بیاعتنایی به معاهدات بینالمللی در آمریکا منحصر به دولت ترامپ نیست
تاریخ انتشار: ۱۵ آبان ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۹۸۷۳۹۸۴
حوزه سیاسی خبرگزاری فارس؛ رهبر انقلاب اسلامی در سخنرانی تلویزیونی به مناسبت عید قربان (۹۹/۵/۱۰) فرمودند: «مشکلات بزرگی که امروز حول و حوش دشمن اصلی ما را گرفته که دشمن اصلی ما نظام آمریکا و رژیم آمریکا است، قابل مقایسه با مشکلات ما نیست، دهها برابر بزرگتر از مشکلات ما است؛ آمریکاییها محصور به مشکلات گوناگون هستند» و سپس مواردی از آنان را ذکر کردند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
چند مصداق از عدم تبعیت آمریکا از پیمانهای بینالمللی بفرمایید و اینکه چه نفعی برای آمریکا داشته که به آنها وارد نشده است؟
ایزدی: در مورد عدم پایبندی آمریکا به معاهدات بینالمللی به نظرم دو نکته قابل ارائه است. نکته اوّل این است که این حالتی که ترامپ دارد و از خیلی از معاهدات بینالمللی خارج شده و به خیلی از معاهدات بینالمللی بیاعتنا بوده یک موضوع منحصر به دولت ترامپ نیست.
در طول تاریخ، دولت آمریکا با این معاهدات بینالمللی بهصورت گزینشی برخورد کرده است و خیلی از معاهدات بینالمللی است که دولتهای آمریکا، چه دولت فعلی و چه دولتهای قبلی یا امضاء نکردند یا به تصویب کنگره نرساندند. معاهدات کنگره برای همهی کشورها این سبکی است که قوه مجریه اگر بخواهد امضاء میکند، منتها این کشور تعهد و الزامی به اجرا ندارد تا آن زمانی که قوه مقننهی آن کشور ملحقشدن به آن معاهده بینالمللی را تصویب کند.
بعضی از کشورها زمانی که قوه مجریه امضاء کرد شروع به اجراکردن میکنند، ولی تا زمانی که قوه مقننه تصویب نکرده الزام حقوقی برای آن کشور ایجاد نمیکند؛ یعنی در عمل کشور عضو آن معاهده نیست و ملزم به اجرایش نیست تا زمانی که تعهد کند و قوه مقننه تصویبش کند. ما موارد متعددی از معاهدات بینالمللی آمریکا داریم که یا قوه مجریه امضاء نکرده یا قوه مجریه امضاء کرده و کنگره تصویبش نکرده است. این مربوط به دولت ترامپ هم فقط نیست. من چند نمونه از این مواردی که عرض کردم را خدمتتان میگویم.
مورد اوّل، «کنوانسیون بینالمللی حقوق همهی کارگران مهاجر و اعضای خانواده آنها» (۱) است که آمریکا نه دولتش آن را امضاء کرده و نه کنگره تصویبش کرده است.
مورد دوم، «پیماننامه حقوق کودک» (۲) است که کنگره آمریکا تصویبش نکرد، ولی ۱۹۶ کشور دنیا مِنجمله ایران هم امضایش کردند و هم به تأیید قوهی مقننهشان رسید. بعضی از موارد مثل همین پیماننامه هستند که آمریکا خیلی دغدغه و الزام به اجرای این پیماننامه را ندارد. آمریکا زمانی پیماننامههای بینالمللی را تأیید میکرد که احساس میکرد به نفعش است. اگر هم موردی بود که احساس میکرد به نفعش نیست خیلی کاری نداشته که بقیهی کشورها این را تأیید کردند یا نکردند.
مورد سوم، «میثاق بینالمللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی» (۳) است که ۱۷۰ کشور هم امضایش کردند و هم در قوهی مقننه تصویب کردند، ولی آمریکا در قوهی مقننه تصویبش نکرد.
مورد چهارم، «کنوانسیون حقوق افراد دارای معلولیت» (۴) است که این هم مثل موارد قبلی کنگره آمریکا تصویبش نکرده است. این چهار مورد در حوزه حقوق بشر است، چون آمریکاییها خیلی در حوزه حقوق بشر ادعا دارند و کشورهایی مثل جمهوری اسلامی را هم به نقض حقوق بشر متهم میکنند، ولی در عمل میبینیم که کنوانسیونهای بینالمللی مرتبط با حقوق بشر را آمریکاییها یا امضاء نکردند یا مورد تصویب کنگره قرار ندادند. برخلاف جمهوری اسلامی که خیلی از این کنوانسیونها را هم امضاء کرده و هم مجلس تصویب و اجرا میکند. پس در دورهی ترامپ این چیز جدیدی نیست و آمریکاییها از دهههای گذشته این نگاه را به کنوانسیونهای بینالمللی داشتند و لزوماً قرار نیست آمریکا خیلی پایبند به این کنوانسیونها باشد. حتی اگر در بین کشورهای دنیا آمریکا تنها کشوری باشد که به اینها متعهد نیست خیلی برای آمریکا ایجاد ناراحتی و مشکل نکرده است.
نکته دومی که قبل از ترامپ وجود داشت این بود که حتی در مواردی که آمریکا امضاء کرده بود و قوه مقننه آمریکا هم تأیید کرده بود، این سبک قانونگذاری در آمریکا هست که وقتی قوهی مقننه آمریکا کنوانسیون بینالمللی را تأیید میکند، قانون داخلی برایش مینویسد. کاری که در کنگره آمریکا انجام میشد این بود که این قانون داخلی را هر جوری خودشان میخواستند مینوشتند؛ یعنی لزوماً به بندهای آن کنوانسیون بینالمللی هم ملزم نبودند و همهی بندها را در قانون داخلی خودشان نمیگنجاندند و در اجراکردن این کنوانسیونها گزینشی عمل میکردند. قالب این کنوانسیونها هم یک مکانیزم ارزیابی یا راستیآزمایی یا پیگیری ندارد که اگر آمریکا در صورت امضاء و تأیید قوه مقننه بخشی از کنوانسیون را اجرا نکرد پیگیری شود. نتیجه این میشد که در عمل قبل از دولت ترامپ یا آمریکا عضو این کنوانسیونها نبود یا قوه مجریه امضاء نمیکرد یا قوه مقننه تأیید نمیکرد؛ حتی اگر قوه مجریه تأیید میکرد و قوه مقننه تصویب میکرد، در عمل خیلی از بخشها اجرا نمیشد.
