Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «بیتوته»
2024-04-30@22:35:47 GMT

زن خیانتکار 16 روز در محل دفن جسد شوهرش زندگی کرد!

تاریخ انتشار: ۲۰ آبان ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۹۹۲۱۲۷۶

زن خیانتکار 16 روز در محل دفن جسد شوهرش زندگی کرد!



جوان 26 ساله ای که دو سال قبل در پی ارتباط شیطانی با زنی متاهل، شوهر او را به قتل رسانده بود سپیده دم روز گذشته در زندان مرکزی مشهد به دار مجازات آویخته شد.

ماجرای کودک ربایی

به گزارش خراسان، ماجرای این جنایت هولناک که از پیگیری یک حادثه کودک ربایی توسط کارآگاهان پلیس آگاهی خراسان رضوی لو رفت، از آن جا آغاز شد که شهریور سال 97، پیرمردی با پلیس تماس گرفت و از ربوده شدن نوه چهار ساله اش خبر داد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

این پیرمرد در حالی که بسیار نگران بود در شکایت خود بیان کرد: نوه ام که «الیاس» نام دارد در کوچه مشغول بازی بود که توسط فرد ناشناسی ربوده شد.

با توجه به اهمیت ماجرا، پیگیری این پرونده به کارآگاهان اداره جنایی پلیس آگاهی خراسان رضوی سپرده شد. کارآگاهان در تحقیقات میدانی خود به سرنخ‌هایی رسیدند که مشخص می کرد پدر 34 ساله الیاس از حدود اوایل اردیبهشت مفقود شده است و هیچ کس، حتی خانواده اش از او اطلاعی ندارند اما همسر وی بعد از نقل مکان ناگهانی از منزل استیجاری در منطقه بولوار بهمن منزلی را در خیابان شهید چراغچی اجاره کرده است که او نیز از 20 روز قبل دیگر در محل زندگی اش حضور ندارد و به مکان نامعلومی رفته است.

دستگیری متهمان

با جمع آوری این اطلاعات، احتمال وقوع یک جنایت قوت گرفت و این پرونده با توجه به حساسیت ویژه ای که پیدا کرده بود، در اختیار قاضی ویژه قتل عمد مشهد قرار گرفت. بنابر گزارش خراسان، چند روز بیشتر از این ماجرا نگذشته بود که قاضی میرزایی با مطالعه دقیق پرونده و تحقیقات صورت گرفته، دستور شناسایی محل اختفا و دستگیری مادر «الیاس» (زن 28 ساله) را صادر کرد. کارآگاهان اداره جنایی نیز با رصدهای اطلاعاتی و بهره گیری از امکانات پلیسی و در اثنای تحقیقات خود به ارتباط شیطانی زن 28 ساله با پسری به نام «مهرداد» پی بردند و به این ترتیب دیگر شکی نماند که ماجرای یک جنایت در پس پرده کودک ربایی، قرار دارد. به همین دلیل قاضی میرزایی از کارآگاهان خواست ابتدا برای دستگیری مهرداد اقدام کنند چرا که او حلقه مفقوده این ماجرا بود. کارآگاهان که دیگر موضوع آدم ربایی را خاتمه یافته می دانستند، در یک عملیات هماهنگ مهرداد را در منطقه خواجه ربیع دستگیر و به مقر انتظامی منتقل کردند.

اعتراف به دفن جسد در اتاق خواب

این جوان 24 ساله در همان مراحل اولیه بازجویی به صراحت قتل شوهر «ز-م» را پذیرفت و گفت: با همدستی آن زن، شوهرش را کشتیم و در اتاق خواب منزل استیجاری دفن کردیم! بنابر گزارش خراسان، در پی اعترافات این جوان، بلافاصله کارآگاهان با دستور و راهنمایی های قاضی میرزایی، موفق شدند مخفیگاه زن 28 ساله را در یک اتاقک 12 متری در منطقه روستای ده غیبی شناسایی و او را در حالی دستگیر کنند که «الیاس» را در کنار خود داشت.

این زن نیز در اعترافات خود به قتل همسرش با همدستی مهرداد اشاره کرد و گفت: با مهرداد که شاگرد میوه فروشی بود، اواخر سال گذشته آشنا شدم و در پی ارتباط شیطانی با او، همسرم را کشتیم و جسدش را دفن کردیم و ... گزارش اختصاصی خراسان حاکی است پس از کشف جسد در منزل مسکونی، دو متهم این پرونده جنایی، برای بازسازی صحنه قتل و تشریح جزئیات این جنایت هولناک به محل وقوع حادثه هدایت شدند.

