نباید اجازه دهیم دفاع مقدس در روایت آینده دچار تحریف شود
تاریخ انتشار: ۲۷ آبان ۱۳۹۹ | کد خبر: ۳۰۰۰۲۳۱۱
نشست «نقش مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس در تاریخنگاری جنگ» با حضور محمدجواد اکبرپور بازرگانی، یدالله ایزدی و روحالله بابانژاد گتابی برگزار شد.
به گزارش خبرگزاری شبستان به نقل از ستاد خبری بیستوهشتمین دوره هفته کتاب جمهوری اسلامی ایران، در ابتدای این نشست محمدجواد اکبرپوربازرگانی با بیان تاریخچه ای از مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس و سابقه آن گفت: هرچه بیشتر از پایان جنگ می گذرد ضرورت تاریخ نگاری مستند از جنگ بیش از پیش خودش را نشان می دهد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی ادامه داد: در این میان دو چالش اساسی وجود دارد، نخست داده ها و اطلاعات، به این معنا که به دلیل فقدان فرماندهان، کسر اطلاعات، نواقص اسنادی و وجود تناقض و تضاد در روایت ها با دشواری ارائه اطلاعات مواجهیم. مورد دیگر مربوط به روش تحقیق است. چرا که، کیفیت برداشت از اسناد و روش پژوهش و نگارش اثر بسیار حائز اهمیت است.
اکبرپور بازرگانی ادامه داد: بعد از آغاز جنگ در نیمه نخست سال ۶۰ به دلیل اینکه در سپاه پاسداران دغدغه ثبت و ضبط حوادث جنگ وجود داشت، تیم هایی تشکیل و به نوارهای مرزی کشور اعزام شدند تا حوادث را ضبط و ثبت کنند. برای نخستین بار شاهد آن بودیم که در رده های مختلف قوای نظامی، افرادی به نام تاریخ نگار در عملیات ها حضور داشتند که حوادث جنگ را ثبت و ضبط می کردند. در کنار فرماندهان و در رده های مختلف راویان و تاریخ نگارانی مستقر شدند تا کلیه مذاکرات، جلسات، مکالمات بیسیمی حین عملیات و بعد از آن در قالب نوار، کروکی و... ثبت و ضبط شده و به صورت گزارش برای فرمانده کل آماده می شد.
وی ادامه داد: همزمان با عملیات فتح المبین این اقدام آغاز و در سال ۶۲ در آستانه عملیات خیبر این بخش با تغییراتی به بلوغ بیشتری رسید. بعد از پایان یافتن جنگ نخستین سوال پیش روی تاریخ نگاران این بود که با داده ها چه کنیم؟ نخستین بحثی که مطرح شد این بود که چون حجم اسناد بالا و شامل یک هزار و ۲۰۰ دفتر روزنوشت راویان، قریب به ۴۰ هزار نوارکاست و ۷۰۰ گزارش حاوی مطالب محرمانه بود، نیاز به ساماندهی داشت تا برای پژوهشگران و مورخان قابل دسترسی و استناد باشد. از این رو، در دهه ۷۰ برخی از اسناد ساماندهی و گویاسازی شده و همزمان با آن فرآیند پژوهش و نگارش آثار پژوهشی در حوزه جنگ شروع شد.
اکبرپور بازرگانی عنوان کرد: بعد از جنگ چند گروه پژوهشی تخصصی فعالیت خود را آغاز کردند. گروه مطالعات نظامی نخستین گروهی بود که با تمرکز بر عملیات ها و با هدف تولید آثار در حوزه نظامی جنگ فعالیت می کرد. گروه دیگر شامل مطالعات روز شمار جنگ بود که علاوه بر عملیات نظامی تحولات سیاسی، نظامی، منطقه ای ملی و بینالمللی را نیز مورد بررسی قرار می داد.
