«بودجه فرهنگ» خرج «فرهنگ» نمیشود/ درد «بیعملی» داریم نه «پول»!
تاریخ انتشار: ۳ آذر ۱۳۹۹ | کد خبر: ۳۰۰۷۷۷۸۵
خبرگزاری مهر -گروه هنر-نیوشا روزبان: «بودجه فرهنگی» از جمله چالشهایی است که دولتهای مختلف در پایان هر سال درگیر آن هستند، بودجهای که البته معمولاً در فرآیند بودجهبندی، مورد کمتوجهی قرار میگیرد و در هر شرایط مواجهه با هر نوع کسری، اول از بودجه این بخش کسر میشود!
در کنار این مهجوری، مهمترین مسالهای که وجود دارد این است که بودجه فرهنگی از مدیریت درست هم برخوردار نیست و همان مبلغ اندکی که هرسال به فرهنگ و همه زیر شاخههای آن اختصاص داده میشود، به درستی مدیریت نمیشود و همین فقدان مدیریت صحیح مشکلات مضاعفی را نیز رقم زده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
با عماد افروغ جامعهشناس و استاد دانشگاه که تجربه نمایندگی در دوره هفتم مجلس شورای اسلامی و ریاست کمیسیون فرهنگی در این دوره را داشته است، درباره فرهنگ و مدیریت بودجه آن در کشور به گفتگو نشستیم.
افروغ در بخشی از صحبتهای خود تاکید میکند که اگر برخی مدعی هستند که بودجه فرهنگ کم است، باید از آنها پرسید آیا بودجهای که پیش از این به فرهنگ اختصاص داده شده، برای فرهنگ هزینه شده است یا خیر؟ وی در پاسخ به این سوال خود میگوید: شخصاً معتقدم بسیاری از بودجههایی که تخصیص داده میشود، یا اصلاً خرج ماموریتهای محوله نمیشود یا نظارت لازم بر نحوه صحیح هزینه کرد این بودجههای فرهنگی صورت نمیگیرد.
آنچه در ادامه میخوانید مشروح گفتگوی خبرگزاری مهر با عماد افروغ درباره «بودجه فرهنگی» است.
* قبل از اینکه وارد بحث بودجه شویم، بهتر است کمی درباره فرهنگ و جایگاه فرهنگ در کشور صحبت کنیم؛ در حال حاضر بودجه فرهنگی به طور رسمی در کشور اعمال میشود، در راستای چه اهدافی است و از چه ساز و کارهایی استفاده میکند؟
ا حساس کلی، شهودی و تجربی من از فرهنگ این است که فرهنگی که در سطح کلان متناسب با ذات انقلاب اسلامی و رهایی بخش انسان از قید و بندهای اسارت بخش غیرفطری و غیر الهی باشد و انسان را از بردگی خود ساخته و دیگر ساخته نجات دهد، در کشور وجود ندارد. بلکه بالعکس این فرهنگ در سطوح مختلف، هم سلب اختیار و اراده از مردم میکند و هم به نوعی برده پرور و رعیتپرور است. یعنی آن شجاعت لازم که لازمه یک حیات سالم و بالنده اجتماعی است در آن به چشم نمیخورد.
شما به نهادهای مختلف فرهنگی نگاه کنید و ببینید که متولیان فرهنگ چه کسانی و با چه رویکردی هستند؟ آیا زبان حقیقت گوی و رک و صریح دارند و یا آنها نیز اسیر مصلحت اندیشی هستند؟ زمانی که یک جامعه مصلحتاندیش شد و این مصلحت اندیشی به صورت کاذب از بالا به پایین توسط فرهنگ به جامعه تزریق شد، جامعه آزاد، مبتکر و خلاق نمیشود یعنی اگر فرهنگ را به این برگردانیم که در نهایت، قابلیتهای انسان را بارور کند و این بارور شدن بتواند بر حیات اقتصادی، سیاسی و حتی حیات روزانه اجتماعی او اثر گذار باشد، وجود ندارد. به عبارت دیگر، بیشتر نوعی «فرهنگ انقیاد» حکمفرماست تا یک فرهنگ معطوف به شجاعت و سرکشی و عصیان جهتدار که در واقع خودباوری را ارتقا دهد.
تعریفی که از فرهنگ به طور کلی بیان کردم باید در تمام جلوههای فرهنگی و هنری دیده شود، یعنی اگر فیلم سینمایی ساخته میشود یا یک برنامه فرهنگی توسط یک نهادی دنبال میشود، همه باید در جهت به فعلیت رساندن این قابلیتهای فطری و الهی بشر باشد. این را باید در تمام جلوهها و عرصههای فرهنگی شاهد باشیم. اما ما چنین امری را شاهد نیستیم.
