من از این خیابان میترسم
تاریخ انتشار: ۹ آذر ۱۳۹۹ | کد خبر: ۳۰۱۳۸۹۹۶
صدای موتور که میشنود پنج متر از جا میپرد. کافی است خیابان کمی تاریک باشد و صدای موتورسواری را از دور بشنود؛ گوشهایش را میگیرد و پا میگذارد به فرار. فقط مسأله موتورسوارها نیست؛ اگر در جای خلوتی باشد و چند نفر پشت سرش هم باشند همین احساس را دارد، دائم برمیگردد و پشت سرش را میپاید. گاهی رفتارهایش موجب تعجب دیگران میشود اما او خاطرات خوبی از زندگی در فضای این شهر ندارد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
اینها بخشی از ترسهای سحر است که در یک سال گذشته دوبار از او سرقت شده. اولین دفعه در خیابان بهشتی قدم میزد که یک موتورسوار به او نزدیک شد و موبایلش را از دستش قاپید: «راستش موبایلم زنگ خورد. تا از کیفم درآوردم، روی هوا غیب شد. نگاهم تا چند ثانیه روی دست خالیام بود. بعد دیدم موتور بسرعت وارد اتوبان شد. فقط نگاه کردم و اشک ریختم. یک سال است دیگر از آن خیابان که محل تردد همیشگیام بود، عبور نمیکنم. راهم را دور میکنم اما حاضر نیستم از آنجا رد شوم.»
شش ماه بعد نزدیک خانهاش در شرق تهران برایش اتفاق مشابهی افتاد. کنار دیوار راه میرفت که موتور سواری پرتش کرد روی زمین و کیفش را زد: «زخمی شدم. باور کن از آن روز به بعد کمتر از خانه بیرون میآیم حالاهم که بهانه کرونا دارم اما راستش را بخواهی مسألهام کرونا نیست، من از خیابانها میترسم. فکر نمیکردم این اتفاق در یک سال دو بار برایم بیفتد و این طور اثر عمیقی رویم بگذارد. این روزها پیش مشاور میروم و امیدوارم دوباره روزی برسد که از خیابانهای شهر نترسم.»
ممکن است خیلی از ما تجربه مشابهی داشته باشیم. اگر هم خودمان خوش شانس بودهایم و این مسأله را تجربه نکردهایم حتماً دوروبرمان کسی را میشناسیم که چنین تجربه دردناکی را از سر گذرانده است.
محسن مرتضوی قربانی اسیدپاشی است. به قول خودش بدترین تجربه ناامنی و خشونتی را که یک آدم میتواند در زندگی تجربه کند از سر گذرانده اما انگار احساس ناامنی در این شهر برایش پایانی ندارد. همین چند ماه پیش در خیابان قائم مقام توی ماشین منتظر بازگشت خانمش از محل کار بود که موتور سواری یک چاقو گذاشت بیخ گوشش و خواست موبایلش را تقدیم کند: «نوزده روز بود گوشیام را خریده بودم اما موبایل نو که چه عرض کنم سوئیچ ماشین را هم میخواست تقدیم میکردم. حال دوباره بیمارستان رفتن را نداشتم.»
محسن به خاطر حادثه اسیدپاشی که چند سال قبل برایش اتفاق افتاده بارها و بارها در بیمارستان بستری شده است: «باورت نمیشود بعد از اینکه پریدند ترک موتور و رفتند خلاف جهت ماشینها دنبالشان میکردم مثل فیلمها چند بار نزدیک بود تصادف کنم. آخر یک سیلی به خودم زدم و گفتم حالا که موبایلت را بردند، چرا میخواهی خودت و دیگران را بکشی؟»
اما این حادثه برای محسن تبعات دیگری هم داشت و آن بازگشت دوباره کابوس اسیدپاشی شدنش به خوابهای شبانه بود حتی وقتی درباره این ماجرا حرف میزند زبانش به لکنت میافتد: «دوباره هر شب خواب اسیدپاشم را میبینم؛ کسی که فکر میکردم بعد از سالها فراموشش کردهام. درباره آن خیابان هم که واقعاً حس بدی دارم اما چون محل کار خانمم آنجاست متأسفانه مجبورم هر بار به آنجا برگردم. هر بار که میآیم جای ماشینم را نگاه میکنم و قضیه را به یاد میآورم، عصبی میشوم و لکنت زبان میگیرم.»
