Web Analytics Made Easy - Statcounter

به گزارش افکارنیوز،

 السدیری در اظهارات اخیر خود در مصاحبه با خبرگزاری اسپوتنیک روسیه ادعا کرد رهبری ائتلاف متجاوز سعودی اماراتی توسط مسئولان کشورش در حمله به یمن برای دفاع از خاک این کشور از حملات پهپادها و موشک های بالستیکی است.

بی ارزشی توجیهات متجاوزان

ادعاهای این سفیر، بی ارزش و باطل است زیرا حاکمان آل سعود خود جنگ ظالمانه یمن را در راستای اجرای دستورات محض آمریکا و صهیونیست آغاز کردند که هدف از آن تخریب این کشور است چراکه از آن طرد شده اند و شعارهای آزادی علیه اشغالگری و تسلط بر تصمیمات و حاکمیتش را محکوم کردند و همه دنیا نیز می داند آن زمانی که عربستان به یمن حمله کرد، این کشور نه پهپادی داشت و نه موشک بالستیک .

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

ساکنان این کشور توانستند با اعتماد به توان خود و در پاسخ به حملات وحشیانه ای که امریکا و رژیم صهیونیستی نیز در آن شرکت داشتند، زرادخانه ی قدرتمند و مستحکمی از موشک ها و پهپادها ایجاد کنند.

سخنان سفیر سعودی نیز در پاسخ به اظهارات مقامات امریکایی درباره گرایش غربی ها برای پایان دادن به حمایت امریکا از تجاوز ائتلاف سعودی اماراتی به یمن و سیاست های دولت جدید امریکا به رهبری جو بایدن مبنی بر پایان مسلح کردن عربستان است.

از این رو السدیری درصدد ترساندن دولت جدید امریکا از خلا ناشی از عقب نشینی عربستان از یمن است، خطرات و تبعاتی که به اصطلاح کشتیرانی بین المللی و صادرات نفت را تهدید می کند.

دولت و سفیر عربستان در اردن عاجزانه و نومیدانه در صدد توجیهات جدید، پوچ و دروغ برای تجاوزات خود هستند. این در حالی است که از دستیابی به اهداف اعلام شده در آغاز حمله به یمن که وارد سال ششم شده ناامید شده اند

عربستان تحت تاثیر شرایط سیاسی آمریکا

عربستان هم اکنون تحت تاثیر تغییرات سیاسی امریکا پس از راه یافتن بایدن به کاخ سفید است که در مناظره حزب دموکرات در پاییز به توقف فروش سلاح به عربستان تهدید کرده بود.

وی در نوامبر گفته بود: دوست دارم بگویم ما سلاح های بیشتری به سعودی ها نمی فروشیم بلکه آنان را وادار به پرداخت بها کرده و در واقع آنان را طرد می کنیم.

عربستان که نگران تغییرات شرایط سیاسی غرب و امریکاست، با ادعای مدیریت دوراندیشانه اختلافات یمنی ها از سال 2011، درصدد این است تا نسبت به رفتار وحشیانه خود در یمن به امریکا اطمینان خاطر دهد.

السدیری ادعا کرد عربستان در صدد توقف خونریزی هاست. این در حالی است که یمن و تاسیاست زیر بنایی اش توسط جنگنده های ائتلاف متجاور عربستان و امریکا هدف قرار گرفت و هزاران غیر نظامی یمنی نیز به شهادت رسیدند و این در حالی است که محاصره مردم زخم دیده یمن که فقط درصدد استقلال کشور خود و قطع دستان طمعکارانی مانند امریکا و صهیونیست ها و کشورهای عربی که درصدد عادی سازی روابط با اسرائیل هستند، هنوز ادامه دارد.

شورای بین المللی حمایت از محاکمه عادلانه و حقوق بشر نیز روز یکشنبه با این گفته که جنگ یمن،بدترین فاجعه انسانی را رقم زده بدان اعتراف کرد و افزود: وضعیت انسانی به خاطر شیوع ویروس کرونا و ادامه محاصره گسترده کشورهای ائتلاف متجاوز و توقیف کشتی های سوخت و غذا بحرانی تر شده است.

این شورا افزود:جامعه بین الملل نسبت به اقدام ائتلاف در جلوگیری از رسیدن کشتی های حامل فراورده های نفتی برای مردم یمن چشم پوشی می کند که به دنبال پایان ذخایر سوختی به تعطیلی بیمارستان ها و بخش های مختلف حیاتی منجر شده و این هشداری برای افزایش و غیر قابل کنترل شدن بحران است.

