Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «فارس»
2024-04-29@08:17:19 GMT

زبان فارسی بیانگر قدرت نرم ایران است

تاریخ انتشار: ۵ آذر ۱۳۹۹ | کد خبر: ۳۰۱۰۳۷۸۹

زبان فارسی بیانگر قدرت نرم ایران است

به گزارش خبرگزاری فارس، وبینار «زبان فارسی، قدرت نرم دیپلماسی عمومی جمهوری اسلامی ایران» با همکاری بنیاد سعدی، دانشگاه شهید بهشتی و انجمن علمی برنامه‌ریزی روابط فرهنگی و اجتماعی با حضور شهروز فلاحت پیشه (معاون امور بین‌الملل بنیاد سعدی)، علیرضا دلخوش (معاون مرکز دیپلماسی عمومی و رسانه‌ای وزارت امور خارجه)، عبدالمهدی مستکین (مدیر بخش فرهنگ کمیسیون ملی یونسکو در ایران) و امیرمحمد حاجی یوسفی (استاد علوم سیاسی دانشگاه شهید بهشتی، رایزن فرهنگی سابق ایران در سوئد و رئیس انجمن برنامه‌ریزی فرهنگی و اجتماعی) به عنوان دبیر نشست، برگزار شد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

زبان فارسی بیانگر قدرت نرم ایران است

در ابتدای این جلسه علیرضا دلخوش با بیان اینکه زبان فارسی یکی از بنیان‌های اصلی هویت فرهنگی ایران و مخاطبان آن در جغرافیای فرهنگی است، گفت: از نظر کلی دو راه کار اصلی وجود دارد که بتوانیم زبان فارسی را به عنوان یک کالای تجاری مرغوب به دیگران عرضه کنیم، اول اینکه این زبان باید یک زبان علمی باشد یعنی زبان فارسی باید مقدمه‌ای برای ورود سایر زبان‌ها باشد.

وی ادامه داد: مقام معظم رهبری در صحبت‌های خود در ۱۵ مرداد ۹۳ فرمود: یکی از راه‌های گسترش زبان فارسی تلقی این زبان به‌عنوان یک زبان علمی است. همچنین رهبری می‌فرماید: افتخاری نیست اگر بگوییم زبان علمی یک کشور خارجی است، چون ظریف‌ترین علوم می‌تواند با زبان فارسی بیان شود و زبان فارسی این ظرفیت را دارد که برای سایر علوم استفاده شود.

دلخوش افزود: رئیس جمهور در سخنرانی خود در سازمان ملل اقتدار ایران را ناشی از اندیشه‌های بزرگ حافظ، سعدی و مولوی و هزاران فیلسوف و اندیشمند این سرزمین دانست و یادآور شد لازم نیست ارزش‌های این سرزمین را با سلاح صادر کنیم.

معاون مرکز دیپلماسی عمومی و رسانه‌ای وزارت امور خارجه با اشاره به اینکه دومین راه و روش برای صادرات زبان فارسی توجه بیشتر به مفهوم ایران فرهنگی است، تشریح کرد: ایران دو معنای جغرافیای سیاسی و جغرافیای فرهنگی دارد و اولین ویژگی جغرافیای فرهنگی انسان‌گرایی است.

وی افزود: دومین ویژگی جغرافیای فرهنگی ایران عدل و دادگری است و در جای جای ایران فرهنگی مبارزه با ظلم و ظالم از نمونه‌های ایران فرهنگی است. ما شاهنامه را با به‌نام خداوند جان و خرد آغاز می‌کنیم و امروز بسیاری از پارادیم‌های فرهنگی به دنبال اثبات خردورزی در ریشه‌های خود هستند.

دلخوش با بیان اینکه غنای ادبی و فکری هم یکی دیگر از ویژگی‌هاست که نیازی به گفتن ندارد، خاطرنشان کرد: روی کتیبه‌ای در آفریقا به زبان فارسی دعاهایی وجود دارد که در اختیار مخاطبان است.

معاون مرکز دیپلماسی عمومی و رسانه‌ای وزارت امور خارجه با بیان اینکه از نظر تکنیکی و فنی هم گسترش زبان فارسی نیازمند تمهیدات و مقدماتی است که با همیاری بنیاد سعدی این موضوعات فنی در حال انجام است، گفت: گسترش آموزش از راه دور به کمک بنیاد سعدی در روزهای کرونا یک ضرورت و هنر است.

وی با اشاره به اینکه اقدامات تشویقی برای آموزش زبان فارسی و زبان آموزان هم یکی از کارهای تکنیکی است، توضیح داد: در حوزه وزارت خارجه ما سفرای فارسی‌گو و فارسی فهم بسیاری در کشورمان داریم و باید کاری کنیم که بین سایر دیپلمات‌ها، مشخص شود که سفیران ما زبان و شعر فارسی می‌توانند بخوانند.

دلخوش ادامه داد: در مورد دیپلمات‌ها هم برنامه‌هایی داریم که برای بخشی از آن با بنیاد سعدی هماهنگ کردیم، هرچند که موضوع کرونا سرعت بعضی مسائل را گرفته است. همچنین تقویت و تدوین دوره‌های ایرانشناسی در خارج از کشور برای آشنایی با جلوه‌های مختلف ادبیات و فرهنگ ایران یکی دیگر از اقدامات تکنیکی است.

وی با اشاره به استاندارد سازی انجام شده برای گسترش و آموزش زبان فارسی در بنیاد سعدی توضیح داد: آمفا استاندارد آموزش زبان فارسی است که بنیاد سعدی آن را به وجود آورده و آموزش زبان فارسی به صورت معیار درآمده است. آزفا (آزمون زبان فارسی) یک نمونه دیگر است که به کمک وزارت علوم اجرا می‌شود و باید استانداردهای زبان فارسی را یگانه کرد.

دلخوش با بیان اینکه افزایش استاد زبان فارسی در کشورهای دیگر یکی دیگر از تکنیک‌هایی است که در جذاب کردن زبان فارسی جایگاه خود را دارد، در پایان صحبت‌های خود اضافه کرد: قدرت نرم به معنای ابزارهایی است که کشورها می‌توانند منافع کشورهای دیگر را به کمک آنها بدون توسل به عوامل قدرت سخت با خود همراه کنند و زبان فارسی نیز بیانگر قدرت ایران است.