نه تنها این مساله را شاهد نیستیم، بلکه شاهد عکس آن هستیم. در تمام حوزههایی که ذیل فرهنگ تعریف میشود و حتی گاهی علم را نیز در زمینه فرهنگ تعریف میکنند، شاهد رعیت پروری هستیم، شاهد فرمالیسم و دوری از محتواگرایی هستیم؛ از شاخصهای ارتقاء علمی و آموزشی کشور گرفته تا شاخصهایی که مربوط به فعالیتهای دیگر فرهنگی اعم از هنری و غیره.
نه تنها این رویکرد غالب است، بلکه کسانی متصدی زمام فرهنگ هستند هم به لحاظ شخصی، همین مشی و رویکرد را دنبال میکنند. غالباً یک نگاه امنیت زده و سیاست زده به فرهنگ وجود دارد، و این نگاه در سابقه و کسوت شخصی افراد نیز مشهود است. غالباً مشاهده میکنیم که افرادی با سابقه سیاسی و امنیتی متصدی امور فرهنگی شدهاند. نگاه امنیتی با نگاه فرهنگی متفاوت است، نگاه امنیتی یک نگاه محدود و بسته است، اما در نگاه فرهنگی، ما نیازمند جسارت و شجاعت و نوآوری و خلاقیت هستیم.
فرهنگ با حقیقت سر و کار دارد، با مصلحت سر و کار ندارد، با نگاه امنیتی سر و کار ندارد، شما به نهادهای مختلف فرهنگی نگاه کنید و ببینید که متولیان فرهنگ چه کسانی و با چه رویکردی هستند؟ آیا زبان حقیقتگوی و رک و صریح دارند و یا آنها نیز اسیر مصلحت اندیشی هستند؟ زمانی که یک جامعه مصلحتاندیش شد و این مصلحت اندیشی به صورت کاذب از بالا به پایین توسط فرهنگ به جامعه تزریق شد، جامعه آزاد، مبتکر و خلاق نمیشود.
* با این نگاه، در تمام این سالها رویکرد کلان ما در حوزه فرهنگ چگونه قابل تحلیل است و فکر میکنید متولیان امر تا به امروز با چه سمت و سوی در حوزه فرهنگ اعمال مدیریت میکنند؟ بودجه فرهنگی تا چه اندازه در این فرآیند تعیین کننده بوده و هست؟
باید دید برنامههای فرهنگی در چه مسیری حرکت میکند، تا چه اندازه در خدمت انسان آزاداندیش است، تا چه اندازه در خدمت انسان عدالتخواه است و تا چه اندازه در جهت رفع نیازهای واقعی بشر است؟ بعد ببینیم که از طریق بودجه فرهنگی قرار است چه اتفاقی رخ دهد. چگونه بودجه مورد نظر و از طریق چه نهادهایی باید تخصیص پیدا کند. آیا در تخصیص این بودجه و هزینه کرد این بودجه نظارت هست یا خیر؟
باید جامعه هدف بودجههای فرهنگی اصالت داشته باشد نه نهادهای فرهنگی خاصی که تخصیص بودجه غالباً به آنها تعلق گرفته است. زمانی که اهداف آنها و جامعه مخاطب آنها هدف اصلی باشد، در راستای سنجش کارنامه نهادهای فرهنگی به ما بگویند وضعیت جامعه ما فرهنگیتر و اخلاقیتر و معنویتر شده است یا خیر؟ بنابراین بنده سلسله مراتبی از مشکلات را میبینم، هم مشکلات رویکردی و معطوف به اهداف را میبینم، هم برنامهای که قرار است ذیل این اهداف و رویکردها تعریف شود را میبینم، هم عدم نگرش سیستماتیک و منظومهای در تقسیم این بودجه متناسب با آن برنامه و رویکرد میبینم و هم فقدان نظارت را میبینم.
