کوچه باز نکنید! آمریکا باخت و ایران بُرد/رسالت راهبردی دولت جوان حزباللهی
تاریخ انتشار: ۱۹ آبان ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۹۹۱۰۴۷۸
نگاهی به سرمقاله روزنامه های کثیرالانتشار و چاشنی که هر کدام از رسانه های مکتوب به محتوای امروز نشریات اضافه کردند.
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ روزنامهها و جراید در بخش سرمقاله و یادداشت روز به بیان دیدگاهها و نظریات اصلی و اساسی خود میپردازند؛ نظراتی که بیشتر با خط خبری و سیاسی این جراید همخوانی دارد و میتوان آن را سخن اول و آخر ارباب جراید عنوان کرد که اهمیت ویژهای نیز دارد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
کوچه باز نکنید! آمریکا باخت و ایران بُرد
محمد ایمانی در کیهان نوشت:
۱-هفتمین فرعون آمریکایی هم با عقده ناگشوده «تسلیم یا سرنگونی جمهوری اسلامی ایران» به آخر خط رسید. ترامپ این اواخر، هفتهای چند بار، با آمیزهای از نخوت و نیاز میگفت «منتظر زنگ ایرانیها هستم؛ آنها دنبال مذاکره اند... اگر قبل از انتخابات با من مذاکره کنند بهتر است... ایرانی ها پس از انتخابات سراغ مذاکره با من میآیند». او با همین سرسام به ته خط رسید؛ هر چند که آمریکا را بیحیثیتتر از همیشه کرد. یقینا اگر استواری ایران نبود، نه در انتخابات 2008 و 2012، اوبامای دموکرات بر نومحافظهکاران غلبه میکرد، نه ترامپ سال 2016 بر دموکرات ها پیروز می شد، و نه امسال، مقابل آنها کم می آورد. ناکامی سه دولت بوش، اوباما و ترامپ - با وجود قدرت نمایی بیحد و مرز - موجب شد ارابه قدرت احزاب حامی آنها در سربالایی واژگون شود. اگر مقاومت حکیمانه ایران و متحدانش نبود و جنگ افروزی در افغانستان و عراق و سوریه و لبنان و یمن به شکست پر هزینه ختم نمیشد، جمهوریخواهان و دموکراتها، آن شکستهای انتخاباتی را تجربه میکردند و انتخابات اخیر تبدیل به جنگ گلادیاتورها میشد؟
۲- وضعیت آمریکا، نه امروز، که از زمان آمدن ترامپ تماشایی است. او تبلیغاتش را با انگشت گذاشتن بر حجم خرابی، خسارت و دروغهای دولت اوباما بنا کرد. ترامپ گفت «هفت هزار میلیارد دلار در خاورمیانه هزینه کردیم. با پول این مداخلات نظامی می توانستیم دو بار آمریکا را بازسازی کنیم. پلهای ما فرسوده شده و پول ساخت مدرسه در فرانکلین یا لسآنجلس را نداریم». جامعه درمانده آمریکا را هر چه قطبیتر و از هم گسیختهتر کرد. مقاومت پیروز متحدان ایران، کمانه کردن فشار حداکثری، و آمدن ویروس کرونا که مانند موریانه به جان آمریکا افتاد، ترمز یاغیگری ترامپ را کشید. او در حالی که برخی رژیم های مرتجع را چند صد میلیارد دلار دوشیده بود و در شرق آسیا و اروپا هم باج میگرفت، با بحران اقتصادی دست به گریبان شد. رکوردهای سرسامآور ورشکستگی، بیکاری، بیخانمانی، گرسنگی و تلفات بالای کرونا در آمریکا سند این ادعاست. اگر ایستادگی جبهه مقاومت نبود، دموکراتها و جمهوریخواهان در دهه اخیر در سر بالایی نمی افتادند تا در دو انتخابات اخیر، همدیگر را گاز بگیرند و لگد بزنند.
۳- التهابات جامعهای که بهشدت قطبیشده بود، با انتخابات وارد فاز جدیدی شد. نیمی از رای دهندگان همچنان ترامپ را ترجیح دادند و تصور میکنند تقلب شده. برای همین، وزیر دفاع آلمان هشدار میدهد «وضعیت آمریکا به مرز انفجار رسیده است». ترامپ، کاری را که نباید، با آمریکا کرد. آمریکا نُه ماه است درگیر آشوب و جنگ شهری در برخی مناطق است. تحلیلها را ببینید؛ «توماس فریدمن تحلیلگر نیویورکتایمز: برنده انتخابات هر کس باشد، بازنده مشخص است؛ آمریکا». «فرانس ۲۴: بدترین سناریو در انتخابات ۲۰۲۰ آمریکا در حال رقم خوردن است. این فقط یک سناریوی ترسناک نیست؛ بلکه دارد اتفاق میافتد». «مجری NBC: بزرگترین تلاش برای بیاعتبار کردن آمریکا در حال انجام است. اگر این اتفاق در کشور دیگری رخ میداد، رهبران جهان، تهدید به تحریم میکردند». سیانان: قدرتمندترین شخص روی زمین مثل یک لاک پشت به پشت افتاده و دست و پا میزند و تمام مردم دنیا هم دارند تماشا میکنند».
۴- متاسفانه کسانی در داخل اصرار دارند عصا زیر بغل کدخدای گردن شکسته بگذارند، و درماندگی او را به عنوان نقطه قوت برای مردم ما فاکتور کنند! اینان در حالی آمریکا را بزک میکنند، که آدرس گشایش اقتصادی را به آمریکا حوالت دادند و ثمره فریبشان، رکود اقتصادی و هشت برابر شدن قیمت ارز و خودرو و سکه و سایر اقلام بود. آنها همین دو ماه قبل به خیال ماندگاری ترامپ، در نشریه حزب اتحاد ملت نوشتند «چه عیبی دارد مثل رئیسجمهور صربستان - مثل برّه در مذبح و برده در مسلخ - برویم با ترامپ مذاکره کنیم». حالا هم بایدن را می آرایند و حال آن که او معاون دولتی بود که قطعنامه تحریمی 1929 و تحریمهای موسوم به فلجکننده را به تصویب رساند؛ و پس از برجام نیز بر حجم تحریمها افزود. خبرگزاری بلومبرگ آبان 97 نوشت «از تحریمهای ترامپ به عنوان سختترین تحریمها یاد میشود، اما واقعیت این است که تحریمهای اوباما مخربتر بوده است».
