Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «فرارو»
2024-04-29@19:37:19 GMT

غرق اجباری سه روستا!

تاریخ انتشار: ۷ آبان ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۹۷۸۱۹۰۴

غرق اجباری سه روستا!

استان رئیس‌جمهور‌پرور سمنان که به گواه اطلاعات و آمار ارائه‌شده از سوی استانداری این استان، تمام روستاهایش هم آب دارند و شاید روزگاری جمعیت سرریز تهران در این استان سکونت و آن را با مشکل کمبود آب مواجه کند، چشم به آب‌های مازندران دوخته است.

به گزارش شرق؛ چندی است که احداث سد فینسک در دستور کار وزارت نیرو قرار گرفته است و به ساکنان سه روستا با جمعیت متغیر و حدود ۱۹۰ خانوار، اجازه هیچ فعالیتی نمی‌دهند؛ زیرا آن‌ها محکوم‌اند که سرزمین آبا و اجدادی‌شان را برای اجرای روش منسوخ‌شده انتقال آب بین‌حوضه‌ای به دولت واگذار کنند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

داستان فقط به این سه روستا ختم نمی‌شود و نگرانی‌هایی درباره اختلال تأمین آب برای ۲۵ روستای پایین‌دست سد فینسک با پنج هزار سکنه هم وجود دارد.

مسئولان وزارت نیرو در‌حالی‌که مانع تدفین اموات در قبرستان‌های سه روستای مخزن سد می‌شوند، به مردم منطقه هیچ توضیحی نداده‌اند که آن‌ها باید به کجا کوچ کنند. مردم منطقه می‌گویند که آب مازندران قرار است به سمنان برای کشت خربزه و سبزی و صیفی منتقل شود. روستاییان سرگردان، از عملکرد وزارت نیرو ناراضی هستند؛ اما تلاش‌های ما هم برای دریافت پاسخ مسئولان وزارت نیرو تا لحظه تنظیم این گزارش بدون نتیجه باقی ماند.

سد فینسک که در ۲۵ کیلومتری بالادست سد شهید رجایی کلنگ ساخت آن به زمین خورده، ادامه همان مسیر منسوخ‌شده انتقال آب بین‌حوضه‌ای است که جدال آب در ایران را به مرز‌های خطرناکی می‌کشاند. وزارتخانه‌ای که باید متولی توزیع عادلانه آب باشد، معلوم نیست در کدام دفتر حساب‌و‌کتاب انجام می‌دهد که رأی بر انحراف رودخانه‌های مختلف ایران می‌دهد.

بار دیگر پروژه‌ای عمرانی که برای فردای ایران آبادانی به همراه ندارد، کلید خورده است و این بار باز هم قرار است بهای سودای آرزو‌هایی را که سیاسیون در سر می‌پرورانند، مردم بی‌پناه روستا‌هایی پرداخت کنند که عمر خود را برای ساختن خانه و کاشانه کوچک‌شان صرف کرده‌اند.

۳ روستای فصلی در مخزن سد
بنا به گفته منابع محلی تمام روستای تُم، ۸۰ درصد روستای تَلاجیم و ۶۰ درصد روستای مُلاده که در دامنه شمالی رشته کوه‌های البرز (واقع در استان مازندران) قرار گرفته‌اند، در مخزن سد فینسک غرق می‌شوند تا آب همسایه جنوبی خود یعنی سمنان را تأمین کنند. باباقلی قلی‌پور از اهالی روستای تلاجیم درباره اقدامات وزارت نیرو برای ساخت سد فینسک می‌گوید: اگرچه روستای ما پشت سد قرار می‌گیرد؛ اما اصرار دارند که ما را هم از اینجا کوچ بدهند. در نقشه‌ای که خودشان داده‌اند، ما پشت سد قرار می‌گیریم.

او می‌گوید: از گردنه قوچک به سمت فشم که بروید، پِی تمام برج‌ها داخل رودخانه تأمین‌کننده آب سد لتیان قرار گرفته است. آن سد که تأمین‌کننده آب تهران است، وضعیتش به این شکل است. معلوم نیست چرا درباره سد فینسک می‌گویند که روستای ما باید تخلیه شود.

