آمریکا چرا مدیران نفتی را تحریم کرد؟
تاریخ انتشار: ۷ آبان ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۹۷۸۹۲۲۰
وزارت خزانهداری آمریکا در اقدامی که چندان غیرمنتظره نبود، وزارت نفت، شرکتهای تابعه و برخی مدیران ارشد این صنعت ازجمله وزیر نفت را در زمره تحریمهای ثانویه خود قرار داد. این اقدام از ۲ زاویه قابل بحث و تحلیل است.
زاویه نخست، سیاسی است. دولت ترامپ در روزهای آخر منتهی به انتخابات ریاستجمهوری و در شرایطی که به پیروزی در این انتخابات و ماندن دوباره در کاخ سفید مطمئن نیست، مجموعهای از اقدامها برای تأثیرگذاری بر روند انتخابات و کمک به پیروزی خود را دنبال میکند که یکی از این اقدامها بازی با کارت ایران در افکار عمومی آمریکا و بهویژه لابیهای عربی - یهودی آمریکاست.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
واقعیت این است که قدرت مانور کاخ سفید برای ادامه این شرایط بهدلیل استفاده از همه ابزارهای واقعی تحریم ایران بهشدت کاهش یافته است بنابراین به ابزارهای تبلیغی و روانی متوسل شده است. اثربخشی واقعی تحریمهای آمریکا با خروج این کشور از برجام در اردیبهشتماه ۹۷ و تحریم نفتی و بانکی ایران انجام شد اما دولت آمریکا با هدف فشار حداکثری به شیوه قطرهچکانی و با استفاده از عامل روانی سعی در ملتهب نگه داشتن فضای اقتصادی و سیاسی ایران دارد که بعضا در این زمینه هم بیبهره نبوده است.
آنچه برای دستاندرکاران میز ایران در دولت ترامپ اهمیت دارد روشن نگه داشتن شعله روانی تحریم است که بهصورت مقطعی و برنامهریزیشده هرازگاهی افرادی یا بخشی در داخل ایران هدف تحریمهای اعلامی آمریکا قرار میگیرند. این تحلیل از گفتههای اخیر اوبراین، مسئول مستقیم تحریمهای ایران در آمریکا هم کاملا مشخص است. همراه نگه داشتن کشورهای عربی منطقه و ایجاد اطمینان به آنها برای اعمال فشار حداکثری به ایران بهویژه با اجرای طرح عادیسازی رابطه با اسرائیل، دیگر هدف سیاسی است که ترامپ از زمان روی کار آمدن دنبال میکند و اقدامهای تحریمی اخیر نیز همسو با این هدف ارزیابی میشود.
زاویه دیگر قابل بحث در این زمینه، نفت و مسائل مربوط به تحریم نفتی ایران است. این سؤال شاید مطرح شود که با وجود تحریم همهجانبه خرید نفت ایران از سوی آمریکا، تحریم مقامات و مدیران نفتی خصوصا وزیر نفت ایران از چه توجیه قابلدفاعی توسط دولت آمریکا برخوردار است؟ فارغ از بحثهای روانی و سیاسی که در سطور بالا بیان شد، تمرکز دوباره سیاست تحریمهای آمریکا بر صنعت نفت ایران میتواند بهطور مستقیم حاوی این پیام باشد که سیاست به صفر رساندن صادرات نفت ایران بهعنوان شعار محوری ترامپ در راهبرد تقابلی با ایران، عملا با شکست مواجه شده و یا اینکه کنترل آن به مانند گذشته از دست آمریکا خارج شده است.
هرچند آمار دقیقی از میزان صادرات نفت ایران منتشر نشده اما شواهدی وجود دارد که ایران در ماههای اخیر به دستاوردهای خوبی در دورزدن تحریمها و افزایش صادرات نفت خود به کشورهای مختلف ازجمله شرق آسیا رسیده و این شرایط در ماههای آینده بهبود هم خواهد یافت. بر این مبنا اگرچه نقل و انتقال وجوه حاصل از صادرات همچنان با محدودیتهایی روبهرو کرده اما امکان صادرات نفت تسهیل شده است. اقدام آمریکا در تحریم مقامهای نفتی ایران در واقع با هدف متوقف ساختن این شرایط از طریق تهدید روانی عوامل خرید و فروش نفت ایران است هرچند این تحریمها حاوی اثرات عملی و عینی بر عملکرد مدیران نفتی در ادامه این مسیر و رایزنیها و مشارکت آنها در مجامع بینالمللی نخواهد بود چه اینکه درباره تحریم محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه هم این مسئله مصداق داشت.