اگر مدعی هستند که بودجه فرهنگ کم است، باید پرسید آیا بودجهای که پیش از این به فرهنگ اختصاص داده شده، برای فرهنگ هزینه شده است یا خیر؟ این بسیار مهم است. باید جامعه هدف بودجههای فرهنگی اصالت داشته باشد نه نهادهای فرهنگی خاصی که تخصیص بودجه غالباً به آنها تعلق گرفته است. زمانی که اهداف آنها و جامعه مخاطب آنها هدف اصلی باشد، در راستای سنجش کارنامه نهادهای فرهنگی به ما بگویند وضعیت جامعه ما فرهنگیتر و اخلاقیتر و معنویتر شده است یا خیر؟ اگر خیر، که متأسفانه باید بگویم خیر، معلوم است که این بودجهها یا خرج فرهنگ نشده و یا در واقع خرج یک فرهنگ غلط شده است. آیا این اخلاقی است که بودجهها را هدر دهیم؟ آیا این خود یک نگاه فرهنگی غلط نیست؟ آیا درست و فرهنگی است که بودجه فرهنگی را به افراد و نهادهایی تخصیص دهیم که خرج مسائل دیگر کنند و یا خرج فرهنگی کنند که بیش از آنکه رهایی بخش باشد اسارت بخش باشد.
شخصاً معتقدم بسیاری از بودجههایی که تخصیص داده میشود، یا اصلاً خرج ماموریتهای محوله نمیشود یا نظارت لازم بر نحوه صحیح هزینه کرد این بودجههای فرهنگی صورت نمیگیرد. این تجربه بنده در چند جایی است که حضور داشته و یا حضور دارم. میبینیم که یکی از مسائلی که حتی خودشان هم طرح میکنند این است که آن بودجهای که به امور فرهنگی تخصیص داده شده خرج امور فرهنگی نشده است و هیچ شخص و نهادی نیز در این زمینه نظارت ندارد که بگوید چرا خرج چیز دیگری شده است و چرا این بودجه را به این نهاد اختصاص میدهید؟
باید نهادی باشد که بر بودجههای فرهنگی اعمال نظارت کند یعنی یک نهاد اجرایی، نه آن نهاد اصلی مربوط به تخصیص بودجه، یعنی سازمان برنامه و بودجه که نوعاً نظارتی ندارد. اگر قرار باشد که نگاه منظومهای و سیستماتیک به فرهنگ شود، حتماً باید نهادی هم وجود داشته باشد که نظارت جدیتری بر اختصاص بودجههای فرهنگی داشته باشد و بتواند بودجه را بالا و پایین کند. بنده حسب عضویتم در شورای فرهنگ عمومی پیشنهاد دادم که تخصیص و نظارت بر بودجه فرهنگی سازمانها و نهادهای عضو شورا و در قلمرو شرح وظایف این نهاد برعهده خود شورای فرهنگ عمومی و دبیرخانه آن باشد.
مگر ما چقدر بودجه در اختیار داریم؟ از یک طرف گله مند هستید که بودجه آن چنانی نداریم، از طرف دیگر همین پولی هم که دارید بهینه و درست خرج نمیکنید.
* اصولاً برای داشتن یک مدیریت درست، نیازمند نظارت یک نهاد بالادستی هستیم، کمیسیون فرهنگی مجلس که سابقه عضویت و ریاست آن را هم دارید، در این مورد تا چه اندازه میتواند مطالبهگر باشد؟ اساساً مطالبه اصلی در حوزه مدیریت بودجه فرهنگی، ناظر به دولت باید باشد یا مجلس؟
اگر وظایف مکتوب کمیسیون فرهنگی را بررسی کنیم، میبینیم که این کمیسیون یک سری وظایف قانون گذاری و نظارت دارد. اما همین که بخواهیم شرح وظایف این کمیسیون را در عمل دنبال کنیم با انواع و اقسام لابیها و موانع روبرو میشویم. درد ما بخش مکتوبات و نوشته شدههای مربوط به شرح وظایف دستگاهها نیست، مربوط به موانع آشکار و غیر آشکار موجود است. یعنی زمانی که برای مثال و بر اساس وظیفه قانونی خود یک تحقیق و تفحص از یک نهاد فرهنگی را کلید بزنید با انواع و اقسام موانع و لابیها روبرو میشوید. در حالی که اصل تحقیق و تفحص هم یک امر قانونی و هم مرتبط با یک زندگی سالم است. یک جایی سوال دارید و این سوال را از طریق تحقیق و تفحص دنبال میکنید و بعد آن دستگاه مرتبط هم پاسخ میدهد. اما به محض اینکه اسم تحقیق و تفحص میآید، انواع و اقسام موانع و لابیها مطرح میشود.
درد ما بخش مکتوبات و نوشته شدههای مربوط به شرح وظایف دستگاهها نیست، مربوط به موانع آشکار و غیر آشکار موجود است. یعنی زمانی که برای مثال و بر اساس وظیفه قانونی خود یک تحقیق و تفحص از یک نهاد فرهنگی را کلید بزنید با انواع و اقسام موانع و لابیها روبرو میشوید وظیفه کمیسیون فرهنگی مجلس این است که بدون هیچ لابی و تعارفی نظارت خود را اعمال کند. البته کج سلیقگی هم نکند، باز و منعطف باشد و برخورد جناحی نیز نداشته باشد. اینها مسائلی است که هم از آرزوهای ما است و هم قواعد تعریف شده یک جامعه سالم است.
