«فداییان اسلام» شمشیر برّان اسلام
تاریخ انتشار: ۱ آذر ۱۳۹۹ | کد خبر: ۳۰۰۴۷۶۰۷
اول آذر ماه سالروز دستگیری روحانی ۳۱ سالهِ پر دل و جراتی است که جمعیت فداییان اسلام که یکی از مهمترین جنبشهای مبارز اسلامی برای جلوگیری از گسترش استبداد رژیم پهلوی بود را رهبری میکرد.
خبرگزاری میزان - ایسنا نوشت: سیدمجتبی میرلوحی در سال ۱۳۰۳ شمسی در منطقه تهران قدیم و در محله خانیآباد متولد شد. سیدجواد میرلوحی پدرش روحانی و مادرش خانه دار بود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
پدر سیدمجتبی در سال ۱۳۱۴ در پی اجرای قانون لباسهای متحدالشکل و خلع لباس روحانیت که توسط رضاشاه به اجرا درآمد مجبور به درآوردن عبا و عمامه اش شد که این موضوع برایش سخت بود. او شغل وکیل دعاوی دادگستری را ادامه داد. به دنبال درگیری لفظی سیدجواد با علی اکبر داور وزیر دادگستری رضا شاه، سیلی محکمی به صورت وی زد که مجازات این اقدام سه سال زندان بود. سیدجواد در اواخر دوره محکومیت اش در زندان جان به جان آفرین تسلیم کرد. سرپرستی سید مجتبی که در این زمان ۹ سال داشت بر عهده دایی اش سید محمود نواب صفوی که او نیز در عدلیه کار میکرد، قرار گرفت. بعد از این اتفاق سیدمجتبی به همفکری برخی از اعضای خانواده اش نام خانوادگی اش را از میرلوحی به نام فامیل مادرش یعنی نواب صفوی تغییر داد.
سیدمجتبی جوان در ۲۳ سالگی با نیرهسادات نواب احتشام رضوی، دختر یکی از رهبران قیام مشهد که در غائله کشیدن چادر از سر زنان معروف شد، ازدواج کرد و حاصل این ازدواج سه دختر به نامهای فاطمه، زهرا و صدیقه بود که البته صدیقه به دلیل اعدام سیدمجتبی در سال ۱۳۳۴ هرگز پدر را ندید.
پرورش دینی و فکری نواب صفوی
او بعد از فراغت از تحصیل به استخدام شرکت ملی نفت ایران درآمد و پس از مدت کوتاهی به آبادان منتقل شد. مدتی بعد برخورد شدیدی بین یکی از متخصصان انگلیسی شرکت نفت و یکی از کارگران این شرکت روی داد و سیدمجتبی جوان در حمایت از کارگر مذکور همکارانش را به اعتراض و و شورش طرح درخواست اجرای قصاص دعوت کرد که البته این غائله با دخالت نیروی نظامی آبادان سرکوب شد، سیدمجتبی نیز برای رهایی از دست نظامیها فرار کرد و به نجف اشرف رفت. در مدرسه آخوند خراسانی در نجف حجرهای گرفت و نزد استادان مشهوری مانند علامه امینی، صاحب الغدیر، آیتالله سید حسین طباطبایی قمی و آیتالله شیخ محمد تهرانی به تحصیل فقه، اصول، تفسیر قرآن و مباحث اعتقادی پرداخت.
در نجف اشرف با مطالعه کتاب «شیعیگری» احمد کسروی با افکار او آشنا و حساس شد و پس از نشان دادن کتاب به علمای نجف برخی از آنان حکم به ارتداد وی دادند. نواب تحت تاثیر علامه امینی و برخی علما از جمله آیتالله خویی و آیتالله سیداسدالله مدنی در سال ۱۳۲۳ رهسپار تهران شد. در تهران نیز شیخ محمدآقا تهرانی، موسس هیات قائمیه در تحریک مردم و نواب صفوی بر ضد کسروی موثر بود.
او پس از بازگشت به کشور به خانه کسروی رفت و نسبت به انحرافاتی که در نوشتههایش دیده بود به او هشدار داد و او را از گفتن و نوشتن سخنان توهینآمیز درباره اسلام و ائمه شیعه و روحانیت بر حذر کرد، اما وقتی سخنانش را در او بیتاثیر دید، به فکر ترور و اجرای حکم ارتداد افتاد. اقدامات کسروی که به قرآنسوزی نیز رسیده بود، موج اعتراضات نیروهای مذهبی و متدین تهران را برانگیخت.