اما نکته قابل توجه درباره مدیران صنعت نفت این است که اقدام آمریکا در تحریم آنها، به نوعی حقانیت آنها را حداقل برای برخی منتقدان داخلی که کمر به تخریب و تحریف صنعت نفت در شرایطی که این صنعت در خط مقدم جنگ اقتصادی با آمریکا قرار داشت بسته بودند، به اثبات رساند. منتقدانی که بدون توجه به منافع ملی و شرایطی که کشور در آن قرار داشته و دارد تنها منافع جناحی و سیاسی خود را دنبال میکنند.
علیرضا سلطانی
روزنامهنگار و کارشناس اقتصاد انرژی
منبع: روزنامه همشهری
منبع: شانا
کلیدواژه: علیرضا سلطانی تحریم نفت ایران وزیر نفت بیژن زنگنه صادرات نفت نفت ایران تحریم ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.shana.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «شانا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۹۷۸۹۲۲۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
دهه ۹۰؛ دههی «رکود، عبرت، تجربه»
خبرگزاری تسنیم قرار است در پروندهی «دههی رکود، عبرت، تجربه» به تفصیل و در گفتگو با صاحبنظران و کارشناسان به بررسی وضعیت اقتصاد ایران در دههی ۹۰، دلایل و ریشه های افول اقتصاد در این دهه و راهحلهای جبران این خسارت در سالهای پیش رو بپردازد. - اخبار اقتصادی -
گروه اقتصادی خبرگزاری تسنیم-
وقتی میان فعالان اقتصادی از دههی 1390 شمسی سخن به میان میآید، تصویر یک دهه «عقبماندگی»، «تعطیل نسبی مسائل اقتصادی» و «انباشت چالشهای اقتصادی» در ذهنهایشان نقش میبندد و زمانی که میخواهند در موردش صحبت کنند، هر یک از زاویهای آسیبهای این دهه را بر میشمرند: از وضعیت نامناسب شاخصهای کلان اقتصاد تا رکود در کسبوکارهای خرد و کلان، از آسیبهای تشدید تحریمها تا انفعال دولتها در برابر تحریم و بیتوجهی به برنامهها و سیاستهای «خنثیکردن اثر تحریمها».
تاجران زبده و پژوهشگران اقتصاد بینالملل نیز از «شرطیکردن اقتصاد» نسبت به مذاکره با غرب میگویند و بیتوجهی به سیاست اصولی «ترجیح شرق به غرب»؛ آن هم درست در دههای که قدرت اقتصادی در حال انتقال از غرب به شرق بود. دههی 1390 چه بود و چه مختصاتی داشت؟ آن دوران تمام شده یا دههی جدید، دههی 1390 جدیدی است!؟
افول شاخصهای کلانمیانگین رشد اقتصادی دههی 1360 -با وجود آثار انقلاب و مشکلات ناشی از جنگ تحمیلی- برابر با 4.3 درصد بود. این شاخص در دههی 1370 برابر با 3.1 درصد و در دههی 1380 برابر با 4.4 درصد بود. میانگین رشد اقتصادی پس از انقلاب (از 1360 تا پیش از آغاز دههی 1390) نیز برابر با 3.9 درصد بود. این در حالی است که میانگین رشد اقتصادی در دههی 1390 به 0.9 درصد کاهش یافت.
درآمد ملی سرانه که در سال 1390 برابر با 8.1 میلیون تومان بود در سالهای پس از آن کاهش یافت؛ تا جایی که میانگین درآمد سرانه در این دهه به 7.4 میلیون تومان (به قیمت ثابت سال 1390) رسید. فقر مطلق که از 46.8 درصد در سال 1989 میلادی (تقریباً معادل سال 1368؛ سال پایانی جمگ تحمیلی) به 12.3 درصد در سال 2011 میلادی (تقریباً معادل سال 1390 شمسی) رسیده بود، در دههی تعطیل اقتصاد ایران دوباره افزایش یافت و به 21.9 درصد در سال 2020 میلادی (تقریباً معادل 1399 شمسی) رسید؛ به عبارت دیگر قدرت خرید عموم مردم در این دهه آب رفت و فقر مطلق نیز تقریباً دو برابر شد.
