مطرح شدن ترور فرد شماره دو القاعده در تهران، به حمله نظامی امریکا به ایران ارتباط دارد؟
تاریخ انتشار: ۲۷ آبان ۱۳۹۹ | کد خبر: ۳۰۰۰۸۷۷۹
ساعت24-یک روزنامه عربی در سرمقاله خود به کشته شدن مرد شماره دو القاعده و ارتباط آن با خروج احتمالی نیروهای آمریکایی از افغانستان و عراق و تهدید نظامی ایران پرداخت و گفت که هرگونه حماقت ترامپ پاسخ دردناکی خواهد داشت.
عبدالباری عطوان تحلیلگر برجسته جهان عرب و سردبیر روزنامه رای الیوم چاپ لندن در سرمقاله امروز خود نوشت:
"چرا دولت ترامپ اکنون ترور مرد شماره دو "القاعده" در تهران را افشا کرده و در نقش "موساد" در اجرای آن بزرگنمایی کرده است؟ آیا تسریع در خروج نیروهای آمریکایی از عراق، سوریه و افغانستان به معنای "اعتراف" به شکست یا جلوگیری از تلفات در پاسخ به حملات موشکی احتمالی به ایران است"؟
دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا دو روز پیش فاش کرد که یک هسته وابسته به موساد، سه ماه پیش عملیات ترور "عبدالله احمد عبدالله"- که وی آن را مرد دوم "القاعده" مینامد- را به همراه دخترش، بیوه حمزه بن لادن انجام داد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
دولت ترامپ از علنی کردن ناگهانی عملیات تروری که ایران آن را رد و اسرائیل در برابر آن سکوت پیشه کرده است و در عین حال، هیچ بیانیه رسمی از سوی القاعده برای تایید یا تکذیب آن منتشر نشده است، سه هدف زیر را دنبال میکند:
اول: ربط دادن ایران به تروریسم به ویژه سازمان القاعده، جهت توجیه هرگونه حمله موشکی محدود و زیانبار توسط اسرائیل یا خود ایالات متحده برای نابودی تأسیسات هستهای ایران قبل از خروج ترامپ از کاخ سفید؛ چراکه این اولین بار است که میشنویم "عبدالله احمد عبدالله" مرد شماره دو القاعده است و در ایران اقامت دارد، در حالی که "ایمن الظواهری" رئیس سازمان القاعده تاکنون هیچ بیانیهای در رد یا تأیید عبدالله احمد عبدالله به عنوان مرد شماره دو القاعده منتشر نکرده است.
دوم: بزرگنمایی عملیات ترور عبدالله احمد عبدالله از سوی موساد است تا نشان دهد این سازمان جاسوسی کارایی و توانایی بالا در نظارت، اجرا و نفوذ برخوردار است. این در حالی است که پناه بردن برخی از اعضای القاعده پس از حمله آمریکا به افغانستان در اکتبر ۲۰۰۱ به ایران، دیگر یک راز نیست. اعضای خانواده بن لادن و یکی از همسران وی و همچنین همسر معاون الظواهری از جمله این افراد بودند و از هیچ گونه محافظت امنیتی خاصی در ایران برخوردار نبودند، به همین دلیل یکی از دختران رئیس القاعده به سفارت عربستان در تهران پناه برد و مقدمات بازگشت وی به ریاض فراهم شد.
سوم: کریستوفر میلر که به تازگی به جای مارک اسپر به عنوان سرپرست وزیر دفاع آمریکا منصوب شده است، شروع به اجرای دستورالعملهای رئیس جمهور خود برای خروج سریع نیروهای آمریکایی از خاورمیانه از جمله عراق و سوریه کرد و برای توجیه این عقبنشینی باید این عملیات ترور فاش میشد تا اینگونه به نظر بیاید که در حال حاضر خطر القاعده از بین رفته است و نیازی به حضور نیروهای آمریکایی در افغانستان و عراق نیست.
با این وجود، همچنان اطلاعات طرحهای ترامپ که ممکن است در دو ماه باقی مانده عمر دولت متبوعش اجرایی شود، مبهم است؛ اگرچه جای نگرانی برای کسانی که اقدام نظامی مشترک آمریکا و اسرائیل علیه ایران با هدف از بین بردن تاسیسات هستهای این کشور یا تلاش برای ترور رهبران بزرگی مانند سید حسن نصرالله دبیرکل حزب الله لبنان را بعید نمیدانند، وجود دارد.
