چرایی تطهیر رجال غربی توسط روشنفکران وطنی
تاریخ انتشار: ۲۱ آبان ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۹۹۴۱۴۴۴
لیبرالهای وطنی سخت نگران سقوط امریکا و برچیده شدن رؤیای آمریکایی هستند و از هماکنون به بزک کردن فعالیتهای دمکراتها شتافتهاند و مأموریت خود را تمام و کمال اجرا خواهند کرد.
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا به نقل از عصر همدان؛ شکروی، یکی از کارشناسان سیاسی و از فعالین جهاد دانشگاهی در یادداشتی ادعا کرده رئیسجمهورهای قبل از ترامپ مثل جرالد فورد، جیمی کارتر، و بوش پدر به این دلیل دوره ریاستجمهوریشان یک دورهای شده که آمریکا را درگیر جنگ یا انقلاب کردهاند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
اما شکست دونالد ترامپ به این دلیل نبود که مردم آمریکا به جنگ با کشوری دیگر دچار شده بودند و یا از اثرات یک انقلاب به کشور خود اعتراض داشتند، بلکه دلیل آن این بود که مردم امریکا جو بایدن مؤدب را به دونالد ترامپ بیادب ترجیح دادند و به همین دلیل عنوان یادداشت خود را "شکست ترامپ و پیروزی احترام" گذاشته بود!
نگارنده طی نکات ذیل ادعای آقای شکروی را رد میکند و مشخص میسازد که بایدن بههیچوجه بدیل احترام نیست و شکست ترامپ را تحلیل مینماید.
در این زمینه یکی از کارشناسان امور سیاسی در یادداشتی این ادعا را نقد کرده است.
متأسفانه یکی از معضلات کشور ما همین است که برخی نخبگان وطنی دل گرو تطهیر و تقدیس رجاله های غربی دارند؛ ظاهراً این آقای دکتر شکروی هم از همانهاست.
در یکی از یادداشتهای سیاسیام نوشته بودم که جدای از اینکه روند حیات دولتهای آمریکایی را به شخصیت افراد میتوان ربط داد بایستی به استمرار حیاط سیاسی حزبی که رئیسجمهوری به آن وابستگی دارد نیز، لازم است توجه کرد.
و مثال زده بودم که اقدام بوش پدر در جنگ اول خلیجفارس در نمایش دادن هژمونی آمریکایی بهقدری ارزش داشت که دولتش یک دورهای شود ضمن اینکه دولت بوش پدر در امتداد دولت هشتساله رونالد ریگان بود، که در آن دولت بهعنوان معاون اول ریگان فعالیت داشت و بعد از دوازده سال حضور حزب جمهوریخواه و فروپاشی شوروی و حضور موفق نظامیگری آمریکایی، ارزش آن را داشت تا بوش پدر کنار برود و دولتی دمکرات سرکار بیاید.
در مورد یک دورهای شدن دولت جرالد فورد نیز آقای شکروی بهعمد یا به سهو فراموش میکند که جرالد فورد معاون اول دولت قبل از خود یعنی ریچارد نیکسون بوده و ریچارد نیکسون خود دولتش دو دورهای شده اما به دلیل ماجرای رسوایی واترگیت مجبور به استعفا شده است؛
و بازهم نیکسون معاون اول آیزنهاور بوده و جنگ ویتنام از دوره آیزنهاور شروع میشود در دوره نیکسون ادامه مییابد و آخرالامر بعد از ده سال و حضور نزدیک به هفده سال دولتهای پیدرپی جمهوریخواه درنهایت ترجیح داده میشود تا به حاکمیت هفدهساله آنها پایان داده شود و اگر قرار بود صرف جنگطلبی باعث سقوط دولتها باشد لازم بود دولتهای آیزنهاور یا نیکسون یک دورهای میشد نه اینکه تاوانش را جرالد فورد بخواهد پس بدهد!