به گفته قلی‌پور، چند روز پیش یک فوتی روستا را از تهران می‌آورند؛ اما به خانواده متوفی اجازه دفن داده نمی‌شود تا اینکه بازماندگان تعهد می‌دهند. او تأکید می‌کند: شما مکان را بدهید، بعد اجازه دفن را از اهالی بگیرید. نه اجازه دفن می‌دهند و نه به امورات مردم رسیدگی می‌کنند.

خرید زمین به قیمت یک متر موکت
محمد محمدپور، عضو شورای روستای تم، نیز می‌گوید: وزارت نیرو اعلام کرده است که می‌خواهد آب را به سمنان ببرد و زمین‌های ما را به قیمتی که کارشناس کانون وکلا تعیین می‌کند، خریداری خواهد کرد. قیمتی هم که کارشناس کانون وکلا اعلام کند، اندازه یک متر موکت است.

او ادامه می‌دهد: هنوز مبلغی به اهالی اعلام نشده است؛ اما به نظر می‌رسد به ازای هر متر زمین بین ۵۰ تا صد هزار تومان پرداخت شود. این در حالی است که در روستای هم‌جوار ما زمین متری دو تا سه میلیون تومان قیمت دارد. محمدپور با اشاره به وجود درختان چند‌صد‌ساله در روستا تأکید می‌کند: ما باید صد سال دیگر صبر کنیم که درختان گردوی‌مان به بار بنشیند و بتوانیم گردو جمع کنیم و درآمد داشته باشیم. ضرر و زیان ما جبران‌پذیر نیست.

او درباره فرایند قیمت‌گذاری درختان میوه عنوان می‌کند: برای یک درخت ۵۰‌ساله، دو‌میلیون‌و ۵۰۰ هزار تومان هزینه می‌دهند؛ یعنی به ازای هر سال ۵۰ هزار تومان پرداخت می‌کنند. این رقم به اندازه پول محصول یک سال هم نیست؛ زیرا از هر درخت می‌توان پنج هزار گردو چید. به گفته این عضو شورای روستای تم، در‌حال‌حاضر «کالورت» سد فینسک در حال احداث است و وزارت نیرو کارش را در کف رودخانه و اراضی ملی آغاز کرده است. چند روستایی هم پذیرفته‌اند به مجریان سد زمین داده‌اند یا اینکه راضی بودند و زمین‌های خود را به پروژه واگذار کرده‌اند.

او ادامه می‌دهد: ما آقای علیزاده کارشناس کشوری را برای قیمت‌گذاری زمین‌های‌مان انتخاب کرده‌ایم؛ زیرا شاید او قیمت بهتری برای زمین‌های‌مان بگذارد؛ اما امور آب هنوز تأییدش نکرده و می‌گویند حتما باید کارشناس از کانون وکلا باشد؛ ولی مردم معتقدند کارشناس باید بی‌طرف باشد و امور آب روی آن نفوذ نداشته باشد.

خانه‌های‌مان را به قیمت مناسب نمی‌خرند
پنجعلی اسدی از اهالی روستای تم نیز درباره ساخت سد فینسک می‌گوید: به ما گفته‌اند که باید روستا را تخلیه کنیم. کل روستای تم در مخزن سد غرق می‌شود. خانه‌های‌مان را به قیمت مناسب نمی‌خرند و هنوز هیچ کاری برای ما نکرده‌اند. او اضافه می‌کند: سه ماه است که کار سد را شروع کرده‌اند. گرد و خاک‌شان را به ما می‌دهند.

به گفته او روستای تم یک روستای فصلی است که در تابستان‌ها صد خانوار و در زمستان ۱۰ تا ۱۵ خانوار در آنجا ساکن هستند و خودش یکی از ساکنان دائمی روستاست. این ساکن روستای تم بیان می‌کند: از سال ۶۴ تاکنون اجازه نداده‌اند که کسی ساخت‌وساز انجام دهد. همواره گفته‌اند که می‌خواهند سد بزنند. یک نامه به بنیاد مسکن زده‌اند که برای کسی سند صادر نکند. خانه برادر من در حال تخریب است و اجازه بازسازی و بهسازی نمی‌دهند؛ به‌همین‌خاطر او با استفاده از پایه تلاش کرده است که خانه‌اش را حفظ کند تا خراب نشود.

