احمدی: مهاجرت های نسنجیده؛موضوع جدید «شکلات تلخ»/ بررسی زندگی کودکان کار
تاریخ انتشار: ۲۹ مهر ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۹۶۹۸۲۳۱
«مجتبی احمدی» تهیه کننده مستند تلویزیونی «شکلات تلخ» در گفت و گو با خبرنگار رادیو و تلویزیون خبرگزاری فارس، گفت: بعد از سی قسمت وارد فاز محتوایی جدیدی از برنامه به لحاظ فرم و ساختار شدیم و بعد از بررسی زندگی کودکان کار و خیابان و چرایی های شکل گیری این قضیه از مباحث اقتصادی تا طلاق و اعتیاد و ....به موضوع مهاجرت های نسنجیده رسیدیم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی با اشاره به فصل جدید این برنامه نیز بیان داشت: اصلی ترین عامل مهاجرت به شهرهای بزرگ نبود امکانات در همه شهرها است و افراد به این دلیل که می خواهند وضعیت اقتصادی جدیدی را تجربه کنند و این موضوع در محل زندگی شان به دلیل نبود امکانات، آرامش شان را سلب می کند، مهاجرت اتفاق می افتد. اما این مهاجرت بدون سنجش و حساب و کتاب لازم در این مسیر خانواده و به خصوص بچه ها را دچار آسیب هایی مثل کار بر سر معابر فال فروشی، گل فروشی سرچهارراه و ...در نهایت تکدی گری می کند.
احمدی درباره مبحث جدیدی که قرار است در برنامه به آن پرداخته شود نیز گفت: کودکان کار در حاشیه ها جدیدترین موضوع برنامه ما است. با سرفصل مهاجرت به سمت کودکان کار در کوره پزخانه ها رفتیم. اینکه به چه شکل خانواده ها از محل زندگی شان در شهرهای مختلف جدا شده و وارد تهران می شوند را هم مورد بررسی قرار دادیم. آنها به دلیل مسائل اقتصادی به حاشیه شهر رفته و در کوره پزخانه ها مشغول به کار می شوند و پدر و فرزند بزرگ هم با داشتن مدرک تحصیلی نمی توانند شغلی برای خود دست و پا کنند و به همین خاطر از فرزندهای کم سن تر کار می کشند و ما در قسمت های آتی زندگی و مشکلات چند خانواده که به این شکل زندگی می کنند را بررسی می کنیم.
این تهیه کننده افزود: این برنامه ساختاری مستند دارد و تمام تلاش ما بر این است که مستند شکلات تلخ به زاویه جدیدی از آسیب های حوزه کودک و نوجوان بپردازد و در این شرایط قطعا دوربین شکلات تلخ بر اساس سناریویی از پیش تحقیق شده و نگارش شده در جای جای کشور می چرخد. اتاق فکر برنامه شکلات تلخ قبل از هر موضوع تشکیل می شود، زوایای موضوع را تحلیل می کند و در نهایت براساس موقعیت و فضای مرتبط در همین راستا به سراغ سوژه ها و کارشناسان مرتبط می رویم. همچنین با چند نماینده مجلس مخصوصا استان های مرتبط که در بیشترین مهاجرت را دارند صحبت کرده و به زندگی بچه ها در حاشیه شهر پرداختیم.
وی افزود: در شکلات تلخ به این رسیدیم که کودک کار محصول چند آیتم از جمله مباحث اقتصادی، خانواده، امکانات شهرستان ها و...است. وقتی دیدیم بچه ها طعم پول چهارراهی زیر زبانشان آمده و دیگر حاضر نیستند شغل دیگری قبول کنند و به مهارت آموزی بپردازند، به آسیب خدشه در هویت این بچه ها رسیدیم. در نهایت به اینجا رسیدیم که خود این کار ( کار بر سر معابر) یک نوع مهارت است که بی تردید با ورود روانشناسان و جامعه شناسان قابل حل است.
احمدی ادامه داد: در بخش هویت به اینجا رسیدیم که وقتی این افراد در هویت کودکی و نوجوانی شان دچار مشکل می شوند دیگر برگرداندن شان کار راحتی نیست. آنها به این نتیجه رسیدند که کسب درآمد از طریق حضور بر سر چهارراه بسیار راحت تر است و دوست ندارند راه دیگری تجربه کنند.
احمدی درباره موضوع های بعدی در این برنامه، گفت: این برنامه ۶۰ قسمت دارد و اگر شبکه موافقت کند پتانسیل محتوایی این را داریم که برنامه را در همین ساختار و البته با موضوعات دیگر حوزه آسیب ادامه دهیم. برنامه های بعدی مان نیز درباره کودکان کار در فضای مجازی و زباله گرهای اتباع و نحوه درآمدزایی شان است که چالش های فراوانی را نیز به همراه دارد.
برنامه «شکلات تلخ» شنبه و سه شنبه حوالی ۱۳/۳۰ و روزهای یکشنبه و چهارشنبه بعد از اخبار بامدادی از شبکه پنج سیما پخش می شود.