اگر فرض این نویسنده را بپذیریم که جنگطلبی باعث سقوط دولتهای قبل از ترامپ میشده بایستی به ایشان یادآوری کرد که در سقوط دو دولت از چهار دولت یادشده، ایران و انقلاب اسلامی را باید متغیر مستقیم یا متغیر وابسته این سقوطها در نظر آورد(ضمن اینکه انقلاب اسلامی صرف باعث یک دورهای شدن دولت کارتر نشد بلکه اقدامات ناموفق مقابلهای کارتر در برابر جمهوری اسلامی و بهویژه شکست نظامیگری آمریکایی در صحرای طبس بود که وجهه ابرقدرتی امریکا را لکهدار کرده بود و کارتر نتوانست افکار عمومی را اقناع نماید).
باز در مورد ترامپ فراموش میکند که اقدام ترامپ در به شهادت رسانیدن شهید سلیمانی و پاسخ محکم و دندانشکن جمهوری اسلامی در زدن پایگاه نظامی آمریکا در عین الاسد عراق و قبل از آن ساقط نمودن هواپیمای فوق پیشرفته گلوبال هاوک توسط پدافند هوایی سپاه را عامل سقوط ترامپ در نظر گرفته بیاورد نه اینکه صرفاً ژست مؤدبانه(البته با تعبیر متوهمانه این آقا و نه در واقعیت ،زیرا در واقعیت مناظرهها چنان بیادبانه پیش میرفت که مجری مجبور شد در مناظرات بعدی میکروفون یکی از طرفین مناظره را ببندد تا او نتواند با پرخاشگری و فحاشی و بیادبی تمام مانع پاسخگویی طرف مقابلش بشود)بایدن را عامل سقوط ترامپ در نظر آورد؟!
او در راستای به کرسی نشانیدن نظریه خود مجبور میشود تا واقعیتها را تحریف کند و مدعی میشود که ترامپ در تمامی وعدههای انتخاباتیاش موفق عمل کرده است، اما چون بیادب بوده جامعه آمریکا به انسانی مؤدب رأی داده است!
درصورتیکه اولاً در مقایسه با دوره قبل رأی مردمی ترامپ پنج میلیون بیشتر بوده است پس به لحاظ رأی مردمی او پیشرفت داشته و لازم است به این حقیقت توجه شود که حداقل نصف جامعه امریکا به این تیپ و این رفتار و ادبیات، گرایش شدید و روبه فزونی دارند و اگر قرار بود بیاحترامی او معیار ارزش جامعه آمریکایی باشد ضرورت داشت رأی او کاهش پیدا کند نه اینکه پنج میلیون نفر دیگر به این رویه گرایش پیدا کنند.
این تحلیلگر نمیتواند شکست ترامپ در اثر رأی الکترال کالج را به رأی عمومی منتسب کند زیرا این اقدام تحریف واقعیت است؛
اگر به تاریخ امریکا توجه کنیم میبینیم که معمولاً معاون اولهای یک دولت برای رقابت بعدی خود را آماده میکنند و در بالا آوردیم که نیکسون معاون اول آیزنهاور و جرالد فورد معاون اول نیکسون و بوش پدر معاون اول رونالد ریگان بود.
و همینطور در دوره بیل کلینتون ال گور که یک چهره دانشگاهی بود معاون اول بود و در رقابت انتخاباتی هم شرکت کرد و درنهایت در اثر رأی دیوان عالی قضایی آمریکا، رقابت را به بوش پسر واگذار کرد.
حال با این مقدمه جای سؤال دارد که چرا جو بایدن مؤدب(البته بهزعم این تحلیلگر )در رقابت دوره قبلی، از جانب همحزبیهایش نتوانست بهعنوان نماینده حزب دمکرات معرفی شود و بهجای او خانم کلینتون در رقابت انتخاباتی شرکت کرده و عرصه را به دونالد ترامپ واگذار میکند؟
همانگونه که در یادداشت تحلیل عملکرد فردی و حزبی این دو رقیب مطرح کرده بودم موضوع شکست را باید در عملکرد ترامپ جستجو کرد تا عدم رعایت ادب از جانب او؛ زیرا ترامپ با انتخاب رویه درونگرایی قصد داشت تا انرژی و توان آمریکایی را از درون جامعه امریکا تقویت نماید تا بلکه این فرصت در آینده فراهم بشود تا با نمایش میلیتاریسم آمریکایی، تا جاییکه ممکن باشد، امپراطوری رو به افول آمریکا را از سقوط نجات دهد.
