آیا اندوه باکلاستر از شادی است؟
تاریخ انتشار: ۲۷ آبان ۱۳۹۹ | کد خبر: ۳۰۰۰۷۳۹۱
ما همیشه و همهجا در جستوجوی شادی هستیم. درست است؟ نه کاملاً. مسلماً مردم اغلب اوقات میخواهند شاد باشند، ولی حقیقت غریب این است که ما آرزوی شادی همیشگی نداریم. گاهی غمگینیم، زیرا دلیلی داریم و گاهی غمگینیم، زیرا میخواهیم غمگین باشیم. گویا نوعی لذت پیچیده در غم و اندوه هست. اندوه باعث میشود خاص، جذاب و پخته بهنظر برسیم، اما آیا ممکن است این درست باشد؟ آخر چرا حزن و اندوه باید جذاب باشد؟
به گزارش ایسنا، روزنامه «جوان» در ادامه نوشت: آنچه در ادامه میخوانید مطلبی به قلم آدام رابرتس استاد ادبیات انگلیسی در دانشگاه رویال هالووی و نویسنده آثار علمی - تخیلی است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
اخیراً داشتم برای نخستین بار در طول سالیان دراز - در واقع، برای نخستین بار از زمانی که نوجوانی کمسال بودم - به آلبوم «قلبها و استخوانها» اثر پل سایمن گوش میدادم. من آن را همان سال ۱۹۸۳ که منتشر شده بود خریدم و بارها و بارها گوشش دادم اما با شنیدن دوبارهاش، بهخصوص هنگام شنیدن آهنگ عنوانی، سؤالی هوشوحواسم را ربود: آن روزها چه نظری درباره آن داشتم؟ چه معنایی برایم داشته و چرا اینقدر برایم عزیز بوده است؟
نتیجه آنکه: ترانه عنوانی آلبوم واکنشی است بهزیبایی صیقلخورده، به رابطهای که به انتها رسیده است؛ ترکیبی است از نیمنگاههای نوستالژیک به اوقات شادتر و فهمی خسته و آزرده از زندگی پس از یک جدایی روانپالشی. میخواهم بدانم منی که نوجوانی کم سال و در چنین احساساتی کاملاً بیتجربه بودم، آیا هنگام گوشدادن به آن فکر نمیکردهام که این همان احساسی است که میخواهم داشته باشم؟ من شادی را میخواستم اما به نحوی واپسنگرانه و حزن را میخواستم زیرا بهنظر بسیار پخته و پرمغز و فرهیخته میرسید اما آیا ممکن است این درست باشد؟ مسلماً آنچه مردم میخواهند، شادبودن است. نظامهای کامل فلسفی براساس این فرض بنا شدهاند که شادی همیشه و همهجا چیز مطلوبی است. یک شاخص جهانی خوشحالی وجود دارد که میزان شادبودن مردم را میسنجد (دانمارک در صدر جدول است). بوتان حتی یک کمیسیون خوشحالی ناخالص ملی، با قدرت بازنگری در تصمیمات سیاسی دولت و تخصیص منابع دارد.
البته شادبودن گاهی خوب است. با این وجود حقیقت غریب این است که ما آرزوی شادی همیشگی نداریم. اگر داشتیم، تعداد بیشتری از ما شاد میبودند. چنین نیست که گویی ما در غرب ثروتمند فاقد ابزار یا روشهای لازم برای کامرواکردن خود هستیم. گاهی غمگینیم، زیرا دلیلی داریم و گاهی غمگینیم زیرا - آگاه یا ناخودآگاه - میخواهیم غمگین باشیم. احتمالاً فهمی مبنی بر این وجود دارد که تنوع عاطفی بهتر از یکنواختی است، حتی اگر این یکنواختی، شاد باشد، اما بهعقیده من داستان پیچیدهتر از این حرفهاست. ما بهنحوی به اندوه بها میدهیم که باعث میشود شادی سادهلوحانه بهنظر برسد. اندوه، الهامبخش هنر والاست، آنگونه که خوردن بستنی با نیش باز و در لباس زیر نمیتواند باشد.
