزله آن است که در برخی از فعالیتهای اقتصادی (در حقیقت ایرباس با سفارش موتور به شرکت بوئینگ هزینههای خود را مدیریت میکند.) برای آنکه نتیجه درست و مناسب به دست بیاید بهتر است که تعامل جهانی وجود داشته باشد. زمانی که این تعامل برقرار نشود و یا محدودیتی برای آن وضع شود یقیناً نمیتوان برخی از فعالیتها را پیش برد. لذا توصیه جدی برای حفظ نظام اقتصادی ایران است که به سمت تعامل با کشورها برویم؛ ایران نیازمند ارتباط منطقی با جهان است. بر این اساس ضرورت دارد که ایران تکلیف خود را با جامعه جهانی مشخص کند، از این رو به شدت از طرز تفکر تعامل با جامعه جهانی حمایت میکنم و به آن اعتقاد دارم و در عین حال مخالف آن دیدگاهی هستم که میگوید باید دور ایران سیم خاردار کشیده شود. این طرز تفکر جهان شمول نیست و حتی باعث عقب افتادگی ایران میشود. نمونه این اتفاق مسأله بانکی است؛ ما بایستی با بانکهای جهانی در ارتباط باشیم چرا که این مقوله را باید به عنوان یک نظام بانکداری دید.
سیستم بانکداری ایران به لحاظ سیستمی در قیاس با سایر کشورها بسیار عقب است و بایستی این امر با همکاری نظام بانکداری دنیا اصلاح شود. اگر میخواهیم سیستم بانکداری اصلاح شود ضرورت دارد که اف ای تی اف را بپذیریم. عدم تعامل با کشورها تنها در زمان جنگ است ولی در دنیای امروز اینگونه نیست. در حال حاضر کشورهای چین، روسیه و ترکیه شرکای تجاری اصلی ایران هستند، این کشورها عضو اصلی اف ای تی اف هستند، اگر این امر اتفاق بدی بود چرا شرکای اصلی ما به آن پیوستند؟ از طرفی قرار نبود و نیست که ما عضو اصلی باشیم و بنا بود مانند 187 کشور فقط همکار اف ای تی اف باشیم. اگر در بومی سازی اقتصاد این مقوله دنبال میشود که با سیستم بانکی جهان همکاری نداشته باشیم و با سایر کشورها هیچ تعاملی صورت نگیرد این امر به هیچ عنوان منطقی و عقلانی نیست. نکته دیگری که در این جریان بایستی دنبال شود این است که به توان داخلی توجه کنیم، ایران دارای دو مزیت انرژی ارزان قیمت و نیروی کار تحصیلکرده ارزان (در قیاس با قیمتهای بینالمللی) است لذا برای آنکه اقتصاد ایران بتواند پویا شود و بومی سازی تکنولوژی را پیادهسازی کرد نیازمند استفاده از توان داخلی و توجه به سرمایهگذاران داخلی هستیم.حمایت از تولید ملی نباید شعار باشد، این امر بایستی به عنوان یک ضرورت باشد.
در نتیجهگیری باید گفت که با جهالت اقتصادی نمیتوان به سمت بومی سازی حرکت کرد ما بایستی تکنولوژیهای جهانی را بومی سازی کنیم. بومی سازی علم جهانی میتواند برای ما کارساز باشد. برای حرکت در این بخش نیازمند دانش جهانی هستیم. در نهایت باید عنوان کرد که اگر فردی میگوید از تجربه جهانی استفاده کنیم او را متهم به غربگرایی نکنیم برای اقتصاد ملی چنین دیدگاهی ضرورت دارد؛ اگر تعامل با جهان بد بود تمام کشورها به دنبال توسعه روابط خود نبودند.
منبع: ایران آنلاین
کلیدواژه: علم اقتصاد بومی سازی برای آن
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت ion.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایران آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۹۶۹۴۸۳۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
بهبود اقتصادی؛ از میدان «واقعیت» تا میدان «تصویر»
در سالهای اخیر و پس از پایان ظرفیت پروژه جنگ اقتصادی در فضای واقعیت اقتصاد ایران، آمریکاییها به دنبال تشدید اثرات تحریم در فضای ذهنی اقتصاد یا به تعبیری «فرا اقتصاد ایران» بودهاند.
