پیروزی بایدن در اصلاح طلبان امید کاذب ایجاد کرده است/ ناکارآمدیهای دولت روحانی تعمدی است
تاریخ انتشار: ۴ آذر ۱۳۹۹ | کد خبر: ۳۰۰۸۸۷۵۲
مصاحبه با حسین الله کرم برای خبرنگاران بسیار سخت است. سوالات یکی یکی برایش ارسال میشود تا آنها را پاسخ دهد. شیوه او راه چالش در گفتوگو و بده بستان با مصاحبهشونده را میگیرد؛ خودش معتقد است آنقدر حرفهایش را تغییر دادهاند و از سخنانش برداشت متفاوت کردهاند که این روش را انتخاب کرده است. این مصاحبه هم از همان دست مصاحبههایی است که با حسین الله کرم شده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
او هماکنون رییس شورای هماهنگی حزب الله است؛ گروهی که چهرههای مهم آن زمان به لباس شخصیها هم معروف بودند و زمانی کتابفروشی و سینما آتش میزدند اما هر کدام از آنها مسیری رفتند؛ یکی به سینما رفت، یکی استاد دانشگاه شد، یکی فعالیت حزبی را انتخاب کرد و ...
سخنان نیروهای انصار حزب الله از این جهت اهمیت دارد که هنوز برای بخشی از نیروهای تندروی اصولگرا مرجع هستند. پس از پیروزی جو بایدن در آمریکا و در آستانه انتخابات ریاست جمهوری ایران تحلیل حسین الله کرم از شرایط امروز ایران را بخوانید:
با توجه به شرایط فعلی از نظر اقتصادی، سیاسی و اجتماعی، انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ در ایران را چگونه ارزیابی میکنید؟
معمولا در اینگونه ارزیابیها همواره به انتخابات گذشته نگاه میشود. جریان اصلاحطلب سیاسی در مجلس یازدهم شرکت نکرد و به نوعی دست به تحریم زد. البته اصلاحطلبان اقتصادی در انتخابات ۹۸ شرکت کردند که در نتیجه نفر اول لیست آنها اتفاقا که از جبهه اصلاح طلب سیاسی بود، یعنی آقای مجید انصاری حدود۶۰ هزار رای آورد که تقریبا یکبیستم نفر اول لیست اصولگرایان آقای قالیباف بود.
در این وضعیت جریان اصلاحطلب طرح عدم مشارکت در انتخابات ۱۴۰۰ ریاست جمهوری را مطرح کردند، این در حالی است که آنها با پیروزی جو بایدن در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، از نظر خود برگشتند و به حضور در انتخابات سال آتی فکر میکنند.
با توجه به شرایط موجود به نظر میرسد که میزان مشارکت در انتخابات ریاست جمهوری بیش از میزان مشارکت انتخابات مجلس ۹۸ باشد. اما در پیروز شدن اصلاحطلبان تردید جدی وجود دارد. زیرا در دولت دوم روحانی به هیچ عنوان موفق نبودند و از لحاظ اقتصادی و سیاسی، موجب تنزل طبقه متوسط به طبقه پایین شدند. چنانچه طبقه متوسط برای شعارهای توسعه سیاسی از جمله جمهوری محض، حقوق بشر و ... وجود خارجی چندانی ندارد.
میزان مشارکت در انتخابات مجلس ۹۸ نسبت به دورههای گذشته پایین بود، علت آن را چه میدانید. آیا ممکن است شاهد پایین بودن میزان مشارکت در ۱۴۰۰ هم باشیم؟
مهمترین علت پایین بودن میزان مشارکت در مجلس یازدهم عمدتا به وضعیت اقتصادی مردم مربوط میشود که در راستای ناکارآمدی دولت و ایجاد تحریمها به وجود آمده بود و از سوی دیگر بروز ویروس کرونا شرایط را بدتر کرد. با شرایط موجود باید گفت میزان مشارکت از انتخابات مجلس ۹۸ کمتر باشد، اما روی کار آمدن احتمالی آقای بایدن در آمریکا موجب امید کاذب در اصلاح طلبان شده و احتمالا موجب ایجاد مشارکت بیشتری شود.
در انتخابات گذشته یکسال مانده به برگزاری، وضعیت همه مشخص بود اما الان احزاب سیاسی شور و انرژی برای انتخابات ندارند، چرا؟
شور و انرژی احزاب به شور و انرژی توده مردم ارتباط دارد. از آنجا که مردم متاثر از سه عنصر تحریم، ناکارامدی دولت و تاثیر کرونا در اقتصاد هستند، عدم تحول و تداوم وضعیت موجود، همچنان کاهش شور و انزوای مردم و بالطبع احزاب خواهیم بود.
نارضایتی مردم از شرایط موجود، حاصل چیست؟
معتقدم ناکارآمدی دولت بیش از ۵۰ درصد از نارضایتی مردم را تشکیل داده است و مابقی به دو عنصر دیگر برمیگردد.
