استکی: دنبال مریم مقدسسازی نبودم/ نمیخواستم جنایی بنویسم!
تاریخ انتشار: ۵ آبان ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۹۷۶۱۶۷۲
ایسکانیوز - گروه فرهنگی - مجید فاضلی: داستان همیشه سبک خوبی برای روایت اتفاقات مهم بوده است. مخصوصا حوادثی که برای موشکافی آن باید هنر نیز به میدان بیاید و برای فهم و درک مطلب آستینهای خود را بالا بزند. از این رو میبینیم رمانهایی که بر اساس حوادث تاریخی نوشته میشوند گویا بهتر مطالب را به جان مخاطب سرازیر میکنند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
*همه شخصیتهای مرد کتاب سیاه نیستند
ایسکانیوز: چرا نگاه عادلانهای به دو جنسیت زن و مرد در کتاب وجود ندارد؟ یعنی چرا بیشتر شخصیتهای مرد این کتاب سیاه هستند؟
فکر نمیکنم اینگونه بوده باشد. نقش مرد آقای احمدی مثبت است و آن را به عنوان مرد کاملی معرفی کرده بودم تا فضا متعادل شود. همچنین سعی کردم مردهای منفی را کنار مینا بگذارم تا فعالیتهای مردستیزانه او توجیه شود بلاخره وقتی جذب گروه زنان شد باید پیش زمینه منفی از مردها در ذهن داشته باشد تا به فعالیت خود ادامه دهد. از این رو پدرش را شخصیتی نامتعادل گذاشتم. شخصیت دیگری هم که با مینا در ارتباط بود (شهرام) همینگونه شخصیتپردازی شد. در مورد شخصیت سهیل هم قصدی نداشتم تا او را منفی نشان بدهم. میخواستم نشان بدهم تحت تاثیر جریان منافقین و تحت تاثیر فعالیتهای مادرش به روان پریشی رسیده است. اما سهیل شخصیت منفی در قصه نیست.
ایسکانیوز: اما با قضیه بارداری مینا و اتفاقات دیگر شخصیت منفی از سهیل در ذهن خواننده کتاب شکل میگیرد؟
درست است اما نمیخواستم خیلی منفی بودن این شخصیت زیاد باشد به همین دلیل آخر داستان اینگونه تمام شد که نشان میداد سهیل خیلی نمیخواست با منافقین همراهی کند. از این رو داشت دست و پا می زد که خودش را نجات دهد، اما در بخش دیگری شخصیت پدر پریناز هم تعدیل شده بود. این شخصیت نشان میداد پدری به دخترش محبت کرده و دختر آنچنان به محبت نیازی ندارد، به همین دلیل شخصیت قوی شده است. یعنی مرد خوب هم در داستان وجود دارد.
*توجیهی برای مردستیزی شخصیتها
ایسکانیوز: چرا دو خانواده در داستان آمده که دارای دو پدر هستند که هر دو به نوعی با اجبار و زور با دختران خود رفتار میکنند؟
هدفم این نبودکه برداشت اینگونه شود. البته میخواستم نشان دهم علت مرد ستیز شدن مینا به رفتار مردهای اطراف او برمیگردد. برای اینکه مباحث زنانه را مطرح کنم باید اعمال زن ستیزانه مردان را میآوردم تا ماجرا توجیه شود.
ایسکانیوز: آیا نمیشد خانوادهای با صمیمتی بیشتر نشان داد و دختری موفق را از دل آن بیرون آورد؟
البته باید این را بگویم که دو شخصیت کاملا سفید در داستان وجود دارد این دو شخصیت زهرا و آقای احمدی هستند. زهرا برای پریناز نقش مرشد را داشت که ازدواج کرده است همچنی روابط خوبی با همسرش دارد. آقای احمدی هم کامل مثبت بود. این دو نفر را گذاشتم فکر میکردم کافی است تا سفیدیهای جامعه را نشان دهیم.
*نخواستم مریم مقدس بسازم
ایسکانیوز: چرا به خوبی نشان داده نشده این دو شخصیت سفید هستند؟
این نکته را باید دانست که پیشنویسی داشتم که شخصیت زهرا در آن پر رنگتر بود و دیالوگهای بهتری داشت و به آن بیشتر پرداخته بودم. چند نفر از دوستان مشورت کردم و گفتند که کارت شعاری شده است. خانم کاملی را توصیف کردی و جذابیت زیادی برای مخاطب ندارد که یک شخصیت را اینگونه بیان کردهای که خیلی هم ربطی به داستان ندارد. به همین دلیل شخصیت زهرا را کم رنگ کردم. نخواستم خیلی حالت شعاری بگیرد و مریم مقدس بسازم. علتش همین بود. کتاب خانواده محوری نیست یعنی چون مخاطبم خیلی خانوادهها نبودند. هدفم این نبود که خانواده ایدهآلی را نشان دهم.