خروج نیروهای آمریکایی از خاورمیانه که طبق آخرین گزارشهای خبری از شمال شرق سوریه آغاز شده است، به معنی اعتراف آمریکا به شکست در عراق، افغانستان و سوریه و عقب نشینی از سیاستهای دخالت نظامی در منطقه است که بیش از ۶ تریلیون دلار هزینه روی دست آمریکا گذاشت که این به معنای پایان حمایت مستقیم از همپیمانان منطقهای آن مانند اسرائیل و برخی کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس و کردهای شمال سوریه که چاههای نفت و گاز این کشور را در اختیار دارند و تمام تخم مرغ های خود را در سبد نظامیان اشغالگر آمریکا قرار دادند، بود.
منطقه خاورمیانه پس از خروج آمریکا امنتر خواهد شد؛ چراکه بدون تردید به صاحبان آن بازخواهد گشت و علاوه بر آن، نظامیان اشغالگر آمریکا همواره عامل ایجاد بیثباتی و چنددستگی و تقسیم منطقه بودند نه عامل برقراری دموکراسی و تحقق رشد و توسعه و حقوق بشر.هرگونه حماقت ترامپ در منطقه چه با مشارکت اسرائیل یا بدون آن، بی شک با پاسخی کوبنده و دردناک همراه خواهد بود.
منبع: خبرآنلاینمنبع: ساعت24
کلیدواژه: عبدالله احمد عبدالله نیروهای آمریکایی شماره دو القاعده مرد شماره دو عملیات ترور
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.saat24.news دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ساعت24» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۰۰۰۸۷۷۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
ترور برای بقا
این روزها نام فلسطین بیش از هر زمان دیگری بر سر زبانها افتاده و از اقصینقاط جهان به گوش میرسد و یک جنبش عمومی برای احقاق حقوق مردم غزه آغاز شده است. البته جنایت صهیونیستها که در ماههای اخیر به اوج خود رسیده، محدود به وقایع بعد از عملیات طوفانالاقصی و ماههای اخیر نمیشود و قدمتی ۷۵ ساله دارد و مهاجرت اجباری و پاکسازی قومیتی سوغات شوم صهیونیستها در این تهاجم است.
به گزارش ایسنا، به نقل از جام جم، رسانهایشدن بخشی از جنایتهای ارتش صهیونیستی در غزه و مخابره تصاویر بیمارستانها و مراکز درمانی که تاکنون سانسور میشد همبستگی عمیقی را بین ملتهای مختلف علیه رژیم کودککش اسرائیل رقم زد و این کینه به اقدام بزرگ و ارزشمندی نظیر تظاهراتمردم وتجمعدانشجویان جهان علیه صهیونیستهامنجرشد.گزارشهای ارسالی ازدانشگاههایآمریکا یکیاز شگفتانگیزترین اخبار این روزها بود و باعث شد تا نقاب از چهره سران آمریکا کنار رفته و افکارعمومی جهان با ماهیت تروریستپرور این دولت استعماری آشنا شوند چراکه اگر حمایتهای بیدریغ کاخسفید از این رژیم تداوم نداشت، کار اسرائیل پیش از اینها یکسره شده بود و ملت مظلوم غزه قربانی زیادهخواهی صهیونیستهای غاصب نمیشدند.
مروری بر تاریخ پرفرازونشیب منطقه غرب آسیا حکایت از این دارد که کشورهای غربی ازجمله آمریکا برای بهرهمندی از مواهب و امکانات استراتژیک این منطقه، رژیمی با عنوان اسرائیل را علم کردند تا با اقدامات ایذایی و تروریستی علیه ملتهای منطقه غرب آسیا، اهداف استعماری آنها را محقق کند اما رویدادهای اخیر نشان میدهد که بومرنگ این بدخواهیها به سمت کشورهای غربی برگشته است و افکارعمومی این کشورها با محاکمه آنها خواستار بازنگری این سیاستهای نژادپرستانه هستند؛ مسألهای که به زعم کارشناسان توجه و عدم توجه به آن، حاکمیت آمریکا و دولت بایدن را با چالشی جدی مواجه کرده و به افول هژمونی آن میانجامد.
