جهانبخش خانجانی که سخنگوی وزارت کشور در دولت موسوم به اصلاحات بود، به ایلنا گفته است: متأسفانه اشتباه بزرگی در دوران اصلاحات شکل گرفت که احزاب سیاسی در آن دوره تحت تاثیر و سیطره ژورنالیسم سیاسی قرار گرفتند، یعنی به جای اینکه گروههای سیاسی از خود کارکرد سیاسی نشان دهند، این روزنامهها و ژورنالهای سیاسی بودند که خطدهی و جهتدهی میکردند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
طبیعی است که در این شرایط، آنها با روشهای ژورنالیستی و احساساتی، توقعات
جامعه را بالا بردند و احزاب هم دنبالهرو آنها شدند، در حالی که معمولاً باید احزاب پیشرو باشند و رسانهها و روزنامهها با حزب همراه شوند، لذا توقعات جامعه چندان منطبق بر توانمندیهای احزاب و دولت نبود.
وی افزود: وقتی شرایط به این سمت رفت و میزان هیجان در جامعه و فضای سیاسی به حد بسیار بالایی رسید، طبیعی بود که
حاکمیت و بخشی از نهادهای نظارتی در قبال آن موضعگیری کنند و احساس کنند که این جریانات سیاسی در حال فعالیت و قیام برای هدم کل ارزشها و بنیانهای ارزشی است.
وی تاکید کرد: من به نوبه خودم تحصن مجلس ششم را برای فرآیند توسعهیافتگی و توسعهگرایی مفید نمیدانسته و نمیدانم، همچنین آن تحصن را زمینه حذف جریانات سیاسی در آینده پس از آن قلمداد میکنم، در واقع منشأ بیشتر تقابلها و رفتارهای بعدی همین مسئله تحصن بود.
اشتباه استراتژیک و مهم دیگری که در میان برخی تئوریسینهای اصلاحطلب رخ داد این بود که آنها اصلاحطلبی را یک پروژه میدانستند و این خطا به عقیده من یک غفلت بزرگ سیاسی بود که همچنان هم ادامه دارد و در حال دامن زدن به آن هستند.
پروژهای نگریستن به اصلاحطلبی و فعالیت سیاسی موجب شکلگیری تندروی، رادیکالیسم و تندخویی در جریانهای سیاسی میشود، در مقابل آن حاکمیت هم فکر میکند که آنها قصد حذف ارکان حکومت را دارند و طبیعتا در چنین شرایطی هیچ نوع گفتوگوی سازندهای میان احزاب و جریانهای سیاسی با حاکمیت شکل نمیگیرد، این اشتباه استراتژیک سبب شد که از ۷۶ تا ۸۴ به جای آن که بنیانهای سیاسی و حزبی تقویت شود، از پیروزیهای به دست آمده غره شدند و تصور کردند که دیگر همراهی همیشگی جامعه و مردم را با خود دارند.
عضو شورای مرکزی کارگزاران در ادامه به دوران ریاست روحانی پرداخت و گفت: روحانی در دولت دوم بعد از رایآوری به کلی تغییر رویه داد و در انتخاب اعضای کابینه چندان منطبق بر وعدههایی که به مردم داده بود، عمل نکرد. همچنین انتقاد دیگر این است که اصلاحطلبان در مواجهه با دولت روحانی به جای آن که دولت را به صورت جدی و اثرگذار مورد انتقاد قرار دهند، به حمایتهای بیپایه از دولت روی آوردند. نتیجه این اتفاقات این شد که ما اصلاحطلبان تنها نقش کولبر را داشتیم، که من قبلا هم در مصاحبهای گفتم که ما کولبر بودیم.
این فعال اصلاحطلب همچنین گفته است: اخیرا مصاحبههایی را میبینم که برخی میگویند باید با پرچم اصلاحطلبی در انتخابات آتی حاضر شویم، خب بله ما اصلا نباید با پرچم غیراصلاحطلبی وارد شویم اما یک جریان سیاسی حزبی همیشه سعی میکند بیشترین منفعت را با کمترین ضرر به دست آورد، این مسئله یک تفکر پذیرفتهشده است. اینکه ما صرفا با پرچم اصلاحطلبی حاضر شویم اما هیچ پیروزی نصیب ما نشود یک کار «دُنکیشوتوار» است، کدام حزب سیاسی حاضر است که در رقابت سیاسی و انتخاباتی شرکت کند اما هیچ تاثیری در جامعه نداشته باشد.