امّا ویژگیای که ترامپ دارد و دولتش هم کموبیش همین حالت را دارد این است که اینها یکی دو قدم جلوتر از وضعیت قبلی رفتند؛ یعنی اصولاً به این سبک کار معتقد بودند که آمریکا هر آن چیزی که خودش میخواهد مخصوصاً آن قشرهایی که ترامپ را انتخاب کرده بودند و میخواستند این باید اجرا میشد بدون کوچکترین دغدغهی بینالمللی. مثلاً الان در دنیا یک جریانی است که مخالف استفاده از زغال سنگ هستند بهخاطر تبعات زیستمحیطی بدی که زغال سنگ دارد و بهتدریج میخواهند استفاده از زغال سنگ را محدود کنند.
آمریکاییها زمانی که به کنوانسیون پاریس پیوستند، مسیر کاهش استفاده از زغال سنگ را قبول کردند که در خود آمریکا هم اجرا کنند؛ ولی چون بعضی از ایالتهایی که ترامپ از آنها رأی آورده و زغال سنگ در آنجا وجود دارد و اگر روند زغال سنگ بخواهد متوقف شود بعضی از اینها که در آن صنعت دارند کار میکنند دچار خسارت میشوند، آمریکا بدون توجه به کنوانسیونهای موجود و بدون توجه به وضعیت زیستمحیطی خود آمریکا با آن دغدغهی سیاسی و انتخاباتی بهسمت این رفتند که به این سبک عمل کنند؛ یعنی هیچ نوع رودربایستی در حوزهی بینالمللی برای خودشان لحاظ نمیکردند.
در چه مواردی آمریکا ابتدا وارد پیمان شده و سپس خارج شده و به چه دلیل؟ آیا این یک سناریو از پیش طراحی شده در هیئت حاکمه آمریکا نیست؟
ایزدی: دولتهای قبلی یک ذهنیتی داشتند که میشود از نهادها و کنوانسیونهای بینالمللی برای پیشبرد اهداف آمریکا در حوزهی سیاست خارجی استفاده کرد؛ چون میخواستند این کار را بهصورت صوری بکنند، بهظاهر، ملحق میشدند. منتها در عمل اتفاقی که در دورهی ترامپ افتاد این قضیه به یک سبک جدید برای آنها در حوزهی بینالملل تبدیل شد؛ یعنی سبکی که آمریکا از کنوانسیونهای بینالمللی در پیشبرد اهدافش در حوزهی سیاست خارجی استفاده کند و ظاهر را حفظ کند که اصولاً خیلی توجه هم نمیکردند. از این جهت نسبت به سازمان ملل که آمریکاییها خودشان تأسیس کردند و غالباً از محیط سازمان ملل استفاده کردند، دولت ترامپ بیتوجه میشد.
آقای بولتون که یک مدتی مشاور امنیت ملی ترامپ بود یک جملهی مشهوری داشت که میگفت اگر پنج شش طبقه از ساختمان سازمان ملل را منفجر کنید هیچ اتفاقی در دنیا نمیافتد؛ یعنی نهتنها بعضی از اطرافیان ترامپ و خود ترامپ به استفاده ابزاری از این نهادها خیلی اعتقاد نداشتند، بلکه اصولاً ژست همراهبودن با نهادهای بینالمللی را هم نمیگرفتند. مثلاً در دوره کرونا آمریکا از سازمان بهداشت جهانی خارج شد. این کارهای اینچنینی سبک جدیدی است که در دوره ترامپ ایجاد شد.
اگر به سند راهبرد امنیت ملی آمریکا در سال ۲۰۱۷ که در دوره ترامپ نوشته شد نگاه کنید، یکی از حرفهایی که آنجا زده شده این است که نهادهای بینالمللی خیلی وقتها دستوبال آمریکا را بستهاند در کارهایی که میخواهد برای پیشرفت خودش انجام بدهد و خیلیهایشان ضدیت با آمریکا پیدا کردند؛ چون کشورهای دیگر هم در این نهادها حضور دارند و نقدی نسبت به آمریکا دارند. از این جهت نهتنها آمریکا بیتوجه شده و استفاده ابزاری نمیکند، بلکه دشمن این نهادها شده است. مثل برخوردی که آمریکا با «دیوان کیفری بینالمللی» (۵) کرد که یک نهاد داوری و دادگاه بینالمللی است؛ چون آمریکاییها نگران بودند که بعضی از جنایتهایی که دولت و سربازهای آمریکایی در جاهای مختلف دنیا مرتکب شدند توسط این دادگاه پیگیری شود. چه کار کردند؟ آمدند این دادگاه و قضاتش را تحریم کردند.
این مسیری که در دوره ترامپ شروع شد، مسیر نسبتاً جدیدی است که آن ظاهرسازیها و شعارهای دولتهای قبلی را ندارد و کاملاً راحت از کنوانسیونها و قوانین بینالمللی خارج میشود و خودش را منضبط نمیداند. برخوردی هم که دولت ترامپ در مورد برجام انجام داد ذیل همین تفکر است و قطعنامه ۲۲۳۱ سازمان ملل را اجرا نمیکند تا کشورهایی که میخواهند قطعنامه سازمان ملل را اجرا کنند را هم تحریم کند. این وضعیت آمریکا در رابطه با معاهدات و قوانین بینالمللی است و نتیجهاش این است که آمریکا تنها قانونی که بهنظر میرسد به آن معتقد است قانون جنگل است. تفکرشان این است که ما زور داریم و آنجایی که زور داریم بدون کوچکترین دغدغهای نسبت به قوانین بینالمللی یا معاهدات بینالمللی عمل میکنیم.
