افشاگری همسر منصور پورحیدری در مورد تضییع حق شوهرش توسط مدیران استقلال
تاریخ انتشار: ۱۴ آبان ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۹۸۶۱۹۹۶
فریده شجاعی همسر منصور پورحیدری معتقد است که هم در زمان حیات شوهرش و هم پس از مرگ او، مدیران استقلال حق پورحیدری را تضییع کرده اند.
خبرگزاری فوتبال ایران پارس فوتبال دات کام :خانم دکتر فریده شجاعی همسر محترمه منصور پورحیدری عزیز دیروز در گفتوگویی به نکات بسیار جالب توجه پیرامون منصورخان و البته استقلال اشاره کرد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
چهار سال پیش در چنین روزی فوتبال ایران یکی از باارزشترین شخصیتهای خود را از دست داد و عزادار پرواز ابدی منصور پورحیدری شد. چهرهای ماندگار در ورزش ما که بر گردن باشگاه استقلال نیز حق پدری دارد.
حالا چهار سال از رفتن منصورخان میگذرد و طی این مدت بسیاری از کارشناسان تأکید کردهاند خلأ چنین شخصیت مهمی در استقلال با تمام وجود احساس میشود. پورحیدری دیگر در جمع ما نیست اما بدون شک طیف وسیعی از هواداران استقلال همچنان با خاطرات خوشی که او برایشان رقم زد، زندگی میکنند و البته حسرت تکرار مجدد آنها را میخورند.
در آستانه سالگرد درگذشت پدر آبیها سراغ یار وفادارش رفتیم و پای صحبت شخصی نشستیم که بالغ بر ۴۰ سال در کنار منصورخان بود و همراه او برای استقلال خون دل میخورد. خانم دکتر فریده شجاعی همسر محترمه منصور پورحیدری عزیز دیروز در گفتوگویی به نکات بسیار جالب توجهی پیرامون منصورخان و البته استقلال اشاره کرد.
تسلای خاطر مردم
چهار سال گذشته ولی تلخی آن اتفاق همچنان در وجودم است. البته کاری نمیتوان کرد و باید با قسمت کنار آمد. در تمام این چهار سال برخورد بسیار خوب مردم و خاطره فوقالعاده مطلوبی که از منصور پورحیدری در نگاه آنها نقش بسته است، برای من و خانوادهام حکم تسلای خاطر را دارد. شاید باورتان نشود ولی تقریباً همیشه وقتی در روزهای مختلف هفته سر مزار منصور میروم، هواداران را میبینم که زودتر از من آنجا هستند، قبر را شسته و روی آن گل گذاشتهاند. در مورد قبر مرحوم ناصر حجازی عزیز هم همینطور است. این رفتار مردم واقعاً تسلیبخش است.
قراردادهای میلیاردی و دلاری را دادند اما…
وقتی آقای احمد سعادتمند به عنوان مدیرعامل استقلال انتخاب شد، خودش با ما تماس گرفت و من همراه پسرم فقط برای تبریک و خیرمقدم گفتن، راهی ساختمان باشگاه استقلال شدیم ولی خود ایشان بحث را به میان کشید و صراحتاً گفت با اولین پولی که به حساب باشگاه برسد، مطالبات منصورخان را تسویه خواهیم کرد چون بر گردن استقلال حق فوقالعاده زیادی دارد ولی پس از آن دیگر خبری نشد! قراردادهای میلیاردی و دلاری را دادند اما سراغ منصور را نگرفتند. من و خانوادهاش شخصیت و منزلت خودمان را هرگز فدای پول نمیکنیم. خود آقای پورحیدری هم دقیقاً همین طوری بود. اصلاً رقمی که ایشان زمان فوتشان از باشگاه استقلال طلبکار بودند، با توجه به تورم چند سال اخیر به مراتب ارزش خودش را از دست داده است. الان دیگر بحث مادیات نیست بلکه اگر حرفی هم میزنم به خاطر این است که حرمت چنین چهره بزرگی نگه داشته نشد.