نواب در تهران بارها در خصوص مبانی شیعه در اسلام با کسروی به مباحثه پرداخت، مباحثاتی که در مجله «پرچم» منتشر شد. در همین مباحثات بود که نواب صفوی از ارتداد کسروی اطمینان پیدا کرد و در نهایت حکم ارتداد کسروی را که قبلا توسط علمای نجف صادر شده بود را با یکی از روحانیون معروف طالقان در میان گذاشت و ایشان نیز ضمن تشویق نواب، مبلغی را برای خرید اسلحه در اختیار او گذاشت. نواب صفوی نیز در هشتم اردیبهشت ۱۳۲۴ در میدان حشمتالدوله (آذربایجان فعلی) به سمت کسروی شلیک کرد البته کسروی از این ماجرا جان سالم به در برد و به بیمارستان منتقل شد و نواب صفوی دستگیر و روانه زندان شد.
دستگیری نواب، اعتراضات مراجع تقلید و علما را به همراه داشت تا آنجا که با فشار مراجع و حمایت مردم و با قید کفالت و به قرار ۱۲ تومان که از طرف فردی به نام اسکویی از بازرگان آن دوره تأمین شد، پس از یک هفته از زندان آزاد شد.
ترور نافرجام کسروی اولین اقدام فدائیان اسلام بود در حالی که هنوز تشکیلات تعریف شده نداشتند. البته این اقدام با حمایت قابل توجه بسیاری از نیروهای مذهبی، علما و مردم روبرو شد. بعد از این اقدام نواب صفوی اولین اطلاعیه فدائیان اسلام را با ادبیاتی تند و انقلابی منتشر کرد. این اعلامیه که با عنوان «دین و انتقام» صادر شد اعلام موجودیت «فداییان اسلام» هم بود.
سیدمجتبی نواب صفوی درباره علت این نامگذاری گفت: «حضرت سیدالشهداء را در خواب دیدم که بازوبندی بر بازویم بست که روی آن نوشته شده بود «فداییان اسلام» و من از این جهت نام فداییان اسلام را برای این تشکیلات برگزیدم.»
اعلامیه مذکور این گونه آغاز شد: «هوالعزیز؛ دین و انتقام؛ ما زندهایم و خدای منتقم، بیدار. خونهای بیچارگان از سر انگشت خودخواهان شهوتران که هر یک به نام و رنگی پشت پردههای سیاه و سنگرهای ظلم و خیانت و دزدی و جنایت خزیدهاند، سالیان درازی است فرو میریزد و گاه دست انتقام الهی هر یک از اینان را به جای خویش میسپارد و دگر یارانش عبرت نمیگیرند.ای خائنین حقیقت پوش و حق کش وای رنگ بازان منافق، ما آزادهایم و بیداریم، میدانیم و ایمان به خدا داریم و نمیترسیم، ...»
نواب صفوی پس از اعلام رسمی موجودیت «جمعیت فدائیان اسلام» اعدام کسروی را جدیتر از قبل پیگیری کرد. او به تدریج افرادی، چون سیدحسین امامی را جذب کرد و این بار با کمک یارانش توانست احمد کسروی را در داخل ساختمان دادگستری به قتل برساند.
نواب صوی طی سالهای ۱۳۲۴ تا ۱۳۲۶ با سفر به شهرهای مختلف کشور و ملاقات با مردم و علما اقصی نقاط کشور ضمن تبلیغ دین به جذب افراد شجاع، معتقد و مبارز برای فدائیان اسلام اقدام کرد، اما پس از آن با تحت تعقیب قرار گرفتن از سوی رژیم، مجبور به مبارزه مخفی شد.
ظهور سیاسی نواب صفوی
آشنایی نواب صفوی با آیتالله سیدابوالقاسم کاشانی باعث شد تا از اواسط سال ۱۳۲۴ علیرغم اینکه با ملیگراها میانه خوبی نداشت، اما با آیتالله کاشانی بر سر حمایت از آنان به توافق برسد. موضوعی که باعث شد فدائیان اسلام نقشی اساسی در راه یافتن کاشانی به مجلس، نخستوزیری مصدق و ملی شدن صنعت نفت داشته باشند. آنان از ملیگرایان خواسته بودند در صورت رسیدن به قدرت اجرای احکام اسلامی را در دستور کار قرار دهند.
بعد از سال ۱۳۲۷ که اقلیت مجلس شورای ملی مانع تصویب قرارداد گس- گلشاییان شد، رژیم پهلوی برای ممانعت از ورود اقلیت مخالف به این مجلس، عبدالحسین هژیر نخست وزیر وقت را مامور تقلب در انتخابات و دستگیر کردن آیتالله کاشانی به بهانه ترور نافرجام شاه و تبعید وی به لبنان کرد. فدائیان اسلام با مشاهده این مساله به این جمعبندی رسید که هژیر مانع اجرای احکام اسلام است به همین دلیل نام او در دستور ترور فداییان اسلام قرار گرفت. پس از ترور هژیر، فداییان اسلام با نامزد کردن آیتالله کاشانی و محمد مصدق بار دیگر گروه اقلیت را در مجلس شورای ملی احیا کردند.
