۴۰ درصد از زنان بالای ۵۰ سال به پوکی استخوان مبتلا هستند
تاریخ انتشار: ۵ آبان ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۹۷۶۵۴۷۸
به گزارش باشگاه خبرنگاران پویا؛ دکتر افشین استوار در نشست خبری با اصحاب رسانه به مناسبت هفته جهانی پوکی استخوان که بهصورت ویدیو کنفرانس در استودیو سلامت وزارت بهداشت برگزار شد، اظهار کرد: جمعیت کشور رو به سالمندی است بنابراین بیماریهایی که در دوران سالمندی بیشتر بروز پیدا میکنند، اهمیت ویژهای دارند و پوکی استخوان یک بیماری است که با پوک شدن استخوان و نهایتاً افزایش خطر شکستگی ناشی از آن، مشخص میشود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی افزود: متاسفانه پوکی استخوان تقریباً هیچ علامتی ندارد و در بسیاری از اوقات، زمانی تشخیص داده میشود که شکستگی استخوان رخ داده باشد بنابراین پوکی استخوان، یک بیماری مرموز و خطرناک است و بروز و شیوع این بیماری در سالمندان بسیار زیاد است و تا حدود 40 درصد از زنان بالای 50 سال، به این بیماری مبتلا هستند بنابراین باید درمان به موقع دریافت کنند که از بروز شکستگی جلوگیری شود.
مدیرکل دفتر مدیریت بیماریهای غیرواگیر وزارت بهداشت خاطرنشان کرد: با کمال تاسف باید بگوییم که از هر 3 زن و از هر 5 مرد بالای 50 سال، یک نفر شکستگی ناشی از پوکی استخوان را تجربه میکند که بروز بسیار بالایی است و باید از آن پیشگیری شود.
استوار گفت: بروز شکستگی لگن که یکی از خطرناکترین و جدیترین نوع شکستگی است، به تنهایی از همه سرطانهای مختص زنان مانند سرطان سینه، دهانه رحم، رحم و تخمدان، بیشتر است و مرگ و میر ناشی از شکستگی لگن نیز بسیار بالا است به شکلی که 20 تا 50 درصد از افرادی که دچار شکستگی لگن میشوند، در سال اول بعد از شکستگی، جان خود را از دست میدهند.
وی تاکید کرد: خیلی اهمیت دارد که بتوانیم به موقع پوکی استخوان را تشخیص دهیم و از بروز شکستگی ناشی از آن با درمان مناسب و به موقع، جلوگیری کنیم. از هر 4 زن مبتلا به پوکی استخوان، سه نفر از آنها از بیماری خودشان اطلاعی ندارند بنابراین تشخیص به موقع، بسیار مهم است و تلاش پویش ملی وزارت بهداشت در سراسر کشور بر این است که به خصوص زنان بیشتر از 50 سال که در خطر بالاتر بروز شکستگی ناشی از پوکی استخوان هستند را آگاه کند که برای تشخیص به موقع مراجعه و درمان مناسب را دریافت کنند.
مدیرکل دفتر مدیریت بیماریهای غیرواگیر وزارت بهداشت افزود: متاسفانه در زمان اپیدمی کووید19 بعضی از عوامل خطر پوکی استخوان مانند کم تحرکی، تغذیه نامناسب و مصرف سیگار و الکل، شیوع بیشتری یافته که باید با آگاه کردن جامعه، عوامل خطر و این بیماری خاموش را در حد امکان در جامعه کاهش دهیم.
استوار یادآور شد: پوکی استخوان عوامل خطر زیادی دارد و هر قدر این عوامل، شیوع بیشتری داشته باشد، بیماری پوکی استخوان نیز شدیدتر خواهد بود و شیوع بیشتری دارد و در سن پایینتری رخ میدهد. عوامل خطر این بیماری شامل تغذیه نامناسب و به ویژه مصرف ناکافی کلسیم و ویتامین دی، کم تحرکی و مصرف سیگار و الکل است. هر قدر این عوامل خطر بیشتر باشد، پوکی استخوان نیز شدیدتر میشود.