خوردن حق پورحیدری
به جرأت میگویم مدیران استقلال طی سالیان گذشته هم در دوران زندگی پورحیدری حق او را خوردند و هم پس از فوت او چنین روندی را ادامه دادند! منصور از استقلال هرگز دنبال پول نبود و این مسئله را شاگردانش نیز به خوبی میدانند و اعتراف میکنند. در دهههای ۶۰ و ۷۰ بارها از جیب خودش برای استقلال خرج کرد. از ثروت پدریاش برای موفقیت استقلال مایه گذاشت اما متأسفانه تعداد قابل ملاحظهای از مدیران باشگاه هم در دوران زندگی و هم پس از مرگ او آنطور که باید به چنین چهره بزرگ و ماندگاری توجه نکردند و این مسئله بسیار آزاردهنده و تلخ است.
قدر تو را را نمیدانند
هنگامی که منصور زنده بود، بارها در منزل به او گفتم آقا! اینها در استقلال قدر تو را نمیدانند و به اندازهای که باید، زحمات تو را ارج نمیگذارند ولی منصور در جوابم میگفت: من کار خودم را میکنم و دلم میخواهد مردم خوشحال شوند. آنقدر عاشق استقلال بود که همه این مشکلات را به جان میخرید.
بهنام کردن یک کوچه
اینکه خیابانها و معابر را به نام چهرههای بزرگ ورزشی میکنند اتفاقاً حرکت زیبایی است و نشان میدهد که چقدر برای مفاخر ورزشیمان ارزش قائل هستیم اما آیا واقعاً منصور پورحیدری نباید مشمول چنین قاعدهای قرار بگیرد؟ آیا پرافتخارترین مربی تاریخ باشگاه استقلال و یکی از پرافتخارترین مربیان تاریخ فوتبال ایران در عرصه باشگاهی نباید حداقل یک کوچه به نامش باشد؟ اصلاً بحث باشگاهی به کنار، مگر منصور پورحیدری با تیم ملی قهرمان بازیهای آسیایی نشده است؟ مگر یک چهره موفق ملی محسوب نمیشود؟ این مسائل که دیگر مالی نیست، بحث حرمت گذاشتن معنوی مطرح است. منصور پورحیدری، من و دخترم روی هم نزدیک به ۱۲۰ سال به ورزش ایران خدمت کردهایم اما…
حرمت گذاشتن پرسپولیسیها
من با استفاده از تاکسی و اسنپ در سطح شهر تردد میکنم. شاید باورتان نشود ولی ۹۰ درصد از آقایان محترم راننده بلافاصله پس از اینکه من را میشناسند، از منصور پورحیدری به نیکی یاد میکنند. اتفاقاً تعداد قابل ملاحظهای از این افراد هم پرسپولیسی هستند و برایم خیلی ارزشمند است منصور که به عنوان سرمربی استقلال هفت مرتبه مقابل پرسپولیس پیروز شده، آنقدر با حرمت و شخصیت زندگی کرد که حتی هواداران تیم مقابل هم برایش احترام بسیاری قائلند. این را هم بگویم داستان هواداران استقلال با مسائل مدیریتی باشگاه کاملاً جداست. هواداران استقلال بهمعنای واقعی کلمه قوت قلب خانواده پورحیدری هستند و همیشه از آنها بابت رفتار خوبشان تشکر میکنم.