۵- از کل تحریمهای ضد ایرانی آمریکا، ۲۲ فقره در دولتهای دموکرات و ۷ مورد در دوره جمهوری خواهان تصویب شده، و در این میان، دولت اوباما با ۱۳ تحریم، رکورددار است. قطعنامه 1929 شورای امنیت که در حمایت از فتنه سبز تصویب شد، شدیدترین فشارها را در زمینه انرژی، دسترسی ایران به منابع مالی، و کشتیرانی و حمل و نقل هوایی ایجاد میکرد. اوباما در ژوئن ۲۰۱۰ هم تحریمهای جامع (سیسادا) را امضا کرد که فشار گستردهای را در حوزه نفت، پتروشیمی و مبادلات بانکی تحمیل می کرد. فشار برای کاهش صادرات نفت ایران، قبل از برجام آغاز و پس از آن - با وجود وعدههای دروغین - شدت یافت. همچنین تحریمهای ده ساله داماتو، نوامبر ۲۰۱۶، تحت عنوان «آیسا» تمدید شد. این اقدام با ۴۱۹ رأی موافق و یک رأی مخالف در مجلس نمایندگان، و ۹۹ رأی موافق سناتور ها در سنا (با اتفاق آرای دو حزب) به تصویب رسید؛ چرا که تحریم، سیاست اجماعی دو حزبی است. این اقدام، نقض قطعی برجام بود. اما اوباما ژانویه دیماه 94 مقارن اجرایی شدن برجام! «ایسا» را تایید و فرمان اجرایی آن را صادر کرد. تحریمهای کاتسا (مادر تحریمها) نیز با اتفاق نظر دو حزب، در کنگره تصویب و توسط ترامپ اجرایی شد. کاتسا مرداد 96، با ۴۱۹ رأی موافق و فقط ۳ رأی مخالف در مجلس نمایندگان تصویب شد. در سنا هم ۹۸ سناتور از دو حزب رای موافق دادند و فقط ۳ نفر مخالفت کردند.
۶ - سردار سلیمانی(ره) برای ملت ما یک شاخص است. فرمانده شجاع و پیروز ما، عمق اتاق فرماندهی دشمن را می دید که گفت «برای دشمن، برجام، سه ضلعی است نه یک ضلعی... برجام اصلی در داخل ایران است. آنها برجام دو و سه هم خواهند داشت، چون معتقدند چشمه باید در ایران خشکانده شود». او با همین دقت نظر، مهر 95 هشدار داد «در خط مقدم جنگ با دشمن، نباید دو صدا بلند شود و کسانی بگویند دشمن نیست، دوست است. خوارج، محصول ترویج همین نگاه بودند. اگر صاحب منصبانی آدرس غلط دادند و در جامعه دو صدایی در مقابل دشمن درست کردند، مرتکب خیانت شدهاند. کوچه دادن به دشمن، بدترین نوع خیانت است. ترویج فهم غلط از دشمن، حساسیت جامعه را از بین بردن و در درون آن تفرقه درست کردن، خیانت است». جنایت ترور سبعانه حاج قاسم، در دولت ترامپ اتفاق افتاد. اما کیست که نداند دموکراتها بیش از جمهوریخواهان کینه وی را در دل داشتند. پروژه پیچیده دولت اوباما (جنگ نیابتی داعش) را سردار سلیمانی نابود کرد. بنابراین، جو بایدن ملعون بلافاصله پس از آن جنایت تروریستی بیانیه داد: «هیچ آمریکاییای در مرگ قاسم سلیمانی عزاداری نمیکند. او مستحق این مجازات بود». چهره کریه بایدن آرایششدنی نیست. او سالها قبل گفته بود «باید کاری کنیم خانه امن ایرانیها ناامن شود» و «نیازی به یهودی بودن نیست تا صهیونیست باشی. من صهیونیستم». بایدن مهرماه 92 در کنفرانس یهودیان در واشنگتن گفت: «یک پیوند اخلاقی میان آمریکا و اسرائیل وجود دارد. تلآویو حامی منافع ما در منطقه است و بدون آن، منافع و امنیت ما به خطر میافتاد. اگر اسرائیل نبود، ما باید سرمایهگذاری میکردیم و اسرائیل دیگری میساختیم. حمایت ما از اسرائیل تزلزلناپذیر است».
۷ - بایدن، خواستار سختگیری است نه گشایش؛ «سیاست ترامپ شکست خورد. روشهاى زیرکانهتری براى سختگیرى بیشتر علیه ایران وجود دارد». دموکراتها بارها گفتهاند به تعهدات برجامی ایران بسنده نمیکنند و امتیازات جدید میخواهند. مشاوران بایدن میگویند ایران، هم باید دائمیسازی بندهای رو به پایان برجام را بپذیرد و هم، توانمندی نظامی و نفوذ (امنیت) منطقهای خود را واگذار کند. اینها در حالی است که دموکراتها با تحریمهای جدید، تعهدات برجامی را به استهزا گرفتند. بایدن حتی اگر وانمود کند، قطعا به تعهدات برجامی بر نمیگردد؛ او هم تحریمهای ترامپ را فرصت فشار بیشتر میداند. اما حتی اگر هم ارادهای برای بازگشت به برجام داشت، تحریمهایی که با هماهنگی اوباما و ترامپ در کنگره تصویب شده، مانع از این کار میشد. تحریمهای جدید و پیاپی، طی پنج ساله پس از برجام اعمال شد؛ چون کسانی این طرف به موگرینی تضمین داده بودند در هیچ صورتی، از برجام خارج نمی شوند!
