شکست ترامپ و نگرانی حکام عرب حاشیه خلیج فارس
تاریخ انتشار: ۱۷ آبان ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۹۸۸۶۴۵۱
به گزارش ایرنا، نتایج انتخابات ریاست جمهوری آمریکا کانون توجه مردم و رسانههای جهان به ویژه ساکنان خاورمیانه قرار گرفته است و در این بین مقامات رژیم صهیونیستی و کشورهای عربستان، امارات و بحرین که طی چهار سال گذشته بیشترین همکاریهای سیاسی و امنیتی را با دولت ترامپ داشتهاند، با نگرانی روند نتایج این انتخابات را دنبال میکنند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
بر اساس روند کنونی انتخابات یاد شده هرچه به پایان شمارش آرای آن نزدیک میشویم، نگرانی کشورهای عربی با محوریت عربستان سعودی که شماری از آنها مانند بحرین، امارات و سودان این اواخر با رژیم تلآویو اقدام به عادیسازی روابط کردهاند، بیشتر میشود زیرا نگران شکست «دونالد ترامپ» رئیسجمهور آمریکا هستند.
بر اساس آخرین آمار اعلام شده، رقیب دموکرات او جو بایدن، بیشترین آراء الکترال را به خود اختصاص داده و بر اساس پیش بینیها وضعیت او در ایالتهای سرنوشتساز نیز با مرور زمان و شمارش آراء باقیمانده بهتر خواهد شد.
این موضوع بر شدت نگرانی مقامهای عربستان، امارات و بحرین که پیش از شروع انتخابات آمریکا برای حمایت از «ترامپ» همه تخم مرغ هایشان را در سبد او قرار دادند و طرحها و برنامههای او در خارومیانه را جامه عمل پوشاندند و همچنین رژیم صهیونیستی که بیشترین حمایت را از سوی جمهوری خواهان در زمان ترامپ دریافت کرد، افزوده است بگونهای که برخی از مقامات این کشورها با صراحت از حضور بایدن در کاخ سفید و شکست ترامپ ابراز نگرانی کردند.
اگرچه بسیاری معتقدند که در حتی در صورت پیروزی بایدن سیاست های ایالات متحده در منطقه دستخوش تغییر زیادی نخواهد شد با این وجود حکام عرب در اظهارات خود از بازگشت آمریکا به توافق هستهای، عدم حمایت از سیاستهای استبدادی حاکمان کشورهای عربی منطقه، مقابله با نقض حقوق بشر در این کشورها و توقف طرح سازش کشورهای عربی با رژیم صهیونیستی و بیتوجهی و حمایت نکردن از سیاستهای توسعه طلبانه این رژیم در کرانه باختری در صورت پیروزی جو بایدن نگرانی خود را کتمان نکردند.
در این پیوند، «ترکی الفیصل» رییس پیشین سازمان اطلاعات عربستان سعودی پنجشنبه شب در اظهاراتی گفت که نگرانی او از پیروزی جو بایدن در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا به دلیل تعهد نامزد دمکرات برای بازگشت به توافق هستهای با ایران است.
او افزود: جو بایدن گفته که آن بخش از سیاست دونالد ترامپ در خاورمیانه که مربوط به خروج از توافق هستهای با ایران است، را نقض خواهد کرد.
رئیس پیشین سازمان اطلاعات عربستان سعودی اضافه کرد: بایدن اظهار کرد که به برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) باز خواهد گشت؛ اما شرایطی برای بازگشت به این توافق خواهد داشت و ما هنوز نمیدانیم این شرایط چیست.
روزنامه صهیونیستی «اسرائیل هیوم» نیز فاش ساخته است که برخی کشورهای عربی از پیروزی «جو بایدن» در انتخابات آمریکا و احتمال بازگشت وی به توافق هستهای با ایران و لغو تحریمهای آمریکا علیه این کشور بسیار نگران هستند و به علاوه به این جمعبندی رسیدهاند که احتمال توقف روند عادیسازی روابط میان تل آویو و دولتهای عربی هم وجود دارد.
این روزنامه در ادامه به نقل از یک مقام ارشد سعودی که نامی از او نبرد با طرح ادعای احتمال عادی شدن رابطه ریاض با رژیم صهیونیستی همچون امارات، بحرین و سودان به نقل از وی افزود: اگر بایدن در جهت منافع ایران حرکت کند ما و اسرائیل را برای مقابله با تهدید ایران بدون ایالات متحده و اروپا تنها خواهد گذاشت و بنابراین اتحاد بین این کشورها تقویت خواهد شد.