وی خاطرنشان کرد: مطالعه مشخصی که در کشور نشان داده باشد که سن بروز پوکی استخوان کاهش یافته وجود ندارد اما به طور طبیعی میتوان گفت که با افزایش شیوع عوامل خطر، سن بروز این بیماری کاهش پیدا میکند.
مدیرکل دفتر مدیریت بیماریهای غیرواگیر وزارت بهداشت گفت: در مورد عوامل تغذیهای، کمبود ویتامین دی و کاهش دریافت کلسیم، از عوامل خطر مهم هستند. مسئله مهمی که وجود دارد این است که شیوع کمبود ویتامین دی در دنیا و ایران، بالا است بنابراین تشخیص به موقع کمبود ویتامین دی خیلی اهمیت دارد و به ویژه زنان بیشتر از 50 سال در صورت کمبود ویتامین دی، با اقدام درمانی بسیار ساده مانند دریافت منظم ویتامین دی می توان این کمبود را جبران کرد.
استوار در خصوص آزمایش تشخیصی پوکی استخوان در کشور خاطرنشان کرد: انجام آزمایش تشخیص پوکی استخوان مطابق دستورالعملها و پروتکلهای اعلام شده، تحت پوشش بیمه قرار دارد و هیچ زمانی رایگان نبوده و الان هم نیست اما تحت پوشش بیمه است.
وی افزود: متاسفانه دو مشکل عمده در زمینه این بیماری وجود دارد؛ یکی اینکه مردم آگاهی کافی برای مراجعه جهت تشخیص به موقع این بیماری ندارند. خیلی مهم است که زنان بالای 50 سال برای اطمینان از سلامت استخوان خودشان به پزشک مراجعه کنند. مشکل دیگر این است که حتی در افرادی که پوکی استخوان برای آنها مسجّل میشود و پزشک به آنها اعلام میکند که مبتلا به این بیماری هستند، پایبندی به درمان به خوبی انجام نمیشود و بیش از سه چهارم از زنانی که درمان پوکی استخوان برای آنها آغاز میشود، تا قبل از پایان یک سال، درمان خود را قطع میکنند در حالیکه درمان پوکی استخوان کاملا طولانی مدت و نیازمند پایبندی به درمان است.
مدیرکل دفتر مدیریت بیماریهای غیرواگیر وزارت بهداشت یادآور شد: هدف پویش ملی پیشگیری از پوکی استخوان و شکستگی از ناشی از آن، آگاهی بخشی به مردم است که به آنها بگوید تشخیص به موقع خیلی می تواند برای جلوگیری از عوارض این بیماری کمک کند.
استوار گفت: یکی از انواع پوکی استخوان، پوکی استخوان ثانویه است که یا به دلیل ابتلا به برخی از بیماریها مانند سرطان ها رخ می دهد یا اینکه به دلیل دریافت داروهای مشخصی این اتفاق میافتد که یکی از شایع ترین این داروها، کورتونها هستند. همه بیماریهایی که در آنها کورتون مورد استفاده قرار میگیرد، خطر پوکی استخوان در بیماران مبتلا به آنها، افزایش پیدا میکند.
وی افزود: در مورد بیماران مبتلا به کووید19 نیز این خطر وجود دارد که مصرف کورتون بتواند در نهایت شیوع پوکی استخوان را افزایش دهد اما مصرف کورتون در این بیماران، خیلی محدود و در مقطع زمانی خیلی کوتاهی است که به نظر میرسد مشکل جدی در سطح جامعه ایجاد نمیکند هرچند که این موضوع، نیازمند مطالعه است تا ببینیم که خطر بروز پوکی استخوان ثانویه و شکستگی ناشی از آن را افزایش میدهد یا خیر.