۸ - آرزواندیشی درباره انتخابات آمریکا برای کسانی که هفت سال تمام، مرتکب سوءمدیریت فاحش شدند، کارنامه نمیسازد. زمزمه دوباره رفتار التماسی، معنایی جز این ندارد که راسا هیچ هنر و کفایتی ندارند و نباید در این نُه ماه باقیمانده نیز، انتظار همت و تدبیر و تلاش از آنها داشت! آنها با وجود این که معیشت مردم را گروگان گرفته و خسارت زدهاند، طلبکاری هم میکنند. اما کسانی که اقتصاد را با دلار 3700 تومانی تحویل گرفتند و با تدابیر وارونه به 33 هزار تومان رساندند، نمیتوانند هفت هشت هزار تومان کاهش نرخ ارز را برای مردم فاکتور کنند و دوباره آدرس اعتماد به دشمن را بدهند. در مصنوعی بودن این نوسان قیمت همین بس که تقریبا تاثیری در دیگر قیمت ها نداشته است. بندبازان سیاسی هر وقت خرابکاریهای ارزی خود را جبران کردند و نرخ را به سال 92 یا حتی دو برابر آن برگردانند، تازه به نقطه صفر آغاز باز می گردند. اما قبل از این جبران، هیچ وعده و ادعای دیگری از این کلان بدهکاران طلبکارنما مسموع نیست. سی هزار تومان گران شدن ارز و سپس هشت هزار تومان ارزان شدن آن، مایه عار است، نه افتخار. اینان همانهایی هستند که 18 میلیارد دلار ذخیره ارزی را در حلقوم رانتخواران ریختند.
۹- مردم ما هر چه با احترام به تولیدکننده مینگرند، از زندگی انگلی دلالان منزجرند. اولی زحمت میکشد، ارزش افزوده میآفریند و تولید قدرت میکند. اما دومی، به سودای سود نامشروع و برای عافیت خود، زندگی مردم را در معرض دستبرد قرار می دهد. نگاه برخی محافل به حکمرانی، مدیریت و سیاست خارجی، همین سبک دلالانه است، نه تولیدکننده قدرت و سرمایه و اعتبار. به جای این که نگاه درونزا به اقتدار و اقتصاد و امنیت ملی داشته باشند و برای آن تدارک کنند، دلالی بیگانه را میکنند. با ضعیفنمایی طرف خودی و قدرتمندنمایی دشمن درمانده، چنان صحنهآرایی می کنند که تصور شود چارهای جز تحقیر و تسلیم بیانتها وجود ندارد.
۱۰- درباره تعامل با آمریکا، حقیقت همان است که چندی قبل آقای ظریف گفت: «توافق با آمریکا به اندازه جوهر روی کاغذ هم ارزش ندارد». و به تعبیر آقای عراقچی: «نتیجه پایبندی به برجام، تحریمهای بیشتر بود. درسی که از برجام گرفتیم این بود که مقاومت بهتر از رویکرد فعلی دولت در سیاست خارجی جواب می دهد».
مراقب سیگنالها به بایدن باشیم امیرحسین یزدان پناه در خراسان نوشت: تغییر «دونالد ترامپ» به «جو بایدن» فقط تغییر یک اسم یا چهره نیست بلکه تغییرات مهمی را در رویکردهای آمریکا در جهان از جمله علیه ایران نیز به دنبال خواهد داشت. با این حال واقعیت این است که دموکرات ها همیشه از پشت یک ویترین جذاب و غیرقابل تشخیص با مسائل ایران برخورد می کنند. به تعبیری ایالات متحده در 42 سال اخیر همیشه با «دست چدنی» با ایران مواجه شده است اما تفاوت دموکرات ها و جمهوری خواهان این است که جمهوری خواهانی همچون «دونالد ترامپ» یا «جورج بوش» بدون هیچ آلایشی دست چدنی را مقابل ایران گرفته اند اما دموکرات هایی چون «باراک اوباما» یا «بیل کلینتون» این دست چدنی را در یک دستکش «مخملی» قرارداده اند. جمهوری خواهان همیشه از براندازی نظام جمهوری اسلامی به طرق مختلف سخن گفته اند، اما دموکرات ها در سیاست اعلامی حرفی از «براندازی» نمی زنند اما سیاست اعمالی شان به نحوی است که نتیجه آن براندازی باشد. معروف است که در سیاست می گویند، حافظه افکار عمومی دراز مدت نیست و برهمین اساس جای تعجب ندارد اگر کسی تصور کند با روی کار آمدن جوبایدن باید منتظر تغییر نگاه آمریکا به ایران شویم.«ریچارد نفیو» مدیر سابق مسئول میز ایران در شورای امنیت ملی آمریکا (NSC) که از او به عنوان معمار تحریم های ایران یاد می شود، سه سال پیش در کتابی با عنوان «هنر تحریم ها» به تشریح چگونگی طراحی ساختار تحریم ها علیه ایران پرداخته بود. او در این کتاب توضیح می دهد که اوباما چگونه با استفاده از تضعیف همبستگی ایران در نتیجه اتفاقات سال 2009 (1388) توانست یک «سیاست منسجم و یکپارچه» را شکل دهد که با اتکا به قدرت سازمان ملل علیه ایران اجماع ایجاد و تحریم های هوشمند وضع کند و قطعنامه 1929 را که سنگین ترین قطعنامه تحریمی شورای امنیت علیه ایران بود به تصویب حتی چین و روسیه برساند! «نفیو» برای نشان دادن اثر تحریم ها، جدول و نموداری از تراز تجاری ایران در سال های 2011 تا 2015 (1390 تا 1394 (سال انعقاد برجام)) منتشر کرد که نشان می دهد چگونه دولت اوبامای دموکرات با ایجاد ساختاری از تحریم های هوشمند علیه ایران، تراز تجاری کشورمان را از 67 هزار دلار در سال 90 به 18 هزار دلار (65 درصد کمتر) در سال 2015 رساند. به گفته «نفیو» «در پایان دولت اوباما تحریم ها به ابزاری ممتاز در سیاست خارجی و امنیت ملی آمریکا تبدیل شد به نحوی که در سند راهبرد امنیت ملی سال 2015 بارها از تحریم ها به عنوان ابزار اصلی اعمال قدرت ملی یاد شده است» (هنر تحریم ها؛ صفحه 112). دولت اوباما در نیمه دوم سال ۲۰۱۵ و سال ۲۰۱۶ (درحالی که متعهد به اجرای برجام بود) دستکم سه بار درمقابل درخواستهای بانکها و موسسات مالی و اقتصادی بزرگ اروپا (که مبتنی بر برجام بود) برای آن که مجوز مراوده با ایران را صادر کند، مقاومت کرد و هیچ مجوزی در مقابل درخواستهای اروپاییها صادر نکرد. آن ساختار پیچیده در کنار رفتار دولت اوباما سبب شد، «تحریم روانی» علیه ایران شکل بگیرد و منافع ایران در برجام به آن اندازه ای که باید می بود حتی نزدیک هم نشود. ترامپ هم در حقیقت همین تحریم های دولت دموکرات قبل از خود را بازگرداند. به این موارد می تواند بازهم افزود اما مسئله مهم این است که در مقابل چنین راهبردی که با تغییر رویکردها در هدف اصلی آن تغییری ایجاد نمی شود، باید چگونه بازی کرد؟ «جو بایدن» باید بداند مردم ایران که مقابل هیچ فشاری سرفرود نیاورده اند، او را رئیس همان دولتی می دانند که تروریسم اقتصادی را علیه ایران مدیریت کرده و می کند و در مقابل ترور حاج قاسم سلیمانی توسط «ترامپ» با الفاظی موهن ابراز خشنودی کرده بود. بنابراین تلاش برای آن که تصویری از «بایدن» که معاون دولت اوباما بوده به عنوان راه حل مشکلات ایران ساخته شود یا دولتمردان در کلام و مواضع خود، رغبت به مذاکره را به نمایش بگذارند بدون آن که دولت آمریکا بخواهد هزینه این 2.5 سال فشار اقتصادی بر مردم ایران را بپردازد که نه فقط برخلاف انسانیت بلکه حتی برخلاف قطعنامه سازمان ملل بوده است، تلاش های مذبوحانه آدرس غلط به دشمن است به طوری که نظام محاسباتی او را دچار خطا خواهد کرد و باعث خواهد شد فشارهای دشمن به ایران بیشتر شود. شرایط بین المللی و مراودات آمریکا با نظام بین الملل در دوره ترامپ شبیه مزرعه ای است که به شدت شخم زده شده بنابراین کس دیگری که روی کار بیاید زمینی آماده برای بهره برداری دارد. پس هرگونه پالس اشتباه به مرکز فرماندهی جنگ اقتصادی دشمن که می دانیم در هدف نهایی که دنبال می کنند تفاوتی میان فرماندهانشان نیست، خیانت به مردمی است که با مظلومیت تمام بار اصلی فشار اقتصادی ناشی از کارزار فشارحداکثری آمریکا و نیز سوء مدیریت و بی تدبیری های داخلی را تحمل کرده اند. اکنون اگر کسی بخواهد این درد و رنج و هزینه های شدید وارد شده به مردم را نادیده بگیرد و کاری کند که دولت آمریکا بازهم همان نقشه گذشته را علیه ایران پیاده کند، در حقیقت برای فشار بیشتر بر کشور زمینه چینی کرده است. بازی در این عرصه مهم مقابل آمریکا دو بازیگر عمده دارد. نخست مسئولان که نباید پالس ضعف ارائه کنند و باید به دنبال پرکردن دست خود مقابل دشمن باشند و دوم مردم که باید با هوشمندی عرصه را رصد کنند تا هم مقابل هرگونه پالس اشتباه به دشمن بایستند و هم کسی نتواند به بهانه های واهی گذشته آدرس غلط برای حل مشکلات به آن ها بدهد. رسالت راهبردی دولت جوان حزباللهی سیدعبدالله متولیان در جوان نوشت: انقلاب اسلامی ایران در سال ۵۷ در راه احیای دوباره اسلام ناب محمدی، پرچم اسلامخواهی و نفی همزمان «استبداد» و «استعمار» را برافراشت و برای «تحقق عدالت اجتماعی»، «پیشرفت علمی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی کشور»، «آسایش، آرامش، امنیت، رفاه و سعادت مردم»، «مقابله با ظالم و دفاع از مظلوم»، «استقلال و مقابله با زورگویی، باج خواهی و دخالتهای بیگانگان و دشمنان مستکبر غربی بهویژه شیطان بزرگ امریکا» و در جهت ایجاد تحول بنیادین و پیریزی تمدن بزرگ اسلامی و ایجاد جامعه مهدوی سه عنصر کلیدی «انقلابیگری و داشتن روحیه جهادی و انقلابی»، «عدالتخواهی» و «ایستادگی و مقاومت» را بهعنوان آرمان تغییرناپذیر و گفتمان انقلاب اسلامی سرلوحه رفتاری و نقشه راه مسئولان نظام اسلامی اعلام کرد.
با پایان یافتن جنگ تحمیلی و تشکیل دولت سازندگی، نقشه راه مذکور دچار تلاطم و اعوجاج شده و مرحله نخست تغییر گفتمان انقلاب اسلامی آغاز شد. واژگان «امام»، «امت»، «مستکبران»، «مستضعفان»، «پیشرفت» و... از فرهنگ واژگان سیاسی انقلاب حذف و منطبق با فرهنگ واژگانی ساختار سازمانی نظام سلطه (سازمان ملل متحد)، واژگان «رهبر»، «ملت»، «اقشار آسیب پذیر»، «سرمایه داران»، «توسعه» و... جای آنها را گرفت. بن مایه این تغییر گفتمانی بر تغییر نظام جامع اقتصادی از «اقتصاد بومی، درون زا و برون نگر» به «اقتصاد غیربومی، وابسته و برونزا» استوار بود. اقتصاد وابسته و نئوکینزی، سبب «ترویج اشرافیگری»، «خوی کثیف کاخ نشینی»، «تکاثر ثروت»، «رانتخواری»، «فساد اقتصادی»، «غلتیدن در دامن غرب و جلای وطن و توطن در اروپا و امریکا»، «افزایش ضریب جینی و فاصله طبقاتی» و... از یکسو و «فاصله گرفتن نظام از اهداف، آرمانهای انقلاب»، «تخریب ایمان و اعتقادات»، «آسیب دیدن باورها»، «تکثیر بذر ناامیدی و افزایش سرخوردگی و یأس»، «بی اعتمادی»، «ترویج سکولاریزم و اباحیگری» و... در بین مردم از سوی دیگر شده و روز به روز بر این آثار افزوده شده و به موازات آثار منفی مذکور، خط نفاق و نفوذ جریانی نیز توسط سرویسهای جاسوسی در سختافزار و میکروفیزیک قدرت نظام جاخوش کرده و میکروپلتیک امیال و ادراک مردم و فرهنگ را نشانه گرفت.