وی از تاریخ شفاهی فرماندهان و حکایت راویان از این تاریخ به عنوان گروه سوم یاد کرده و در رابطه با نوع چهارم فعالیت ها، گفت: مطالعات غیر نظامی شامل بررسی جنبه های اجتماعی، حقوقی و سیاسی جنگ از دیگر گروه های پژوهشی بود که این چهار مورد از گروه های اصلی پژوهشی در مرکز اسناد و عهده دار تاریخ نگاری در این مرکز هستند.
جنگ آینده در حوزه تاریخ نگاری جنگ روایت هاست
در ادامه این نشست یدالله ایزدی در رابطه با فرآیند تولید یک اثر تاریخی در راستای جنگ ایران و عراق و ضرورت استفاده از این آثار گفت: حادثه ای که در چهار دهه گذشته در بستر انقلاب اتفاق افتاد به قدری مهم و سهمگین است که حتی قادر بود نظام را تحت تاثیر قرار دهد. چنانچه سقوط نظام در فهرست طراحی جنگ بود.
وی با بیان اینکه جنگ همه ابعاد جامعه را با خودش درگیر می کند، گفت: تاثیرات جنگ پس از آن هم در لایه های مختلف جامعه در حوزه های اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، نظامی و... خودش را نشان داد. این وقایع سپاه را به این فکر انداخت که وقایع را جمع آوری کرده و به گونه ای پیرامون آن اطلاع رسانی کند. ضمن اینکه رادیو، تلویزیون و نشریات هم علیرغم فعالیت هایی که داشتند نمی توانستند اخبار جنگ را به صورت جامع و کامل انعکاس دهند. از این رو، لازم بود مرکزی پیرامون این مقوله شکل بگیرد.
ایزدی با بیان اینکه نگاه مرکز به این مقوله ویژه و خاص است، گفت: مهم است که این حادثه در روایت آینده دچار تحریف نشود، جلوگیری از تحریف تاریخ کلید واژه اصلی چنین اقدامی است. در این میان نکته اصلی این بود که این حادثه عظیم چگونه قابل گردآوری است که در طول جنگ به تدریج نحوه جمع آوری داده ها به بلوغ رسید. سپس با پایان جنگ این سوال پیش آمد که با این اسناد چه باید کرد؟ عده ای مطرح کردند که اسناد در قالب موزه نگهداری شود، اما رسالت مرکز اسناد چیز دیگری بود. چون مقوله مهمی پیش رو بود. برآیند تمام اندیشه های پیرامون تاریخ نگاری در سوالات راجع به چرایی و چگونگی آغاز جنگ، ادامه جنگ، پایان جنگ می گنجید و همین سوالات هنوز هم سوالات روز هستند. از این رو، معتقدم نوع روایتی که از جنگ می شود به نوعی برخورد و تضارب میان روایت های مختلف بوده و اساسا جنگ آینده در حوزه تاریخ نگاری جنگ روایت هاست.
آرشیو مرکز اسناد منبعی ارزشمند و قابل استناد است
وی تصریح کرد: نکته اصلی در این است که ما در این زمینه تا حدود زیادی ضعف داریم و منفعلانه عمل می کنیم. این درحالیست که آرشیو مرکز یکی از گنجینه هایی است که در نوع اسناد، ماهیت، بهره برداری و کیفیت نگهداری از آنها منحصر به فرد است.
ایزدی در ادامه استفاده از روش روزشمار را یکی از روش های انعکاس محتوای اسناد دانسته و گفت: در این مدل، جنگ مترادف با عملیات ها معنا شد و منطق و ظرف آن نیز زمان است. البته در رابطه با شکل و فرم حادثه بحث های بسیار مفصلی وجود دارد. در هرحال، جنگ زمینه تاریخی دارد و عوامل بسیاری در آن دخیل هستند. بنابراین، انباشتی از موضوعات به عنوان دلایل و زمینه های وقوع جنگ موضوعیت دارند. اما آغاز انقلاب اسلامی ایران به عنوان آغاز چرایی جنگ در نظر گرفته شد.