مدیرکل دفتر مدیریت بیماریهای غیرواگیر وزارت بهداشت بیان داشت: عوامل خطر پوکی استخوان خیلی زودتر از سن 50 سالگی فرد را مستعد به این بیماری میکنند. تغذیه نامناسب به ویژه کمبود دریافت لبنیات و مواد غذایی حاوی ویتامین دی و کلسیم و کم تحرکی از مهمترین عوامل خطر هستند که باید در دهه های اول زندگی مورد توجه خانوادهها قرار گیرند تا در سالمندی، افراد دچار پوکی استخوان نشوند.
استوار ادامه داد: به خانوادهها توصیه میکنم که به تغذیه فرزندان خودشان، اهمیت ویژهای بدهند و مصرف لبنیات، مواجهه با نور آفتاب به میزان کافی در شرایط ایمن و فعالیت بدنی کافی برای فرزندان شان را نه فقط برای پیشگیری از پوکی استخوان بلکه برای سایر بیماریهای غیرواگیر مورد نظر داشته باشند.
منبع: اکوفارس
کلیدواژه: غیرواگیر وزارت بهداشت مدیرکل دفتر مدیریت بیماری کمبود ویتامین دی پوکی استخوان شکستگی ناشی تشخیص به موقع بروز شکستگی ناشی از آن عوامل خطر
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت ecofars.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «اکوفارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۹۷۶۵۴۷۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
بسیاری از اختلالات روانی ریشه جسمانی دارند
تیکهای جسیکا هیوستون زمانی شروع شد که فقط ۱۲ سال داشت. با گذشت زمان، وضعیت او رو به وخامت گذاشت تا اینکه دچار تشنج شد و سریعا به بیمارستان انتقال یافت. پزشکان بیمارستان محلی در دورهام انگلستان، وضعیت او را نادیده گرفتند و گفتند دچار اضطراب شده است و احتمالا زمان زیادی را صرف تماشای ویدئوهای تیک تاک میکند.
جسیکا درواقع از بیماری خودایمنی رنج میبرد که براثر عفونت باکتریایی استرپتوکوک بهوجود میآید. بیماری او نوعی از اختلالات عصب-روانشناختی ایمنی خودکار کودکان مرتبط با عفونتهای استرپتوکوک (PANDAS) بود. وقتی عفونت شناسایی و درمان شد، علائم او درنهایت شروع به بهبود کرد.
خانم هیوستون تنها فردی نیست که دچار اختلال عملکردی در مغز است که با اختلال روانی اشتباه گرفته میشود. شواهد فراوان نشان میدهند مجموعهای از عفونتها میتوانند موجب وضعیتهایی مانند اختلال وسواس فکری-عملی، تیک، اضطراب و حتی روانپریشی شوند. اختلالات التهابی و متابولیکی نیز میتوانند اثرات قابلتوجهی بر سلامت روان داشته باشند، اگرچه روانپزشکان بهندرت آنها را مورد توجه قرار میدهند.
بازاندیشی درباره علت اختلالات روانی میتواند پیامدهای عمیقی برای میلیونها فرد مبتلا به بیماریهای روانی داشته باشد که درحالحاضر بهخوبی تحت درمان قرار نمیگیرند. بهعنوان مثال، بیش از ۹۰ درصد از بیماران مبتلا به اختلال دوقطبی در طول زندگی به بیماریهای عودکننده مبتلا میشوند. بیش از ۴۶ درصد از کودکان مبتلا به اختلال وسواس فکری-عملی بهبود نمییابند. حدود ۵۰ تا ۶۰ درصد از بیماران مبتلا به افسردگی پس از آزمایش داروهای مختلف درنهایت بهبود مییابند. درک عمیقتر مولفههای زیستی سلامت روان میتواند به تشخیص دقیقتر و درمانهای هدفمندتر منجر شود.
از دیرباز، رشته روانپزشکی بهجای اینکه بر علل زمینهای متمرکز باشد، حول توصیف و طبقهبندی علائم متمرکز بوده است. راهنمای تشخیصی و آماری اختلالهای روانی (DSM) در سال ۱۹۵۲ منتشر شد و حاوی توصیفات، علائم و معیارهای تشخیصی است. گرچه این راهنما به یکدستشدن تشخیصها کمک کرده است، بدون درنظر گرفتن مکانیسمهای پشتصحنهی اختلالات روانی بیماران را گروهبندی میکند.