رنگ عوض کردن به خاطر کملطفی
مدیران باشگاه استقلال طی سالیان گذشته از هر بابت به خانواده پورحیدری کملطفی کردهاند و این مسئله بیشتر جنبه معنوی دارد اما به خاطر کملطفی این افراد، رنگ عوض نمیکنم و همیشه استقلالی باقی میمانم. الان هم بسیار خوشحالم یک تیم کاملاً استقلالی روی نیمکت این تیم مینشینند. از محمود فکری گرفته که انسان بسیار بامعرفتی است و طی روزهای بیماری منصورخان تقریباً همه روزه بالای سر او حاضر میشد تا پرویز مظلومی که همیشه رفیق بامعرفت پورحیدری بود. البته صمد مرفاوی هم هست. آقاصمد جدا از اینکه شاگرد منصور بود، برای مقطعی مربی علی، پسرم نیز به حساب میآمد. آرش برهانی و سعید عزیزیان هم هستند. همه این استقلالیها کنار همدیگر جمع شدهاند و امیدوارم ماحصل تلاش آنها، گرفتن جام در پایان فصل باشد.
خوشحالی بابت تماس نادری
تماس محمد نادری با من و رخصت گرفتن بابت پوشیدن پیراهن شماره ۲ استقلال که زمانی بر تن منصور بود، واقعاً باعث خوشحالیام شد چون اصلاً انتظار نداشتم یک بازیکن جوان که اصلاً شاید خاطرهای هم با منصور نداشته باشد دست به چنین کاری بزند و تا این حد به حرمتها و بزرگترها احترام بگذارد.
مراسم نداریم
با توجه به شیوع ویروس کرونا و وضعیت خاصی که در جامعه پدید آمده است، امسال برای منصور عزیز مراسمی در بهشت زهرا(س) برگزار نخواهیم کرد چون نمیخواهیم برای مردم خدای نکرده مشکلی ایجاد شود. خود منصور در زمان حیاتش بارها به من گفته بود: روزی که من فوت کردم، برای هیچکس دردسر درست نکنید و مزاحم هیچکس نشوید. امسال هزینه برگزاری مراسم را صرف امور خیریه خواهیم کرد.
حذف کردن چهاردهم آبان
چهاردهم آبان برای من و خانواده پورحیدری روز فوقالعاده تلخی است و این تلخی تا ابد برایمان باقی خواهد ماند. خیلی دلم میخواهد تاریخ چهاردهم آبان را میتوانستم برای همیشه از تقویم زندگی خودم حذف کنم و مرگ منصور عزیز را به چشم نبینم اما متأسفانه این اتفاق تلخ رخ داده و حالا چهار سال است که در روز چهاردهم آبان، من و فرزندان منصور پورحیدری بیشتر از هر زمان دیگری ناراحت میشویم و دلمان برای این چهره بزرگ تنگ میشود.
خبرورزشی
منبع: پارس فوتبال
کلیدواژه: فریده شجاعی منصور پورحیدری استقلال مدیران استقلال استقلال فریده شجاعی مدیران استقلال منصور پورحیدری همسر منصور پورحیدری منصور پورحیدری باشگاه استقلال چهاردهم آبان چهار سال
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت parsfootball.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «پارس فوتبال» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۹۸۶۱۹۹۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
این زن شوهرش را با چاقو کشت
صبح ۱۰ اردیبهشت ماه سال ۱۴۰۲ فریادهای کمک خواهی زن جوانی به نام مینا در یکی از خیابانهای پاکدشت پیچید. همسایهها که هراسان از خانه شان خارج شده بودند با زن پریشان روبه رو شدند که میگفت شوهرم را کشتم.
همسایهها پلیس را با خبر کردند و وقتی ماموران به خانه زن جوان رسیدند با جسد خونین همسر ۴۲ ساله اش به نام محمود روبه رو شدند که با ضربه چاقو به سینه اش کشته شده بود.
جسد با دستور قضایی به پزشکی قانونی منتقل و همسرش تحت بازجویی قرار گرفت.
اعتراف به قتل شوهر
زن جوان در بازجوییها به قتل شوهرش اعتراف کرد و گفت: ۴ سال پیش با محمود ازدواج کردیم. اما از همان روزهای اول زندگی مان با هم اختلاف داشتیم.