اسدی با اشاره به اینکه اهالی روستا سند ندارند و همه آن‌ها دارای سابقه سکونت طولانی در منطقه هستند، عنوان می‌کند: به ما می‌گویند شما قاچاقی آمده‌اید. ما می‌گوییم هفت پشت ما در این منطقه بودند. در روستای‌مان درختان گردویی داریم که حدودا سه‌هزار‌ساله هستند. دور آن‌ها ۱۵ تا ۲۰ متر است. او می‌گوید: اصلا مردم را بی‌تکلیف کردند؛ مثلا من سه پسر دارم و می‌خواهم برای‌شان خانه بسازم. از سال ۶۴ تا حالا اجازه نمی‌دهند خانه بسازیم یا باغ احداث کنیم.

خطر در کمین ۵ هزار نفر از مردم پایین‌دست
علی رمضانی‌پاچی، عضو هیئت علمی دانشگاه فرهنگیان مازندران که تاریخ خوانده است، به‌عنوان یک مطلع محلی درباره وضعیت مردم مخزن سد فینسک به «شرق» می‌گوید: سه روستای مخزن سد در تابستان و زمستان جمعیت متفاوتی دارند. در زمستان، ۹۰ خانوار و تابستان ۱۸۰ خانوار در این روستا‌ها ساکن هستند. او ادامه می‌دهد: مردم آنجا بیشتر باغ‌داری و دامداری می‌کنند. باغات زردآلو، سیب، زرشک، گیلاس و گردو دارند.

رمضانی‌پاچی یادآور می‌شود: بیشتر مخالفت با انتقال آب مازندران برای پایین‌دست سد فینسک است. ۲۵ روستای پایین‌دست، دو‌هزار‌و ۱۰ هکتار زمین شالیزاری داشتند. این روستا‌ها پنج هزار نفر جمعیت دارند و آب مورد نیازشان را از رودخانه‌ای می‌گیرند که روی آن سد زده می‌شود.

او بیان می‌کند: قبل از تصمیم به احداث سد، به دلیل کمبود آب، این روستا‌ها شالیزار‌های خود را تبدیل به خشکه ریشه (یعنی باغ) کردند. این استاد دانشگاه می‌گوید: به ما اعلام شده است که ۳۰ میلیون متر مکعب آب از طریق سد فینسک به سمنان می‌رود؛ اما در ۴۰ کیلومتری پایین‌دست سد شهید رجایی سد دیگری زده می‌شود تا همین حجم آب انتقالی را برای مردم منطقه تأمین کند؛ ولی در محاسبات‌شان شرایط کم‌آبی ۲۵ روستای پایین‌دست سد فینسک را ندیده‌اند.

او با اشاره به جنگل انبوه هیرکانی منطقه که در جریان سدسازی آسیب می‌بیند و حیات وحش مناطق حفاظت‌شده که سد در مسیر تردد آن‌ها قرار خواهد گرفت، تأکید می‌کند: سد فینسک را در ۲۵ کیلومتری بالادست سد شهید رجایی می‌سازند. چه کسی در بالادست یک سد، سازه دیگری احداث می‌کند.

رمضانی‌پاچی یادآور می‌شود: آب سد فینسک را به سمنان منتقل می‌کنند؛ در‌حالی‌که این منطقه مشکل تأمین آب شرب ندارد. درباره نیاز سمنان هر بار اعداد متفاوتی اعلام می‌شود. یک بار گفتند که ۵.۵ متر مکعب بر ثانیه آب می‌برند. بعد گفتند ۹ متر مکعب بر ثانیه و حالا می‌گویند ۱۳.۲۰ متر مکعب بر ثانیه قرار است آب منتقل شود. اصلا معلوم نیست نیاز آبی سمنان چقدر است.