فدائیان اسلام در ماجرای ملی شدن صنعت نفت هم فعال ظاهر شد. با ترور حاجعلی رزمآرا دیگر نخستوزیر محمدرضا شاه که به شدت با ملی شدن صنعت نفت مخالف بود، راه ملی شدن صنعت نفت را گشودند. ۱۶ اسفند ۱۳۲۹ زمانی که اتومبیل رزمآرا جلوی مسجد امام (شاه سابق) توقف کرده بود و نخستوزیر برای شرکت در مراسم ختم آیتالله فیض از علمای معروف آن روزگار قصد ورود به صحن مسجد را داشت، خلیل طهماسبی از اعضای فدائیان اسلام بیدرنگ از پشتِ سر با شلیکِ سه گلوله او را از پا درآورد و خود نیز توسط مأموران دستگیر شد.
آیتالله کاشانی همان زمان در مصاحبهای گفت: «این عمل (ترور رزمآرا) به نفع ملت ایران بود و آن گلوله و ضربه، عالیترین و مفیدترین ضربهای بود که به پیکر استعمار و دشمنان ملت ایران وارد آمد». ایشان در گفتوگوی دیگری خاطرنشان کرد: «.. نخستوزیر مقتول در زمان حیات خود از منافع شرکت نفت جنوب و سیاست استعماری انگلستان به شدت حمایت میکرد، چون عموم طبقات مردم ایران با تصمیم قطعی و خللناپذیری برای کوتاه کردن دست طمع سیاست استعماری نفت جنوب قیام کرده بودند، پافشاری رزمآرا برای مقاومت در مقابل افکار عمومی ملت ایران و حمایت از شرکت نفت باعث خشم شدید و عمومی مردم ایران گردید و جوانی غیور، وطنپرست و متدین از میان مردم ایران برخاست و نخستوزیر بیگانهپرست را به جزای اعمال خود رسانید...»
در مرداد ۱۳۳۱ با فشار علما و افکار عمومی، ماده واحدهای به این شرح به تصویب مجلس شورای ملی رسید که «چون خیانتِ حاجعلی رزمآرا بر ملتِ ایران ثابت گردیده، قاتل او استاد خلیل طهماسبی به موجب این قانون مورد عفو قرار میگیرد.» بدین ترتیب در ۲۳ آبان همان سال، خلیل طهماسبی پس از دو سال از زندان آزاد شد و آیتالله کاشانی در پی آزادی، او را به عنوان «شمشیر برّان اسلام» و «مجری اراده و افکار ملت ایران» مورد ستایش قرار داد. قتل رزمآرا آنچنان موجی ایجاد کرد که دولت مستعجل حسین علاء هم نتوانست در برابر آن بایستد و نه تنها ناتوان از مخالفت با ملی شدن نفت مجبور به استعفا شد که مجلس شورای ملی دکتر محمد مصدق از نمایندگان شاخص ملیگرا را به نخستوزیری برگزید.
اما روی کار آمدن دولت محمد مصدق سرآغاز بالا گرفتن اختلافات میان نواب صفوی و دولت جبهه ملی بود. فدائیان اسلام که از دولت مصدق انتظار داشت اجرای احکام اسلامی را در راس امور قرار دهد، وقتی انتظاراتشان برآورده نشد، ساز مخالف کوک کردند. در پی شدت گرفتن اختلافات و مخالفتها، دولت مصدق که از جانب فدائیان احساس خطر میکرد، رهبران این گروه از جمله نواب صفوی را بازداشت و زندانی کرد. زندانی شدن وی تا فردای کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ بر علیه مصدق و سقوط دولت وی طول کشید.
نواب صفوی و فداییان اسلام به مبارزات خود بر علیه رژیم پهلوی تا سال ۱۳۳۴ ادامه دادند. در ساعت سه و نیم بعدازظهر روز دوم آذرماه ۱۳۳۴ نقشه ترور حسین علاء دیگر نخست وزیر شاه اجرا شد، اما علاء با خوش شانسی از این مهلکه جان به در برد و فرماندار نظامی ابتدا ضارب نخست وزیر و بعد از چند روز سیدمجتبی نواب صفوی رهبر فدائیان اسلام و دو نفر دیگر از اعضای این گروه را بازداشت کردند.