انتهای پیام/
منبع: فارس
کلیدواژه: کودکان تهیه کننده شکلات تلخ مهاجرت کودکان کار شکلات تلخ بچه ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۹۶۹۸۲۳۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
«کودک شو» : تلاش بودجهسوز برای استمرار یک تجربهی تمامشده
«کودک شو» همان بار اولی که بازغی از برنامه جدا شد، یک تجربهی به پایان رسیده بود، فقط معلوم نیست که اصرار مدیران شبکهی نسیم برای ادامه دادن بیهوده این مسیر برای چیست.
سرویس فرهنگ و هنر مشرق- در اوایل آذرماه سال گذشته، پژمان بازغی، بازیگر محجوب و کمحاشیهی کشورمان، اعلام کرد که بعد از تقریبا ۵ فصل تجربهی مجریگری در مسابقهی «کودک شو» از این برنامه کنار گذاشته شد. یک روز بعد از مصاحبهی بازغی، رضا نصیری کارگردان فصلهای قبلی این برنامه از کنارگذاشته شدن تیم قبلی ساخت «کودک شو» خبر داد.
حقیقت ماجرا این است که از قضاء آقایان بازغی و نصیری بسیار خوب موقعی از برنامه کنار رفتند و در واقع یک توفیق اجباری برای ایشان دست داد!
«کودک شو» بعد از سه فصل، یعنی همان زمانی که حمید گودرزی به عنوان مجری جایگزین پژمان بازغی شد، روند افول خود را شروع کرد و بازگشت دوباره بازغی هم نتوانست به لحاظ کیفی برنامه را بالا بکشد.
به بیان دیگر، «کودک شو» همان بار اولی که بازغی از برنامه جدا شد(آبان ۹۹) یک تجربهی به پایان رسیده بود که دیگر چیز دندانگیری برای عرضه نداشت. فقط معلوم نیست که اصرار مدیران شبکهی نسیم برای ادامه دادن به این تجربهی به ته دیگ خورده، آن هم با تغییر عوامل اصلی، برای چیست.
در حقیقت سوخت اصلی و تنها کارمایهی باقیمانده از فصل چهارم به بعد مسابقهی «کودک شو»، میل طبیعی و غریزی پدر و مادرها برای جلوی دوربین رفتن فرزندان دلبندشان و ثبت ان روی آنتن تلویزیون ملی است. از همین رو، کف استقبالی که به طور ثابت والدین، چه در شکل شرکتکننده و چه در شکل ببینده، حتی تا فصل n ام از چنین برنامهای خواهند داشت، نباید موجب اشتباه محاسبه شود که این برنامه چون حدی از «بیننده» دارد، باید به هر قیمت ادامه پیدا کند.
چنین مسابقههایی یک تیم قوی ایده پرداز، طراح و اجراکننده فنی نیاز دارد، چیزی که در «کودک شو» دیده نمی شود. ایدهها بسیار پیشپاافتاده و اجرای آنها آماتوری است. این که عوامل برنامه برای پر کردن خلاهای برنامه بیش از حد روی پرسیدن سوالات تکراری از آنان و ظرفیت شیرینزبانی کودکان جلوی دوربین حساب باز کردهاند، نشان از سادهانگاری و سهلپنداری بیش از حد ذهنیت دوستان درباره برنامهی «کودکانه» دارد. در شرایط کنونی، برنامه از هر نوع ارزش افزوده هنری و فنی خالی است و هیچ خلاقیتی در طراحی و اجرا ندارد.
برای مثال، جای یک شخصیت کودکانه، در قالب عروسک یا عروسک قدی یا همکار/دستیار مجری با ظاهر و ادبیات کودکان در برنامه خالی است، شخصیتی که معمولا به نماد چنین برنامههایی تبدیل می شود. چنین شخصیتی می تواند فاصله میان شرکتکنندگان کودک و مجری را پر کند و شور و شعف کودکانه برنامه را بالا ببرد. به ویژه چون ملیکا شریفی نیا تجربهای در اجرا ندارد و به طریق اولی، ابدا کار تخصصی اجرا برای کودکان را پیش از این تجربه نکرده، وجود یک شخصیت میانجی کاملا ضروری به نظر می رسید.
ملیکا شریفی نیا مسلط بر اجرا نیست به نحوی که همه دست اندازها و تپهچالههای اجرای خود را با قربانصدقه رفتن کودکان جبران می کند.
به عبارت دیگر، او در حال بازی کردن نقش «گرمی» و «صمیمیت» با مهمانان و کودکان است و متاسفانه این نقش بازی کردن زیادی به چشم می آید. مجری برنامه اصطلاحا "زیادی شلوغش می کند" و با انرژی بالای کاذب و ساختگی و بعضا داد و فریاد می خواهد چیزی را بر آن تسلط ندارد، در چشم مخاطب فرو کند.
البته این که مجری دارای یک صدای شفاف و رسا باشد، جزو اصول اولیهی فیزیولوژی یک مجری است و متاسفانه صدای خانم شریفینیا به واسطهی دورگه و خشدار بودن، ابدا مناسب اجرا نیست.
