سیر تاریخی تأسیس پایتخت ایران را در «صد سال نقاشی» ببنیید
تاریخ انتشار: ۲۴ آبان ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۹۹۶۹۳۰۰
خبرگزاری آریا - شهر: نویسنده کتاب صد سال نقاشی در تهران توضیح داد که این کتاب با نگاه مردم محور از زمان تأسیس تهران به عنوان پایتخت با انتشار نقاشی ها در دوره های مختلف تلاش کرده است که نوع زندگی و بافت شهری تهران در 230 سال گذشته را به نمایش بگذارد.
امیر سقراطی، نویسنده کتاب «صد سال نقاشی در تهران» که به همت انتشارات علمی و فرهنگی با همکاری شهرداری تهران منتشر و در کنار 5 اثر با عنوان مجموعه کتب سده رونمایی شده است در گفتگو با خبرنگار شهر درباره این اثر خود گفت: این آثار 6 جلد کتاب درباره تهران هستند که یک جلد آن درباره نقاشی است و من نوشته ام.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
او با اشاره به اینکه یکصد سال اخیر رو به پایان است، بیان کرد: نیاز است که مسیر تحول فرهنگی و اجتماعی تهران را در قالب تاریخچه های کوچکی بنویسیم. برای نوشتن تاریخ باید مجموعه ای از نفرات دور هم جمع شوند و تاریخ بنویسند اما تاریخچه ها و کتاب هایی که پیشنهاد می دهد به تاریخ نگاه کنیم به شکل دیگری قابل پردازش است.
سقراطی بیان کرد: از 234 سال پیش که تهران پایتخت ایران می شود نقاشی در تهران وجود داشته است. حتی قبل از آن هم بوده است. اما در این کتاب مولف پیشنهاد می دهد که روند تاریخی دیدن تهران را کنار هم قرار دهیم.
او گفت: تمام آنچه در این کتاب نگاشته ام قبلا وجود داشته است اما من آنرا جمع آوری کرده ام و می توانید یک سیر تاریخی از تأسیس پایتختی تهران ببینید. اگرچه نام کتاب صد سال نقاشی از تهران است اما از زمان تأسیس تهران تا معاصر نقاشی هایی را انتخاب کرده ام که این بیش از صد سال است.
این نویسنده توضیح داد: در هر دوره از این نقاشی ها می توانید روحیه هنرمند و روح حاکم بر زمانه را متوجه شوید. به طور مثال در نقاشی های اولیه که هنوز دوربین اختراع نشده بوده است تصویری که از تهران وجود دارد در سفرنامه های سفرنامه نویسان و مستشاران خارجی است. بخشی از نقاشی ها از آنجا اخذ شده و بسیاری از بناها دیگر وجود ندارد. از یک دوره ای نقاشان دربار جلال و شکوه و شوکت بارگاه پادشاه را نشان می دهند. من برای نشان دادن مردم نگاری، کارهای شرق شناسان و کسانی که از خارج به سفر آمده اند در نقاشی ها نشان داده ام که لباس و مشاغل مردم را نقاشی کرده اند.
او ادامه داد: این شکل از مردم نگاری در نقاشی نقاشان دربار نبوده است. حتی کاریکاتورهایی که در آن دوره به صورت انتقادی منتشر شده و رنج و درد مردم را نشان می دهد در این کتاب آورده شده است تا تقاوت بین نقاشی آن زمان و کاریکاتور انتقادی نشان داده شود.
سقراطی گفت: نقاشان مردمی تر مانند صنیع الملک و کمال الملک دوره بعدی نقاشان هستند و سپس وارد دوره معاصر شده ام. منظور از دوره معاصر نیز دوره پهلوی اول و دوم است که نشان می دهد چطور وقتی مدرنیسم وارد شده یک بخشی از نقاشان تلاش می کنند مدرن شوند و از کشیدن تهران دست می کشند. سپس مقطع پیش از انقلاب است که روحیه هنری هنرمندان به سمت نقاشی های اعتراضی علیه شاه می رود و تصاویر شهرهای تهران و خشم مردم را در قالب نقاشی ها مشاهده می کنیم. مقطع بعدی خود انقلاب است که نقاشان انقلابی هستند و سپس نیز دوره معاصر و کنونی.
او درباره نمایش معماری شهر تهران در این کتاب ادامه داد: مولف در کتاب های تاریخچه پیشنهاد می دهد که چگونه می توان دید. در این کتاب چون کار نقاشی دیدن است پیشنهاد من این بوده است که تهران تنها شهر تهران نیست بلکه مردم است و معماری. به همین دلیل در این کتاب نقاشی هایی که وجه مردم نگارانه داشته است را مورد توجه قرار داده ام.
