موهـــبت همسایگی
تاریخ انتشار: ۹ آبان ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۹۸۰۳۲۳۴
این روزها خنثی کردن و از میان برداشتن فاصله فیزیکی بهعنوان سدی در روابط اجتماعی ما کاری آسان است. حتی وقتی دوستان و عزیزانمان هزاران کیلومتر با ما فاصله دارند، میتوانیم در هر مکان و با چند ضربه روی تلفن هوشمندمان به آنها برسیم.
دورترینها با امکانات رسانهای جدید نزدیک میشوند. چیزی که باعث شده ما تمایل کمتری برای گفتوگو با افرادی داشته باشیم که به معنای واقعی کلمه نزدیکترین افراد به ما هستند: همسایگان.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
مارک دانکلمان، مورخ و پژوهشگر تغییرات اجتماعی معتقد است از دست دادن پیامدهای زمانهایی که با افرادی که در مجاورت فیزیکی با ما هستند ، خطرناکتر از آن است که به نظر میرسد. وی بهار امسال در نیویورک تایمز نوشت: «برای نسلهای متمادی، روابط همسایگی به مردم کمک کرده است تا از تنوع فرهنگی و گشودگی بهره ببرند.» به گفته او، نبود ارتباط بین افرادی که ممکن است از جغرافیا یا سبک زندگی و فرهنگ مشترکی نباشند، میتواند به معنای از دست دادن «مکالمههای آزاد در مورد موضوعات ناآشنا باشد که اغلب ذهن ما را به ایدههای جدید باز میکند.» روزگاری، مردم همسایگان خود را میشناختند. این بدان معنا نیست که دیگر در این روزها هیچ کس همسایههای محل زندگی خود را نمیشناسد، اما واقعیت این است که از سطح مراوده و پشتیبانی آنها از یکدیگر کاسته شده. چیزهایی که قدیمترها رواج داشت مثل میهمانیهای محله، گرفتن تخم مرغ و پیاز به وقت سررسیدن میهمانی سرزده، نگهداری از بچههای هم، قرض گرفتن پول و... به احتمال زیاد حالا دیگر به باد فراموشی سپرده شده. حوزههای نفوذ ما در این حیطه بهدلیل مواردی از قبیل توسعه اینترنت از دست رفته و در نتیجه اعتماد ما و اصلاً نیاز ما به همسایگان نزدیک کاهش یافته است.
روابط همسایگان و تندرستی روانشناختی
نظریهپردازان کلاسیک بیشتر بر اهمیت و ارزش ابزاری روابط با همسایه تأکید کردهاند، اما براساس نظریه عملکرد مشترک که توسط زلنی و لیتواک مطرح شد همسایهها برای کارهایی که به نزدیکی و فوریت نیاز دارد یا یکسری کارهای دمدستی و اساسی برای همدیگر مناسبترین افراد هستند. این تحقیق به ما میگوید که همسایهها بعد از خانواده و دوستان نفر سوم لیست کسانی هستند که میشود روی آنها حساب کرد خصوصاً برای سالمندان تنها. طبق تحقیقی که با استفاده از دادههای جمعیتی از سالمندان 70 ساله و بالاتر در هلند در سال ۲۰۱۳ انجام شد، سه پژوهشگر به نامهای کرام، وندیک و نیبور دریافتند که صرف سلام و احوالپرسی ساده یا وجود محبتهای کوچک بین همسایگان با سطح بالاتری از رفاه و سلامت روانی همراه است.