محمد صادقی همین چند روز پیش تجربه موبایل قاپی از پسرش را از سر گذرانده: «تا پسرم از مغازه لوازم التحریری بیرون آمد یک موتور از این سرعتیها نزدیکش شد. پسرم داشت با تلفن حرف میزد که دستش را گرفتند. موتور میرفت و پسرم روی زمین کشیده میشد. من صحنه را میدیدم. دیدم که پسرم چقدر ترسناک با یک طرف صورتش زمین خورد. آن لحظه نمیدانستم چطور رانندگی میکنم؛ لای مردم و ماشینها دنبال موتور میرفتم. آخرش هم نتوانستم ماشین را کنترل کنم و خوردم به بلوکهای بتنی بزرگ وسط بلوار. چند دنده سینه و دستم شکست. از آن طرف هم مردم پسرم را برده بودند بیمارستان. آرنجش شکسته بود و گوشش آسیب دیده بود. دائم میگویم یک گوشی سه چهار میلیونی ارزش این همه عذاب برای دیگران رادارد؟ اینکه من و پسرم به این روز بیفتیم؟ یعنی این آدم ها یک لحظه فکر نمیکنند سر پسرم میخورد به جدول و بلایی سرش میآمد، چه میشد؟ واقعاً برایشان مهم نیست؟»
هنوز دست و پایش از به یاد آوردن این صحنهها میلرزد: «واقعاً مثل یک کابوس بود. آنقدر همه این اتفاقات ترسناک و غیرواقعی بود که هنوز هم فکر میکنم خواب دیدهام. من فقط این را فهمیدم که دیگر در این جامعه هیچ احساس امنیتی موقع تردد در پیاده روها ندارم. ما آسیب دیدیم. ماشینی که با آن امرار معاش میکنم مچاله شد و نمیتوانم درستش کنم. اینها هیچ وقت از یاد من نمیرود.»
سجاد هم که چند وقت پیش در یکی از کوچههای خیابان خرمشهر تهران خفت شده چنین احساسی دارد: «موبایل و نوت بوکم را گرفتند؛ یک چاقو روی شاهرگم گذاشتند و من هم چارهای نداشتم جز اینکه هرچه میخواهند تقدیم کنم. تا چند وقت از آن کوچه رد نمیشدم تا چند ماه بعد از حادثه هم مدام فکر میکردم کسی از پشت سر تعقیبم میکند و مدام برمیگشتم و نگاه میکردم. با اینکه مدت زیادی از این حادثه گذشته ولی هنوز هم در خیابان با تلفن همراه صحبت نمیکنم.»
یعقوب موسوی، جامعه شناس شهری درباره احساس ناامنی که این اتفاقات میتواند ایجاد کند، میگوید: «موبایل یا هر وسیله دیگری که به سرقت میرود پیرامون خود یک فضای ناامن ایجاد میکند. بخشی از آنچه تحت عنوان فضای ناامن شهری تعریف میکنیم معلول همین خلافها و بزههایی است که در محیط شهری رخ میدهد. این نوع اتفاقات در شهری مثل تهران مدام تکرار میشود و این محدود به یک منطقه نیست. این موضوع باعث تولید حس منفی نسبت به فضای شهری میشود، یعنی جرم تنها متوجه خساراتی نیست که به فرد قربانی وارد شده، بلکه حس ناامنی است که همه را درگیر میکند.»
به گفته موسوی در گذشته در جاهایی از شهر که افراد شرور در آنها دست به خشونتهای گروهی میزدند تا سالها کابوس ساکنان آن محلات میشد و بهعنوان خاطراتی تلخ آنها را بازگو میکردند. کابوس جرم؛ چه بزرگ و چه کوچک، در ذهن افراد تا مدتها باقی میماند و برای قربانیان نوع خاصی از عارضههای عاطفی تولید میکند و موجب رنجش پنهان روان افراد میشود و خاطرات تلخ فضاها گاه تا پایان عمر با قربانی باقی میماند.