اقناع و دلبری قدرت نرم و دیپلماسی است/ رایزنان مأنوس به شعر و ادب فارسی باشند

در ادامه این وبینار عبدالمهدی مستکین مدیر بخش فرهنگ کمیسیون ملی یونسکو در ایران گفت: هر آنچه در قدرت نرم از آن یاد می‌کنیم، چیزی جز سخن نغز و کردار نیک نیست. سخن در اقیانوس فرهنگ غوطه ور است و اگر قدرت سخت اقتصاد و سیاست است، قدرت نرم در دیدگاه فردوسی فرهنگ است.

وی با بیان اینکه حکیم توس در ابیاتی فرهنگ را آرایش جان دانسته، اظهار کرد: مدیران و مسئولان کشوری همواره باید آراسته به خوی فرهنگ باشند، گفت: یک دیپلمات ورزیده باید بتواند هم نیمکره چپ و هم راست را با محوریت فرهنگ و ادب مدیریت کند، یعنی بعد اقناع در نیمکره چپ و بعد دلبری در نیمکره راست مدیریت شود.

مستکین با تأکید بر اینکه اساساً قدرت نرم و دیپلماسی را قدرت اقناع و دلبری می‌بینم و این در ادب فارسی غرق شده است، افزود: در ساختار مغز نیمکره چپ به‌عنوان محل جدل و قیاس و منطق شناخته می‌شود و آدمیان از این راه وارد ارتباطات گسترده می‌شوند. نیمکره راست مغز نیز محل عشق، مهر، عواطف و احساسات است. هر وقت این برانگیختگی اتفاق بیفتد، می‌توانیم بگوییم که یک دیپلمات موفق است یا خیر.

وی با بیان اینکه سعدی، مولوی، حافظ و عطار همواره قدرت دلبرانگی داشتند، گفت: افراد باید با این ویژگی‌ها تربیت شوند مانند مهدی محقق که هرجا از کانادا تا مالزی رفت، همه را با ادب فارسی آشنا می‌کرد.

مستکین با تأکید بر اینکه افراد باید تمام خزانه ذهنشان پر از بلاغت و تمثیل باشد تا به عنوان رایزن فرهنگی انتخاب شوند، افزود: هرآنچه درباره قدرت نرم زبان فارسی می‌گوئیم، پیشینه‌ای دارد و ما بر بنیاد بزرگی سعدی، حافظ، رودکی، فارابی و ابوریحان نشستیم. یکی از معیارهای قدرت نرم در دیپلماسی این است که فرد بتواند دل ارا سخن بگوید و وسواسانه‌ترین کار انتخاب رایزنان فرهنگی است.

مستکین با بیان اینکه قدرت نرم بر دو ساحت اقناع و دلبرانگی است، گفت: اقناع و دلبرانگی یعنی شوری در خاطر و باطن انگیختن و شخصی است که ظرفیت تام در شناخت کشور مقصد و به زبان آن کاملاً آشنا باشد و ظرفیت‌ها را بداند.

مدیر بخش فرهنگ کمیسیون ملی یونسکو در ایران گفت: برای اینکه بتوانیم قدرت نرم درست را تقویت کنیم، نیازمند کادری هستیم که در ذات خود غرق در دریای حکمت فارسی باشد و انتخاب رایزنی که حافظ و سعدی را نشناسد، بسیار اشتباه است.

نیازمند برجسته کردن زبان فارسی در عرصه بین‌الملل هستیم

در ادامه، شهروز فلاحت پیشه درباره دیپلماسی عمومی و قدرت نرم گفت: مخاطبان خارجی ما خاستگاه‌های فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و دنیاهای ارزشی متفاوتی دارند و زبان فارسی در اینجا ابزاری است که به واسطه آن بتوانیم مخاطب خارجی را وارد جهان ایرانی کنیم. ما به واسطه زبان فارسی قصد داریم در گام اول دیگران را با ایران آشنا کنیم.

وی با بیان اینکه قبل از بحث درباره نقش و عملکرد بنیاد سعدی در رابطه با فارسی آموزی در جهان باید یک گام عقب تر نکاتی را مرور کرد، افزود: همان‌گونه که سازمان‌ها نیازمند یک روابط عمومی هستند، کشور نیز به یک روابط عمومی احتیاج دارد تا در فضای بین‌الملل معرفی و عرضه شود و این همان نقشی است که دیپلماسی عمومی کشور بر عهده دارد و هدف ایده آل آن در نهایت برجسته کردن ایران در حوزه‌های مختلف برای مخاطبان خارجی است. یعنی در اینجا نقش دستگاه‌های متولی دیگر در معرفی از ایران و در نهایت در بازگشت این عمل، جذب دیگران به سمت ایران مؤثر است و در اینجا زبان فارسی امکان ورود و نقش آفرینی بسیار خوب خواهد داشت.

معاون بین‌الملل بنیاد سعدی یادآوری کرد: باید چیستی و مزیت‌های نسبی کشور و چگونگی عرضه آن را در فضای بین‌المللی پیدا کنیم که به واسطه این موضوع، شناخت و علاقه حاصل شود و ما تبدیل به بخشی از علاقه مردم شویم و در ذهنشان بمانیم. این کارها باید به موازات انجام شود یعنی با همیاری دستگاه‌های دیگر، دیگران آن سوی مرزهای ایران را به کمک بستر زبان وارد جهان ایرانی کنیم.

فلاحت پیشه ادامه داد: عمق ادبیات فارسی و داشته‌های ارزشمند نهفته در آن سرشار از دنیایی از ارزش‌های فرهنگی است؛ یعنی این زبان این قابلیت را دارد که در حین آموزش بخاطر ریشه‌های آن در یک بستر فرهنگی قوی، دیگران در گام اول با ایران فرهنگی و در ادامه با داشته‌های بخش‌های مختلف این جامعه و فرهنگ آشنا می‌شوند و اینک بواسطه یادگیری زبان حالا امکان ارتباط با دیگر اجزا موجود در مزیت‌های نسبی کشور در همه بخش‌ها (دانشگاهی، صنعت، اقتصاد، پزشکی و …) می‌توانند داشته باشند و از آن بهره ببرند.

وی درباره جایگاه و نقش بنیاد سعدی در این رهگذر تشریح کرد: بنیاد سعدی به‌عنوان یک کارگزار ضروری برای این موضوع (آموزش و بواسطه آن ترویج و گسترش زبان فارسی) با مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی فعالیت خود را شروع کرد و در حال حاضر عمری حدود هشت سال دارد و نوجوان است، اما در همین مدت کوتاه اقدامات ارزشمندی برای توسعه و گسترش زبان فارسی انجام داده است.