مطلب دیگری که رهبر انقلاب در مورد آمریکا به آن اشاره کردند، ادبیات نقد و انتقاد در رسانهها و مسئولین آمریکا است. به خصوص اینکه در مناظرات انتخاباتی نمود بیشتری پیدا کردهاست. به نظر شما منشأ این مسئله کجاست و آیا این پدیده، جدید است؟
ایزدی: درگیریهای لفظی رقابتهای سیاسی در مناظرات آمریکا یک سبکی است که همیشه در آمریکا بوده و منحصر آمریکا هم نیست. خیلی از کشورهای مختلف این نوع رقابتها و درگیریها را دارند. این یک فرهنگ و سبک در ساختارهای سیاسی موجود در دنیا هست که البته مورد تأیید آموزههای اسلامی قطعاً نیست که سیاستمداران با هم به این سبک درگیر شوند؛ ولی رسمی است که هم در آمریکا و هم در جاهای دیگر بوده است. معمولاً در دورههای گذشته در آمریکا این نوع رقابتها جدیتر و عمیقتر بوده است، بهخاطر اینکه محدودیتهای اخلاقی در آمریکا در بین سیاستمداران و در بین عموم مردم همیشه کمتر بوده است؛ یعنی همین حالتی که هست.
چند وقت پیش یک پژوهشگر و مورخ در آمریکا پیشمطالعهای در رابطه با ادب رؤسای جمهور آمریکا انجام داده بود. این مورخ این موضوع را بررسی کرده بود که کدامیک از رؤسای جمهور آمریکا از بقیه ادب کمتری داشتند؛ یعنی بددهنتر بودند. رؤسای جمهور آمریکا یک ظاهر و یک باطنی دارند.
یک ویژگی که ترامپ دارد این است که ظاهر و باطنش نسبتاً شبیه هم است. معمولاً رؤسای جمهور آدابی را در محیطهای عمومیتر رعایت میکنند، ولی متأسفانه این یک سبک فرهنگی در آمریکا است که حالت ادبیات لاتها را دارد. مثلاً در صحبتهایشان هر جملهای که میگویند یک فحشی هم اوّل و آخر جمله هست. این سبک در آمریکا خیلی سبک معمولی هست. در صحبتکردن عموم مردم هم خیلی وقتها این ادبیات دیده میشود و وجود دارد؛ امّا این پژوهشگر با مطالعهی رؤسای جمهور متعدد آمریکا به این نتیجه رسیده بود که اوباما از همه بددهنتر بوده است. ظاهرش را حفظ میکرد، ولی بهعنوان رتبهبندی ادب اوباما از همه بدتر بود. اتفاقاً همان رئیسجمهوری است که بعضیها گفتند ایشان آدم مؤدبی است!
امّا نکتهای که در دوره ترامپ ویژه است، ایشان یک سبکهایی دارد که غیرمعمول است و به این شکل رسم نبوده است. مثلاً ترامپ برای رقبایش یک اسم مستعار یا یک صفت انتخاب میکند. به آقای جو بایدن که الان رقیبش در ریاستجمهوری است میگوید جوی خوابآلود یا جوی چرتی؛ همیشه یک صفت یا اسم مستعاری به این سبک استفاده میکند و اسمش را کامل نمیگوید، بلکه با اهانت و به این سبک صحبت میکند.
البته این هم چیز جدیدی نیست؛ یعنی در این چهار سال با هر کسی که درگیر شده از این روش استفاده کرده و یک صفتی را در کنار اسمش قرار داده است. در انتخابات ۲۰۱۶ هم همینطور بود. مثلاً اگر قد کسی کوتاهتر از قد خودش بود میگفت روبیوی فسقلی؛ واقعاً حرفهایی که میزند و سبک ادبیاتی که استفاده میکند در حد یک فرد هفده هجدهساله نیست، بلکه به سبک بچههای دبستان برخورد و صحبت میکند. جالب توجه است که میلیونها نفر هم به ترامپ رأی دادند. دفعهی آخر حدود ۱۵۰ میلیون نفر در آمریکا رأی دادند که تقریباً ۷۰ میلیون به آقای ترامپ با همین سبک و ادبیات رأی دادند. به نظرم این برای جامعهشناسان و بعضاً روانشناسان و افرادی که در حوزهی مردمشناسی کار میکنند قابل مطالعه است که چرا یک جمعیت قابل توجهی به این آدم رأی میدهند که بهعنوان رئیسجمهور از ادبیات کلاس دوم دبستان خیلی وقتها استفاده میکند و اصلاً سبک حرفزدنش اینطور است.
البته در این ماههای گذشته و در چهار سال ریاستجمهوری ایشان مسخرهکردن افراد نه لزوماً رقبا را هم دیدیم. مثلاً خبرنگاری که یک معلولیتی داشته یا معلول بوده و او ادای خبرنگاری که معلول است و یک ضعف جسمانی دارد را درمیآورد؛ یا استفاده از فحشهایی که معمولاً مردم استفاده نمیکنند. فقط هم مربوط به رقبا و آدمهای معمولیتری نیست که ترامپ را به هر دلیلی ناراحت کردند، بلکه با سایر کشورها هم چنین رفتاری دارد. مثلاً دو سال پیش آقای ترامپ به یکی از این کشورهای آفریقایی که از نظر اقتصادی ضعیف هم هست، فحش بدی داد. به هر حال این بخشی از آمریکای امروز و آمریکای واقعی است.
در مناظرات نکتهای که قابل توجه بود این است که وضعیت ترامپ معلوم بود، ولی بایدن سیاست انتخاباتیاش این است و در مناظره هم این حالت را داشت و میخواست به ترامپ بگوید اگر شما لات هستی من از شما لاتترم. از این جهت فحشهایی که بایدن در حین مذاکرات میداد بدتر از ترامپ بود و بیشتر فحش داد. این هم نکتهای است برای افرادی که در کشور ما علاقه یا گرایش به غرب دارند و غربگرا هستند.