جلوگیری از سقوط امپراطوری امریکا برای کلیت جهان غرب بهقدری از اهمیت برخوردار است که انگلستان به اتحادیه اروپا خیانت کرد و به ضرر آن اتحادیه تصویب نمود که آن را ترک نماید.
اما با اینوجود مجموع اقدامات ترامپ نتوانست به این هدف نزدیک شود، و درنتیجه نمایش ضعیفی از امریکا در جامعه جهانی، به نمایش درامد و در داخل نیز فعالیت بیبرنامه و خارج از انسجام دولت او با رفتوآمدها و تغییرات پیدرپی، این پیام را مخابره کرد که مجموع اقدامات ترامپ نهتنها نتوانست با تز درونگرایی انسجام داخلی را در پی داشته باشد، بلکه با بها دادن به جریانهای افراطی و نژادپرست، باعث ازهمگسیختگی سریعتر ایالاتمتحده خواهد شد.
عکسالعملی که جامعه امریکا بعد از قتل جورج فلوید سیاهپوست، توسط پلیس امریکا به نمایش گذاشت، بهگونهای بود که با آتش زدن پرچم امریکا و سردادن شعار مرگ بر امریکا( که میتوان گفت در نوع اعتراضات مردمی این رفتار بیسابقه بود)، باعث شد تا جلوههایی از فروپاشی رویای آمریکایی در خیابانها بهصورت عریان به نمایش درآید و همین مباحث بود که تصمیم گیران امریکا را از استمرار رویه و رویکردهای اتخاذی ترامپ نگران میکرد.
برای همین است که باور دارم بهجای اینکه بگوییم جامعه امریکا بیادبی را پس زد و به احترام رأی داد،بهتر است به این حقیقت برسیم که نخبگان آمریکایی حتی بخشی از جمهوریخواهان(که ترامپ و پسرش به آنها بعد از رأیگیری فحش میدهند) از ترس فروپاشی زودرس امریکا دست از درونگرایی کشیدند و برای استمرار این امپراطوری مجدداً به سیاست برونگرایی روی آوردند، تا بلکه بتوانند روح تازهای به کالبد رو به احتضار امپراطوری امریکا تزریق کنند.
به همین خاطر است که تصور میکنم لیبرالهای وطنی که سخت نگران سقوط امریکا و برچیده شدن رؤیای آمریکایی هستند از هماکنون به بزک کردن فعالیتهای دمکراتها شتافتهاند و مأموریت خود را تمام و کمال اجرا خواهند کرد.
و این تحلیل آقای شکروی را نیز جزو این دست مأموریتها قلمداد میکنم و همین مسئله باعث شد تا یاد جملهای منتسب به ناپلئون بیفتم که او گفته: تاریخ چیزی نیست جز یکمشت دروغ که یک گروهی سعی میکنند آن دروغها را به خورد دیگران بدهند!
به سرتاپای نوشته آقای شکروی که نگاه کردم، دیدم قصیده بلندی سروده است همه در تطهیر دمکراتها و بایدن اما با مقدمه و مؤخرهای عاری از واقعیت! و از همین نقطه است که یاد جمله رهبری میافتم که در مورد جریان تحریف هشدار دادند؛"چو دزدی با چراغ آید گزیدهتر برد کالا".
هوشنگ نادری
انتهای پیام/
منبع: دانا
کلیدواژه: جامعه امریکا جرالد فورد یک دوره ای معاون اول دولت ها بوش پدر
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.dana.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «دانا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۹۹۴۱۴۴۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
اسرائیل باید بین رفح و ریاض یکی را انتخاب کند
روزنامهنگار سرشناس آمریکایی درباره تبعات اجرای طرح حمله به رفح هشدار داده و به اسرائیل توصیه کرده به سراغ مسیر عادیسازی روابط با عربستان برود.