او همچنین ادعا کرد که حدس و گمانهایی وجود دارد که انتخاب بایدن و انعقاد توافق هستهای جدید با تهران اتحاد منطقهای بین اسرائیل و کشورهای عربی را نه تنها مختل بلکه آن را تقویت میکند.
این روزنامه همچنین با اشاره به ابراز نگرانی مقامات ارشد مصر و بحرین نوشته است که آنها معتقدند که پیروزی بایدن اتحاد منطقهای را که اکنون بین اسرائیل و کشورهای عربی شکل گرفته، مختل کند.
تارنمای شبکه تلویزیونی المیادین لبنان در گزارشی تحلیلی به نگرانی حاکمان ریاض و ابوظبی و منامه از پیروزی احتمالی جو بایدن نامزد دموکرات در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا اشاره کرد و نوشت: نفس عربستان سعودی و امارات متحده عربی و بحرین در سینه حبس است.
این شبکه تلویزیونی با اشاره به اینکه نفوذ و قدرت ایران بیشترین نگرانی [ برخی دولتهای ] خلیج فارس است، افزود: اجرای مجدد توافق هستهای به معنای آزادسازی دست تهران از نظر اقتصادی و سیاسی است که با سیاست [ این دولتهای ] خلیج فارس که تصمیم به مقابله با نفوذ ایران در منطقه گرفته اند مغایرت دارد.
از سوی دیگر، بایدن هیچ پیام اطمینان بخشی به خلیج فارس ارسال نکرده بلکه بر عکس با انتقاد از این کشورها، آنها را مستبد، استعمارگر قدرت و ناقض حقوق بشر توصیف کرده است و بر لزوم تشکیل ساختار مجدد رابطه با آنها و اهمیت اصلاح در پیچ و تاب روابطی که ترامپ طی سالهای گذشته با آنها ایجاد کرده است، تأکید کرد.
این واقعیت جدیدی است که در صورت پیروزی بایدن در انتظار [ این کشورهای ] خلیج فارس است و این، سازگاری و امتیاز دادن آنها را ضروری میکند، امتیازاتی که حجم و ماهیت آنها در نقشی که آمریکا در مرحله بعدی برای خلیج فارس میخواهد بازی کند همچنین سقف رو در رویی و حدود رابطهای که بایدن میخواهد با متحدانش برقرار کند را تعیین خواهد کرد.
شاید اغراق آمیز باشد که فکر کنیم بایدن رابطه خود را بطور اساسی با [ کشورهای ] متحد سنتی آمریکا در خلیج فارس تغییر خواهد داد اما دست رهبران این کشورها را آزاد نخواهد کرد آنگونه که ترامپ در جنگ یمن عمل کرد زیرا [ این جنگ ] مورد موافقت و حمایت او قرار داشت در حالی که بایدن محدود کردن فروش اسلحه و اصلاح حقوق بشر [ در عربستان ] را انکار نکرده است و قول داده است که فوراً جنگ یمن را پایان دهد، تصمیمی که عربستان سعودی را مجبور به مذاکره با جنبش انصارالله با شرایط جدید و شاید امتیازات میکند.
در این زمینه، یک منبع بحرینی نزدیک به حکومت این کشور میگوید که دوره آینده ممکن است شاهد تغییر در سطح بحران سیاسی که از سال ۲۰۱۱ کشور را درگیر خود کرده است باشیم زیرا شواهد نشان میدهد که در مرحله بعدی اگر بایدن پیروز شود ممکن است شکافی در دیوار بحران [ سیاسی ] بحرین به وجود آید و درهای دولت برای گفت و گو با مخالفان که پس از رسیدن ترامپ به ریاست جمهوری آمریکا بسته شده بود، باز شود.
بنابر این، انتظار میرود که دولت بایدن برای پایان دادن به بحران خلیج فارس و برای نشستن روی میز گفت و گو با قطر به ابوظبی فشار وارد کند زیرا دیگر مخفی نیست که امارات به دلیل ادغام پروندههای منطقهای و حمایت مداوم دوحه از اخوان المسلمین و اتحاد با ترکیه که یکی از دشمنان ابوظبی در منطقه به شمار میآید از برقراری رابطه با قطر امتناع میکند.