فلاحت پیشه با بیان اینکه امروز مشابه بنیاد سعدی در آلمان مؤسسه گوته و سروانتس در اسپانیاست، درباره عملکرد تخصصی و اجرایی بنیاد سعدی گفت: ما در بنیاد سعدی چهار کار مهم انجام می‌دهیم؛ «اول تدریس زبان فارسی، دوم تربیت مربی زبان فارسی و سوم برگزاری آزمون‌های استاندارد برای زبان فارسی و چهارم هم تولید منابع معتبر برای کمک به آموزش زبان فارسی».

وی با اشاره به اینکه آنچه در بنیاد سعدی تهیه شده کاملاً مطابق با اصول علمی زبان آموزی در جهان است، گفت: استاندارد مرجع زبان آموزی توسط بنیاد سعدی تهیه و عرضه شد و تمامی کتاب‌های آموزش زبان فارسی بنیاد بر مبنای دانش و علمی است که به نام آزفا در ایران می‌شناسیم.

معاون بین‌الملل بنیاد سعدی با تأکید بر اینکه در حوزه آموزش زبان فارسی در بخش‌ها و گروه‌های مختلفی در بنیاد سعدی برنامه‌ریزی شده است، ادامه داد: همکاران اجرایی بنیاد سعدی در خارج از کشور رایزنان و نمایندگان فرهنگی هستند و به واسطه سنخیت، موضوع زبان فارسی با عرضه فرهنگ و تمدن کشورمان پل فرهنگی بین ما و جهان خارج از ایران هستند.

وی با بیان اینکه در حال حاضر در بیش از ۴۰ نقطه از جهان آموزش زبان فارسی بواسطه فعالیت‌های این بنیاد داریم، گفت: پیشتر به واسطه شرایط معمول، کلاس‌های آزاد زبان فارسی توسط معلمان محلی و نمایندگی‌های فرهنگی به صورت کلاس‌های حضوری اداره می‌شد، اما امروز به دلیل کرونا از اوایل فروردین برنامه خود را به سمت کار در فضای مجازی سوق دادیم و در حال حاضر نمایندگی‌های ما در خارج از کشور ده‌ها کلاس آموزش برخط زبان فارسی را در حال برگزاری دارند.

فلاحت پیشه درباره برگزاری آزمون‌ها نیز گفت: آزمون‌های استانداردی در بنیاد سعدی تدوین شده و برجسته‌ترین آن آزمون آمفا برای سنجش مهارت زبان فارسی در چهار سطح شنیدن، خواندن، نوشتن و درک مطلب است که مشابه عملکرد و آزمون آیلتس در زبان انگلیسی است.

وی ادامه داد: ما آزمون استاندارد دیگر از جمله آزمون‌های تعیین سطح زبان فارسی نیز داریم و در کنار آن در حوزه تأمین منابع علاوه بر کتاب‌های آموزشی در بخش نرم افزاری نیز اقدامات مهمی صورت پذیرفته است از جمله دو نرم افزار مهم آموزش زبان افرسی که اولی برای آموزش الفبای فارسی مبتنی بر کتاب گام اول بنیاد طراحی گردیده و در آن الفبا را درس می‌دهد و نیازی به معلم نیست و به صورت خودآموز است و به کمک آن ۵۰۰ واژه کلیدی زبان فارسی و گفتگوهای روزمره و کاربردی را به فارسی آموز فرا می‌گیرد.

معاون بین‌الملل بنیاد سعدی افزود: نرم افزار مهم بعدی به نام نرم افزار آموزش زبان فارسی مینا است که خود به‌عنوان یک مدرسه مجازی بسیار وسیع است که شما را از سطح مقدماتی به سمت مراحل پیشرفته زبان فارسی می‌برد و مبتنی بر فناوری هوش مصنوعی و امکان اختیار کردن معلم حضوری و بسیاری قابلیت‌های دیگری است که تا چند ماه دیگر عرضه می‌شود.

وی با بیان اینکه قبلاً فارسی‌آموزان خارجی برای دسترسی به منابع آموزشی مشکلاتی داشتند، افزود: اکنون تمام منابع آموزشی را در فضای مجازی برای مدرسان زبان فارسی آماده و عرضه کردیم و همین حالا برای فارسی آموزان بخشی از کتاب‌ها به‌صورت الکترونیک در سایت فروش کتاب طاقچه موجود است.

فلاحت پیشه درباره امکان عرضه بین‌المللی کتاب‌ها گفت: در مذاکره با همتایان بین‌المللی، عرضه کتاب‌های الکترونیک معروفِ جهانی در آینده نزدیک اتفاق می‌افتد.

معاون بین‌الملل بنیاد سعدی تشریح کرد: موضوع آموزش زبان فارسی و تربیت مدرسان زبان فارسی را به صورت حرفه‌ای در فضای مجازی شروع کردیم و در چندماه گذشته چندصد نفر از علاقه‌مندان آموزش زبان فارسی از راه مجازی توانستند دوره تربیت مدرس ما را بگذرانند و گواهی معتبر تربیت مدرس دریافت کنند.

وی با بیان اینکه از موضوعات دیگر، حضور ما در کارهای رسانه و مجازی است، افزود: در حال رایزنی با رسانه ملی هستیم تا آموزش زبان فارسی را به‌عنوان مشاور و متخصص در کنار رسانه ملی در خارج از مرزهای ایران عرضه و گسترش دهیم و امیدواریم ملزومات کار را در حوزه رسانه ملی فراهم کنند تا بتوانیم این کار را انجام دهیم.

فلاحت پیشه درباره ظرفیت‌های دیگر گسترش زبان فارسی توضیح داد: ظرفیت‌هایی در حوزه بین‌الملل وجود دارد که به واسطه همکاران داخلی در این بخش‌ها فراهم می‌شود.

وی با بیان اینکه ما با سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی در حوزه تبادل اسناد و مبادلات فرهنگی میان ایران و سایر دولت‌ها که اقدامات اجرایی آن در این سازمان تعبیه شده، تعامل دائم و پیوسته داریم، افزود: موضوع آموزش و گسترش زبان فارسی می‌تواند محلی برای عرضه در این اسناد باشد که این همکاری جاری است.

فلاحت پیشه ادامه داد: در حوزه سازمان‌های بین‌المللی در دستگاه‌هایی مانند کمیسیون ملی یونسکو ایران و کمیسیون ملی آیسسکو ایران ظرفیت‌هایی وجود دارد که زبان کشورمان را هم در داخل ایران برای علاقه‌مندان خارجی و هم در خارج از ایران در قالب وظایف و قابلیت‌های این کمیسیون‌ها بتوانیم عرضه کنیم.

