جان میلبَنک و بازنگری اندیشه اجتماعی مدرن
تاریخ انتشار: ۶ آبان ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۹۷۷۹۰۷۳
به گزارش همشهری آنلاین به نقل از مهر، کتاب «الهیات و نظریه اجتماعی، فراسوی عقل سکولار» مهمترین اثر متفکر معاصر، جان میلبنک است. مخاطبان این کتاب هم نظریهپردازان اجتماعی و هم متألهاناند. تلاش میلبنک بر آن بوده است که به نظریهپردازان اجتماعی امکان ابطال شکاکانۀ نظریۀ اجتماعی مدرن سکولار را از چشماندازی مغایر با آن، در این مورد چشمانداز مسیحیت، نشان دهد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
سعی میلبنک اثبات این خواهد بود که مهمترین فرضهای حاکم بر چنین نظریهای مبتنی بر اصلاح یا رد مواضع مسیحیت ارتدکس است.این تغییر جهات فکری بنیادی بهلحاظ عقلانی دستبالا همانقدر «توجیهپذیر» ند که خود مواضع مسیحیت.
ماهیت کارهای میلبنک میان رشتهای بودن آنها و رفت آمد مدام بین نظریههای مدرن فلسفی و علوم اجتماعی و نظریههای قرون وسطی و الهیات مسیحی است. این کتاب به توصیه دکتر حسین کچویان عضو هیأت علمی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران و طی ۲ سال ترجمه گردیده که در معرفی و دیدگاههای میلبنک بسیار مؤثر است.
جان میلبنک در کتاب «الهیات و نظریۀ اجتماعی؛ فراسوی عقل سکولار»، به شیوهای استادانه گسترش اندیشۀ اجتماعی مدرن را بازنگری کرده است. دیدگاه او، مبتنی بر یک بازبینی جامع از نظریۀ اجتماعی است که در گذشته، با ماکیاولی و هابز آغاز شده و در روزگار معاصر، از طریق کسانی چون رابرت بلا و پیتر برگر گسترش یافته است.او بدون نفی هیچیک از نظرات ایشان، تنها به نشان دادن نقاط قوت آنها پرداخته است. در این نوع دیدگاه، روسکین و گادوین در طول کارل مارکس و ماکس وبر قرار میگیرند و دومایستر و دوبونالد از همراهان امیل دورکیم به شمار میآیند.
میلبنک در این کتاب، به بازنگری از گسترش اندیشۀ اجتماعی مدرن اقدام کرده که همزمان، هم به نقد پارادیم ها و الگوهای غالب آن میپردازد و هم محدودیتهای ذاتی و تنگناهای درونی دستاوردهای آن را مطرح میکند. در پایان، آنچه او ارائه میکند، تنها یک دیدگاه الهیاتی است؛ «تصویری مطلقاً مسیحی از صلح و آرامش هستی شناختی» که فرمان دلپذیر و نغمۀ خوش آهنگ «زندگی اجتماعی» را مینوازد؛ زندگیای که خرد سکولار و عرفی گرای آدمی، از دیرباز در جست وجوی آن بود، اما هیچ گاه نتوانست آن را بیابد.
استدلال میلبنک از نوع قضایای دیالکتیکی است که با متون اندیشۀ اجتماعی همراه شده است که تنها نشان از زیربنای منطقی آن میدهد و از طریق کشف محدودیتهای آن، میتوان از همان آغاز، پی به انجام آن برد. بسیاری از ناتوانیها و شکستهایی که میلبنک از آنها یاد میکند، در زمرۀ ریشههای نظریۀ اجتماعی در خرد عرفیگرای (عقل سکولار) آدمی بهشمار میآید؛ خرد عرفیگرایی که در آغاز دورۀ مدرن، در جستوجوی زیربنایی عملی برای صلح و آرامش اجتماعی بود که الهیات، ناتوان از ارائۀ آن شده بود. بدین منظور، نظریهپردازان اجتماعی، به جعل واژه و مفهوم «سکولار» (عرفیگرایی) دست زدند؛ قلمرویی که در آن، آرمانها و خواستههای آدمی، بهطور مشخص از تکالیف غایی او جدا میشد. چنین طرحی بدون شک، تا جاهایی، بیشتر نمیتوانست موفقیتآمیز باشد و آن هم، صرفاً درآنجاهایی که کوشید تا از طرق مختلف، آگاهی و ادراک دینی را متزلزل سازد و آن را منکر شود.