روزنامه اطلاعات فردای آن روز در خبری نوشت: «بعد از حادثه سوءقصد علیه جان نخستوزیر در مسجد شاه و دستگیری مظفرعلی ذوالقدر ضارب، مشارالیه در بازجوییهای اولیه اظهار داشت که نواب صفوی دستور اجرای ترور نخستوزیر را در اختیار من گذاشته است. علاوه بر این اعتراف از ظواهر امر و طرز صحبت کردن ضارب و شعارهایی که بعد از حادثه داده بود و همچنین گفتن اذان و الله اکبر بعد از حمله به آقای علاء چنین بر مامورین روشن شد که مظفرعلی به تحریک جمعیت فدائیان اسلام که در سالهای اخیر پنج مرتبه مرتکب سوءقصد علیه جان زمامداران وقت شدهاند، اقدام به سوءقصد و شلیک گلوله به سوی آقای علاء نموده است و بالنتیجه مقامات انتظامی چه شهربانی و چه فرماندار نظامی مصمم شدند که رهبر این جمعیت را که بعد از وقوع حادثه مخفی شده بود، بازداشت نمایند.»
اینچنین بود که اعضای موثر جمعیت فدائیان اسلام بازداشت و راهی زندان شدند. سیدمجتبی نواب صفوی، خلیل طهماسبی، سیدمحمد واحدی و مظفرعلی ذوالقدر در روز ۲۶ دی ۱۳۳۴ در دادگاه پهلوی به اعدام محکوم شدند، دادگاه تجدیدنظر هم همان روز برگزار و حکم اولیه را تایید کرد. در پی تثبیت حکم اعدام، اعضای اصلی جمعیت فداییان اسلام سحرگاه روز ۲۷ دیماه ۱۳۳۴ یعنی ۱۴ ماه قبل از تشکیل سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک) به دست ماموران فرماندار نظامی تیرباران شدند.
بدین ترتیب سیدمجتبی نواب صفوی رهبر فدائیان اسلام بعد از ۱۰ سال مبارزه در سن ۳۱ سالگی به همراه سه یار دیگرش در میدان تیر لشکر دو زرهی تهران تیرباران شدند. پیکر نواب صفوی به قبرستان وادیالسلام قم به خاک سپرده شد.
درباره مبارزه مسلحانه نواب صفوی چه گفتند
نیرهالسادات احتشامرضوی همسر نواب صفوی در کتاب خاطراتش با یادآوری دیدارش با رهبر فقید انقلاب اسلامی گفت: «در این دیدار از ایشان پرسیدم به نظر شما راه و حرکت آقای نواب چطور بود. امام (ره) پاسخ دادند: «راه آقای نواب به قدری خالص و بی غل و غش بود که حد و مرز نداشت.» عرض کردم اگر صلاح میدانید در فرمایشاتتان اشارهای به آقای نواب کنید. امام (ره) گفتند: «راه آقای نواب به قدری خالصانه و صادقانه بود که نیازی به گفتن من هم ندارد.»
شهید حاج مهدی عراقی از اعضای فداییان اسلام نیز در کتاب «ناگفتهها» که به تحریر خاطراتش برای دانشجویان انجمن اسلامی پاریس در آبان و آذر ۱۳۵۷ در نوفل لوشاتو اختصاص دارد، آورده است: نواب صفوی در مدرسه صنعتی آلمان تحصیل میکرد و از همان زمان میل زیادی به حرکتهای انقلابی داشته بهطوری که بچهها را جمع میکرده و برای آنها صحبت میکرده است. نواب پس از گرفتن دیپلم به آبادان میرود و در شرکت نفت مشغول به کار میگردد. وی در دوران دبیرستان در مسجد محلشان زیر نظر روحانی مسجد، آشنایی با دروس اسلامی پیدا کرده بود. اما در آبادان پس از ساماندهی یک اعتراض علیه برخی مدیران شرکت نفت به عراق میگریزد و به نجف میرود. در آنجا حدود دو سال تحصیل میکند و پس از آنکه متوجه میشود فردی همچون کسروی در ایران فعالیت میکند برای مواجهه با او به ایران بازمیگردد. نواب در تهران ابتدا برای مدتی نوجوانان و جوانانی را به دور خود جمع میکند و آنها را آموزش میدهد و سپس به دیدار کسروی میرود و از او درخواست مناظره مینماید.
وی ادامه داد: پس از یکی دو جلسه مناظره، نواب به این نتیجه میرسد که باید وی را اعدام کرد؛ لذا میرود از خوزستان یک اسلحهای را میخرد و روزی در منطقهای خلوت، خود نواب به سمت او شلیک میکند که اسلحه گیر میکند و موفق نمیشود لذا با ته تفنگ به سرش میزند، ولی فرصت کم بوده و موفق نمیشود کاری را از پیش ببرد. بعد از آن در مرحلهای دیگر برادران امامی که از یاران نواب صفوی بودند کسروی و منشیاش را در دادگستری تهران مورد حمله قرار میدهند و وی را به قتل میرسانند.