معاون بین‌الملل بنیاد سعدی درباره سازمان‌های مردم نهاد تشریح کرد: سازمان‌های مردم نهاد با مؤسسان ایرانی نیز ظرفیت‌های خوبی دارند که ما در برخی از کشورها برای آموزش زبان فارسی از آن استفاده می‌کنیم، چون در همه کشورها رایزنی فرهنگی مستقر نیست.

وی افزود: برنامه بنیاد مبتنی بر آن است که از ظرفیت سفارت‌های ایران و سازمان‌های مردم نهاد در کشورها یا بخش‌های خصوصی که شرایط احراز کارگزاری بنیاد سعدی را دارند برای آموزش زبان فارسی استفاده کنیم.

فلاحت پیشه با اشاره به ظرفیت کشورهای همسایه برای ترویج زبان فارسی گفت: در بعضی کشورهای آسیای میانه مانند گرجستان، قزاقستان، قرفیزستان و ارمنستان زبان فارسی زبان دوم و یا سوم در برخی از مدارس زبان منتخب آن کشورهاست و ما به واسطه نمایندگی‌های خود در آن کشورها با این مدارس همکاری آموزشی داریم.

معاون بین‌الملل بنیاد سعدی تأکید کرد: عرضه و تولید محتوا، به روزرسانی روش‌های آموزشی و دریافت بازخورد از مخاطبان و استفاده‌کنندگان از محصولات بنیاد سعدی در خارج از ایران فرایندی در بنیاد سعدی است که موجب غنای آموزشی ما می‌شود.

وی افزود: بعضی محدودیت‌های اجرایی و مالی در سال‌های اخیر ما را به سمت نوآوری‌هایی سوق داده است که امکان ادامه کار را به رغم شرایط سخت برای بنیاد سعدی فراهم کرده است.

وی در ادامه با تأکید بر اینکه زبان فارسی یک ابزار برای حفظ منافع ملی و استراتژیک کشور در بعد بین المللی است، افزود: در دهه‌های اخیر ایران هراسی‌هایی متوجه کشور بود، اما زبان فارسی به ضرورت پایه‌هایی که بر آموزش استوار است، حامل پیام ایران است و به نفی این جریان کمک می‌کند.

معاون بین الملل بنیاد سعدی در پایان گفت: زبان فارسی پل ارتباطی میان دنیای خارج از ایران و جهان ایرانی به‌عنوان یک کل تصویر می‌شود.

انتهای پیام/

منبع: فارس

کلیدواژه: زبان فارسی سعدی قدرت نرم بنیاد سعدی وبینار معاون بین الملل بنیاد سعدی کمیسیون ملی یونسکو فلاحت پیشه درباره گسترش زبان فارسی دیپلماسی عمومی آموزش زبان فارسی جغرافیای فرهنگی بنیاد سعدی بنیاد سعدی خارج از ایران زبان فارسی زبان فارسی زبان فارسی ایران فرهنگی زبان فارسی عنوان یک بین المللی برای آموزش سازمان ها ظرفیت ها آزمون ها قدرت نرم کتاب ها بخش ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۰۱۰۳۷۸۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

این تحلیل که جز خشونت راهی نمانده ایران را به کجا می برد؟ / آیا وضعیت هراسناک است؟ / امید با توافق روی آغاز نو، و بازتعریف جدید شکل می گیرد

فروزان آصف نخعی: در یازدهمین جلسه از سلسله نشست های جامعه مدنی، دکتر محمدجواد غلامرضا کاشی عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی، دیدگاه های خود را با عنوان «زندگی روزمره، دولت و جامعه مدنی» مطرح کرد. بر اساس دیدگاه های کاشی، ایران از جامعه مدنی مبتنی بر نظریه هگلی به دیدگاه جامعه مدنی براساس نظریه لوفور، منتقل شده است. از این منظر همه سازوکار جامعه مدنی مبتنی بر ارزش ها و اصول، دچار اضمحلال شده، و جای خودش را به جامعه مدنی مبتنی بر فرد بیانگری جای آن را گرفته است. جامعه از سمت اتکا به زبان نخبگان اریستوکرات، با توجه به جهان دیجیتال و مجازی، به سمت اتکاء به زبان خود حرکت کرده است. این انقلابی زیرپوستی است که کشور ایران با آن مواجه است، انقلابی که خود ارزش های همه انقلابیون گذشته را اعم آزادی، عدالت، و ... به سخره می گیرد، و خود بنیانگذار سبکی جدید از زندگی است. زندگی ای که در آن گفت و گو میان گذشته و حال، انسداد کامل یافته و آینده ترسناکی را برای همگان به تصویر می کشد. این وضعیت اغلب با این سوال همراه است که چه می شود؟

حرکت از درک اریستوکراتیک از جامعه مدنی به درک زندگی روزمره

کاشی ابتدا سخن را بر تغییر درک جامعه مدنی استوار کرد. او تاکید کرد که می خواهد بگوید «نسبت جامعه مدنی با دولت، و مردم، چگونه بوده، الآن در چه شرایطی به سر می بریم، و احیانا چه چشم اندازهایی قابل بیان است در این باره که به کدام سمت و سو می رویم»

او گفت که «ما از یک درک اریستوکراتیک از جامعه مدنی به سمت نوعی از جامعه مدنی می رویم که با مناسبات زندگی روزمره در نسبت قرار دارد. جامعه مدنی به معنای اریستوکراتیک آن، دارای بیگانگی هایی از متن زندگی روزمره است و جامعه مدنی به معنایی که پیوند می خورد با زندگی روزمره، فرم و صورت دیگری پیدا می کند. ولی این نقطه، نقطه پایان نیست. بلکه نقطه آغازی است برای یک عهد، پیمان و قرارداد و بازآفرینی تازه، که رو به آینده است.»

گذشته جامعه مدنی در ایران

او در ادامه سخنانش به گذشته جامعه مدنی در ایران اشاره کرد و گفت: «دست کم در ادبیات سیاسی معاصر و نیم قرن گذشته ایران، طرح جامعه مدنی هرچند قبلا نیز مطرح بود اما بیشتر با گفتمان اصلاحات و دوم خرداد وارد ادبیات سیاسی ایران شد و هنوز درک ما از جامعه مدنی همان درکی است که در دهه ۷۰ ایران زاده شد. اما باید گویم از آن نوع جامعه مدنی باید فاصله بگیریم. که البته باید بگویم که ما فاصله گرفته ایم. آن برداشت و آن درک دارای مشکلاتی بود، که امروز عمرش به سرآمده است»

درک هگلی از جامعه مدنی از اوایل دهه ۷۰

کاشی گفت که «جامعه مدنی به معنایی که این ادبیات از اواخر دهه ۶۰ و از اوایل دهه ۷۰ در ادبیات شماری از استادان و فعالان سیاسی مطرح شد، یک درک هگلی بود. به این معنا که جامعه مدنی میان فرد و دولت مستقر می شود. و با این شرایط دارای کارکردهای مختلف است. از جمله، قرار است از افراد در مقابل دست اندازی دولت حمایت کند. همچنین قرار است به افراد در مقابل ساختار قدرت، قدرت عطا کند.»

