Web Analytics Made Easy - Statcounter

بر اساس تعریف سینمایی، منشاء تریلر‌های روانشناسانه به سال ۱۹۶۰ و فیلم‌های Peeping Tom از مایکل پاول و Psycho از آلفرد هیچکاک باز می‌گردد. بدین ترتیب برخی از فیلم‌های نوآر دهه ۱۹۴۰ را نیز می‌توان در این ژانر دسته بندی کرد. اما می‌تواند سرنخ ژانر تریلر روانشناسانه را تا بسیار قبل‌تر نیز تعقیب کرد زمانی که ادگار آلن پو در نوشته‌های شوکه کننده و گوتیک خود عنصر وحشت را در ذهن انسان‌ها قرار داد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

در دهه ۱۹۹۰ و بعد از موفقیت The Silence of the Lambs، عبارت «تریلر روانشناسانه» به فیلم‌هایی در مورد قاتلان سریالی اطلاق شد که بن مایه‌های وحشت در مقیاسی ناخوشایند را در خود داشتند. اما واژه روانشناسانه یا روانشناختی در این ژانر به سلامتی روانی یا بهتر بگوییم عدم وجود آن در شخصیت‌های فیلم اشاره دارد. بدین ترتیب یک تریلر روانشناسانه فیلمی است که نه تنها از درون شما را دچار وحشت می‌کند بلکه سرتان را نیز درگیری کرده و به شکلی خوب یا بد با اعصابتان بازی می‌کند.

 Fight Club

نام دیوید فینچر با تریلر روانشناسانه مترادف و عجین است. این کارگردان مغز متفکر و سازنده بسیاری از بهترین فیلم‌های این ژانر است: Seven، Zodiac و Gone Girl. با این وجود هیچکدام از فیلم‌های فینچر به اندازه اقتباس سینمانیی او در سال ۱۹۹۹ از رمان چاک پالانیوک با مغز مخاطب بازی نمی‌کند. در این فیلم برد پیت و ادوارد نورتون در نقش دو نسخه متفاوت از یک شخصیت بازی می‌کنند. پیچش داستانی فیلم Fight Club، اما چیزی نیست که تنها با یک بار تماشای فیلم به آن پی ببرید. فیلم تا جایی پیش می‌رود که جهان را از دیدگاه نورتونِ توهم زده بیخواب شده به تصویر می‌کشد و با یک افکت خارق العاده تاریک و همزمان تکان دهنده با مغز مخاطب خود بازی می‌کند.

 A History Of Violence

فیلم A History Of Violence که در سال ۲۰۰۵ ساخته شد از بسیاری از جهات یک فیلم قابل توجه است. دلیل اول اینکه بسیاری نمی‌دانند این فیلم بر اساس یک کتاب کمیک ساخته شده است. دلیل دیگر اینکه A History Of Violence فیلمی است که در زمان ساخت یک ناهنجاری در کارنامه فیملسازی دیوید کراننبرگ به شمار می‌آمد، کارگردانی که تا آن زمان نام او با وحشت بدنی شدید عجین شده بود، اما پس از ساخت این فیلم مشغول ساخت تریلر‌های روانشناسانه شده است. با این وجود اگر چه نمی‌توان این فیلم را ترسناک‌ترین و سوررئال‌ترین اثر کراننبرگ دانست، اما A History Of Violence به نوبه خود یک فیلم تعجب برانگیز است که با ذهن مخاطب بازی می‌کند. ویگو مورتنسن نقش یک کافه دار معمولی را بازی می‌کند که شخصیتی بسیار معمولی و ساده دارد تا اینکه درگیری با گروهی خلافکار سارق باعث می‌شود وی مهارت تکان دهنده خود با قدرتی مرگبار به نمایش بگذارد. افشای واقعیت گذشته تام ممکن است ساده و واضح باشد، اما به شکلی روایت می‌شود که باعث می‌گردد در مورد اینکه چقدر اطرافیانتان را می‌شناسید تجدید نظر کنید.