تااینکه خانوادههای مان توصیه کردند بچه دار شویم تا اختلافهای مان کمرنگ شود. ۲ سال بعد صاحب فرزند شدیم. اما همسرم هر روز بداخلاقتر از قبل میشد و ما همیشه باهم درگیر بودیم. او سر هر موضوعی مرا به باد کتک میگرفت.
وی ادامه داد: صبح خواب بودم که بار دیگر همسرم عصبانی شد و مرا کتک زد. او از من خواست تلفنم را به او بدهم که مخالفت کردم و او هم من را روی زمین انداخت و با دستانش گلویم را فشار داد. برای چند لحظه چشم هایم سیاه شده بود و دست و پا میزدم. نفسم بند آمده بود. در حالی که تقلا میکردم دستم به چاقویی خورد که روز زمین قرار داشت. من برای نجات جانم چاقو را برداشتم و ضربهای به شوهرم زدم. محمود مرا رها کرد و خونین روی زمین افتاد. من که ترسیده بودم با جیغ و فریاد از همسایهها کمک خواستم تا او را به بیمارستان برسانند، اما وقتی اورژانس به محل آمد شوهرم جان باخته بود.
وقتی پزشکی قانونی علت مرگ را پارگی شریانهای قلب و خونریزی شدید داخلی اعلام کرد. برای مینا کیفرخواست صادر و پرونده اش برای رسیدگی به شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
در دادگاه
در ابتدای جلسه پدر و مادر مقتول از طرف خودشان و نوه خردسالشان درخواست قصاص را مطرح کردند.
پدر محمود به قضات گفت: عروسم برای تبرئه خودش دروغ میگوید. پسرم هرگز او را کتک نزده بود. ما نمیدانیم که در درگیری چه اتفاقی افتاده که این زن با بی رحمی پسرمان را به قتل رسانده است. ما حاضر به مصالحه نیستیم و درخواست قصاص داریم.
وقتی زن جوان روبه روی قضات ایستاد گفت: آن روز خواب بودم که با شوک از خواب بیدار شدم. محمود یکباره شروع به داد و فریاد کرد و مرا به باد کتک گرفت. او گلویم را گرفت تا خفه شوم. او مرد تنومندی بود و من توان آن را نداشتم که خودم را از دستش نجات دهم. نفسم بند آمد و چشم هایم سیاهی رفت که یکباره دستم به کارد میوه خوری خورد و آن را به طرف همسرم گرفتم. باور کنید میخواستم او را
بترسانم تا رهایم کند، اما چاقو ناخواسته وارد قلبش شد. او او روی زمین افتاد و من خودم را نجات دادم. ولی متوجه شدم محمود غرق خون است. آنقدر شوکه شده بودم که نمیدانستم چه کاری باید انجام دهم. من شروع به داد و فریاد کردم و از همسایهها کمک خواستم.
قاضی گفت: چاقو را برای ترساندن همسرت جلوی قفسه سینه اش گرفتی یا برای دفاع از خودت؟
که زن جوان پاسخ داد: من برای ترساندن همسرم چاقو را مقابلش گرفتم. محمود با دو دستش گلویم را گرفته بود و آرنج هایش را هم روی قفسه سینه ام گذاشته بود. نفسم بند آمده بود و هر لحظه فکر میکردم دیگر زنده نمیمانم. من برای دفاع از خودم چاقو را به دست گرفتم.
با پایان دفاعیات زن جوان، قضات وارد شور شدند تا رای صادر کنند.
منبع: رکنا
tags # اخبار حوادث سایر اخبار (تصاویر) این گوسفند غولپیکر چینی از پورشه هم گرانتر است! قارچهای زامبیِ سریال آخرین بازمانده (The Last Of Us) واقعی هستند! (تصاویر) عجیب و باورنکردنی؛ اجساد در این شهر خود به خود مومیایی میشوند آخرین حسی که افراد در حال مرگ از دست میدهند، چه حسی است؟