بین علائم افسردگی و اضطراب همپوشانی زیادی وجود دارد و برخی این سوال را مطرح میکنند که آیا این موارد واقعا بیماریهای مجزایی هستند. درعینحال، افسردگی و اضطراب به شکلهای مختلفی وجود دارند. برای مثال، اختلال هراس با و بدون آگورافوبیا تشخیصهای متفاوتی هستند، اما ممکن است تفاوتهای معناداری بین آنها پیدا نکنیم. این امر میتواند به تنوع بالای بیماران شرکتکننده در کارآزماییهای دارویی منجر شود و به علت اشتراکات کم و اختلافات زیاد میان شرکتکنندگان، این آزمایشها نتیجهای حاصل نکنند.
تلاشهای پیشین برای یافتن مکانیسمهای علّی برای بیماریهای روانی چالشبرانگیز بوده است. در سال ۲۰۱۳ موسسه ملی سلامت روان سعی کرد از پژوهش برپایهی طبقهبندیهای مبتنیبر علائم DSM فاصله بگیرد. بودجه هنگفتی صرف پژوهش درمورد فرایندهای بیماری مغز شد با این امید که ژنها را مستقیما به رفتارها پیوند بزند. اما این ایده درنهایت شکست خورد و بیشتر ژنهای کشفشده اثرات کوچکی داشتند.
ژنها گرچه ممکن است در ابتلا به اختلالات روانی نقش داشته باشند، بهتنهایی پاسخ این موضوع نیستند. لودگر تبارتز ون الست، استاد روانپزشکی و رواندرمانی در بیمارستان دانشگاه فرایبورگ آلمان میگوید بسیاری از اختلالات مانند اسکیزوفرنی، اختلال نقص توجه-بیشفعالی، اضطراب و اوتیسم میتوانند براثر اختلال ژنتیکی ۲۲q۱۱.۲ ایجاد شوند که در آن بخشی از کروموزوم ۲۲ حذف شده است.
در سال ۲۰۰۷ مطالعات انجامشده در دانشگاه پنسیلوانیا نشان داد ۱۰۰ بیمار با علائم روانپزشکی یا نقایص شناختی درواقع دچار نوعی بیماری خودایمنی بودند. بدن آنها درحال ایجاد آنتیبادی علیه گیرندههای کلیدی در سلولهای عصبی به نام گیرنده NMDA بود. این امر به تورم مغز منجر میشود و میتواند طیف وسیعی از علائم ازجمله پارانویا، توهم و پرخاشگری را ایجاد کند. بیماری توصیفشده آنسفالیت گیرنده ضد NMDA نام گرفت و در بسیاری از موارد با حذف آنتیبادیها یا استفاده از داروهای ایمنیدرمانی یا استروئیدها قابل درمان بود. مطالعات انجامشده روی بیمارانی که اولین دوره روانپریشی را داشتند، نشان داده است بین ۵ تا ۱۰ درصد آنها آنتیبادیهای حملهکننده به مغز را نیز داشتند.
بهنظر میرسد در موارد نادر اختلال وسواس فکری-عملی میتواند توسط سیستم ایمنی نیز ایجاد شود. این وضعیت در PANDAS دوران کودکی مشاهده میشود که خانم هیوستون در سال ۲۰۲۱ مبتلا به آن تشخیص داده شد. این اختلال گاهی در بزرگسالان هم دیده میشود. مرد ۶۴ سالهای زمان زیادی را صرف کوتاه کردن چمنهای حیاط خانه خود کرد، اما روز بعد دچار احساس پشیمانی و گناه شد. پژوهشگران دریافتند این علائم ناشی از حمله آنتیبادیها به نورونهای مغز او است.