به هر حال غرب انتهایش آمریکاست. آمریکا از نظر قدرت اقتصادی، نظامی و فرهنگی نسبت به بقیه کشورهای غربی بالاتر است و بیشتر هزینه میکند، ولی این آدمها عصاره سیستم آمریکا هستند؛ یعنی آقای بایدن که از آقای ترامپ بددهنتر شده، ۴۷ سال در سیستم سیاسی آمریکا حضور داشته است. سیوچند سال در سنا و هفت سال معاون رئیسجمهور بوده است. اگر شما مرجع تقلیدی در حوزه سیاسی آمریکا بخواهید شناسایی کنید همین بایدن است که در سنا رئیس کمیسیون روابط خارجی بوده، رئیس کمیسیون قضائی بوده و حالا نماد سیستم سیاسی آمریکا شده که تفکر لیبرال دموکراسی است؛ یعنی آقای بایدن ذهینت و تفکر لیبرال دموکراسی را نمایندگی میکند و آخر سر به این شکل ظاهر میشود.
ترامپ هم همینطور؛ حالا ترامپ سیاستمدار نبوده، ولی تاجر که بوده است. سیستم اقتصادی آمریکا هم سیستم سرمایهسالار است و ترامپ نمایندهی این سیستم است. وقتی نماد سیستم سرمایهداری با نماد تفکر لیبرال دموکراسی کنار هم مینشینند و شروع به فحشدادن به هم میکنند، این واقعاً خیلی عجیب است که یکسری افراد در ایران با آن تمدن، با آن فرهنگ و با آن ادب علاقهمند به این سیستم حکومتی شوند و حتی بدتر از آن منتظر نتیجهی انتخابات در این کشور بمانند. واقعاً نباید اینطور باشد. یک کسر شأنی برای کشوری مثل ایران است که خودش را معطل اینجور آدمها کند.
آخرین نماد تفکر لیبرال دموکراسی هم آقای بایدن است. نمادهای ابتداییاش هم که قانون اساسی آمریکا را نوشتند، در این ماههای گذشته، مجسمههایشان را پایین کشاندند. آدمهایی مثل توماس جفرسن (۶) که غالب قانون اساسی آمریکا را نوشته و داخل کشور ما هم خیلیها به او علاقهمند هستند و کتابهایش را میخوانند و احترامش میکنند، در این ماههای گذشته، مجسمهاش را پایین کشاندند. یا جرج واشنگتن (۷) و افرادی که جزء مؤسسین آمریکا هستند مجسمههایشان را پایین کشیدند. پژوهشهایی که بعداً منتشر شد یک بخشی از تاریخ آمریکا بازگو شد که مشخص کرد اینها بردهدار کلان بودند و تعرضاتی به بردهها میکردند. همین آقای توماس جفرسن که در محیطهای روشنفکری کشور ما هم بعضاً احترام میشود، بیماری تعرض جنسی به کودکان برده داشت و به این کار مشهور بود.
به نظرم ماههای گذشته در آمریکا یک دوره خوبی برای شناخت آمریکا و مطالعات آمریکا برای غیرآمریکاییها است و واقعیت آمریکا آنگونه که هست را بدون روتوش مطرح کرده است. اگر بعد از این چند ماه گذشته کسی علاقهمند به آمریکا، علاقهمند به تفکر لیبرال دموکراسی و علاقهمند به تفکر سرمایهسالاری شود، دیگر توجیهکردنش سختتر است واقعاً با این عملکردی که این افراد داشتند.
می دانیم که آمریکا در منطقه غرب آسیا هزینه و فعالیتهای زیادی انجام داده است که البته اقتضای سیاستهای مستکبرانه اوست. تا الان این هزینهها چه نتایجی برای او داشته است؟
ایزذی: هزینههای آمریکا در منطقه بیفایده بوده است. این هم تبلیغات یا حرفهای ما نیست، بلکه حرفهای خود رئیسجمهور آمریکا است، بارها هم تکرار کرده است؛ چه در زمانی که واشنگتن است و چه بعضاً در زمانی که به منطقه میآید این را میگوید. این جملهی مشهور ترامپ است که وقتی به عراق آمد گفت آمریکا هفت تریلیون دلار هزینهی نظامی کرده و بعد زمانی که رئیسجمهورش میخواهد وارد کشوری شود که این همه هزینه مالی و جانی کرده باید با چراغ خاموش و با وضعیت سری بیاید و چند ساعت در یک پایگاه نظامی بماند و بعد هم فرار کند و برود. این موضوع را ترامپ در حوزه سیاست خارجی متوجه شد که خیلی از این جنگها و هزینههایی که آمریکاییها در منطقه داشتند، بیشتر به آمریکا ضرر زده است. از این جهت اگر به شعارهای انتخاباتی امسال ترامپ توجه کنید شبیه به شعارهای چهار سال پیشش است.
نقدی که آقای ترامپ به خانم کلینتون داشت این بود که کلینتون به جنگ عراق رأی داده بود و ایشان جنگ عراق را فاجعهای برای آمریکا میدانست. الآن هم ایشان از اصطلاح Endless Wars خیلی استفاده میکند و در کنوانسیون چهار سال یکبار جمهوریخواهان هم این اصطلاح خیلی استفاده شد که بهمعنی جنگهای بیپایان است. الآن حرف جمهوریخواهان این شده که آمریکا اشتباه کرده که وارد این جنگهای بیپایان شده است و هزینههای زیادی داشته است.
این هم عجیب است، چون در تاریخ آمریکا معمولاً جمهوریخواهان بودند که در حوزههای نظامیگری از دموکراتها جلوتر بودند؛ ولی شکست آمریکا در منطقه باعث شده که این وضعیت را در حزب جمهوریخواه پیدا کنیم. البته آقای ترامپ هم در هدایت حزب به این سمت نقش مهمی داشته است، ولی در حزب جمهوریخواه هنوز افرادی هستند که جنگ عراق را در زمان بوش پسر طراحی کردند و از عقایدشان هم خیلی برنگشتند، منتها اینها فعلاً در حزب منزوی هستند و اقلیت شدند.