میلبنک نتیجه گرفته است که تلاش برای به خدمت درآوردنِ خرد عرفیگرا (عقل سکولار) در قلمروی امور دینی و چارچوب نظام الهیاتی در راه رسیدن به «عدالت» و «صلح»، عاقبت محکوم به محدودیتهای خود همین خرد عرفیگرا خواهد شد.
این نتیجهگیریِ جدیدی نیست؛ اما هنگامی که دیگران در این نقطه متوقف ماندهاند، تنها نگرش دیالکتیکی میلبنک است که بهطور مبهم و سربسته، با چنگ انداختن به برخی الهامات غیبی و امور ماوراءالطبیعی، کار خود را آغاز میکند.
فهرست کتاب به شرح زیر است:
بخش اول: الهیات و لیبرالیسم
- الهیات سیاسی و علم جدید سیاست
- اقتصاد سیاسی به مثابه عدل الهی و علم مسابقه و قدرت
بخش دوم: الهیات و پوزیتیویسم
- جامعه شناسی ۱: از مالبرانش تا دورکیم
- جامعه شناسی ۲: از کانت تا وبر
- نظارت بر امر متعالی: نقدی بر جامعه شناسی دین
بخش سوم: الهیات و دیالکتیک
- در دفاع و رد هگل
- در دفاع و رد مارکس
- تأسیس امر ماورا طبیعی: الهیات سیاسی و رهایی در زمینه اندیشه کاتولیکی مدرن
بخش چهارم: الهیات و تفاوت
- علم، قدرت و واقعیت
- خشونت هستی شناختی یا معضل پست مدرن
- تفاوت فضیلت، فضیلت تفاوت
- شهر دیگر: الهیات به مثابه علم اجتماعی
کتاب الهیات و نظریه اجتماعی؛ فراسوی عقل سکولار نوشته جان میلبنک با ترجمه شهناز مسمی پرست و شهرزاد قانونی و ویراسته ایرج قانونی به همت انتشارات ترجمان با قیمت ۶۶ هزار تومان منتشر شده است.
کد خبر 560492 برچسبها اندیشهمنبع: همشهری آنلاین
کلیدواژه: اندیشه اجتماعی مدرن عقل سکولار
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۹۷۷۹۰۷۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
پانوپتیکون و کاربرد آن در شهرسازی مدرن چیست؟
پانوپتیکون (سراسربین) نوعی معماری است که در ابتدا برای طراحی زندانها و با هدف بهبود رفتار زندانیان با تفکر «همیشه تحتنظر بودن» معرفی شد. این رویکرد امروزه در قالب نظارت بر جوامع برای بهبود امنیت و سلامت، همچنین افزایش شفافیت عملکرد مقامات مورد استفاده قرار دارد.
به گزارش سرویس ترجمه خبرگزاری ایمنا، پانوپتیکون، نوعی معماری زندان محسوب میشود که در طول زمان تحت ایدهها و استفادههای جدید از مفهوم پیشگیری از خطاهای انسانی تکامل پیدا کرده است. این معماری در اصل روشی برای ایجاد ساختمانهایی است که به افراد داخل این حس را میدهد که قابل مشاهده هستند، بدون اینکه چگونگی آن را بدانند. پانوپتیکون نوعی ساختار زندان است که قدمت آن به قرن هجدهم بازمیگردد و در آن نگهبانان امنیتی زندانیان را از یک برج مرکزی تحت نظر قرار میدادند، بدون اینکه زندانیان بدانند این عمل چگونه انجام میگیرد.