باید بگویم که متاسفانه ما ضعف نظارت داریم. یعنی اگر برای نمونه کمیسیون فرهنگی شجاعانه و مدبرانه وسط میدان میآمد و بر تخصیص و هزینه کرد بودجههای فرهنگی نظارت مستمر و فعال میکرد بسیاری از مسائل فرهنگی ما حل میشد. اگر سازمانی در طول سال مشمول نظارت ما بوده و کار شایستهای انجام نداده و بودجه را به طور صحیح هزینه نکرده، چرا باید به آن نهاد دوباره بودجه تخصیص داد؟ به یاد دارم زمانی که در مجلس هفتم بودم، در سال آخر نمایندگیام که مسئولیتی هم در کمیسیون فرهنگی نداشتم، قبل از اینکه رهبری از مظلومیت فرهنگ بگویند، برخی از دوستان در کمیسیون فرهنگی طرح انحلال برخی از سازمانهای فرهنگی را دنبال میکردند، اما به محض اینکه رهبری بحث مظلومیت فرهنگ را مطرح کردند، این افراد ذهنش به سمت بودجه رفت و برای همان سازمانی که به دنبال انحلالش بودند بودجه کلانی را درخواست کردند!
بنده در صحن علنی مجلس با آن مخالفت کردم. بحثم هم این بود که چرا مظلومیت فقط با بودجه برطرف شود؟ مشکل تنها بودجه نیست، بلکه برنامه و فکر و ذهنیت است. شما میخواستید آن سازمان یا نهاد را منحل کنید و درخواست انحلال آن را داشتید حالا درخواست بودجه مضاعف را دارید؟ این درست نیست و دردناک است. یک نماینده مجلس یا کمیسیون فرهنگی باید یک ویژگیهایی داشته باشد. من حق را به شما میدهم، یعنی یکی از نهادهای نظارتی ما کمیسیون فرهنگی مجلس است. برای مثال همین کمیسیون فرهنگی وقتی تحقیق و تفحصی را کلید میزند و در نهایت به جایی ارجاع میشود، چرا نهادهای دیگر مانند قوه قضاییه پیگیری نمیکنند؟ یا چرا مجلس و یا رییس مجلس نتیجه این تحقیق و تفحص را دنبال نمیکند و به مراکز ذیربط ارجاع نمیدهد. در واقع باید گفت که یک اشکال سیستماتیک وجود دارد یعنی ممکن است یک شخص و یا نهادی درست عمل کند و شجاعت لازم را داشته باشد، اما بقیه حلقههای متصل و مرتبط با این حلقه، خوب و به درستی ایفای نقش نکنند.
* با توجه به نکاتی که مطرح کردید و از آنجایی که در آستانه ارائه آخرین بودجه سال، از سوی دولت آقای روحانی هستیم، عملکرد این دولت را در زمینه مدیریت فرهنگ چگونه ارزیابی میکنید و نکتهای درباره وضعیت فرهنگ در بودجه سال آینده دارید؟
من در حال حاضر مسئولیتی ندارم و چندان هم از شرایط اطلاعی ندارم. یک مسئولیت به عنوان شخصیت حقیقی و فرهنگی در شورای فرهنگ عمومی دارم، و یک تجربه هم از عضویتم در شورای پروانه نمایش در گذشته دارم. تجربه عضویت بنده در شورای فرهنگ عمومی این است که این شورا در اوایل عضویتم، مصوبه نداشت، یعنی اعضا میآمدند و بحث میکردند اما هیچ مصوبهای نداشتند و در نهایت به هیچ جمعبندی نمیرسیدند. با تغییر و تحولی که در دو سال گذشته صورت گرفته است شاهدیم که هم مصوبه و هم تقسیم کار و تعیین وظایف دستگاههای عضو دارند. اما همانند گذشته هنوز عمل نداریم.