همچنین سردبیر روزنامه فرا منطقهای "رایالیوم"، با یادآوری نقش مقامهای سعودی در عادیسازی روابط برخی کشورهای عربی با رژیم صهیونیستی و حمایت همه جانبه آنها از دونالد ترامپ نامزد حزب جمهوری خواه آمریکا، عربستان را بزرگترین بازنده انتخابات اخیر ریاست جمهوری آمریکا دانست.
«عبدالباری عطوان» با اشاره به تاثیر انتخابات آمریکا بر برخی کشورهای حامی عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی گفت: عربستان بزرگترین کشور بازنده پیروزی «جو بایدن» نامزد حزب دمکرات در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا خواهد بود زیرا روابط تاریخی میان دمکراتها و عربستان بسیار بد است.
وی افزود: به نظر من بایدن روابط خوبی را با عربستان آغاز نخواهد کرد، باید بیاد داشته باشیم که وی حدود هشت سال معاون بارک اوباما رئیس جمهوری پیشین آمریکا بوده و او سیاستهای اوباما را اجرا خواهد کرد.
نویسنده مشهور عرب گفت: اولین اقدام در اجرای چنین سیاستی، احیای «قانون جاستا» است که بر اساس آن عربستان و کشورهای شورای همکاری خلیج فارس در خصوص حوادث ۱۱ سپتامبر تحت پیگرد قرار خواهند گرفت.
عطوان افزود: بایدن همچنین پرونده قتل جمال خاشقچی روزنامه نگار سعودی (در کنسولگری عربستان در استانبول) را به جریان خواهد انداخت. دمکراتها همچنین حقوق بشر را مد نظر قرار خواهند داد و با پرداختن به موضوع زنان فعال مدنی سعودی که در زندان بسر میبرند، چه بسا کارزاری را برای آزادی آنان به راه خواهند انداخت.
سردبیر روزنامه رای الیوم اضافه کرد: همچنین بعید نیست که دمکراتها جنگ یمن را نیز مورد توجه قرار دهند.
وی افزود: کسانی که به عادیسازی روابط با اسرائیل اقدام و میلیاردها دلار پول در سبد ترامپ گذاشتند بهای بسیار سنگینی را پرداخت خواهند کرد. آمریکا تغییر میکند و متحدان آمریکا رنج زیادی را متحمل خواهند شد.
برچسبها بحرین انتخابات ۲۰۲۰ آسیای غربی عربستان سعودی امارات متحده عربی رژیم صهیونیستیمنبع: ایرنا
کلیدواژه: بحرین انتخابات ۲۰۲۰ آسیای غربی عربستان سعودی امارات متحده عربی رژیم صهیونیستی بحرین انتخابات ۲۰۲۰ آسیای غربی عربستان سعودی امارات متحده عربی رژیم صهیونیستی اخبار کنکور انتخابات ریاست جمهوری آمریکا رژیم صهیونیستی عادی سازی روابط عربستان سعودی توافق هسته ای کشورهای عربی خلیج فارس جو بایدن منطقه ای حقوق بشر بر اساس
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۹۸۸۶۴۵۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
پول انتخابات و جنگ؛ اهداف واقعیتر سفر بلینکن به منطقه
تعداد سفرهای «آنتونی بلینکن» وزیر خارجه آمریکا به غرب آسیا طی ۷ ماه جنگ طوفان الاقصی تقریبا به اندازه انگشتان دو دست رسیده است. او اگر فاصله سفرهای خود به منطقه را باز هم کمتر کند از وزیر خارجه به سفیر غیر مقیم آمریکا در منطقه تبدیل خواهد شد. - اخبار رسانه ها -
به گزارش گروه رسانههای خبرگزاری تسنیم، آنچه او را بارها با مسافرتی 11 هزار کیلومتری به پایتختهای منطقه کشانده، همگی به تبدیل رژیمصهیونیستی به «کتک خور همگانی» در منطقه مربوط میشوند. شاید پیش از این تصور میشد اگر رژیمصهیونیستی توسط دشمنانش محاصره شود در بدترین سناریوها همانند عثمانیها که «مرد بیمار خاورمیانه» نام گرفته بود، نامیده خواهد شد. طبق این تصور رژیم در بدترین وضعیت نهایتا مانند عثمانی به دولت بیماری با ویژگیهای مشابه دچار میشد؛ اما این مشکل مخصوص کشورهای پهناور و دولتهای قدرتمند است نه موجودیتهای کوچک با تنفس مصنوعی. وضعیت رژیم نازلتر از وضعیت بیماری است و با ادبیات دولتها قابل توصیف نیست.