نظریه پانوپتیکون چیست؟تئوری پانوپتیکون معتقد است که افراد زمانی میتوانند کنترل شوند که خود را تحت نظارت دائمی میبینند، حتی اگر کسی نظارهگر نباشد. این تئوری از تأثیر تحت نظر قرار داشتن توسط یک برج نگهبانی مرکزی در یک زندان ناشی شده است که همه زندانیان حتی در صورت حضور نداشتن نگهبان با دیده نشدن وی، میتوانند آن را ببینند. از آنجا که زندانیان برج را میبینند، به این فرض که تحت نظر هستند بهترین رفتار خود را دارند. قلب واقعی ایده پانوپتیکون این است که فعالیتهای خاصی وجود دارد که با نظارت، بهتر انجام میشوند.
تاریخچه و استفاده از پانوپتیکونپانوپتیکون در اصل ایده ساموئل بنتام برای کارخانههای قرن هجدهم بود، اما برادرش جرمی بنتام پتانسیل آن را برای ساخت زندان درک کرد و به این ترتیب دهها زندان با استفاده از این مفهوم ساخته شد. این معماری برای قرنها بهطور گسترده مورد استفاده قرار گرفت، زیرا امکان نظارت بر تعداد قابلتوجهی از زندانیان را با حداقل تعداد نگهبان فراهم میکرد. هدف از این طرح ایجاد احساس حضور «دانایی» نامرئی بود که جوامع انضباطی آن را پذیرفتند.
این مفهوم فیلسوف میشل فوکو را در سال ۱۹۷۵ مجذوب خود کرد، زیرا پانوپتیکون زندانیان را مجبور میکرد بهتر رفتار کنند و به کمک آن «تحمیل هر رفتاری بر هر کثرت انسانی» آسان بود. به عبارت دیگر القای یک رفتار از طریق فرم بنا امکانپذیر بود.
وی پانوپتیکون را بهعنوان راهی برای نشان دادن تمایل جوامع انضباطی برای تحت تاثیر قرار دادن شهروندان خود استفاده کرد، زیرا همانطور که زندانی از ترس مجازات، رفتار خود را کنترل میکند، شهروندان نیز از ترس جریمه درست رفتار خواهند کرد.
پانوپتیکون در دنیای دیزنیپارک موضوعی دنیای دیزنی در آمریکا نمونهای از بهرهگیری شرکتهای مدرن از معماری پلیسی پانوپتیکون و توسعه این رشته شهرسازی بود، با این حال مفهوم آن از نگهبانانی که بهزور زندانیان را ملزم به درست رفتار کردن میکنند، به نگهبانانی تغییر کرد که مراجعهکنندگان را به هیچ اقدامی مجبور نمیکنند، اما از درگیری یا استفاده نادرست از فضا جلوگیری به عمل میآورند. این مفهوم امروزه در شهرهای سراسر جهان استفاده میشود که افسران مجری قانون با پای پیاده یا دوچرخه به گشتزنی در شهرها میپردازند و حضور صرف آنها منطقه را امنتر میکند. دادن این فرصت برای اطلاعرسانی شهروندان به مقامات از تخلف شخص دیگری نیز مؤثر است.
محیط پانوپتیکونی در نقش پلیس شهریطراحی پانوپتیکون در سال ۲۰۲۰ برای کنترل همهگیری کووید -۱۹ نیز مورد استفاده قرار گرفت. پلیس یکی از نقشهای کلیدی همه سیستمهای بهداشت عمومی است و در طول همهگیری ویروس کرونا از طریق دستگاههایی مانند نظارت دیجیتال، سازمانهای مجری قانون و حتی پلیس غیررسمی از میان ساکنان جوامع به کنترل بیماری پرداخت.