امّا در نهایت آن پیشبینی که حضرت آقا فرمودند که آمریکا از منطقه خارج خواهد شد، بهتدریج، محقق خواهد شد و در بین نخبگان سیاستخارجه آمریکا دارد این اجماع شکل میگیرد که حضور آمریکا در منطقه غرب آسیا در درازمدت به این سبک که در گذشته بوده محقق نخواهد شد. دموکراتها هم کموبیش همین ذهنیت را دارند. یکی از دلایلی که در دوره اوباما آمریکا نیروهایش را از عراق کاملاً خارج کرد همین بود؛ یعنی همین واقعیت را هم آنها دیدند که هزینههای آمریکا در این منطقه بیفایده بوده و به اهدافش نرسیده است.
نکته بعدی مشکل همپیمانان آمریکا است. مخصوصاً دموکراتها که الآن نسبت به بن سلمان جنایتکار و پدرش نقدهایی دارند؛ نقد هم این نیست که او آدم جنایتکاری است یا حقوق بشر را رعایت نمیکند، بلکه کارهایی که الآن رژیم سعودی دارد در حوزهی سیاست خارجی میکند همه شکست خوردهاند؛ یعنی در سوریه، در یمن، در عراق و در قطر شکست خورده است. ناراحتی دموکراتها این است. به هر حال سعودی متصل و وابسته و همپیمان آمریکاست.
البته خرابکاری سعودی آخر سر گریبان آمریکا را میگیرد و به پای آمریکا نوشته میشود. از این جهت آمریکاییها در منطقه هم خودشان و هم سیاستهایشان و هم سیاستهای همپیمانانشان دچار چالش است، حتی کارهایی که نتانیاهو در رژیم صهیونیستی میکند خیلی از صهیونیستهای آمریکایی را ناراحت کرده است؛ یعنی خیلی از صهیونیستهای آمریکایی معتقدند که نتانیاهو دارد افول اسرائیل را تسریع میکند و کارهایی که میکند دارد به اسرائیل ضربه میزند.
از این جهت هم آمریکا و هم همپیمانانش وضعیت خوبی در منطقه ندارند و هزینههای بسیار زیادی که شده در نهایت سودی نداشته است. به همین دلیل هم هست که الآن متوجه شدند نیروهایشان را باید از افغانستان خارج کنند یا بهصورت گسترده کاهش دهند. جاهای دیگر هم به همین سبک است.
این نتیجه مقاومت جمهوری اسلامی و نتیجه فعالیتهای افرادی مثل شهید سلیمانی است که اجازه نداد آمریکا به اهدافش در منطقه برسد.
اینطور نیست که آمریکاییها نسبت به منطقه غرب آسیا و منابع نفتی و موقعیتشان بیتفاوت باشند، بلکه در منطقه شکست خوردند و توسط شهید سلیمانی شکست داده شدند. دلیل دشمنیشان هم با سردار همین بود؛ یعنی متوجه شدند که ایشان نقش مهمی در شکستشان داشته است.
البته احساسشان هم این بود که با شهادت سردار میتوانند سیاست منطقهای جمهوری اسلامی را تغییر بدهند که در عمل این اتفاق نیفتاد؛ یعنی در عمل بعد از شهادت سردار هم همان سیاستهای گذشته ادامه پیدا کرده است.
۱) International Convention on the Protection of the Rights of All Migrant Workers and Members of Their Families
۲) Convention on the Rights of the Child
۳) International Covenant on Economic, Social and Cultural Rights
۴) Convention on the Rights of Persons with Disabilities
۵) International Criminal Court
۶) Thomas Jefferson
۷) George Washington
انتهای پیام/
منبع: فارس
کلیدواژه: آمریکا ترامپ انقلاب اسلامی فواد ایزدی بایدن کنوانسیون های بین المللی معاهدات بین المللی تفکر لیبرال دموکراسی کنوانسیون ها آمریکا در منطقه جمهوری اسلامی ماه های گذشته بین المللی جمهور آمریکا علاقه مند ی بین المللی آمریکایی ها مقننه تصویب رؤسای جمهور سیاست خارجی قوه ی مقننه دموکرات ها دولت ترامپ آقای ترامپ سازمان ملل رئیس جمهور پیمان نامه آمریکا هم حوزه ی زغال سنگ هم پیمان چهار سال حقوق بشر هزینه ها ی سیاست ی ترامپ یک سبک آدم ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۹۸۷۳۹۸۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
رئیس جمهوری با حدود یکصد اتهام
دونالد ترامپ در حالی وارد یک مسابقه جدید انتخابات ۲۰۲۴ ریاست جمهوری با «جو بایدن» شده که این بار همزمان درگیر بزرگترین پروندههای قضایی مرتبط با اتهامهای متعدد است. برای نخستینبار در آمریکا، در کنار نام ترامپ در فهرست رئیسان جمهوری، موارد متعدد اتهامها و پروندههای حقوقی_قضایی ثبت شده است.
به گزارش ایسنا، به نقل از ایرنا، در حالی هفت ماه دیگر _ پنجم نوامبر ۲۰۲۴(۱۵ آبان) _ شصتمین انتخابات ریاست جمهوری آمریکا برگزار میشود که دونالد ترامپ کاندیدای اصلی حزب جمهوریخواه در این انتخابات است. جو بایدن رئیس جمهوری کنونی و نماینده حزب دموکرات نیز در کارزار انتخاباتی روبهروی ترامپ ایستاده است.
اما نامزد حزب جمهوریخواه که اکنون همزمان درگیر پروندههای قضایی و شرکت در پویشهای انتخاباتی است، با دادن وعدههای بسیار سیاسی، اقتصادی و بینالمللی به هوادارانش و تهدیدهای گسترده علیه منتقدان و مخالفان داخلی و خارجی، پیروزی خود در این دور از رقابتها را حتمی و برای آمریکا اجتناب ناپذیر دانسته است.
ترامپ ۷۷ ساله که نخستین رئیس جمهور سابق در تاریخ ایالات متحده است که به اتهامهای مختلف متهم شده، با حدود یکصد اتهام در چهار پرونده جداگانه روبروست.