او ادامه داد: وجه دیگر این است که باید روحیات. خلقیات مردم شهر تهران را ببینیم که در کتابهای جعفر شهری درباره تهران این خلقیات قابل مشاهده است. معماری در عکاسی خودش را نشان می دهد اما در نقاشی معماری پرشکوه کاخ ها در دوره های اول قابل مشاهده است اما در دوره های بعد نقاشان از طبیعت اطراف تهران نقاشی می کنند.
به گفته سقراطی، بخشی از تهران در دوره قاجار معماری شاخصی نداشته است و معماری مربوط به کاخ ها بوده است.
او گفت: بخشی از نقاشی های نقاشانی که از 1330 از الهیه و دربند کشیده اند در کتاب آورده ام. باغ های الهیه اکنون تبدیل به برج شده اند. پل رومی در نقاشی های محسن وزیری مقدم مشاهده می کنید که اکنون هیچ طبیعتی ندارد. تهران تنها معماری را از دست نداده که بخش عمده از طبیعت را از دست داده است.
نویسنده صد سال نقاشی در تهران ادامه داد: وجه مردم نگارانه در تهران مانند شوخی ها و ضرب المثل ها و ... از بین رفته است. احتمالا در کتاب صد سال شعر و صد سال ادبیات در تهران به این موارد اشاره شده باشد اما در کتاب من قصدم این بود که معلوم کنم تهران از نظر نقاشان چطور بوده و اینکه هنرمند چه وجهی از روحیه خود را در کار دخیل کرده است. هرچه به زمان معاصر نزدیک می شویم مسئله خود تهران نیست. در نقاشی های اخیر مسئله انسان عاصی از ترافیک است که بستر روایت شهر تهران است.
او ادامه داد: موضوع دیگری که در کتاب به آن اهمیت داده شده مکان هایی است که در تهران نماد هستند. یک نماد کوه دماوند است و دومی برج آزادی است که برج آزادی که قبل از انقلاب ساخته می شود و در نقاشی های تا سال 1357 اصلا وجود ندارد. در بخشی از نقاشی های انقلابی دیده می شود و بعد از آن جزو مظاهر شهری می شود. بعد از آزادی برج میلاد یک نماد است. نقش های دیگری مثل سردر باغ ملی یا مترو نیز بعدها اضافه می شود که بخشی از تجلی شهر تهران است. شاید موضوع نقاشی ربطی به تهران نداشته باشد اما جایگاه روایت تهران است.
او ضمن قدردانی از انتشار 6 جلد کتاب با حمایت شهرداری گفت: امیدوارم در شرایط سخت کرونا و تحریم که ناشران نمی توانند کتاب چاپ کنند، نهادهای دولتی به میدان انتشار بیایند. ناشران امکان چاپ ندارند و برای ما که زندگی خود را برای پژوهش گذاشته ایم حمایت از ناشران نیاز است.
سقراطی همچنین به شرایط سخت دریافت اطلاعات در زمانی که موزه ها و کتابخانه و ها و... تعطیل بوده اند نیز اشاره کرد و گفت: مخاطبان کتاب در زمان مطالعه شرایط را هم در نظر داشته باشند. پژوهش و نوشتن کتاب در ایران کار سختی است.
خبرنگار: سمیرا امیرچخماقی
منبع: خبرگزاری آریا
کلیدواژه: نقاشی در تهران صد سال نقاشی نقاشی ها شهر تهران
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.aryanews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری آریا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۹۹۶۹۳۰۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
سیوچهار دوره نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران در یک نگاه
مروری به ادوار مختلف نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران، تاثیر وضعیت سیاسی و اجتماعی هر دوره را بر میزان استقبال مردم از این رویداد نشان میدهد.
به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، هنوز آن فرش زرشکی پاخورده در خاطرم زنده است، سالن به سالن روی آن فرش راه رفتم تا شاعر محبوبم را در غرفه نگاه پیدا کنم. مجموعه اشعارش تازه منتشر شده بود؛ ۹۹۰ صفحه با بهای ۸ هزار تومان. او با احترام روی اولین صفحه سفید کتاب نوشت: «برای دختر نازنینم: شبنم.» امضا: سیدعلی صالحی. سال ۸۴ بود و هجدهمین دوره نمایشگاه کتاب با این شعار: «درخت ایران ریشه در آبهای خلیجفارس دارد.» نسل من خاطرات اینچنینی از نمایشگاه بینالمللی کتاب زیاد دارد.