راه حل چیست ؟

تنها راه حل برای پایان تجاوز به یمن؛ عقب نشینی عربستان و امارات از آن و جبران خساراتی است که به این کشور و ملت یمن زده اند که این اقدام باید با ارائه شکایت بین المللی از این دو کشور که برنامه های صهیونیست ها و امریکا را برای تخریب یمن و زیر ساخت های آن اجرا می کنند همراه شود.

"توکل کرمان" فعال یمنی صاحب جایزه نوبل صلح نیز چهارشنبه خواهان اخراج عربستان و امارات از یمن و لغو قیمومیت و تسلط شان بر یمن شد و گفت اخراج این دو کشور و پایان مداخلاتشان تنها راه رهایی کشور و ساختن یمنی قدرتمند و با ثبات است.

وی معتقد است عربستان و امارات پیش از مداخله نظامی در این کشور؛ برای تضعیف و تبدیل آن به کانون درگیری ها و آشوبها ،طرح های کثیفی در یمن اجرا می کردند.

پاسخ کوبنده و روشن یمن

هشام شرف وزیر خارجه صنعا اما در پاسخ به دروغ های عربستان از زبان سفیرش در اردن درباره وضعیت یمن و توجیهاتش درباره جنگ یمن که وارد ششمین سال خود شده گفت:این سخنان تلاشهای رسانه ای برای عشقبازی با دولت جدید امریکاست و تنها موفقیت ائتلاف در 6 سال، استفاده از مدرن ترین زرادخانه های نظامی امریکا و غرب برای کشتن زنان، کودکان و سالخوردگان و ایجاد بزرگترین فاجعه انسانی در عصر جدید در یمن است.

وی افزود: یمن هیچ قیمومیتی را از هیچ کشوری نمی پذیرد و به هیچ کشور منطقه یا محافل بین المللی اعتماد نمی کند. حاکمان ریاض نیز نباید در مسائل داخلی یمن دخالت کنند زیرا ثبات منطقه مستلزم صلح و همزیستی و تعامل با همسایگان به جای سخن گفتن از خطر ایران برای کشورهای منطقه است. صنعا همچنان دستانش را برای صلح عادلانه و تحقق صلح گسترده برای همه یمنی ها دراز کرده و از تلاشهای نماینده سازمان ملل برای پایان دادن به تجاوز و شکستن محاصره حمایت می کند.

اینها، عباراتی مختصر و مفید بود که دروغ ها و ادعاهای حکام آل سعود را افشا کرد.

 

منبع: افکارنيوز

کلیدواژه: موشک های بالستیکی آمریکا موشک بالستیک عربستان یمن موشک های بالستیکی نیروهای اشغالگر سعودی بین المللی

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.afkarnews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «افکارنيوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۹۹۵۵۹۸۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

ماجرای یک مناسبت جدید و مهم در تقویم عربستان

سلطان العمر پژوهشگر مرکز مطالعات خاورمیانه در دانشگاه هاروارد در نشریه «نیو لاینز» نوشت: ۲۲ فوریه مصادف بود با پنجمین سالگرد یک مناسبت جدید در عربستان سعودی تحت عنوان روز تاسیس که طی سال‌های اخیر در تقویم این کشور گنجانده شده است. این مناسبت که بر اساس حکم پادشاه عربستان در سال ۲۰۱۹ ایجاد شد، گرامیداشت «آغاز سلطنت امام محمد بن سعود و تاسیس اولین دولت سعودی» در سال ۱۷۲۷ است.

به گزارش انتخاب، بر خلاف روز ملی عربستان، که در آن ایده سیاسی اتحاد و تشکیل دولت معاصر عربستان در سال ۱۹۳۲ جشن گرفته می‌شود، روز تاسیس ۲ کارکرد اصلی دارد: گرامیداشت یک افسانه سیاسی و پاک کردن یک افسانه دیگر. این روز بزرگداشت این روایت تاریخی است که دولت معاصر سعودی سومین دولت در طی ۳ قرن متوالی در شبه جزیره عربستان است. این مناسبت همچنین این روایت سیاسی را که اولین دولت سعودی پس از انعقاد پیمانی بین محمدبن عبدالوهاب، موسس جنبش وهابی و محمد بن سعود در ۱۷۴۴ تشکیل شد رد می‌کند. با انتخاب سال ۱۷۲۷ به عنوان سال آغازین اولین دولت سعودی به جای سال ۱۷۴۴، روز تاسیس به دنبال جایگزین ساختن وهابیت در روایت سیاسی سعودی است.