جدای از این، مجری جدای از این که باید بتواند ایدهها و گفتارهای از پیش تعیین و نوشتهشده را به درستی اجرا کند، به لحاظ شخصیتی باید واجد گونهای حاضرجوابی، بداههپردازی و شوخطبعی غریزی باشد.
در واقع، مجری باید برای اجرای برنامه با تم خاص(در اینجا کودکانه) یک شخصیتپردازی متناسب با آن انجام دهد، در حالی که خانم شریفینیا علیرغم سابقهی بازیگری، چنین طراحی برای حضور جلوی دوربین «کودک شو» ندارد. ظاهرا هم ایشان و هم عوامل برنامه زیادی کار اجرا مسابقهی کودکمحور را سهل و ساده فرض کردهاند.
بیانصافی است که بگوییم «کودک شو»، در کلیت خود پروژهی شکستخورده و ناموفقی بود. بله در دو سه فصل ابتدایی، «کودک شو» به واسطهی ایدهی جدید خود(در مقیاس تلویزیون ایران، وگرنه انواع شوها و برنامههای موفق و پرطرفدار با حضور کودکان و نوجوانان در دنیا ساخته شده است)، جذابیت پژمان بازغی به عنوان یک ستاره سینمایی و داشتن کف استعداد لازم برای اجرا و البته عطش شدید جامعه به حضور نمایشی کودکان خود، آن هم در صفحهی سیمای ملی، توانست در جذب مخاطب موفق باشد. اما «کودک شو» هر پتانسیل و ظرفیت و طراوتی اگر داشت، در نهایت تا همان فصل سوم عرضه کرد و پس از آن، چیزی جز تکرار مکررات و صرف هزینه با هدف پرکردن آنتن نبود.
معضل اصلی «کودک شو» این است که نه در کلیت خود و نه دستکم در هر فصل خود، فاقد یک «ایده» کانونی است که هم جنبهی نوآوری داشته باشد و هم کلیت برنامه را منسجم و باکیفیت نگه دارد.
برای روشن شدن موضوع لازم است اشاره کنیم که تقریبا هر شو یا برنامه یا مسابقهی تلویزیونی مشهور با محوریت کودک و نوجوان در شبکههای بزرگ دنیا، دارای یک ایدهی مرکزی است. برای مثال رقابت «آشپزی» بین کودکان یا نوجوانان محمل ساخت شماری از معروفترین برنامهها چون «MasterChef Junior»، «Kids Baking Championship»، «Food Network Star Kids» و «Disney's Magic Bake-Off» و... بوده است.
یا آمادگی جسمانی و مانورپذیری کودکان و نوجوانان در شوی محبوب «American Ninja Warrior Junior» محور کار بود. مسابقهی «Genius Junior» صحنهای برای معرفی و جلوهگری کودکان بااستعداد و نابغه در زمینه ریاضیات، هجی و املای کلمات و اطلاعات عمومی است که در قالب یک مسابقهی بسیار جذاب و هیجانآور به تصویر کشیده می شود.
شوی «Shark Tank Young Entrepreneur Special» ایدههای ناب کارآفرینی از سوی کودکان خلاق و هوشمند را توسط تیمی از کارآفرینان مشهور و موفق قضاوت می کند. مسابقهی «Endurance» قدرت، تحمل، خلاقیت و کار تیمی کودکان را در شرایط سخت شبیهسازی شده در محیطهایی چون جنگل به سنجش می گذارد.
در « Mythbusters Jr» تیمی از کودکان با بهرهگیری از قدرت تحلیل و منطق خود و ابزارهای در اختیار علمی، افسانههای معروف محلی در نقاط مختلف آمریکا را مورد بررسی قرار می دهند تا نسبت آنها را با دروغ یا واقعیت تعیین کنند.
ملاحظه می شود که انواع ایدههای مرکزی جذاب و بعضا بسیار خاص در محور طراحی مسابقات کودکان و نوجوانان قرار می گیرد. اما «کودک شو»، علیرغم این که به فصل ششم رسیده، فاقد چنین ایدهی منسجمکننده و خلاقیتسازی است، از همین رو، فصل ششم آن کاملا به لحاظ ایده و اجرا، ولنگار و باری به هر جهت است. نه بازیهای طراحیشده بدیع و سرگرمکننده هستند، نه نکات آموزشی خاصی در کلیت برنامه دیده می شود و تجربهی خاصی از این حضور در آنتن سیمای ملی برای «والدین» شرکتکننده رقم زده می شود.
ظاهرا تلاشی بیوقفه در جریان است که به هر قیمتی بودجههای عمومی که در اختیار سازمان است، از طریق تیمهای برنامهسازی(دقیقتر: برنامه پر کُن)، با بسیطترین ایدهها، تکراریترین شیوهها و البته کشدارترین زمانها تلف شود. این سطح از کیفیتستیزی برنامهسازان از یک سو، و نظارتگریزی از سوی مدیران میانی چه در مرحله تصویب طرح و چه در حین ساخت و پخش از سوی دیگر، واقعا نوبر است و نشان از بحران در ساختار تولید و برنامهسازی در شبکههای سیما دارد.