یکی ازموضوعاتی که ریاکاری و استانداردهای دوگانه دولتهای غربی را بهصورت واضح آشکار کرده و موجب رسوایی آنها میشود استفاده دوپهلو از پدیده تروریسم است. سیاستمداران غربی از یکسو در سخنرانیها و موضعگیریهایشان مکررا از لزوم مقابله با تروریسم میگویند و از طرف دیگر با حمایت از گروههای تروریستی و تقسیم آن به دو بخش خوب و بد، رویه دروغین خود در فریب افکارعمومی را آشکار میکنند.
سناتورهای آمریکایی و دیپلماتهای اروپایی پشت تریبونهای رسمی، خودشان را دشمن نخست گروههای تروریستی معرفی میکنند اما تاکنون عملیات قابلتوجهی از سوی آنها علیه اهداف غربی صورت نگرفته است و همواره در راستای تحقق اهداف آمریکا که جنگافروزی و دستاندازی به ثروتهای ملتهاست حرکت کردهاند و بیدلیل نیست که از حمایت آنها نیز برخوردار هستند و تروریسم در خدمت آمریکاست؛ مسألهای که با نگاهی به عملکرد دولتهای غربی قابل رویت است و میتوان رد پای آنها را در روابط متقابل دید. تشکیل دولت غاصب صهیونیست که مصداق کاملی از تروریسم است بخشی از این تعامل است که صدمات زیادی را بر پیکره جهان اسلام و جامعه بشری وارد کرد. شواهد و مستندات بسیاری وجود دارد که نشان میدهد مقامات اروپایی با همراهی صهیونیستها، از حمایت مردم بیدفاع غزه خودداری کرده و ناقض حقوقبشری شدهاند که داعیه پاسداری از آن را دارند و عجیبتر آنکه در برخی موارد از اقدامات بشردوستانهای که در حمایت از حقوق مردم فلسطین انجام گرفته است نیز جرمانگاری کرده و مانع ارسال کمکهای بشردوستانه شدهاند.
نقش آمریکا در تثبیت جریانهای تروریستی
می سال ۱۹۴۸ بود که اعلامیه دولت آمریکا مبنی بر شناسایی دولت اسرائیل صادر شد. درحالیکه این طرح هنوز در مجمع عمومی سازمان ملل در جریان بود و کارشناسان مشغول بررسی و گفتوگو درباره طرح قیمومیت بودند اما تصمیمگیرندگان کاخسفید مثل همین حالا که چشم و گوش خود را نسبت به جنایات صهیونیستها بستهاند، بدون توجه به نتایج بررسی سازمان ملل، دولت اسرائیل را به رسمیت شناخته و مسئولان اسرائیلی نیز استقلال خود را اعلام کردند و این آغاز راه آمریکا برای حمایت از اسرائیل بود. موضوعی که در این هفتهها بهدلیل آن به مصاف شهروندان کشورش رفته و حتی برای حفاظت از منافع اسرائیل تمام اصول قانونی را زیر پا گذاشته است.
رئیسجمهور آمریکا در ادامه تصمیمهای متعددی را در راستای پاسداری از موجودیت نحس اسرائیل اتخاذ کرده و در نخستین ملاقات رسمی با مقامات صهیونیستی، مبلغ صدمیلیون دلار در اختیار آنها قرار داد و با تأسیس دفتر سیاسی در تلآویو به روابط دیپلماتیک میان آمریکا و اسرائیل رسمیت بخشید تا سایر کشورها نیز از این قاعده پیروی کنند. خوابی که برای منطقه غربآسیا دیده بودند و با جهاد رزمندگان محور مقاومت کابوسی شد که علاوه بر اضمحلال صهیونیستها برای آمریکاییها نیز پرمخاطره شده است. اما آمریکا به همین هم بسنده نکرده و تلاشهای زیادی را برای پذیرش اسرائیل در سازمان ملل متحدانجام داد واین خوشخدمتیها بالغو تحریم نظامی وارسال اسلحه به اسرائیل از طرف آمریکا تکمیل شد و مجموعه این کارها اراده آمریکا در تشکیل این رژیم تروریستی را نشان میدهد که علنا اعلام جنگی علیه اعراب و ساکنان فلسطین بود.