به خصوص آن دورهای که نمایشگاه در فضای سرسبز و خوش ِ محل دائمی نمایشگاههای بینالمللی تهران برگزار میشد. ازدحام علاقهمندان به کتاب در راهروهای سالنها، دیدار با نویسندههای محبوب، شلوغی غرفه ناشرانی که کتابهای چاپ اولشان را روی میز چیده بودند، خستگی چهره غرفهداران و ناشران که آمیخته با لبخند و خوشی بود و خستگی ما، خستگی شیرینِ ما از پس دهها هزار قدم پیادهروی میان کتابها، نویسندهها و شاعران و گپ زدنهای پرشر و شور درباره شعر، داستان، فرهنگ و سیاست.
سال ۸۶ گویی جادوی شور و اشتیاق نمایشگاه کتاب از بین رفت. دوره ریاست محمود احمدینژاد تازه آغاز و همزمان با آن چرخه سوخت هستهای کامل شده بود و تحریمها آغاز. وزیر فرهنگ و ارشاد وقت، محمدحسین صفارهرندی بود و طرح مبارزه با بدحجابی زمستان ِ قبل از هجدهمین دوره نمایشگاه کتاب تصویب و اجرای آن آغاز شده بود. جامعه هنری زیر سایه سنگین از دست دادن پرویز یاحقی، بابک بیات و ناصر عبداللهی و شادی بازگشت محمدرضا لطفی بود. جامعه ادبی نیز هنوز در کشمکش اختلاف بر سر رمانهای محبوب پس از انقلاب بودند که وزارت ارشاد تابستان سال قبل منتشر کرده بود. فهرستی که در صدرش نام بامداد خمار و نویسندههایی مانند مرتضی مودبپور و فهیمه رحیمی به چشم میخورد. علاوه بر شرایط حاکم بر جامعه از منظر اجتماعی و سیاسی، جابهجایی محل برگزاری نمایشگاه نیز در ریزش بازدید از نمایشگاه اثرگذار بود. نمایشگاه کتاب این ریزش را حدود ۱۰ سال بعد در شهر آفتاب نیز تجربه کرد؛ سال ۱۳۹۵٫ سالی که علاوه بر ریزش بازدیدکنندگان، تعداد ناشران داخلی و خارجی نیز کاهش پیدا کرد.
دهه هشتاد
اگر دوباره به دهه هشتاد که با دوران اصلاحات آغاز و با دوران احمدینژاد پایان یافت، بازگردیم با سیر نزولی انتشار کتاب نیز مواجه خواهیم بود که بر کیفیت نمایشگاه کتاب به خصوص در نیمه دوم دهه هشتاد اثرگذار بود. از منظر نشر باید گفت ابتدای دوره ریاستجمهوری احمدینژاد، جهش ناگهانی آمار نشر شاید از دور حکایت از بهبود حال کتاب داشت، اما هنگامی که به آمار نگاه کنید، متوجه میشوید با تغییر دولت آمار نشر کتابهای مذهبی رشد چشمگیری داشته نه کتابهای حوزه ادبیات و فلسفه و علوم اجتماعی و آنچه در ادامه رخ داد و به نظر سیر نزولی میآید، تعدیل سیاستهای متاثر از مداخله دولت در نشر است؛ کاهش شمارگان کتابهای دینی و افزایش شمارگان کتابهای حوزه جامعهشناسی، فلسفه و ادبیات. هر چند میتوان تغییر فرهنگ مطالعه و ورود فناوریهای نوین به این حوزه را نیز دخیل دانست. برای دریافت اطلاعات دقیق از آمارها و تحلیل نشر این دوره میتوانید گزارشی که تحت عنوان «گزارش ملی فرهنگ حوزه نشر کتاب» برای پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات تهیه شده و در سایت مرکز رصد فرهنگی کشور منتشر شده را مطالعه کنید.