برخی معتقدند میزان پایین مشارکت در انتخابات، به دلیل عدم حضور پررنگ اصلاح طلبان و طرفداران آنها بوده، چقدر به این موضوع معتقد هستید؟
بنده معتقدم همان سه عنصر یعنی تحریم، ناکارآمدی تعمدی دولت و تاثیر کرونا در اقتصاد، باعث عدم مشارکت حداکثری مردم در انتخابات ۹۸ شد. به هرحال بخشی از اصلاح طلبان با لیستی به سرلیستی مجید انصاری به میدان آمدند. اگر مردم شرکت نکردند، به دلیل رفتن طبقه متوسط به طبقه پایین جامعه بود که تحت تاثیر دولت روحانی صورت گرفت.
برخی از گمانه زنیها حاکی از ورود افرادی مانند رئیسی و قالیباف به صحنه انتخابات است. با حضور آنها موافقید یا فکر میکنید باید در همان قوه مقننه و قضاییه بمانند.
برخلاف جریان اصلاح طلبان که ریاست قوه مجریه را به صندلی خدماتچی تنزل میدهند، معتقد هستم که صندلی قوه مجریه اهمیت بسیار بیشتری از دو قوه دیگر دارد، از همین رو میگویم هر فردی که توانایی اداره این قوه را دارد باید به میدان بیاید. زیرا مشکلات کشور با آمدن یک مدیر مقتدر قابل حل شدن است و با ورود افرادی که میتوانند این قوه را مقتدر کنند موافقم. مردم نیز به دنبال رئیس قوه مجریه مقتدر هستند و به چنین فردی رای خواهند داد. در این شرایط هر فرد اصلاح طلب به دلیل ناکارآمدیهای تعمدی دولت روحانی، نمیتوانند مورد اقبال مردم قرار بگیرند.
آیا این صحبت که مذاکره اگر در دوره اصولگرایان رقم بخورد هیچ مشکلی ندارد و اگر در دوره اصلاح طلبان باشد قابل قبول نیست، ارزیابی شما در این خصوص چیست؟
اصولا اصولگرایان به مذاکره به چشم یک ابزار موفقیت جریان مقاومت بهره میگیرند، در حالی که به نظر میرسد اصلاحطلبان مذاکره را یک هدف میدانند و برای رسیدن به سازش از آن استفاده میکنند.
معتقدم مذاکره یک ابزار برای رسیدن به اهداف است. دو طرف استراتژی ثابتی دارند، طرف آمریکایی در همه دورهها یک عنصر ثابتی به نام دفاع همه جانبه از برخی از کشورها و منافعشان مانند رژیم اشغالگر قدس و حمایت از کشورهای دارای نفت و انرژی در حوزه خلیج فارس دارند و از اصولشان کوتاه نمیآیند. در ایران نیز اصول ثابتی وجود دارد. به طور مثال دفاع از فلسطین، مقابله با جنگافروزی و اشغال و بیثباتی کشورها نیز از اصول کشور ما است و این اصول ثابت با مذاکره قابل حل شدن و معامله نیست.
ما تحت عنوان ۱+۵ با آمریکا در قالب توافق بین المللی که در سازمان ملل ثبت شد مذاکره کردیم و آمریکا اگر خواهان مذاکره است، باید به آن برگردند و در چارچوب همان توافقات و برداشتن مکانیزم ماشه مذاکره شود.
اعتماد به آمریکا از بین رفته و آنها برای هر نوع مذاکرهای چه تاکتیکی و چه استراتژیکی و ... باید اعتمادسازی کنند و مکانیزم ماشه باید از بین برود تا بتوانند موفق به اعتمادسازی شوند؛ بنابراین نوع نگاه به مذاکره به عنوان یک ابزار یا یک هدف متغیر اصلی و مورد مناقشه نیروهای انقلابی و غیر انقلابی است.
اگر در برجام به یک مدل دست پیدا میکردیم و میتوانستیم در مسائل دیگر هم مورد توجه قرار دهیم اما آمریکا اعتماد ما در این خصوص از بین برده و یکی از راههای جلب اعتماد برداشتن مکانیزم ماشه است.
آمریکا باید خسارتی که به کشور و مردم کرده را جبران کند. ما سالیانه حداقل باید ۵۰ میلیارد دلار نفت میفروخیتم و آمریکا مانع از این شد و منافع مردم ما را مورد بیمهری قرار دادند و اگر جبران خسارت کنند ممکن است بتوان برجام را به عنوان یک مدل پذیرفت که بعد از آن بتوان در خصوص fatf، مسائل موشکی، مسائل منطقه و ... از آن بهره برد. البته به عنوان یک انقلابی با رفتن دولت رانتیر که مانع از فروش نفت و هرچیز دیگری که میتواند مورد داد و ستد قرار بگیرد و ملت ما را از رسیدن به یک اقتصاد و منابع پایدار دور نگاه میدارد، استقبال میکنم.