در ۱۰ سال اخیر (در دهه نود) در حالی که کشور در حوزه امنیت، دفاع و عمق استراتژیک به سطح قابل قبولی از ایجاد امنیت پایدار رسیده و دشمن را از تفکر هر گونه تعدی و تجاوز به حریم ایران ناامید ساخته و در میدان مین و بشکه باروت منطقه غرب آسیا آرامش را به مردم هدیه کردیم، متأسفانه گفتمان انقلاب اسلامی و شعارهای انقلاب، تغییر کرد. جریان نفوذ رندانه و موذیانه تلاش کرد:
۱- انقلابیگری را معادل افراطیگری معرفی و با شعار اعتدال به تحکیم و ترویج اسلام امریکایی و اموی پرداخت.
۲- عدالت اجتماعی را عامل رکود و عقب ماندگی کشور معرفی و پیروی از نسخههای اقتصادی غرب و تبعیت از مدلهای شکست خورده سرمایه داری را تنها راه پیشرفت پی گرفت.
۳- مقاومت را بهعنوان عامل اصلی مشکلات کشور معرفی و به جای آن شعار فریبنده و اغواگر «تنش زدایی و تعامل با جهان (منظور فقط غرب بود)» را جایگزین کرد.
نفوذ جریانی که در تار و پود اردوگاه اصلاحات ریشه دوانده و عملاً این جریان سیاسی را بهعنوان پادو و غلام حلقه به گوش غرب به استخدام درآورده است، توانست با برنامه منظم مشتمل بر «تشدید فشار به مردم از طریق تحریم و اقتصاد بیمار»، «بزرگنمایی غرب و ترساندن مردم از خطر حمله امریکا»، «ناامید کردن مردم با ارائه تصویری جعلی و مخدوش از ناکارآمدی در نظام» و «عصبانی کردن مردم با سوءمدیریت و فساد و... مدیران از طریق نفوذ» برای براندازی و فروپاشی نظام از درون برنامه ریزی کند. همه کارکرد و دستاوردهای جریان اصلاحطلبی در سه دهه اخیر و بهویژه چند سال اخیر «لیبرالیزم سیاسی، فرهنگی و اجتماعی»، «ترویج نظام سرمایهداری»، «محور قرار دادن قالتاقها، نامحرمان و نااهلان در ساختار مدیریتی کشور»، «بازکردن ردپا و تحکیم، تثبیت و تقویت جریان نفوذ»، «ایجاد موج نفرت از گفتمان و شعارهای انقلاب»، «سرد کردن مردم از انقلاب و نظام»، «تلاش دائمی برای تغییر نظام سیاسی جمهوری اسلامی»، «پاشیدن بذر نفاق و دوقطبی سازی» و در یک جمله کوتاه تغییر گفتمان انقلاب اسلامی بوده است.
به این ترتیب ۱- با کنار گذاشتن عدالت، اعتماد مردم به نظام تهدید شد. ۲- با ارائه تصویری غلط و ناجوانمردانه، نظام اسلامی در حل مشکلات ناکارآمد جلوه کرد. ۳- با بی توجهی به اقتصاد مقاومتی، نظام تولید و اقتصاد تعطیل و سفره معیشت مردم به شدت کوچک شد. ٤- با توهم غربگرایی و غفلت از جنگ اقتصادی فرصتهای طلایی برباد رفته و به ظرفیتهای تهدیدافزا در اختیار دشمن قرار گرفت. ۵- با بی توجهی و بی اعتنایی به ظرفیت عظیم جوانان انقلابی و نقش آفرین، جوانان را به انفعال و حرکت به سمت سکولاریزه شدن اندیشه سوق دادند.
همه این پلشتی ها، آسیبها و تهدیدها، یک پیام روشن و صریح را به عموم مردم ایران مخابره میکند: «تشکیل دولت جوان حزباللهی». دولت جوان حزباللهی فراتر از قوه مجریه بوده و تمام قوای کشوری و لشکری و اجزای نظام جمهوری اسلامی را شامل میشود. هماینک علاوه بر قوای لشگری، دو قوه قضائیه و مقننه در چارچوب گفتمان انقلاب اسلامی شکل گرفته است و تحرک انقلابی این دو قوه مشروط و موکول به شکل گیری قوه مجریه جوان و حزباللهی است.
با صدور بیانیه گام دوم انقلاب، مرحله نخست تشکیل دولت جوان حزباللهی با راهاندازی نهضت مطالبهگری مشتمل بر: «پاسخگویی و شفافیت مسئولان»، «ارتباط مسئولان با مردم»، «مبارزه با اشرافیگری و خوی کاخنشینی»، «نخبه گرایی»، «جوانگرایی»، «رویکرد انقلابی و جهادی مسئولان»، «تکیه به ظرفیتهای داخل» و... ایجاد شد و زمینه برای اجرای مرحله دوم مهیا شده است. مرحله دوم در خردادماه ۱۴۰۰ و در انتخابات سیزدهمین دوره ریاست جمهوری آغاز خواهد شد.