مهرداد جوان 24 ساله ضمن تشریح چگونگی آشنایی خود با «ز-م» ابعاد دیگری از این ماجرا را فاش کرد و گفت: طوری دلباخته «ز» شده بودم که هر کاری از من می خواست برایش انجام می دادم. او که با شوهرش اختلاف داشت مدام ناراحت بود و از کتک کاری های همسرش نزد من گلایه می کرد تا این که به پیشنهاد «ز» تصمیم گرفتیم شوهرش را بکشیم و با هم ازدواج کنیم! ابتدا چند قرص سمی از پنجراه مشهد خریدم تا او شوهرش را با آن ها به قتل برساند ولی او قرص ها را کوبیده و در آب داروی گیاهی «جوشانده» ریخته بود که قرص ها اثر سمی خود را از دست داد و او نتوانست شوهرش را بکشد به همین دلیل تصمیم گرفتم او را با طناب و در خواب خفه کنم! «ز» کلید منزلش را به من داده بود، آن شب حدود ساعت یک بامداد بود که با تماس «ز» به منزل آن ها رفتم و داخل آشپزخانه پنهان شدم تا «ز» طناب را دور گردن همسرش بیندازد که پای بساط خوابش برده بود! ولی شوهر او از خواب بیدار شد و برای نوشیدن آب به آشپزخانه آمد.

او که از دیدن من شوکه شده بود چوبی را برداشت و به سمت من حمله کرد. در این لحظه من طناب را برداشتم و دور گردنش انداختم. در حالی که او بر اثر فشار طناب خم شده بود، «ز» نیز چوب را از روی زمین برداشت و ضربه ای محکم به سر شوهرش کوبید! من همچنان طناب را می کشیدم و شوهر 34 ساله او در حال خرخر کردن بود که «ز» یکی دیگر از همان قرص ها را آورد و درون دهان شوهرش فرو کرد! وقتی دیگر نفس نکشید او را در همان جا دفن کردیم!

می خواستیم از کشور فرار کنیم اما نشد

گزارش خراسان حاکی است زن 28 ساله نیز وقتی در حضور قاضی «کاظم میرزایی» مقابل دوربین قوه قضاییه قرار گرفت با تایید رابطه شیطانی خود گفت: از کتک زدن های شوهرم خسته شده بودم و تصمیم به قتل او گرفتم. آن شب وقتی با مهرداد درگیر شد و من هم با چوب ضربه ای به سرش زدم، بی جان روی زمین افتاد. جسد را داخل حمام کشیدیم تا پسر 10 ساله ام که بیدار شده بود آن را نبیند! صبح روز بعد بیل و کلنگ از ابزارفروشی خریدم و پیکر بی جان شوهرم را در همان خانه دفن کردیم.

16 روز هم در منزل محل دفن جسد با مهرداد زندگی می کردم تا این که تصمیم به فرار از کشور گرفتیم. ولی سایت کاریابی باز نمی شد چرا که می خواستیم به عنوان کارگر به ترکیه برویم و از آن جا به اروپا بگریزیم! به همین دلیل برای فروش قطعه زمینی که در یکی از روستاهای فاروج داشتم نزد خانواده ام رفتم و به آن ها گفتم شوهرم مردی را کشته و در مرز منتظر است تا پول برایش ببرم! اما موفق به فروش زمین نشدم و به مشهد بازگشتم.

پدر و مادرم که نگران شده بودند به مشهد آمدند تا ماجرای قتل را بفهمند ولی نشانی دقیق منزل اجاره ای مرا نمی دانستند که به تازگی به آن جا نقل مکان کرده بودیم. وقتی آن ها وارد کوچه شدند پسر بزرگم در حالی به حیاط آمد که هنوز الیاس فرزند چهار ساله ام در کوچه بود! من و مهرداد و پسر 10 ساله ام به پشت بام گریختیم تا برادر و پدرم ما را نبینند. آن ها هرچه زنگ زدند ما در را باز نکردیم و به ناچار پسرم الیاس را با خودشان بردند و چند روز بعد من با اجیرکردن یک موتورسوار به بولوار طبرسی رفتم و پسرم را با خودم بردم!