هارتلی کالریج (پسر ساموئل تیلور - شاعر و فیلسوف رمانتیک انگلیسی) در جُستار «تأملات سودایی درباب حزن» (۱۸۳۲)، حزن را بهمنزله وضعیت ذهنی نابتری نسبت به شادی ستود. بهنوشته او «بعید است حزن بتواند در روحی خوارنشده وجود داشته باشد - نمیتواند در وجود حیوانی صرف موجود باشد.»
تمام نوابغ محزونند و بیش از همه آنها که نبوغشان طنزآلود است. انسانها را میتوان براساس گونه حزنشان، به سه دسته بزرگ تقسیم کرد. آنهایی که در جستوجوی نامتناهی، در تمایز متقابل با متناهیاند، آنهایی که در متناهی به دنبال نامتناهیاند و آنهایی که در تلاشند تا با مقایسه متناهی با نامتناهی، آن را خوار بشمارند.
کالریج استدلال میکند که حزن باوقارتر از شادی است. به ظن من این فهمی است که اکثر افراد دارند؛ اینکه شعف، از اساس، لذت سفها، زبان خاص لپبرداری (عمل جراحی بریدن قسمتی از مغز که در گذشته برای درمان بیماری روانی رایج بوده است)، بادکنکی در انتظار ترکیدن است. اندوه بهنوعی پختهتر است، از آنرو که از اوهام دورتر است. انگار صمیمانهتر و اصیلتر است. جورج الیوت وقتی برای نوشتن ادام بید (۱۸۵۹) آماده میشد، بخشی که در پی میآید را از کتاب زندگی آلیور کرامول نوشته تامس کارلایل در دفترچهاش رونویسی کرده بود: «میزان اندوهی که دارد، آیا به رغم همهچیز، نشانگر میزان دلسوزیاش، میزان صلابت و پیروزیای که از آن او خواهد شد نیست؟ اندوه ما تصویر واژگون شرافت ماست.» از آنجا که اندوه برخی از طبایع نجابت را دارد، همچنین، شاید زیباتر از شادی است. آخر چرا حزن باید باشکوه، یا به هر شکل دیگری جذاب باشد؟ کدام موجود مؤنثی دوست دارد شریکی بدبخت داشته باشد، در حالی که میتواند بهجای او شریکی شاد و خندان داشته باشد؟
این چارلز داروین بود که در کتاب ابراز احساسات در انسان و حیوانات (۱۸۷۲) متذکر شد که اندوه در تمام فرهنگها بهشکلی یکسان آشکار میشود. برای چیزی چنین همهگیر، تبیین توضیحی تکاملی وسوسهبرانگیز است. افسوس که آثار انسانشناختی و تکاملی در این حوزه تقریباً بهتمامی بر افسردگی متمرکز بودهاند که همان چیزی نیست که اینجا دربارهاش حرف میزنیم. میتوانم با اقتداری مهیب به شما بگویم که تفاوت میان ملال باشکوه و سگ سیاه همانند تفاوت میان سرمستی مطبوع و تیفوس است. نظریههای تکاملی بسیاری درباره ارزش تطابقی افسردگی پیش نهاده شدهاند اما هیچکس، تا آنجا که من اطلاع دارم، مدعی نشده است که افسردگی لذتبخش است. اگر افسردگی بخاری است متعفن که مغز را میپوشاند، اندوه برازنده بیشتر به دم طاووس شبیه است، آراسته به رنگهای آبی کوشادی و سبز تیره خوشفام. آیا جهانشمول نیز هست؟
انسانشناسی برای این پرسش پاسخی قطعی ندارد. اما این حالت مسلماً خود را در ردیفی از فرهنگها آشکار میسازد که گویاست. این همان اندوهی است که عبارت ژاپنی «مونو نو آواره» که در لغت به معنی «اندوه زیبای چیزها» است به آن اشاره میکند. همان سادگی آشوبنده آن سنتهای موسیقایی است که از آفریقا به جهان جدید سرایت کرد و بلوز نام گرفت. ترکیبی است از قدرت، سرزندگی، حسرت و حزنی که کلود لوی - اشتراوس در برزیل یافت و در عنوان کتابی که درباره سفرهایش به آنجا نوشت خلاصه شده است: استواییان اندوهگین (۱۹۹۵.)