وی در ادامه اظهار کرد: سپس چهار عامل مد نظر قرار گرفت که شامل اصالت جنگ، واقعه نظامی مربوط به جنگ، حوادث امنیتی موجود در داخل کشور و سایر موضوعات سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و... میشد. ارائه مطالب در قالب گزارش و با یک پیکره منسجم صورت می گرفت. البته ممکن است این دست آثار مخاط عام نداشته باشند اما قطعا مرجعی قابل اتکا و استناد برای پژوهشگران تلقی می شوند.
وقایع روزشمار، سنگ محک آثار دفاع مقدس است
اکبرپوربازرگانی در ادامه این نشست با اشاره به فلسفه طراحی روزشمار جنگ گفت: انواع گونه های پژوهشی که ممکن است در آینده منتشر شود می توانند از این ظرفیت موجود استفاده کنند. ضمن اینکه، وقایع روزشمار سنگ محکی است برای آنچه قرار است در این حوزه منتشر شود و راه و روش تولید محتوای درست را نشان می دهد.
ایزدی در ادامه با اشاره به تاریخ شفاهی مربوط به دفاع مقدس گفت: سوالی که در این حوزه وجود دارد این است که آیا این سبک تاریخ نگاری قابل اتکاست؟ نکته اصلی این است که در مدل تاریخ شفاهی تاریخ نگاری وقایع تاریخی را همانگونه که هست و با حداقل تحریف ثبت و ضبط می کند، در مرکز هم اصل بر همین موضوع است و هیچ گاه نخواسته ایم در جایگاه تریبون تبلیغاتی عمل کنیم.
وی در رابطه با این حوزه تاریخ نگاری در سازمان اسناد و تحقیقات دفاع مقدس گفت: در این حوزه سازمان اسناد تا حدودی صاحب سبک است. به این معنا که ضمن استفاده از تجربه های موجود در عرصه ملی و بینالمللی و با بهره گیری از تجربیات سازمان در این حوزه دستورالعملی جدید استخراج کردیم که بر اساس خاطره گویی نیست و سندپایه است.
اکبرپوربازرگانی نیز در پاسخ به این سوال که آیا در دوران کنونی هم فعالیت های سازمان استاد ادامه پیدا می کند؟ گفت: در این زمینه طرحی تهیه کرده ایم مبنی بر اینکه در حوزه های مختلفی مانند جنگ های منطقه، حوزه های سازندگی، فعالیت های جهادی سپاه و... نیز فعالیت هایمان را با همین رویکرد ارائه دهیم. در حال حاضر، هماهنگی ها انجام شده و روش تاریخ نگاری در این حوزه ها ادامه پیدا خواهد کرد.
بیستوهشتمین دوره هفته کتاب جمهوری اسلامی ایران با شعار «دانایی؛ مانایی» از ۲۴ آبان آغاز و تا ۳۰ آبان ماه ۱۳۹۹ ادامه دارد.
پایان پیام/31منبع: شبستان
کلیدواژه: موسسه خانه کتاب و ادبیات ایران هفته کتاب دفاع مقدس تاریخ نگاری مرکز اسناد فعالیت ها دفاع مقدس ثبت و ضبط روایت ها حوزه ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت shabestan.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «شبستان» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۰۰۰۲۳۱۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
تحریف تاریخ، تضعیف شیعه و باقی توطئهها
بسیاری از جنبشهای ایرانی که در برابر چیرگی غرب بهپا خاستند و بر ستم بیگانگان شوریدند به دلایلی یا در میان توده مردم پایگاهی نیافتند یا جنبشهایشان تکبعدی بود و گسترش چندانی نیافت، اما خیزش حسن صباح داستان دیگری است. او دارای ویژگیهای رهبرانه (کاریزما) بود و با تکیه بر باورها و آیینهای دیرین ایرانیان و آن بخشهای فرهنگی که همگرا با اسلام بود، توانست دولتی خودمختار، ویژه و متفاوت برپا سازد.