اما روایت مرحوم حبیبالله عسگراولادی از واکنش امام به استجازه فداییان اسلام برای دریافت مجوز اعدام، گفت: یکی از دلایلی که موجب شده بود تا دیرتر به اقدام خود دست بزنند، نهی امام (س) در مورد کارشان بود. آنها برای برداشتن این نهی تلاشهای زیادی کردند و چندین بار خدمت امام (س) رفتند، اما همچنان حضرت امام نهی بر این کار داشتند این افراد از بنده که نماینده امام در وجوهات بودم و با دیگر علما نیز ارتباط داشتم، دوباره خواستند تا از امام بخواهم این نهی را بردارند، اما امام در پاسخ به من گفتند که در کارهای تند شرکت نکن. این چهار شهید برای این که این نهی را بردارند از مراجع دیگری فتوا گرفتند.
بیشتر بخوانید: آرزوی شهید نواب صفوی نابودی رژیم ستمشاهی و استقرار حکومت اسلامی در ایران بودانتهای پیام/
خبرگزاری میزان: انتشار مطالب و اخبار تحلیلی سایر رسانههای داخلی و خارجی لزوماً به معنای تایید محتوای آن نیست و صرفاً جهت اطلاع کاربران از فضای رسانهای منتشر میشود.
منبع: خبرگزاری میزان
کلیدواژه: فداییان اسلام نواب صفوی ملی شدن صنعت نفت آیت الله کاشانی مجلس شورای ملی فداییان اسلام فدائیان اسلام خلیل طهماسبی آقای نواب ملت ایران نخست وزیر شرکت نفت رزم آرا
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mizan.news دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری میزان» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۰۰۴۷۶۰۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
بازی جدید قالیباف برای حفظ صندلی ریاست /تندروها شمشیر را از رو بسته اند /وعده های عجیب کاندیداهای ریاست مجلس
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، روزنامه هم میهن در گزارشی نوشت:
انتخابات دوره دوم مجلس برای تکمیل نمایندگان دوره دوازدهم، آخر همین هفته برگزار می شود. در همین روزهای گذر از انتخابات ۱۱ اسفند تا دوره دوم، گمانه های مختلفی درباره هیئترئیسه و رئیس مجلس جدید و چیدمان مجلسی که از ۷ خرداد قرار است فعالیت خود را آغاز کند، مطرح شده است و در بسیاری از این گمانه ها به متزلزل بودن جایگاه محمدباقر قالیباف، رئیس مجلس اشاره میشود.
با توجه به اینکه موقعیت قالیباف در انتخابات اخیر نسبت به انتخابات مجلس یازدهم تضعیف شده و از جایگاه اول دوره قبل به جایگاه چهارم سقوط کرده است و بنابر اطلاعات از ورودیهای مجلس پیش رو که رویارویی با مجلس تندروتر را ترسیم میکند؛ احتمالاً او باید وارد بازی جدیدی شود و برای حفظ موقعیت بر سر میز مذاکره بنشیند و به سهمخواهیها پاسخ داده و امتیازاتی دهد تا بتواند صندلی ریاست را در مجلس دوازدهم هم حفظ کند.
شاید با توجه به اینکه مجلس قبل هم مجلسی اصولگرا و از نوع تندرو بوده است؛ این تصور پیش آید که او یکبار این راه را رفته و موفق هم بوده است اما کار او اینبار بسیار دشوارتر است چراکه تندروهایی پشت این میز نشستهاند که از زمان انتخابات و حتی پس از مشخص شدن نتیجه انتخابات تاکنون به او تاختهاند. یکی در سخنانش از این سخن میگوید که «اگر رئیس شوم» این کار را میکردم یا آن کار را نمیکردم (مجتبی ذوالنور، ۳ اردیبهشت ۱۴۰۳) و آن یکی از آنچه باید هیئترئیسه انجام بدهد و توجه به خانه و ماشین و دفتر نمایندگان از سوی هر که در این موقعیت قرار میگیرد، میگوید(حمید رسایی، ۸ اردیبهشت ۱۴۰۳).
صندلیهای سبز بهارستان این بار میزبان تندروهای اصولگرایی است که حتی برای رسیدن به هیئترئیسه مجلس (به گفته برخی نمایندگان) از تخریب یکدیگر هم ابایی ندارند. صداوسیما نیز در هیزم این آتش دمید و در یکی از مصاحبههایش با منتخب دوره دوازدهم مجلس مجوز بردن اسم محمدباقر قالیباف، نماینده تهران و رئیس کنونی مجلس را صادر کرد. این مجوز باعث شد که شکاف و اختلافات اصولگرایان بیش از پیش از پرده برون اُفتد و خودنمایی کند.
در انتخابات اسفندماه شورای ائتلاف نیروهای انقلاب (شانا) که قرار است پشتوانه موقعیتی محمدباقر قالیباف در مجلس دوازدهم هم باشد، با جبهه پایداری دست به ائتلاف زد؛ ائتلافی که از جهت همسو بودن جبهه پایداری با دو لیست مهم مقابل لیست ائتلافی یعنی «صبح ایران» و «امنا» در ابعاد مختلف قرار گرفتند در یک سنگر این پیش بینی را ایجاد می کند که جبهه پایداری مؤتلف با شانا اگر در مجلس بعدی بخواهد همسویی با جریانی را در پیش بگیرد، بعید است با نمایندگان راهیافته از لیست امنا و صبح ایران به ائتلاف و همراهی نرسد.