*شخصیت مرد داستان استعارهای از نظام بود
ایسکانیوز: آیا شما با نگاهی دخترانه این کتاب را نوشتید یا در جمعبندی پایانی داستان خوب از آب درنیامد؟
آقای احمدی را با یک سری از استعارهها خواستم توصیف کنم. سال 88 عمده مردم فکر کردند نظام دیکتاتور است. احمدی را هم عمده نقدی هم که به آن داشتند این بود که میگفتند او دیکتاتور است. خواستم او را به عنوان استعاره از نظام بگیرم. احمدی داخل خود مجموعه هم بود که عدهای علیه او طغیان کردند. هدفم این نبود که بگویم مردها سیاه هستند یا خانم ها همواره در حال زجر کشیدن هستند.
ایسکانیوز: آیا بهتر نبود الگویی مانند یک مادر خانهداری که استاد دانشگاه است در این کتاب نشان داده شود؟
عقیدهام این نیست، زنی که استاد دانشگاه شود چنین چیزی برای او ایدهآل است. چون چنین فکری ندارم نمیتوانستم چنین چیزی در این مورد بنویسم. قصدم این نبود تا زن استاد دانشگاه را برای جامعه برجسته کنم.
*نمیخواستم جنایی بنویسم!
ایسکانیوز: ناشر معتقد است که این کتاب ژانری پلیسی_جنایی دارد و این را در پشت جلد کتاب هم نوشته است. نظر شما در این خصوص چیست؟
جنایی هست اما نمیخواستم کتاب جنایی بنویسم به خاطر اینکه مخاطب با من همراه شود با نوشتن، مرگ را وارد کتاب کردم. اما قسمت آخر کتاب که شنبه عنوان دارد مثل واقعیت است زیرا در دانشگاه خودم اتفاق افتاده بود. اما هدفم این نبود تا داستان جنایی شود.
ایسکانیوز: آیا داستان کتاب برگرفته از واقعیت بود؟
اصل موضوع که پرینازی وجود داشته باشد و مینایی که به سمت منافقان برود وجود نداشت اما ماجرای شنبه که اغتشاش و آتش زدن است و بعد مشخص شد عوامل این کار با افرادی در خارج ارتباط داشتند واقعیت بود.
ایسکانیوز: چرا پوسته ضعیفی از فتنه88 در کتاب نشان داده شده است؟
هدفم این بود که حوادث سال 88 را بنویسم و در مورد آن صحبت کنم ولی با حوادث در کتاب شخصیتهایی که باید شکل میگرفتند نیز به وجود آمدند که داستان نیز با آنها به وجود آمد. اما هدف این بود، حوادث سال 88 و افرادی که خام آن ماجرا شدند را بگویم. امثال مینا در جامعه زیاد بودند. هدف این بود شخصیتهایی مثل مینا آسیبشناسی شوند.
*افراد میتوانند امید داشته باشند
ایسکانیوز: چرا هر دو شخصیت اصلی کتاب گذشته تلخی داشتند؟ آیا راه باز نمی شود که عدهای بگویند هر کاری بخواهیم انجام دهیم و بعد توبه میکنیم؟
نمیخواستم بگویم مجوز دارید تا کار خطایی انجام دهید و بعد توبه کنید. قصدم این بود که اگر روزی کار خطایی کردید هر زمانی می توانید سفید شوید. کار قبلیام در مورد شهدا بود. نقد اصلی به این اثر این بود که وقتی خواننده کتاب را می خواند با خود میگوید شهدا که خیلی خوب بودند اما ما طور دیگری زندگی کردیم پس امیدی به اصلاح نداریم. می خواستم بگویم افرادی هم که گذشته تلخی دارند می توانند امید داشته باشند تا اصلا شوند.
*میخواستم شخصیتهایم زخم خورده شکل بگیرند
ایسکانیوز: آیا نمیشد به نقش خانوادهها، توجه و پرداخت بیشتری در این کتاب داشت؟
خیلی سعی کردم خانواده پریناز خانواده متعادلی نشان داده شود. پدرش پاستوریزه و استاد دانشگاه و آدم نرمتری باشد. اما چیزی که خودم در اطرافم ندیده بودم را دلم راضی نبود در مورد آن چیزی بنویسم. اما شاید روزی کتابی در مورد خانواده ایدهآل نوشتم. در این کتاب میخواستم شخصیتها زخم خورده شکل بگیرند از این جهت نمیتوانستم خانواده ایده آلی را به تصویر بکشم.