اخیراً، بلیندا لنوکس، مدیر گروه روانپزشکی دانشگاه آکسفورد، آزمایشهایی را روی هزاران بیمار مبتلا به روانپریشی انجام داده است. او میزان آنتیبادیها را در نمونههای خون حدود ۶ درصد از بیماران پیدا کرده است که عمدتا گیرندههای NMDA را هدف قرار میدهند. او میگوید مشخص نیست چگونه مجموعهای از آنتیبادیها میتوانند علائم بالینی مختلف از تشنج گرفته تا روانپریشی و آنسفالیت را ایجاد کنند. همچنین مشخص نیست چرا این آنتیبادیها ایجاد میشوند یا میتوانند از سد خونیمغزی (غشایی که دسترسی به مغز را کنترل میکند) عبور کنند. او فرض میکند آنتیبادیها از سد خونیمغزی عبور میکنند و ازطریق اتصال به هیپوکامپ بر حافظه تاثیر میگذارند و به هذیان و توهم منجر میشوند.
دکتر لنوکس میگوید برای درک آسیبهایی که سیستم ایمنی میتواند به مغز وارد کند، به بازاندیشی پزشکی نیاز است. او درحال انجام کارآزماییهایی در این زمینه است.
مطالعهی بیماران مبتلا به روانپریشی ناشی از سیستم ایمنی نشان میدهد طیف وسیعتری از استراتژیها ازجمله حذف آنتیبادیها و مصرف داروهای ایمنیدرمانی یا استروئیدها میتوانند درمانهای موثری باشند.
افراد مبتلا به آنسفالومیلیت میالژیک/سندرم خستگی مزمن (بیماری عفونی که با مجموعهای از مشکلات شناختی مانند مشکل تمرکز و توجه همراه است) زمانی نادیده گرفته یا دچار تمارض تشخیص داده میشدند. پژوهشهای جدید نشان میدهد آنسفالومیلیت میالژیک هم با اختلالات ایمنی و هم با اختلالات متابولیک مرتبط است.
اختلالات متابولیک نیز میتوانند بر سلامت روان تاثیر بگذارند. مغز عضوی به شدت انرژیخواه است و تغییرات متابولیکی مرتبط با مسیرهای انرژی در اختلالات مختلفی ازجمله اسکیزوفرنی، اختلال دوقطبی، روانپریشی، اختلالات خوردن و اختلال افسردگی عمده نقش دارد.
در دانشگاه استنفورد، کلینیک روانپزشکی متابولیک وجود دارد که در آن بیماران به کمک تغییر رژیم غذایی و سبک زندگی همراه با دارو درمان میشوند. یکی از حوزههای فعال تحقیقاتی در این کلینیک، مزایای بالقوه رژیم کتوژنیک است که در آن مصرف کربوهیدراتها محدود است.
رژیم غذایی کتوژنیک بدن را مجبور میکند برای تامین انرژی چربی بسوزاند و مواد شیمیایی معروف به کتونها را ایجاد کند که میتواند در زمان محدود بودن مقدار گلوکز بهعنوان منبع سوخت در مغز استفاده شود.
کرک نایلن، رئیس گروه علوم اعصاب خیریه آمریکایی بازوسکی گروپ که بودجه پژوهشهای مغز را تامین میکند، میگوید ۱۳ کارآزمایی در سراسر جهان درحال انجام است تا اثرات درمانهای متابولیک را بر بیماریهای روانی جدی بررسی کند.
نتایج اولیه نشان داده است گروه بزرگی از بیماران بهطرز معناداری به این درمانها پاسخ میدهند. داروها، گفتگو درمانی، تحریک مغناطیسی مغز و شاید درمان با الکتروشوک برای این گروه از بیماران موثر نبوده است.
فقط درک سیستم ایمنی و سوختوساز نیست که درحال بهبود است. اکنون حجم عظیمی از دادهها با سرعت بیسابقهای تجزیهوتحلیل میشود تا ارتباطی را آشکار کنند که قبلا از دید پنهان بوده است. این امر درنهایت میتواند به درمانهای شخصیتر و بهتر منجر شود.