منبع: پارس نیوز
کلیدواژه: اصولگرا مجلس یازدهم کرونا اصلاح طلبان روحانی حسین الله کرم ناکارآمدی های دولت روحانی انتخابات ریاست جمهوری مشارکت در انتخابات میزان مشارکت اصلاح طلبان اصلاح طلب
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.parsnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «پارس نیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۰۰۸۸۷۵۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
خطر اعتراضات دانشجویی آمریکا بیخ گوش بایدن
به گزارش همشهری آنلاین، رامین مهمانپرست؛ سخنگوی سابق وزارت امورخارجه،در روزنامه همشهری نوشت، دولتهای غربی و آمریکا در قبال سیاست خارجی خود، قبل از هر چیزی دست به فضاسازی و کنترل افکار عمومی میزنند تا از این طریق بتوانند سیاستهای خود را ولو اینکه با تمام اصول انسانی و اخلاقی مخالف باشند، پیگیری کنند؛ به تعبیری آنان به وسیله زمینهسازی و تبلیغات رسانهای وجههای مثبت و توجیهپذیر از اقدامات خود به نمایش میگذارند. در قبال درگیریها و نزاعهای موجود در خاورمیانه هم وضع به همین شکل بوده است. آنان هرگاه که جنگ و تقابلی بین نیروهای مقاومت فلسطینی، حزبالله و سایر مبارزان محور مقاومت با رژیم اشغالگر صهیونیستی رخ میداد، سعی میکردند چهرهای تروریستی از مقاومت نشان دهند که منافع ملی و مشروع اسرائیل را به خطر انداخته است؛ به تعبیری در طرح آنان طرف مثبت ماجرا اسرائیل بود و طرف منفی آن محور مقاومت!
امروزه پس از ضربه طوفانالاقصی به صهیونیستها موضوعی که به شدت برای جبهه غرب سخت و سنگین تلقی میشود، آگاهی و هوشیاری مردم کشورهای غربی و آمریکا از جنایاتی است که توسط اسرائیلیها در نوار غزه رخ میدهد. پس از عملیات طوفانالاقصی و زیر سؤال بردن حیثیت نظامی و امنیتی اسرائیل توسط مقاومت، نتانیاهو و کابینه اسرائیل برای ترمیم این آبروریزی و بهبود زخمی که از مقاومت خوردند بیرحمانهترین جنایات را در نوار غزه پیگیری کردند که نتیجه آن شهادت بیش از ۳۰هزار فلسطینی است.
همین جنایات گسترده اسرائیلیها در نوار غزه موجب شد تا بیداری و آگاهی قابل توجهی در غرب و آمریکا بهوجود بیاید. افکار عمومی در این کشورها به خوبی از فریب رسانهها آگاه هستند و آن تصویری که در طول این سالها از مقاومت و اسرائیل ترسیم کرده بودند، به هم ریخته و آشکار شده که این صهیونیستها هستند که با کمک دولتهای غربی دست به جنایات وحشتناک در غزه میزنند و از آن سو مردم فلسطین در یک نبرد نابرابر و غیرمتوازن از سرزمین و حقوق خود دفاع و مقاومت میکنند.
این بیداری برای آمریکا و غرب بسیار خطرناک است؛ بالاخص وقتی اعتراضات دانشجویی ضداسرائیل و سیاستهای آمریکا به دانشگاهها کشیده شده است؛ چرا که دانشجو بهعنوان قشر پیشرو و پیشتاز جامعه قدرت انتقال سریعتر مسائل را دارد و افکار عمومی را میتواند به سمت دیگری هدایت کند. این دقیقاً همان چیزی است که برای آمریکاییها خطرناک است و قدرت تحمل آن را ندارند.
علاوه بر این، به زمان انتخابات آمریکا نزدیک هستیم و بایدن از رقیب خود که ترامپ باشد از لحاظ مقبولیت عمومی عقبتر است؛ لذا سعی دارد با مدیریت شرایط خاورمیانه دستاویزی در جهت تبلیغ به نفع خود داشته باشد، اما این اعتراضات فراگیر دانشجویان و استادان آمریکایی و افشاگری جنایاتی که با کمک دولت بایدن رخ داده است، نقشههای آنان را تحت تأثیر قرار داده و عصبانیت دولت آمریکا را نسبت به این تظاهرات که بر مبنای دمکراسی و آزادیخواهی شکل گرفته، برانگیخته است.
دقیقاً در چنین شرایطی است که دست دولتهای غربی، رو میشود و نشان میدهد شعارهای زیبا و فریبنده حقوق بشری مبنی بر آزادی بیان و انساندوستی تنها برای غربیها ابزارهایی برای پیشبرد سیاستهای آنهاست.