این استاد دانشگاه علامه طباطبایی، با اشاره به این که با استقرار دولت اصلاحات معنای دیگری هم به معنای بالا اضافه شد، افزود: «جامعه مدنی قرار بود عصای دست دولت اصلاحات برای پیشبرد دمکراسی شود. بنابراین دولت اصلاحات باید جامعه مدنی را با دادن امکانات، تقویت می کرد، و از این طریق بخشی از وظایف و کارکردهای دولت به جامعه مدنی منتقل می شد تا مسیری را که دولت برای پیمودن در توانش نبود، جامعه مدنی پیش می برد.»

او افزود: «معنای دیگر کمک به ناتوانان بود که بعدها اضافه شد؛ اعم از آگاهی دادن یا التیام بخشیدن به فقر و رنج آنان.»

چرا جامعه مدنی گرم دهه ۷۰ سرد شد؟

کاشی در بخش دیگری از سخنان خود این سوال را مطرح کرد «چرا و چه اتفاقی افتاد که ناگهان به تدریج معنای هگلی از جامعه مدنی که در دهه ۷۰ خیلی گرم بود، به تدریج سرد شد، و نقش خودش را از دست داد». او در پاسخ گفت: «بعد از پایان یافتن دوره دوم اصلاحات، و استقرار دولت احمدی نژاد، یکی از وظایف این دولت، اقدام در حذف جامعه مدنی بود؛ به این معنا که دانشگاه یا ، فضاهای نشر یا سپهرهای فرهنگی شبیه این جا (موسسه رحمان)، از بین بروند. این که گفته شد تداوم موسسه رحمان خود نعمتی است، به این دلیل است که این تداوم ناممکن بوده است. به انحاء مختلف این گونه نهادها به راحتی حذف شده اند ، و صدای کسی هم در نیامد و حکومت با موفقیت تمام این فرآیند حذف را به پیش برد. بنابراین این سوال مطرح می شود که مشکل کجا بود؟»

طرح مساله اصلی

کاشی در پاسخ به این سوال که مشکل اصلی کجا بود گفت: «مشکل این جا بود که آیا آن کارکرد نهادهای جامعه مدنی، که در فهم هگلی از جامعه مدنی وجود دارد، وجود داشت؟ به عبارت دیگر به معنای دیگر جامعه مدنی واقعا واسط بین فرد و دولت قرار داشت؟ باید بگویم که این گونه نبود. همه نهادهای جامعه مدنی حتی شاید موسسه رحمان، متعلق به یک نهاد و یک طبقه خاص تحصیلکرده شهری خاص هستند که از نیمه های دهه ۶۰ تقویت شدند، و خواهان موقعیتی در سازمان قدرت بودند، و در حقیقت نسبتی با کف جامعه نداشتند. یعنی آن واسطه گری که در تعریف هگلی از جامعه مدنی وجود دارد، اساسا وساطت مذکور رخ نداده است. از این رو باید گفت ما یک گروه های خاصی هستیم، زبان، ادبیات و منافع جمعی خاص خودمان را داریم ، و اساسا با اقشار وسیعی از این جامعه نسبتی نداریم.»

او در ادامه با اشاره به این که «وضعیت جمهوری اسلامی ایران در مقایسه با ما از یک جهت مشابه است گفت: « هسته سخت جمهوری اسلامی نیز از دورانی مانند انتخابات سال ۱۳۷۶، برایش آشکار شد که جامعه را نمایندگی نمی کند. چون جامعه به اراده دیگری رای داد. به نظر من جمهوری اسلامی در این ۲۰ تا ۳۰ اخیر به تدریج این موضوع را پذیرفته است. همچنین ما هم جامعه را به آن معنا که سخنگوی کف جامعه بوده ایم، نمایندگی نمی کردیم. بنابراین این معنا که ما واقعا بین کف و ساختار دولت وساطت می کردیم، برداشت اساسا صحیحی نیست. بنابراین، جریان اصلاح طلب و آن جریان دیگر هر دو گروهی اقلی بودند و علی الاصول جامعه را نمایندگی نمی کردند. اگر رای بالایی می آوردند، به اعتبار این بود بتوانند کاری در میدان قدرت پیش ببرند. ولی اگر در این بخش کاری از آن ها بر نمی آید چه معنا دارد مردم پشت سر اصلاح طلبان قرار بگیرند.»

این استاد دانشگاه در ادامه گفت: «بنابراین از این دو گروه اقلیت رقیب معلوم است آن گروهی که قدرت، سازماندهی، و زور بیشتری در اختیار دارد، همواره برنده است. به همین دلیل دیدیم که به تدریج اصلاح طلبان از صحنه قدرت جارو شدند، و اتفاق چندان مهمی هم رخ نداد.»

کاشی با ذکر این که در این شرایط تحلیل های جدید در دهه ۸۰ مطرح شد که یکی از آن تحلیل گران خودش بوده گفت: «از نیمه های دهه ۸۰ به بعد، تحلیل هایی بین روشنفکران عمومیت داشت و چشم اندازهای تاریکی را تصویر می کردند مبنی بر این که نهادهای واسط تحت عنوان جامعه مدنی حذف شده، و اکنون حکومت با مردم مواجه است؛ در این مواجهه مردم تنها هستند؛ آگاهی و قدرت مقاومت ندارند، جامعه ذره ای، گسیخته، فاقد معنا و به گونه ای منفعت طلب و منتظر یک فاشیم است. می گفتیم ساختار، و حکومت بدون میانجی گری نهادهای مدنی، با مردم ارتباط برقرار کرده، و احمدی نژاد به عنوان مظهر یک ساختار فاشیستی است. حال اگر فاشیسم احمدی نژاد جواب نمی دهد جامعه مستعد یک فاشیسم بزرگتری در آینده است، و قص علیهذا. البته هنوز این دست از تحلیل ها ادامه دارد.»