مشکلات حقوقی این مرد جنجالی تاریخ آمریکا به همین جا ختم نمیشود؛ وی همچنین با چند پرونده مدنی درباره امپراتوری تجاریاش که نام او را بر سر زبانها انداخته، مواجه است. علاوه بر این، شکایتها و درخواستهای حقوقی مهمی نیز علیه او وجود دارد که هنوز به نتیجه نهایی نرسیده؛ از جمله در مورد مصونیت او از پیگرد قانونی. بنابراین مشکلات قضایی ترامپ پیچیده بوده که هنوز برخی از آنها حتی رسانهای نشده است.
در این گزارش چهار پرونده مهم مجرمانه که دونالد ترامپ با آن روبهروست و تاکنون رسانهها آن را مورد پیگیری قرار دادهاند، بررسی شده است.
۱. پرونده رابطه نامشروع
یکی از مهمترین اتهامهای مطرح شده علیه ترامپ، پرونده رابطه نامشروعش با یک پورن استار سینما و مبلغی است که اندکی پیش از انتخابات ۲۰۱۶ به «استورمی دنیلز» Stormy Daniels پرداخت شده تا وی در این زمینه سکوت کند.
خانم دنیلز میگوید، ۱۳۰ هزار دلار به او دستمزد دادهاند تا در این زمینه حرفی نزند. این در حالی است که ترامپ تاکنون هر نوع رابطه نامشروع با او را رد کرده است.
وکلای ترامپ میگویند در واقع پرداخت حق سکوت در قوانین این کشور غیرقانونی نیست. در عوض، این پرونده بیشتر فنی است و به این موضوع میپردازد که چگونه وکیل سابق ترامپ، که به خانم دانیلز پول پرداخت کرده، بازپرداخت خود را در حسابهای ترامپ ثبت کرده است.
در این پرونده، رئیس جمهوری سابق متهم شده که مدارک مالی خود را جعل کرده و گفته، این پرداخت برای هزینههای قانونی بوده است. او طبق قوانین مالی مبارزات انتخاباتی، با ۳۴ فقره کلاهبرداری مواجه بوده و در همه این موارد اعلام بیگناهی کرده است.
پاسخ ترامپ به رسانهها در مود این اتهامها به طور کامل انکار بوده و مدعی است این پرونده دارای انگیزه سیاسی بوده و فقط راهی برای صدمه زدن به او در انتخابات است در حالی که اقدامات انجام شده، هیچکدام جرم نیست.
طبق گزارش رسانهها در مورد روند دادرسی این پرونده، فهرست هیات منصفه دادگاه در آوریل(فرودین-اردیبهشت) تکمیل شد و دادگاه ترامپ در روزهای آخر فروردین در این زمینه آغاز شده است.
براین اساس، ترامپ جمعه گذشته در چهارمین روز از محاکمه خود، در دادگاهی با حضور ۱۲ عضو اصلی هیات منصفه و یک نفر علیالبدل که همگی از پیش انتخاب شده بودند، حضور یافت. قرار است به اعضای علیالبدل هیات منصفه ۵ نفر دیگر اضافه شود.
او پیش از ورود به دادگاه در جمع رسانهها، باز هم ادعای دسیسهچینی دادگاه علیه خود را تکرار کرد و «آلوین براگ» دادستان منطقه منهتن را مورد تمسخر قرار داد و گفت، او آنقدر باهوش نیست که حتی بتواند خودش را نمایندگی کند.
اتهام ترامپ در این پرونده، پرداخت حقالسکوتی است که که «مایکل کوهن» وکیل همهکاره سابق او، در جریان مبارزات انتخاباتی سال ۲۰۱۶ به «استورمی دنیلز» پرداخت تا از علنی شدن ادعاهای این پورناستار مبنی بر داشتن رابطه با ترامپ جلوگیری کند. کوهن در سال ۲۰۱۸ به جرم خود اعتراف کرد و به احتمال زیاد یکی از شاهدان اصلی این پرونده خواهد بود.
آیا ترامپ به زندان میرود؟
براساس نظر کارشناسان حقوقی، هر یک از اتهامهای مطرح شده در پرونده دنیلز، حداکثر چهار سال حبس دارد؛ اگرچه قاضی میتواند، ترامپ را در صورت محکومیت به «حبس مشروط» محکوم کند. البته برخی از این کارشناسان به رسانهها گفتهاند، بعید به نظر میرسد ترامپ در این پرونده مجرم شناخته شود و جریمه نقدی محتملتر است. «الوین براگ»Alvin Bragg دادستان منطقه منهتن که خود یک دموکرات بوده، دادستان پرونده خانم دنیلز است که تلاش دارد ترامپ را محکوم کند.
۲. پرونده شورش علیه کنگره و توطئه آشوب انتخابات ۲۰۲۰
ترامپ پرونده قضایی دیگری هم دارد که ابعاد آن حاکمیتی است و در آن این اتهام مطرح شده که به طور غیرقانونی توطئهای برای رد شکست خود در انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۲۰ از جو بایدن انجام داده است. دادستانهای فدرال مدعیاند او مقامها را تحت فشار قرار داده تا نتایج را برگردانند؛ آگاهانه دروغهایی درباره تقلب در انتخابات منتشر کرده و به دنبال سوء استفاده از شورش کنگره در ششم ژانویه ۲۰۲۱ ((۱۷ دی ۱۳۹۹) برای به تعویق انداختن صدور تائیده پیروزی بایدن در انتخابات و ماندن در قدرت بوده است.
او در این پرونده آشکارا به چهار اتهام جنایی از جمله توطئه برای کلاهبرداری از ایالات متحده و توطئه علیه حقوق شهروندان این کشور متهم شده است. براساس برخی گزارشهای رسانهای، وی با اتهام شورش یا کمک به شورش علیه کنگره نیز متهم میشود اما اکنون این موضوع در زمره اتهامهای رئیس جمهوری سابق آمریکا قرار ندارد. پاسخ ترامپ به این اتهامها نیز فقط انکار بوده و مدعی شده دولت بایدن پشت اصلی این دادستان است.
