دلنوشته کارگردان «جشن سربرون» به یاد کریم اکبری مبارکه/ مردی که در اوج رفت
تاریخ انتشار: ۱۳ آبان ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۹۸۴۸۶۲۷
به گزارش حوزه رادیو تلویزیون گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان، مجتبی راعی نویسنده و کارگردان سریال «جشن سربرون» در سوگ از دست دادن زندهیاد کریم اکبریمبارکه بازیگر بااخلاق و پیشکسوت سینما، تئاتر و تلویزیون یادداشتی نوشت که در ادامه می خوانید:
به نام خدای زیبا آفرین
در شرایط سختی هستم و نوشتن درباره دوستی که دیر پیدایش کرده و امید داشتم اگر روزگار بگذارد کارها با او بکنم، بسیار سخت است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
«جشن سربرون» در شرایطی سخت شروع شد. فرصت روخوانی و تحلیل متن نداشتیم. به همین لحاظ اولین روز کاری کریم اکبریمبارکه با بنده، مصادف شد با اجرای مشکلترین سکانس شخصیتی بنام آسدمحمد! من نگران بودم. به دستیارم گفتمای کاش شرایط ما به نحوی بود که با ایشان با صحنههای سادهتر شروع میکردیم و بعد از جا افتادن به این سکانس کلیدی میرسیدیم! امیدی ندارم این سکانس آنچنان که باید در بیاید. وقتی شروع به اجرا کردیم با هر پلان شگفتزده به او نگاه میکردم و البته بازیگر این نوع نگاه را از کارگردانش تشخیص میدهد. اما ایشان طوری رفتار میکرد که گویی کاری بسیار معمولی انجام میدهد.
موقع نهار به او گفتم ادبیات دیالوگهای فیلم تاریخی با ادبیات روزمره تفاوت زیادی دارد، ولی شما علاوه بر این که کاملا حفظ کرده بودید طوری ادا میکردید که گویی گویش معمولی خود شماست. از طرفی اجرای شما از نقش نسبت به آنچه نوشته شده بود و حتی نسبت به آنچه که من برای شما توضیح دادم، عمیقتر بود! جوابی که داد او را در چشم و دل من بزرگ کرد. او گفت این که وظیفه یک بازیگر است! به او گفتم من شما را پیدا کردم دیگر دست از سرتان برنمیدارم؛ با شرم گفت البته اگر این سکانس خوب شده به خاطر محمود پاکنیت و فرخ نعمتی هم بوده، اینها در مقابل من سنگ تمام گذاشتند.
شیفته نگاهش میکردم و با خودم میگفتم چرا نباید در این مملکت فیلمنامههایی با شخصیتهای پیچیده نوشته شود که چنین بازیگرانی با این مرز از توانایی فرصت بیکاری نداشته باشد. نقشهایی که مردم ایران ببینند، لذت ببرند و تحسینشان کنند!
بزرگ بودن، شریف بودن و حرفهای بودن چنان برایش طبیعی بود که نیاز به هیچگونه جلوهفروشی احساس نمیکرد. سکوتی ناشی از استغنا و نگاهی پر از محبت همراه همیشگی صورتش بود.
جناب مبارکه بازیگر نجیبی بود. نقش را به خوبی مطالعه و سعی میکرد تصویر ذهن کارگردان را دریابد. بعد با کوله. باری از تجربه در عین بیادعایی سنگتمام میگذاشت! زیادهطلبی نمیکرد که معنای ضمنی آن این است که از نقش مقابل کم کن و به این نقش اضافه کن! او نمیگفت که باید من بدرخشم اگر چه کل کار خراب شود! برایش بدیهی بود که نقش باید بدرخشد. بازیگران میدانند که من چه میگویم و او بر چه میلی غلبه میکرد. خدا رحمتش کند با اجرای نقش آسدمحمد به سریال ما اضافه کرد!
او در اوج توانایی رفت. کمبود بازیگرانی با این اوصاف به سادگی بر طرف نمیشود. با خودم فکر میکنم از آنجا که خاندان پیامبر روششان بخشندگی است و زیر بار منت هیچ کس نمیمانند قطعا قبل از اینکه به ذهن کریم اکبریمبارکه، بگذرد که من زحمتی که برای اجرای ابن ملجم کشیدم امید دارم حضرت علی علیهالسلام بگوید باید بدیدار ابن ملجم بروم، حقی به گردن ما دارد!
انتهای پیام/
منبع: باشگاه خبرنگاران
کلیدواژه: جشن سربرون کریم اکبری مبارکه کریم اکبری
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۹۸۴۸۶۲۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
دستگیری مردی که دایی و خالهاش را کشت
به گزارش تابناک، چهارشنبه 12 اردیبهشت امسال مرد دامداری در تماس با پلیس گفت: لحظاتی قبل در حال تزریق واکسن به دامهایم بودم که ناگهان مسعود یکی از اهالی روستایمان را دیدم که با دایی و خاله اش دعوا می کرد. مسعود سنگی برداشت و ضربهای به سر داییاش زد.
بعد هم با چوبه ضربهای به پای خالهاش زده و زمانی که زن جوان روی زمین افتاد با سنگ به سر او نیز کوبید و متواری شد.
با تماس مرد دامدار، بلافاصله کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت راهی قیامدشت شده و با جسد خواهر و برادر جوان مواجه شدند. بررسی های اولیه نشان می داد که قاتل با دایی و خاله اش بر سر تقسیم ارثیه میلیاردی خانوادگی اختلاف داشته و آنها را با سنگ به قتل رسانده است.
تحقیقات برای دستگیری قاتل فراری ادامه داشت تا اینکه کارآگاهان جنایی موفق شدند متهم را دستگیر کنند.
وی که وضعیت روحی مناسبی نداشت در تحقیقات مدعی شد به خاطر اختلاف بر سر ارثیه خانوادگی مرتکب قتلها شده است. وی در اختیار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت قرار داده شد.
منبع: اعتمادآنلاین