حداقل طی 7 ماه جنگ، هر گروه و دولتی بوده که اراده کرده سیلیای بهصورت تلآویو زده است؛ از جمله دو دولت ایران و یمن که به شکل مستقیم دست به تنبیه رژیم زدهاند. این پدیده به بروز پدیده رژیمی سیلی خور و کتک خور در جهان منجر شده است. سفر اخیر آنتونی بلینکن به منطقه نیز برای پوشش و توجیه یکی از سختترین سیلیهایی است که رژیم طی هفتههای اخیر خورده است. پس از آنکه رژیمصهیونیستی به سفارت ایران در سوریه در 13 فروردین حمله کرد، تهران در شامگاه 25 بامداد و 26 فروردین در عملیات «وعده صادق» مراکز هدایت این عملیات را در دو پایگاه رژیم درهم کوبید.
این عملیات پیامدهای دردناکی برای کسانی داشت که دلخوش به رویاها بودند. دولتهایی که بدعهدی آمریکا در دفاع از خود را دیده بودند، خوشباورانه فکر میکردند واشنگتن حداقل برای حفظ رژیم هم که شده زمانی دست به اقدام خواهد زد.
وقتی آمریکا آنقدر تلاش خود برای دفاع پدافندی از رژیم را بزرگ کرد تا عدم دفاع تهاجمیاش از تلآویو به چشم نیاید، چشمان متحدان واشنگتن بازتر شد.
حرکت روی بندی که آمریکا برای دیگران کشیده احتمال سقوط بالایی دارد. فروپاشی دولت و ارتش وابسته اشرف غنی آخرین رئیسجمهور افغانستان که با تقلب بر سرکار آمده بود و وضعیت آشفته تلآویو به دیگران سرنوشت رژیمهای وابسته و دولتهایی که مسیر وابستگی به آمریکا را در پیش گرفتهاند، نشان میدهد. «آنتونی بلینکن» وزیر خارجه آمریکا روز (دوشنبه) در جریان تور منطقهای خود در ریاض ادعا کرد پیشرفت قابل توجهی در روند عادیسازی روابط عربستانسعودی و رژیم صورت گرفته و در مراحل پایانی قرار دارد. «فیصل بن فرحان» وزیر خارجه عربستان نیز به موازات این اظهارات در همان روز اعلام کرد کشورش به مراحل نهایی درباره توافق دو جانبه با آمریکا نزدیک شده است. این توافق به تعهدات امنیتی آمریکا به عربستان مربوط است که طبق آن واشنگتن باید در درگیریها به کمک ریاض شتافته و تسلیح سعودی با تسلیحات پیشرفته را آغاز کند. این توافق دوجانبه پیش از طوفان الاقصی بهعنوان یکی از پیششرطهای عادیسازی توسط عربستان مطرح شده بود.
اهداف منطقهای آمریکا در ماه هفتم
آمریکا درصدد به سرانجام رساندن توافق عادیسازی میان رژیم و عربستان است که اهداف جدیدی به آن نسبت به اهداف قبلی سنجاق شدهاند. این توافق اما همه آنچه آمریکا و بلینکن بهدنبال آن بودهاند، نیست. در ادامه به اهداف کنونی آمریکا پرداخته شده است.
1. پایان آبرومندانه جنگ
رژیم تاکنون 7 ماه را در جنگ بوده است. این جنگ با تفاوتهایی در چند جبهه جریان داشتهاند. ویژگی این جنگ پوشش چند جبههای است به این صورت که با کاهش تنشها در یک جبهه، افزایش تنش در جبههای دیگر آن را جبران میکند. نمونه آن خارج شدن نیروهای رژیم از مناطقی در غزه است که به کاهش تلفات صهیونیستها منجر شده و در ازای آن مقاومت لبنان بر شدت ضربات خود افزوده است. آشکار است که چیزی به نام پیروزی در انتظار تلآویو نیست و دیگر امکان ادامه جنگ نیز وجود ندارد. از این رو باید برای آن برنامهریزی کرد.