منش و رفتار دادگرانهاش به گونهای بود که به گفته دکتر باستانیپاریزی تا چند سده پس از او، بانوان آبادیهای منطقه الموت با درود فرستادن بر روان او، کارهایی مانند نخریسی را میآغازیدند. با دکتر مهدی علمیدانشور، استادیار دانشگاه ادیان و مذاهب که در ادیان و عرفان، گرایش ادیان ایران باستان و البته پژوهشگر تاریخ و کلام اسماعیلیه، آن رگ پنهانی را دردست گرفتیم که برآمدن حسن صباح وادامه جنبش او را برای مدتها بیمه کرد. در ادامه گفتههای این استاد ادیان و عرفان ایرانی را مرور میکنیم.
تداوم تحریف با ابزار سینما
اسماعیلیه بیگمان یک انحراف در روند اسلام و تشیع است و نمیتوان به عنوان جریانی مثبت با پذیرش از آن سخن راند، اما دستکم تا دورهای هماهنگ با نیازهای فرقه، منفعتطلبی و آز داعیان و خلفایشان در حاشیه شریعت پیش میرفته، اما در دوران معاصر از منفعتطلبی خود خارج شده و فراتر رفته به گونهای که با منفعت دیگران همسو شده و حرکت میکند؛ یعنی دیگران از آنها استفاده ابزاری میکنند. بیاغراق ویرانی، جاگزینی و دگرگونیها در تمام بناها، یادگارهای تاریخی و تغییرات شکلی و مرمت یا بازسازی که در شهر مقدس مکه انجام گرفته و میگیرد، توسط مهندسان و معماران مجموعه آقاخان است! یعنی دستهای کننده و راهانداز طرحهای وهابیت و استعمارند. مثلا رمی جمرات و تغییرات اخیرش با دست همین مجموعه آقاخان انجام شده و تقریبا تمام سازهها، آثار و بناهای تاریخی اسلامی را در عربستان و بهویژه مکه از آن هویت و شناسنامه خارج کردهاند! که دیگر هیچ هویت اسلامی روشنی ندارد و همانند یک بنای معاصر یا روزآمد به نظر میآید. به عقیده شخصی من، اسماعیلیه امروز کاملا از شناسنامه و بافت دیروزی خود خارج است و بر اساس نظرات دیگران و بهویژه کشورهایی شکل عوض میکند که آنجاها مستقر شده و جریانش را ادامه میدهد. اسماعیلیه به عنوان یک فرقه که براساس عدالت خواهی و مبارزه با ظلم زمانی با دولتهای بزرگ دست به گریبان میشد، هرگز از آقاخان و مجموعهاش درباره فلسطین چیزی شنیده نشده یا درباره آدمکشیهای اسرائیل هرگز نقد و واکنشی نشنیده و نخواهید شنید. تحریف تاریخ توسط سینما ساده و موثر است در فضایی که دیگر کتابخوانی رونقی ندارد، سینما که فضای جادویی، سحرانگیز و جذاب میآفریند بهراحتی مخاطبان را جذب میکند و در خواب مسئولان و دستاندرکاران ما، تاریخ و شخصیتها را به یغما برده و مصادره میکنند و...؟ مثلا همین سریال حشاشین هنگام پخش شبانه در رمضان در یکی از شبکههای تلویزیونی در مصر، فقط با دوسه ساعت فاصله زیرنویسهایش به زبانهای مختلف از جمله فارسی منقح، رسا و پیراسته در دسترس بود!