صدور حکم قصاص نفس

بنا بر این گزارش، به دنبال اعترافات صریح متهمان، این پرونده جنایی پس از تکمیل تحقیقات در دادسرای عمومی و انقلاب مشهد، به شعبه چهارم دادگاه کیفری یک خراسان رضوی ارسال شد و توسط قضات با تجربه دادگاه مورد رسیدگی قرار گرفت.

«مهرداد» عامل اصلی این جنایت هولناک پس از اقرار صریح به قتل «احمد- ج»(مقتول) چگونگی و جزئیات ماجرای آشنایی خود با زنی متاهل را شرح داد و گفت: چند ماه بعد از پایان خدمت سربازی بیکار بودم تا این که با "ز" در میوه فروشی آشنا شدم و شماره تلفنم را به او دادم این گونه بود که رابطه شیطانی بین من و او شکل گرفت که در نهایت به قتل شوهرش انجامید. این گزارش حاکی است قضات دادگاه پس از شنیدن دفاعیات متهمان و وکلای مدافع آنان و با توجه به محتویات پرونده، رای به قصاص نفس مهرداد دادند و همدست او را نیز به تحمل زندان طویل المدت محکوم کردند.

اجرای حکم

در پی اعتراض متهمان به رای صادر شده از سوی دادگاه، این پرونده جنایی در شعبه 37 دیوان عالی کشور مورد بررسی های دقیق قضایی قرار گرفت اما قضات دیوان عالی نیز پس از مطالعه دقیق پرونده رای صادر شده از سوی شعبه چهارم دادگاه کیفری یک خراسان رضوی را تایید کردند و به این ترتیب طناب دار عامل جنایت شیطانی، از دریچه تلگرام آویخته شد. گزارش خراسان حاکی است پس از گذشت حدود دو سال از ماجرای این جنایت و درحالی که اولیای دم حاضر به گذشت نشدند، مقدمات اجرای حکم قصاص نفس فراهم شد و سپیده دم روز گذشته قاتل 26 ساله پای چوبه دار رفت و با نظارت قاضی باتجربه اجرای احکام دادسرای مشهد در حالی به دار مجازات آویخته شد که گویی صدای ناقوس مرگ از مرداب رابطه شیطانی شنیده می شد.

گفت و گو با قاتل

مهرداد عامل این جنایت وحشتناک، در حاشیه برگزاری جلسات دادگاه درباره چگونگی وقوع این حادثه هولناک به خبرنگار خراسان گفت: پس از پایان خدمت سربازی چند ماه بیکار بودم که با معرفی یکی از دوستانم در کارگاه تزریق پلاستیک مشغول کار شدم ولی آن جا دوام نیاوردم تا این که به پیشنهاد دایی ام به مغازه میوه فروشی او رفتم و به عنوان شاگرد میوه فروشی کار می کردم که یک روز «ز» (همسر مقتول) به میوه فروشی آمد او که مانتوی کوتاه و لباس های تنگ و چسبان پوشیده بود با حرکات و رفتارش احساسات مرا تحریک کرد. وقتی شماره تلفن اش را گرفتم و وارد تلگرام شدم، تصاویر زیادی از او دیدم که در صفحه اجتماعی خودش گذاشته بود.

طوری دلباخته اش شدم که گویی مرا جادو کرد. قبل از این که با آن زن روبه رو شوم سرم در لاک خودم بود و با کبوترانم خوش بودم و با آن ها زندگی می کردم اما از آن روزی که او با لبخندهای شیطانی به زندگی من وارد شد دیگر چیزی جز رسیدن به او برایم اهمیت نداشت. خیلی زود ارتباط های تلفنی ما به دیدارهای پنهانی کشید. دیگر حاضر بودم برای این هواهای نفسانی هر کاری بکنم. وقتی «ز» مشکلات خانوادگی خودش را برایم بازگو کرد دیگر نتوانستم تحمل کنم و در اجرای نقشه شیطانی قتل همسرش با او همراه شدم و خودم را بیچاره کردم.