تحریم و انفعالدر تحلیل دههی 1390 نمیتوان از نقش تحریمها غافل شد؛ تشدید تحریمهای ظالمانه از ابتدای دههی 1390 به این سو حتماً به اقتصاد ایران آسیب زد اما انفعال سیاستگذار در برابر تحریمها نیز نقش تعیینکنندهای در نتیجه -یعنی افول شاخصهای کلان اقتصادی- داشت.
کاهش وابستگی اقتصاد به نفت در دههی 1390، نه یک سیاست مطلوب سیاستگذار بلکه همواره اجبار بود. از دل همین اجبار بود که کلانایدهی «مذاکره برای رفع تحریمها» و «رفعتحریم به مثابه حل همهی مشکلات از آب خوردن تا بهبود شاخصهای کلان اقتصادی» زاییده شد.
سیاستمدارِ عادتکرده به زیستِ نفتی که نظم آمریکایی جهان را نیز پذیرفته بود، حتی بهزور هم حاضر به ترک اعتیاد اقتصاد ایران به نفت نبود. میخواست دوباره ذیل نظم آمریکایی، نفت بفروشد و گرد و غبار ضعف کارآمدی مدیریت و سیاستهای اقتصادیاش را زیر فرش درآمد نفتی پنهان کند. «برجام» را تجربه کرد و با خروج آمریکا از برجام، سرش به سنگ خورد. از این منظر، دههی 1390 را باید دههی تجربه و عبرت نیز نامید. سیاستمدار در این دهه، عملاً اقدام جدیای برای درمان عیوب ساختاری اقتصاد ایران از جمله تصدیگری افراطی دولت، بودجهبندی معیوب و نامتوازن، وجود هزینههای زائد و مسرفانه و ... نکرد.
تغییر نظم بینالمللاز دیگر ویژگیهای مهم دههی 1390 نیز سرعت گرفتن تغییر نظم بینالمللی بود. در این دهه قدرت اقتصادی به مرور از غرب به شرق -بهطور خاص آسیا- منتقل شد. در سال 2011 تولید ناخالص داخلی آمریکا (بر اساس دلار برابری قدرت خرید) معادل 15600 میلیارد دلار و تولید ناخالص داخلی چین برابر با 13740 میلیارد دلار بود. در سال 2017 ورق برگشت و اقتصاد چین از اقتصاد آمریکا بزرگتر شد. تولید ناخالص داخلی چین در 2024 برابر با 35290 میلیارد دلار است در حالی که این شاخص برای اقتصاد آمریکا برابر با 28780 میلیارد دلار است. رشد اقتصادی هند و سایر اقتصادهای نوظهور آسیایی نیز مشابه بود.
در میانهی این تغییر نظم مهم در دههی 1390، دولت در ایران عملاً روابط اقتصادی با شرق را از اولویت خارج کرد و تمام تخممرغهایش را در سبد مذاکره با غرب برای رفع تحریمها گذاشت. رای آوردن ترامپ در ایالات متحده، قدرت گرفتن بنسلمان در عربستان، کرونا و سقوط قیمت نفت را نیز باید به لیست اتفاقات شاخص این دهه اضافه کرد.
درسهایی برای آیندهخلاصه اینکه در دههی 1390 یک دهه «رکود»، انباشت چالشهای اقتصادی و تعطیل نسبی مسائل اقتصادی را شاهد بودیم. در عمل دولتها در اقتصاد داخلی، اصلاح «عیوب ساختاری» را بهتعویق انداختند و در نسبت اقتصاد ملی با دنیای خارج، بدون توجه به تغییر نظم بینالملل تمام تخممرغها را در سبد مذاکره با غرب برای «رفع تحریم» گذاشتند و استراتژی «خنثیسازی اثر تحریم» را کنار گذاشتند؛ در حالی که در ابتدای دهه، با ابلاغ «سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی» راهها نشان داده شده بود و در انتهای دهه نیز در «بخش اقتصادی بیانیهی گام دوم»، مجدداً بر آنها تاکید شد. در واقع سیاستگذار در این دهه دست به «تجربه»ای خارج از سیاستهای کلی نظام زد و درس «عبرت»ی برای دهههای پیش رو شد.
حال آیا ما از تجربههای دههی 1390 درس خواهیم گرفت!؟ گروه اقتصادی خبرگزاری تسنیم قرار است در پروندهی «دههی رکود، عبرت، تجربه» به تفصیل و در گفتگو با صاحبنظران و کارشناسان به بررسی وضعیت اقتصاد ایران در دههی 90، دلایل و ریشه های افول اقتصاد در این دهه و راهحلهای جبران این خسارت در سالهای پیش رو بپردازد.
انتهای پیام/