ماجرای ۶ امامیها
اسماعیل، پسر ارشد امام صادق (ع) بنابر برخی روایات در جوانی علاقه خود را به اندیشههای غلات نشان داده و با یکی از غالیان به نام ابوالخطاب در ارتباط بود. بامرگ زودهنگام ابوالخطاب درسال۱۳۸هجری، اسماعیل ازسوی همان مریدان مجذوب! به جانشینی برگزیده شد. مرگ زودرس در۱۴۵هجری گریبانگیر اسماعیل گردید. این حلقه، آزها و آرزوهایی داشتند و گمان میبردند پس از فوت امام صادق و جانشینی اسماعیل میتوانند به اهدافشان برسند که البته چنین نشد. امام صادق با فراست، هوشمندی و آرامش خاصی، طرفداران اسماعیل و ابوالخطاب را بهویژه به مراسم دفن اسماعیل فرامیخوانند و بارها در مسیر تشییع، کفن را از چهره جنازه کنار میزنند و هیچ جای شکی در مرگ پسرش برای کسی باقی نمیگذارند. این موضوع در حدود یک سده در پیله بود و انگار پوستاندازی میکرد و خود اسماعیلیه به این دوره، نام «ستر» یا مخفی دادهاند.
پیچ انحرافی
در نیمه سده سوم، فردی به نام حمدان ابن اشعث، مشهور به قرمط در کوفه به تبلیغ قائمیت محمد ابن اسماعیل به عنوان امام غایب پرداخت و خودش را نایب محمد به عنوان مهدی موعود نامید! همین حمدان شخصی به نام عبیدا... مهدی را برای تبلیغ به سوریه راهی کرد. ولی عبیدا... به تبلیغ برای خودش با عنوان مهدی پرداخت. حمدان هم داعیانی را فرستاد که از کار او جلوگیری کنند و عبیدا... ناگزیر از فرار به شمال آفریقا شد. در ادامه عبیدا... در سال ۲۹۷ هجری رسما حکومت فاطمیان را در مغرب بنیان نهاد و تا ۳۳۲ به یورش به اطراف میپردازد. بعد از او پسرش القائم بأمرا... و سپس خلیفه چهارم المعزالدین ا... است که دوران او مصر فتح و قاهره ساخته و پایتخت میشود، مسجد الازهر بنا میشود و عیدغدیر و عاشورا تعطیل رسمی میشود.
بزنگاه تاریخ
در ادامه خلفای فاطمی میرسیم به هشتمین خلیفه یعنی مستنصر بالله (که داستان سریال حشاشین برساختهای از دوران اوست). این خلیفه دو پسر داشت. احمد و نزار که بارها نزار پسر بزرگتر جانشین اعلام شده بود، اما بعد از مرگ خلیفه، بدرالجمالی وزیر به دلایلی با فوت خلیفه، احمد را جانشین اعلام میکند و نزار را به شکلی مشکوک به قتل میرساند.
صباح بینقاب
حسن صباح متولد قم است و در همان شهر با اسماعیلیان پیوند میخورد. زمان را به عقب برگردانیم؛ صباح چهرهای فوقالعاده کاریزماتیک دارد. او سراغ ردهبالاهای جامعه نمیرود، بلکه میان مردم و چوپانها و انسانهای بیپروا و جنگاور میرود و یارانش را از میان آنها برمیگزیند که از مرگ نمیترسند. به همین خاطر با وجود نیروی اندک هنگام رویارویی با لشکر صلیبیان با تاکتیکهای نظامی خود شکست سختی به صلیبیها وارد میسازد. صلیبیها که نمیتوانستند به شکست در برابر گروهی کمشمار اقرار کنند از حسن صباح یک چهره آنچنانی و فراواقعی و هراسآور و سپهشکن ترسیم میکنند که اغراقهای حشاشین، مینو، مواد مخدر و... زاییده تخیلات همینهاست که مارکو پولو ۱۴۰سال پس از حسن صباح از دیدههای خودش! از باغ بهشت و حشیش و حسن صباح و... گزارش میدهد. در حالی