البته میتوان برای انواع اندوهی که اینجا وصف میکنم، یک «تحلیل هزینه و فایده» ابداع کرد. میتوانیم پیشنهاد کنیم که این علامتی است مبنی بر اینکه فرد مورد نظر قدرت، فراغت و حساسیت لازم برای برخورداری از اندوه را دارد. چنین حرفی، آنچه دانشمندان به آن «اصل توانکاستی» میگویند را به ذهن متبادر میکند.
بنابر این الگو، اندوه نوعی مصرف خودنمایانه است. برای اخمکردن به ماهیچههای بیشتری نیاز است تا برای لبخندزدن و شاید مسئله همین است. این کار نشاندهنده توانایی فرد به اسراف یک منبع دقیقاً با اسراف آن است. هر نابخردی میتواند زندگی کند و شاد باشد. برای زیستن و اندوهگین بودن قدرت بیشتری لازم است.
با این همه، این تحلیل مهمترین جنبه این احساس را تباه میکند؛ نه اینکه هزینهبر است، بلکه زیباست. شاد میتواند زیبا باشد اما برخی گونههای اندوهگین به زیباییهایی دسترسی دارند که گونههای شاد را هرگز به آن راهی نیست.
انتهای پیام
منبع: ایسنا
کلیدواژه: غم و اندوه شادي روزنامه جوان
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۰۰۰۷۳۹۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
ترکمنهای گلستان غرق در شادی؛ یسنا در آغوش مادر آرام گرفت
به گزارش صدای ایران از ایرنا، خبر پیدا شدن دخترک خردسال ترکمن نه تنها اهالی شهرستان کلاله بلکه بسیاری از هموطنان را که در جایجای کشور و از طریق رسانهها و شبکههای اجتماعی موضوع گم شدن یسنا را شنیده بودند از نگرانی خارج کرد.
از غروب روز پنجشنبه ۱۳ اردیبهشت ترکمنهای گلستان غرق در شادی پیدا شدن یسنا هستند، تصاویر مادر مضطرب، اما خوشحال با بیشمه ترکمنی و تقلای عوامل انتظامی و امدادی برای یسنای چهار ساله و اشکهای شادی از زنده پیدا شدن طفل روستایی همه و همه در خاطرات شیرین گلستانیها ماندگار شد.
گم شدن یسنا بار دیگر همدلی و همگرایی گلستانیها را برجسته کرد، طی پنج روز اخیر روستای یلیبدراق کلاله مملو از آدمهایی بود که یک بار دیگر وحدت ایرانی را معنا بخشیدند.
این اتفاق در یک تلاش شبانهروزی پنج روزه رقم خورد و شاید امیدها برای اینکه یسنا زنده به کانون گرم خانواده برگردد لحظه به لحظه کمرنگ و کمرنگتر میشد، اما چیزی شبیه یک معجزه رقم خورد تا دخترک ترکمن بار دیگر در آغوش مادر آرام گیرد.
پس از پیدا شدن یسنا، مادرش که روزهای سختی را در فراق دختر خردسالش گذراند، گفت: از همه کسانی که بیوقفه تلاش کردند تشکر میکنم، تلاشهای بیوقفه نیروی انتظامی، بسیج، هلال احمر و نیروهای مردمی را فراموش نمیکنم.
امان بیبی غراوی ادامه داد: از اینکه فرزندم را پس از این دوری طاقتفرسا به آغوش میگیرم خوشحالم، روزهای سختی را گذراندم و اکنون که به چند روز گذشته فکر میکنم برایم مانند کابوس است.