اوایل اکتبر سال ۲۰۲۳ زیستبانک بریتانیا دادههایی را منتشر کرد که نشان میداد افراد مبتلا به دورههای افسردگی دارای سطوح بالاتری از پروتئینهای التهابی مانند سیتوکینها در خون خود بودند. طبق مطالعهای دیگر، حدود یکچهارم از بیماران افسرده شواهدی از التهاب خفیف را نشان میدادند. آگاهی از این موضوع میتواند مفید باشد، زیرا پژوهشهای دیگر نشان میدهند بیماران مبتلا به التهاب به داروهای ضدافسردگی پاسخ ضعیفی نشان میدهند.
پیشرفتهای تازهای در رابطه با درک علل زمینهای اختلالات روانی پیشرو است. گروهی از پژوهشگران درحال بررسی راههای مختلفی برای بهبود تشخیص ADHD هستند؛ مثل طبقهبندی بیماران به زیرگروههای مختلف که برخی از آنها قبلا ناشناخته بودند. گروههای مختلف پژوهشگران در سه بیانیه مختلف در فوریه ۲۰۲۴ خبر کشف نشانگرهای زیستی را اعلام کردند که میتواند خطر زوال عقل، اوتیسم و روانپریشی را پیشبینی کنند.
جستجو برای ابزارهای تشخیصی بهتر نیز احتمالاً با استفاده از هوش مصنوعی تسریع میشود. شرکتی به نام Cognoa درحال استفاده از هوش مصنوعی برای تشخیص اوتیسم در کودکان با تجزیهوتحلیل فیلمهایی از رفتارهای حرکتی آنها در اتاق انتظار پزشکان است.
موسسه علوم زیستی کمی (QBI) در کالیفرنیا از هوش مصنوعی برای ایجاد نقشه کاملا جدیدی از تعاملات بین پروتئینها و شبکههای مولکولی که در اوتیسم نقش دارند، استفاده کرده است. این کار یافتن ابزارهای تشخیصی و درمانی را تا حد زیادی تسهیل خواهد کرد.
تحولاتی که به آنها اشاره شد، امیدوارکننده است. اما بسیاری از مشکلات را میتوان با کاهش فاصلهای که امروزه بین عصبشناسی و روانپزشکی وجود دارد، حل کرد. عصبشناسی اختلالات فیزیکی، ساختاری و عملکردی مغز را مطالعه و درمان میکند درحالیکه روانپزشکی که با اختلالات روانی، عاطفی و رفتاری سروکار دارد. دکتر لنوکس آیندهای را تجسم میکند که در آن وقتی فردی که دچار اختلال روانی ناگهانی پس از عفونت ویروسی شده است با درمانهای استاندارد بهبود پیدا نمیکند، آزمایش آنتیبادی انجام شود.
بهگفتهی دکتر تبارتز ون الست، شکاف بین عصبشناسی و روانپزشکی در کشورهای آنگلوساکسون (شامل آمریکا، بریتانیا، کانادا و نیوزیلند) بیشتر است. در کشور آلمان، روانپزشکی و عصبشناسی به هم نزدیکتر هستند، بهطوریکه عصبشناسان درزمینهی روانپزشکی آموزش میبینند و روانپزشکان نیز یک سال تحت آموزش درزمینهی عصبشناسی قرار میگیرند. این امر کارهای پژوهشی را آسانتر میکند.
دکتر تبارتز ون الست برای بیشتر بیمارانی که برای اولین به مبتلا به روانپریشی یا سندرمهای روانپزشکی شدید دیگر تشخیص داده میشوند، امآرآی مغز، الکتروانسفالوگرام، تستهای آزمایشگاهی برای التهاب و پونکسیون کمری تجویز میکند تا با پیدا کردن سرنخهایی از علت بیماری، درمانهای بهتری برای آنها ارائه شود.
منبع: زومیت
باشگاه خبرنگاران جوان علمی پزشکی کلينيک