برای بسیاری از متخصصان و تحلیلگران عربستان، زدودن روایت وهابی یک اقدام عمیق و رادیکال تلقی می‌شود. نگاه پذیرفته شده قبلی این بود که از ۱۷۴۴، دولت سعودی همواره به عنوان تنها محافظ و گسترش دهنده وهابیت برای خود مشروعیت قائل بوده و اینکه اقتدار سیاسی در عربستان سعودی بین خانواده سلطنتی آل سعودی و نخبگان مذهبی وهابی تقسیم شده است. بر اساس این نگاه، با کنار گذاشتن وهابیت، دولت سعودی یک منبع اصلی مشروعیت را از دست می‌دهد و به شرکت تاریخی خود با نظام مذهبی پایان می‌دهد.

اما نگاهی دقیق‌تر به نحوه تاسیس دولت معاصر سعودی نشان می‌دهد که این داستان که دولت سعودی با اتکا به وهابیت به خود مشروعیت بخشیده، گزاره‌ای نادرست است. پادشاهی سعودی نه از طریق وهابیت بلکه با تکیه بر یک سنت هنجاری ترکیبی که شامل دو عنصر عربیت و سلفی گری بود مشروعیت یافته است.

اولین گام در فهم نحوه مشروعیت یافتن دولت معاصر سعودی در طی دوره تشکیل این است که به این نکته واقف باشیم که نخبگان حاکم آن دولت در آن دوران مردانی از آخرین نسل عرب‌های عثمانی بوده اند. این نسل به گفته ویلیام کلیولند، بین سال‌های ۱۸۷۰ تا ۱۸۹۰ متولد شده بود و اعضای آن در دوران اواخر امپراطوری عثمانی آموزش دیده و صاحب مشاغل گوناگون شده و برای آینده برنامه ریزی کرده بودند.

با پایان جنگ جهانی اول، امپراطوری عثمانی از هم پاشید و بسیاری از اعضای این نسل نقشی محوری در تاسیس خاورمیانه پساعثمانی ایفا کردند. در مورد عربستان، این نسل نه تنها شامل بسیاری از مشاوران، بروکرات‌ها و روشنفکران مصری، سوری و سایر ملل عرب بود که در تاسیس دولت سعودی ایفای نقش کردند، بلکه خود موسس رژیم یعنی عبدالعزیز آل سعود نیز از این نسل بود. عبدالعزیز در اولین مصاحبه خود با روزنامه الدستور چاپ بصره در سال ۱۹۱۳، خود را یک "عرب عثمانی" توصیف می‌کند که خود را متعهد به انجام هر کاری برای «صیانت از وطن عثمانی در شبه جزیره عربستان» می‌داند. وی این مصاحبه را برای توجیه بیرون راندن پادگان‌های عثمانی از دو واحه استراتژیک در شرق عربستان یعنی الاحصی و القطیف و متقاعد کردن نخبگان حاکم عثمانی در بغداد و استانبول به اینکه اقدامات وی نباید به عنوان اقداماتی جدایی طلبانه قلمداد شود، انجام داد.

این تلقی از عبدالعزیز به عنوان عضوی از آخرین نسل عرب‌های عثمانی به نحو قابل توجهی با نگاه‌های آلترناتیو دیگر که در سال‌های اخیر مورد استناد قرار گرفته و وی را رهبری وهابی یا یک عنصر امپراطوری بریتانیا توصیف می‌کند متفاوت است. آلترناتیو اول (رهبر وهابی) وی را از نسل و زمان خود جدا می‌سازد و عبدالعزیز را به یک گذشته افسانه‌ای وهابی پیوند می‌زند که اغلب بدون در نظر گرفتن بستر زمانی خود مورد تفسیر و استناد قرار گرفته است. آلترناتیو دوم (عامل بریتانیا) عاملیت شخص عبدالعزیز را رد می‌کند و سه دهه پویایی سیاسی و رویداد‌های تاریخی در شبه جزیره عربستان را که با ایجاد حکومت معاصر سعودی به اوج خود رسید، به یک طرح انگلیسی صرف تقلیل می‌دهد.