به گزارش ایسنا، محمد اسکندری، کارشناس رسانه در یادداشتی در روزنامه ایران نوشت: رهبر معظم انقلاب اسلامی طی یک دهه گذشته با یک نگاه راهبردی تلاش داشتهاند تا حمایت از تولید داخل و رونق اقتصادی را به «گفتمان غالب» کشور تبدیل کنند. در راستای دستیابی به این هدف که تحقق آن میتواند «قدرت ملی» را دستخوش یک تحول شگرف کند عمدتاً - و البته بدرستی - راهکارهای اقتصادی مورد توجه بوده است. با این حال به نظر میرسد که یکی از ابعاد مغفول در زمینه دستیابی به هدف مهم «جهش تولید» آن هم در چهارچوب بهرهگیری از مشارکت مردم، «بر ساختن سیمای اقتصاد ایران» است.
واقعیت آن است که کشور ما طی چهار دهه گذشته تحت فشارهای اقتصادی رقبا و دشمنان خود قرار داشته است، با این حال در یک دهه گذشته عملاً ما درگیر یک «جنگ تمام عیار اقتصادی» بودهایم. هدف اصلی این جنگ، فروپاشی اقتصاد ایران و به تبع آن افزایش فشارهای مردمی به حاکمیت و در نهایت تسلیم شدن نظام در برابر زیادهخواهیهای دشمن است. فراموش نمیکنیم که وزیر خارجه وقت آمریکا پیشتر به صراحت گفته بود: «ایران اگر میخواهد مردمش غذا بخورند باید به حرف آمریکا گوش کند!»
با این حال به نظر میرسد جنگ اقتصادی آمریکا علیه ایران دو رکن اساسی دارد؛ رکنی در واقعیت اقتصاد ایران و رکنی در تصویر اقتصاد ایران. در عرصه واقعیت اقتصاد ایران باید گفت آمریکاییها تقریباً تمامی تیرهای در چنته خود را به سمت اقتصاد ایران پرتاب کردهاند و اگر جرمی هم باقی مانده است که در این جنگ نامشروع مرتکب نشدهاند به این دلیل است که توانایی ارتکاب آن را ندارند. به اذعان خود آمریکاییها ایران اکنون در عرصه صنایع دفاعی، هستهای، انرژی، بانکی، کشتیرانی، تجارت بینالمللی، بیمه، فلزات، معادن و حتی تبادلهای علمی و... تحریم است و تقریباً آنها هدفی برای تحریم در ایران باقی نگذاشتهاند. اما با وجود تمام این تحریمها، هدف اصلی تحریم که فروپاشی اقتصاد ایران بوده محقق نشده است. البته این سیل تحریم برای کشور هزینهها و فرصتهایی با خود به همراه آورده است.
اما در سالهای اخیر و پس از پایان ظرفیت پروژه جنگ اقتصادی در فضای واقعیت اقتصاد ایران، آمریکاییها به دنبال تشدید اثرات تحریم در فضای ذهنی اقتصاد یا به تعبیری «فرا اقتصاد ایران» بودهاند. متأسفانه یکی از پاس گلهای دولت قبلی به دشمن نیز شرطیسازی اقتصاد ایران نسبت به لبخند و تلخند دشمن بود؛ خطایی راهبردی که اثرات و پیامدهای شومی همچون سقوط ۱۰ برابری ارزش پول ملی در دهه ۹۰ را در پی داشت.
کارشناسان حوزه اقتصادی براین باورند که اقتصاد به عنوان معادله بین طرف عرضه و تقاضا میتواند تحت تأثیر مؤلفههای ذهنی، شناختی و ادراکی در سطوح فردی و جمعی باشد. سادهترین مثال اثر تصویر اقتصاد بر واقعیت اقتصاد را میتوان در مفهوم «تورم انتظاری و انتظارات تورمی» دانست. بر اساس این مفهوم درک و استنباط کنشگران اقتصادی از معادلات اقتصادی آینده - که میتواند صحیح یا ناصحیح باشد - بر معادلات واقعی اقتصاد در زمان حال و آینده اثرگذار خواهد بود.