یک مطالعه قابل توجه هم در حوزه جامعهشناسی همسایگی در انگلیس نشان داد که چگونه روابط همسایگان میتواند برای تندرستی روحی افراد میانسال مفید باشد. دادههای مصاحبه با ۴۰۹ زن میانسال که همسرانشان را از دست داده بودند، مورد تحلیل قرار گرفت و دست آخر محققان دریافتند که در کمال تعجب تماس با اعضای خانواده هستهای حتی فرزندان آن زنان تأثیری به اندازه اوقاتی که آن زن با همسایههای خود میگذراند ندارد. آنها دریافتند زنانی که با همسایههای خود رفت و آمد میکنند کمتر احساس تنهایی و نگرانی کرده و برعکس بیشتر احساس مفید بودن دارند. این مطالعه نشان داد که آشنایی و دوستی با همسایگان در افزایش رفاه مؤثرتر است زیرا این روابط براساس مجاورت، علایق مشترک و انتخاب یک نوع سبک زندگی استوار است. علاوه براین روابط دوستی و همسایگی نیز داوطلبانه توسعه مییابد. در صورتی که روابط خانوادگی اغلب با احساس تعهد دائمی، عذاب وجدان و فاصله فیزیکی مشخص میشود. نکته مهم این تحقیق تفکیک «دوستی» و «همسایگی» از یکدیگر بود. در حالیکه دوستی بر اساس مشترکات و محبت متقابل استوار است، اما همسایه، حول یک رابطه ابزاری قوام مییابد که توسط نزدیکی و مجاورت فیزیکی تسهیل میشود.
در واقع، همسایگی یک استراتژی کارآمد برای دستیابی به حمایت اجتماعی، تقسیم منابع و ایجاد احساس امنیت است.
تلاش اپلیکیشنها برای احیای همسایگی
در سالهای اخیر به کمک فناوری، پلتفرمهای آنلاینی برای بهبود ارتباط بین همسایهها در یک محله و تسهیل روابط آنها راه افتاده است که یکی از معروفترین آنها پلتفرم Nextdoor است که یک شبکه اجتماعی است که به همسایگان اجازه میدهد با یکدیگر ارتباط برقرار کنند تا از طریق سازماندهی ملاقاتها و استقبال از تازه واردان، تشکیل گروههای نظارت بر محله و آگاه کردن اعضای جامعه در مورد جنایات و دزدیهای اخیر، پشتیبانی از مشاغل محلی و فروش اجناس منزل یا تعویض آنها و... تلاش دارند تا کارکردهای از دسترفته همسایگی را احیا کنند. حتی این اپلیکیشن این روزها به مردم هر محله کمک میکند که در زمان انتخابات دور هم بنشینند و در مورد رأی و نظرشان بحث و جدل کنند. اکنون تنها در امریکا بیش از 148000 محله از Nextdoor برای ارتباط با یکدیگر استفاده میکنند.
کرونا و فرصت دوباره همسایگی
در روزگاری که به خاطر کرونا نمیتوانیم خیلی از خانه خارج شویم این همسایگان ما هستند که هنوز همان حوالی هستند و در یک وضعیت مشترک گرفتار. این خانهنشینی اجباری و دورکاری، به مثابه توفیقی اجباری برای چشم باز کردن به روی همسایهها و برخورداری از حمایت و دوستیشان است. کسانی که تا قبل از کووید ۱۹ کمتر فرصت میکردیم ببینیم شان یا حتی وقت کافی برای سلام وعلیک با آنها نداشتیم. ما از آنها جدا هستیم اما با هم در یک جا و مکان زندگی میکنیم و وضعیت ترسناکی چون کرونا که همه ما را گیج و وحشتزده در خانهها حبس کرده بود به ما نشان داد چقدر این همسایهها مفرهای نجاتبخشی هستند. اینطور شد که کم کم در همه جای دنیا سرهایی از پنجرهها بیرون آمد و برای همسایهها دست تکان داد و بعد کسانی در بالکنهایشان برای همسایههای ترسخورده خود کنسرت برگزار کردند و مربیهای ورزشی به همسایههای خموده ورزش دادند و آخر سر نمایشی واقعی از روح همسایگی در تمام دنیا برگزار شد؛چیزی که من به آن میگویم موهبت همسایگی. بنابراین، اگر تنها یک چیز خوب از این همهگیری وحشتناک بیرون بیاید، آن چیز آگاهی از وجود مردم شگفتانگیز اطراف ما است.