مسلما این شرایط قطعاً به نفع قالیباف نخواهد بود و این امر هم موجب شده که این تصور ایجاد شود که قالیباف از همین حالا و در مجلس کنونی علاوه بر همراهی جریان تندروی موجود، سیگنالهای مثبتی را به تندروها در مجلس بعدی ارسال کند تا بتواند موقعیت فعلیاش را در دور بعدی هم حفظ کند؛ از جمله اینکه برخی حتی احتمال بازگشت طرحهایی مانند طرح صیانت به دستور کار مجلس در روزهای پایانی را در همین مسیر عنوان کردهاند.
مجلس دوازدهم و منتهیالیه اصولگرایی۳۲ کاندیدای انتخابات در تهران و ۵۸ کاندیدا در سطح کشور باید ۲۱ اردیبهشت برای رسیدن به بهارستان به کارزار دومین مرحله انتخابات قدم بگذارند و قطعاً نتایج این ۴۵ کرسی نیز بر وزنه هر یک از جریانهای موجود در مجلس اصولگرای بعدی مهم است. البته افرادی که با وجود نظارت استصوابی و ردصلاحیتهای بیسابقه (از نظر دلایل مطرحشده) و عدم مشارکت حداکثری به مجلس راه یافتند، اکثراً از یک طیف بزرگ و در زبان سیاسی ما اصولگرا هستند و البته با این چیدمان فعلی نمایندگان مجلس دوازدهم در این طیف، جمعیت بیشترش از منتهیالیه اصولگرایی یعنی تندروترین تشکلها هستند که برای تثبیت قدرت خود در مجلس آینده و حذف رقیبان یا گرفتن امتیاز از جمله در هیئت رئیسه مجلس بعدی دست به کار شدند و از همان ابتدا دست به تخریب یکدیگر بهویژه قالیباف زدند؛ که در نمونهی مشابه میتوان به بحث تلاش برای اقامت فرزندش در کانادا اشاره کرد.
در همین مسیر بسیاری به این رویکرد و تندرویها هشدار دادند، مثلاً اینکه جلال رشیدیکوچی، نماینده دوره یازدهم، مجلس آینده را مجلس تندرویها و تندروها پیشبینی کرده و معتقد است: «این جریان برای بقای خود احتیاج به دوقطبی کردن جامعه دارد و به این سمت میرود؛ پس تندتر عمل میکند.» بسیاری از تحلیلگران هم ورود آنها به مجلس را تامین خواسته اقلیت و نه همه مردم عنوان کردهاند که حتی قرار نیست این بار به افرادی که حول قالیباف حضور دارند، نقشی در تصمیمگیریها بدهند.
با این تصویر رسیدن قالیباف به ریاست مجلس حتی اگر بخش عمدهای از لیست ائتلافی شانا و پایداری در دور دوم هم رای بیاورند، کاری دشواری به نظر میرسد؛ رقابتی که با پایان دوره اول انتخابات شروع شد و به مرور شاهد تحرکاتی در این زمینه از سوی رایآورندگان هستیم.
رقابت بر سر رای نمایندگان شهرستاناز آنجا که رای نمایندگان شهرستان سرنوشت ریاست مجلس را تعیین میکند، شعارها و اقدامات همه برای جلب این آراست. منتخبی مانند حمید رسایی؛ «لزوم دادن خانه و خودرو توسط هیئت رئیسه مجلس» را مطرح میکند، درحالیکه در تمام ادوار نمایندگان از این امکانات بهره بردهاند. تحلیلها حاکی از آن است که این افراد سعی میکنند از امکانات مجلس و عدم آگاهی نمایندگان رای اولی شهرستانها برای رسیدن به ریاست تبلیغ کنند.
یا مجتبی ذوالنوری، نایبرئیس مجلس فعلی در سخنانش در تریبون مجلس اعلام میکند: «در حوزه کارکنان؛ اگر رئیس مجلس بنده شدم، از بیرون به صورت اتوبوسی و قطاری جمعیتی که هیچ آشنایی با مجلس ندارند آوردم و بر قله مسئولیتهای مجلس مستقر کردم، کارمندی که ۲۰ یا ۳۰ سال در انتظار این است که به قله برسد و بتواند تجربه چنددهساله خود را در خدمتگذاری بیشتر مصروف کند باید ارزش افزوده عمر خود را در اختیار یک نیروی بیرونی که با منجنیق بر نوک قله پرتاب شده، بگذارد.
