روایت جوزپ بورل از مسیر بایدن برای تعامل با ایران و بازگشت به برجام
تاریخ انتشار: ۱ آذر ۱۳۹۹ | کد خبر: ۳۰۰۵۴۹۷۱
به گزارش همشهریآنلاین به نقل از ایسنا، مجله تایم درباره انتخابات آمریکا و تاثیر آن بر تعاملات این کشور نوشت: بایدن گفته است که دوباره به توافق هستهای ۲۰۱۵ ایران که شامل ۱۲ سال مذاکره با ایالات متحده، اتحادیه اروپا، سازمان ملل، روسیه و چین است، خواهد پیوست. ترامپ در سال ۲۰۱۸ ایالات متحده را از توافق بیرون کشید و درواقع کل توافق را نابود کرد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
جوزپ بورل، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا با وجود تعهد بایدن به توافق هستهای ایران در گفتوگو با مجله تایم میگوید که «احیای آن اکنون آسان نخواهد بود، به این دلیل که امضاکنندگان میتوانند در مورد لغو مجدد آن توسط رئیسجمهور آینده ایالات متحده محتاط باشند» .
مجله تایمز مینویسد: از زمان خروج ترامپ در سال ۲۰۱۸، ایران برنامه هسته ای خود را تسریع کرده است که لغو تحریمهای ایالات متحده را برای دولت بایدن دشوار خواهد کرد، چیزی که ایران به عنوان پیششرط توقف دوباره برنامه غنی سازی اورانیوم به آن نیاز دارد.
بورل در این باره به تایم میگوید: این توافق فقط یک توافق هستهای نیست. این یک توافق اقتصادی است و ایران انتظار دارد مبادلهای برای متوقف کردن برنامه هستهای خود داشته باشد.
او همچنین با بیان این که مذاکرات مقدماتی میتواند به سرعت پس از تحلیف بایدن اتفاق بیفتد، ادعا کرد: این توافق تنها راه ممانعت ایران از تبدیل شدن به یک قدرت هسته ای است. فکر نمی کنم راهکار دیگری باشد.
مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا در ادامه این گفتوگو اظهار کرد: شما هرگز تاریخ را به عقب نخواهید برگرداند. طی چهار سال رئیس جمهوری دونالد ترامپ، که اتحادیه اروپا را« دشمن» توصیف کرد و تعرفههایی بر کالاهای اروپایی وضع کرد، این احساس دائمی را برای اروپاییها بهجای گذاشت که حمایت ایالات متحده لزوماً قابل اعتماد نیست. ترامپ نوعی بیدارکننده بوده است و من فکر میکنم ما باید بیدار بمانیم، ما نمیتوانیم بگوییم خوب ترامپ دیگر نیست، ما میتوانیم به حالت قبلی خود برگردیم.
تایم همچنین مطرح کرد: تقریباً همه رهبران اتحادیه اروپا با ارسال پیامهای حسن نیت، پیروزی بایدن را جشن گرفتند. اما در پشت صحنه، در روزهای اخیر مقامات اتحادیه اروپا همچنین در مورد محتاط بودن در مورد ایالات متحده هشدار داده اند، زیرا نظرات ملیگرایانه ترامپ آشکارا در میان آمریکاییها از حمایت قوی برخوردار است و این نظرات می تواند در انتخابات ریاست جمهوری بعدی در سال ۲۰۲۴ مجددا مطرح شوند.
این مجله در بخش دیگری از گزارشش نوشت: کلمن بون، وزیر مشاور فرانسه در امور اروپا، جمعه گذشته در مجمع صلح پاریس در یک نشست مجازی با مشارکت رهبران، دیپلماتها و مقامات جهانی گفت: آنچه که منجر به انتخاب دونالد ترامپ در چهارسال پیش شد، همچنان باقی است. این نوع ناراحتی از جهانی شدن، این ترس از چین و این نگرانی از چندجانبهگرایی همچنان وجود دارد.