که اصلا وارد حوزه الموت هم نشده و دژ را ندیده، اما در فصلهای ۴۱تا۴۳ به گونهای سخن میپردازد که انگار با حسن صباح در دژ الموت زندگیها کرده! (نمونه معاصر چنین رفتاری همین کتاب خداوند الموت، پل المیر است که اصلا چنین نویسندهای وجود ندارد و... برای فروش کتاب توسط پدیدهای به نام ذبیحا... منصوری با تکیه بر خارجیپسندی ایرانیان جعل شده! اباطیل سریال حشاشین نیز به همین سان، زاییده ذهن صلیبیون و مارکو پولو بوده). حسن صباح اهل مطالعه، تهجد، زهد و دیانت و اواخر گوشهنشین بوده و با مردمان دادگرانه رفتار میکرده تا جایی که چند سده پس از او همچنان که در آغاز اشاره شد در آبادیهای الموت به روانش درود میفرستادند. در سریال حشاشین با برزک نامی طرفیم که بسیار خونریز و قصیتر از صباح است در حالی که در تاریخ از او با نام کیابزرگ امید یادشده. من قصدم تطهیر کردن حسن صباح نیست، اما تمام دوران زندگی او را که بررسی کردم حدود ۵۰ ترور با دستورش انجام شده. او با خلفای عباسی و امرای سلاجقه از آن رو اختلاف داشت که ایرانی نبودند. نخستین بار کتابهای دینی را با زبان فارسی نگاشت و بااین اصطلاح «محل به محل و امیر به امیر» به برانداختن سردمداران میپرداخت، زیرا نیروی نظامی پرشماری برای رویارویی مستقیم نداشت. هیچ کجای تاریخ از او دستوری برای قتل مردم (مثلا مردم اصفهان در حشاشین) داده نشده. هرچند کیابزرگ امید با بیپروایی به قتلهایی دست زد.
خدمت اسماعیلیه و خیانت آقاخانها
هوشمندی خواجه نصیر سرانجام به بستن پیمانی میان هولاکوخان و اسماعیلیه انجامید منتها هولاکو پیمانشکنی کرده با قتل عام اسماعیلیه حتی دژ را نیز با خاک یکسان میکند و آن همه کتابها و... برخلاف عهدنامه نابود میشود. دیگر صدای نزاریان خاموش میشود تا ۱۰۹۰هجری سپس دوران کریمخان زند که ابوالحسن علی امام چهل و چهارم نزاری از سوی او حاکم کرمان میشود و نزاریان کمکم قدرتی دست و پا میکنند. فتحعلیشاه قاجار نیز با حسن علیشام امام چهل و ششم نزاریان وصلت میکند و به او لقب «آقاخان» را میدهد و او را به حکومت کرمان میگذارد. اما این وصلت دوامی ندارد و بعد از مدتی با جنگ با هم میپردازند. در این جنگ آقاخانها شکست میخوردند و ناچار همین آقاخانیهای شکستخورده به خراسان بزرگ (افغانستان بعدها که از سوی استعمار انگلیس چنین نامی بر آن سامان دیکته شد) پناه میبرند. آنجاست که با انگلستانیهای دشمن ایران و حکومت مرکزی خراسان متحد شده با خوشخدمتیهاشان از سوی انگلیس به رهبرشان لقب «سِر» داده میشود. جالب است با شکست انگلیس از حکومت افغان، آقاخان به هند زیر چتر انگلیس میرود. سرانجام آقاخان سوم که متولد انگلیس و پرورده فرهنگ غرب است، به تخت مینشیند و مقر رهبری را از هند به انگلیس میآورد. اینها با ثروت هنگفتی که دست و پا کرده بودند به ملکه و انگلیس کمکها میکنند و لقبها و امتیازهایی میگیرند. تا در سال ۱۳۷۶ هجری با درگذشت آقاخان سوم، کریم آقاخان در ۱۹سالگی به امامت چهل و نهم نزاریان در لندن به تخت میرسد.