رسالت راهبردی دولت جوان حزباللهی بازگشت به شعارها و گفتمان انقلاب اسلامی است که راهی بس دشوار و پرمانع خواهد بود، خاصه اینکه چنین دولتی وارث ۳۲ سال تلاش نفوذ جریانی و جریان اصلاحطلبی برای تخریب و تغییر گفتمان انقلاب، کشاندن کشور به ورطه سقوط ارزشها، ناامیدسازی و عصبانی کردن مردم، تخریب باورها و فروپاشی ادراکی و... است. جریان نفوذ به گونهای عمل کرده که چنین تصور شود که هیچ چیزی سر جای خودش نیست و برای بهبود اوضاع راهی جز تغییر نظام نیست. دولت جوان حزباللهی باید با راهاندازی نهضت خدمت مجاهدانه و انقلابی و تقویت اعتماد و باور مردم زمینه را برای احیای ارزشها، آرمانها و اهداف نظام و بازگشت به گفتمان انقلاب اسلامی مهیا سازد.
دولت جوان حزباللهی باید برای مواجهه و مقابله و از پای درآوردن مشکلات کشور در حوزههای عدالت ورزی، مبارزه با فساد و ظلم و تبعیض، مقابله با خط نفاق و نفوذ، برخورد با پدیده مرموز قاچاق، نخبه گرایی، دشمن ستیزی، رفع مشکلات و موانع تولید و دهها و صدها مشکلات، آسیبها، ضعفها و نقایص که همگی مولود همکاری جریان نفوذ و جریان اصلاحات است، عزم خود را جزم و تمام ظرفیتهای موجود در کشور را به میدان بیاورند که تنها در این صورت است که میتوان در زمانی نه چندان بلند شاهد آثار حرکت جهادی و انقلابی و ترمیم اعتماد و امید مردم و ظهور رسالت راهبردی دولت جوان حزباللهی باشیم. زیر سایه شش قطعنامه فصل هفتم با بایدن نعمت احمدی در آرمان نوشت: آمریکا و سیستم اداره این کشور با تکیه بر راهکار و برنامه حزبی آن کشور صورت میگیرد. دونالد ترامپ یک استثنا بود و بههمین خاطر نتوانست بیشتر از یک دوره چهارساله در کاخ سفید بماند بدون اینکه جنگی راه بیندازد یا هزینهای برای آمریکا ایجاد کند. اگر جورج بوش پدر به خاطر جنگ خاورمیانه و ناتمام گذاشتن جنگ اول عراق و جیمی کارتر به خاطر ناتوانی در حل مساله گروگانها روسایجمهور تکدورهای شدند ولی ترامپ به خاطر اینکه حزبگریز بود نتوانست یک دوره بیشتر دوام بیاورد. ترامپ به جای اینکه برنامههای حزب جمهوریخواه را پیش ببرد و اجرا کند، دنبال این بود که حزب جمهوریخواه را دنبالهرو خود کند و سابقه این حزب را هزینه برنامههای خویش کند. لذا بههمین خاطر باوجود اینکه 71 میلیون رای بهدست آورد، در نقاط کلیدی نتوانست توفیقی حاصل کند و نه به شخص جو بایدن بلکه به برنامه حزبی باخت چون اعمال و رفتار برخلاف حزب پشتیبانش، انجام میداد. لذا ما اکنون با یک حزب روبهرو هستیم و نه با یک شخص به این معنا که حزب دموکرات توانست بیبرنامگیهای ترامپ که تحت عنوان برنامه حزب جمهوریخواه انجام میداد را شکست دهد. دونالد ترامپ تا این لحظه بدون تکیه بر برنامههای حزب جمهوریخواه آمریکا با جهان و ایران درواقع برخوردهای شخصی مثل خروج از برجام، نفتا، یونسکو، سازمان بهداشت جهانی و... میکرد ولی از این لحظه با حزب دموکرات روبهرو هستیم. حزبی که در طول تاریخ با ایران و اصولا جایگاه ایران سر سازگاری نداشته و اکثر تغییراتی که در ایران صورت گرفته در دوره دموکراتها بوده است. نظیر حوادثی که در دهه 40 و سال 57 در ایران رخ داد و حوادثی که در دوره کلینتون و اوباما بهوقوع پیوست. تحریمها در زمان کارتر، کلینتون و اوباما شکل گرفت و در زمان جمهوریخواهان مثل دوره ریگان، مک فارلین و کمکهای تسلیحاتی آمریکا در اوج جنگ ایران و عراق را داشتیم. با اینکه بوش پسر بهعنوان یک جمهوریخواه، ایران را محور شرارت معرفی کرد اما در قضیه طالبان افغانستان و عراق با ما همسویی داشت و با برنامههایشان مخالفتی نداشتیم و این حزب دموکرات است که برنامه درازمدتی از دوران کندیها تا الان با ایران داشته است. در دوران باراک اوباما با وجود نگاه مثبت به قضایای خاص، اما شش قطعنامه ذیل فصل هفتم منشور ملل علیه ایران صادر شد و اجماع جهانی علیه ایران شکل گرفت که معمار سیاست خارجی اوباما، جو بایدن در سمت معاون اول بود. اوباما بعد از سه سال سناتوری به ریاستجمهوری آمریکا رسید و همان موقع با نقدهایی مبنی بر اینکه سیاست خارجی را نمیشناسد، مواجه بود و البته خودش با اذعان به اینکه در سیاست خارجی تجربه و تبحر ندارد از جو بایدن به عنوان معاون اول بهره جست که به شش قطعنامه و اجماع جهانی علیه ایران انجامید. جو بایدن، روسیه به رهبری پوتین و چینی که همه جا با کارت ایران بازی میکنند را آنچنان علیه ما بسیج کرد که شش قطعنامه در شورای امنیت سازمان ملل را امضا کردند. ولی ترامپ نتوانست هیچ اجماعی علیه ایران شکل دهد و با در پیش گرفتن سیاست تکبعدی که با سیاست جهانی همسو نبود، نتوانست علیه ایران اقدامی انجام دهد. زلزله در اردوگاه ترامپیست ها علیرضا صدقی در ابتکار نوشت: انتخابات اخیر ایالات متحده آمریکا واجد ویژگیها و حامل پیامها و پیامدهای فراوانی در سطح بینالمللی بود و البته خواهد بود. انتخاباتی که انتظار میرود نتایج حاصل از آن، بسیاری از مناسبات جهانی را دستخوش دگرگونیهای اساسی کند. در این میان، گروه کثیری از سیاستورزان در جوامع مختلف از نتیجه این انتخابات خوشنود و عدهای نیز دلمشغول و نگران آینده سیاسیشان شدند.
