بیگدلی: هدف ترامپ فروپاشی نظام سیاسی در ایران بود/ جهان گریزی ترامپ به زیان او تمام شد/ تحریمهای حداکثری مشکل ساز بود، اما مقاومت ایران ترامپ را ناکام گذاشت
تاریخ انتشار: ۴ آذر ۱۳۹۹ | کد خبر: ۳۰۰۹۰۱۶۴
گروه سیاسی فردا: دونالد ترامپ بعد از کلی حاشیه سازی و جنجال آفرینی اگرچه هنوز هم مدعی است که انتخابات را برده، حاضر شد که پروسه انتقال قدرت را به بایدن آغاز کند. این یعنی عصر ترامپ و فشارهای گستردهای که به ایران آورد تمام شد. درست است که روی کار آمدن بایدن و دموکراتها به معنی حل مشکلات بین ایران و آمریکا نیست و مسائل و خصومت فیمابین به سادگی تغییر دولتها قابل حل نیست، اما به جرات میتوان گفت که وضعیت تاحدی تغییر خواهد کرد و دولت بعدی حداقل در تاکتیک با ترامپ تفاوت دارد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
حال وقت آن است که نگاهی داشته باشیم به اصلیترین سیاستهای ایران در قبال ایران و علل عدم موفقیت آن را بررسی کنیم. چراکه با در نظر گرفتن همین نکات و تقویت مواضع و سیاستهایی که به ناکامی ترامپ منجر شد، خواهیم توانست در مقابل دولت بایدن نیز بهترین راه را پیش بگیریم.
علی بیگدلی، کارشناس مسائل بینالمللی در گفتگو با خبرنگار «فردا» اصلیترین سیاست ترامپ در قبال ایران تلاش برای فروپاشی سیاسی و اقتصادی نظام جمهوری اسلامی دانست و گفت: «ترامپ برای رسیدن به این هدف از فشارحداکثری و تحریمهای بسیاری استفاده کرد و فکر میکرد که این رویه بر ایران اثر زیادی گذاشته است. تا حدودی اینچنین بود یعنی ایران به خاطر تحریمهای اعمال شده به سختی افتاد، اما به خطر اینکه مردم ایران فشار وارد شده را تحمل و مقاومت کردند، ترامپ به هدف خود نرسید».
وی افزود: «ترامپ سعی میکرد که تحت تاثیر لابیهای یهودی بنیان نظام اسلامی را در ایران فروبپاشد و در این امر توفیقی حاصل نکرد».
این کارشناس مسائل اقتصادی همچنین گفت: «از سوی دیگر ترامپ برای اینکه بتواند در انتخابات ۲۰۲۰ یک امتیاز داشته باشد، علاقهمند شد که با ایران به نتایجی برسد، اما سطح انتظارات او برای ایران قابل پذیرش نبود. ناگفته نماند که در آینده بایدن نیز همین چیزها را از ما خواهد خواست».
بیگدلی به شرایط فعلی منطقه خاورمیانه اشاره کرد و گفت: «حضور اسرائیل در منطقه و گسترش و عادی سازی روابط او با کشورهای عرب نیز از جمله سیاستهای ترامپ بود که میتوان گفت شرایط را برای ما سخت کرد. شاید بتوان گفت که این کار او از تحریمها برای ما سنگینتر بود. برقراری روابط با امارات و بحرین و فراهم کردن مقدمات عادی سازی روابط با عربستان و سودان و ... فشار بیشتری به ایران خواهد آورد و حلقههای ارتباطی، امنیتی و سیاسی را برای ما تنگتر خواهد کرد».
این کارشناس مسائل بینالمللی تاکید کرد: «این اقدامات نظامی و تهدیدات امنیتی بیش از مجموعه تحریمهایی که علیه ایران اعمال شد برای ما اثر منفی داشت و حتی میتواند زمینههای یک حمله نظامی را فراهم کند».
وی ادامه داد: «امروز خوشحال هستیم که ترامپ قبول کرد از قدرت کنارگیری کند، اما رفتار خشونت آمیزی که او ظرف چهار سال گذشته نسبت به ایران داشته است، آثار خود را دارد. تحریمها در دوران ترامپ موجب بروز نابسامانیهای اقتصادی، نارضایتی مردم و دوگانگی و دوقطبی در جامعه ایران شد».