آیا این کارمند انگیزه کاری و همیّت قسمتی در تحول مجلس را دارد؟ در حوزه نمایندگان مجلس؛ امروز در اثر تغییرات سالیان و تحولات آییننامه، شرایطی فراهم شده که مجلس نهتنها نمایندهمحور نیست بلکه هیئترئیسهمحور هم نیست و رئیسمحور است. مجلسی میتواند کارآمد باشد که همه نمایندگان در آن تأثیر و سهم داشته باشند.»
در این میان قالیباف هم دست روی دست نگذاشته که با تخریب، صندلی ریاست را از دست او دربیاورند. او همایش «آشنایی با روند حضور در مجلس و وظایف نمایندگی» را تقریباً یک ماه زودتر از موعد مقرر در این دوره برگزار کرد؛ آنهم در یکی از هتلهای معروف تهران. برخی این اقدام او را نمکگیر کردن نمایندگان شهرستان دانستند برای گرفتن رای اما قالیباف با این همایش با یک تیر دو نشان زد؛ اول اینکه نمایندگان وقتی با حقوق خود آشنا باشند، کمتر به وعده دادن امکاناتی که معمول آن در همه ادوار اجرایی شده توجه میکنند و در دام این تبلیغات گرفتار نمیشوند. از سوی دیگر بنا بر تحلیلها شاید میزبانی قالیباف را بیجواب نگذارند. این حرکت قالیباف دقیقاً در زمانی انجام شد که بسیاری نحوه برگزاریاش را تبلیغاتی دانستند.
ادعای رایزنی قالیباف برای ریاست مجلسیادداشتی در فضای تلگرام طی روزهای اخیر به قلم کامران غضنفری، کاندیدای مجلس دوازدهم منتشر شد و غضنفری در این یادداشت جلسهای که در مجلس داشته را تشریح کرده و ادعای رایزنی قالیباف برای رسیدن به ریاست مجلس دوازدهم را مطرح کرده است.
او که نظرش درباره ریاست قالیباف در مجلس دوازدهم این است که قالیباف باید اول برادری خود را ثابت کند، در این یادداشت مینویسد: «در هنگام صرف ناهار نیز موضوع خودرو را مطرح کردند. پرسیدم مانند قضیه دوره قبل؟ گفتند نه، این بار نمایندگان را یکییکی یا چند تا چند تا به خودروسازهای داخلی معرفی میکنیم تا خودرو دریافت کنند. بحث اعطای وامهای چندصدمیلیونی نیز مطرح شد.»
او موضوع خودروها که حمید رسایی مطرح کرده را به قالیباف نسبت داده و تاکید میکند: «برداشت بنده از جلسه مذکور آن بود که با دادن وعده قرار گرفتن در کمیسیون مورد نظر، دادن وعده خودرو، وام و... قرار است نظر نمایندگان منتخب را نسبت به ریاست جناب قالیباف، جلب کنند. البته از یک ماه قبل نیز بنده از دوستان متعددی اخبار مشابهی را دریافت کرده بودم که با منتخبان شهرستانها تماس گرفته میشود و آنها را به مجلس دعوت میکنند و با دادن وعدههای مشابه، از آنان خواسته میشود که به ریاست ایشان رای بدهند. این شیوه نادرستی است که از نمایندهای خواسته شود تا در ازای وعدهها و امتیازاتی، به فرد خاصی رای بدهد. در واقع، چنین نمایندهای دیگر از خود استقلال نظر نخواهد داشت. این کار به نوعی توهین به نمایندگان محسوب میشود و اکثر نمایندگان با چنین شیوههایی مخالف هستند.»
او حتی ایراداتی از جمله نپرداختن به لایحه صیانت در دوره یازدهم مجلس را هم به عملکرد هیئترئیسه نسبت داد تا باز از پشت پردهها و رویکردها و رایزنیها خبر به میان آید.
البته که قالیباف از روی ضرورت و در مسیرِ دادن امتیازات کمتر به جریان مقابلش در مجلس و نشان دادن چهرهاش بهعنوان یک چهره موجه برای ریاست مجلس، ایراداتی که به عملکرد او در مجلس یازدهم وارد شده را به نحوی پاسخ میدهد و از عملکرد خود به عنوان رئیس مجلس دفاع کرده و ادعای جدیدی را مطرح میکند و از تغییر مجلس سنتی به یک مجلس نوین خبر میدهد.
او مژده میدهد که در چند روز آینده از اقدامی که در ۱۱۷ سال سابقه قانونگذاری کشور مشابه آن را نداشتهایم، رونمایی میکنند. چنانچه این رونمایی بیسابقه را میتوان در راستای روشنگری و البته افزایش قدرت چانهزنی او در برابر طیف مقابل و البته حفظ موقعیتش در پسِ تخریبها در فضای رسانهای و در محافل اصولگرایی قلمداد کرد.