یعنی این مشکل تنها برای شورای فرهنگ عمومی نیست و مربوط به کل کشور است. نهایت تلاش کشور این است که به یک سند برسد و زمانی که به سند رسید کار تمام میشود. این در حالی است که سند مقدمه عمل است و ما درد بی عملی داریم و درد بی عملی تنها در فرهنگ نیست، بلکه در سیاست، اقتصاد و… نیز هست. بماند که در سندنویسی نیز اگر به عمل توجه میشد، امکان و توان عملیاتی شدن آن بالا میرفت. وقتی سند را ذهنی مینویسید و با زبان صرف دلیل مینویسید و به علت و چگونگیها و فعل و انفعالات اجتماعی بیتوجه هستید مسلم است که امکان عملیاتی شدن آن تقلیل مییابد. بگذریم، درد ما این است که اگر سندی نوشته میشود به عملی شدن این سند توجه نمیشود.
درد امروز فرهنگ و هنر ما امنیت زدگی و سیاست زدگی است. وقتی زمام امر فرهنگی را به یک امنیت زده و سیاست زده میدهید تمام تلاشش این خواهد بود که دیگران سیاسی نشوند. آدم امنیتی و سیاست زده دوست ندارد دیگران سیاسی شوند و برخلاف تصور و ظاهر که به نظر میرسد این آدمها بخواهند دیگران سیاسی شوند، در واقع، سد محکمی در برابر سیاسی شدن مردم هستند جای دیگری که من تجربه داشتم تجربه تلخی بود. تجربه تلخ من این بود که متاسفانه شاهد بودم که منافع اقتصادی و امنیت زدگی عدهای حاکم بر فرهنگ شده است. یعنی شما اگر بخواهید ادای وظیفه کنید و وقت بگذارید، با مانع روبرو خواهید شد. باید باری به هر جهت و بی تفاوت و انطباق گرانه برخورد کنید، در غیر این صورت باید فرار را بر قرار ترجیح دهید و مدام خود را ملامت کنید که چرا اصولاً این حضور و عضویت را پذیرفتم.
به هر حال، حسب چارچوب تعریف شده هر فیلمی که بخواهد اجازه نمایش بگیرد باید در این شورا به نمایش در آید و بحث و فحصی ضابطه مند درباره آن صورت گیرد. یعنی از بالا نباید اعمال اراده و سلیقه شود، حتی وزیر. البته این هم تعریف شده است که اگر شورای پروانه نمایش به یک اجماع نظر نرسید، حسب سازوکار تعریف شده میتواند به شورای بالاتری ارجاع شود. اما نباید بدون دنبال کردن این فرایند و سازوکار تعریف شده آن اعمال نفوذهایی صورت گیرد.
قبل از اینکه وارد این شورا شوم مصاحبه کردم و گفتم حق وتوی هیچ کسی را نمیپذیریم مگر تصمیم جمعی آن جمع. بعضاً از کارگردانان نیز دعوت میکنیم تا حرفهای خود را بزنند. این روال نیز دنبال میشد. اما اینکه با تغییر معاونت بلافاصله خارج از این چارچوب بخواهند فیلمهایی را تایید کنند با مخالفت من روبرو شد. در زمان ما درباره یکی از فیلمهای سینمایی به این جمع بندی رسیدیم که اکران خاص شود اما دفعتا، پس از عدم عضویتم در این شورا متوجه شدم این فیلم اکران عمومی شد. در گفتگویی اشاره کردم که یکی از آخرین مصوبات ما مربوط به چگونگی نمایش این فیلم بوده است. اگر مصوبه تغییر کرده باید توسط اعضای جدید صورت گرفته باشد و البته اعضای جدید هم باید این حق را داشته باشند که مصوبه قبلی را تغییر دهند. با اعضای جدید هم که صحبت کردم گفتند که با ما هم صحبت نشده است. اسم این شیوه از فعالیت، آن هم در عرصه فرهنگ چیست؟
درد امروز فرهنگ و هنر ما امنیت زدگی و سیاست زدگی است. وقتی زمام امر فرهنگی را به یک امنیت زده و سیاست زده میدهید تمام تلاشش این خواهد بود که دیگران سیاسی نشوند. آدم امنیتی و سیاست زده دوست ندارد دیگران سیاسی شوند و برخلاف تصور و ظاهر که به نظر میرسد این آدمها بخواهند دیگران سیاسی شوند، در واقع، سد محکمی در برابر سیاسی شدن مردم هستند. یعنی سیاست زدگی مساوی است با سیاست زدایی.