به گزارش ایسنا، «توماس فریدمن» ستوننویس مشهور «نیویورک تایمز» در مقالهای که در شماره روز شنبه این روزنامه منتشر کرد، با اشاره به اینکه آمریکا در مدت اخیر سیاست حمایت از برقراری روابط جدید با عربستان و به اصطلاح فرآیند عادیسازی روابط ریاض با اسرائیل به عنوان «دیپلماسی آمریکایی برای پایان دادن به جنگ غزه» را در پیش گرفته است، نوشت «بنیامین نتانیاهو» نخستوزیر این رژیم باید بین حمله به رفح و یا مسیر نزدیکی به ریاض یکی را انتخاب کند.
فریدمن در این مقاله ضمن آنکه توان رژیم صهیونیستی برای از بین بردن جنبش حماس را زیر سوال برد، تاکید کرد طرح اسرائیل برای دست زدن به حمله تمام عیار به غزه در راستای ماموریت ادعایی پایان دادن به کار حماس بدون «استراتژی خروج» بوده و این مسیر برای اسرائیل باعث «تشدید انزوای جهانی اسرائیل و ایجاد شکاف واقعی میان اسرائیل و دولت بایدن» خواهد شد.
این روزنامهنگار در توصیه خود به رژیم صهیونیستی ادعا کرد: «آیا خواستار عادیسازی روابط با عربستان سعودی، یک نیروی صلحبان عربی برای غزه و یک ائتلاف امنیتی تحت رهبری آمریکا علیه ایران هستید؟ هزینه آن متفاوت است؛ شامل تعهد دولت شما به تلاش برای تشکیل کشور فلسطین به همراه یک تشکیلات خودگردان که در آن اصلاحات اجرا شود. اما مزیت آن، ورود اسرائیل به بزرگترین ائتلاف نظامی آمریکایی-عربی-اسرائیلی است که اسرائیل تاکنون از آن بهرهمند و بزرگترین پیوندی که به اسرائیل با بقیه جهان اسلام ارائه شده است؛ در ضمن آن نیز دستکم امیدهایی برای آنکه جنگ با فلسطینیها برایش یک جنگ ابدی نباشد ایجاد میکند.»
فریدمن همچنین نوشت که از نظر او هنوز در سرزمینهای اشغالی، هیچ مقامی چه در ائتلاف حاکم، چه در میان مخالفان و یا در ارتش وجود ندارد که این انتخاب را درک کرده باشد.
به گفته این تحلیلگر آمریکایی، رژیم صهیونیستی در طول جنگ اخیر غزه در مدت بیش از ۶ ماه گذشته قصد داشته انتقامجویی از بابت عملیات هفتم اکتبر «طوفان الاقصی» را پیگیری کند، اما آنچه که رهبران این رژیم در این جنگ به نمایش گذاشتند صرفا «جنون محض» است و تمامیت طبقه سیاسی در اسرائیل در راستای یک جنون به نتانیاهو اجازه دادهاند به دنبال «پیروزی تمام عیار» در غزه و رفته و در همین راستا نیز در رفح غرق خواهد شد بدون آنکه برنامهای برای خروج داشته باشد.
او تاکید کرد اگر اسرائیل در پایان کار بخواهد غزه و کرانه باختری را به صورت نامحدود اشغال کند، دچار انزوا و یک فرسایش نظامی، اقتصادی و اخلاقی خواهد شد که در نتیجه آن همه متحدان این رژیم در غرب و جهان عرب از آن رویگردان میشوند.
این روزنامهنگار آمریکایی اذعان کرد که رژیم اسرائیل نمیتواند حماس را از بین ببرد و به ادعای او اکنون «محمد بنسلمان»، ولی عهد عربستان نیز بر این باور است که اسرائیل باید «در سریعترین زمان (از جنگ) خارج شود.»