تردیدی نیست که طی یک سده گذشته، به دلایل مختلف تحولات سیاسی در ایالات متحده بر اکثریت قریب به اتفاق کشورهای جهان تاثیرگذار بوده است. با این حال، انتخابات اخیر که درنهایت موجب خروج زودهنگام دونالد ترامپ از کاخ سفید شد، اهمیتی صدچندان یافت. همین اهمیت بود که متغیرهای متعددی را وارد این منازعه انتخاباتی کرد و بسیاری از تحلیلگران را با چالشی جدی روبهرو ساخت. از جمله ویژگیهای خاص این انتخابات میتوان به شخصیت ترامپ و تاثیر او در تحولات بینالمللی طی دوران تصدی مسئولیت وی اشاره کرد. ترامپ را نباید در قامت سیاستمداران شناسنامهدار و صاحب شخصیت معین و مشخص به تحلیل نشست. در حقیقت ترامپ به خوبی نقش «بازیگر دیوانه» را در عرصه سیاست داخلی ایالات متحده و بینالملل ایفا کرد. همان نقشی که بازیگر با توسل به آن، کلیه قواعد مرسوم و معمول سیاستورزی را برهم میزند و نظمی نوپدید را میآفریند. خروج از برجام، خروج از معاهده پاریس، قطع پرداخت هزینههای یونسکو و... تنها بخشی از عملکرد مستقیم وی در تلاش جهت دراندازی این نظم نوپدید بینالمللی بود. اما اینها تنها تاثیرات این «بازیگر دیوانه» نبود. حضور او در نقش رئیس جمهوری ایالات متحده آمریکا به طور غیرمستقیم موجب شد تا جریانهای راستگرا در اقصینقاط دنیا جانی دوباره بگیرند و در سپهر سیاست کشورها خودنمایی کنند. نخستین خلف ترامپ را میتوان در آمریکای لاتین و کشور برزیل ردیابی کرد. به نظر میرسد ژائیر بولسونارو رئیس جمهوری راستگرا و افراطی برزیل نخستین مولود نامیمون به قدرت رسیدن ترامپ در ایالات متحده بود. البته موضوع به همین جا ختم نشد و همراهان بینالمللی ترامپ به لیستی بلندبالا تبدیل شدند. لیستی که طی همین چهار سال، هم به لحاظ وسعت جغرافیایی و هم از منظر کمی رشدی فزاینده یافت. نمونه این همراهیها در اروپای شرقی از ویکتور اوربان رئیس جمهوری مجارستان تا ماتئوش موراویهتسکیِ نخستوزیر در لهستان قابل مشاهده است. در سوی دیگر اروپا نیز وضعیت نگرانکنندهای به وجود آمد. این وضعیت، زباستیان کورتس صدراعظم اتریش را ناچار کرد تا برای تشکیل دولت با احزاب راستگرای افراطی ائتلاف کند؛ یا راستگراها و پوپولیستها در ایتالیا توانستند با حضور جوزپه کونته به عنوان نخستوزیر این کشور به قدرت برسند. اما شاید اصلیترین زنگ خطر در کشور آلمان به صدا درآمد. زمانی که حزب آلترناتیو برای آلمان به عنوان یک حزب دست راستی افراطی توانست در انتخابات پارلمانی این کشور، برای نخستینبار پس از جنگ دوم جهانی صاحب کرسی شود. این حزب به لحاظ تئوریک پیوندهایی عمیق با آلمان نازی دارد. در فرانسه هم اوضاع چندان تفاوتی نمیکند. خانم ماری لوپن راستگرا تهدیدی جدی برای امانوئل ماکرون محسوب میشود. نشانههایی از اقبال نسبت به راستگرایان در سوئد و هلند نیز طی چهار سال گذشته مشاهده شد. بدون شک دستِکم بخشی از این اقبالهای عمومی نسبت به شعارهای راستگرایانه نتیجه به قدرت رسیدن دونالد ترامپ در ایالات متحده بود. او توانسته بود جنگطلبان، پوپولیستها، ریسیستها و تندروها را در جایجای دنیا در جبههای متحد سازماندهی کرده و سامان دهد. جالب آنکه مخالفان ترامپ ـ نظیر ایران ـ نیز راهی جز رادیکالیزه کردن فضای سیاسی و بینالمللی و توسل به ادبیاتی خشونتآمیز را جستوجو نمیکردند. در حقیقت ترامپ از یک سو موجب میشد تا هوادارانش در کشورهای مختلف به قدرت برسند و از سوی دیگر، اجازه فعالیت را از جریانهای دموکرات و مردمسالار در کشورهای غیرهمسو سلب میکرد. به میزانی که ترامپ فشار را بر حکومتهای غیرهمسو افزایش میداد، جریانهای تندرو نیز در این کشورها به نهاد قدرت نزدیک و نزدیکتر میشدند. این همه یعنی، ترامپ و اخلاف او ـ اعم از مخالفان یا موافقانش ـ در نقاط مختلف دنیا، جامعه جهانی را به لبه پرتگاه جنگ و خشونت و التهاب میکشاندند. با این اوصاف، خروج ترامپ از کاخ سفید، تنها خروج یک جمهوریخواه از ساختار نهاد قدرت در ایالات متحده نبود. خروج او میتواند آغازی بر خروج «ترامپیست»ها از صحنه سیاسی بسیاری کشورها باشد. شاید از این طریق بتوان قدری به آینده دنیا امیدوارانهتر نگریست. آیندهای که بیگمان با حضور ترامپ و امثال او بسیار سیاه و نفسگیر مینمود. انتهای پیام/ک
منبع: دانا
کلیدواژه: دولت جوان حزب اللهی گفتمان انقلاب اسلامی ایالات متحده حزب جمهوریخواه جمهوری اسلامی جمهوری خواهان انتخابات اخیر دونالد ترامپ تغییر گفتمان شورای امنیت سیاست خارجی دولت اوباما دموکرات ها شش قطعنامه علیه ایران تشکیل دولت هزار تومان جریان نفوذ بین المللی کردن مردم امنیت ملی تصویب شد تحریم ها جو بایدن دو حزب
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.dana.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «دانا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۹۹۱۰۴۷۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
رئیسی: تحریم نوعی جنگ است/ در دکترین ما دسترسی به سلاح هسته ای وجود ندارد
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، سید ابراهیم رئیسی، رئیس دولت سیزدهم در افتتاحیه ششمین نمایشگاه توانمندیهای صادراتی جمهوری اسلامی ایران، گفت: این نمایشگاه نشاندهنده آن است که ایران تحریمناپذیر است و هرگز تحریمها در این کشور و با اراده مردم به نتیجه نرسیده و پس از این هم به نتیجه نخواهد رسید.