اگر رژیم طی توافق آتشبس با مقاومت غزه به جنگ پایان دهد، شکست را پذیرفته است. بر همین اساس غرب بهدنبال راه دیگری است. یک راه برای کاهش از تبعات آن، اعلام پایان جنگ در ازای عادیسازی روابط با سعودیهاست. به این شکل دلیل پایان جنگ شکست رژیم از نیروهای مقاومت غزه تلقی نخواهد شد، بلکه برخی آن را به دلیل دیپلماسی سعودی خواهند دانست که پذیرفت در ازای پایان جنگ روابط خود با تلآویو را عادیسازی کند. آمریکاییها اما به نظر میرسد اهداف بیشتری در رابطه با جنگ و عادیسازی داشته باشند. موضوع دوم تبدیل تهدید به فرصت است. اگر پیش از جنگ عادیسازی تبعاتی داشت و پس از آن نیز اینگونه تلقی میشد که ریاض کار سختتری برای ارتباط با تلآویو دارد، واشنگتن تلاش میکند برخلاف برداشتها بتواند تهدید جنگ را با اعلام عادیسازی در ازای پایان کشتار و محاصره غزه، به فرصت تبدیل کند. هدف سوم آمریکا استفاده از مواهب تجاری عادیسازی برای بازسازی و کنترل گروههای سیاسی رژیم است. ایجاد روابط پرحجم با عربستان و رشد جدی روابط تجاری میتواند ضمن کمک به بازسازی اقتصاد رژیم برای گروههای سیاسی صهیونیست نیز جذاب باشد. برخی گروههای سیاسی صهیونیست که به این مواهب تجاری چشم دارند تلاش خواهند کرد در جامعه و دولت رژیم برای پایان جنگ در ازای عادیسازی فعالیت کنند.
فروش تسلیحات ساخت رژیم به عربستان یکی از شاخههای درآمدی روابط است. اخذ پروژههای بزرگ کارخانههای آب شیرین کنی، ساختمانسازی و شهرکسازی و همچنین ایجاد باغها و مزارع کشاورزی در محیطهای سخت کویری از جمله حوزههای همکاری دو دولت است. هدف چهارم آمریکا بیحاصلسازی عملیات 7 اکتبر است. واشنگتن از ابتدای جنگ تبلیغ کرده بود عملیات 7 اکتبر برای جلوگیری از توافق عادیسازی صورت گرفت و امروز قصد دارد با پایان جنگ از طریق این توافق به دیگران بگوید طراحان به هدف خود دست نیافتند.
2. درگیری کشورهای مسلمان با یکدیگر
شاید توسعه جنگ از مبدا و با حضور رژیمصهیونیستی هدف آمریکا نباشد و این کشور نخواهد جنگی منطقهای شکل بگیرد اما واشنگتن قطعا قصد دارد درگیریهای سیاسی و زد و خوردهایی میان کشورهای منطقه با یکدیگر صورت گیرد تا رژیم از مرکز توجهات و تمرکز فشارها خارج شود. غرب درحالیکه ایران در عملیات وعده صادق به شکل مستقیم رژیمصهیونیستی را هدف قرار داد، بدون آنکه تلآویو را خطاب قرار دهد درحال تحریک کشورهای عربی علیه تهران است.
3. تثبیت حقوقی و ساختاری مواضع
غرب و متحدانش در منطقه برای پیشبرد اهداف خود از ضعف نظامی رنج میبرند. این ضعف نظامی با توجه به حجم عظیم تسلیحات فروخته شده به کشورهای منطقه مربوط به حوزه ابزارها نیست اما در کلیت متحدان آمریکا در منطقه توانمندی نظامی کمی دارند. برای آنکه این ضعف برای آنها دردسرساز نشود، آمریکا قصد دارد با فریز کردن مرزها و با ترساندن دیگران، آنها را به لحاظ حقوقی و ساختاری تثبیت کنند. این اقدام با ارائه تضمینهای امنیتی شبیه آنچه در ناتو وجود دارد، صورت خواهد گرفت. نمونه روشنی از این اتفاق در شرق اروپا وجود دارد. روسیه بهعنوان دومین ارتش بزرگ دنیا که در کنار آمریکا قدرتمندترین قدرت هستهای جهان است به اوکراین حمله کرده تا مانع عضویتش در ناتو شود اما علیه کشورهای بالتیکی کوچکترین اقدام نظامی را انجام نداده است.