سفیدپوش دیروز، سیاهروی امروز
نکته مهم این است که در شریعت نزاری وقتی به آقاخانها میرسیم دیگر شریعتی وجود ندارد حتی آن قشر ظاهری هم دیده نمیشود و برای رفتارهای خلاف رفتار عرفی و شریعت چه توجیهها میکنند. سریال حشاشین به لحاظ تاریخی هم برای ما ایرانیها سندیت ندارد و شخصیتهای مهمی مانند خیام، غزالی و… آنقدر در آن منفعل و بیخاصیت به تصویر درآمدند که با آنچه در ذهن و تصور ماست، فرسنگها فاصله دارند. در واقع این مجموعه با وجود اینکه سریالی استاندارد و با کیفیت قابل قبول است، چیزی فراتر از یک مجموعه رمضانی و مناسبتی نیست. چرا که تاریخ مصرفدار و برای استفاده راهبردی در مقطع زمانی ساخته شده و بنا به ادعای سازندگانش تبدیل به سریالی تاریخی مستند و قابل ارجاعی نشده است. حشاشین متاسفانه سریالی تماما تحریف تاریخ، اما جذاب! است که در مصر ورشکسته با بودجه چندمیلیوندلاری با مسخ و تحریف چهار شخصیت ایرانی بر ضد ایران و ایرانی ساخته شده که هیچکدام هیچ ربطی به مصر نداشتند! این که چرا حسن صباح در این بازه زمانی به تصویر کشیده شده، دارای ابعاد و اهداف پنهان و مزورانه است.
تصویرسازی غلط به نفع جریان خاص
سریال حشاشین در ظاهر داستانی درباره خلافت عربها در سرزمینهای اسلامی است، اما بیشتر داستان آن در ایران در شهرهای بزرگ آن رخ میدهد. حتی شخصیتهای اصلیاش هم با اینکه در ظاهر عرب هستند و طبیعتا در یک سریال مصری به زبان عربی صحبت میکنند، اما زاده داخل مرزهای ایران هستند و یکی از آنها تبدیل به رهبر یکی از گروههای مخالف با خلیفههای عرب میشود. رخدادهای این سریال در یک بستر تاریخی در سده یازدهم اتفاق میافتد. حسن صباح در مخالفت با عباسیان که شعار و پوشش و پرچمشان سیاه است، رنگ سفید را برای پوشش و پرچمش برمیگزیند، اما در حشاشین سیاهپوش است بر پرچم سیاه هوادارانش شعار لا ا... الا ا... نقش بسته تا برای مخاطبان امروزی همه چیز یادآور و نشانه داعش و داعشیگری باشد.
سرمایهگذاری عجیب مصر در صنعت سرگرمی
مصر که درخرج یومیهاش مانده و دستش واقعا خالی است درچنین مقطعی با صرف بودجهای هنگفت حشاشین را برساخته، زیرا در پی آسیبزدن و کژنمایی اسلام سنتی و اسلام سیاسی و اخوانالمسلمین بوده [که حماس از این نحله است]تا در ماه رمضان و رونق تماشای سریالهای آیینی به مردم بقبولاند که حسن صباح، پدر داعش است! هرچند از مصر نمیتوان انتظار داشت شخصیتهای ما را درست و راست و بدون معناهای ضمنی ضد ایرانی نشان دهد. شما «وعده صادق» و پیامدهایش را بسنجید! اسرائیل دقیقا از همین میترسد از اسلام سیاسی! که جرأت میکند یک قدرت را که به تعریف خودشان بزرگ است، پوشالی بشمارد. در حالی که کشورهای عربی ذلیلانه با اسرائیل همپیمان میشوند و عربستان مخفیانه به راه سازشکاری میتازد! نکته آزارنده تحقیر بزرگان ما از سوی مصر سرسپرده است. سریال حشاشین تحقیر فرهنگ بزرگ و تمدن سترگ ماست. در این بازه مهم تاریخی چرا هوشیاری به خرج نمیدهیم؟ خواجه نصیرالدین طوسی که کشوری را نجات داد را در این سریال ببینید چگونه تصویر شده؟ چرا خود ما از این همه شخصیتهای بزرگ فیلم فاخر نمیسازیم و اجازه میدهیم دشمنان ما این چنین تاریخ و فرهنگ و تمدن و چهرههایمان را با بیپروایی و دروغزنیهایشان تاراج کنند؟
منبع: روزنامه جام جم
باشگاه خبرنگاران جوان وبگردی وبگردی