آنگونه که مهر روایت کرده، وی با بیان اینکه طرحهای شیطانی منزوی کردن ایران هرگز به نتیجه نخواهد رسید، ادامه داد: جمهوری اسلامی ایران با نیروی انسانی کارآمد و با اراده و با ابتکارات و خلاقیتها و با بهره مندی از فناوریهای نوین میتواند در عرصههای مختلف برای دنیا نوآوریهایی داشته باشد و به جهان عرضه کند.
رئیس دولت سیزدهم افزود: این نمایشگاه نشاندهنده آن چیزی است که به دست جوانان عزیزمان در این کشور رقم خورده و تحریمها را به فرصت تبدیل کرده است و این رویداد بزرگ تجاری و اقتصادی نشاندهنده آن است که ما توانسته ایم و باز نیز میتوانیم.
رئیس دولت سیزدهم با بیان اینکه جمهوری اسلامی به عنوان کشور پیشرفته و فناور است، افزود: برای فعالیت اقتصادی و جلوگیری از خام فروشی و صادرات مواد اولیه نیازمند زنجیره کامل در تولید هستیم.
رئیسی با تاکید بر اینکه تولیدات کشاورزی و صنعتی نیازمند نقشه راه است، تصریح کرد: در این نمایشگاه هدف صرفاً دیدن یک محصول نیست، بلکه در کنار آن مذاکره و تحکیم قراردادها است، لذا از دست اندرکاران این نمایشگاه میخواهم در مذاکرات و پیگیریها مجدانه کار را دنبال کنند.
وی گفت: کشور ظرفیتهای بسیاری دارد. امروز اگرچه غرب تلاش میکند کشور ما به فناوریهای نوین دسترسی پیدا نکند، اما به لطف خداوند و به برکت تلاش نیروهای ما این دانش در کشور ما بومی شده است. تصور نشود اگر دو دانشمند و متخصصان را تحت فشار قرار دهند، میتوانند ما را از دسترسی به دانش بازدارند.
رئیس دولت سیزدهم بیان کرد: آنجا که بیشترین فشار دشمن وجود دارد، ما بیشترین موفقیتها را داشتیم؛ برای مثال، در صنایع هستهای و نظامی بیشترین فشار دشمن را داشتیم، در حالی که بیشتر پیشرفتها در همین صنایع اتفاق افتاده است.
وی تصریح کرد: در دکترین ما به هیچ عنوان دسترسی به سلاح هستهای وجود ندارد، اما استفاده از این فناوری در صنعت و پتروشیمی و… دستورکار ما خواهد بود.
رئیسی با بیان اینکه نظام سلطه نمیتواند ملتهای مصمم و دولتهای مستقل را از پیشرفت بازبدارد، تصریح کرد: دنیا بداند علی رغم خواست نظام سلطه امروز توانایی بسیاری وجود دارد، لذا جوانان میتوانند با ابتکار، خلاقیت و نوآوری برای ملت خود و کشورهای منطقه و جهان مؤثر باشند.
وی گفت: قدرت نظامی بسیار مهم است، اما قدرت تولید و صادرات کمتر از قدرت نظامی نیست. آنچه میتواند یک کشور را قدرتمند کند، قدرت تولید، اقتصاد و توانایی برای صادرات است، لذا به تولید کنندگان تاکید میکنم امروز در جایگاه تولید قدرت هستید. خط ترانزیتی ایران بسیار به صرفه و مطمئن و با زمان بسیار محدود میتواند زمینهای مناسب برای حمل و نقل باشد.
رئیسی با بیان اینکه باید مسأله تجارت با ارزهای ملی گسترش یابد، تصریح کرد: نمایشگاه توانمندیهای صادراتی ایران یک کنش جمعی برای رفاه اجتماعی و جهانی از مسیر توسعه تجارت، صادرات و گسترش تعاملات اقتصادی محسوب میشود. امیدواریم این نمایشگاه موجب همگرایی، هماهنگی و مشارکت فعالان اقتصادی، تولیدکنندگان، صادرکنندگان و بازرگانان و موجب رشد اقتصادی کشور و منطقه و جهان شود.
رئیس دولت سیزدهم بیان کرد: خداوند همه امکانات را به صورت عادلانه در اختیار بشر قرار داده و میتوان با فکر و اندیشه، همکاری و همگرایی و هماندیشی، نیاز بشر را رفع کرد و او را به نقطه کمال و رفاه رساند، اما متأسفانه جریان تحریمها نمادهای ظلم به دولتها و ملتها است، نه فقط ظلم به یک ملت بلکه ظلم به تمام ملتها است.
وی با تاکید بر اینکه اگر با ایجاد تنگنا ملتی را از رسیدن به هدف و دستیابی به امکانات محروم کرد، این ظلم به یک اقلیم نیست بلکه به همه ملتها و اقلیمها است، اظهار داشت: تحریم نوعی جنگ است اما نه جنگ نظامی، جنگی که با این ابزار ملتی را از آنچه میتواند به آن دست یابد، محروم کند.
رئیسی گفت: در جنگ ارادهها ملت ایران اراده کرد که با توکل بر خدا و با اتکا به داشتهها و تواناییهای ملی تحریمها را پشت سر بگذارد، به نحوی که نه ما بلکه سخنگوی کاخ سفید اعلام کند فشارهای حداکثری به جمهوری اسلامی مفتضحانه شکست خورده است.
۲۷۲۱۸
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1900143