دهه نود
برای نمایشگاه بینالمللی کتاب، دهه پر افت و خیزی بود. بیست و چهارمین دوره نمایشگاه کتاب در سال ۹۰ هنگامی که سیدمحمد حسینی وزیر ارشاد بود، به نظر موفقیت خوبی در برگزاری به دست آورد؛ افزایش حضور ناشران داخلی و خارجی و بیشترین تعداد کتابی که در نمایشگاه تا آن زمان و حتی پس از آن به نمایش گذاشته شد: حدود ۴۷۰ هزار عنوان کتاب. در همین دهه بود که نسیم مرعشی را با پاییز فصل آخر سال است و هرس شناختیم. قیدار و رهش را از رضا امیرخانی خواندیم و فریبا کلهر پنج اثرش یعنی شروع یک زن، پایان یک مرد، شوهر عزیز من، عاشقانه و مردی از آنادانا را منتشر کرد. از گلی ترقی دو کتاب جدید خواندیم؛ فرصت دوباره و بازگشت. ناهید طباطبایی، سور شبانه را روانه بازار کرد و محمود دولتآبادی به مناسبت ۸۰ سالگی کتاب اسبها، اسبها از کنار یکدیگر را نوشت و چاپ کرد. محمدرضا بایرامی بالاخره مجوز مردگان باغ سبز را گرفت و لمیزرع را منتشر کرد. از مهدی یزدانیخرم، خون خورده، سرخ سفید و من منچستر یونایتد را دوست دارم وارد بازار شد.
رضا جولایی، برکههای باد، یک پرونده کهنه، شکوفههای عناب، پاییز ۳۲ و ماه غمگین، ماه سرخ را منتشر کرد. از فرهاد کشوری مردگان جزیره موریس، سرود مردگان، دست نوشتهها، صدای سروش و کشتی توفانزده را خواندیم. از منیرالدین بیروتی، بحر و نهر، آرام در سایه و ماهو، از ابوتراب خسروی، ملکان عذاب را و آواز پر جبرییل، از مصطفی مستور سه گزارش کوتاه درباره نوید و نگار، بهترین شکل ممکن، عشق و چیزهای دیگر، از زندهیادیعقوب یادعلی آداب دنیا و آمرزش زمینی و متغیر منصور، از محمود حسینیزاد این برف کی آمده، آسمان، کیپ ابر، بیست زخم کاری، از جواد مجابی گفتن در عین نگفتن و ایالت نیست در جهان، از حسین سناپور، مخلوقات غریب و دیگر کتابها… ما دهه نود را اینطور سر کردیم و ۹ دوره نمایشگاه کتاب در این دهه برای ما هر سال بیرونقتر شد؛ چه در زمان وزارت سیدمحمد حسینی، چه در زمان وزارت علی جنتی، چه دوران سیدعباس صالحی یا وزارت کوتاه سیدرضا صالحیامیری.
دهه نود را کرونا تمام کرد. نمایشگاه کتاب نیز مانند بسیاری از رویدادهای دیگر تحت تاثیر بیماری همهگیر که روزها و روزها، آمار مرگ و میرش ما را به وحشت میانداخت، معلق شد. بعد از دو سال غیبت (۱۳۹۹ و ۱۴۰۰) نمایشگاه کتاب تهران با شعار «با کتاب سلامتیم» به مصلی بازگشت. اما برای بازگرداندن ناشران و بازدیدکنندگان نیاز به زمان داشت. پارسال که میتوانست فرصت طلایی برای بازگرداندن آن اشتیاق گم شده برای نمایشگاه کتاب باشد، مسائلی دیگر دخیل شد برای بیمیلی برخی ناشران و بخشی از مردم نسبت به حضور در نمایشگاه. برخی آن را تحریم نمایشگاه نام نهادند، عدهای تکذیب کردند، بعضی از مسوولان اعلام کردند مشکلات خود ناشران باعث شده حضور پیدا نکنند و «تحریم» واژه دشمن است… هر چند در مقابل ناشرانی که شرکت نکردند، ناشرانی نیز به نمایشگاه پیوستند که آمارها را افزایش دادند. سال گذشته یکی از پرحاشیهترین نمایشگاههای کتاب را پشت سر گذاشتیم؛ نمایشگاهی با چند پرونده تخلف، چندین تذکر، خبر پلمب و… حالا این روزها به استقبال سی و پنجمین نمایشگاه بینالمللی کتاب میرویم که با شعار «بخوانیم و بسازیم» از نوزدهم تا بیست و نهم اردیبهشت ماه برگزار میشود.
مرور جدول زیر کمک میکند بتوانیم بینشی نسبت به سیری که نمایشگاه کتاب در این سی و پنج دوره داشته به دست آوریم و اگر هر فراز و فرودش را با شرایط اجتماعی، سیاسی و اقتصادی دورانش بسنجیم، تحلیلی از تاثیر وضعیت جامعه بر این نمایشگاه خواهیم داشت.