ایسکانیوز: تا چه اندازه حوادث آمده در کتاب ریشه در واقعیت دارند؟
خیلی از حوادثی که در کتاب اتفاق افتاد ریشه در واقعیت دارند. یعنی حوادثی که برای مینا یا پریناز بود را از روی زندگی دوستان خودم و چیزهایی که شنیده بودم نوشتم. شخصیت شهرام وجود خارجی دارد یعنی چنین اتفاقی برای یکی از دوستان افتاده بود. شخصیت پریناز مصداق واقعی داشت. اما چیزی از تخیل هم در کتاب وارد شده است. مثلا سهیل قرار نبود اینگونه شود. اما سرانجام او به نحو متفاوتی نوشته شد.
انتهای پیام/
مجید فاضلی کد خبر: 1074089 برچسبها کتابستان معرفت مریم استکی گمشده در غبارمنبع: ایسکانیوز
کلیدواژه: کتابستان معرفت گمشده در غبار استاد دانشگاه آقای احمدی خانواده ای نشان داده دو شخصیت شخصیت ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.iscanews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسکانیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۹۷۶۱۶۷۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
پل استر، نویسنده شهیر آمریکایی در گذشت
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین،وی علاوه بر کتابهایی چون «سه گانه نیویورک»، فیلمنامه نویس «دود» وین وانگ و کارگردان فیلم «لولو روی پل» بود.
آستر با انتشار اولین کتابش با عنوان «اختراع انزوا» با تحسین منتقدان روبه رو شد.
نصرالله شیرینآبادی نوازنده پیشکسوت ویولن شامگاه یکشنبه نهم اردیبهشت در سن ۷۵ سالگی بر اثر ایست قلبی جان به جان آفرین تسلیم کرد.
جایگاه او به عنوان یکی از برجستهترین نویسندگان آمریکایی با مجموعهای از سه داستان مرتبط با هم که به عنوان «سهگانه نیویورک» منتشر شد، تثبیت شد. این ۳ کتاب شامل «شهر شیشه ای» (۱۹۸۵)، «ارواح» (۱۹۸۶) و «اتاق قفل شده» (۱۹۸۶) هستند. کتابهای سهگانه برای پرداختن به پرسشهای اگزیستانسیال، با موضوع رمان پلیسی بازی میکنند.
جویس کارول اوتس، رماننویس، در سال ۲۰۱۰ نوشت، آستر برای «داستانهای پست مدرنیستی بسیار شیک و معماییاش که در آن راویها بندرت قابل اعتماد هستند و بستر داستان دایم در حال تغییر است، شناخته شد».
داستان های او اغلب با مضامین تصادف، شانس و سرنوشت بازی می کنند. بسیاری از قهرمانان او خود نویسنده هستند و مجموعه آثار او خودارجاعی است و شخصیتهایی از رمانهای اولیه دوباره در رمانهای بعدی ظاهر میشوند.
منتقد مایکل دیردا درباره آثار آستر مینویسد: از زمان «شهر شیشهای»، اولین جلد از سهگانهاش در نیویورک، آستر سبکی شفاف و اعترافی را به کمال رساند، سپس از آن برای نشان دادن قهرمانان سرگردان در دنیایی به ظاهر آشنا استفاده کرد که به تدریج با تهدیدهای مبهم و توهم احتمالی، مملو از ناراحتی فزاینده میشوند.
آستر خالق ۱۸ رمان بود که از این میان چندین عنوان به فیلم تبدیل شده اند که «موسیقی شانس» از آن جمله است.
او بعدها خودش فیلمنامههایی نوشت که با فیلمنامه «دود» (۱۹۹۵) با بازی هاروی کایتل، ویلیام هرت و جیانکارلو اسپوزیتو شروع شد. وی با این فیلمنامه جایزه معتبر ایندپندنت اسپرایت را برای بهترین فیلمنامه اول کسب کرد.
همکاری او با وانگ ادامه پیدا کرد و این دو به طور مشترک دنبالهای به نام «آبی در چهره» را کارگردانی کردند که دوباره کایتل و اسپوزیتو به همراه لو رید، میرا سوروینو و مدونا در آن بازی کردند. آستر در نوشتن فیلمنامه «مرکز جهان» اثر وانگ نیز نقش دارد.
سال ۱۹۹۸، آستر همراه کایتل، سوروینو و ریچارد ادسون فیلمنامه «لولو روی پل» را نوشت و کارگردانی کرد. او سال ۲۰۰۷ در فیلم «زندگی درونی مارتین فراست» با بازی دیوید تیولیس، ایرنه جاکوب و مایکل ایمپریولی بار دیگر همین وظیفه را انجام داد.
رمان «۴۳۲۱» آستر در سال ۲۰۱۷ در فهرست نهایی جایزه من بوکر قرار گرفت.
۲۲۰۵۷
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1901648