او می‌گوید: در سمنان می‌خواهند با این آب خربزه و هندوانه بکارند. می‌خواهند پنج هزار هکتار زمین زیر کشت ببرند. سمنان در مصرف آب رتبه ششم را دارد و فقط به دنبال احداث کارخانه و تولید خیار و محصولات جالیزی است. رمضانی‌پاچی تأکید می‌کند: اگر ۱۳.۲۰ متر مکعب آب منتقل کنند، آبی باقی نمی‌ماند. ما طرح مطالعاتی را هم ندیده‌ایم.

انفعال وزارت نیرو در پاسخ‌گویی
وزارت نیرو فقط در پاسخ‌گویی به مردم منفعل عمل نمی‌کند. خبرنگار «شرق» دو روز قبل از انتشار گزارش در پیامکی خواستار دریافت پاسخ از قاسم تقی‌زاده‌خامسی، معاون آب و آبفای وزارت نیرو شد؛ اما درخواست او بدون پاسخ باقی ماند. یک روز قبل از انتشار هم در پیامکی به روابط‌عمومی شرکت مدیریت منابع آب ایران موضوع تنظیم گزارش را اعلام کرد؛ اما پاسخ روشنی دریافت نکرد.

منبع: فرارو

کلیدواژه: کرونا قیمت دلار پرسپولیس آب رسانی سد فینسک روستای تم پایین دست سد وزارت نیرو روستای تم سد فینسک متر مکعب پنج هزار روستا ها سه روستا مخزن سد

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۹۷۸۱۹۰۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

آیین گاوکشان 

چاقویش را می‌گیرد سمت آفتاب. می‌خواهد مطمئن بشود که تیز است. تیغه چاقو، برق می‌زند. مثل برقی که در چشم اهالی روستاست. بعد چاقو را می‌کشد به گردن حیوان و خون فواره می‌زند. طناب‌های کفنی می‌گذارند حیوان دست و پایی بزند. جوی خون روی خاک خشک راه می‌افتد و اهالی صلوات می‌فرستند... حالا آن‌ها خاطرشان جمع است که امسال هم کشت و کار خوبی خواهندداشت و قنات روستا پر آب خواهد بود و آسمان خشکی نخواهد کرد. از ایران کهن تا همین امروز، سنت قربانی کردن گاو در «اسفنجان»، سنت برکت‌خواهی است.

سفر به اسفنجان 

روستای سرسبز و زیبای اسفنجان شهرستان اسکو استان آذربایجان شرقی، نامی آشنا برای گردشگران و توریست‌هایی است که همه ساله از شهرها و استان‌های همجوار برای تماشای یک آیین و سنت چندین ساله خود را به این روستا می‌رسانند. برای رفتن به روستای اسفنجان مبدأ حرکتمان تبریز است، بار و بنه سفر را بسته و دل به جاده می‌زنیم، حالا که بر بال قلم و کاغذ راهی روستای اسفنجان می‌شویم تا رسیدن به روستای بکر و زیبای اسفنجان ۶۵ کیلومتر راه در پیش داریم. بعد از طی ۳۶ کیلومتر به شهرستان اسکو می‌رسیم، تابلوهای نصب شده در ورودی و خروجی اسکو مسیر جاده اسفنجان را به ما نشان می‌دهد و بقیه مسیر نیز تا روستای اسفنجان ۲۰ دقیقه‌ای طول می‌کشد تا در میان انبوه متراکم درختان گردو، سیب، زردآلو و بادام به اسفنجان برسیم. این روستای تاریخی رسمی دیرینه دارد که همه ساله اهالی روستا با مشارکت در آن به ادای نذر خود می‌پردازند.