آیا ترامپ به زندان میرود؟
در حالی که پروندههای قضایی علیه ترامپ در چند دادگاه مطرح است، تیم وکلای ترامپ این درخواست را به دیوان عالی این کشور ارائه کردهاند که رئیس جمهوری سابق این کشور را نمیتوان تحت تعقیب قرار داد. این درخواست پس از آن مطرح شد که روز ششم فوریه ۲۰۲۳ (۱۷ بمهن ۱۴۰۲) گروهی متشکل از سه قاضی دادگاه استیناف ناحیه کلمبیا در حکمی اعلام کردند ترامپ بهدلیل تلاشهایش در تغییر نتیجه انتخابات ریاستجمهوری ۲۰۲۰ دیگر مصونیت ندارد. این در حالی است که تیم حقوقی ترامپ استدلال کرده فعالیتهای او مربوط به وظایف رسمیاش در دوران ریاستجمهوری بوده و در نتیجه نمیتوان او را مورد پیگیرد قضایی قرار داد. اما هیات سهنفره قضات، استدلال وکلای ترامپ را رد و مصونیت سیاسی او را لغو کرد.
این موضوع اما به دیوان عالی آمریکا رسیده و باید دیوان در این زمینه حکم صادر کند. گفته شده قضات پرونده در روز ۲۵ آوریل (۶ اردیبهشت) رسیدگی به این موضوع را شروع کرده و حداکثر تا دوماه دیگر یعنی ژوئن (خردادیا تیرماه) در این زمینه تصمیم نهایی خود را اعلام میکنند.
طبق گزارشهای رسانهها، البته این چالش نیز وجود دارد که شاید این دادگاه تا پیش از انتخابات ریاست جمهوری در ماه نوامبر شروع نشود و به همین دلیل در صورت حضور ترامپ، احتمالهای زیادی در مورد نتیجه انتخابات ریاست جمهوری مطرح شده است. از جمله آنکه اگر ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۲۴ آمریکا پیروز شود و همه آرای مورد نیاز به دست آورد، میتواند خود را عفو کند یا دستور رد اتهامها علیه خود را صادر کند.
در این پرونده نیز باز این پرسش مطرح است که آیا ترامپ در صورت مجرم شناخته شدن توسط قضات، راهی زندان میشود؟ کارشناسان حقوقی در این زمینه اظهارنظر کردهاند، اتهامها علیه ترامپ در پرونده شورش علیه کنگره، در صورت اثبات با مجازات احتمالی زیر روبه رو خواهد شد:
۱. توطئه برای کلاهبرداری از ایالات متحده با جریمه نقدی، یا تا پنج سال زندان روبهرو خواهد شد.
۲- مجازاتِ جلوگیری از رسیدگی رسمی، جزای نقدی یا تا ۲۰ سال حبس دارد.
۳- توطئه علیه حقوق کشور یا شهروندان، جزای نقدی یا حداکثر ۱۰ سال زندان، یا هر دو مجازات را دارد.
با وجود این موارد، در این پرونده پرسشهای مختلف دیگری مطرح شده از جمله در مورد فعالیتها یا پول به گردش درآمده و یا اقدامات انجام شده در این زمینه، مسائل امنیتی و سیاسی نیز مطرح است که هنوز پاسخ درستی در مورد آنها وجود ندارد و به همین دلیل در مورد اینکه آیا ترامپ در صورت محکومیت، به زندان خواهد رفت یا واقعاً در زندان خواهد ماند، قاطعیتی در اظهارات رسانهای وجود ندارد.
۳- پرونده تقلب انتخابات ۲۰۲۰ در ایالت جورجیا
ترامپ و نزدیک به ۱۸ فرد دیگر در این پرونده متهم به توطئه جنایتکارانه برای براندازی رقیب انتخاباتیاش در ایالت جورجیا در جریان انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۲۰ آمریکاست. تحقیقات گستردهای که توسط «فانی ویلیس» Fani Willis
دادستان جورجیا هدایت شده، با تماس تلفنی فاش شدهای آغاز شد که در آن ترامپ از مقام ارشد انتخابات ایالت خواست وی در این ایالت پیروز باشد.
طبق تحقیقات گسترده در این زمینه، مشخص شد که ترامپ از این مقام ارشد انتخابات خواسته در این ایالت ۱۱۷ هزار و ۸۰ رای به وی اختصاص یابد. وی در این زمینه به ۱۳ مورد جرم متهم شد که این رقم با تلاش گروه گسترده وکلایش به ۱۰ مورد کاهش یافت. در یکی از این موارد ترامپ به صراحت متهم شده که قانون این ایالت در مورد سازمانهای فساد را لغو کرده است.
این تحقیقات پس از رسوایی انتشار تماس تلفنی ترامپ و «براد رافنسپرگر» وزیر خارجه ایالت جورجیا به دست آمد که در آن رئیس جمهور سابق از این مقام جمهوریخواه خواست میزان آرای یاد شده را به نفع خود داشته باشد تا بتواند مانع از پیروزی جو بایدن در این ایالت جنوب آمریکا شود.
بخشی از کیفرخواست علیه ترامپ بیانگر نقض سوگند ریاست جمهوری توسط اوست؛ همچنین در بخشهای دیگری از کیفرخواست «رودی جولیانی» وکیل ترامپ و دیگر مدافعانش، متهم به ارائه ادعاهای نادرست در مورد تقلب در انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۲۰ و تحت فشار قرار دادن اعضای سنای جورجیا شدهاند.
رئیس جمهوری سابق آمریکا، بارها اتهامهای مطرح شده در این پرونده را رد و خود را بیگناه معرفی کرده است. دادستانها میخواهند این پرونده در ماه اوت (مرداد) آغاز شود اما تاکنون تاریخ دقیقی برای آن مشخص نشده است.
وکلای ترامپ در این پرونده تلاش کردهاند صلاحیت خانم ویلیس برای رسیدگی به این پرونده را رد کنند. ترامپ پیش از کیفرخواست خود، یک آگهی تبلیغاتی پرهیاهو با ادعاهای مختلف علیه ویلیس منتشر کرد. ترامپ با طرح ادعای رابطه خانم دادستان با یکی از اعضای باندی که تحت تعقیب او بوده و نیز صدور احضاریه جعلی، تلاش کرده صلاحیت ویلیس در پرونده خود را مخدوش کند.