در چنین شرایطی چه فیلمهایی اجازه اکران میگیرند؟ فیلمهای که مردم را نسبت به سرنوشت اساسی خودشان بی تفاوت کنند. فیلمهای ی که مشغولیاتی برای مردم باشد. طنزهای لودهای اجازه اکران مییابند که هیچ کمکی به قابلیتها انسانی نمیکنند و تنها جیب مردم را خالی میکنند. این فیلمهایی که اخیراً و البته غالباً قبل از کرونا و به نام طنز و کمدی اکران شدند از چه وزانتی برخوردار بودند؟ فیلمهایی که بعضاً لودگی را به نهایت خود رسانده بودند. این فیلمها در زمان چه کسانی و چه معاونت و چه اشخاصی اجازه اکران گرفتهاند؟ زمانی که بنده در شورای پروانه نمایش بودم خیلی از این فیلمها را امضا نمیکردم چرا که شرافتم اجازه امضای پروانه نمایش این دسته از فیلمها را نمیداد. برخی از این فیلمها در قد و قواره یک حیات سالم اجتماعی نیستند و تنها جیب مردم را خالی میکنند. اگر انسانها سیاسی شوند مطالبه گر میشوند. این درس مهمی است، شما نمیخواهید مردم مطالبهگر باشند. کماکان میخواهید وضع موجود حفظ شود، تغییر و تحولی رخ ندهد، منافع تداوم داشته باشد. این امر یک قصه نیست و من برای آن شاهد دارم.
نمیفهمند که انسان فرهنگی یعنی چه کسی؟ اصولاً انسان فرهنگی و برخورد فرهنگی یعنی چه؟ اینها حداقلهای قواعد فرهنگی و اخلاقی را پاس نمیدارند. چرا که برخی از آنها اصولاً انسانهای فرهنگی نیستند، آنها را هر جا که بگذارید پست قبول میکنند و فرقی نمیکند کجا سمت داشته باشند. کماکان زمام امور فرهنگی ما در دست چهرههای امنیت زده و سیاست زده است و امنیت زدگی و سیاست زدگی مغایر با سیاسی شدن افراد است، یعنی همراه با سیاست زدایی است و امان از سیاستزدایی. به نظر بنده یک رویکرد زننده این است که جامعه سیاسی نباشد. میگویم جامعه سیاست زده نباشد، اما سیاسی باشد. یعنی مطالبات و حقوق و نیازهای خود را بشناسد و فریاد آزادی خواهی و عدالت خواهی سر دهد. هرچه این فریادها کمتر شود یعنی مردم بی تفاوت شدهاند و هر چه مردم بی تفاوت شوند یعنی عدهای دارند خر مراد خود را پیش میبرند.
کد خبر 5074318 نیوشا روزبانمنبع: مهر
کلیدواژه: عماد افروغ بودجه فرهنگی کمیسیون فرهنگی ویروس کرونا فیلم کوتاه برنامه تلویزیونی تئاتر ایران شبکه پنج سیما سینمای مستند شبکه دو سیما سازمان سینمایی موسیقی ایرانی چنگیز جلیلوند مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی برنامه رادیویی رادیو ایران هفته بسیج امنیت زده و سیاست زده شورای فرهنگ عمومی بودجه های فرهنگی کمیسیون فرهنگی نهادهای فرهنگی تا چه اندازه بودجه فرهنگ شده است یا خیر انواع و اقسام مصلحت اندیشی بودجه فرهنگی پروانه نمایش تحقیق و تفحص امور فرهنگی فیلم ها بودجه ای سیاست زدگی نگاه امنیت امنیت زدگی تعریف شده شرح وظایف فیلم هایی بی تفاوت بودجه ها یک نهاد لابی ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۰۰۷۷۷۸۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
نگاه ویژه شورای ششم به فعالیتهای فرهنگی در مشهدالرضا
انجام فعالیتهای فرهنگی در شهری که سالانه میزبان میلیونها زائر امام هشتم (ع) است، از جایگاه ویژهای برخوردار است و باید نگاه ویژهای نسبت به اختصاص اعتبار و پیگیری برای به ثمر نشستن این برنامهها داشت؛ عضو شورای اسلامی شهر مشهد در گفتوگو با ایمنا از رویکرد شورای ششم در این خصوص میگوید.
به گزارش خبرگزاری ایمنا از خراسان رضوی، حجتالاسلام حسن منصوریان از ابتدای شورای ششم سکاندار کمیسیون فرهنگی، اجتماعی، زیارت و گردشگری شورای اسلامی شهر مشهد بوده است، کمک به توسعه کیفی و کمی زیارت و فرهنگ میزبانی در مدیریت یکپارچه شهری پیشگیری، کنترل و کاهش آسیبهای اجتماعی و افزایش چشمگیر اعتبارات فرهنگی به خصوص در حاشیه شهر مشهد از جمله اقداماتی است که در این دوره از شورا با هدف توجه ویژه به مقوله فرهنگ و زیارت پیگیری شده است.