کد خبر 566724 برچسبها جوزف بورل - اتحادیه اروپا هستهای - برجام ایران و آمریکامنبع: همشهری آنلاین
کلیدواژه: جوزف بورل اتحادیه اروپا هسته ای برجام ایران و آمریکا اتحادیه اروپا ایالات متحده هسته ای
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۰۰۵۴۹۷۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
ناتو، قلدر ۷۵ساله
به گزارش جام جم آنلاین، ۷۵ سالگی تأسیس ناتو زمانی است که بتوان به بررسی وضعیت فعلی این سازمان پرداخت و از اختلافاتی که گریبانگیر اعضای آن است گفت؛ اینکه چگونه کشورهای اروپایی در داخل این ائتلاف باید برای تجدید سیاستهای فعلی خود برای آیندهای بهتر در قاره اروپا تلاش کنند.
نظام غربی همچنان لفاظیهای قانع کننده خود را درباره دلایل تأسیس سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) در ۷۵ سال پیش ادامه میدهد. این توجیهات بیش از حد پیش پا افتاده باید مورد مطالعه قرار گیرد تا دلایل انحطاط فعلی سازمان، در بحبوحه سیاستهایی که به جای منافع مشترک، در خدمت منافع خودخواهانه اعضای پیمان هستند، مشخص شود.
یادداشتهای مربوط به وزارت امور خارجه ایالات آمریکا دلیل اختراع ناتو را به زبانی مناسب برای کتاب تاریخ دوره راهنمایی بیان میکند و مینویسد: بعد از ویرانیهای جنگ جهانی دوم کشورهای اروپایی برای بازسازی اقتصاد و تضمین امنیت خود تلاش کردند و ایالات متحده برای جلوگیری از گسترش فرهنگ کمونیستی شوروی به سمت قاره اروپا و سایر نقاط جهان مجبور شد ناتو را در اروپا تأسیس کند.
این استدلالهای نمادین برای دکترین ناتو بسیار ابتدایی هستند و آن را میتوان از بیشتر اظهارات مقامهای کشورهای غربی که این سازمان را تأسیس کردند و همچنان بر آن تسلط دارند، استخراج کرد. لفاظیهای ناتو مواقعی میان دوستی و تهدید در نوسان است. هری ترومن، رئیس جمهور وقت آمریکا در سال ۱۹۴۵، تشکیل این پیمان را برای عملیات مرزی مهم دانست و نسبت به کسانی که ممکن بود خود را متمایل به جنگ نشان دهند، سختگیری میکرد.
این نوع گفتمان حقایق انکارناپذیری را مخفی میکند که نمیتوان آنها را انکار کرد. در واقع، ایالات متحده از نظر نظامی و اقتصادی پس از جنگ جهانی دوم قدرتمندتر بود و این به سرعت در «برنامههای پنج گانه مارشال» با هدف بهبود اقتصادی نمایان شد.
یک بُعد این برنامهها راهبردی است و اقدام خیرخواهانه واشنگتن به شمار نمیرود که با هدف بهبود شرایط اقتصادی کشورهای منتخب مهندسی شده باشد؛ کشورهایی که برای دهههای آینده متحدان ثابت قدم ایالات متحده خواهند بود. در همین راستا لستر پیرسون، وزیر امور خارجه کانادا تأسیس ناتو در آن زمان را به شرایط قدرتی که از آن به عنوان حافظ صلح جهانی یاد میشد، مرتبط دانست.
بنابراین، رابطه پدرانهای میان ناتوی تحت سلطه ایالات متحده ایجاد شد که به سایر نقاط جهان گسترش یافت و به اعضای قدرتمند این سازمان اجازه داد به نمایندگی از بقیه کشورها و بیشتر خارج از چتر سازمان ملل متحد مفاهیمی مانند صلح و امنیت، خطرات و درنهایت تروریسم را تعریف کنند.
با وجود این، نخستین درگیری بزرگی که به وسیله ناتو ایجاد شد، بر سر تهدیدات خارجی علیه اروپا یا قلمرو آمریکا نبود، بلکه هزاران مایل دورتر از هر دو سوی اقیانوس اطلس، در شبه جزیره کره شکل گرفت؛ جایی که گفتمان سیاسی اعضای ناتو حول محور متمرکز جنگ داخلی در شبه جزیره بود و از آن به عنوان نمونهای از «تجاوز کمونیستی» یاد میکردند. این نوع تعریف ناتو را مجبور به واکنش، مداخله و شرکت در جنگ ویرانگر کره میان سالهای ۱۹۵۰ و ۱۹۵۳ کرد.