۱۴۰۱ و برهم خوردن تحلیل های پیشین

این استاد دانشگاه با اشاره به این که « تحلیل های مذکور غلط نیست. اما تحولات ۱۴۰۱ کمی تصویر ما را دگرگون کرد» گفت: «در ۱۴۰۱ شاهد جنبش گسترده اجتماعی قدرتمند بودیم که بدون میانجیگری نهادهای واسط رخ داد. نه تنها نهادهای مدنی آغازگر جنبش نبودند، بلکه تن مرده آنان مثل دانشگاه ها و ... از جنبش جان دوباره گرفت و گرم شد. از این حرکت ۱۴۰۱ تعریف آغازین ما از جامعه مدنی را منحل کرد. با آن تعریف هگلی گمان می کردیم جامعه مدنی، نهاد واسط میان فرد منفعت جو ی ناآگاه پیچیده در قلمرو شخصی اش با دولت است (مبنای فهم هگلی از جامعه مدنی) که در بنیاد خود دارای مشکل بود. از این رو برای فهم فضای جدید باید به لوفور که تصور هگلی را به هم می ریزد متوسل شویم.»

او درادامه با توسل به رویکرد لوفور، تاکید کرد که « فرد نه تنها منزوی و نآگاه و ناتوان نیست، بلکه در میدان روابط شخصی و خصوصی یا عمومی خود، در شبکه هایی از مناسبات و روابط حضور دارد و نقش بازی می کند، بلکه، در این شبکه های پیچیده، خرد و متکثر ارتباطی، بین جماعت‌های کثیر بی‌نام، گمنام، فرم‌هایی از آگاهی، و دانایی و نگاه به جهان، الگوهایی از اراده ورزی و مقاومت، وجود دارد.»

بر این مبنای تحلیلی جدید کاشی نتیجه می گیرد که «اساسا در عالم خارج چیزی به نام فرد منزوی مستقل تک افتاده وجود ندارد. ما پدیده ای داریم به نام زندگی روزمره و این زندگی روزمره مشتمل است بر شبکه های پیچیده و متکثر و متنوع و رنگارنگی از روابط، که در این روابط، سوژه ها بازتعریف شده، و اصنافی از آگاهی، و برداشت هایی از امور جهان به دست می آورند، که در آن نگاه سابق این ها مغفول و سرکوب شده اند. وجود داشته اند،اما نادیده انگاری شدند. به همین دلیل عرض کردم که درک ما اصلاح طلبان از جامعه مدنی، نوعی درک اریستوکراتیک بود.»


نقش اربابان زبان در کسب نمایندگی مردم

کاشی در ادامه به نقش اربابان زبان در زندگی مردم پیش از تحولات 1401 اشاره کرد و گفت:« در جامعه شهری بزرگ، زبان قدرت پیدا می کند، جای روابط طبیعی و واقعی جامعه را اشغال می کند. ما به اعتبار زبان، به این اعتبار که می توانم حرف های منسجم یا مغلق بزنیم، دائم از این فیلسوف به آن فیلسوف سفر می کردیم. باید گفت تنها اربابان ثروت و قدرت نداریم، بلکه اربابان سخن هم داریم. این اربابان سخن همان طبقات اریستوکراتیکی هستند که به نهادهای مدنی، انتشارات، مطبوعات و ... وارد می شوند و قدرت اجتماعی تحصیل کرده، و سپس زبان مردم می شوند، بدون آن که زبان مردم باشند. این وضعیت در روشنفکران چپ و این سوال که کی می تواند زبان زندگی طبقه پرولتاریا باشد، و همچنین در لیبرال ها وجود داشت. از این رو مطرح شد من جواد کاشی که سطح زندگی، و دغدغه های مشخصی دارم، می توانم زبان مردم باشم. این در حالی است که به کمک زور کلام و زبان، نماینده شدم. زیرا ساختارهای نمادین زبان را من می توانم در خدمت بگیرم.»

سه رخداد مهم و به پایان رساندن عمر جامعه مدنی به معنای اریستوکراتیک

این استاد دانشگاه سپس به ۳ رخداد مهم عرصه جامعه مدنی که عمر آن را به معنای اریستوکراتیک اش به پایان رساند» اشاره کرد و گفت: « ۱- از ما که امتحان پس دادیم و اریستوکرات باسواد تحصیل کرده و فیلسوف و روشنفکر ... هستیم می پرسند انقلاب اسلامی و اصلاحات هم که حاصل همین طبقه متوسط آریستوکرات است. به کجا انجامید؟ بالاخره کدام مسئله و دردواقعی ما حل شد؟ ۲- در نتیجه این امتحان، جامعه مدنی و طبقه اریستوکراتیک، و روشنفکران و ... که می خواستند میانجی میان فرد و دولت بشوند کم اعتبار شدند. ۳- اتفاق بسیار مهم دیگر آن بود که با پا به عرصه گذاشتن رسانه های جدید، امکان بروز و ظهور برای آن دسته از طبقاتی که امکان ظهور نداشتند، امکان لازم را فراهم کرد. به تدریج مشاهده می کنید فلان روشنفکر صاحب نام چیزی می گوید و آن دانشجوی سال اول یا دانش آموز دبیرستان هم چیزی می گوید و بسیاری مواقع، هم سخن آن دانش آموز نسبت به سخن آن روشنفکر لایک بیشتری می خورد.»

او در ادامه گفت که «بنابراین گونه همطرازی میان کف و طبقه و فهم اریستوکراتیک جامعه مدنی به پرسش گرفته شد. و ما به قول «لوفور» به سمت یک سنخ تازه ای از جامعه مدنی، جامعه مدنی همبسته با متن زندگی، روزمره مردم حرکت کردیم. زیرا آنان هم اکنون زبان برای سخن گفتن دارند و می توانند خودشان را بیان کنند. نوعی از بیانگری ظهور کرد که با بیانگری آن جامعه مدنی پیشین متفاوت بود.»

تفاوت های دو جامعه مدنی در نسبت شان با حقیقت

کاشی در ادامه «به مشخصاتی» اشاره کرد که می تواند «معرف نسل جدیدی باشد که بدون وساطت آن انسان های صاحب نام و صاحب کلام، قدرت اجتماعی تولید کنند.»