بررسی سیاستها و شاخصهای حوزه فرهنگی اجتماعی و زیارت بررسی و اعلام نظر درباره شناسایی فرصتها، بررسی تهدیدها و نقاط قوت و ضعف شهر مشهد در حوزههای فرهنگی اجتماعی و زیارت به منظور ارائه پیشنهادهای اصلاحی با توجه به فرهنگ ناب ایرانی اسلامی و ارزشهای انقلاب اسلامی، برنامهریزی درباره تقویت مشارکت مردم در امور فرهنگی اجتماعی و زیارت از جمله وظایف کمیسیون فرهنگی، اجتماعی، زیارت، گردشگری و رسانه شورای اسلامی شهر مشهد است، با حجتالاسلام منصوریان در خصوص کارنامه شورای ششم در حوزه فرهنگی و اجتماعی به گفتوگو نشستیم که ماحصل آن در ادامه میآید:
ایمنا: تقریباً بیش از نیمی از عمر شورای ششم سپری شده، مصوبات مهم شورای ششم در حوزه فرهنگی در این مدت چه بوده است؟
منصوریان: تدوین رویکردها و سیاستهای فرهنگی اجتماعی شورای اسلامی شهر و پیگیری ساختار فرهنگی اجتماعی شهرداری با هدف تقویت حوزه فرهنگی در شهرداری و پیگیری وضعیت منابع انسانی سازمان فرهنگی اجتماعی و نوع قراردادهای کارکنان آن با هدف ایجاد عدالت بین کارکنان و بهرهمندی هر چه بیشتر از خدمات تشکیل کارگروههای تخصصی و پژوهشی با حضور فرهیختگان، بازنگری و اصلاح آئیننامه شوراهای اجتماعی محلات با هدف افزایش مشارکت شهروندان در تصمیمسازی و تصمیمگیریها، تصویب زیست بوم هنر و رسانه، تصویب و اجرای طرح مسجدمحوری، بازنگری و اصلاح آئیننامه نامگذاری و تغییر نام خیابانها معابر و اماکن عمومی از جمله اقدامات مؤثر در این دوره بوده است، به طور کلی نگاه شورا بازنمایی هویت دینی تاریخی و فرهنگی مشهدالرضا بوده است، همچنین بررسی سند فرهنگی دوره چهارم شورای اسلامی شهر و بهرهگیری از محتوای آن در سیاستها و رویکردها، پیگیری و تعیین تکلیف روز ملی مشهد در شورای اسلامی شهر و ارسال آن به شورای فرهنگ عمومی، استان توجه و اهتمام ویژه به پیوست فرهنگی به عنوان یکی از رویکردهای مهم و مورد مطالبه در پروژهها تغییر رویکرد در مدیریت بوستانهای شهر با هدف اجتماعی شدن بوستانها و بازنگری در رویکرد فرهنگ سراها و مناطق شهرداری مشهد از دیگر اقدامات مهم کمیسیون فرهنگی و اجتماعی شورای ششم بوده است.
ایمنا: بودجه فرهنگی شهرداری مشهد در این دوره از شورا برای پروژههای عمرانی فرهنگی چه تغییری داشته است؟
منصوریان: بودجه فرهنگی شهرداری مشهد در سال ۱۴۰۲ مبلغ ۲,۰۲۰ میلیارد تومان بود که از این مبلغ ۱,۵۰۰ میلیارد سهم پروژههای عمرانی فرهنگی و ۵۷۰ میلیارد هزینههای جاری بود، بودجه فرهنگی شهرداری مشهد در سال ۱۴۰۳ با افزایش ۱۸۵ درصدی معادل ۵۷۰۰ میلیارد که از این مبلغ ۴,۵۰۰ میلیارد سهم پروژههای عمرانی فرهنگی و ۱۲۰۰ میلیارد هزینههای جاری است.
ایمنا: رویکرد اصلی شورا در مناسبتهای مختلف چیست و چه سیاستهایی را به مدیریت شهری تکلیف میکند؟
منصوریان: شفافسازی فرایندهای تصمیمسازی و تصمیمگیری و اجرای فعالیتها و برنامههای فرهنگی و اجتماعی ارتقای اخلاق حرفهای کارکنان شهرداری مشهد با آموزش و ارائه خدمات فرهنگی مطلوب به خانواده آنها بوده است، همچنین ارتقای روحیه همگرایی تعاون، اخوت، صداقت نظم و قانونگرایی مسئولان و آحاد مردم، نهادینهسازی و عملیاتی کردن پیوست فرهنگی و اجتماعی در فرآیندها و در کلان پروژههای شهری عدالتمحوری، یکپارچگی و هدفمندی مشارکتهای اثر بخش با نهادها و دستگاههای دولتی و غیردولتی خانواده محوری و محله مبنایی با محوریت مساجد و تشکلهای مردمی در مهندسی فرهنگی و توسعه شهری از دیگر مواردی است که در شورای ششم پیگیر آن بودهایم.