منبع: بیتوته

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.beytoote.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «بیتوته» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۹۹۲۱۲۷۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

قصه درخشان کاپیتان تیم ملی 18 ساله شد

به گزارش ورزش سه، وقتی نخستین‌بار برای تیم ملی در جام ملت‌های آسیا به میدان رفت، هجده سال سن داشت. سن‌وسالی که برای همه جوان‌ها عصری در آغاز دوران فوتسالی به شمار می رود ولی او با پیراهن تیم ملی به شکوفایی رسیده و هرگز آن جامه مقدس را از تن در نیاورده. او در اولین نبرد ملی در پیروزی پرگل مقابل ترکمنستان با چهارده گل نقش داشته و یکی از گل‌ها را به ثمر رسانده. با همان تبسم همیشگی و بازیگوشی‌های کودکانه در جوانی‌اش. آن روز، برای علی‌اصغر، هم بالاترین قله بود و هم آغازی برای قصه‌های پریان گونه. داستانی به بلندای هجده سال و حتی بیشتر از آن. او نسل به نسل، فصل به فصل و از عصری به عصری دیگر ادامه می‌داد.  افتخارات مفرط این سال‌ها سد راهش نشد و هرگز طعم تلخ عقده‌ی ضعیف بودن و نزول کردن را نچشید. همیشه آن بالای بالا بود. بهترینِ بهترین‌ها. بعد ها او را مردی برای همه فصول می‌خواندند و می‌گفتند علی‌اصغرحسن زاده تا چهل‌ویک سالگی در وسط ماجرا، وسط میدان و نمایش‌ها می‌ماند.

پنج قهرمانی در جام ملت‌های آسیا به معنای پرافتخارترین بازیکن این روزها. در سی وهفت سالگی نقش تعیین کننده‌ای را در نخستین قهرمانی شمسایی در نقش مربیگری تیم ملی داشت. وقتی حسن‌زاده راه می‌رفت، همه راه می‌رفتند. وقتی حسن زاده به گوشه‌ای خیره می‌شد، خیلی‌ها خیره می‌شدند. وقتی او لب به سخن گشود، همه سکوت می‌کردند. وقتی او توپی را به تور می‌چسباند، همه حیرت می‌کردند. زمانی که او خوشحالی پس از گلش را به اجرا در می‌آورد، همه دور مرد الهام‌بخش خود حلقه می‌زدند و به آغوش می‌کشیدند.

رسانه‌ها تلاش کردند حالت او را پیش از ضربه‌‌ی جادویی پنالتی‌اش به قرقیزستان را با دقت تعریف کنند. اینکه حسن‌زاده شق‌ و رق و بدون دورخیز ایستاده و دست‌هایش را حلقه زده پایین کمرش. سپس توپ را چرخانده به کنج دروازه. حالت پای او جای دیگری را نشانه رفته، اما توپ مسیر دیگری را پیموده. بازیکنان قرقیزستان میخکوب شده‌اند و تماشاگران مات و مبهوت مانده‌اند. چرا و چگونه توپ در جای دیگر آرام گرفته و قرار بوده سوی دیگری را می‌رفته. شبیه به آبی که بر خلاف مسیر رودخانه به حرکت در آمده. یک گل استثنایی تمام عیار که تا سالیان سال به تصویر کشیده می‌شود.

واقعیت این است که کمتر ستاره‌ای را با کیفیت او شناخته‌ایم و درخشش در جام ملت‌های آسیا بازتابنده این کیفیت است. سوالاتی جلب نظر می‌کند که آیا حسن زاده تا چهل‌ویک سالگی می‌تواند به همین نمایش های خود ادامه بدهد؟ سپس به عملکرد او در جام جهانی آینده چشم خواهیم دوخت.

دیگر خبرها

  • حذف معافیت مشمولان ۳۵ ساله و دارای دو فرزند
  • مهارت و تکنیک‌های لوکاس برگوال، بازیکن 17 ساله سوئدی / فیلم
  • جام ملت‌های فوتسال آسیا ۴ سال یک بار می‌شود؟
  • قصه درخشان کاپیتان تیم ملی 18 ساله شد
  • مهرداد با وزنه سنگین آماده بازی با تراکتور (عکس)
  • دست‌درازی به دختر خردسال توسط پدر | مادر با مفتول شوهرش را کشت!
  • تغییر چهره محسوس بازیگر زن ۵۴ ساله بعد از عمل زیبایی! | تصویر
  • وزیری‌تبار، قره‌نی‌نواز سال کودتا: قمرالملوک پیر دیر است و برایم ارشدیت دارد/ از مردها بنان و بنان و بنان
  • عبدالکریم حسن در فهرست 19 نفره بهترین مدافعان چپ تاریخ پرسپولیس
  • کارنامه سه ساله به روایت اعضای شورای شهر اصفهان