او «ویژگی های مهم جامعه مدنی» جدید را «همبسته با زندگی روزمره» دانست و گفت: «جامعه مدنی جدید مبتنی بر هیچ حقیقت قدرتمندی از جمله ناسیونالیسم، عدالت، دمکراسی، و اسلام نیست. جایی ندارند. این ها شبکه ای از گزاره های قدرتمند قدرتمند و به هم پیوسته بودند که توسط روشنفکران با خطابه ها، نوشته ها، ترجمه ها، و کتاب ها و آثارشان در عرصه عمومی تولید شده بود. ولی حامیان جامعه مدنی جدید اساسا چنین مفهومی از حقیقت به معنای قدرتمندش را بر نمی تابند. می توانیم گمان کنیم که این ها آزادی، عدالت یا ناسیونالیسم هم می خواهند. اما هیچ یک از این ها دال های قدرتمندی که یک شبکه ای بی شمار با ساخته شدن گزاره هایی دور بر آن ، به یک جهان نیرومندی از معنا منتهی شود، نیست و اساسا وجود ندارد. به عبارت دیگر به جای دال های قدرتمند زبانی، چیز دیگری به نام مخرج مشترک تجربه های زیرپوستی ملموس جایگزین، به جای آن دال های قدرتمند جایگزین شده است.»

وجود رنج های مشترک پیوند دهنده و زیرپوستی در همه

استاد دانشگاه علامه طباطبایی در ادامه با اشاره به این که « زمانی که می خواهیم در محافل مختلف تفریحی یا شغلی شرکت کنیم، چیزهایی من و شما به طور مشترک رنج می دهد» گفت:«بنابراین رنج های زیرپوستی هم داریم که هرچند رنج من با تو متفاوت است، ولی دارای مخرج مشترک هایی است که همه ما را به نحوی کلافه کرده است هرچند زاویه ورودمان به این رنج ها یکی نباشد. اما یک درک بالنسبه مشترک جمعی از رنج های زندگی جامعه ، ما را به یکدیگر پیوند می دهد. از این رو هر کسی با هر درجه از اعتبار ، سخنی بگوید که با منطق رنج های مشترک ناسازگار باشد، نمی پذیرند و اعتبارشان نیز از دست می رود. بنابراین به جای اهمیت نظم و استواری کلمات، نحوه ارجاع شان به رنج های عمومی مردمان در متن زندگی روزمره مهم است. از این رو اگر از جایی، حرف ها انتزاعی شود، بلافاصله می گویند چه دارید می گویید؟»

کاشی سپس به یکی از مسایل مهم جهان ارتباطات و رسانه های جمعی اشاره می کند و می گوید: « یکی از مویدات این بحث، اهمیت نقش تصویر به جای سخن است به نحوی که الآن عکس جانشین کلمه شده است. شهروند با عکس رابطه ای می گیردکه دیگر دال بر یک جهانی از مفاهیم نیست. اساسا این نسل با متن، آنقدری که نسل من با متن ارتباط برقرار می کرد، ارتباط نمی گیرد. این نسل زمانی که با متن، عکس، رنگ، فیلم، همزمان، عقل و عاطفه و حس و وجدانش درگیر می شود، می تواند باهاش ارتباط برقرار بکند و شاید مهمتر از همه این ها معنا، مفاهیم، زبان، سخن، در یک میدان اینتراکتیو و تعاملی اساسا تولید و مصرف می شود. بنابراین عکس بیشتر آن مفاهیم را بازنمایی می کند.»

او در ادامه با اشاره به این که حاملان زندگی روزمره گرا، دیگر در دوره دو گروهی که یکی ارزش و دیگری دمکراسی را عمده می کردند، زیست نمی کند گفت:« هرچند ادراکات اقلی ته نشست شده در تجربه ۴۰ یا ۴۵ سال گذشته یک سری واکنش های جمعی بسیار قدرتمندی را خلق می کند. اما اساسا بنیاد جهان های معنایی آنان فرو ریخته است. جهان های ضخیم معنایی در مقابل یک عرصه معنازدا، فقط یک جوهر پیوند دهنده دارد، آن هم منطق زندگی ، امکان زندگی و بقا است. به عبارت دیگر آنچیزی که به مثابه تجربه مشترک ۴۰ ساله بر وجدان افراد ته نشست کرده، این است که دنیای ضخیم، پرمعنا و پر سخن تو هیچ ارتباطی به منطق زندگی ندارد که هیچ، بلکه منطق زندگی را دارند خفه می کند. لذا می گویند داریم خفه می شویم دست از سرمان بردارید. این شرایط فعلی است.»

آیا می توانیم در این نقطه جدید بایستیم؟ چشم انداز فردا؛ آغاز نو

عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی سپس با طرح این سوال که «آیا ما می توانیم در این نقطه بایستیم و آیا این پایان است» گفت: « من می گویم. خیر. این نقطه ای است که باید به سمت‌هایی حرکت کنیم. امکان هایی پیش روی ما قرار دارد، و باید در باره آن ها سخن بگوییم. نسل جدید یک یا چند نظام حقیقت با سرمایه های کلامی قدرتمند موجود را همگی دروغ می دانند. بر این اساس میدانی از حقیقت زدایی ایجاد کرده است. سخن معطوف به حقیقت را می زداید و شالوده اش را می شکند. این دو روبه روی هم ایستاده اند. به همین خاطر این منادیان حقیقت هرچه جلو می روند، بیشتر باید به زور بازو و قدرت سرکوبشان اعتماد کنند. زیرا دیگر مجال هیچ پیوندی با این عرصه ندارند. انسداد به طور کامل ایجادشده است. با یکدیگر نمی توانند حرف بزنند. قدرت تفاهم به پایان رسیده است. تبلیغات هم دیگر جواب نمی دهد.»

کاشی در ادامه اما تاکید کرد که « اکنون باید به این سوال پاسخ بدهیم که ما به کدام سمت و سو می رویم؟» او گفت: « در این جا چند کلمه ای در باره چشم انداز فردا بگویم. تاکید می کنم که این گونه نمی توان ماند. این وضعیت گاهی همه را می ترساند. من با دانشجویانم این سوال را مطرح می کنم که چه دارد می شود؟ هیچ افقی وجود ندارد. در این تقابل مشت همه حقیقت های موجود باز شده، و کسی چشم اندازی از آنان انتظار ندارد، و این صحنه ای است که دائم می تواند به سخره گرفته شود، اما این رابطه که جز خشونت دیگر امکانی برایش باقی نمانده، ما را به کجا می برد؟ این وضعیت همه را می ترساند.»

این استاد دانشگاه با تاکید بر این که « واقعا چشم اندازهای نگران کننده و ترسناکی پیش روی ما وجود دارد، اما باید توجه کنیم که ما در یک نقطه تاریخی بسیار مهم ایستاده ایم» گفت: « همه چیز باید خود را در نسبت با زندگی به نحو تجربی به معنای بقا و زندگی کردن و به مثابه نقطه آغاز و نه کانسپتچوال، بازتعریف کند. این وضعیت خود به معنای عقب نشستن از قبل از اجتماع سیاسی است. گویی اجتماع سیاسی مستقر وا رفته و خیلی تضعیف شده است. و فقط به شرط آغاز مجدد می توان به سمت افق های امید بخش پیش برد. به شرطی که بپذیریم همه چیز باید از نو آغاز شود. تا ثابت نشود، امور، نسبت خیراندیشانه ای به منطق زندگی برقرار می کند، کسی تسلیم آن نمی شود. جامعه از سوال های گوناگون انباشته شده است، ولی این سوال ها نیازمند یک فیلسوف و متفکری نیست که بخواهد به آن ها جواب بدهد. خیر، این ها سوال های وجودی هستند.»