در اوایل قرن بیستم میلادی، واژه "سلفی گری" همچون امروز معادل واژه وهابی گری نبود. در آن دوران، این کلمه به یک جنبش اصلاحگری اسلامی اشاره داشت که به گفته هنری لائوزیر، «به دنبال آشتی دادن اسلام با ایده آل‌های اجتماعی، سیاسی و روشنفکری عصر روشنگری بود.» این جنبش در اواخر قرن نوزدهم ظهور و بروز یافت و روشنفکران اصلی آن افرادی، چون جمال الدین افغانی، محمد عبدو و رشید رضا بودند. این جنبش انتقاداتی را بر آن دسته از رفتار‌ها و اعتقادات مسلمانان که تناسبی با جهان مدرن نداشتند، مطرح می‌کرد.

بعد از جنگ جهانی اول، بسیاری از اعضای جنبش سلفی گری شروع به حمایت از پروژه سعودی کردند، زیرا آن را تنها امید باقی مانده برای یک ایجاد یک دولت مستقل عربی پس از تحمیل نظام قیمومیت بر بسیاری از سرزمین‌های عرب پسا عثمانی می‌دانستند. به عنوان مثال، رشید رضا، اصلاحگرای شناخته شده اسلامی، مجله خود المنار را که در جهان اسلام به شدت صاحب نفوذ بود، به جبهه‌ای برای ترویج و مشروعیت بخشی به دولت جدید سعودی بر اساس اصول سلفی گری تبدیل کرد.

سایر سلفی‌ها نیز تصمیم به مهاجرت برای ساخت دولت جدید سعودی گرفتند. یکی از آن‌ها محمد بهجت البیتر، اصلاح طلب سوری بود که نقش برجسته‌ای در امر آموزش در عربستان سعودی ایفا کرد. آنگونه که دیوید کومینز، مورخ غربی می‌نویسد، سلفی‌ها همچنین نقش مهمی در تفسیر ایدئولوژی وهابی به عنوان بخشی از سلفی گری و جنبش ناسیونالیستی متعهد به پیشرفت در شبه جزیره عربستان ایفا کردند.

آنچه از همه این روایت‌های تاریخی برداشت می‌شود این است که دولت سعودی به عنوان دولتی وهابی که ادامه و دنباله قرارداد خیالی بین خاندان آل سعود و یک خانواده مذهبی باشد، تاسیس نشد. این رژیم به عنوان یک پادشاهی عرب با تاکید جدی بر سلفیت مدرن تاسیس شد. فهم این مسئله از اهمیت روز تاسیس و گسست آن با روایت سیاسی وهابی نمی‌کاهد، اما توجه ما را به دو نکته جلب می‌کند: اول اینکه روایت وهابی از از ساخت قدرت توسط موسس عربستان سعودی معاصر مورد استناد قرار نگرفته است. دوم اینکه استفاده از روایت وهابی به عنوان ابزار مشروعیت بخشی یک پدیده جدید است که با به قدرت رسیدن ملک فیصل رواج یافت. تاسیس دولت سعودی نتیجه مستقیم تلاقی نیرو‌های تاریخی بود که رویکرد سعودی به سیاست و دولت سازی را تغییر داد.

دیگر خبرها

  • الهلال و النصر دست نیافتنی می‌شوند
  • ماجرای یک مناسبت جدید و مهم در تقویم عربستان
  • سفرهای سریالی مقامات سعودی به پاکستان برای تجارت و سرمایه‌گذاری
  • موشک‌های ایرانی کشورهای عربی را بر سر عقل آورد؟ / اخراج محترمانه ارتش امریکا از خاک امارات +فیلم و تصاویر
  • فروش نسخه‌های جدید اف-۱۵ آمریکایی به عربستان؟!
  • نگاهی به توافق امنیتی جدید عربستان و آمریکا/ واشنگتن و ریاض در انتظار چراغ سبز اسرائیل
  • صبر امریکا لبریز شد؛ اگر حماس آتش‌بس را نپذیرید از قطر اخراج می‌شوند؟
  • دیدار امیرعبداللهیان با وزرای خارجه مصر و عربستان
  • وزرای خارجه ایران و عربستان دیدار کردند
  • معامله ریاض – واشنگتن به مویی بند است/ عربستان نمی تواند از شرط تشکیل کشور مستقل فلسطین بگذرد/ غنی سازی بومی اورانیوم در عربستان؛ خط قرمز قانونگذاران آمریکایی