مازیار طلایی، دیگر جامعه شناس هم از دو منظر به موضوع احساس ناامنی نگاه میکند؛ اول تأثیری که احساس ناامنی روی فرد میگذارد و دوم تأثیراتی که ناامنی بر نسل بعدی دارد: «ناامنی در فرد احساس ترس به وجود میآورد و ترس هم از حس بقا میآید و اینکه این ترس منجر به محافظه کاری میشود و فرد تا جایی که میتواند کمتر در فضای شهری حضور پیدا میکند. این ترس تعاملات اجتماعی را کمتر می کند و از فضای بیرون یک محیط ناامن میسازد که زمینه ساز اضطراب است و پیامدش هم ترس از تهاجم دائمی است که در نهایت منجر به کاهش مشارکت اجتماعی و محدودیتهای شغلی میشود. مجموعه اینها باعث کاهش رضایت از زندگی میشود چون امنیت با رضایت از زندگی ارتباط مستقیم دارد. وقتی امنیت نباشد رضایت از زندگی پایین میآید و سلامت اجتماعی افراد به خطر میافتد. همین طور این احساس عدم اعتماد به نهادهای اجتماعی را به همراه دارد.»
به عقیده این جامعه شناس، فردی که در نیازهای پایهای خود دچار مشکل است در تأمین نیازهای مراتب بالاتر هم مشکل پیدا میکند؛ کسی که امنیت اشتغال و بقا ندارد بدیهی است به نیازهای بالاتر که به سازندگی جامعه میرسد هم توجهی نمیکند و جامعهای که افرادی با احساس امنیت کمتری دارد جامعهای پویا و سالم نخواهد بود. اما بعد دیگر اینکه افرادی که دچار احساس عدم امنیت میشوند این مسأله را به دیگران بخصوص فرزندانشان انتقال میدهند. کسی که محیط بیرون را ناامن میداند دیگران را هم کنترل میکند و سعی میکند نزدیکانش را از جامعه دور نگه دارد. این نگرش به پرورش فرد در یک محیط کلینیکی منجر و باعث میشود محرومیت و نارضایتی شدیدی برای نسل بعد به وجود بیاید و فضای ذهنی و جامعهپذیری او را تحت تأثیر قرار می دهد. مشکل تنها تأمین امنیت افراد در لحظه نیست، مسأله این است که اگر اکنون امنیت افراد تأمین شود نسلهای بعد هم احساس امنیت خواهند کرد.
منبع: ایران آنلاین
کلیدواژه: احساس ناامنی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت ion.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایران آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۰۱۳۸۹۹۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
سیاست ارزی غلط دلیل احساس نشدن درآمدهای سرشار نفتی و رشد اقتصادی در زندگی مردم
سیاوش سالارزاده کارشناس حوزه سیاستگذاری اقتصادی در رابطه با هدررفت منابع سرشار نفت و گاز کشور با سیاست ارزی غلط به خبرنگار قدس اظهار کرد: سوء مدیریت سیاستهای ارزی در کشورهای دارای منابع طبیعی مانند نفت و گاز پیامدهای شدیدی بر اقتصاد خواهد داشت و مانع از توانایی کشور در بهکارگیری تمام ظرفیتهای اقتصادی خود شود.
وی گفت: در مورد کشور ما نیز سیاست اشتباه ارزی حال حاضر دولت منجر به از بین رفتن درآمدهای مهم و سرشار نفتی و در نتیجه تضعیف رشد و توسعه اقتصادی کشور شده است. طبق آمار و ارقام اعلامی موسسات خارجی معتبر فروش نفت خام ایران به میزان فروش نفت خام در زمان برجام رسیده است و این نشان از اهمیت فوقالعاده جریان درآمدهای ارزی کشور از محل فروش نفت خام و گاز طبیعی دارد اما متاسفانه به دلیل سیاست غلط ارزی دولت، نشانی از این درآمدهای سرشار ارزی در توسعه کشور و حتی زندگی مردم مشاهده نمیشود.