قالیباف و همسویی با تندروها در مجلس یازدهمقالیباف برای ترسیم تصویری مناسب با انتخابات مجلس دوازدهم و مجلسی پیشرو، طی ماههای منتهی به انتخابات مجلس یازدهم در برهههای مختلف به تندروهای مجلس چراغ سبز نشان داد. این امر هم موجب شد که مجلس یازدهم رکورددار اصل هشتادوپنجی کردن لوایح و طرحهایی شود که با زندگی روزمره مردم گره خورده است.
او با همراهی در این زمینه و سکوت در برابر انتقادات به نظر میرسد که سیگنالهای مثبت به تندروها را در مجلس فعلی داده است، تا بتوانند در راستای تامین خواسته حامیانشان از فرصت بهره برده و فشار اعتراضات به آنها را بکاهد. حالا هم که طرح صیانت و احتمال نهایی شدن لایحه حجاب و عفاف در همین روزهای پایانی مجلس یازدهم مطرح است.
بر همین اساس به نظر میرسد، قالیباف در بازههای زمانی مختلف با مطالبات عدهای تندرو و خاص همراهی کرده است اما در نهایت او با توجه به طیف فعلی حامیانش و البته نوع برخورد و نگاهی که در این ۴ سال در مجلس از خود نشان داد، در منتهیالیه تندروی جبهه اصولگرایی قرار نگرفته و این موضوع هم موجب شد که در این گردونه ادوار مختلف انتخابات با ردصلاحیت گسترده، او چهرهای میانهروتر تلقی شود و شاید به همین دلیل است که او برخلاف دور قبل که نفر اول تهران بود، اینبار در رتبه چهارم نمایندگان منتخب تهران قرار گیرد و رسیدن به صندلی ریاست برایش دشوارتر شود.
البته تجربه سیاسی نشان میدهد رئیس مجلس الزاماً نفر اول شهر تهران یا حوزه انتخابیه یک نماینده نیست؛ چنانچه علی لاریجانی نیز دومین منتخب قم بود اما توانست مجدد ریاست مجلس را از آنِ خود کند. این نقطه قوتی است برای قالیباف اما شرایط لاریجانی با قالیباف بسیار متفاوت است. قالیباف باید آرای خود را از چنگ سوپرتندروها دربیاورد و رسیدن به این نتیجه تا به امروز برای قالیباف با اما و اگرهای بسیاری روبهرو است.
جلال محمودزاده، نماینده مهاباد و رئیس فراکسیون نمایندگان اهل سنت مجلس نیز معتقد است که قالیباف در مجلس دوازدهم مجبور است راهی بس دشوار را برای رسیدن به ریاست مجلس طی کند. او در تشریح راه ناهموار قالیباف میگوید: «دولت احساس میکند برای ریاست مجلس رقبایی وجود دارند و مانند مجلس قبل نیست. در حال حاضر ۵ نفر از منتخبین بهصورت مستقیم برای ریاست مجلس اعلام آمادگی کردهاند؛ بنابراین شرایط مجلس دوازدهم مانند مجلس قبل نیست که قالیباف تنها کاندیدای ریاست مجلس باشد.»
او از اختلافات بهوجودآمده نیز نگذشته و در این مورد تاکید میکند: «از میان داوطلبین ریاست مجلس، چهرههایی حضور دارند که از قالیباف بیشتر به دولت نزدیک هستند. به همین دلیل یکی از دلایل علنی کردن اختلافات دولت و مجلس همین نکته است.»
درست است که قالیباف حامیانی داشته و به پشتوانه آن پا به میدان انتخابات مجلس گذاشت اما حمایت آنها برای رسیدن به ریاست دوره دوازدهم مجلس کافی به نظر نمیرسد.
احتمالاً میانهروها و طیف اقلیت سیاسی مجلس در رقابتی که اگر بین گزینه تندروها و طیف قالیباف شکل بگیرد، دست به همراهی با او خواهند زد اما قالیباف برای رسیدن به ریاست، نیاز به آرای بیشتری دارد و اگر ضرورتی از بیرون بر حضور قالیباف بر ریاست مجلس به میان نیاید، قالیباف چارهای جز جذب رای جبهه پایداری و طیفهای همسو با آن (جریان «امنا» و «صبح ایران») ندارد که آن هم بدون امتیازدهی صورت نمیگیرد و حالا با توجه به شواهد و قرائن مطرحشده به نظر میرسد مذاکرات آغاز شده و اگر قالیباف با همین روند خواهان دستیابی به صندلی ریاست مجلس باشد، با توجه به اینکه در سابقه سیاسی او بالا و پایین و حرکت در طیفهای مختلف اصولگرایی دیده شده است؛ احتمالاً با چهره جدیدی از قالیباف روبهرو خواهیم بود؛ چهرهای که برآمده از همراهی بیش از پیش با تندروهاست.
۲۷۲۱۸
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1902933