قربانی در اردیبهشت

فروردین‌ماه که به پایان می‌رسد و رقص شکوفه‌های اردیبهشتی دامن دشت و طبیعت را مسحور زیبایی خود می‌کند، مردمان این دیار نیز در سی و ششمین روز بهار که اولین هفته اردیبهشت ماه می‌شود، طبق رسم چندین ساله پدران و نیاکان خود با قربانی کردن گاو و ادای نذر سالی پر از برکت و حاصلخیزی را برای مردمان روستا طلب می‌کنند. ذبح گاو دراندیشه مردم پاک سرشت و پاک نهاد این روستا برای شکرگزاری و دوری از هر نوع حوادث و بلایای طبیعی و درخواست برای بارش باران و نزول رحمت واسعه الهی است.

چنان که مردم محلی می‌گویند رسم قربانی کردن گاو از همان قدیم الایام مرسوم بوده است و در پنجشنبه‌ای که به سی و ششمین روز بهار می‌رسد، ادای نذر قربانی کردن گاو با مراسم و تشریفات خاصی صورت می‌گیرد و مهم‌ترین کاری که اهالی روستای اسفنجان بعد از ذبح گاو قربانی انجام می‌دهند این است که حتماً باید از گوشت گاو، کوفته درست کرده و میل کنند. قربانی کردن گاو ریشه در باورهایی دارد که از اعتقادات دینی اهالی این روستا سرچشمه می‌گیرد. مردم روستا معتقدند حالا که خورشید بهاری بعد از یک زمستان سرد و سوزناک دامنه‌های سهند بر دشت و دامن طبیعت روستا سلامی دوباره می‌کند و با گرمی روحبخش خود طراوت و تازگی را به روستا هدیه می‌دهد ما نیز با قربانی کردن گاو شکرگزاری کرده و رفع بلایا و حاصلخیزی مزارع کشاورزی را از خدای مهربان طلب کنیم.

این رسم آن چنان در این روستا ریشه‌دار است که بسیاری از افراد و گردشگران برای خوردن کوفته خود را به این روستا می‌رسانند تا هم شاهد دیدن این مراسم سنتی باشند و هم کوفته دستپخت بانوان مهربان و خونگرم روستای اسفنجان را نوش جان کنند.

در کنار قنات

مراسم قربانی کردن گاو از صبح روز پنجشنبه بعد از ادای نماز صبح شروع می‌شود. یک یا دو روز قبل گاو مورد نظر توسط نذورات که توسط اهالی روستا جمع‌آوری شده خریداری می‌شود. بزرگان و ریش سفیدان روستای اسفنجان گاو مورد نظر را با ذکر سلام و صلوات و خواندن دعای توسل و ذکر در کوچه‌ها و محلات روستا می‌گردانند، طبق این رسم و رسوم تعدادی از جوانان روستا از قبل انتخاب می‌شوند تا اگر اهالی نذری داشته باشند در هنگام گرداندن گاو در محله‌های روستا آن‌ها را جمع‌آوری کنند. هنگامی که عطر و بوی اسپند و صدای صلوات در کوچه‌های روستا می‌پیچد هر لحظه بر تعداد شرکت‌کنندگان در این مراسم افزوده می‌شود. زنان و مردان یکی یکی از خانه‌ها بیرون آمده و گاو قربانی را همراهی کرده و دعا می‌خوانند و ذکر می‌گویند. آن‌ها معتقدند قربانی کردن گاو در اوایل اردیبهشت سبب کاهش بلایای طبیعی، مهار بادهای سیاه و هر نوع آسیب و گزند از روستا شده و سبب افزایش رزق و روزی و بارندگی و سرسبزی می‌شود.

گرداندن گاو در روستا تا ظهر طول می‌کشد، ریش سفیدان قصه کهن این رسم و رسوم را برای گردشگران تعریف می‌کنند و از پویایی این مراسم و مشارکت اهالی روستا و اینکه بسیاری از آن‌ها در این روز حاجت روا می‌شوند، سخن می‌گویند. در یک سوی دیگر روستا تعدادی از جوانان در کنار قنات پرآب در انتظار رسیدن گاو قربانی بر سر قنات هستند. اهالی روستا بعد از گرداندن گاو قربانی در روستا و جمع کردن نذورات مردمی آن را به سوی قنات پرآب روستا می‌برند تا گاو از آب قنات نوشیده و سیراب شود. به باور اهالی روستای اسفنجان گاو قربانی زمانی که از آب قنات می‌نوشد تا سیراب شود خداوند به حرمت این قربانی شادی، طراوت و حیات مجدد را به طبیعت و زندگی روستایی می‌بخشد و آن‌ها از خوان نعمت الهی بهره‌مند می‌شوند، به همین علت اهالی روستا تا وقتی که گاو به طور کامل از آب قنات سیر نشده باشد منتظر او می‌مانند.