فرمانده انتظامی کلاله نیز در این باره اظهار کرد: عوامل انتظامی در کنار هلال احمر و نیروهای امدادی و مردمی از سرنوشت یسنا دلنگران بودند و تمام تلاش خود را برای بازگشت او به آغوش خانواده انجام دادند.
وی افزود: در کنار جستوجو، اقدامات فنی و پلیسی را هم تقویت کرده و با هماهنگی برای اعزام سگ زندهیاب در تلاش بودیم تا یسنا به کانون خانواده برگردد و خوشبختانه تلاشها به نتیجه رسید.
ماجرای مفقودی یسنا به روز یکشنبه گذشته برمیگردد که یک لحظه غفلت، دختر چهارساله ترکمن را از آغوش مادر دور کرد.
ساعت ۱۶ و ۳۰ دقیقه عصر روز یکشنبه نهم اردیبهشت ماه از طریق مرکز فوریتهای پلیسی ۱۱۰ خبر مفقود شدن «یسنا دیدار» در زمینهای کشاورزی روستای «یلیبدراق» از توابع بخش «پیشکمر» شهرستان کلاله گزارش شد، بلافاصله تیمهای امدادی پا به صحرای ترکمن گذاشتند و با کمک اعضای خانه هلال روستا و نیروهای مردمی، جست و جو برای یافتن کودک آغاز شد.
آشفتگی و اشکهای بیامان پدر و مادر یسنا و نگرانی از سرنوشت این کودک چهار ساله احساسات همه را جریحهدار کرده بود، در کنار تلاش شبانهروزی مسوولان و نیروهای نظامی و انتظامی و بسیج، مردم هم از نقاط دور و نزدیک استان گلستان حتی از جایجای ایران زمین برای کمک به پیدا شدن یسنا چهار ساله اعلام آمادگی کردند؛ همه یسنا را همچون فرزند خود دیدند و پای کار آمدند تا بار دیگر صدای دخترک خردسال ترکمن در خانه بپیچید.
در سومین روز عملیات جستوجوی یسنای چهار ساله نیروهای کمکی از شهرستانهای گنبدکاووس، مینودشت و مراوهتپه به همراه سگهای زندهیاب، هلیشات و پاراموتور برای یافتن کودک در منطقه حاضر شدند و افزون بر نیروهای آموزش دیده هلال احمر، بیش از ۳۰۰ نیروی مردمی هم به عملیات پایش منطقه اضافه شدند، همچنین بالگرد شناسایی استان سمنان به منطقه رسید.
عملیات پایش و جستوجو در نهایت با تلاش یک کایتسوار و یکی از سگهای زنده یاب اعزامی به محل حادثه نتیجه داد و موجی از شادمانی را نه تنها در بین ترکمنها بلکه در سراسر کشور به پا کرد.
در همین پیوند؛ اگرچه سید جواد میر دوستی دادستان کلاله به اقدامات قضایی و پلیس برای بررسی موضوع و نیز ظن بازپرس پرونده مبنی بر احتمال ربوده شدن طفل اشاره کرد، اما با وجود احضار چند نفر مظنون به پلیس آگاهی به نظر میرسد شیرینی پیدا شدن یسنا و شادی مردم، تلخی چند روز گذشته را کمرنگ کرده است.
استان گلستان با تنوع قومی، مذهبی و نژادی یک بار دیگر در غیبت چند روزه دخترک چهار ساله همگرایی اهالی شیعه و سنی خود اعم از ترکمن، سیستانی، بلوچ، فارس، کرد و ترک را جلوه گری کرد تا همین عامل اصلی معجزه یسنا را رقم بزند.
شهرستان کلاله در نزدیکی گنبد و شرق گلستان قرار دارد و جمعیت قابل توجهی از اهالی آن را قوم ترکمن تشکیل میدهند.