بیگدلی در تشریح نقش جامعه جهانی در عدم موفقیت ترامپ برای رسیدن به هدف اصلی خود یعنی فروپاشی نظام سیاسی در ایران، گفت: «یکی از اشتباهات ترامپ این بود که نتوانست یک اجماع بینالمللی علیه ایران ایجاد کند. اگرچه تحریمهای ثانویه خیلی اثرگذار بود و سبب شد که کشورهای غیرآمریکایی نیز با ما مبادله تجارتی نداشته باشند. با این حال او نتوانست به تمام اهداف خود برسد، زیرا نظرگاه ترامپ و حزب جمهوریخواه یک نظرگاه تک واحدی بود و همین خیلی به زیان او تمام شد. ترامپ نتوانست اجماعی بسازد که همه کشورها علیه ایران فشار مساوی اعمال کنند.»
وی با اشاره به تنها ماندن ترامپ در شورای امنیت سازمان ملل گفت: «ترامپ دو مرتبه در شورای امنیت با ناکامی مواجه شد و این ناکامی بیش از آنکه ناشی از قدرت ایران باشد، ناشی از رفتار ترامپ با اتحادیه اروپا بود و سبب شد که آنها رای منفی به او بدهند. این جامعه و جهان گریزی ترامپ خیلی به زیان او تمام شد و اجازه نداد که او در فروپاشی و یا حتی تضعیف دولت ایران موفقیتهایی داشته باشد».
منبع: فردا
کلیدواژه: بیگدلی ترامپ بایدن انتخابات آمریکا فروپاشی ناکامی تحریم ها برای ما تمام شد
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.fardanews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فردا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۰۰۹۰۱۶۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
بایدن یا ترامپ؟ / کدام نقاط ابهام، سرنوشت کاخ سفید را غیرقابل پیسبینی کرده؟
به گزارش خبرآنلاین در حال حاضر انتخابات شخصیتمحور و حول دو شخصیت کاملا متفاوت میچرخد. بایدن، کاندیدای حزب دموکرات شخصیتی است که تجلی و تبلور نظام ایالات متحده در تمامیت آن است. او با توجه به مراحل گوناگونی که در زندگی سیاسی خود داشته، محصول نهایی نظام (Establishment) آمریکا و نخبگان حاکم بر آنهاست.
هرچند که ترامپ یک دوره رئیسجمهور آمریکا بوده، اما نسبت به نظام سیاسی و مخصوصا نخبگان حاکم آن نه فقط خودی محسوب نمیشود، بلکه تمایلات خاصی بروز داده و میدهد که همگی نشانههایی از شک و تردید او درخصوص نهادها و نخبگان حاکم است. نمیتوان او را ضدنظام خواند؛ ولی به راحتی میتوان او را بیایمان و بیباور به کارآیی مخصوصا جنبههای سیاسی نخبگان حاکم دید.
همچنین روشن است که در تحلیل بایدن و ترامپ از نظر روانشناختی با دو تیپ شخصیتی روبهرو هستیم. البته هر دو قدرتطلب و قدرتپرست هستند؛ اما شخصیت ترامپ، تودهگرا، پرخاشگر، ناامن، توطئهاندیش و البته توانا در ایجاد ارتباط با مردم و اقشار عادی اجتماعی است.
بایدن، نخبهگراست و با اقشار فرادست اجتماعی بهتر میتواند ارتباط برقرار کند. او اهل سازماندهی و اجماعسازی است. بایدن ایدئولوژیک و با چارچوبهای شناختی مشخص نسبت به آمریکا و جهان است و در مقابل، ترامپ، اهل معامله و در حوزه مسائل کلان و استراتژیک دیدگاههای سیالی دارد.
روشن است که از این بعد، حملات بایدن و ترامپ به شخصیت، هویت و پندار و گفتار یکدیگر در کانون مبارزات انتخاباتی قرار خواهد گرفت .نوع و درجه و شدت حملات به یکدیگر، متفاوت و بیتردید حملات از این به بعد بیرحمانهتر خواهد بود. ترامپ با توجه به مهارتهای پیشین رسانهای، در پردازش عبارتها و واژگان کوبنده توانایی بیشتری از بایدن دارد. نقدا ترامپ بایدن را با عنوان عامهپسند «جو خوابآلود» (Sleepy Joe) یاد میکند. به سن بالای او و نسیانها و فراموشیهای متعدد او میتازد و بایدن بر کاستیها و کژیهای رفتاری ترامپ خرده میگیرد. واضحا حملات این دو به یکدیگر بسیار شخصی و بسیار بیرحمانه خواهد بود.