2323
کد خبر 1446260
منبع: خبرآنلاین
کلیدواژه: روزنامه کیهان
اصلاح طلبان
اصلاح طلبی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.khabaronline.ir دریافت کردهاست، لذا
منبع این خبر، وبسایت «خبرآنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۹۷۲۲۳۷۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
عباس عبدی خطاب به نواصولگرایان: آی کیوتان در اندازه گنجشک هم نیست
به گزارش عصر ایران عباس عبدی در اعتماد نوشت: ماجرا این است که آقای
مهدی نصیری اعلام کرده که برای یک سفر خانوادگی مدتی را عازم کانادا شده است. وی در چند سال اخیر مواضع به نسبت رادیکالی علیه ساختار موجود داشت و آشکارا هم بیان و تبلیغ میکرد. اتفاقا مواضعی که داشت بخش اصلی اصلاحطلبان با آن همراهی نمیکردند، هر چند از این نظر که وی منسوب به جناح اصولگرا بود و این حرفها را میزد، غیرمنتظره نیست که برخی اصلاحطلبان هم مثل اغلب مردم استقبال میکردند، چون این مواضع از سوی خود
اصولگرایان یا منشعبین آنان زده میشد، ولی آقای نصیری هیچ نسبتی با اصلاحطلبی به عنوان یک مجموعهای با پیشینهای فکری و سیاسی نداشت و هنوز هم به لحاظ مبانی فکری به
مجموعه اصولگرایان نزدیکتر است. البته این فقدان نسبت را نه به عنوان نقطه قوت ایشان میگویم و نه به عنوان نقطه ضعف، بلکه یک واقعیت است. ایشان تا زمانی که ایران بودند مواضع رادیکال خود را اظهار میکردند، مواضعی که اگر یک نفر از اصلاحطلبان اندکی از آن مواضع را میگرفت، در چشم بههم زدنی بازداشت و بازجویی میشد و جایش در زندان بود. اتفاقا بهترین دلیلی که وی منسوب به اصلاحطلبان نیست، همین مصونیت سیاسی و قضایی ناگفته و نانوشتهای است که در عمل، مجموعه اصولگرایان از آن بهرهمندند. البته آقای نصیری ارتباطات گوناگونی داشت، با اصلاحطلبان هم نشست و برخاست داشت، همچنان که با دیگران داشت ولی هیچگاه به عنوان یک فعال اصلاحطلب نه خودش را معرفی میکرد و نه کسی به چنین صفتی او را میشناخت. شاید هم سعی میشد که با چند تن دیگر از دوستان خودشان، جریانی به جز اصلاحطلبان و اصولگرایان راه بیندازند که نمیدانم چرا نشد یا شاید هم از ابتدا در پی آن نبودند. حالا و پس از طرح رویکردی سیاسی از جانب او، یک روزنامه وابسته به جناح نواصولگرایان نوشته است که «مهدی نصیری «باطن» اصلاحطلبان است که «ظاهر» شده است و حالا اصلاحطلبان که سالهاست با باطنی غیر از شخصیت متظاهرشده خود با مردم و نظام روبهرو شدهاند، از اینکه یک تازهوارد قواعد بازی را رعایت نکرده (یا هنوز نیاموخته) و
باطن آنان را آشکار کرده است، بهشدت دلخور و هراسان شدهاند و در اقدامی سیستماتیک هر روز یکی از آنان، تکذیب و رد و تکفیر نصیری را برعهده میگیرد. غافل از آنکه وقتی چندین سال است تریبونی برای اظهارات او شدهاند، حالا که یکباره نصیری به صحرای سلطنت و براندازی و ضدانقلابیگری محض زده است، دیگر کسی از اصلاحطلبان نمیپذیرد که نصیری را از خود ندانند.» ابتدا بهتر بود که پیشتر با دوستان خود هماهنگ میکردند، زیرا اغلب کسانی که موضع مطلوب رسمی گرفتهاند به درخواست دوستان همان روزنامه بود. مگر آنان که نقدی بیطرفانه داشتند. علت نیز روشن است. من در گفتوگویی با خبرآنلاین در همین مورد گفتم که چرا جناح حاکم در این موضوع سکوت کرده است؟ در درجه اول چون حرفهای خودشان در نقد آقای نصیری را موثر نمیدانند. به علاوه نمیخواهند شرمندگی حضور وی در جناح متبوع را یادآور شوند و مسوولیت افکار و رفتار متضاد خود را بپذیرند، افکار و رفتاری که موجب اینگونه ریزشها شده است. اگر آقای نصیری جایی در میان اصلاحطلبان برای خودش مییافت احتمالا به آن سوی آب نگاه نمیکرد. گرچه این نحوه نوشتن ناشی از بیصداقتی و دورویی است، ولی بیعقلی نیز در آن موج میزند. چرا؟ فرض کنیم که ادعای نویسنده درست باشد. آیا یک لحظه پیش خود فکر نکرده که اگر اصلاحطلبان هم سلطنتطلب شده باشند، حتما افراد با گرایشهای فراتر از اصلاحطلبی هم شدهاند، پس چه کسی برای سیاست رسمی میماند؟ شما که حداکثر ۱۵درصد (با ارفاق) بیشتر نیستید، آنهم ۱۵درصد که به لحاظ متغیرهای اصلی جامعه جزو بخشهای ضعیفتر و کماثرتر است. اگر اندکی، فقط اندکی درایت بود، حتی باید آقای نصیری را هم به نحوی توجیه و اصرار میکردید که وی هم طرفدار سلطنت نیست، حالا یک حرفی زده، وقتی دید که نظراتش درست نیست برمیگردد و... ولی به جای اینها یک مجموعه اصلی انقلاب که بسیار فراتر از کل اصولگرایان هستند را نیز باطنشناسی میکنید و نصیری را باطن آنها میدانید. آیکیو، در اندازه گنجشک هم نیست. کانال عصر ایران در تلگرام بیشتر بخوانید: انتقاد تند ابطحی از مهدی نصیری: پوست خربزه زیر پایت انداخته اند مهدی نصیری و توهم اتحاد