فرهنگ همسایهداری در ایران
از این مضامین که بگذریم انگارههای فرهنگی و آیینهای همسایگی در ایران توجه ما را میربایند. بیایید برای حسن ختام این گزارش خیلی سریع برخی از مهمترینها و جذابترین این آیینها درباره همسایه را مرور کنیم. کسی که ما در ضربالمثلهایمان آن را بهتر از برادر دور (همسایه نزدیک، بهتر از برادر دور) میدانیم و حتی معتقدیم بهترین وارث هم اوست (همسایه از همسایه ارث میبره). همسایه در فرهنگ ایرانی یک «دیگری» مهم است که باید جلویش آبرو نگه داشت و مرغش همیشه غاز است. بچه همسایه هم که برای خودش یک کانسپت مرکزی و همیشه حاضر در تربیت بچههای
دهه ۶۰ بود. از این گذشته، چه بسیار ازدواجهایی که بین دختر و پسر همسایهها سر گرفته که عاقبت همسایه را فامیل کرده است. در بین ساحتهای مختلف فرهنگ همسایگی در ایران، از یاد نبریم فرهنگ کوچهنشینی یا همان نشستن زنان و مردان همسایه با هم در کوچه و پیشخوان خانهها را که به خودی خود باعث نظارت بر بازی بچهها و امن شدن کوچه و محله میشد.
آخر سر این را هم بگوییم که بخشی از آیینهای همسایگی در ایران به فرهنگ نذری دادن به همسایه و تقسیم افطاری با همسایهها در ماه رمضان برمیگردد که تقریباً در تمام کشور انجام میشود و پر از زیبایی و ارتباط است.
همسایگی بدون دیوار
برداشتن دیوارها از میان همسایهها و چپاندن چند خانواده در یک خانه بزرگ با اتاقهای زیاد و حیاطی مرکزی چه داستانهایی در دل خود خواهد داشت؟ جواب این سؤال را باید در فیلم ستایششده داریوش مهرجویی، میهمان مامان جست. فیلمی که وقتی روز میشود همسایهها در حیاط خانه به زدوخورد و کشمکش مشغولند و شبها به آشتی و دورهمنشینی. حیاطی که میدانگاه یارکشی و خبرگیری و منازعه قدرت بر سر منافع و تنظیم روابط همسایههایی با آرزوها و دنیاهای متفاوت است. یک نبرد بیپایان همیشگی که تم اصلی آن، مراوده مهربانانه همسایههاست؛ اگرچه موتیف خباثتهای ریز و منفعتجوییهای خرد، مدام خود را به رخ میکشد اما در نهایت همسایه، هوای همسایه را دارد و همهچیز به خیر و خوشی و شیرینی تمام میشود./ایران جمعه
منبع: ایران آنلاین
کلیدواژه: همسایه ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت ion.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایران آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۹۸۰۳۲۳۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
این زن شوهرش را با چاقو کشت
صبح ۱۰ اردیبهشت ماه سال ۱۴۰۲ فریادهای کمک خواهی زن جوانی به نام مینا در یکی از خیابانهای پاکدشت پیچید. همسایهها که هراسان از خانه شان خارج شده بودند با زن پریشان روبه رو شدند که میگفت شوهرم را کشتم.
همسایهها پلیس را با خبر کردند و وقتی ماموران به خانه زن جوان رسیدند با جسد خونین همسر ۴۲ ساله اش به نام محمود روبه رو شدند که با ضربه چاقو به سینه اش کشته شده بود.
جسد با دستور قضایی به پزشکی قانونی منتقل و همسرش تحت بازجویی قرار گرفت.
اعتراف به قتل شوهر
زن جوان در بازجوییها به قتل شوهرش اعتراف کرد و گفت: ۴ سال پیش با محمود ازدواج کردیم. اما از همان روزهای اول زندگی مان با هم اختلاف داشتیم.