بیش از هفت دهه از عمر این پیمان میگذرد و نتیجه جنگ کره، شکنندگی استدلالهایی را که برای توجیه مداخله مطرح شد، زمانی که کره شمالی سخت میجنگید تا دایره انزوای خود را بشکند، ثابت کرده است. با وجود این، جنگ کره بدون پایان رسمی متوقف شد و مردم آن منطقه تا امروز در وضعیت متناقض میان جنگ و صلح زندگی میکنند؛ یعنی ممکن است در هر لحظه جنگی همه جانبه آغاز و توجیهی دائمی برای حضور نظامی آمریکا در آن منطقه باشد. رویکرد مشابهی که در بیشتر مداخلات ناتو در سایر مناطق جهان ازجمله عراق (۱۹۹۱ و ۲۰۰۳)، یوگسلاوی (۱۹۹۹)، افغانستان (۲۰۰۱)، لیبی (۲۰۱۱) و سایر مناطق و کشورها دنبال شده است.
با وجود این، ناتو اکنون توانایی آغاز و افزایش تنش دارد و شاید هم نسبت به پایان دائمی درگیریها بی میل نباشد، بحرانی واقعی که این سازمان ۷۵ ساله تمایلی به دست کشیدن از آن ندارد. گرانت شاپس، وزیر دفاع بریتانیا در روزنامه دیلی تلگراف گفت، ناتو باید بپذیرد که اکنون در دنیای قبل از جنگ است. وی به اعضای ناتو انتقاد کرد که همچنان نمیتوانند حداقل هزینههای دفاعی مورد نیاز خود را برآورده کنند که معادل دو درصد تولید ناخالص داخلی آنهاست.
این نوع نگرانیها بیشتر به وسیله سران و مقامهای ارشد ناتو بیان میشود که یا درباره جنگ قریبالوقوع با روسیه هشدار میدهند یا از یکدیگر به دلیل کاهش نفوذ این سازمان که زمانی قدرتمند بود، انتقاد میکنند.
در حال حاضر بیشتر تقصیرها گردن دونالد ترامپ، رئیس جمهور سابق آمریکاست که آشکارا تهدید کرد ناتو را در دوره ریاست جمهوری اش ترک خواهد کرد. با وجود این، اظهارات و تهدیدهای توهین آمیز ترامپ به همان اندازه که ناشی از علائم و مشکلات فزایندهای است که سالها قبل از ورود وی به کاخ سفید و خروج چشمگیرش از آنجا ادامه داشت، محصول بحران پیمان ناتو نیست.
بحران ناتو را میتوان با این واقعیت خلاصه کرد که تشکیلات ژئوپلیتیکیای که پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و پیمان ورشو وجود داشت، دیگر وجود ندارد. جنبه اصلی رقابت جدید جهانی را نمیتوان تنها به جنبههای نظامی کاهش داد، زیرا در دو دهه گذشته اروپا تا حد زیادی بر منابع انرژی، مبادلات تجاری و حتی تبادل فناوری با کشورهایی که ایالات متحده دشمنان خود میداند؛ مانند چین، روسیه و دیگران متکی بوده است.
بنابراین، اگر اروپا به خود اجازه دهد زبان تک قطبی ایالات متحده را درباره دشمنان و متحدانش بپذیرد، این قاره بهای سنگینی پرداخت خواهد کرد، به ویژه اینکه اقتصادهای اتحادیه اروپا در حال حاضر زیر بار جنگهای مداوم و محدودیتها در تأمین است. همه این چالشها را دیگر نمیتوان با انداختن بمب بر سر دشمن حل کرد و تغییر ماهیت جنگ، جنگهای سنتی را تا حد زیادی بیاثر میکند.
گرچه جهان تا حد زیادی تغییر کرده، اما ناتو همچنان به دکترین سیاسیای متعهد است که به دوران گذشته بازمی گردد. در هر صورت زمان آن فرا رسیده است ناتو در میراث ۷۵ ساله خود تجدید نظر کند، آنقدر شجاع باشد که مسیر را کاملاً تغییر دهد و به جای اینکه همیشه در حالت جنگی باشد، برای صلح واقعی تلاش کند.
منبع: راهبرد معاصر