Black Swan

دارن آرونوفسکی فیلمساز دیگری است که حملات سوررئالی به مخاطب برای او یک ترفند همیشگی است. این کارگردان با فیلم‌های Pi و Requiem for a Dream این مسیر را در پیش گرفته و سال گذشته نیز با فیلم mother! بار دیگر به این قلمرو بازگشت. اما بهترین و قوی‌ترین اثر او در ژانر تریلر روانشناسانه فیلم Black Swan در سال ۲۰۱۰ بود. ناتالی پورتمن که بازی بی نقصش در این فیلم اسکار بهترین بازیگر زن را برایش در پی داشت نقش نینا را بازی می‌کند یک ستاره در حال ظهور رقص باله که تلاش هایش برای رسیدن به کمال او را به ورطه فروپاشی کامل روانی می‌کشاند. اگر چه فیلم Black Swan در یک فضای رئالیستی ساخته شده، اما رفته رفته به یک قلمرو عجیب و کابوس وار وارد می‌شود که با وسوسه‌های جسمی سرکوب شده نینا بازی کرده و او را با عواقب باورنکردنی روبرو می‌سازد.

 Barton Fink

اغلب اوقات وقتی به برادران کوئن و تمایلشان به محتوا‌های متفاوت و شبه سوررئال فکر می‌کنیم به یاد فیلم‌هایی با تاثیر و بن مایه کمدی می‌رسیم، از جمله فیلم‌های محبوب و تحسین شده‌ای مانند The Hudsucker Proxy و The Big Lebowski. با این وجود برادران کوئن قادرند از همین رویکرد کمدیک برای یک اثر شیطانی موثرتر استفاده کنند، همان چیزی که در فیلم تاریک و تکان دهنده آن‌ها در سال ۱۹۹۱ به تصویر کشیده شده و جایزه نخل طلایی فسیتوال کن را برایشان در پی داشت و همچنین جایزه بهترین کارگردانی و بهترین بازیگری برای جان تورتورو. داستان فیلم Barton Fink در سال ۱۹۴۱می گذرد جایی که تورتورو نقش یک نمایشنامه نویس جاه طلب نیویورکی را بازی می‌کند که وارد هالیوود شده، اما خود را در یک فیلم متفاوت می‌بیند. اما تلاش‌های او برای به کنترل درآوردن سکان فیلم و فیلمنامه و همچنین رابطه عجیبی که بین او و همسایه اش شکل می‌گیرد، تورتورو را به ورطه دیوانگی می‌کشاند.

 Under The Skin

اقتباس جاناتان گلیزر از رمان مایکل فیبر معمولاً در رده تریلر روانشناسانه قرار نمی‌گیرد و فیلم Under The Skin بعد از انتشار در سال ۲۰۱۳ بیشتر به عنوان یک درام علمی تخیلی تاریک با فضای اروتیک معرفی می‌شد. با این وجود، Under The Skin را می‌توان در ذیل ژانر تریلر روانشناسانه رده بندی کرد، با توجه به اینکه به شکلی عمیق بر ذهنیت شخصیت مبهم و اصلی داستان تمرکز دارد. اگر چه فیلم تلاش زیادی برای توضیح واضح اتفاقات داستان نمی‌دهد، اما این همان چیزی است که با مغز مخاطب بازی می‌کند. اسکارلت جوهانسون در فیلم نقش یک زن بی نام فرازمینی را بازی می‌کند که ظاهراً تنها هدف او به دام انداختن مردان با قول رابطه جنسی و کشتن آن هاست. اما با پیشرفت داستان، او هدف خود را به چالش می‌کشد و سعی می‌کند درکی از جهان و بدنی که در آن خود را مخفی کرده پیدا کند. Under The Skin فیلمی است که نیاز به تماشای دقیق دارد و مخاطب را به طور کامل در جای این موجود فرازمینی با تمام ابهاماتش قرار می‌دهد.