در شرایط کنونی نیز ما شاهد یک شکاف بین واقعیتهای اقتصاد ایران و تصویر آن و آینده اقتصاد ایران هستیم. آمارهای مراجع رسمی کشور میگوید دولت در سال ۱۴۰۲ توانسته است نرخ رشد نقدینگی را از ۳۳.۱ درصد در فروردین به ۲۴.۳ درصد در اسفندماه، تورم تولیدکننده را از ۴۴.۷ درصد به ۲۴.۵ درصد و تورم نقطه به نقطه مصرف کننده را از ۵۵.۵ درصد به ۳۲.۳ درصد کاهش دهد. در سال ۱۴۰۲، بر اساس برآورد بانک مرکزی، تراز تجاری برابر ۲۰.۵ میلیارد دلار مثبت بوده است. همچنین نرخ رشد اقتصاد برای سال۱۴۰۲ بیش از ۶ درصد بوده است. طبق گزارشهای بینالمللی، در سال گذشته میلادی، ایران بالاترین نرخ رشد اقتصادی را در منطقه داشته است. همچنین در سال ۱۴۰۲، معادل ۶۹ میلیارد دلار ارز کالاهای اساسی، مواد اولیه و تجهیزات سرمایهای با نرخ مصوب بموقع تأمین شده است که ۳۰ درصد بیشتر از متوسط آن طی۴ سال قبل بوده است. بخش عمده این ارزها به کالاهای سرمایهای و مواد اولیه کارخانجات تولیدی اختصاص یافته است.
با این حال شاید برای بخش عمدهای از نخبگان و مردم تصویر شرایط اقتصادی کشور چه در سال ۱۴۰۲ و چه سالجاری نه بر اساس آمارهای رسمی بلکه بر اساس ادراک برساخته در فضای رسانهای باشد و این احساس که با ریلگذاری جدید قطار پیشرفت حرکت خود را آرام آرام آغاز کرده است ایجاد نشده باشد؛ فضای رسانهای که بخش عمدهای از آن مملو از «دادههای تسلیحشده» از سوی دشمن در راستای ناامنسازی فضای اقتصادی و پمپاژ یأس و ناامیدی است.
البته پر واضح است که گزاره فوق به معنای گل و بلبل نشاندادن شرایط اقتصادی کشور یا اینکه تمام سیاستهای اقتصادی دولت به موفقیت رسیده است، نیست. به تعبیر دقیق یکی از مسئولان دولتی «آواربرداری از یک خرابی ۱۰ ساله کار آسانی نیست و زمانبر است» اما باید در کنار بهبود تدریجی شاخصهای اقتصاد واقعی ایران برای ترمیم تصویر اقتصاد ایران نیز چارهاندیشی کرد.
این موضوع جزو تذکرات اخیر رهبر معظم انقلاب به مسئولان نظام نیز بود؛ آنجایی که ایشان فرمودند: «انتظار مردم آن است که تصمیمها و اقدامهایی که مسئولین کشور در مسائل اقتصادی انجام میدهند، در زندگی آنها اثر محسوس و ملموس داشته باشد؛ این انتظار مردم است. کاری کنیم که این انتظار برآورده بشود؛ انتظار بجایی هم هست.»
در خصوص اینکه تصویر اقتصاد ایران به عنوان پایه اصلی ادراک و احساس مردم از فضای اقتصادی چگونه باید سامان یابد گفتنیهای بسیاری وجود دارد اما خلاصه اینکه در دو بعد سلبی و ایجابی، به صورت متمرکز و با وحدت فرماندهی باید روایتهای صحیح را تحکیم و روایتهای ناصحیح را متزلزل کرد. آنچه که راقم این سطور تلاش داشت در این مجال کوتاه بر آن تأکید کند آن بود که تصویر اقتصاد ایران میتواند الزاماً مطابق با واقعیتهای اقتصاد ایران نباشد و در مسیر جهش تولید میبایست این تصویر را به دور از پارازیتهای ارسالی دشمن و با استفاده از سیگنالهای بومی، هنرمندانه و باورپذیر در جامعه ترمیم کرد.
انتهای پیام