پلیس غیررسمی در اصل نوعی پانوپتیکون محسوب میشود که مفهوم آن در سال ۱۹۶۱ با انتشار کتاب «مرگ و زندگی شهرهای بزرگ آمریکا» گسترش پیدا کرد که بر اهمیت پلیس غیررسمی در خیابانها، پیادهروها و پارکها، همچنین بر رابطه مثبت بین این نوع پلیس و امنیت شهری تأکید میکرد.
در یکی از مثالهای واقعی کتاب، مردی در تلاش بود تا کودکی را از خیابان برباید که جمعیت کوچکی متشکل از ساکنان و صاحبان فروشگاههای آن منطقه مانع او شدند. اما لحظاتی بعد معلوم شد که این مرد پدر او بوده است، اما این نوع پلیس غیررسمی از آدمربایی احتمالی جلوگیری کرد. در این نمونه، در واقع مجموع انسانها و محیط طراحیشده پارک، یک فظای نظارتی غیر معمول را فراهم آورد که مانع از بروز یک جرم شد. فضای باز و محیط خانوادهدوست پارک که فقط برای حضور کودکان و والدین طراحی شده بود و نه برای حضور افراد بیهدف، همگی به ساختار ضددزدی کمک کرد.
فضای خانوادهدوست، منظور ترکیب وسایل بازی و میز وصندلیهای چندنفری برای حضور والدین بود. گاهش زمینهای بازی فقط شامل سرسره و تاب و سایر وسایل بازی میشود و والدین باید تنها نظارهگر کودکان باشند، در این شرایط ممکن است در اثر یک غفلت اتفاق ناخوشایندی رخ دهد. در بعضی از پارکها نیز زمین بازی کودکان در کنار فضاهای باز بیسروته قرار گرفته که ممکن است پتانسیل حضور افراد متجاوز را به راحتی فراهم بیاورد و به همین دلیل نوع ساختار یک پارک که حالت نظارتی داشته باشد، بهراحتی میتواند مانع از وقوع جرم باشد.
پانوپتیکون در عصر نظارت دیجیتالپانوپتیکون بهعنوان یک اثر معماری به یک نگهبان اجازه میدهد تا ساکنان را بدون اینکه ساکنان بدانند تحت نظر هستند یا نه مشاهده کند و در نیمه دوم قرن بیستم بهعنوان راهی برای ردیابی گرایشهای نظارتی جوامع انضباطی مطرح شد. ساختار اصلی این معماری یک برج مرکزی بود که توسط چندین سلول احاطه شده است. این برج دیدهبانی از بسیاری جهات الگویی برای دوربینهایی است که به ساختمانها متصل شدهاند؛ دستگاههایی که از روی عمد قابل مشاهده هستند و چشمان نظارتگر انسانها را از دید پنهان میکنند. این نظارت امروزه در سطحی وسیع و در قالب اینترنت اشیا نیز صورت میگیرد.
بخش زیادی از زندگی بشر امروز در دنیای آنلاین میگذرد که در آن دادههای زیادی بدون مالکیت فیزیکی و احساس صریح قرار گرفتن در معرض دید، به اشتراک گذاشته میشود. با این حال دادهها نهتنها توسط دولتها، بلکه توسط شرکتهایی تحتنظارت هستند که مبالغ هنگفتی روی آنها سرمایهگذاری میکنند.
اتصال متقابل بین اشیا در خانهها، اتومبیلها و شهرها که عموماً به آن اینترنت اشیا گفته میشود، نظارت دیجیتال را بهطور اساسی تغییر خواهد داد. در اصل ممکن است یک برج مرکزی وجود نداشته باشد، اما حسگرهای ارتباطی در نزدیکترین اشیا به بشر وجود خواهد داشت. با ظهور سیستمهای شبکهای گستردهتر، همه چیز از ماشین لباسشویی گرفته تا اسباببازیها بهزودی قادر به برقراری ارتباط خواهند بود و حجم وسیعی از دادهها را در زندگی ایجاد میکنند و این سیستمهای نظارتی مرکزی هستند که باید در نقش پانوپتیکون امنیت تبادل اطلاعات را تامین کنند.
کد خبر 749228