 American Psycho

اگر چه اقتباس سینماییی ماری هارون در سال ۲۰۰۰ از رمان برت ایستون الیس تنها چند ماه پس از انتشار Fight Club با حال و هوایی مشابه به سینما‌ها آمد، اما در هنگام انتشار با واکنش زیادی مواجه نشد. فروش این فیلم در کل جهان ۳۴ میلیون دلار بود در حالی که این عدد برای Fight Club بیش از ۱۰۰ میلیون دلار بود. منتقدان و مخاطبان نیز از خشونت ملایم فیلم در مقایسه با خشونت فراوانی که باعث بحث برانگیز شدن کتاب و البته پرفروش شدنش شده بود چندان استقبال خوبی نکردند. با این وجود کارگردان فیلم و کریستین بیل- که در آن زمان بازیگر کمتر شناخته شده‌ای بود- در نقش اول فیلم American Psycho بیشتر قصد داشتند مخاطب را با ذهنیت پاتریک بیتمن در یک فضای وال استریتی دیوانه کننده آشنا کنند و روح و روان کسی را مورد بررسی قرار دهند که اشتیاق او برای کسب قدرت و پول با سادیسم اخلاقی اش همراه است. این فیلم بیشتر می‌خواهد با اعصاب مخاطب بازی کند تا صحنه‌های کشتار و خونریزی با تصویر بکشد.

 Berberian Sound Studio

این فیلم پیام‌هایی منتقل کرده و داستان‌هایی را از طریق دو حس کلیدی برای مخاطب روایت می‌کند: صدا و تصویر. با تاکید بر اهمیت هر یک از این دو و خارج کردن دیگری از معادله، فیلم Berberian Sound Studio باعث می‌شود تصور خود از فیلم و احساساتمان را مورد بازنگری قرار دهیم. پیتر استریکلند در این فیلم توبی جونز را در نقش گیلدروی به کار می‌گیرد، یک مهندس صدای انگلیسی بسیار ساده و متواضع که به یک استودیو فیلمسازی ایتالیایی فرا خوانده می‌شود تا برای یک فیلم ترسناک پر از خونریزی افکت‌های صوتی تولید کند. او که به سرعت از ماهیت فیلم احساس بدی پیدا می‌کند، به تدریج در اثر محتوای ترسناک و ناخوشایند فیلم دچار اضمحلال روحی شده و به تولید فیلمی بسیار متفاوت منتهی می‌شود. روایت داستان به مخاطب اجازه نمی‌دهد ذره‌ای از محتوای فیلمی که گیلروی در حال تولید صدای آن است را ببیند و بدین ترتیب مخاطب را به تجسم با فضا‌های خالی بسیار وا می‌دارد که همین موضوع باعث سردرگمی و سردرد مخاطب می‌شود.

 Mulholland Drive

وقتی موضوع بحث فیلم‌هایی باشد ت که ذهن مخاطب را درگیر می‌کنند، همیشه اسم یک کارگردان به ذهن خطور می‌کند و آن دیوید لینچ است. خالق The Twin Peaks مسئول ساخت برخی از گیج کننده‌ترین آثار سینمایی چهل سال گذشته است. با این وجود فیلم Mulholland Drive در سال ۲۰۰۱ بیش از کارنامه فیملسازی موجود لینچ باعث الهام بخشی و گیجی مخاطبان شد. این داستان انتزاعی از هویت، بی خوابی و زرق و برق هالیوود فضا‌های بسیاری زیادی برای تفسیر بدون اینکه یک توضیح ساده برای وقایع در اختیار مخاطب قرار دهد بر جای می‌گذارد. Mulholland Drive که بر اساس نظرسنجی منتقدان بی بی سی در سال ۲۰۱۶ بهترین فیلم قرن بیست و یکم شناخته شد فیلمی است که درک آن دشوار است، اما یک تجربه بصری تکان دهنده و منحصربفرد را ایجاد می‌کند در حالی که قرار بود این فیلم یک اپیزود تلویزیونی آزمایشی باشد، اما به یک شاهکار سینمایی تبدیل شد.

Memento

کریستوفر نولان تا حدود زیادی حرفه و اعتبار خود را با ساخت فیلم‌های بزرگ و بلاک باستری در مورد قلمرو‌های معمولاً ناشناخته و مطرح کردن سوالاتی در مورد ماهیت واقعیت و میزان قابل اطمینان بودن درک انسان از شرایط و محیط ساخت. اما فیلم بی نقص Memento در سال ۲۰۰۰ که قطار اعتبار و شهرت نولان را روی ریل قرار داد، در حالی که یکی از فیلم‌های کوچک و کم هزینه نولان بود، به مانند بلاک باستر‌های اخیرش نورون‌های مغز مخاطب را به کار می‌گیرد. گای پیرس در این فیلم نقش لئونارد را بازی می‌کند یک بازرس سابق بیمه که اکنون به نظر می‌رسد هدف اصلی او شکار و کشتن مردی است که همسر او را به قتل رسانده است.