او نوشت اسرائیل اکنون در غزه کار دیگری به جز کشتن بیشتر و بیشتر غیرنظامیان انجام نداده و به این ترتیب «سعودیهایی را که طرفدار عادیسازی روابط با اسرائیل هستند، تبدیل به مخالف میکند».
فریدمن همچنین تاکید کرد که این جنایات صهیونیستها در غزه باعث «قدرتمندتر شدن ایران و دشمنان دیگر رژیم میشود، به بیثباتی دامن میزند و سرمایهگذاران خارجی را بیشتر و بیشتر دفع میکند.»
او نوشت: «از دید عربستانیها ایده محو کردن حماس برای همیشه یک خیال واهی است.»
او همچنین به رژیم صهیونیستی توصیه کرد سریعا به سراغ آتشبس تمام عیار و توافقی برای آزاد سازی افرادی که در هفتم اکتبر به اسارت گرفته شدند برود و به جای جنگ غزه روی «توافق امنیتی-عادیسازی میان آمریکا-عربستان-اسرائیل-فلسطین» برود.
فریدمن ارزیابی کرد: «این مسیر برای اسرائیل ابتدا با چشمپوشی از حمله تمامعیار نظامی به رفح که پشت مرز مصر بوده و مسیر اصلی برای ورود کامیونهای کمکهای بشردوستانه به نوار غزه است شروع میشود. در آنجا ۲۰۰۰۰۰ نفر جمعیت دائمی وجود دارند که حالا بیش از یک میلیون آواره اهل شمال غزه به آنها اضافه شدهاند.»
او تاکید کرد مقامهای دولت «جو بایدن» در گفتگوهای خصوصی به اسرائیل گفتهاند: «هیچ حمله گستردهای به رفح انجام نشود.»
به گفته فریدمن، یک مقام ارشد آمریکایی در این باره به او ادعا کرده است: «ما به اسرائیل نمیگوییم که کلا دست از حماس بردارد. ما میگوییم به باور ما راهی هدفمندتر برای تعقیب رهبران حماس بدون آنکه رفح را محله به محله با خاک یکسان کنند وجود دارد. تیم بایدن نمیخواهد اسرائیل دست از روسای حماس بردارد بلکه میخواهد جلوی یک تلفات عظیم دیگر در میان غیرنظامیان در غزه گرفته شود.»
این مقام همچنین متذکر شد که اسرائیل باید به یاد داشته باشد که وقتی معتقد بود رهبران حماس در خان یونس هستند، بخش عمده این شهر را برای یافتن آنها از بین برد و آنها را پیدا نکرد در حالی که همین کار بی نتیجه را در شمال شهر غزه نیز انجام داد.
در این مطلب منتشر شده در نیویورک تایمز همچنین گفته شد مقامهای آمریکایی معتقدند تبعات حمله رژیم صهیونیستی به رفح همچون تبعات حمله آمریکا به عراق است که باعث گرفتار شدنش در باتلاق «مقابله با یک شورش دائمی در کنار یک بحران انسانی دائمی» شد.
فریدمن اظهار کرد: «در اینجا یک تفاوت حیاتی وجود دارد. آمریکا یک ابرقدرت است که بعد از شکست در عراق توانست به حالت اول برگردد. اسرائیل در برابر شورش دائمی در غزه به ویژه وقتی که دیگر دوستی برای خودش باقی نگذاشته باشد، فلج خواهد شد. به همین دلیل مقامهای آمریکایی به من میگویند اگر اسرائیل دست به یک عملیات نظامی بزرگ در رفح به رغم اعتراضات دولت آمریکا بزند، بایدن محدود کردن فروش برخی تسلیحات به اسرائیل را بررسی خواهد کرد.»
این تحلیلگر تاکید کرد «نگرانی دولت بایدن این است که عملیات رژیم صهیونیستی علیه رفح باعث خواهد شد خشم عمومی جهانی علیه این رژیم بیش از پیش شعلهور شود، کار دولت بایدن برای دفاع از اسرائیل بیش از پیش سخت خواهد شد و اینکه چشمانداز رسیدن به یک توافق جدید برای تبادل اسرا را از بین خواهد برد».