همچنین زمینه سازی و تسهیلگری نظارت و مشارکت حداکثری مردم، نخبگان و فعالان فرهنگی و اجتماعی، واسپاری اجرای رویدادها و فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی هدفمند به تشکلهای مردمی مؤمن و انقلابی، ارتقای هنر متعهد و مترقی با حمایت از هنرمندان بومی مبتنی بر ارزشهای انقلاب اسلامی، ارتقای سلامت فردی و اجتماعی در ابعاد جسمی، روانی، روحی و معنوی زائران و مجاوران کمک به تأسیس و توسعه تشکلها و مؤسسات تخصصی برای پیشگیری از آسیبهای اجتماعی، کمک به حل مسائل فرهنگی و اجتماعی نوجوانان جوانان زنان و توانیابان با اولویت حاشیه شهر از جمله سیاستهای اصلی شورای ششم بوده است.
ایمنا: فرهنگ شهروندی یکی از مباحثی است که به ویژه برای شهر زیارتی مشهد و حضور میلیونها زائر در سال انتظار میرود کارهای ویژهای در خصوص آن انجام شود، در اینباره شورای ششم چه گامهایی برداشته است؟
منصوریان: در این حوزه آموزشهایی ویژه آتشنشانهای داوطلب، اعضای گروه دوام ثامن، تاکسیرانها و اتوبوس رانها صورت گرفت و ۱۴۱ هزار نفر در این حوزه آموزش دیدند، در این زمینه سرفصلهای اولویتدار سازمان اتوبوسرانی از جمله حفظ کرامت مسافران سالمند و کودک، حفظ وسایل نقلیه عمومی، حفظ آرامش عمومی در اتوبوس نیز فرهنگسازی شد، همچنین در قطار شهری پاتوقهای شهروندی، اکرانهای فرهنگی، برپایی غرفههای مناسبتی به ویژه در محرم و صفر و دهه فاطمیه برپا شد.
ایمنا: دیدگاه شورای ششم در خصوص نامگذاری معابر چه بوده است و با چه هدف و رویکردی این نامگذاریها انجام میشود؟
منصوریان: این نامگذاریها با هدف زنده نگه داشتن نام یاد ایثار و از خودگذشتگی شهدای عزیز صورت میپذیرد و در این دوره تاکنون ۶۰ لایحه شهدا در کمیسیون فرهنگی بررسی شده و ۷۰۰ معبر به نام شهدای گرانقدر نامگذاری شده است، در عین حال باید اعلام کنیم که تغییر نامها هم طبق آئیننامه نامگذاری با اولویت تغییر نامهای تکراری انجام میشود.
ایمنا: با توجه به اینکه حاشیه شهر مشهد زیر ساختهای فرهنگی کم دارد، در اینباره چه اقداماتی انجام شده و چه رویکردی داشتهاید؟
منصوریان: توسعه زیرساختهای فرهنگی در حاشیه شهر از جمله اهداف مهم شورای اسلامی شهر مشهد در دوره ششم است و اقداماتی مانند ساخت چهار مجموعه قرائتخانه و فرهنگسرا، ساخت سه مورد سولههای خانه سبز و مرکز فرهنگی چهار برج و ایجاد ۳۵ ایستگاه بدنسازی پارکی از جمله اقدامات در زمینه فراهم کردن زیر ساختهای فرهنگی بوده است، علاوه بر این در سال ۱۴۰۰ تعداد ۱۶۸ مسجد، در سال ۱۴۰۱ تعداد ۲۸۸ مسجد و در سال ۱۴۰۲ تعداد ۴۸۵ مسجد، مورد بهسازی و مرمت و تجهیز قرار گرفتند.
همچنین در سالجاری، ۴۴۰ پروژه عمرانی فرهنگی با موضوعات، احداث زمینهای ورزشی و روباز، تأمین مراکز اجتماعی و سلامت، تأمین و تجهیز مراکز فرهنگی و پارک موضوعی، تأمین و احداث آرایهها و منظر شهری، احداث زیرساختهای زیارتی و خدمات و به زائران در بودجه عمرانی فرهنگی ۱۴۰۳، توسط کمیسیون فرهنگی مصوب شده است.
کد خبر 748583