خون در جوی

بعد از اینکه گاو از آب قنات سیراب شد اهالی روستا آن را به سوی زیارتگاه روستای اسفنجان که به« پیرسنگ» مشهور است می‌برند. این زیارتگاه در ضلع جنوب شرقی روستا واقع شده است. جوانان و ریش سفیدان روستا با مشارکت همدیگر گاو قربانی را سه دفعه به دور زیارتگاه پیرسنگ می‌گردانند و صلوات می‌فرستند. هر کدام از اهالی روستا به ذکر و راز و نیاز پرداخته و حاجت‌های خود را از خداوند طلب می‌کنند. بعد از زیارت مقبره «پیر سنگ» اهالی گاو قربانی را به طرف کوه« قربانگاه» که در زبان محلی به « قوربان داغی» مشهوراست می‌برند. این کوه در دو کیلومتری زیارتگاه « پیرسنگ» قرار دارد. طی زمانی که گاو قربانی به کوه «قربانگاه» می‌رود تعدادی از جوانان در محل « قربانگاه» جوی آبی حفر می‌کنند تا خون قربانی بعد از ذبح شدن در این جوی جریان پیدا کند. حالا قربانی به کوه «قربانگاه» رسیده است و قصاب به کمک جوانان می‌خواهد قربانی را ذبح کند. حالا روحانی روستا آیاتی از قرآن کریم و دعاهایی برای قبولی نذر اهالی روستا می‌خواند و همگی باهم دعا می‌کنند. اهالی روستای اسفنجان از خداوند می‌خواهند سالی پربرکت، پر از رزق و روزی و سالی به دور از خشکسالی داشته باشند.آن‌ها باران رحمت الهی را طلب می‌کنند تا جان و دل خود را زیر باران رحمت الهی شست‌وشو دهند و خداوند را به خاطر ارزانی کردن نعمت‌هایش شاکر و سپاسگزار باشند. حالا قربانی ذبح می‌شود و خونش آرام آرام در بستر جویی که جوانان ایجاد کرده‌اند، جاری می‌شود. بعد از ذبح گوشت قربانی در بین اهالی روستای اسفنجان و روستاهای همجوار تقسیم می‌شود و اهالی روستا طبق رسمی دیرینه‌ای که دارند از گوشت قربانی برای شام خود کوفته درست کرده و میل می‌کنند.

افسانه اسفنجان

آیین کهن قربانی کردن گاو در اسفنجان، افسانه‌ای هم دارد؛ افسانه‌ای که در میان اهالی، سینه به سینه نقل شده است.

می‌گویند در زمان‌های قدیم، جنگی میان اهالی اسفنجان و شماری از بیگانگان رخ می‌دهد. در این جنگ، شماری از مهاجمان کشته می‌شوند و شماری زخمی. زخمی‌ها در بیرون روستا افتاده بودند اما پیر روستا ممنوع کرده بود که کسی از اهالی به کمک زخمی‌ها برود. آن‌ها به تاوان تهاجمشان، باید زجر کشیده و مرگ را بپذیرند. در این میان، دختری مهربان از اهالی اسفنجان، تصمیم می‌گیرد به کمک زخمی‌ها برود. او با وجود آنکه می‌داند پیر روستا، این کار را منع کرده مخفیانه به کمک زخمی‌ها می‌رود. او برایشان آب می‌برد و زخم‌هایشان را می‌بندد. کار رسیدگی به زخمی‌ها چند روزی طول می‌کشد و برادران دختر، به رفتار خواهرشان شک می‌کنند و تصمیم می‌گیرند او را تعقیب کنند. صبح فردا برادرها، مخفیانه خواهرشان را زیر نظر می‌گیرند و وقتی می‌بینند او از روستا بیرون رفته و خود را به محل جنگ، جایی که زخمی‌ها آن‌جا افتاده‌اند، رسانده، می‌فهمند که خواهرشان، حرف پیر را زیر پا گذاشته است. آن‌ها این کار خواهرشان را خیانت می‌دانند و تصمیم می‌گیرند او را بکشند.