همه در یک دادگاه بزرگ

کاشی در ادامه با اشاره به این که «اگر گمان کنی دیسکورس اسلامی متزلزل شده، می توانید با شاهنامه، یک دیسکورس ناسیونالیستی پاسخگوی وضعیت فعلی باشید باید بگویم تا جایی که، شعرهای شاهنامه در تقابل با دیسکورس مسلط است، برایت کف می زند و هورا می کشد، اما به محض این که از اشعار شاهنامه، یک سازمان فکری درست شود و بگویید که شما مکلف به فلان هستید، بلافاصله شما طرد می کند و هیچ تکلیفی نمی پذیرد. قبول نمی کند که او را از یک قید به قید دیگر ببرند. زندگی گراها می گویند می خواهیم این کار را انجام بدهیم اگر اسم اش آزادی است، بسیار خوب است، اما اگر بخواهی بگویی نظر جان لاک و بنتام راجع به آزادی این است و این را در زندگی بیاموز، بلافاصله به شما می گوید پی کارتان بروید.»

این استاد دانشگاه با تاکید بر این که از این رو «همه کانسپت ها ، مفاهیم و مواریث امروز در مقابل یک دادگاه بزرگ قرار دارند، آن هم دادگاه زندگی است» گفت: « از این رو همه با توجه به شرایط باید خود را بازتعریف کنند. حتی ارائه یک درک رحمانی از اسلام تکافوی این وضعیت نمی کند. کار بسیار سخت تر از این حرف ها است که فکر کنی یک دستگاه مفهومی می سازید، و بر اساس آن افراد را متقاعد می کنید. کار فقط کانسپتچوال و مفهومی نیست، بلکه پرکتیکال هم هست. یعنی در میدان و فرصت های تاریخی و زندگی باید رویدادهایی رخ بدهد، و در متن آن رویدادها این ها بیایند حاضر بشوند صداقتشان را اثبات کنند، به این معنا که به راستی مددکار هستند. و الا جامعه بدون اخلاق، بدون هنجار، و پیوندهای بالنسبه مشترک، مستقر نمی شود.»

او افزود: «بنابراین ما در یک نقطه آغاز قرار داریم. این نقطه آغاز به مراتب رادیکال تر و مهم تر از عصر مشروطه است. در عصر مشروطه نخبگان نقش ایفا می کردند. این در حالی است که اکنون با کف و متن زندگی روزمره روبه رو هستیم. متن زندگی روزمره و منطق معنا گریز متن زندگی روزمره، قدرت گرفته است. و هر کسی که بخواهد نقش روشنفکر، متفکر، نخبه،و یا نمایندگی سیاسی این مردم را برعهده بگیرد، باید از طریق این متن زندگی روزمره که قدرت و قوت زیادی تحصیل کرده است خودش را اثبات بکند و این کار بسیار دشواری است. نیازمند زمان است. با سرعت هم این موضوع حاصل نمی شود. جامعه دارد خودش را به نحو تازه ای، تعریف می کند. از این رو این نقطه آغاز است و مسیر طولانی ای پیش روی ما قرار دارد. ما می رویم که جامعه دیگری بشویم. و افق هایش امروز پیچیده و مبهم است. اما آشکار است که نقطه عزیمتش در کجا قرار دارد. بنابراین عنوان سخنرانی ام «زندگی روزمره، دولت، و جامعه مدنی» است. »

چکیده پسینی

در آخر کاشی، تاکید کرد که « جامعه ما از یک درک اریستوکراتیک از جامعه مدنی، که بین دولت و فرد قرار دارد، و ثقلی اریستوکرات به جامعه مدنی و بازیگران جامعه مدنی می داد، عبور کرده است. امروز فرد بدون نیاز آن طبقه نخبه در متن ارتباطات زنده روزمره اش یک جامعه مدنی مقتضی نیازها و زندگی ملموس خودش تولید کرده که اکنون تک تک ما باید برویم، در دادگاهش شرکت بکنیم و خودمان و کانسپت ها و مفاهیم و باورها و مواریث مان را بازتعریف کنیم.»

بیشتر بخوانید:

نوبت قدرت گیری مردم است آن هم پس از دو انقلاب جز آرزوی مرگ یکدیگر را در سر نمی‌پروریم فیلمبردار آن مادر، خود یک قربانی است محمد جواد کاشی: حماس هم سرکوب شود، حماس دیگری متولد می‌شود / زورآور هر چه تجهیزات جنگی قدرتمند داشته باشد، ضعیف است سویه زنانه انقلاب محمد جواد کاشی: حماس هم سرکوب شود، حماس دیگری متولد می‌شود / زورآور هر چه تجهیزات جنگی قدرتمند داشته باشد، ضعیف است

216216

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1899561

دیگر خبرها

  • شکست سکوت رسانه‌های فارسی زبان در برابر اعتراضات دانشجویان آمریکا
  • (ویدئو) دردسرهای فریدون زندی برای صحبت به زبان فارسی
  • عاشق شعر عالمگیر ایران هستم/بهترین سوغاتی از نمایشگاه کتاب تهران
  • عاشق شعر عالمگیر ایران هستم/ بهترین سوغاتی از نمایشگاه کتاب تهران
  • تأکید مدیر شبکه آموزش بر پاسداشت زبان فارسی و شعر و موسیقی اصیل ایرانی
  • اهمیت ویژه به پاسداشت زبان و ادبیات فارسی ، شعر و موسیقی اصیل ایرانی در شبکه آموزش
  • ضرورت پاسداشت زبان فارسی در انتخاب نام واحد‌های صنفی
  • این تحلیل که جز خشونت راهی نمانده ایران را به کجا می برد؟ / آیا وضعیت هراسناک است؟ / امید با توافق روی آغاز نو، و بازتعریف جدید شکل می گیرد
  • این که جز خشونت راهی نمانده ایران را به کجا می برد؟ / آیا وضعیت هراسناک است؟ / امید با توافق روی آغاز نو، و بازتعریف جدید شکل می گیرد
  • شاعری که مایه افتخار ایرانیان است