همچنین روشن است که این انتخابات، حول دو هویت و جهتیابی در سیاست داخلی و خارجی آمریکا میچرخد که البته بخشی از این نبرد هویتی، کهن و با پیشینه طولانی در حیات سیاسی آمریکاست. تفاوت نگرش بین طرفداران دولت حداقلی که جمهوریخواهان هستند و دولت غیرحداقلی که دموکراتها در پی آن هستند، ریشهای گسترده در تاریخ اندیشه و عمل سیاسی آمریکا و فراتر از آن در غرب دارد. کشمکش سوسیال دموکراسی و لیبرال دموکراسی پدیدهای فراگیر در کلیت غرب است. بایدن یک سوسیال دموکرات و ترامپ یک لیبرال افراطی مخصوصا در کاهش مالیاتهاست، فراتر از این زیرساخت اندیشهای، روشن است که آمریکا دوقطبیشده و قطببندیها حول مسائلی چون هویت آمریکایی، مهاجرت، تجارت، مذهب، آزادیهای اجتماعی، مالیات، رابطه با دنیای خارج، تعلیم و تربیت و در یک کلام نگرش آمریکا به خود و به دیگران میچرخد.با دو آمریکا روبهرو هستیم؛ ترامپ آمریکای باز از نظر اقتصادی (نه البته در تجارت) و بسته از نظر فرهنگی و اجتماعی را نمایندگی میکند و بایدن اقتصاد باز ولی با مقررات و ضابطهمند و تا حدودی بسته درباره ایجاد برابری اجتماعی همراه با آزادیهای گسترده ذهنی را دنبال میکند. نژاد و فرهنگ در میان موضوعاتی عمیقا جداکننده هستند.
آنچه ذکر شد، روشنیها بهطور نسبی و اجمالی بودند. اما هر انتخابات، ازجمله انتخابات آمریکا، مخصوصا در این مقطع زمانی با ابهامات متعددی روبهرو است.
جمعبندی حدود هفت نظرسنجی آن است که در سطح ملی بایدن ۴۵درصد و ترامپ ۴۴درصد از آرا را در موقعیت کنونی به خود اختصاص دادهاند. ولی این جلو بودن بایدن ممکن است پایدار نباشد. ابهامات در این میان نقش دارند.
ابهامات داخلی برای هر دو طرف کم نیستند. ابهام در سرنوشت نهایی پروندههای حقوقی ترامپ را نمیتوان دست گرفت. ابهام دیگر ظرفیت مالی و توان پشتیبانی اقتصادی از اردوگاههای انتخاباتی است. ترامپ در این حوزه عقبتر است و از همه جالبتر برای آمریکاییها که البته برای کسانی که در خارج از آمریکا هستند، حساسیت و هیجانی دربرندارد؛ پویایی بحث آزادی سقط جنین است. توضیح آنکه اکثر اعضای دیوان عالی کشور، نگرش دست راستی و محافظهکارانه داشته و چندی پیش یکی از رایهای صادرشده در دهه۷۰ میلادی آن دیوان را که متضمن آزادی سقط جنین بود، لغو کردند.دموکراتها آزادی سقط جنین را در زمره آزادیهای طبیعی و مشروع و جمهوریخواهان به دلایل مذهبی و فرهنگی با آن مخالفند. این موضوع برای ترامپ دردسرساز شد و در این اواخر اعلام کرد که مساله سقط جنین را باید بر عهده ایالتها گذاشت و در این میان ایالت آریزونا به قانون ممنوعیت مصوبه۱۸۶۰ برگشت و به معنای دقیق کلمه غوغایی در چند روز گذشته در فضاهای رسانهای آمریکا ایجاد کرده که نتایج آن مبهم است.
در بعد خارجی، ابهامها نیز قابل توجه است؛ ولی مهمترین آنها تاثیر بحران غزه بر رایدهندگان، مخصوصا دموکراتها است. اغراق نیست، اگر گفته شود که در میان بحرانهای خاورمیانهای هیچ بحرانی مانند غزه در سیاست داخلی آمریکا اثرگذار نبوده و مخصوصا اثرات آن در ایالتهایی که به ایالتهای چرخشی (Swing States) شناخته میشوند، جدی است. توضیح آنکه برخی از ایالتها، بهطور سنتی و پایدار به یک حزب رای دادهاند و هویت حزبی مشخصی دارند؛ ولی برخی بین دموکراتها و جمهوریخواهان با آرای هرچند کم در چرخش هستند. ایالت میشیگان با حدود ۲۰۰هزار آمریکایی عربتبار و مسلمان از زمره آنهاست. بحران غزه ممکن است پیامدهای ناخواسته و نامشخص عمیقتری از درگیری آمریکا در خاورمیانه را دربرداشته باشد که آن هم بر ابهامها میافزاید. در تاریک و روشنی انتخابات آمریکا، این گزاره جدی میشود که سیاست سرنوشت محتومی ندارد و به متغیرهای متعددی بستگی دارد که برخی شناختهشده و برخی نامشخص هستند. 21302 برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1899331