از آن طرف، خواهر در حال رسیدگی به زخمی‌هاست که صدای برادرانش را می‌شنود و می‌فهمد که آن‌ها به کار او پی برده‌اند و می‌خواهند به تاوان این سرکشی، او را بکشند. دختر به طرف کوه فرار می‌کند و برادرانش در پی او می‌دوند. دختر می‌خواهد بگوید «یا هو پناهم بده»، اما به اشتباه می‌گوید «یا کوه پناهم بده» و کوه دهان باز می‌کند و دختر را در خودش می‌گیرد. دختر به درون زمین فرار می‌کند اما موهایش از زمین بیرون می‌مانند.  برادران سر می‌رسند و می‌فهمند که خواهرشان در زمین پناه گرفته است؛ آن‌ها هر چه می‌کوشند نمی‌توانند با کشیدن موها، خواهرشان را از زمین بیرون بیاورند. شب می‌شود و برادران به روستا برمی‌گردند و آماده می‌شوند تا فردا با بیل و کلنگ برگردند و خواهرشان را از دل زمین بیرون بیاورند.

شب، آسمان طوفانی می‌شود. بادی سهمگین برمی‌خیزد و نزدیک است که باغ‌ها و خانه‌های مردم اسفنجان را خراب کند. طوفان چندین و چند شبانه‌روز به طول می‌انجامد. برادران دختر می‌فهمند که در حق خواهرشان، نامهربانی کرده‌اند. آن‌ها از کارشان پشیمان می‌شوند اما طوفان همچنان ادامه دارد. یکی از همان شب‌ها پیرزنی در روستا دختر را در خواب می‌بیند. دختر می‌گوید: مادرم زمین امر کرده که اگر می‌خواهید طوفان آرام بگیرد، باید گاوی را در نزدیکی جایی که من در زمین فرو رفته‌ام قربانی کنید. سپس جویی بکنید تا خون گاو در این جوی جاری بشود و به موهایم برسد و موهایم را رنگ کند. فقط در این صورت است که باد آرام خواهد گرفت.  اهالی اسفنجان، فردا صبح، گاوی را انتخاب می‌کنند و او را با عزت و احترام به نزدیکی همان‌جایی می‌آورند که موهای دختر بیرون است. آن‌ها گاو را قربانی می‌کنند و جویی می‌کنند تا خون گاو به موهای دختر برسد و موهایش را رنگ کند. موهای دختر که رنگ خون می‌گیرد، طوفان فروکش می‌کند.

اهالی اسفنجان، از آن موقع، هر سال در موعدی که دختر در دل زمین پناه گرفته، گاوی را قربانی کرده و خونش را در جوی جاری می‌کنند؛ این موعد، در سی و ششمین روز بهار است؛ زمانی که بادی گرم می‌وزد که در سرتاسر منطقه، به باد اسفنجان معروف است.
 

معصومه درخشان

دیگر خبرها

  • توسعه خط انتقال آب روستای آبخورده شهرستان پیرانشهر
  • روستایی که سهم لک‌لک‌ها شد
  • میراث فرهنگی اجازه انتقال آب از روستای تاریخی گیسک را نمی‌دهد
  • یک روز ناب در دل طبیعت بکر در چند کیلومتری تهران
  • این لک لک ها اهالی را مجبور به خانه سازی می کنند
  • از اشتغالزایی تا صادرات در روستای چهلخانه
  • مطالبات مردم روستاهای آبپخش پیگیری می‌شود
  • جاده پُر دست انداز یکی از روستا‌های فومن
  • آیین گاوکشان 
  • تامین آب آشامیدنی روستای کهن دژ