وی ادامه داد: برای کشور ما که به درآمدهای نفت و گاز متکی است، مدیریت موثر منابع ارزی خود را به منظور تنوع بخشیدن به اقتصاد، توسعه زنجیره ارزش صنعت نفت و گاز و دستیابی به رشد اقتصادی پایدار ضروری است اما به کارگیری سیاست ارزی غلط 28 هزار 500 تومانی تخصیص ارز ارزان برای واردات کالاهای اساسی منجر به سوء مدیریت و هدر رفت درآمدهای ارزی کشور شده است.
تشدید نابودی منابع ارزی کشور با تداوم نظام ارزی چند نرخی در اقتصاد کشور
این کارشناس حوزه سیاستگذاری اقتصادی با اشاره به تشدید نابودی منابع ارزی کشور با تداوم نظام ارزی چند نرخی در اقتصاد و سوءمدیریت منابع ارزی گفت: بانک مرکزی با پایین نگه داشتن مصنوعی قیمت کالاهای اساسی وارداتی از طریق تخصیص ارز ارزان، نتوانسته است به طور موثر از درآمدهای نفتی خود برای تقویت رشد اقتصادی واقعی استفاده کند و از طرف دیگر به رقیب تولیدکننده داخلی نیز تبدیل شده است. این امر نه تنها منجر به استفاده نادرست از منابع ارزی کشور شده است بلکه تلاش های دولت در زمینه توسعه تجارت انرژی، کاهش تأثیر تحریم ها، افزایش بازارسازی در حوزه نفت و گاز و رشد اقتصادی کشور را نیز تضعیف کرده است. همچنین تداوم نظام ارزی چند نرخی در اقتصاد، سوءمدیریت منابع ارزی را تشدید کرده و پتانسیل رشد اقتصادی کشور را محدود کرده است. عدم شفافیت و ثبات در سیاست های ارزی باعث ایجاد بلاتکلیفی در بازار شده، سرمایه گذاری را با مشکل مواجه کرده و توانایی کشور در جذب سرمایه خارجی را با مشکل مواجه کرده است.
سالارزاده به تجربه سال 1402 در ارزپاشی دولت در حوزه ارز 28 هزار و 500 تومانی اشاره کرد که نه تنها منابع نفتی سهم دولت بلکه منابع نفتی سهم صندوق توسعه ملی کشور نیز مورداستفاده قرار گرفت و در همین رابطه گفت: نکته بسیار مهم در زمینه تجربه سال 1402 بوده است که در آن سیاست ارزپاشی دولت با ارز 28 هزار 500 تومانی نه تنها تمام منابع ارزی نفتی دولت را به واردات کالاهای مصرفی حوزه کالاهای اساسی تخصیص داده است بلکه بخشی از منابع تخصیص ارز ۲۸۵۰۰ تومانی از محل منابع ارزی در دست صندوق توسعه ملی بوده است و با این اوصاف، منابع این صندوق به جای سرمایهگذاری، خرج واردات کالاهای مصرفی شده است.
لزوم بهکارگیری ظرفیتهای بخش نفت و گاز برای مقابله با چالشهای ارزی
سالارزاده گفت: برای مقابله با چالشهای ناشی از سیاستهای غلط ارزی و بهکارگیری ظرفیتهای اقتصادی کامل بخش نفت و گاز کشور، اتخاذ رویکردی تک نرخ کردن ارز در کنار تخصیص منابع نفتی کشور در جهت توسعه پتروپالایشگاهها ضروری است.
وی گفت: سیاست غلط ارزی تأثیرات زیانباری بر درآمدهای نفتی مهم کشور گذاشته و پتانسیل رشد و توسعه اقتصادی کشور را تضعیف کرده است. برای غلبه بر این چالشها و تحقق کامل منافع اقتصادی بخش نفت و گاز، اولویتبندی مدیریت استراتژیک و پایدار منابع ارزی، ارتقای حکمرانی و شفافیت و ارتقای تنوع و نوآوری در اقتصاد برای ایران ضروری است. از طریق رهبری مؤثر، همکاری و سیاستهای اقتصادی صحیح، ایران میتواند پتانسیل واقعی اقتصادی خود را باز کند و راه را برای آیندهای مرفهتر و پایدارتر برای همه شهروندانش هموار کند.
زهرا طوسی