تااینکه خانوادههای مان توصیه کردند بچه دار شویم تا اختلافهای مان کمرنگ شود. ۲ سال بعد صاحب فرزند شدیم. اما همسرم هر روز بداخلاقتر از قبل میشد و ما همیشه باهم درگیر بودیم. او سر هر موضوعی مرا به باد کتک میگرفت.
وی ادامه داد: صبح خواب بودم که بار دیگر همسرم عصبانی شد و مرا کتک زد. او از من خواست تلفنم را به او بدهم که مخالفت کردم و او هم من را روی زمین انداخت و با دستانش گلویم را فشار داد. برای چند لحظه چشم هایم سیاه شده بود و دست و پا میزدم. نفسم بند آمده بود. در حالی که تقلا میکردم دستم به چاقویی خورد که روز زمین قرار داشت. من برای نجات جانم چاقو را برداشتم و ضربهای به شوهرم زدم. محمود مرا رها کرد و خونین روی زمین افتاد. من که ترسیده بودم با جیغ و فریاد از همسایهها کمک خواستم تا او را به بیمارستان برسانند، اما وقتی اورژانس به محل آمد شوهرم جان باخته بود.
وقتی پزشکی قانونی علت مرگ را پارگی شریانهای قلب و خونریزی شدید داخلی اعلام کرد. برای مینا کیفرخواست صادر و پرونده اش برای رسیدگی به شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
در دادگاه
در ابتدای جلسه پدر و مادر مقتول از طرف خودشان و نوه خردسالشان درخواست قصاص را مطرح کردند.
پدر محمود به قضات گفت: عروسم برای تبرئه خودش دروغ میگوید. پسرم هرگز او را کتک نزده بود. ما نمیدانیم که در درگیری چه اتفاقی افتاده که این زن با بی رحمی پسرمان را به قتل رسانده است. ما حاضر به مصالحه نیستیم و درخواست قصاص داریم.
وقتی زن جوان روبه روی قضات ایستاد گفت: آن روز خواب بودم که با شوک از خواب بیدار شدم. محمود یکباره شروع به داد و فریاد کرد و مرا به باد کتک گرفت. او گلویم را گرفت تا خفه شوم. او مرد تنومندی بود و من توان آن را نداشتم که خودم را از دستش نجات دهم. نفسم بند آمد و چشم هایم سیاهی رفت که یکباره دستم به کارد میوه خوری خورد و آن را به طرف همسرم گرفتم. باور کنید میخواستم او را
بترسانم تا رهایم کند، اما چاقو ناخواسته وارد قلبش شد. او او روی زمین افتاد و من خودم را نجات دادم. ولی متوجه شدم محمود غرق خون است. آنقدر شوکه شده بودم که نمیدانستم چه کاری باید انجام دهم. من شروع به داد و فریاد کردم و از همسایهها کمک خواستم.
قاضی گفت: چاقو را برای ترساندن همسرت جلوی قفسه سینه اش گرفتی یا برای دفاع از خودت؟
که زن جوان پاسخ داد: من برای ترساندن همسرم چاقو را مقابلش گرفتم. محمود با دو دستش گلویم را گرفته بود و آرنج هایش را هم روی قفسه سینه ام گذاشته بود. نفسم بند آمده بود و هر لحظه فکر میکردم دیگر زنده نمیمانم. من برای دفاع از خودم چاقو را به دست گرفتم.
با پایان دفاعیات زن جوان، قضات وارد شور شدند تا رای صادر کنند.
منبع: رکنا
tags # اخبار حوادث سایر اخبار (تصاویر) این گوسفند غولپیکر چینی از پورشه هم گرانتر است! قارچهای زامبیِ سریال آخرین بازمانده (The Last Of Us) واقعی هستند! (تصاویر) عجیب و باورنکردنی؛ اجساد در این شهر خود به خود مومیایی میشوند آخرین حسی که افراد در حال مرگ از دست میدهند، چه حسی است؟