آمریکا با این تجربه درصدد گسترش تضمینهای امنیتی خود به غرب آسیاست. با این وجود مشکلی در این منطقه گریبانگیر واشنگتن است که نشان میدهد مقایسه دو منطقه غرب آسیا و شرق اروپا اشتباه است. واشنگتن نه براساس پیمان و تعهد نظامی بلکه خود راسا و به شکل مستقیم وارد منطقه شده، عملیات کرده و در هر نقطهای با مقابله مواجه شده است. نتیجه این درگیریها نیز شکست آمریکا و کشته شدن هزاران نفر از سربازان ارتش این کشور بوده است. شکست سعودیها در جنگ با یمن نیز از نوعی نبود که با تعهد امنیتی آمریکا یا پیمانی شبیه ناتو قابل رفع باشد.
4. ساخت یا نمایش پیروزی پس از شکست
آمریکا قصد دارد در وهله اول در صورت امکان با هراس افکنی از پاسخ ایران علیه رژیم در عملیات وعده صادق بتواند اتحادی علیه ایران تشکیل دهد و در صورت عدم تحقق آن، در وهله دوم با مانورهای رسانهای و لفظی اینگونه نمایش دهد که اجرای عملیات به زیان ایران بوده و خوراکی برای افکار عمومی و رسانههای مرتبط با خود ایجاد کند. در این خصوص باید دید عملیات ایران علیه خاک فلسطین اشغالی با مختصاتی که برای آن در نظر گرفته شده بود آیا واقعا باعث اتحاد کشورهای منطقه علیه تهران شده است؟ به نظر نمیرسد در واقعیت این عملیات چنین نتایجی داشته باشد، بلکه آمریکاییها درصدد ایجاد این نگاه با تلاش فراوان یا نمایش تحقق آن با هدف ایجاد هراس در تهران هستند.
5. متفاوت شدن روسیه و چین
روسیه و چین در ماههای اخیر رویکرد متفاوتی را درخصوص رژیم اتخاذ کردهاند که به زعم بسیاری بهخاطر سیاستهای پیشین این دو تعجببرانگیز است. چین و روسیه با محکوم کردن حمله رژیم به سفارت ایران در سوریه و دفاع از پاسخ ایران در عملیات وعده صادق به زعم بسیاری متفاوت از سیاست پیشین خود عمل کردهاند. با اینحال چنین دیدگاههایی با سنجش کاملی همراه نبودهاند. پکن و مسکو در گذشته سیاستی را اتخاذ کرده بودند که دیگر با فضای فعلی منطبق نیست؛ بهویژه اینکه رژیم با اقداماتش جهان را در لبه پرتگاه قرار داده است.
از سوی دیگر چین و روسیه به همراه ایران مواضع همگرایی درخصوص اوکراین، غرب آسیا و شرق آسیا را نشان میدهند که بیم هماهنگی میان آنها را در پی داشته است. احتمال دارد آمریکا با نگرانی درخصوص ابعاد و ماهیت همکاریها میان قدرتهای شرقی درصدد بازآرایی متحدان و منابع خود برای رویارویی با موقعیت جدید باشد.
6. توجیه عدم حمایت کامل از تلآویو
در عملیات وعده صادق، غرب از رژیم که مهمترین دارایی این مجموعه در غرب آسیا شناخته میشود تنها به شکل دفاعی حمایت کرد. این درحالی است که پیش از آن افکار عمومی و نخبگان دولتی فکر میکردند هر کشوری که با تلآویو درگیر شود به صورت مستقیم با واشنگتن مواجه خواهد شد. کشورهای منطقه از خود میپرسند در صورت وقوع اقدامات مشابه آمریکا چه اقدامی انجام خواهد داد. سعودیها تجربه قبلی نیز دارند که به سال 2019 و هدف قرار گرفتن تاسیسات آرامکو مربوط است. در آن برهه نیز آمریکاییها دست به اقدامی نزدند اما هیچکس فکر نمیکرد این بیعملی درخصوص رژیم نیز تکرار بشود.
بر همین اساس است که دونالد ترامپ رئیسجمهور پیشین آمریکا برای جلب نظر لابیهای صهیونیستی و عربی گفته است «اگر درگیری بین ایران و اسرائیل رخ دهد، از اسرائیل حمایت میکنم.» این سخنان اشارهای به برداشتها درخصوص عدم حمایت آمریکا از رژیم است.