ریشههای تروریسم در غرب آسیا
این سلسلهاقدامات باعث شد تا کشورهای غربی به رهبری آمریکا، رژیم غاصب صهیونیستی و دلارهای نفتی برخی حکام دستنشانده در منطقه اضلاع مثلث تروریسم را در منطقه غربآسیا کامل کنند. برخورداری از منابع طبیعی فسیلی یکی از مواردی بود که باعث شد تا غربیها چشم طمع به این منطقه دوخته و این پهنه جغرافیایی را تبدیل به مأمن تروریستها کنند. از سوی دیگر وقوع جنگ در این منطقه سود کلانی را نصیب این دولتهای استعماری میکرد و آمریکا برای ادامه حیات خود محتاج میلیونها دلاری است که از طرف کارخانههای اسلحهسازی به خزانه آنها سرازیر میشود. پس پرواضح است که جنگافروزی از طریق حمایت از تروریسم در منطقه بهترین راه برای جوشدادن این معاملات پرسود است.علاوه بر آمریکا، اسرائیل نیز به دلایل متعددی برای حمایت از گسترش تروریسم در منطقه اشتیاق دارد: از ابتدای تأسیس رژیم منحوس صهیونیستی در غربآسیا و در قلب سرزمینهای اسلامی حفظ امنیت مهمترین دغدغه این رژیم بوده و هست. از طرفی صهیونیستها بهدلیل نداشتن وسعت و جمعیت کافی بهمنظور جنگ مجبور است تا از درگیری بلندمدت با کشورهای منطقه و حتی جنبشهای اسلامی مانند حزبا... و حماس اجتناب کند. بنابراین بهترین راه برای درگیرنشدن مستقیم در منطقه حمایت از گروههای تروریستی است تا کشورهایی مانند سوریه، لبنان و ایران درگیر مبارزه با تروریسم شوند و از مبارزه با اسرائیل دست بردارند.
تولید و حمایت تروریسم از سوی آمریکا یکی از توطئههای پنتاگون است تا طی آن رقبای منطقهای این دولت استکباری مشغول حلوفصل این مسأله ویرانکننده در داخل مرزهایشان باشند و برای رهایی از آن دست به دامان آمریکا یا متحد صهیونیستها شوند و بهاینترتیب این کشورها علاوه بر اینکه مجری سیاست آمریکا باشند، منافع اقتصادی چشمگیری را نیز نصیب دولتهای غربی کنند. پس از بهار عربی و سقوط حکومتهای خودکامه در آفریقا و غربآسیا، حکومتهای وابسته که با دیدن عاقبت همکیشان خود دچار هراس شده بودند برای رهایی از خشم مردم به دولتهای تروریستپرور متوسل شدند و اعتراف مقامات آمریکایی در تاسیس داعش نشان از همراهی مستمر آنها با گروههای تروریستی دارد و عجیب آنکه بازهم دولتهای خودکامه وابسته به غرب از گزند داعش در امان بودند.
حمایت دولتهای اروپایی از گروهک تروریستی منافقین و پشتیبانی از گروههای مسلح تجزیهطلب مثالهای نغزی است که نشان میدهد دولتهای غربی با استانداردهای دوگانه خود گاهی برای مقابله با تروریسم به کشورهای دیگر لشکرکشی کرده و استقلال آنها را زیر سؤال میبرند و بعضا با پذیرش افرادی که نقش مستقیمی در کشتار ۱۷هزار نفر از شهروندان ایرانی داشتهاند، تمام قوانین مرتبط با این موضوع را زیر پا گذاشته و برای آنها فرشقرمز پهن میکنند.
به هرتقدیر وقایع این روزهای غزه وجنون نسلکشی توسط صهیونیستها و حمایت عریان مدعیان حقوقبشر از این رژیمنژادپرست نشان میدهد که باید مراقب آدرس غلط رسانههای غربی بود. موضوعی که در نامه رهبر معظم انقلاب که سالها پیش خطاب به جوانان اروپایی نوشته شده بود هم به آن اشاره شده بود و معظمله فلسطین را مرز حق و باطل عنوان و تاکید کرده بودند: «تا زمانی که معیارهای دوگانه بر سیاست غرب مسلط باشد و تا وقتی که تروریسم در نگاه حامیان قدرتمندش به انواع خوب و بد تقسیم شود و تا روزی که منافع دولتها بر ارزشهای انسانی و اخلاقی ترجیح داده شود، نباید ریشههای خشونت را در جای دیگر جستوجو کرد.» بنابراین صحنههای غمانگیزی که این ماهها از غزه مخابره میشود ریشه در خشونت آمریکایی دارد و به فضل خدا با بیداری جهانی که در سطح جهان فراگیر شده است، به نابودی صهیونیسم و آزادی قدس منجر میشود.
انتهای پیام