آیا زندان در انتظار ترامپ است؟
در مورد احتمال اینکه آیا ترامپ در این پرونده هم مقصر شناخته خواهد شد و یا اینکه به زندان خواهد رفت، احتمالهای متعددی مطرح شده است. از جمله اینکه دادستان جورجیا در این پرونده باید ثابت کند یک الگوی فساد توسط ترامپ و مدافعانش با هدف لغو نتیجه انتخابات در این ایالت در سال ۲۰۲۰ وجود داشته است تا از این طریق بتوانند حکم محکومیت ترامپ را صادر کنند. طبق قوانین موجود در این ایالت، اظهارات نادرست، مجازاتی بین یک تا پنج سال حبس یا جریمه نقدی به دنبال دارد.
۴. پرونده خروج اسناد طبقه بندی شده از کاخ سفید
پرونده مهم دیگری که علیه ترامپ مطرح شده اینکه وی در دوران ریاست جمهوری، اسناد طبقهبندی شده و محرمانه را از کاخ سفید خارج کرده است. دادگاه باید در این مورد بررسی کند که آیا ترامپ پس از خروج از کاخ سفید، اسناد طبقهبندی شده را به محل اقامتش «مارآلاگو Mar-a-Lago» برده و آیا در این زمینه اشتباههایی انجام داده و مجازات این اقدامات در صورت اثبات چیست؟
همچنین در مورد اینکه آیا ترامپ مانع از تلاشهای اداره تحقیقات فدرال (آمریکا) FBI برای بازیابی پروندهها و تحقیقات جنایی در مورد رسیدگی به آنها شده است یا خیر نیز دادگاه باید رای صادر کند. طبق گزارشهای منتشره در برخی رسانهها، بیشتر این اسناد مرتبط با اطلاعات دفاع ملی این کشور است که در زمره قانون جاسوسی قرار میگیرد.
همچنین در این پرونده، هشت مورد فردی نیز وجود دارد که شامل توطئه برای جلوگیری از عدالت، مخفی نگه داشتن یک سند یا سابقه و اظهارات نادرست بوده که ترامپ مانند سایر پروندههای حقوقیاش، در این زمینه نیز خود را بیگناه دانسته است.
چند دادستان در این پرونده مشغول به فعالیت هستند و اعلام کردند به احتمال زیاد از ماه جولای (تیرماه) فعالیت خود را در این زمینه آغاز میکنند اما ترامپ و وکلایش خواهان به تعویق افتادن این دادگاه تا پس از انتخابات ریاست جمهوری نوامبر ۲۰۲۴ هستند.
کارشناسان حقوقی میگویند به طور کلی این اتهامها آن قدر سنگین هستند که از نظر تئوری بتواند ترامپ را راهی زندان کند.طبق قوانین آمریکا، اتهامهای تائید شده مرتبط با قانون جاسوسی هر کدام حداکثر ۱۰ سال حبس دارند. سایر اتهامهای مربوط به توطئه و پنهان کردن اسناد، هر کدام حداکثر ۲۰ سال زندان به دنبال دارد اما پیش از اینکه این موارد بتواند ترامپ را راهی زندان کند، باید از سد گروه سازمان یافته و گسترده وکلای ترامپ عبور کند.
جمعبندی
دونالد ترامپ رئیس جمهوری سابق آمریکا با تعداد گستردهای از اتهامهای مختلف روبهروست که ۳۴ مورد آن فقط در مورد دستکاری در سوابق تجاری _ مالی اوست. وکلای ترامپ با دستکاری در این سوابق، تخلفهای مالی او را پنهان کرده و آنها را در زمره فعالیتهای مالی قانونی فهرست کردهاند؛ از جمله پرداخت ۱۳۰ هزار دلار حقالسکوت به دنیلز. اما طبق گزارشهای رسانهای در مجموع تا اواخر سال گذشته، ترامپ با ۹۱ مورد اتهام در دادگاههای ایالتی و محلی روبه بوده، که هر کدام از آنها میتواند بهطور بالقوه به صدور حکم حبس برای او بینجامد.
اگرچه ترامپ و گروه حقوقیاش بیشترین تلاش را داشتهاند تا بلکه جلسههای هر دادگاه تا پایان انتخابات ریاست جمهوری ماه نوامبر به تعویق بیافتد اما نخستین دادگاه او در منطقه منهتن آمریکا در روزهای اخیر در حال برگزاری است و این محکمه در واقع نخستین محاکمه کیفری یک رئیس جمهوری آمریکاست.
علاوه بر این دادگاه، سه پرونده دیگر ترامپ شامل «اقداماتش در جریان یورش به کنگره آمریکا در ششم ژانویه ۲۰۲۱، سهلانگاری در نگهداری اسناد طبقهبندی شده در خانهاش و تلاش برای رد کردن و باطل اعلام کردن آرای انتخابات ۲۰۲۰ در ایالت جورجیا» نیز دادگاه در حال پیگیری است اما وی به کمک وکلایش موفق شده جلسههای این دادگاهها را همچنان به تعویق بیاندازد.
البته ترامپ ادعا کرده پروندههای حقوقی و شکایتها علیه او، مانع از شرکت در انتخابات ریاست جمهوری ماه نوامبر نخواهد شد و به همین دلیل پویش و نشستهای انتخاباتی او فعالانه و با حضور هوادارانش در ایالات مختلف آمریکا در حال برگزاری است و او همزمان در دو عرصه، کارزار بزرگی را علیه مخالفان سیاسی و مدعیان حقوقی خود راه انداخته است.
در مجموع باید گفت، این موضوع که پروندههای ترامپ بهاندازهای پیچیده است که نتایج آن میتواند ایالات متحده را با چالشی مهم روبهرو سازد، از موضوعهای مهم سیاسی و حقوقی آمریکاست.
انتهای پیام