7. توجیه چتر سوراخ رژیم
آمریکا از یک دهه قبل تلاش داشت با کاهش اقدامات عملیاتی در منطقه، ضمن حفظ حضور سنگین خود در آن، از هزینهها و ضایعات استقرار نظامی خود بکاهد. این اتفاق براساس برونسپاری ماموریتها به متحدان منطقهای صورت میگرفت.هدف از آن نیز اختصاص منابع بیشتر به شرق آسیا معرفی میشد.
واشنگتن تاکید میکرد پس از این تغییر آرایش، صهیونیستها متولی و سرپرست متحدان آمریکا در منطقه خواهند بود. حالا که این متولی خود به یک «کتکخور همگانی» در منطقه تبدیل شده و از گروههای شبهنظامی (مقاومت غزه، لبنان و عراق) تا دولت ایران آن را میکوبند، این فرضیه غلط از آب درآمده است.
برای مدتها اینگونه برداشت میشد که جنگ با شبهنظامیها سخت است و به همین دلیل آسیبهایی که تلآویو از نبرد با آنها میبیند چندان مهم نیستند. بر این اساس رژیم میتوانست با تجهیزات نظامی خود دولتها را که احساس مسئولیت بیشتری نسبت به جمعیت خود داشته و باید برای حیات اعتباری داخلی-بینالمللی داشته باشند، با تهدید روبهرو کرده و آنها را از مواجهه با خود منصرف کند. در عملیات وعده صادق ثابت شد رژیم قادر به چنین اقدامی علیه ایران نیست. اعراب به همین دلیل خواهان تعهد و تضمین امنیتی آمریکا هستند که در منطقه بماند و در صورت بروز درگیری به شکل مستقیم و حداکثری از آنها حمایت کند.
8. تامین مالی برای ترمیم ضعفهای پدافند هوایی غرب
پدافند هوایی غرب با وجود آمادگی دوهفتهای و هشدارهای ایران سه روز پیش از عملیات، و با وجود فاصله یکهزار کیلومتری ایران تا سرزمینهای اشغالی ناکام ماند. غرب در برابر این حمله از امکانات کشورهای زیادی استفاده کرد و عملا سیستم یکپارچه و گستردهای را در اختیار داشت. به نظر میرسد طرح چتر پدافند منطقهای در برهه کنونی یک نقشه برای فریب کشورهای منطقه جهت تامین هزینههای مالی توسعه فناوری، ارتقا و ساخت سامانههای جدید پدافند هوایی است تا سامانههای شکستخورده جایگزین شوند.
9. پر ساختن خلأ تسلیحاتی ایجادشده
کشورهای منطقه پس از ناکامی رژیم و متحدان غربیاش در دفع عملیات ایران احتمالا به بازطراحی سیستم نظامی و تسلیحاتی خود میاندیشد. آمریکا درصدد کنترل این روند شکلگرفته و در صورت امکان جلوگیری از آن است.
احتمال دارد برخی از این کشورها به بهبود روابط خود با محور مقاومت گام برداشته و تعدادی نیز با اهدافی چندگانه به سمت روابط با تامینکنندگان تسلیحاتی دیگری بروند. بهعنوان مثال تامین پدافند هوایی و تسلیحات هجومی مانند موشکهای بالستیک میانبرد از چین میتواند ضمن ارتقای توان تسلیحاتی کشورهای منطقه به تامین تسلیحاتی منجر شود که آمریکا آنها را در اختیار کشورهای منطقه قرار نمیدهد. همچنین خرید از چین تقویتکننده این احتمال است که پکن در روابط تهران با این کشورها دست به میانجیگری بزند. از سوی دیگر روابط با تولیدکنندگان غیرآمریکایی سلاح میتواند واشنگتن را به فروش تسلیحات پیشرفتهتر به کشورهای منطقه ملزم سازد.
10. تامین هزینههای انتخاباتی
دولت جو بایدن امیدوار است در ازای ارائه تضمین و تعهد امنیتی به عربستان بتواند پول سعودی را به کمپین انتخاباتی خود جذب کند. اگر سعودیها راضی به حمایت مالی از بایدن در انتخابات پیش رو نباشند باید خود را برای تعویق ارائه تعهد امنیتی و یا تضعیف مفاد آن آماده کنند.
منبع: فرهیختگان
انتهای پیام/