با این وجود، این فرآیند با این واقعیت دگرگون می‌شود که لئونارد از ضعف حافظه کوتاه مدت رنج می‌برد و این بدان معناست که وی نمی‌تواند خاطرات جدیدی شکل دهد. فیلم Memento مخاطب را با روایت رو به عقب داستان در جایگاه پیرس قرار می‌دهد با هر سکانسی که پس از به پایان رسیدن سکانس بعد از خود آغاز می‌شود. علاوه بر اینکه درک این فیلم به چندین بار تماشا و دقت و تلاش فراوان مخاطب نیاز دارد، با پیشرفت داستان سوالات بیشتری برای مخاطب و شخصیت اصلی ایجاد می‌شود که به ما می‌گوید خاطراتمان ممکن است گولمان بزنند و ممکن است خودمان را به شکلی ناخودآگاه گول بزنیم.

منبع: روزیاتو

منبع: پارسینه

کلیدواژه: آلفرد هیچکاک قاتلان سریالی آلفرد هیچکاک قاتلان سریالی فیلم سینمایی سبک زندگی پارسی خبر تکان دهنده مخاطب بازی مغز مخاطب یک فیلم اگر چه

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.parsine.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «پارسینه» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۹۹۳۶۷۶۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

رکوردشکنی جذاب ستاره رئال: بالاتر از پوشکاش!

به گزارش "ورزش سه"، رئال مادرید شب گذشته در دیدار رفت از مرحله نیمه نهایی رقابت‌های لیگ قهرمانان اروپا در ورزشگاه خانگی بایرن مونیخ مهمان این تیم بود و به تساوی 2-2 رضایت داد تا به بازی برگشت در ورزشگاه سانتیاگو برنابئو امیدوار باشد.

مودریچ که در چند هفته اخیر فرصت بیشتری برای حضور در میدان پیدا کرده و کارلو آنچلوتی از او در دقایق بیشتری در ترکیب رئال مادرید استفاده کرده بود در این بازی بار دیگر روی نیمکت نشست اما با تصمیم سرمربی تیم به عنوان بازیکن تعویضی وارد زمین شد.

این ستاره کروات در دقیقه ۷۵ به جای جود بلینگام وارد زمین شد و توانست رکورد جذابی را در رقابت‌های لیگ قهرمانان اروپا به نام خودش ثبت کند. این بازیکن حالا بالاتر از فرانس پوشکاش، اسطوره باشگاه رئال مادرید، مسن‌ترین بازیکنی است که با ۳۸ سال و ۲۳۴ روز در رقابت‌های لیگ قهرمانان با پیراهن رئال به میدان رفته است.

انتظار می‌رود که مودریچ در صورت حضور در بازی برگشت و با احتمال صعود رئال مادرید به دیدار فینال بتواند رکورد خودش را بالاتر ببرد و شاید دسترسی به او برای ستاره‌های آینده این تیم بسیار دشوار باشد.

دیگر خبرها

  • چرایی پیش‌بینی‌ناپذیری ایران فردا / قواعد بازی حکومت و جامعه پیچیده‌تر شده
  • رکوردشکنی جذاب ستاره رئال: بالاتر از پوشکاش!
  • تراکتور - استقلال؛ دوئل جذاب هفته با انگیزه‌های متفاوت
  • بحران ادبیات داریم
  • کاش تلویزیون، این مدلی نبود
  • شایعه‌ای جذاب در مورد یکی از محبوب‌ترین سریال‌های تاریخ
  • مورد عیسی آل‌کثیر؛ جذاب‌تر از پرسپولیس - سپاهان
  • پیام ترسناک هالند: آماده حمله هستم!
  • استقبال متفاوت و جذاب تیم شمس آذر از بازی با پیکان
  • تیزر جذاب باشگاه هوادار برای بازی در جام حذفی / فیلم